یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله قالی سیستان

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله قالی سیستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
سیستان دارای یکی از اصیل ترین انواع قالی در کشور ماست . اگر امروزه نامی از قالی سیستان نیست ، هم به دلیل زوال نیرو های تولید قالی در این منطقه و هم به دلیل اطلاعات اندک . گاه نادرستی است که از سیستان داریم .
سیستان قدیم شامل بلوچستان ( در نتیجه بخشی از پاکستانئ فعلی ) و نخشی مهمی از افغانستان ، یعنی تا حدود هرات در شنال و تا کنار در یا جنوب می شده ، به طوری که در مشرق تنها از کرمان و ورارود ( ماورا النهر ) جدا می شده است و در تقسیم بندی جدید جغرافیایی – صرف نظر از قسمت های بزرگی در پاگستان و افغانستان – کار به جایی رسیده است که بلوچستان اصل قرارگرفته و سیستان بخشی از استان سیستان و بلوچستان شده است. بخش های شنالی سیستان قدیم جزو استان کنونی خراسان شده و سیستان به سرزمین کوچکی به طور حداکثر دویست و عرض هفتاد کیلونتر محدود شده است . سیستان باستانی زرنگ ( اوستا : زر که ) نام داشته و سرزمینی آباد ، حاصلخیز و مقدس بوده است . نام دیگر این سرزمین نیمروز بوده است که بر روی سکه های محلی در دوره ی اسلامی دیده می شود . تا به حال سیستان از نظر تاریخی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این کوتاهی بیشتر از جانب خودمان است ! کار جدی روی جغرافیای تاریخی آن نشده ودر نتیجه فرهنگ بومی آن چنان که باید ، شناخته نیست . در حادثه یی مهم و تاریخی که در سیستان باستان صورت گرفته – و آن با گوچ سکا ها به این سرزمین ودر نتیجه تغییر نام آن از زرنگ به سیستان ( شکل کهن : سکستان ) مشخص می شود.
چنان که گفتیم ، با آمدن سکا ها به سیستان تحول بزرگی در این منطقه صورت گرفت . کمترسن چیزی که امروزه می توانیم بگوییم این است که بافته های منطقه تحت تاثیر هنر سکا ها قرار گرفت ، زیرا این قوم در قرن پنجم پیش از میلاد ، قالی و گلیم می بافتند و نمد تولد می کردند . از گورهای دسته هایی از آنان در شمال آلتایی ، گلیم و نمد به دست آمده است . در نخستین نوشته های اسلامی ، سیتان دارای بهترین بافته های ابریشمی و پشمی توصیف شده است. آثار باستان شناسی نشان از رونق سیستان در دوره های اشکانی و ساسانی دارد. در این دو دوره ، سیستان یکی از بزرگ ترین ارقام مالیات را می پرداخته ، یعنی از آبادترین و پر تولید ترین قسمت های ایران بوده است. اگر چه از این دو دوره بافته یی سیستانی به دست نیامده است ، شهرت بافته های آن در آغاز دوره ی اسلامی نشان از سابقه یی طولانی و درخشان دارد. از محصولات بافندگی سیستان در آغاز دوره ی اسلامی با قالی ها و گلیم های طبرستان و فارس ( غند جان و جهرم ) در یک ردیف یاد می شود .
قالی سیستان
زیرا اندازهای سیستانی را باید به سه نوع تقسیم کرد. این تقسیم بندی ، چنان که اشاره شد ، دارای مبنای تاریخی است:
الف – نوعی تاریخی یا کهن ، که تا آغاز قرن چهاردهم هجری ( بیستم میلادی ) بافته شده است.
ب- نوع میانه ، که از حدود اواخر قرن سیزدهم هجری ( نوزدهم میلادی ) بافته شده و هنوز هم بافته می شود .
ج- نوع نو ، که هم اکنون بافته می شود.
