درد حسی ناخوشایند و تجربهای احساسی همراه با آسیب بافتی واقعی یا آسیبی به نوعی دیگر از بافت میباشد. درد احساسی تجربه رایج مانند نیشگون گرفتن انگشت، سوزش انگشت، قرار دادن نمک در زخم و ضربه زدن استخوان آرنج و دیگر حالتهای ممکن میباشد.
درد ما را به این انگیزه وامیدارد که از شرایط بالقوه مخرب برمیدارد، از بخش آسیبدیده بدن تا هنگام بهبود مراقبت میکند و از شرایط یادشده در آینده پیشگیری میکند. درد تحریکی از ناسیسپتور در سیستم عصبی محیطی و یا آسیب یا خرابی سیستم عصبی مرکزی یا پیرامونی میباشد.
بیشتر دردها بیدرنگ پس از آن که محرک دردناک حذف میشود برطرف شده و بدن التیام مییابد، اما گاهی اوقات درد همچنان با وجود حذف محرکها و بهبود ظاهری بدن ادامه مییابد؛ و گاهی درد ناشی به دلیل فقدان شرایط قابل تشخیص، آسیب و یا آسیبشناسی افزایش مییابد.
درد شایعترین دلیل مشورت پزشکی در ایالات متحده است. در بسیاری از شرایط پزشکی درد علامت مهمی است و به میزان قابل توجهی باکیفیت زندگی یک فرد و عملکرد کلی او در ارتباط است. حمایت اجتماعی، پیشنهاد هیپنوتیزم تداخل، هیجان در ورزش یا جنگ، حواسپرتی همه نقش قابل توجهی در زیر و بم کردن شدت درد یا ناخوشنودی آن دارند.
انواع درد
درد حاد
درد حاد معمولاً با بیماری وزخم همراه است. درد حاد میتواند یک لحظه ادامه داشته باشد مثل نیش حشره ویا هفتهها به طول بینجامد مثل سوختگی. هنگامی که شخصی به درد حاد مبتلا میشود، دقیقاً میداند که چه محلی آسیب دیدهاست. لغت حاد از کلمه یونانی اقتباس شده که به معنای سوزن که این موضوع به درد شدید اشاره میکند.
درد مزمن
درد مزمن معمولاً بیان کننده دردی است که بیش از ۶ ماه از زمان آن گذشته و پایان آن قابل پیش بینی نبوده وبه جز اینکه به طور خیلی آهسته التیام یابد مانند سوختگیها، یا مرگ. دیگر خصوصیات درد مزمن آنست که هویت علت آن مشخص باشد، اغلب درد مزمن، فرد را بی خاصیت وبدون کارایی کرده وبرای فرد زندگی با چنین شرایطی مشکل است. بیماران تجارب مدامی نسبت به درد دارند یا به طور مداوم درد مزمن آنها عود کرده که اغلب بیماریشان به طور فزونی وقتشان را اشغال میکند.
درد سطحی و عمیق
چنانچه درد از نواحی سطح پوست باشد، درد سطحی نامیده میشود، مانند درد سوزن و درد نیشگون. درد سطحی پس از (مثلاً) تماس سوزن با دست، بهوضوح احساس میشود و با متوقف کردن تحریک، بلافاصله از بین میرود. این درد، به «درد اول» معروف است. درصورتیکه تحریک، بیشتر و شدیدتر باشد، معمولاً پس از نیم تا یک ثانیه، فرد دردی مبهم و سوزشی احساس میکند. این درد با متوقف کردن تحریک بهآهستگی محو میشود و به «درد دوم» معروفاست.
چنانچه درد از نواحی ماهیچهها، استخوانها، بافت پیوندی و مفاصل باشد، «درد عمیق» نامیده میشود. تشنج ماهیچهای و سردرد از این نوع درد هستند. معمولاً درد عمیق با طبیعت مبهم و سوزش همراهاست.
تئوریهای درد
تئوری اختصاصی
تئوری اختصاصی توسط دکارت در قرن هفدهم توصیف شدهاست. این تئوری براین اساس استوار است که راههای اختصاصی برای انتقال درد موجود است. تصور براین مسئله بود که انتهای آزاد اعصاب موجود درمحیطی که گیرندههای درد را فعال میکند، وجود دارد. اعتقاد براین است که این اعصاب توانایی دریافت محرکهای دردآور وانتقال آن ضربان از طریق فیبرهای اعصاب مخصوص تاحد زیادی را دارند. سپس این احساس در سرتاسر طناب نخاعی به تالاموس انتقال یافته و سرانجام به نواحی بالاتر غشاء میرسند. درد درنقاط بالاتر تفسیر میشود و پاسخ اتفاق میافتد. این تئوری جوابگوی خصوصیات چند بعدی درد را نمیدهد، دیدگاه آن نسبت به این مانند دیگر حسهای میباشد. درحال حاضر تئوری مذکور رد شدهاست و در اینجا فقط به عنوان مقاصد تاریخی بیان شدهاست.
