یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله ای کامل در مورد رشته فلسفه

اختصاصی از یاری فایل مقاله ای کامل در مورد رشته فلسفه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ای کامل در مورد رشته فلسفه


مقاله ای کامل در مورد رشته فلسفه

این مقاله 10 صفحه ای در قالب  word  همراه با پس زمینه صفحات و حاشیه صفحات بوده و قابل ویرایش میباشد و به معرفی کامل این رشته به همراه دروس دانشگاهی و بازار کار آن در ایران پرداخته است.

نتیجه 12 سال درس خواندن ورود به دانشگاه است که رشته ای را انتخاب کنیم و آینده شغلیمان را تضمین کنیم پس خیلی مهم است که قبل از انتخاب رشته در دانشگاه هر رشته را به طور کامل بشناسیم و ببینیم آیا مناسب ما است یا خیرچون انتخاب رشته مسیری  در زندگی ما به وجود می آورد پس سعی کنیم که به بهترین صورت این مسیر انتخاب شود و این امر ممکن نیست مگر با شناخت کامل هر رشته در دانشگاه.

یکی از رشته های شاخه علوم انسانی رشته فلسفه است که در زیر به شرح کامل این رشته از قبیل (توانایی‌های‌ لازم فرد برای موفق شدن در این رشته و درس‌های‌ این‌ رشته‌ در طول‌ تحصیل و بازار شغلی این رشته )پرداخته ایم.

 

 قسمت هایی از مقاله :

 

مقدمه :

فلسفه به انسان کمک می‌کند تا به اوج کمال نایل آید و به سعادت که از طریق نیل به عالم معقولات حاصل می‌شود، دست بیابد. پس فلسفه نه فقط از لحاظ فواید آن مورد توجه است بلکه فی‌نفسه نیز مطلوب است و از آن نمی‌توان صرف‌نظر کرد." "ارسطو، فیلسوف مشهور یونانی"
"فلسفه ناشی از بی‌عقلی و عدم رشد آگاهی انسان است و اگر بشر به حدی از رشد و آگاهی رسید، نیاز به فلسفه ندارد."" اگوست کنت، دانشمند، فیلسوف و ریاضیدان مشهور فرانسوی "
دوعبارت فوق نشانگر دو دیدگاه متفاوت درباره فلسفه است که در طی قرون متمادی وجود داشته و گاه یکی بر دیگری چیره شده است؛ یعنی همیشه در طول تاریخ عده‌ای از متفکران، فلسفه را دوست داشتن خردمندی و فیلسوف را دوستـدار خردمندی معرفی کرده و عده‌ای دیگر فلسفه را هنر لفاظی و بازی کردن با واژه‌ها دانسته‌اند.راستی، فلسفه چیست و چه حیطه‌ای را در برمی‌گیرد که چنین دیدگاه‌های متفاوتی درباره آن وجود دارد؟

برای تعریف فلسفه بهتر است که تفاوت آن را با سایر علوم توضیح داد چرا که سایر علوم هر یک به بخشی از موجودات عالم هستی می‌پردازند و آنها را مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند. برای مثال یک گیاه‌شناس از بین همه موجودات

و ادامه مقاله


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ای کامل در مورد رشته فلسفه

مقاله کامل درباره فلسفه اشراق

اختصاصی از یاری فایل مقاله کامل درباره فلسفه اشراق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 50

 

مقدمه

علم در حوزه های سنتی ایران مقوله متنوع و گسترده ای است. سده های نخستین اسلامی مصروف کنکاش، مجادلات و پایه گذاری های کلان علمی شد. حوزه های آموزشی عموما چند منظوره با پرورش علمای جامع الاطراف و مسلط بر اکثر بخش های علمی پایه های ستبر علمی ایران را بنا نهادند.

توجه شدید به علوم عقلی و نقلی از اختصاصات ایران علمی قرون نخستین بود و دست‌اندازی به حوزه های معتبر بیرونی چون یونان و اسکندریه و البته ایران پیش از اسلام و ترجمه و تالیف متون از زبانهای مختلف دوره ای مدرن و کاملا علمی را در تاریخ ایران بنا نهاد.