قالی کهن سیستان : فرش ناشناخته
با فندگی قدیم سیستان مرهون کوشش و روحیه ی شاد و پرتوان زن سیستانی بوده است ، زیرا تجربه نشان می دهد که در هر جا کشاورزی رونق گرفته ، قالی بافی ضعیف شده یا رو به زوال رفته است. با توجه به این که سیستان در درازنای تاریخ ، کشاورزی پررونقی داشته است ، شهرت بافته های سیستان در جهان قدیم تعجب انگیز است . به طوری که خواهیم دید ، سنت بافندگی سیستانیان به بافته هخای سکایی جهان باستان می پیوندد . بنابراین روشن است که این قوم با وجود مهاجرت چند صد کیلومتری ، دست برداشتن از کوچ و ساکن شدن ، آن هم در حدود دو هزار سال پیش و پرداختن به کشاورزی در ناحیه یی زرخیز ، بافندگی خود را همچنان حفظ کرده است و رفاه نسبی قدیم پس از اسکان ، دست آنان را از هنرشان کوتاه نکرده است و این جز با داشتن همت و شور کار و زندگی ممکن نیست .
گره ترکی ، گره فارسی
به طوری که خواهیم دید ، نمونه های اندکی از قالی کهن سیستانی که باقی مانده است با گره ترکی با فته شده است ، و حال آن که هیچ گاه سیستان محل اقامت تر کان نبوده و اهالی سیستان هسچ گاه تحت تاثیر فرهنگ ترکان قرار نگرفته اد . ناچارند باید پذیرفت که گره ترکی در قالی سیستان اصیل است و خواهیم دید که چنین است . اصولا نام گذاری تر کی و فارسی این توهم را پیش آورده است که گره ترکی از آن ترکان و گره فارسی از آنان ایرانیان است ،؛ چنین نیست اکنون کهن ترین نمونه های قالی جهان بافته های پازیریک و باشادار هستند در قالی پازیریک گره ترکی ودر قالی باشادار گره فارسی دیده می شود. از آنجا که یک دسته از سکا ها در جایی دور از سرمنشا خود یعنی در سیستان ، توانسته اند سنت خود را حفظ کنند ، ناچار می توان پذیرفت که از میان آن دو قالی ، به احتمال بسیار قوی ، پازیر یک سکایی است نه قالی باشادار.
نکته ی مهمی که هرگز به آن توجه نشده اسن است که گره ترکی در غرب دریایی خزر رواج دارد ودر مشرق آن که بیش از غرب می بایستی تحت تاثیر ترکان قرار گیرد ، بیشتر گره فارسی و بسیاری کمتر گره ترکی معمول است ! بالخره تنها نقطه یی از ایران که دارای قالی بافی اصیل ودست نخورده یی است ، روستا های کلا ردشت است که اصطلاحات کانلا اصیل آن ، نقشه هاس منحصر به اسن منطقه و نقش مایه های بومی آن همه حکایت از یک فن مسقا دار و گره آن ترکی است. این الا یباید موجب تعجب باشد ، زیرا براساس مجموع استدلال های ما باید پذیرفت که گره ترکی یک فن شمالی است. نگاهی به اصطلاحات قالی بافی در زبان ها ( یا گویش ها ) ی ترکی نشان می دهد که ترکان این فن را از دیگران گرفته اندو در ترکیه نیز – علی رغم تمام کوششی که در قرن اخیر ترکی کردن شده است – شواهد بسیاری حکایت از بنیاد ایرانی قالی ترکی داردو شهرت گره ترکی به قیوردز ( یا غیودز ) صرفا به دلیل آشنایی ابتدایی اروپاییان با قالی شرقی از راه آسیای صغیر است. رایج گره نا نتقارن یا فارسی است ، از افغانستان تا غرب کردستان و از حدود زنجان ، جنوب رشته کوه البرز ، خراسان تا سواحل دریایی جنوب ، جز در میان جمعیت های کوچکی که یا از شمال آمده اند یا تحت تاثیر شمالیان هستند ، گره فارسی به کار می رود و این جمعیت ها عبارتند از : قشفایی ها ( که تقربیا نیمی از آنان گره ترکی دارند ) ، افشارها ( همچنین ) ، ترکمن ها ( که بیشتر شان گره فارسی دارند ) و سیستانیان قدیم حتی شاهستون های معروف به بغدادی که گفته می شود از آسیای صغیر به حوالی ساوه مهاجرت کرده اند ، گره فارسی دارند.
