اختصاصی از
یاری فایل دانلود مقاله تصمیم گیری در شرایط ریسک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
مقدمه:
در مرحله گزینهیابی چگونه میتوان بهتر اقدام کرد و احساسی با انتخاب گزینه برخورد نکنیم؟
پ : در یک تقسیمبندی کلی، سه سبک تصمیمگیری توسط افراد به کار گرفته میشود.
یک دسته افرادی هستند که سبک انعکاسی دارند و معمولا بسیار سریع و تند، تصمیم میگیرند و معمولا وقت اضافه میآورند. گروه دیگری هستند که سبک تاملی دارند و معمولا دچار کمبودوقت میشوند. چون آنها به مطالعه و مشورت زیاد در یک تصمیمگیری قائل هستند. سبک سومی که حد وسط بین دو گونه بالاست سبک با ثبات میباشد و رفتار اجتماعی مردم در کشورهای توسعه یافته عمدتا در محدوده با ثبات است.
افرادی که سبک انعکاسی دارند و سریعالعمل هستند، بایستی درمرحله سوم یعنی گزینهیابی صبر بیشتری به خرج دهند تا دچار افت تصمیمگیری عقلایی محدود نشوند.
تصمیمگیری عقلایی محدود در مورد مسائل روزمره و معمول باید اتفاق بیافتد و نه امور مهم.
س : آیا در مرحله گزینهیابی، خلاقیت نقش برجستهای پیدا میکند؟
پ : بله، البته خلاقیت به معنای خلق فکر نو و جدید است و نوآوری به معنای اجرای آن فکر و ایده نو در مرحله سوم تصمیمگیری، میتوان از تکنیکهای خلاقیت مثل «بارش افکار» بهره گرفت. در این مرحله، فرد ساختار موجود ذهنیاش را در رابطه با آن موضوع میشکند و ایدههای جدیدی را مطرح میکند . چون اگر بخواهیم از ایدههای قبلی استفاده کنیم، دچار تصمیمگیری عقلایی محدود میشویم. افرادی که سبک انعکاسی دارند باید سعی کنند با تکنیکهای خلاقیت، ایدههای بیشتری را به ذهن خودشان راه دهند. خلاقیت هم سه مرحله شامل آمادهسازی، پروراندن فکر و ایده و روشن شدن بالاخره ارزیابی دارد.
در مرحله اول خلاقیت ما باید بتوانیم سؤال بسازیم. در تربیت کودکان 5-3 ساله که به طور مرتب از والدین خود سؤال میکنند، بسیاری از این والدین برای آن سؤالات جوابی ندارند و به سرعت از این چراها و کنجکاوی بچهها خسته میشوند وقتی ما به سؤالات بچهها جواب نمیدهیم در واقع اجازه بروز خلاقیت را از آنها گرفتهایم و یا هنگامی که ما از دانشآموزان میخواهیم عینا مطالب یک کتاب درسی را حفظ کنند و به ما تحویل دهند، زمینه بروز خلاقیت از بین میرود در حالی که با چون و چرا کردن و کنکاش است که افکار خلاقانه بروز پیدا میکند.در مرحله پروراندن فکر، وقتی که یک تصمیمگیری مهم باید داشته باشیم، نباید سرعت عمل بیش از حد به خرج دهیم. در چنین وضعیتی، بایستی دست کم یک فاصله 24 ساعته را در نظر بگیریم. در این مدت، ممکن است ویژگیهای جدیدی به نظر ما برسد و به ترکیبهای جدیدی در تصمیمگیری دسترسی پیدا کنیم. درمرحله روشن شدن فکر و ایده، خلاقیت در یک لحظه بروز پیدا میکند و یک فکر خلاق به ذهن خطور میکند. داستان ارشمیدس که در داخل حمام به یک ایده نور رسید، در واقع روشنسازی ایده را تایید میکند.
مرحله سوم ارزیابی فکر نو میباشد. در این مرحله، فکرهای نو بعد از ایجادشان بایستی مورد ارزیابی قرار میگیرند تا ببینیم با محدودیتها و امکانات و منابعی که در اختیار داریم منطبق هستند یا خیر.
س : به غیر از محیط خانواده، در سطح سازمانی چگونه با بروز خلاقیت به صورت سنتی مقابله می شود؟
پ : در سازمانهای جدید که خلاقیت را تشویق میکنند، اجازه بروز خطا را به کارکنان خود میدهند. در حالی که در برخی سازمانها، هر کسی ایده جدیدیرا مطرح کند، مورد تمسخر دیگران قرار میگیرد.
یک فکر خلاق ممکن است در نگاه اول، از نظر دیگران، یک اشتباه و خطا باشد ولی همان ایده شاید بتواند مشکل ما را حل کند. به بیان دیگر، ایدهای که در وهله اول، خندهدار به نظر می رسد و ممکن است با آن مخالفت شود، قابلیت این رادارد که ره حل مطلوب ما باشد.