شیخ شهاب الدین سهروردی یکی از علما و حکما و بزرگ فلسفی ایران است که با آگاهی و مطالعه در شاخه های متفاوت فکری و بدست آوردن درک صحیح از آنها توانست جنبش خاص فکری خود را با نام فلسفه اشراقی بنیان نهد. فلسفه ای که با بهره گیری از نقاط قوت دیگر ایده های فکری گونه ای التقاطی از علم آسمانی و زمینی را به انسان آن روزگار ارائه کرد.

این مقاله به مسئله علم و کیفیت آن و تعریف عالم از دیدگاه شیخ اشراق پرداخته است. پیش از ورود به بخش اصلی مقاله معرفی مختصری از شیخ اشراق و آثار او و نیز مسئله علم در حوزه های آموزشی گذشته می آید و پس از متن مقاله که همراه با مسائل چندی که پیوسته با مبحث اصلی اند می آید به طور مختصر به علومی که در آثار شیخ اشراق به آنها استناد شده پرداخته می شود و در پایان طی بحث کوتاهی به مسئله تاویل پذیری آثار عرفانی شیخ اشراق که البته مسئله تازه و در حقیقت شاخه ای از علم مدرن در خوانش متون است پرداخته می شود

علم اشراقی:

معرفی:

شیخ شهاب الدین ابوالفتوح یحیی بن حبش بن امیرک سهروردی معروف به شیخ اشراق بنیانگذار رسمی دومین نظام فلسفه اسلامی با نام حکمه الاشراق است. وی در سال 549 در دهکده سهرورد زنجان به دنیا آمد. در مراغه نزد مجد الدین جیلی حکمت و اصول و فقه را آموخت. در اصفهان نزد ظهیر الدین قاری منطق را فرا گرفت. و در ضمن مطالعه فلسفه ابن سینا اندیشه های نوین خود را در باب علم و فلسفه پایه‌ریزی کرد.

پس از پایان تحصیلات رسمی چنانکه رسم روانهای نا آرام و پویا است روی به سلوک جسمی و روحی آورد تا اینکه در حلب ملک ظاهر پسر صلاح الدین ایوبی شیفته شیخ شد و بنابر درخواست او شیخ اشراق در حلب اقامت گردید.

ذکاوت شیخ اشراق و علم آسمانی او که ظاهرا دلیل برتری او در مناظرات چندی شد که بین او و علمای حلب برگزار شد بر این علما گران آمد و البته برای شیخ نیز گران تر تمام شد.

فرا روی های دیدگاه دینی شیخ که حاصل کشف فضاهای جدیدتر عقلانی به یاری ارتباط دو سویه با مکاشفات ربانی بود. در زمانه شیخ آنقدر سنگین و نابخشودنی بود که شیوخ و فقهای حلب فتوای قتل او را اگر نه از ملک ظاهر از صلاح الدین ایوبی بگیرند. در نتیجه شیخ اشراق در سال 587 به شکلی نامعلوم به سرنوشت شوریدگانی چون عین القضات و حلاج دچار شد.

مقام او چنان بالا بود که فخر رازی که در اصفهان از همدرسان او و از اشعریون و مخالفان سرسخت فلسفه بود پس از مرگ شیخ اشراق تلویحات او را می بوسد و از دیده اشک می ریزد.

ایشان علی رغم جوانی و کوتاهی عمر حدود 50 کتاب به زبانهای عربی و فارسی نوشته اند که بسیاری از آن کتابها موجود است. علاوه بر نثر روان و زیبا و گاهاً شاعرانه وی با ارائه تعریف های جدید و طرح معادلات و مجادلات علمی نو، پویایی اندیشه را تا سالها بعد تضمین کرد تا متاله بزرگ ملاصدرای شیراز در تکوین و تدوین کاملتر اصول فکری، بر پایه های بر نهاده او بایستد.

