دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
بسم الله الرحمن الرحیم
نام درس :انقلاب اسلامی ایران
نام استاد:جناب اقای دکتر جواهری
محقق :میلاد خواجه احمدی
رشته تحصیلی:مدیریت صنعتی
شماره دانشجویی:8712150455
موضوع :مراحل شکل گیری حکومت اسلامی ایران
در بیان امام خمینی(ره)
--------------------------------------------------------
پـیـش از امـام خـمـیـنى درباره حکومت اسلامى بحثهاى نظرى صورت گرفته و برخى از مراحل شکل گیرى حکومت اسلامى جـنـبـشـهـاى شیعى براى تحقق آن انجام یافته بود, ولى در عمل از آن خبرى نبود.امـام خـمـیـنـى با تلاش بى مانند خود, ضمن روشنگرى مشروعیت حکومت اسلامى و ثابت کـردن ایـن کـه حـقیقت دین, جز با اجراى حکومت دینى غیر قابل نمود و ظهور است, حـکـومت دینى را از جهان آرمانى به عینیت جامعه آورد و بار دیگر, مدینه آرمانى اسـلام, در بـرگـیرنده شهر عقل و شهر عدل و شهر عشق, امکان ظهور و نمود یافت. و تـوجـه مـسلمانان از الگوهاى مهلک غرب و شرق و زندگیهاى ماشینى و مصرفى به سمت اسلام و نظام اسلامى مصروف شد.ایـنـک هـمت بلند همتان باید, دیگر ما وجهاتى از صورتهاى ذهنى و اندیشه ها صرف نـیستیم, انقلاب اسلامى همه را دگرگون کرده است. اکنون در پهنه هاى بى کرانه عمل قـرار داریـم و فـاصله علم و عین در ما از میان رفته است و این نخستین گام گاه شـمـار واقـع بـیـنـى و واقع نگرى است. ما در واقع, در حکومت اسلامى, خود را به تـمـاشـا نـشسته ایم. دیگران هم این طور بهتر مى توانند ما را ببینند. کاستى و کـمـال مـا بـراى هـمـه ملتها درخور فهم شده است و همگان متوجه کنش اجتماعى ما هـسـتند و این از آثار حیات و حضور ما در صحنه هاى سیاسى است. خیلى از متفکران در سـراسـر جهان, چشم به این نظام دوخته اند و آن را به عنوان یک تجربه بزرگ و بـى مـانـنـد انـسـان شـیـعـى و ایرانى تلقى مى کنند. حرکتى هوشمندانه و همراه حـسابگریهاى خیره کننده و حیرت آور در آمیختگى دیانت و سیاست و ملیت و اسلامیت.آنـهـا بـه خوبى متوجه این نکته هستند که حکومت اسلامى, در شمار حکومتهایى نیست کـه رنـگ و بـوى ایـدئـولـوژى اسـلامى را به خود گرفته اند. این حکومت دراساس و بـنـیاد, اسلامى است و مى خواهد همه رابطه هاى موجود در آن, برآیند تعالیم دینى باشد و درکل, جامعه مورد نظر اسلام را به نمایش بگذارد.پیشینه هاى تاریخى حکومت اسلامى حـکـومت اسلامى, امر نوظهورى نیست و در زمان پیامبر اسلام(ص) و على(ع) تجربه شده اسـت. شـیـعـه که خاطره نظام عدل را هرگز از یاد نبرده بود, با اعتقاد راسخ به غـیـبـت ولى الله الاعظم, در طول بیش از ده قرن, این خاطره را دنبال کرد و براى تـبـیـیـن مـبانى آن در عصر غیبت, سختیها کشید و در قالب گزاره ها و مقوله هاى کـلامـى چـون: مـسـاله ولایت, خلافت و غیبت امام ومقوله هاى فقهى, چون: دولت ستم, پـذیرش ولایت از سوى ستمکار, دولت عدل و ولایت فقیه, به بحث و مداقه در آن زمینه نـشست, فقیهان برجسته اى از جمله مقدس اردبیلى و شیخ جعفرکاشف الغطاء و ملااحمد نـراقـى در سـده هاى اخیر آن را در آثار خود مطرح کردند و امام خمینى آن را به کمال رساند.اهـمـیـت بحث حکومت اسلامى براى اهل سنت, نیز کم تر از شیعه نبود. در طلیعه قرن حـاضر, هر چند اندیشه ورزانى چون: رفاعه رافع الطهطاوى, یعقوب صنوع, شبلى شمیل و طـه حـسـیـن, لـب بـه ستایش تمدن غرب و دموکراسى حاکم بر آن گشودند, ولى سخت تـاثـیر اندیشه هاو آموزه هاى سید جمال الدین اسدآبادى, فکر دینى درجهان عرب و میان روشنفکران اهل سنت, احیا شد و شیخ محمد عبده, شاگرد نامدار سید, فکر دینى را در چـارچـوب گـرایـش بـه اصلاح اجتماعى, مجسم ساخت و به دنبال او, عبدالرحمن کـواکـبـى, دو کـتـاب: طـبـایع الاستبداد و ام القرى را نوشت. پـیـش از امـام خـمـیـنى درباره حکومت اسلامى بحثهاى نظرى صورت گرفته و برخى از مراحل شکل گیرى
حکومت اسلامى جـنـبـشـهـاى شیعى براى تحقق آن انجام یافته بود, ولى در عمل از آن خبرى نبود.امـام خـمـیـنـى با تلاش بى مانند خود, ضمن روشنگرى مشروعیت حکومت اسلامى و ثابت کـردن ایـن کـه حـقیقت دین, جز با اجراى حکومت دینى غیر قابل نمود و ظهور است, حـکـومت دینى را از جهان آرمانى به عینیت جامعه آورد و بار دیگر, مدینه آرمانى اسـلام, در بـرگـیرنده شهر عقل و شهر عدل و شهر عشق, امکان ظهور و نمود یافت. و تـوجـه مـسلمانان از الگوهاى مهلک غرب و شرق و زندگیهاى ماشینى و مصرفى به سمت اسلام و نظام اسلامى مصروف شد.