حسگراها به شدت به حواس پنجگانه متکی هستند. و از طریق حس لامسه یا بینایی اطلاعات لازم را دریافت میکنند ولی اهل شهود، افرادی هستند که قادر به انجام تفکرات انتزاعی هستند.
زاویه سوم همه روش قضاوت کردن افراد است. فکرکنندهها اصل موضوع را مورد تحلیل قرار میدهند و منطق قابل فهمتری دارند ولی حسگرها حواسی یک موضوع خاص را مورد توجه قرار میدهند. فکر کنندهها، اهل تامل و حسگرها، افرادی احساساتی هستند.
حسگرها، بیشتر روابط عاطفی برقرارمیکنند ولی فکرکنندهها روابط تعریف شده عقلایی را لحاظ میکنند. زاویه چهارم شخصیتی به ترجیح افراد در مواجهه با محیط بر میگردد. یک عده، قضاوت کننده نسبت به محیط هستند و میخواهند محیط اطراف خود را تغییر داده و سازمان بدهند ولی برخی حالت دریافتکننده نسبت به محیط دارند و در مجموع این تیپهای شخصیتی و در بین زنان و مردان، نحوه تصمیمگیری از برخی جهات متفاوت است.
مثلا ما الآن با مشکل ترافیک روبرو هستیم. حال آنکه اگر به موضوع ترافیک به عنوان یک مشکل یا مساله نگاه کنیم و از ابزار خلاقیت بهره جوییم، این مشکل قابل حل خواهد بود. نکته مهم این است که اگر طرح سؤال کنیم، خلاقیتهای فردی و جمعی فرصت ظاهر شدن پیدا خواهند کرد.
س : بین زنان و مردان در خصوص تصمیمگیری تفاوتی هست که مرتبط با مقوله جنسیت باشد؟
پ : بر اساس دستهبندی مایرز- بریجز از شخصیت (MBTI) میتوان از 4 زاویه شخصیت افراد را مورد بررسی قرار داد.
اول، موضوع برونگرا یا درونگرا بودن افراد است. مثلا درونگراها آدمهای عمیقتری هستند ودر جلسات متعدد حدود دو سوم نظرهای آنها مخفی میماند.
زاویه دوم، راههای دریافت اطلاعات افراد از محیط است و از این زاویه افراد را به دو گروه حسگراها و اهل شهود یا شهودیها تقسیمبندی میکنند.
س : همه این موارد در تصمیمگیری تاثیر میگذارد؟
پ : بله، فکرکنندهها، بیشتر از مدل عقلایی استفاده میکنند و احساسیها بیشتر از مدل عقلایی محدود.
به اعتقاد من، در تکوین شخصیت خانمها که اغلب احساسیاند درست تصمیم گرفته شده و این بالاخره جزو حکمت الهی است . به هر طریق، کودکی که به دنیا میآید نیاز به مراقبت دارد و مادر است که با آغوش گرم از کودک خو محافظت میکند و رابطه عاطفیتری با او برقرار کند ولی منطق خشک مردان به راحتی عمدتا مانع آن میشود که مرد از زمان استراحت خود صرفنظر کند. در جامعه هم اگر منطق خشک و یا مبتنی بر لذت و سود حاکم شود، افراد به همنوع خود کمک نخواهند کرد. خوشبختانه افراد احساسی هستند که جامعه را ملایم و قابل تداوم میکنند. اگر دنیا به دست فکرکنندهها بیفتد، تکلیف همه ما یکسره خواهد شد و قدرت قویتر، میتواند قدرت ضعیفتر را از بین ببرد. اما احساسیها که 30 درصد آقایان را هم در بر میگیرد، در این میان مداخله میکنند و مانع حذف ضعیفترها میشوند. آنها با دیگران و محیط زیست ارتباط عاطفی برقرار میکنند و رابطه خشک و فلزی فکرکنندهها را به رابطهای ملایم و دوستداشتنی تبدیل میکنند.
س : به شکلی شما میخواهید بگویید با برقراری چنین تعادلی، بقای سیستم حفظ میشود و اثربخشی آن ارتقاء مییابد؟
پ : درست است ولی اگر تصمیمی که گرفته میشود، شاید بهترین تصمیم نباشد ولی قابلیت اجرایی آن بالا میرود . ممکن است یک نابغه در کوتاهترین زمان، بهترین تصمیم را بگیرد. اما نباید فراموش کنیم که نمیتواند چنین تصمیمگیریای به طور مکرر اتفاق بیفتد و مشکلساز نشود.
س : از دید شما، تصمیمگیری مقتدرانه نمیتواند در درازمدت به کار گرفته شود؟
پ : در برخی موارد، برخورد قاطع میتواند کارساز باشد ولی ما چهار روش دیگر برخورد با تعارض شامل چانهزنی، روش حکم گرفتن، روش عقلانی و کوتاه آمدن را هم داریم. ما اگر بخواهیم در همه موارد از این روش قاطعانه استفاده کنیم، لایههای سازمان و مجموعه مورد نظر دچار بیاعتمادی میشوند و این بیاعتمادی چیزی نیست جز هزینه استفاده از روش قاطعانه.