برخی از مهمترین کتب شیخ اشراق عبارتند از رساله فی اعتقاد الحکما قصه الغربه الغربیه پرتو نامه ،هیاکل النور ، الواح عمادی ، رساله الطیر ، آواز پر جبرئیل ،عقل سرخ ، روزی با جماعت صوفیان ، فی حاله الطفولیه ، فی حقیقه العشق ، لغت موران ، صفیر سیمرغ، کلمات ذو قیه یا رساله الابراج، بستان القلوب ، یزدان شناخت ، التلویحات ، مقاومات ، المشارع . و المطارحات و البته اثر جاودانه ایشان حکمه الاشراق.

این مقدمه اگر چه چندان ضروری نبود ولی برای ورود به بحث از آنجا که موضوع مقاله جایگاه علم در نزد شیخ اشراق و جایگاه علمی او در تاریخ علم و فلسفه ایران و اسلام است. لازم بود تا توانمندی های ثابت شده شیخ اشراق یکبار دیگر یادآوری شود.

در این مقاله پیش از ورود به بحث اصلی تعریف های سنتی علم و انواع آن ذکر می شود و با نگاهی جزئی تر به زمانه شیخ اشراق ( قرن 6 ) وارد بحث اصلی می شویم.

تعاریف سنتی علم:

«علوم در نظر مسلمانان مجموعه اطلاعات و دانش هایی است که در امور دینی و دنیاوی بحث کند اعم از مسائل شرعی و عرفی و ادبی و عقلی جز آنها»و از همان نخست علم را به دسته های منقول و معقول تقسیم کردند که علوم منقول خود شامل علوم ادبی و شرعی می شد و هر یک از این دو دسته تا عصر «الموید با الملکوت» به شاخه های فرعی تری تقسیم گردید.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله کامل درباره فلسفه اشراق

فلسفه خدا

اختصاصی از یاری فایل فلسفه خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

فلسفه خدا

خداشناسی برگسون

می‌توان حرکتهای را در شهود حیات مشاهده کرد. لحظاتی است که این شهود به معنای یگانه شدن فیلسوف با آگاهی به چیزها نیست، بلکه آگاهی از یک توافق و خویشاوندی میان خود و پدیدارهاست. در این حال سخن بر سر روشنگری زندگی نیست، بر سر گشودن رمز آن است، همان‌گونه که یک صورتگر- و برگسون نیز کم یا بیش همین را می‌گویدــ راز یک چهره را می‌گشاید. باید« نیت زندگی، آن حرکت ساده را بازیافت که در خطوط چهره در جنبش است و آنها را به هم مرتبط می‌کند تا با معنا جلوه کنند». در ما توان این‌گونه بازخوانی هست، زیرا در هستی تن یافته‌ی ما، در خویشتن ما، الفبا و دستور زبان زندگی نگاشته شده اما نه به این مقصود که ما یا زندگی ما جلوه‌گاه معنایی کامل و تمام باشد. در این‌جا نیز آقای لورْوا قاطعانه در بهترین سمت فلسفه‌ی برگسون به راه است آنگاه که: زندگانی را «چون تناسب با مقصود جستجوگر» می‌بیند که در آن مقصود و راه نیل به آن، قضا و معنای (خردپذیر) انگیزانند‌ه‌ی یکدیگرند. در این غایتمندی سنگین، در این معنای در حال کار، آن آسودگی فرمانروای آگاهی کیهان‌شناسیک را نمی‌یابیم که با ژستی به سادگی حرکت دست ما، همه‌ی جزئیاتی را که زندگی یک اندام برساخته‌ی آن است از خود بیرون فرو می‌افکند.

