لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مقدمه
در گذشته چنین تصور میشد که هوش یک توانایی ارثی غیر قابل تغییر است و به همین دلیل آموزش در آن تأثیری نخواهد داشت. این اندیشه حاصل نظریه هایی بود که هوش را تغییر ناپذیر میدانستند. نظریه های تازه تر که هوش را یک رشته فرآیند ذهنی میدانند بر تغییر ناپذیری آن اصرار چندانی نمی ورزند و لذا از لحاظ پرورشی نظریه های امیدوار کننده تری هستند .
گیج و برلاینر 1992- (Gage & Borliner) در این باره میگویند:
" ما میتوانیم به برنامه های آموزش حل مسأله ای که رفتار هوشمندانه را افزایش میدهند بیندیشیم. ما میتوانیم به برنامه هایی بیندیشیم که به دانش آموزان کمک میکنند تا زمان یادگیری، استراتژی های یادگیری یا توالی مطالب یادگیری خود نظارت کنند. میتوانیم درباره مهارت های رمزگردانی یا مهارت های مقایسه کردن دانش آموزان کار کنیم - اگر فکر میکنیم مشکل آنان به این قسمت مربوط میشود - با آگاهی کامل از مفاهیم مربوط به هوش در نظریه های خبرپردازی جاری، میتوانیم درک کنیم که پائین بودن سطح توانایی های کلی ذهنی یک شرایط عمومی فرد نیست بلکه یک الگوی رفتاری قابل اصلاح است."
آموزش
آموزش و پرورش فرایند یادگرفتن دانش و مهارت و یاد دادن آن است. این فرایند از پیدایش انسان بر زمین آغاز شده، آرام آرام کاملتر شده و امروزه یکی از پایه های اساسی پیشرفت جامعهها شده است. ایرانیان در فرایند پیشرفت آموزش و پرورش، نقش شایستهای داشتهاند به طوری که شکوفایی تمدن اسلامی تا حدود زیادی وامدار تلاش آموزشگران ایرانی است.
نخستین آموزگاران
در دوران پیش از تاریخ، کودکان آداب و رسوم را با پیروی از بزرگترها فرا میگرفتند و چون همراه آنان به کار مشغول بودند، مهارتهایی مانند شکار کردن و کاشتن گیاهان را میآموختند. در تمدنهای باستانی، کاهنان و روحانیان آموزش های مخصوصی میدیدند و به آموزش دیگران مشغول میشدند. آنان علاوه بر خواندن و نوشتن و مراسم دینی از پزشکی و اخترشناسی نیز آگاه بودند. یونانیان باستان نخستین کسانی بودند که یک نظام آموزش و پرورش رسمی بنیان نهادند، اما فقط پسران خانواده های ثروتمند میتوانستند از آن بهرهمند شوند. یکی از درسهای مهم آنان، هنر سخنوری برای سیاستمداران جوان بود.
آموزش در ایران باستان
در دوران هخامنشی، آموزش رسمی ویژهی روحانیان زرتشتی(موبدان)، شاهزادگان و دولتمردان بود. اما چون در آیین زرتشت آموزش و پرورش به مانند زندگی مهم شمرده شده بود، مردم ایران به پیروی از گفتار حکیمانهی زرتشت، یعنی پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، اخلاق و مهارتهای سودمند را به فرزندان خود آموزش میدادند. در آن زمان آتشکدهها جایگاه رسمی آموزش بودند و موبدان علاوه بر درسها مذهبی، پزشکی، ریاضی و اخترشناسی نیز درس میدادند.
نخستین دانشگاه
در دورهی ساسانی فرهنگ و تمدن ایرانی به شرق و غرب گسترش یافت. اما هنوز هم آموزش به گروهی خاص محدود میشد. در این دوران مهمترین مرکز علمی و آموزشی دوران باستان، دانشگاه گندی شاپور، در شهر گندی شاپور به وجود آمد. این شهر را شاپور ساسانی بنیان نهاد و تا حدود قرن چهارم پس از اسلام آباد بود. در دانشگاه گندی شاپور داشمندان ایرانی در کنار دانشمندان هندی، یونانی و رومی به فعالیت علمی و بحث و گفت و گو مشغول بودند. وقتی مدرسهی آتن در سال 529 میلادی بسته شد، بسیاری از دانشمندان یونانی به گندی شاپور مهاجرت کردند. در زمان خسرو انوشیروان بیمارستانی در این شهر ساخته شد و آموزش طب ایرانی، یونانی و هندی رونق گرفت.
اسلام و آموزش همگانی
پس از پیروزی عربها بر سپاه ساسانی، حکومت ساسانی برچیده شد و آموزش و پرورش رسمی از انحصار طبقهی ثروتمندان بیرون آمد و دورهی جدیدی آغاز شد. در آن دوره، آموزش اسلامی به جای آموزش آیین زرتشت مورد توجه قرار گرفت و آموزش قرآن و زبان عربی و اصول و فروع دین نو در مسجد رواج یافت. آرام آرام خط و زبان عربی جای خط و زبان پهلوی را گرفت و ترجمهی کتابهای پهلوی که حاوی دانش تولید شده و جمع آوری شده از تمدنهای گوناگون در گندیشاپور بود، به عربی ترجمه شد. مسلمانان علاوه بر مسجد به ساختن مدرسه پرداختند. نمونهی این مدرسهها که پس از قرن سوم هجری ساخته شد، در نیشابور، بلخ، هرات و بخارا تا قرنها بعد دایر بودهاند. تحصیل در آن مدرسه ها رایگان بود و به فراگیران کمک هزینهای نیز پرداخت میشد.
بنیانگذاری شهر خدا
در سال 141 هجری قمری، در زمان منصور خلیفهی دوم عباسی و به راهنمایی خالدبن برمک ایرانی، نقشهی بغداد را مهندسان ایرانی طراحی کردند و آن را نزدیک یکی از آبادیهای قدیم ایران به نام بغداد، به معنای شهر خدا، ساختند. برمکیان آیین کشورداری را همراه خود به بغداد بردند و پایههای تمدن اسلامی را بنیان نهادند. در سال 148 هجری قمری، منصور به بیماری سختی مبتلا شد که پزشکان نتوانستند او را درمان کنند. از این رو، جرجیس پسر بختیشوع، مدیر بیمارستان گندیشاپور، برای درمان او به بغداد دعوت شد. این پزشک ایرانی پس از درمان منصور، چهار سال در بغداد بمان و پزشکی ایرانی را در بغداد آموزش داد. او پس از بازگشت به ایران، عیسبن شهلافا را جانشین خود کرد و به این ترتیب، پزشکی ایرانی به دنیای اسلام راه یافت.
خانهی دانش
بغداد در زمان هارون الرشید به اوج شکوفایی خود رسید. هارون علاوه بر دعوت از دانشمندان، به گردآوری و ترجمهی کتابهای خطی از زبان یونانی، سریانی و پهلوی به عربی فرمان داد. پس از هارون، پسرش مامون، بیتالحکمه(خانهی دانش) بغداد را بنیان نهاد و به ساختن رصدخانه فرمان داد. این کارها باعث جذب دانشمندان از جاجای جهان به سوی بغداد و رونق گرفتن آموزش و پژوهش شد. نتیجهی این فعالیت ها شکوفایی فعالیت های علمی و آموزشی در قرن سوم و چهارم هجری شد که از آن با عنوان عصر طلایی اسلام یاد میشود.
فواید آموزش