س : در جامعه ما به طور سنتی این اعتقاد وجود دارد که مردان عاقلتر هستند….
پ : جامعه مردها با فکر و منطق خشک و قاطع و جامعه زنان با آن حالت احساسی، هیچکدام به تنهایی قدرت ادامه نسل را ندارند. رابطه منطقی مردها وقتی در کنار رابطه عاطفی زنان قرار میگیرد، زندگی قابل تداوم خواهد بود و در این صورت است که نهاد خانواده و یا جامعه بشری استمرار خواهد داشت.
س : روش عقلایی تصمیمگیری در کشورهایی ابداع شده که عقلانیت فرصت رشد زیادی داشته است. در جامعه ما که سلیقه برروش عقلایی ترجیح داده میشود، آیا استفاده صحیح و سازنده از اینگونه مدل عقلایی میتواند مثمرثمر واقع شود؟
پ : اتفاقا ما نباید سلیقهها را از بین ببریم ولی آنچه که باید ملاک کار ما قرار گیرد این است که سلیقههای مشتریان مورد توجه باشد و نه سلیقه ما که عرضه کننده یک کالا یا خدمات خاصی هستیم. از طرفی ما به دنبال سلیقههای خوب یا خوشسلیقگی در تامین خدمات و کالاهای مورد نیاز مشتری هستیم.
ویژگی که ما داریم این است که بودجه سازمانهای عمدتا از محل درآمد نفت تامین میشود و در واقع یک نعمتی در اختیار حاکمیت قرار دارد و این درآمد بین سازمانهای مختلف توزیع میشود و سازمانها و نهادهای خود را در مقابل مردم پاسخگو نمیدانند، بلکه در مقابل مقام مافوق خود پاسخگو میدانند. اگر درآمد دولت از طریق مالیات تامین شود، توقع مردم از دولت فزونی مییابد و در این صورت با دریافت خدمات با کیفیت پایین از دولت ارضا نمیشوند. به هر ترتیب حکومت ما در مقطع کنونی به این نتیجه رسیده که فاصله انطباق محصولات با خواسته مشتریان و میزان نارضایتی آنها الزاما باید کاهش یابد. الان همین تحول اداری به نام نهضت خدمترسانی شروع شده و قرار است ما به مشتریمداری برسیم.
اگر این وعده و اقدام به مشتریمداری منجر نشود، صرفا یک بار مالی به هزینههای دولت اضافه خواهد شد که آن هم تبعات خاص خود را دارد.
س : با همین وضعیت متکی بودن به درآمد نفت، چگونه میتوان مشکلات موجود را حل و رفع کرد و زمینه را برای جلب رضایت افراد زا تصمیمات به عمل آمده فراهم نمود؟
پ : وقتی قرار نباشد به پاسخ بهترین برسید، استفاده از تصمیمگیری عقلایی هم فایدهای ندارد. به این دلیل که شما چه در سطح فردی و یا در سطح سازمانی نتیجه محور و فرآیند محور نیستید. وقتی که یک مدیر کل، تصمیمی میگیرد که رضایت مردم برای او مهم نیست و در ارزیابی کار او دخالتی ندارد، به طور طبیعی از منابع و دادههایی که در دسترس او است، به صورت بهینه استفاده نمیشود. اما اگر نظام ارزیابی یک مدیر مبتنی باشد بر تقسیم ستانده (خروجی) کار او بر نهاده یا منابع و دادههایش، آن وقت تصمیمگیری عقلایی بیشتر به کار گرفته میشود و جلب رضایت مشتری اهمیت پیدا میکند و چارهای جز تصمیمگیری عقلایی نداریم. در این وضعیت مشارکت افراد و یا مردم بسیار سودمند به نظر میآید و اعتمادزدایی آن را فراهم مینماید.
به وفور میتوان نمونههای متعددی را در جامعه مشاهده کنیم که حتی چند لحظهای از انجام یک تصمیمگیری نمیگذرد که افراد از کرده خود به صورت حیرتآوری پشیمان میشوند. چرا چنین مشکلی در جامعه ما وجود دارد؟
در رابطه با موضوعات مهم، گران، غیرتکراری و یا موضوعاتی که مبهمند و در رابطه با آنها اطلاعات کافی نداریم، نیاز به هزینه کردن مقدار عقلانیت بیشتر احساس میشود. توضیح این عبارت این است که در مرحله سوم جمعآوری راهحلها و گزینهها باید به دنبال تمام پاسخهای ممکن باشیم و یکی دو ایده قابل قبول به تنهایی کفایت نمیکند. در مرحله چهارم تصمیمگیری انتخاب بهترین گزینه، میزان پشیمانی ما را در مراحل بعد کاهش خواهد داد. به خاطر داشته باشیم با استفاده از مدل عقلایی تصمیمگیری، احتمال خطا و پشیمانی به صفر نمیرسد، بلکه میزان درستی تصمیم افزایش مییابد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 32 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود با لینک مستقیم
دانلود مقاله تصمیم گیری در شرایط ریسک