چندانکه باید از خود پرسید آیا شهود خدا نزد برگسون در خدایی «که نیروست» و در آغاز از آن سخن گفتیم، خلاصه شدنی است؟ می‌دانیم که او به اختصار ذات خدا را چون دیرندی در زمان که از دیرندِ زمانی ما با دوام‌تر است تعریف کرده، همچون «همبستگی» همه‌ی دیرندها که دیرند هستی ما را هم به طریق اولی در برمی‌گیرد. و او آن را «ابدیت زندگی» نام نهاده است. اما این بدین معناست که با همسنجی پایندگی خدا با زمانمندی خود، از بیشی به کاستی گذر کرده‌ایم و نیازی نیست که به روشنگری این کاستی بپردازیم که به گفته‌ی مالبرانش، نیستی صفت نمی‌پذیرد. اما دیدیم که برگسـون سرانجام دیرنـد زمانی ما را با نبود مضاعفی که آینـده و گـذشته رویاروی اکنون می‌نهند، با گسیختگی‌ای که در سرشاری حضور هستی پدید می‌آید، تعریف می‌کند. اگر خدا به راستی ابدیت زندگی است و اگر همانگونه که برگسون می‌گوید « چیزی پیش اندر ساخته» نیست، لازم می‌آید نفی یعنی نیستی در خدا «که نیروست» رخنه کند و کافی است که هم سخن با راوِسون درباره‌ی فلسفه‌ی برگسون گفت: « اندیشه‌ی نامتناهی، چیزی از پراپری خود را باطل کرده تا ]بتواند[ رستاخیزی پدید آورد، یعنی چیزها را بیدار کند و به آنها هستی عطا کند.» اما اگر به راستی خدا به مثَل از خود منفصل شده تا نیستی را در خود پذیرا شود و اگر موجودات با روگرداندن از خدا، یعنی جداگانگی از ذات او پدید می‌آیند، بنابراین برآمده از او نیستند، او اصلی نیست که بتوان از آن به زمانمندی خود و به جهان رسید، بلکه همانا خدایی است که از خود به سوی او فراز می رویم. در هر لحظه از بالندگی زمانمندی خود، در هر جنبش آن، وجود خدا را حدس می‌زنیم، همچون شکلِ از خیال بافته‌ای که احساس می‌کنیم در آستانه‌ی هم آمیزی با میدانِ دید ماست و یارای «ثابت» کردن ] آن را با نگاه[ و شناختن آن را نداریم و در ضمن می‌دانیم که بی‌‌وجودِ زمانمندِ ما و به خودی خود نیز وجود ندارد. در آنچه برگسون درباره‌ی خدا همچون اصل نیکی می‌گوید، این نکته بیشتر خود را می‌نمایاند. می‌دانیم که او با بحران‌های الهیات استدلالی که شر‌ّ را چون درجه‌ی ضعیفتری از نیکی می‌گیرند، به شدت مخالف است:« فیلسوف می‌تواند در سکوت دفتر کار خود، با حجت‌هایی از این دست دل خوش سازد، اما رواروی ِ مادری که جان سپردن فرزند خود را به چشم دیده، چه اندیشه خواهد کرد؟» تنها خوش بینی‌ای که برای او پذیرفتنی است یک خوش‌بینی « تجربی» است: این امر که انسانها به رغم همه چیز، زندگانی را می‌پذیرند و نیز اینکه فرا سوی خوشی و ضد آن، شادی نیز در کار هست. این خوش‌بینی بر درد و رنج به عنوان شرط شادی صحه نمی‌گذارد. نمی‌انگارد که نگاهی هست ناکرانمند که در ژرفای جهان و ظلمتِ درد فرو می‌رود و همچندِ یک تصدیق است. زمانیکه فلسفه‌ی برگسون را می‌خوانیم چنین می‌نماید که انسان در بن ذات شکل‌یافته‌ی خود، به سخا و گشاده‌دلی بر می‌خورد که با نادمسازی و ناهمپایی جهان تباهی نمی‌پذیرد و علیه‌ی این نادم سازی،  همسویِ اوست. آقای لوروا با رد کردن اینکه ایده‌ی خدا، یک روشنگری نظری است، در همان معنا و با شدت بیشتری می‌گوید:« . . . خدا را در اینکه در ما زنده است، در کار خدا گونه ساختن خود، می‌شناسیم در این معنا، باز می‌توان گفت هنوز خدایی برای خود نداریم، او با خود ما در حال خدا شدن است.» در خداشناسی برگسون، مانند شاید تمامی خداشناسی‌های از مسیحیت تاکنون، نوعی «تکان خوردگی» به چشم می‌خورد که روشن نمی‌کند آیا این خداست که انسان‌ها را در وجود انسانی آنان حمایت می‌کند یا به عکس، زیرا برای باز شناختن هستی خدا، ناگزیریم از گذرگاه هستی خود عبور کنیم و این دیگر یک حاشیه روی نیست.