ایـنـک هـمت بلند همتان باید, دیگر ما وجهاتى از صورتهاى ذهنى و اندیشه ها صرف نـیستیم, انقلاب اسلامى همه را دگرگون کرده است. اکنون در پهنه هاى بى کرانه عمل قـرار داریـم و فـاصله علم و عین در ما از میان رفته است و این نخستین گام گاه شـمـار واقـع بـیـنـى و واقع نگرى است. ما در واقع, در حکومت اسلامى, خود را به تـمـاشـا نـشسته ایم. دیگران هم این طور بهتر مى توانند ما را ببینند. کاستى و کـمـال مـا بـراى هـمـه ملتها درخور فهم شده است و همگان متوجه کنش اجتماعى ما هـسـتند و این از آثار حیات و حضور ما در صحنه هاى سیاسى است. خیلى از متفکران در سـراسـر جهان, چشم به این نظام دوخته اند و آن را به عنوان یک تجربه بزرگ و بـى مـانـنـد انـسـان شـیـعـى و ایرانى تلقى مى کنند. حرکتى هوشمندانه و همراه حـسابگریهاى خیره کننده و حیرت آور در آمیختگى دیانت و سیاست و ملیت و اسلامیت.آنـهـا بـه خوبى متوجه این نکته هستند که حکومت اسلامى, در شمار حکومتهایى نیست کـه رنـگ و بـوى ایـدئـولـوژى اسـلامى را به خود گرفته اند. این حکومت دراساس و بـنـیاد, اسلامى است و مى خواهد همه رابطه هاى موجود در آن, برآیند تعالیم دینى باشد و درکل, جامعه مورد نظر اسلام را به نمایش بگذارد.پیشینه هاى تاریخى حکومت اسلامى حـکـومت اسلامى, امر نوظهورى نیست و در زمان پیامبر اسلام(ص) و على(ع) تجربه شده اسـت. شـیـعـه که خاطره نظام عدل را هرگز از یاد نبرده بود, با اعتقاد راسخ به غـیـبـت ولى الله الاعظم, در طول بیش از ده قرن, این خاطره را دنبال کرد و براى تـبـیـیـن مـبانى آن در عصر غیبت, سختیها کشید و در قالب گزاره ها و مقوله هاى کـلامـى چـون: مـسـاله ولایت, خلافت و غیبت امام ومقوله هاى فقهى, چون: دولت ستم, پـذیرش ولایت از سوى ستمکار, دولت عدل و ولایت فقیه, به بحث و مداقه در آن زمینه نـشست, فقیهان برجسته اى از جمله مقدس اردبیلى و شیخ جعفرکاشف الغطاء و ملااحمد نـراقـى در سـده هاى اخیر آن را در آثار خود مطرح کردند و امام خمینى آن را به کمال رساند.اهـمـیـت بحث حکومت اسلامى براى اهل سنت, نیز کم تر از شیعه نبود. در طلیعه قرن حـاضر, هر چند اندیشه ورزانى چون: رفاعه رافع الطهطاوى, یعقوب صنوع, شبلى شمیل و طـه حـسـیـن, لـب بـه ستایش تمدن غرب و دموکراسى حاکم بر آن گشودند, ولى سخت تـاثـیر اندیشه هاو آموزه هاى سید جمال الدین اسدآبادى, فکر دینى درجهان عرب و میان روشنفکران اهل سنت, احیا شد و شیخ محمد عبده, شاگرد نامدار سید, فکر دینى را در چـارچـوب گـرایـش بـه اصلاح اجتماعى, مجسم ساخت و به دنبال او, عبدالرحمن کـواکـبـى, دو کـتـاب: طـبـایع الاستبداد و ام القرى را نوشت
او با کتاب اولى, اسـتبداد عثمانى را رسوا کرد, مساله اى که براى روشنفکران و نویسندگان قرن 19, فـورى تـریـن مـسـالـه