لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 79
جلوههای رازپردازی
پیشگامان هنر نوین در آزمایشگریهای پیگیر و شادمانة خویش از قلمرو یافتههای مرئی و طبیعی فراتر رفتند. نقاشی نوین در روند استحالة واقعیت به انتزاع جهان اشیاء را پشت سرنهاد. د رسالهای پیش از جنگ همهچیز نویدبخش می نمود؛ ولی در جنگ و پیامدهای آن وضع را دگرگون کرد. شماری از پشتازان هنر در جنگ کشته شدند؛ بسیاری به ورطة یأس فرو غلتدیدند؛ برخی علم طغیان برافراشتند؛ و بسیاری دیگر خود را از مسایل اجتماعی یکسره کنار کشیدند. دیدیدم که از این میان تنها تنی چند از هنرمندان نوین هدفهای پیشین را پی گرفتند.
پس از آن که هنر از تقلید جهان مرئی سرباز زد شیء بیجان یکسره از قلمرو کاوش روانشناختی و بصری حذف نشد بلکه در سطحی دیگر مورد تجربه قرار گرفت. مواجهة مجدد با واقعیت در ژرفای ذهن صورت پذیرفت؛ یعنی در جائیکه گاه خاطره شیء به سطح میآید تا بعنوان تصویر ناب دریافت شود. این تجربه هنگامی به اوج خود رسید که هنرمند توجهش را بیشتر به شیء منفرد معطوف کرد تا به مجموعة طبیعت و جو پیرامونش؛ و از این طریق او به مفهومی تازه از این جهان اشیاء ره برد. اکنون، هالهای از غرابت و راز، زندگانی خاموش شیء را پوشانید و احساس از ترس یا طنز و یا همبستگی جادویی با جهان اشیاء در هنرمند برانگیخت این دبد وهمآمیز- که بویژه در سالهای بین دو جنگ گسترش یافت- نتیجة آشفتگی روحی هنرمند بود. او خود را در برابر جهانی از همگسیخته، غیرمعقول و یگانه میدیدید که اجزاء پراکندهاش مبهم و مرموز مینمودند. او ناگزیر به مقابله با این جهان اضطرابانگیز مینمودند. او ناگزیر به مقابله با این جهان اضطرابانگیز میبود و تبیین این مقابله شکلی از رازپردازی را میطلبید. در اینجا هنرمند دیگر به تجربههای« بیان» و
« ساختمان» واقعیت هنری نمیپرداخت، بلکه صرفاً واکنش روانی خویش را در برابر واقعیت برونی به تصویر میکشید او در توصیف واقعیت درونی به روشها و اسلوبهای گذشته بازمیگشت؛ و درواقع از دستآوردهای استادان هنر نوین چشم میپوشید. از اینرو، ما گرایشهایی از ایندست را فقط بعنوان حاشیهای بر متن کاوشگری در زبان هنری نوین تلقی میکنیم. و از این دیدگاه به بررسی آنها میپردازیم.
سرچشمة این گرایشها را میتوان در شیفتگی به هنر جادویی کهن یافت. از 1890 به بعد حساسیت به هنر ساده و خامدستانه پیوسته فزونی گرفت. پس از شناخت ماهیت هنر بدوی توسط گوگن، توجه هنرمندن مختلف به مظاهر گونهگون این هنر افزایش یافت. واقعگرایی بیپیرایة الواحنذری و بازنمای قدیسان، پیروان گوگن را واداشت تا نظیرهمان سادگی و خامدستی را در طرحهای خود نشان دهند. نقشپردازی انتزاعی و رنگآمیزی جسورانة هنر عامیانة باواریایی و روسی، کاندینسکی را در راه رسیدن به نقاشی انتزاعی مطمئنتر کرد. موج اشتیاق به بیان هنری اعصار آغازین رفتهرفته بالا گرفت. در دهة آخر سدة نوزدهم نقاشی کودکان« کشف» شد. چندی بعد بالکله ویژگیهای صوری طراحی و نقاشی کودکان را اساس کار خود قرار داد. قومشناسان برارزش هنری« مدارک» تجسمی اقوام بدوی تأکید کردند؛ و پیکاسو و کرنشر بیش از سایرین در آزمایشگریهای خود از این آثار بهره جستند.
مقاله درباره جلوههای رازپردازی(سوررئالیسم)