یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد ارسال المثل

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد ارسال المثل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

حسن تعلیل:

آوردن علتی ادبی و ادعایی است برای امری به گونه ای که توان اقناع مخاطب را دارد این علت سازی مبتنی بر تشبیه است وهنر آن زیبا شمردن یا زشت نمودن چیزی است.با وجود اینکه حسن تعلیل،واقعی،علمی عقلی نیست مخاطب آن را از علت اصلی دلپذیرتر می یابد وراز زیبایی آن نیز در همین نکته است. این آرایه در شعر ونثر به کار می رود

ارسال المثل (تمثیل):

کلامی است که ضرب المثلی را در بر دارد ویا خود ضرب المثل است .ارزش یک مثل در جلب توجه شنونده ویا خواننده گاه بیشتر از چندین بیت یا چندین صفحه مقاله است.مثلها،خلاصه وچکیده حکمت تجربی یک قومند وتاریخچه ای را به دنبال خود می کشند وقدرت تلقینشان خیلی بیشتر از عبارتهای عادی است.

اغراق:

ادعای جدید وجود صفتی در کسی یا چیزی است به اندازه ای که حصول آن صفت در آن کس یا چیز بدان حد ، محال یا بیش از حد معمول باشد.

اغراق از اسباب زیبایی و مخیل شدن سعر و نثر است شاعر به یاری اغراق معانی بزرگ را خرد و معانی خرد را بزرگ جلوه می دهد. زیبایی اغراق در این است که غیر ممکن طوری ادا شود که ممکن به نظر برسد.

اغراق ،ذهن خواننده را به تکاپو وا می دارد و این تلاش ذهنی سبب لذت ادبی است.

اغراق مناسب ترین اسباب برای تصویر یک دنیای حماسی است،بنابراین در شاهنامه و آثار حماسی دیگر از ان بسیار استفاده شده است.

لف ونشر:

آوردن چند واژه است از کلام که توضیح آنها در بخش دیگر آمده است.رابطه لف ونشر،«مفعول وفعل»،«فاعل وفعل»،«مشبه ومشبه به»، «مسندالیه ومسند»،«اسم ومتمم»،«اسم وصفت»است.

لف ونشر دو گونه است:اگر نشرها به ترتیب توزیع لفها باشد «مرتب»نامیده می شود واگر چنین نباشد «مشوش:به هم ریخته»است.لفونشر مرتب،هنری تر از مشوش است.موسیقی معنوی که از لف ونشر حاصل می شود،به دلیل درگیری ذهن برای یافتن ارتباط لفها ونشرهاست.

ایهام تناسب :

آوردن است با حداقل دو معنی آن مورد نظر وپذیرفتنی است ودیگر نیز با بعضی از اجزای کلام تناسب دارد .ایهام تناسب با درگیری ذهن بر سر انتخاب یک معنی سبب لذت ادبی می شود.تفاوت ایهام با ایهام تناسب در این است که در ایهام گاه هر دو معنی پذیرفتنی است اما در ایهام تناسب تنها یک معنی به کار می رودومعنی دوم با واژه یا واژه های دیگر یک مراعات نظیر می سازد.ایهام تناسب درشعر سعدی وحافظ فراوان است.

ایهام :

آوردن واژه ای است با حداقل دو معنی که یکی نزدیک به ذهن و دیگری دور از ذهن است.

مقصود شاعر معمولاً معنی دور و گاه هر دو معنی است ایهام نوعی بازی با ذهن خواننده است تا نخست به معنی دل ببندد که درست نیست بلکه دیگری درست است. در ایهام واژه یا عبارت به گونه ای است که ذهن در سر دوراهی قراردارد و نمی تواند در یک لحظه یکی از آن دو را انتخاب کند.

این انتخاب کاری آسان نیست و این حالت روانی بیشترین لذت را در خواننده ایجاد می کند زمانی می توانیم آرایه ایهام را دریابیم که به معانی مختلف واژه ها و عبارتها آگاه باشیم.