 در همسنجی با خدا که نیروست، زندگی ما یک شکست بود، و جهان یک تباهی گرفتگی، که جز با بازگشت به خود آن نمی‌توانستیم به بهبود ؟ریتسیم؛ و بعکس با خدایی که همجبهه‌ی انسانهاست، تاریخی آینده‌نگر هم پاسخ خواهد بود که تجربه‌ای است پی جوی شکوفایی و تحقق خود. نقد ایده‌ی پیشرفت نزد برگسون به پیشرفتی نظر دارد که در آن احتمال جایی ندارد و خود انگیخته است. این‌جا نیز به یک مورد خاص از تو هم واپس‌نگر برمی‌خوریم: ما در یک رویداد گذشته، زمینه‌ی آماده‌سازی اکنون خود را می‌بینیم، در حالی که این گذشته در زمان خود یک «فعل کامل» بوده، و این توفیق کنونی ماست که آن را به پیش‌انگاره‌ای تبدیل می‌کند. اما همین امر توانایی شگفتی را در ما جلوه‌گر می‌کند که همانا توانایی تعبیر  بازیافت و تعبیر گذشته و ابداع پی آمدی برای آن است. حتی اگر در این میان دگردیسی و جهشی هم پیش آید، بی در کار بودن یک حس مشترک گذشته و اکنون، این دگردیسی و جهش هم ناممکن می‌بود. پس برگسون به معنایی برای تاریخ و به پیشرفت، اذعان دارد، به شرط آنکه سخن بر سر نیرویی خود انگیخته نباشد و آن را نه با یک ایده، بلکه از طریق یک ثابت سوگیری، تعریف کرد، و به این دریافت رسید که هر اندازه تاریخ بررسی شدنی است، و همان اندازه هم ساختنی است. آنگاه، دیگر چیزی در تاریخ نیست که به کلی از معنا بی‌بهره باشد، دو بخشی بودن‌های آن، بن‌بست‌های آن، بازگشت‌های آن به راه‌های وانهاده، چند پاره شدن‌ها و مبارزات آن، تنها در نظر یک اندیشه‌ی انتزاعی که خواستار فروکاستن مشکلات تاریخ به مشکلات ایده‌هاست، بی‌معنا و خرد ستیز جلوه می‌کند. اما اینجا سخن بر سر رو یا رو نهادن و مقابله‌ی ایده‌ها نیست که بر سر کالبد بخشیدن و زندگانی بخشیدن به آنهاست، و در این حال، جز با به آزمون گذاشتن آنها، نمی‌توان دانست به چه کار می‌آیند. این آزمایش موضع‌گیری و مبارزه است. برگسون می‌گوید، در این صورت، مبارزه «تنها جنبه‌ی سطحی پیشرفت است.»

همان به که یگانگی  آغازین از هم گسیخت و جهان و تاریخ به بیان آمد. چند پاره بودن انسان، از خود بیگانه بودن او، که پیش از این، مانع از آن می‌شد که « انسانی الهی» باشد، اکنون واقعیت او و موجب ارزش اوست. او چند پاره است، زیرا یک «نوع» نیست یک «چیز آفریده» نیست، زیرا او یک«همت آفریننده» است. برگسون می‌گوید.« او یک تناقض تحقق یافته است.» چرا که بشریت برای ارزمند بودن نمی‌توانسته است« بی‌یاری خود انسانِ، به شکل نهایی خویش درآید.» یکپارچگی آغازین، نمادی است که خواص کنونی ما


دانلود با لینک مستقیم


فلسفه خدا

مقاله میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی

اختصاصی از یاری فایل مقاله میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی


مقاله میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 9

عضو هیئت علمی سایت فلسفه نو)

