لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:18
حقیقت و ماهیت انسان
میدانیم که درباره حقیقت و ماهیت انسان ، اختلاف نظرهایی وجود دارد. بطور کلی دو نظریه اساسی در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند : نظریه " روحیون " و نظریه " مادیون "
نظریه روحیون
براساس نظریه روحیون ، انسان حقیقتی است مرکب از جسم و روان ، و روان انسان ، جاویدان است و با مردن او فانی نمیشود . همچنانکه میدانیم منطق دین و مخصوصا نصوص اسلامی بر همین مطلب دلالت میکند.
نظریه مادیون
نظریه " مادیون " این است که انسان جز همین ماشین بدن چیز دیگری نیست و با مردن به کلی نیست و نابود میشود و متلاشی شدن بدن یعنی متلاشی شدن شخصیت انسان.
معنویات انسان
در عین اینکه درباره حقیقت و ماهیت انسان چنین اختلاف نظر بزرگی وجود دارد، درباره یک مسئله دیگر اگر چه با این مسئله وابستگی دارد هیچگونه اختلاف نظری نیست و آن این است که یک سلسله امور وجود دارند که در عین اینکه از جنس ماده و مادیات نیستند و میشود نام آنها را معنویات گذاشت به انسان ، ارزش و شخصیت میدهند. انسان بودن انسان به این امور است، یعنی اگر این معانی را از انسان بگیرند، با حیوان هیچ فرقی نمیکند.
به عبارت دیگر انسانیت انسان به ساختمان جسمانی او نیست که هر کسی که یک سرو دو گوش داشت و پهن ناخن و مستوی القامه بود و حرف زد، انسان است، حال هر که و هر چه میخواهد باشد ، نه ، اینطور نیست.
سعدی همین مطلب را به این زبان گفته است:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و زبان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار ومیان آدمیت
اگر آدم بودن به داشتن همین اندام است، همه از مادر ، آدم به دنیا میآیند . نه ، آدم بودن به یک سلسله صفات و اخلاق و معانیای است که انسان به موجب آنها انسان است و ارزش و شخصیت پیدا میکند.
امروزه همین اموری که به انسان ارزش و شخصیت میدهند و اگر نباشند انسان با حیوان تفاوتی ندارد، به نام " ارزشهای انسانی " اصطلاح شده است.
انحرافاتی که برای فرد یا جامعه پیدا میشود دو نوع است:
یکی انحرافاتی است که " ضد ارزشها" در مقابل ارزشها ایستادگی میکنند، مثل آنجا که ظلم در مقابل عدل ، اختناق و خفقان در مقابل آزادی ، خدانشناسی و بیبندوباری در مقابل عبادت و خداپرستی ، و سفاهت و حماقت در مقابل عقل و فهم و حکمت میایستد. ولی شاید بیشترین انحرافات بشر به این شکل نباشد که ضد ارزشها در مقابل ارزشها میایستند، آنجا که ضد ارزشها در مقابل ارزشها میایستند ، زود شکست میخورند.
بیشتر انحرافات بشر به این صورت است که همانطور که دریا جزر و مد دارد، گاهی یک ارزش از ارزشهای بشری رشد سرطان مانندی میکند ، بطوری که ارزشهای دیگر را در خود محو میکند، مثلا چنانکه عرض کردیم زهد و تقوی یک ارزش است، یکی از معیارهای انسانیت است ولی گاهی میبینید یک فرد ( یا یک جامعه) آنچنان به زهد گرایش پیدا میکند و در زهد محو میشود که همه چیز برای او میشود " زهد " ، مثل انسانی میشود که فقط یک عضوش ( مثلا بینیاش) رشد کند و عضوهای دیگر از رشد باز مانند.
مقاله نیازهای معنوی انسان