حسامیزی:

آمیختن دو یا چند حس است در کلام به گونه ای که با ایجاد موسیقی معنوی به تأثیر سخت بیافزاید و سبب زیبایی آن شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ارسال المثل

تحقیق درباره دنیای ضرب المثل

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درباره دنیای ضرب المثل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

دنیای ضرب المثل

دنیای ضرب المثل انگلیسی

ضرب المثل های انگلیسی به همراه معادل و کاربرد

مرگ End

END

The end makes all egual

 

- این سخن کنایه از این است  که بهنگام مرگ همه با هم برابر می شوند

- اهلی شیرازی می فرماید :

خواجه در ابریشم و ما در گلیم

                                         عاقبت ای دل همه یکسر گلیم

- شیخ اجل می فرماید :

به دروازه مرگ چون در شویم

                                    به یک هفته باهم برابر شویم

- رودکی می گوید :

مهتران جهان همه مردند

                               مرگ را سر همی فرو بردند

ز هزاران هزار نعمت و ناز

                                 نه به آخر به جز کفن بردند   

4 نظر  

نوشته شده توسط بابا بزرگ در جمعه سی ام فروردین 1387 ساعت 22:47 موضوع | لینک ثابت

 

تک مثل (14) عدالت

Do as you would be done by

Treat others as you would like to be treated

- بر کس مپسند انچه ترا نیست پسند .

- شیخ اجل سعدی می فرماید :

چیست دانی سر دلداری و دانشمندی

                                       آن روا دار که گر بر تو رود بپسندی

- تمثیل :

یاد دارم ز پیر دانشمند

                              تو هم از من یاد دار این پند

هر چه بر نفس خویش مپسندی

                                    نیز بر نفس دیگری مپسند

- تمثیل :

    آن گوی که طاقت جوابش داری

                                 گندم نبری به خانه چون جو کاری

21 نظر  

نوشته شده توسط بابا بزرگ در شنبه هفدهم فروردین 1387 ساعت 21:59 موضوع تک مثل ها | لینک ثابت

 

ضرب المثل های در مورد Thief

                               THIEF

There is honour among thieves

One thief will not rob another

-         منظور از این مثل حمیت همکاران و هم صنفان است .

-         اسب و استر به هم لگد نزنند .

-         کولی ، کولی را میبیند چوبش را به زمین می اندازد .

-         دزد به دزد که میرسد چماق خود را می دزدد .

-         فامیل اگه گوشت هم رو هم بخورند استخوانشان را جلوی غریبه نمی اندازد .

-         نظامی تمثیل زیبایی دارد :

به دزدی شدن پشت دزادن خطاست

تو دزدی و من دزد ، نیز این رواست

Hang a thief when he's young T and he'll no steal when he is old

-         اگر دزدی را در جوانی به دار آویزی ، در پیری دیگر دزدی نخواهد کرد.

-         سعدی می فرماید :

سر گرگ باید هم اول برید

نه چون گوسفندان مردم درید

و باز شیخ اجل میفرماید :

مبخشای بر هر کجا ظالمیست

که رحمت بر او جور بر عالمیست

هر آنکس که بر دزد رحمت کند

به بازوی خود کاروان میزند

جفاپیشگان را بده سر به باد

ستم بر ستم پیشه عدل است و داد

16 نظر  

نوشته شده توسط بابا بزرگ در چهارشنبه چهاردهم فروردین 1387 ساعت 17:16 موضوع ضرب المثل های پرکاربرد | لینک ثابت

 

سرنوشت و تقدیر الاهی FAITH

                                          FAITH

No use striving against faith

What must be , must be

No Flying from fate

-         این سخن در بیان سرنوشت و تقدیر است و معتقد است که انسان مقهور تقدیر الاهی و قوانین لامتغیر عالم آفرینش است و مبارزه با تقدیر الاهی امری محال است .

-         این مثل در زبان و ادبیات کهن فارسی معادل های فراوانی دارد :

-         سرما و تقدیر خدا

-         تقدیر را نمی توان تدبیر کرد

-         تمثیل:

قضای نوشته نشاید سترد

که کار خدایی نه کاری است خرد

-         تمثیل :

با قضا کارزار نتوان کرد

گله از روزگار نتوان کرد

-         تمثیل :

گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه

به آب کوثر و زمزم سفید نتوان کرد

-         سعدی میگوید :

خدا کشتی آنجا که خواهد برد

اگر ناخدا جامه بر تن درد

-         ابن یمین تمثیلی دارد :