ملاحظه می شود که گره ترکی ، شمالی است و گره فارسی جنوبی . گره فارسی نام درست خویش را دارد اما گره ترکی تحت تاثیر عوانل تاریخی ، مثل تبدیل تور به ترک ، چنین نام یافته است . اسن گره دقیقا در ناحیه یی رایج است که سرزمین باستانی سکتها بوده است. دسته های کوچک و مستقلی از ترکان وجود دارند که اصلا گره ترکی را نمی شناسند ، مثل قبیله ی تیموری ساکن خراسان ( تربت جام ، تربت حیدریاه و... ) همه ی این پدید ه ها نمی تواند اتفاقی باشد.
رنگ های قالی سیستان
آشکارا برخی سنت های قالی ایرانی در رنگ ، ابتکار سکاهاست. سکاها به رنگ آبی علاقه ی شدیدی داشته اند. قالی های ایرانی با زمینه های آبی ، سرمه یی و فیروزه یی یادگار سنت سکایی است. البته زمینه ی قالی ایرانی در سنت ، دارای چند رنگ محدود واز جمله لاکی است ، اما نمونه های زمینه ی آبی تنها در قالی بافی بلکه در هنرهای دیگر هم از سکاها به دست آمده است. در ایران هم گاه به پدید ه هایی برمی خوریم که در تایید این نظر است . در سیستان امروز هم قالی هایی بافته می شود که نقشه ی آن اصیل و ویژه ی همین منطقه است و زمینه ی آنهاسرمه یی است . در قالی پازیریک ، دومین رنگ غالب ، فیروزه یی است. از رنگ های دیگری که سکاها به آن بسیار علاقه مند بوده اند زرد یا زرین است . آنان به خود زر هم بسیار علاقه داشته اند. زرد شاد و درخشان یکی از مهم ترین رنگ های قالی سیستانی قدیم است. سومین رنگ مورد علاقه ی سکاها سرخ است و این در قالی سیستانی ، مثل قالی های بسیاری از نواحی دیگر ایران ، رایج است. چه در نمونه های قدیم و چعه در نمونه های امروزی ، رنگ سرخ به فراونی دیده می شود ودر قالی های امروزی ، بیشتر . اگرچه اجبارهای چندی – مثل از بین رفتن منابع رنگ های زرد و آبی در سیستان – می توانسته است قالی سیستان را تغییر دهد ، این قالی تا جایی که رمقی در تن داشته به سنت کهن خود وفادار مانده است. علاوه بر این رنگ های خاکی ، سفیدی و روی هم رفته رنگ های روشن نیز در قالی قدیم سیستانی رایج است و این چیزی است در برابر قالی بلوچ ها که از کهن ترین زمان ها به رنگ های تیره علاقه داشته اند.
نقشه های قالی سیستان
قالی اصیل و کهن سیستان دارای نقشه ی مشخصی نیست و این البته در قالی ایرانی ظاهرا چیز بعیدی است . قالی ایرانی ، اگر چه نقشه های معینس دارد ، بسیار متنوع است. بسیاری از مایه های قالی ایرانی در حاشیه هم به کار می رود ، اما نقش هایی هست که صرفا در متن دیده می شود و آنها را هرگز نمی توان در حاشیه دید ، مثل لچک ، ترنج ، دستان ... قالی کهن سیستانی بر خلاف این است ، چیزی که در آن نیست همین نقش های درشت ، مثل کچک و ترنج است. متن این قالی با همان نقش هایی پر شده است کهئ در حاشیه هست. گاه کار بسیار عجیبی صورت گرفته است : یک قطعه از آنمچه ما حاشیه می شماریم در مرکز قالی قرار گرفته ولی البته قالی سیستانی به سنت کهن ایرانی وفادار باقی مانده است در طرح های بسیار کهن واز جمله در پازیریک ، تفاوتی بین نقش های متن و حاشیه نیست . گل های درون متن همه تکرار یک نقش هستند که ممکن است عینا در حاشیه نیز قرار گیرد . نقش های حاشیه نیز تکراری هستند و قرار گرفتنشان در متن چندان نادر نیست ، چنان که بعدها تا همین دورهی ما نیز هست . کافی است مثلا چند نقشه ی اصیل ایرانی ، مثل نقشه ی خشتی بختیاری و نشانی در بافته های کردهای خراسان ، قشقایی و لری فارس ، بته یی هبی کشکولی و کرمانی و افشار و بافته های قدیم شاهسون های مغان و قفقازرا در نظر آوریم . در هیچ یک از این نقشه ها ، نقش های متن طوری نیست که منحصرا در متن قرار گیرد ، عینا همان ها را در حاشیه هم داریم . تنها تفوت متن و حاشیه ، طرز قرار گرفتن این نقش ها و مرزهیی است که متن را از حاشیه و حاشیه ها را از هم جدا می کنند.