تئوری الگو
این تئوری بیان میکند که سامانهٔ جداگانهای برای درد وجود ندارد و کلیه پایانههای عصبی مشابه بوده و درد ناشی از تحریک شدید گیرندههای اختصاصی است.
نظریه تعمیم حسی
اعتقاد نظریه تعمیم حسی براین است که ادراک نقش بااهمیتی در درد به عهده دارد. این نظریه از روانشناسی احساس و ادراک اقتباس شدهاست. چاپمن ۱۹۷۸ خاطرنشان کرد درد یک فرایند ادراکی، یک پدیده روانشناختی، و صرفاً یک رابطه ناقص درونداد حسی است و توجه یکی از فرایندهایی است که برادراک تأثیر میگذارد. این توجه مشتمل بر صافی کردن سیگنالهای حسی، تمرکز برسطوح کوچکی از برونداد حسی است. افزون براین، تحریک فیبرهای دلتا سیگنال هشدار دهندهای فراهم میکنند که بافت آسیب دیدهاست؛ بنابراین این سیگنال دربارهٔ گستره آسیب و ناحیه آن اطلاع فوری ارائه میدهد. فیبرهای دلتا-cاطلاعاتی دربارهٔ کندی، پخش و تأثیر درد را فراهم میکنند. او معتقد است که این نوع درد هم اطلاع دهندهاست و سیگنال یادآوری میکند که بافت میبایستی از آسیب بیشتر محافظت شود. هر دو نوع فیبرها در طی آسیب فعال میشوند ولی دو نوع متفاوت از اطلاعات را ارائه میدهند (فیبرهای دلتا-A به شخص هشدار میدهد و فیبرهای دلتا-C به او یاداوری میکند که آسیب رخ دادهاست). در نهایت، آسیب به علت فرایند گوش بزنگی ادراکی به درد مزمن میانجامد. برخی از عوامل فردی از قبیل توجه، انتظار، گوش بزنگی، اهمیت سیگنال برای فرد و تغییراتی در نیرومندی حساسیت سیگنال حسی، و اثر حسی در ادراک درد دخالت دارند. اما این نظریه، به جنبههای ادراکی درد توجه دارد و جنبههای فیزیولوژیکی آن را نادیده میگیرد.
درمورد درد نظریههای متفاوت دیگر از افراد مختلف مطرح شدهاست.
پلسنر میگوید درد یک حس عاطفی حیاتی است و درد یعنی اینکه بدون دفاع، تسلیم تن خود شدهایم. به عقیده اشتراس، عدم یکپارچگی، اختلال در ارتباط و خشونتی که درد برای تحمیل خود به تمامیت موجود زنده به کار میبرد، از مشخصات درد به حساب میآید.
سویت تأکید دارد در کسانی که آستانه عاطفی به طورکلی پایین است آستانه درد نیز بسیارپایین است. احمدوند(۱۳۷۴).
مامو چنین مینویسد که درد یک خصیصه اعلام خطراست و موجب میشود که موجود زند در کوتاهترین فرصت زمانی، عکس العمل دفاعی و حمایتی خود را ظاهر سازد. اگر این درد به اندازه کافی شدید و طولانی باشد سلسله عکس العملهای مزبور باعث بسیج جمیع ساختمانی عصبی شده وبه صورت اشتغال خاطر روانی غالب در خواهد آمد.
فهرست مطالب:
مفهوم راحتی و درد
فیزیولوژی درد
دریافت درد
تنظیم کننده های عصبی
انواع درد
عوارض درد حاد
واکنش به درد
عوامل موثر بر درد
متغیرهای فیزیولوژیک
متغیرهای روانی-اجتماعی
فرآیند پرستاری
روش های بررسی و شناخت درد
روش های تسکین درد
روشهای غیر دارویی
روش های دارویی
انواع ضد دردها
داروهای ضد التهاب غیر استروییدی
داروهای مخدر
روش های تهاجمی
بی حسی های موضعی
و...
پاورپوینت کامل و جامع با عنوان درد و فیزیولوژی آن در 67 اسلاید