مرد فرزانه کز قضا ترسد

عجب از فکر او خطا نبود

زانکه این حال از دو بیرون نیست

یا قضا هست یا قضا نبود

گر قضا هست جهد نیست مفید

ور قضا نیست خود بلا نبود

-         شیخ شیراز می فرمیاید :


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره دنیای ضرب المثل

پاورپوینت ضرب المثل شتر دیدی ندیدی

اختصاصی از یاری فایل پاورپوینت ضرب المثل شتر دیدی ندیدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

دسته بندی : پاورپوینت 

نوع فایل:  ppt _ pptx

( قابلیت ویرایش )

 


 قسمتی از محتوی متن پاورپوینت : 

 

تعداد اسلاید : 7 صفحه

به نام خدا مجموعه: ریشه ضرب المثل ها صفحه بعد درباره سازنده مجموعه 1 2 قسمت اول: شتر دیدی،ندیدی! ریشه کاربرد خروج 3 خروج ریشه ی ضرب المثل: مردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد .
سراغ شتر را از او گرفت .
پسر گفت : شترت یک چشمش کور بود؟
مرد گفت: بله .
پسر پرسید : آیا یک طرف بار شیرین و طرف دیگرش ترش بود ؟
مرد گفت : بله .
حالا بگو شتر کجاست ؟
‌پسر گفت من شتری ندیدم .
ادامه 4 4 خروج ریشه ی ضرب المثل: ادامه مرد ناراحت شد و فکر کرد که شاید این پسر بلائی سر شتر او آورده و پسرک را نزدقاضی برد وماجرا را برای قاضی تعریف کرد .قاضی از پسر پرسید .
اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او رادرست داده ای ؟
پسرک گفت : در راه ، روی خاک اثر پای شتری دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود .
فهمیدم که شاید شتر یک چشمش کور بود .
5 5 5 خروج ریشه ی ضرب المثل: بعد دیدم در یک طرف راه مگس بیشتر است و یک طرف دیگر پشه بیشتر است .
و چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی را نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر  ترشی بوده است .
قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت : درست است که تو بی گناهی ولی زبانت باعث دردسرت شد .
پس از این به بعد شتر دیدی ، ندیدی !! بازگشت 6 خروج کاربرد ضرب المثل: این مثل هنگامی کاربرد دارد  که پرحرفی باعث دردسر می شود .
آسودگی در کم گفتن است و چکار داری که دخالت کنی ، شتر دیدی ندیدی و خلاص .
بازگشت 7 خروج سازنده مجموعه: احسان عابدی بازگشت .

  متن بالا فقط قسمتی از محتوی متن پاورپوینت میباشد،شما بعد از پرداخت آنلاین ، فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود پاورپوینت:  توجه فرمایید.

  • در این مطلب، متن اسلاید های اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
  • در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون پاورپوینت قرار نخواهند گرفت.



دانلود فایل  پرداخت آنلاین 


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت ضرب المثل شتر دیدی ندیدی

دانلود پاورپوینت موفقیت در ضرب المثل ایرانی 28 اسلاید

اختصاصی از یاری فایل دانلود پاورپوینت موفقیت در ضرب المثل ایرانی 28 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

نوع فایل:  ppt _ pptx ( پاورپوینت )

( قابلیت ویرایش )

 


 قسمتی از اسلاید : 

 