پدیده ی استثنایی
یک نمونه ی بسیار عجیب از بافته های سیستان ، پیوند آشکار آن را با کرانه ی غربی دریایی خزر روشن می کند . این نمونه یک قالی – یوماخ و بامشخخصات زیر معرفی شده است:
الف- بخش اول ، وسط فرش : سوماخ .
ب- بخش دوم ، در اطراف سوماخ : قالی .
ج- بخش سوم ، دو سر فرش : گلیم پهن هر سر تقریبا 22 سانتی متر ، به جای گلیمک که در سیستان رایج بوده است.
تار : پشم سفید متمایل به زرد
پود : پشم رنگین
پرز : قسمت قالی دارای گره سکایی ( ترکی )
تاریخ : به احتمال زیاد این قالی در اواخر قرن سیزدهم هجری ( قرن نوزدهم میلادی ) بافته شده است .
نقشه : درختی ، یک درخت تنها بر زمینه زرد ، حاشیه های مکرر از نوع چخماقی ، اندازه ی قسمت قالی 70*90 سانتی متر ، اندازه ی بافته 70*135 سانتی متر .
تا به حال بافته یی از نوع سوماخ در شرق ایران یافت نشده است . این فن بافت ، ویژه ی شمال عرب ایران و دقیقا شمال آذربایجان ایران و آذربایجان شوروی ( سابق ) است . وجود چنین بافته یی با ایستناد به سیستان صرفا بدین معنی است که سیستانیان از آن دسته سکاهایی هستند که از غرب دریای خزر به سیستان آمده اند . ما نمی دانیم اینان تا چه حد ارتبط خود را با وطن اصلی خویش حفظ کرده بودند ، اما ملاحظه می کنیم که گره رایج آذربایجان ودر این نمون ی جالب فن بافت سوماخ را نگه داشته اند. بدین ترتیب با این نمونه باید احتمال زیاد داد که سیستانیان بافتن سوماخ را می شناخته اند ، و بافتن گلیم و قالی درمیان ایشان رایج بوده ودر آغاز قرن چهاردهم هجری ( بیستم میلادی ) مثل گره سکایی ( ترکی ) از میان اسشان رخت بریسته و فراموش شده است . باز از اقبال ناست که چنین نمون ی منفردی راه ما را به عمق تاریخ می گشاید . اگر چه خود قالی متلق به قرن سیزدهم هجری ( نوزدهم میلادی )است ، از هفده قرن پیش حکایت دارد و رابطه ی سیستانیان را نه با سکاهای شرقی که با سکاهای غرب دریای خزر تایید می کند . این مورد دیگری است که شباهت نقش ها و برخی از اصطلاحات سیستانی و آذربایجان را توضح می دهد .
آخرین حلقه :
حلقه ی دیگری رابطه ی بین سیستان و شمال غربی ایران را آشکار تر می کند . آن شیاهت شدید طرز حاشیه پردازی در قالی های سیستانی و قالی های معروف به قفقازی است. اثر حاشیه های مکرر ودر نتیجه مجموعا حاشیه های پهن در تعداد فراوانی از بافته های سنتی آذربایجان ، یعنی نقشه هایی که منشا آنها روستایی ومربوط به پیش از تحول فرش ایران در دوره های تیموری و صفوی است ،دیده می شود.
تنوع نقش
از ویژگی های مهم قالی سیتان ، تعداد فراوان نقشه ها و نقش مایه هایی است که در قالی ، گلیم و سوزن دوزی به کار رفته است ، و این نشانه یی است از یک دوره ی طولانی غنای مادی و فرهنگی و بر خورد با اقدام دسگر . در میان قالی بافان ایران ، این تنوع و زیبایی تنها در میان قشقایی ها دیده می شود که آشکارا از قفقاز و آذربایجان ، مرکز غربی ایران ( فراهان ، ساروق ، همدان ) ، لرها ، کردها و مردم خوش ذوق فارس تاثیر پذیرفته و مانند سیستان یکی از متنوع ترین قالی های ایران را دارا هستند . این نقش ها بهترین دلیل برخورد این اوام با اقوام دیگر است.