هنرها رکن مهمی از حیات و فرهنگ آدمی هستند و از زمانی که نوع انسان خود را شناخت این واژه با تمام دلالت هایش در زندگی او به طور اساسی نقش آفرینی کرده است. هر کدام از این هنرها در طول حیات بشر بنا به ماهیتش یعنی این که توسط کدامیک از حواس ره به تجربه می برد، مسیر تکاملی خاص خود را پیموده و در نتیجه دارای زیباشناسی و فلسفه ی منحصر به خود شده است به طوری که در فلسفه ی مدرن هنر، هنرها به دلیل دریافت شدن از حس های مختلف، در ساحت های متفاوتی از هم تحلیل و هر کدام به نحوی جدا از دیگری درفهم و شعور ذاتی اثر دخیل دانسته می شوند. اما از گذشته های دور همواره کسانی بوده اند که با افکار و عقایدی خاص سعی در از بین بردن مرزها داشته اند و آرزوی تبدیل سطوح نامتجانس هستی به یکدیگر را جهت دستیابی به «جسم متعالی» و یا «کمال مطلوب» در سر می پرورانند به طوری که این تفکر در صورت اولیه ی خود آرزوی دانشی هم چون کیمیا را برای بشر به ارمغان آورد. این پدیده در وادی هنر نیز که در قرون گذشته پیوندی ناگسستنی با اعتقادات سنتی داشت به صورت دیگری رخ نمود که باعث به وجود آمدن سنتی غنی به نام رنگ – موسیقی شد. اما دادن جواب قطعی به این که آیا براستی می توان بین موسیقی و هنرهای بصری ارتباط خاصی برقرار کرد یا نه، دشواری خاصی ایجاد می کند و ما تنها در صورتی می توانیم به نحوی معنادار درباره این ارتباط سخن بگوییم که به جد تمام، بدانیم فرهنگ های گوناگون به چه صورت به این هم آمیختگی و یا دگردیسی هنری واکنش نشان داده اند، که البته در این مقاله سعی بر ریشه یابی این سنت و تاثیر فلسفه ی باستان در شکل گیری آن شده است.

 

سرچشمه ی اولیه این سنت مانند بسیاری از علوم و سنن دیگر، برگرفته از دنیای باستان و افکار حکیمان گذشته بود. اما به طور کلی، از ابتدا تا زوال، با وجود دارا بودن فلسفه ای عظیم، وابسته به فلسفه ای بزرگتر به شمار می آمد؛ فلسفه ای هستی شناختی که در آن همه ی چیزها و همه ی حس ها به یک، تبدیل، و برای رسیدن به کمال مطلوب، تفکر عرفانی «وحدت» در پیش گرفته می شد به طوری که این تفکر در پی یکی کردن تجربه های ذاتا متفاوت دیداری و شنیداری که درگاه های نخستین شعور انسانی دانسته می شدند بر آمد.در دنیای باستان نظریه فیثاغورس مبتنی بر فلسفه ی انتظام گیتی که اعتقاد به نظام موسیقیایی هفت سیاره بود راه را برای ارتباط بین کرات و نت ها و بعدها به دنبال آن رنگ ها و روزهای هفته که خود در تمدن های باستانی معلول کرات دانسته می شدند گشود. نکته ای که در ابتدا به عنوان سرچشمه ی ارتباط این عناصر ناهمگون بیان می شود عدد هفت است که برای ریشه یابی سنت رنگ – موسیقی ملزم به بررسی آن در دنیای باستان هستیم. اهمیت عدد هفت به واسطه ی نقل قولی که برای آشکار ساختن چیزی از سرچشمه های اهمیت آن مطرح شده، به بقراط در قرن پنجم پیش از میلاد نسبت داده می شود. او معتقد بود که عدد هفت، به دلیل فضایل اسرارآمیز خود، گرایش به موجود کردن تمام چیزها دارد، و آن را داروی زندگی و منشاءِ تمام تغییرات می دانست زیرا معتقد بود که ماه (moon)، مراحل اش را در هر هفت روز تغییر می دهد و این عدد بر تمام چیزهای زمینی اثر می گذارد. در کنار ربع های ماه، می شد سایر پدیده های طبیعی را نیز در دسته های هفت تایی طبقه بندی نمود. علاوه بر آن، این موضوع در وابستگیِ شباهت های ثانویه نیز در بسیاری از حوزه های ناهمگن همچون سطح های وجود، سیارات، عنصرها، مراحل زندگی انسان و درجات شناخت دیده می شد. هفت کره روشن، یعنی خورشید، ماه و پنج سیاره ای که با چشم غیرمسلح قابل مشاهده اند به این نظم های هفت تایی، یک اعتبار کیهانی آشکار می دادند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله میراثی از فلسفه باستان موسیقی کیهانی