تعداد اسلاید : 28 صفحه

بسم اللّه الرحمن الرحیم عنوان : موفقیت در ضرب المثل ایرانی ................
2 آستین بالا زدن : کنایه از با عزمی جزم کاری را شروع کردن نظیر : دامن به کمر زدن از تو حرکت از خدا برکت : اگر انسان تلاش و کوشش کند خداوند حتماً به او روزی و موفقیت در انجام کاری که در آن قدم برداشته عطا خواهد کرد .
آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی نمک : کار را باید به کاردان واگذار شود و در دخالت دیگران در امور ، پریشان احوالی و نابسامانی است .
3 اگر علی ساربونه می‌دونه شتر و کجا بخوابونه : آدم وارد و با تجربه مهارت دارد و می داند چه باید کند . با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود : از حرف زدن کاری درست نمی شود باید تنبلی را کنار گذاشت و اقدام کرد .
این مثل در مورد افراد بلند پروازی می‌گویند ، که برنامه های دراز مدت و طولانی و کارهای بزرگ برای خود در نظر می گیرند ولی دست به کار نمی شوند .
4 بخت یک بار در خونه آدم را می زنه : اشاره به اینکه باید از فرصت های بدست آمده حداکثر استفاده را برد.
به امید همسایه باید بی شام خوابید : این مثل هشداری است به انسان که نباید به امید کسی باشد و خود باتلاش و پشتکار کارها راانجام دهد .
مثل کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من ..
5 به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است : مراد از این مثل تطبیق دادن خود با زمان و مکان است .
بایک دست نمی توان دو هندوانه برداشت : درآن واحد نمی توان چند کار مختلف را با هم انجام داد چرا که در نهایت هیچکدام به سرانجام درستی نمی‌رسد وباید یک را به درستی تا انتها انجام داد .
6 بی گدار به آب می زند: کنایه از نسنجیدن و بدون تعمق به کاری پرداختن ، بدون نقشه و رویه کاری کردن که به این صورت کاری را انجام دادن باعث شکست است و قبل از هر کاری باید سنجید و بعد عمل کرد .
به یک تیر دو نشان زدن : در اصطلاح عامیانه این سخن را در جایی می گویند که با یک تلاش دو کار انجام شود و در مقصود بدست آید ولی بادیدگاه عمیق تر یعنی تمام جنبه‌های کار رابررسی کردن و با انجام یک کار به هدفهای زیادی رسیدن 7 به سیم آخر زدن : قید هم چیز را زدن ، برای رسیدن به هدف خود رااز قید هر تکلیف و آبرو یا حرمت رها کردن ، نهایت تلاش را انجام دادن بی مایه فطیره : بدون زحمت و خرج کار پیش نمی رود . پا را به اندازه گلیم باید دراز کرد : همانند : پا را از دایره بیرون گذاشتن ، درانجام کار ما باید حد و مرز خود را بشناسیم و به اندازه شان و وسع و توان خود پیش رفت .
8 پایان شب سیه سپید است : برای امید دادن به آینده و انگیختن مردم به دنبال کردن ، تلاش مردن و دل نسپردن به اندوه و نامیدی است .
نباید نا امید شد زیرا بالاخره پس از هر رنج و سختی خوشی و راحتی است .
تا تنور گرم است باید نان پخت : تا اسباب و وسایل کاری فراهم است باید آن را به انجام رساند و از همه فرصت ها تا نگذشته است ، باید سود جست .
9 تا ریشه در آب است امید ثمری هست : هیچگاه نباید ناامید شد همیشه روزنه امیدی وجود دارد . تا نسوزد بر نیاید بوی عود : این سخن در تشویق به سختکوشی و رنج پذیری در راه مقصود است چنان که در قابوسنامه می گوید « تا رنج کهتری بر خویشتن ننهی به آسایش مهتری ترسی که برگ نیل

  متن بالا فقط قسمتی از محتوی متن پاورپوینت میباشد،شما بعد از پرداخت آنلاین ، فایل را فورا دانلود نمایید 

 


  لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود پاورپوینت:  ................... توجه فرمایید !

  • در این مطلب، متن اسلاید های اولیه قرار داده شده است.
  • به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید
  • پس از پرداخت هزینه ،ارسال آنی پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما و لینک دانلود فایل برای شما نمایش داده خواهد شد
  • در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون بالا ،دلیل آن کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
  • در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون پاورپوینت قرار نخواهند گرفت.
  • هدف فروشگاه جهت کمک به سیستم آموزشی برای دانشجویان و دانش آموزان میباشد .

 



 « پرداخت آنلاین »


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت موفقیت در ضرب المثل ایرانی 28 اسلاید

ریشه تاریخی ضرب المثل

اختصاصی از یاری فایل ریشه تاریخی ضرب المثل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

ریشه تاریخی ضرب المثل «از کیسه خلیفه می بخشد»

 

ریشه تاریخی ضرب المثل  قوز بالا قوز

ریشه تاریخی ضرب المثل چیزی که عیان است...

