مقدمه:
محمد شاه در ششم شوال سال 1264 هـ . ق. در تهران در گذشت. وی که ارادت خاصی نسبت به حاج میرزا آقاسی صدراعظم خود داشت؛ در اواخر زندگی خود به علت بیماری زمام امور مملکت را در بست در اختیار حاجی میرزا ـ آقاسی قرار داد. نظر به نارضایتی عمومی که از شیوة صدارت حاجی وجود داشت، انتظار می رفت که با فوت شاه اغتشاش و ناامنی در سراسر ایران برپا شود، به ویژه اینکه مخالفان حاجی سخت در صدد بودند تا از وی انتقام بگیرند. انگلیسی ها که به وسیلة دکتر معالج محمد شاه، از وضعیت مزاجی او مطلع بودند که شاه چند روزی بیش زنده نخواهد ماند، روی همین اصل توسط فرستاده ویژه ای خبر فوت شاه را به ولیعهد در تبریز رساندند.
روس ها نیز در این امر پیشقدم شدند و با اعزام فرستاده ای به تبریز خبر فوت محمد شاه را به ولیعهد اطلاع دادند. در هر صورت اعلام این خبر، ناصر الدین شاه در صدور تدارک عزیمت به تهران برآمد و امیر کبیر مقدمات لازم حرکت وی را فراهم نمود.
شرح حال میرزا تقی خان امیر کبیر و خدمات وی قبل از صدارت:
- میرزا تقی خان یا میرزا محمد تقی خان، پسر مشهدی قربان هزاوه ای فراعانی از اهالی قریه هزاوه واقع در 12 کیلومتری شمال غربی شهرستان اراک است. از آنجا که قریه هزاوه در مجاورت فراهان اراک قرار دارد و فراهان همانند آشتیان از مناطق ادیب پرور ایران بوده و خانوادة قائم مقام نیز به این منطقه تعلق داشته ، لذا خانوادة امیرکبیر به خدمتکاری خانوادة قائم مقام مشغول بوده است، پدر امیر کبیر که فرزند طهماسب بیک نوکر میرزا حسین وفا بوده، دئر خدمت این خانواده به آشپزی اشتغال داشته و بعد از زیارت عتبات عالیات و مکه به کربلای و سپس حاج قربان بیک ـ آشپز معروف گردیده و در آخرهای عمر خود به سمت قاپوچی ( دربانی ) قائم مقام دوم انتخاب گردیده است. معروف است که وی در شب قبل از دستگیری قائم مقام، خواب این حادثه را دیده بود.
- تاریخ تولد امیرکبیر حدوداً بین سالهای 1214ـ 1210 هـ .ق بوده است. امیر از سن طفولیت در خاندان قائم مقام فراهانی مشغول خدمت بود و به واسطة هوش فطری و استعداد ذاتی که از خود نشان می داد، قائم مقام را بر آن داشت تا در تعلیم و تربیت وی نهایت کوشش را به عمل آورد.
گفته می شود امیرکبیر در دوران کودکی ناهار بچه های قائم مقام را به اتاق آنها می برده و سپس هنگامی که پشت در اتاق منتظر ظروف غذا می ایستاده از باب تیز هوشی و ذکاوت مبادرت به استراق سمع کلمات متبادله بین فرزندان قائم مقام می نموده. روزی قائم مقام سؤالاتی چند از فرزندان خود به عمل آورد و چون آنها قادر به پاسخگوئی نبوده اند، امیر پاسخ می دهد. قائم مقام از وی سؤال می نماید که مطالب را از کجا آموختی؟ وی پاسخ می دهد از پشت درب اتاق بچه های شما. قائم مقام از وی خوشش آمده و دستور می دهد تا معلم فرزندانش به وی نیز درس بیاموزد. امیر نیز با شوق و اشتیاق به فراگیری درس مشغول شد، همین که به سن رشد رسید، در خدمت میرزا ابولقاسم قائم مقام و دستگاه محمد خان زنگنه ـ امیر نظام، وارد خدمت دولتی می گردد و بنا به گفتة میرزا جعفر فورموجی : چون قائم مقام در ناحیه احوال میرزا تقی خان آثار رشد و تمایل شهامتی دید تفرس کرد او را در اعداد نویسندگان خویش معدود نمود و از آن پس چندی در سلک محررین محمد خان زنگنه امیر نظام منسلک گردید. به سبب جوهر ذاتی و کاردانی به اندک مدت از امثال و اقران خویش قصب السبق ربوده و یک و به مناصب بزرگ رسید. هنگامی که قائم مقام به صدارت میرسد میرزا تقی خان را به برادر زادة خود میرزا اسحق میسپرد و می گوید: الحق یکا دزیتها یعینی. در حق قوه مدرکه اش صادق است و فالله خیر حافظ و هوارحم الراحمین. خلاصه این پسر ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار می گذارند.
فهرست مطالب
صفحه
مقدمه1
شرح حال میرزا تقیخان امیر کبیر و خدمات وی قبل از صدارت1
صدارت میرزاتقی خان امیرکبیر6
برکناری و قتل امیرکبیر13
نتیجهگیری18
منابع مورد تحقیق19
35 صفحه فایل Word
دانلود مقاله زندگی نامه امیر کبیر