تحقیق و بررسی در مورد فلسفه وجودی حقوق جزای اسلامی و تطبیق با حقوق اروپائی

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد فلسفه وجودی حقوق جزای اسلامی و تطبیق با حقوق اروپائی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 105

 

فلسفه وجودی حقوق جزای اسلامی و تطبیق با حقوق اروپائی

استاد راهنما : جناب آقای جلالوند

تهیه کننده : سمیرا کنعانی

بهار 1388

دانشگاه پیام نور واحد پرند

فهرست مطالب

مقدمه

فصل اول : بررسی حقوق جزا ، اهداف و اهمیت آن

تعریف حقوق جزا

اهداف حقوق جزا

ارتباط حقوق جزای اسلامی با سایر علوم

منابع حقوق جزا

بررسی منابع فعلی حقوق ایران از دیدگاه حقوق اسلام

حقوق جزای اسلامی و عرفی

فصل دوم : حقوق کیفری در اسلام

ظهور اسلام و تاثیر آن بر حقوق کیفری و جزای عمومی

منابع حقوق کیفری اسلام

ویژگی های آیین دادرسی کیفری اسلام

نظام کیفری اسلام

نظام مند بودن حقوق کیفری اسلام و اهمیت آن

ویژگی های نظام کیفری اسلام

ثبات در قوانین جزائی اسلام

راز و رمز تحول پذیری قوانین جزایی اسلام

فصل سوم : جرم و مجازات در اسلام و حقوق اروپائی

شناخت جرم در اسلام

تعریف جرم در حقوق خارجی و نتیجه گیری از تعاریف

فلسفه مجازات

فلسفه مجازات از دیدگاه سزادهی ( مکاتب اروپائی)

فلسفه مجازات از دیدگاه اسلام

اهداف مجازات در تئوری اسلام

برخلاف علوم تجربی ، حرکت کاروان علوم انسانی همواره شتاب کم تری داشته است تا بدان جا که دست یابی به سر این اختلاف ذهن دانشمندانی چون کانت را به خود مشغول کرده است.

تحولات سریع و همه جانبه جوامع بشری در قرون اخیر، علوم انسانی را نیز به شدت متاثر ومتحول کرده است ، اما چنین شتابی بیش تر در آن دسته از علوم انسانی که روش تجربی به خود گرفته است

مشاهده می شود. در پاره ای از رشته ها هم چون حقوق ، کندی آهنگ این قافله هنوز محسوس است و این در حالی است که از همین تغییرات اندگ ، هر یک از شاخه های حقوق بهره متفاوتی داشته اند و برخی از رشته ها هم چون حقوق بشر یا چزای بین الملل نسبت به حقوق مدنی شاهد تغییرات بیش تری بوده اند.

حقوق جزا به دلیل ارتباط وثیق با عاملی انسانی ( مجرم) ، کم و بیش عرصه اندیشه های گوناگون بوده و حداقل در سده اخیر فراز و نشیب های فراوانی را به خود دیده است.

تغییرات عمده حقوق جزا را در چند محور مجازات و نحوه اجرای آن، تنوع یافتن جرایم ،و حدود مسئولیت کیفری می توان مشاهده کرد. مقایسه میزان تغییرات صورت گرفته و زمان آن- که به بیش از یکصد سال می رسد- نشان می دهد میزان این تحول بسیار اندک بوده است. شاهد بر این مدعا ،مجموعه قوانین کیفری فرانسه معروف به « کد ناپلئون » است که در سال 1810 تصویب شد و در سال 1992 ، پس از گذشت 182 سال جای خود را به مجموعه قوانین جدید داد.

در چنین فضایی موضوع مورد بحث دید گاه های حقوق کیفری اسلام در خصوص مسائل حقوق جزای عمومی می باشد. حقوقدانان معتقدند اصولا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد فلسفه وجودی حقوق جزای اسلامی و تطبیق با حقوق اروپائی