ریشه تاریخی ضرب المثل آتش بیار معرکه

ریشه تاریخی ضرب المثل آب زیر کاه

هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».

اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است:

عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند.

به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید.

در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اشتباه خود پی برده چنان منقلب شد و از جای خویش جستن کرد که «میگساران، جام باده بریختند و گلعذاران، پشت پرده گریختند، دست از چنگ و رباب برداشتند و رامشگران پا به فرار گذاشتند». جعفر خواست دستور دهد بساط شراب را از نظر عبدالملک پنهان دارند؛ ولی دیگر دیر شده کار از کار گذشته بود. حیران و سراسیمه بر سرپای ایستاد و زبانش بند آمد. نمیدانست چه بگوید و چگونه عذر تقصیر بخواهد. عبدالملک چون پریشانحالی جعفر بدید، بسائقه آزاد مردی و بزرگواری که خوی و منش نیکمردان عالم است، با خوشرویی در کنار بزم نشست و فرمان داد مغنیان بنوازند و ساقیان لعل فام، جام شراب در گردش آورند. جعفر چون آنهمه بزرگمردی از عبدالملک صالح دید بیش از پیش خجل و شرمنده گردیده، پس از ساعتی اشاره کرد بساط شراب را برچیدند و حضار مجلس (بجز اسحاق موصلی) همه را مرخص کرد. آنگاه بر دست و پای عبدالملک بوسه زده عرض کرد: «از اینکه بر من منت نهادی و بزرگواری فرمودی بی نهایت شرمنده و سپاسگزارم. اکنون در اختیار تو هستم و هر چه بفرمایی به جان خریدارم». عبدالملک پس از تمهید مقدمه ای گفت: «ای ابوالفضل، می دانی که سالهاست مورد بی مهری خلیفه واقع شده، خانه نشین شده ام. چون از مال و منال دنیا چیزی نیندوخته بودم، لذا اکنون محتاج و مقروض گردیده ام. اصالت خانوادگی و عزت نفس اجازه نداد به خانه دیگران روی آورم و از رجال و توانگران بغداد، که روزگاری به من محتاج بوده اند، استمداد کنم. ولی طبع بلند و خوی بزرگ منشی و بخشندگی تو که صرفاً اختصاص به ایرانیان پاک سرشت دارد مرا وادار کرد که پیش تو آیم و راز دل بگویم، چه می دانم اگر احیاناً نتوانی گره گشایی کنی بی گمان آنچه با تو در میان می گذارم سر به مهر مانده، در نزد دیگران بر ملا نخواهد شد. حقیقت این است که مبلغ ده هزار دینار مقروضم و ممری برای ادای دین ندارم».

جعفر بدون تأمل جواب داد: «قرض تو ادا گردید، دیگر چه می خواهی؟»

عبدالملک صالح گفت: «اکنون که به همت و جوانمردی تو قرض من مستهلک گردید، برای ادامه زندگی باید فکری بکنم، زیرا تأمین معاش آبرومندی برای آینده نکرده ام».

جعفر برمکی که طبعی بلند و بخشنده داشت، با گشاده رویی پاسخ داد: «مبلغ ده هزار دینار هم برای ادامه زندگی شرافتمندانه تو تأمین گردید، چه میدانم سفره گشاده داری و خوان کرم بزرگمردان باید مادام العمر گشاده و گسترده باشد. دیگر چه می فرمایی؟»

عبدالملک گفت: «هر چه خواستم دادی و دیگر محلی برای انجام تقاضای دیگری نمانده است».

جعفر با بی صبری جواب داد: «نه، امشب مرا به قدری شرمنده کردی که به پاس این گذشت و جوانمردی حاضرم همه چیز را در پیش پای تو نثار کنم. ای عبدالملک، اگر تو بزرگ خاندان بنی عباسی، من هم جعفر برمکی از دودمان ایرانیان پاک نژاد هستم. جعفر برای مال و منال دنیوی در پیشگاه نیکمردان ارج و مقداری قایل نیست. می دانم که سالها خانه نشین بودی و از بیکاری و گوشه نشینی رنج می بری، چنانچه شغل و مقامی هم مورد نظر باشد بخواه تا فرمانش را صادر کنم».


دانلود با لینک مستقیم


ریشه تاریخی ضرب المثل