فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت) تعداد صفحه:36
چکیده
مجموعهای از افراد انسانی که با نظام، سنن، آداب و قوانین خاص به یکدیگر پیوند خورده و زندگی دستهجمعی دارند، جامعه را تشکیل میدهند. زندگی دستهجمعی این نیست که گروهی از انسانها در کنار یکدیگر و در یک منطقه زیست کنند و از یک آب و هوا و یک نوع مواد غذایی استفاده کنند.زندگی انسان اجتماعی، بهمعنای این است که ماهیت اجتماعی دارد؛ از طرفی نیازها، بهرهها و برخورداریها، کارها و فعالیتها، ماهیت اجتماعی دارد و جز با تقسیم کارها و تقسیم بهرهها و تقسیم رفع نیازمندیها، در داخل یک سلسله سنن و نظامات میسّر نیست، از طرف دیگر نوعی اندیشهها، ایدهها، خلق و خویها، بر عموم، حکومت میکند؛ که بهآنها وحدت و یگانگی میبخشد. بهتعبیر دیگر، جامعه عبارتست از مجموعهای از انسانها که در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسه عقیدهها، ایدهها و آرمانها در یکدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک غوطهورند. نیازهای مشترک اجتماعی و روابط ویژه زندگی انسانها، آنها را آنچنان بهیکدیگر پیوند، میزند و زندگی را آنچنان وحدت میبخشد، که افراد را در حکم مسافرانی قرار میدهد، که در یک هواپیما و یا اتومبیل سوارند، بهسوی مقصدی در حرکتند، همه باهم به منزل میرسند، از رفتن میمانند، دچار خطر میگردند و سرنوشت یگانهای پیدا میکنند.اینجانب … .. آموزشگاه…. … در اقدام پژوهی فوق تصمیم گرفته ام زندگی اجتماعی و با هم بودن را به دانش آموزان خوابگاهی بیاموزم و سازگاری دانش آموزان را با اخلاق های متفاوت به هم به آنها یاد دهم.
مقدمه:
همه محقّقان و پژوهشگران جهان اعتراف دارند که زندگی باید به گونهای اجتماعی همراه با روح تعاون و همکاری اداره شود. جامعه شناسان با بررسی آثار تمدن انسانهای گذشته این حقیقت را به اثبات رساندهاند که «زندگی اجتماعی» یک ضرورت غیر قابل انکار است و علم روانشناسی نیز معتقد است:
«انسان فطرتاً اجتماعی و دارای روح جمعگرایی است»
از دیدگاه قرآن و نهجالبلاغه نیز اجتماعی بودن انسان و ضرورت زندگی اجتماعی به اثبات رسیده و همگان را به تعاون و همکاری فرا میخوانند؛زیرا به تنهایی نمیتوان راه رشد و تکامل را پیمود و به همه نیازمندیها پاسخ مثبت داد.که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به این واقعیت سیاسی، اجتماعی فرمود:
وَالْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمِ فَإِنَّ یدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ.
وَإِیاکُمْ وَالْفُرْقَةَ! فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیطَانِ، کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ.
(همواره با جمعیت و اجتماع باشید که دست خدا همراه آن است، از جدایی و پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها اسیر شیطان است، همانگونه که گوسفند دور از گله، طعمه گرگ)
پس از طرح ضرورت زندگی اجتماعی، اوّلین سؤالی که توجّه و اندیشه هر پژوهندهای را به خود جلب میکند این است که:
طبیعی است که جوامع فاسد و آلوده مورد توجّه طرفداران رشد و کمال انسانها نیست،باید به جوامع سالم و متکامل مترقّی روی آورد؟ یا جوامع آلوده را اصلاح کرد؟ همانگونه که پیکر بیمار و فرسوده انسان در به دست آوردن سلامت کامل، دچار تزلزل است، پیکر جوامع آلوده نیز نمیتواند راه ترقّی را بپیماید و انسانها را به تکامل برساند.از دیدگاه نهجالبلاغه، هم ضرورت زندگی اجتماعی و هم روی آوردن به جوامع سالم و متکامل ارزشمند است و اصلاح جوامع فاسد نیز از اهداف ارزنده پیامبران الهی بشمار میرود، که فرمود:
الصِقْ بِذَوِی الْمُروُءَاتِ وَالْاءَحْسَابِ وَ أَهْلِ الْبُیوُ تاتِ الصَّالِحَةِ وَ السَّوابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمَّ أهْلِ النَّجْدَةِ وَالشَّجَاعَةِ وَالسَّخَاءِ وَالسَّماحَُِ فَاِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْکَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ
(روابط خود را با افراد خوب و سرشناس و اصیل، برخاسته از خاندانهای صالح و خوش سابقه و مردم شجاع و سخاوتند و افراد بزرگوار برقرار ساز، چرا که آنها کانون بخشش و کَرَم و مرکز اصیل نیکوکاری میباشند.)
آنگاه از جامعه آلوده و افراد فاسد و منحرف شکوهها داشته و نشانههای آن را به اصحاب و یارانش میشناساند.
وَاعْلَمُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ أَنَّکُمْ فِی زَمَانٍ الْقَائِلُ فِیهِ بِالْحَقِّ قَلِیلٌ، وَاللِّسَانُ عَنِ الصِّدْقِ کَلِیلٌ، وَاللَّازِمُ لِلْحَقِّ ذَلِیلٌ.
أَهْلُهُ مُعْتَکِفُونَ عَلَی الْعِصْیانِ، مُصْطَلِحُونَ عَلَی الْإِدْهَانِ
(خدا شما را رحمت کند بدانید در زمان و جامعهای قرار کرفتهاید که گوینده حق اندک است و زبان از گفتار راست عاجز و گنگ و حق جویان خوار و ذلیلند.
مردم همدم معصیت و گناه و همگام با سستی و تنبلیها میباشند.)
دانلود چگونه توانستم زندگی اجتماعی و با هم بودن و سازگاری با بچه ها با اخلاق های متفاوت را به دانش آموزان خوابگاهی بیاموزم