نقشه ها و نقشه ها و نقش مایه های قالی سیستان بسیار زیاد است فرا کوشی ( استقصا ) نشان می دهد که سیستانیان دزر حدود بیست نوع گلدان بر روی قالی های خود به کار برده اند ، اما برای همه ی آنها حداکثر سه نام گلدان ، گل قندان و گل نوروزی را می شناسیم . انواع گوناگونی از طلسم ، تعویذ ، بازوبند ودعادان بر روی قالی سیستان دیده می شود ، اما تنها نام های بازوبند ، تعویذی و دوونی را یافتیم . یک دسته ی بزرگ از نقش ها و نقش مایه ها با الگوهای مختلف لوزی و چند ضلعی ، مهر نام دارند و مقصود از آن ممهر نام یا نشان است که سابقه یی دیرینه در ایران دارد و شکل این نقش مایه ها ، سازگاری آن را هم با نقش نگین های کهن حکا کی شده نشان می دهد وبه همین دلیل بیشتر مهرهای قالی ؛ لوزی ، چهار گوشه ، شش بر ، هشت بر ، و داخل آن شکل هایی ششبیه نقش مهر است. از کارهای اساسی ، بررسی تاریخ این نقش مایه ها و تحول آنهاست . اسن برسی اغلب به روشن شدن معنی بسیاری از کمک از آنها که اکنون به علت پیچیدگی و سخت به شیوه شدن ، عجیب و ناشناس جلوه می کنند ، کمک می کند . از آنجا که این گونه نقش ها مربوط و متعلق به سک گوشه از ایران نیست ودر اصالت ایرانی چند تایی از آنها تردید کرده اند ، موضوعبایستی در یک بذررسی همه جانبه و کلی ، با در نظر گرفتن انواع گوناگون این نقش ها در درون و بیرون مرزهای کنونی ایران ، سابقه ی تاریخی نقش در میان اقوامی که آن را به کار برده اند ، به ویژه انتقال آن به روی بافته ها ، از جمله قالی ، بررسی شود .
نقش های سیستانی ووابستگی قومی
در آثار مربوط به فرش ، تولید های سیستان به ویژه در پنجاه سال اخیر را بلوچی معرفی کرده اند . گاه اصطلاح هایی مثل بلوچی زابل گویای منشاء سیستانی بافته است . با توجه به سابقه ی درخشان و تاریخ گویای سیستان هسچ احتمال داده نشده است که شاید در این میان چیزی هم سهم سیستان باشد. نظر گاه های سیاسی و عمده شدن بلوچ ها به لحاظ سیاسی ، هم برای دولت های ایران ، افغانستان وپاکستان و هم برای استعمار ، عمده ی توجه را به سوی آنان کشیده و مجاورت ، آنان را از اندیشیدنم به قوم دیگری که روزی نقش مهمی در تاریخ داشته ، محروم کرده است . انا از سوی دیگر ، هرچه مطالعه ودقت در قالی سیستانی ، بلوچی و ترکمنی بیشتر می شود ، توجه به این نکته افزون تر می شود که نخست ، سیستان خود دارای قالی بافی مستقل ، کار آمد و زیبا بوده ودیگر ، نه تنها سیستانی رادر سایه ی بلوچ نمی توان نگریست ، بلکه چه بسا ننکن است برخی از نقش های بلوچی و ترکمنی ، دارای اصالت سیستانی باشند. به کار بردن گره فارسی از جهت فنون چه در گذشته و چه حال ، امتیاز را از قالی سیستان قالی بلوچی و داشتن نقشه های هندسی و متعلق به دوره ی میانه ی قالی ایران که با بافته های سنتی یا قدیم غرب ایران تطبیق دارد ، رابطه ی آن را با هنر غرب نشان می دهد .
`اما هیچ دلیلى نداریم که جز گره،عناصری را از قالی سیستان نگرفته باشد. هرچه به عقب می رویم از اهمیت و نمود قالیبلوچی که بافته ی بلوچستان کنونی(جنوب سیستان) است،کم می شود.
درمنابع دیگر نیز قالی بلوچی به طور عمده به بافته های بلوچی خراسان گفته می شودوازبافته های سرزمین اصلی بلوچستان امروز-هرچند استان وسیعی است- کمتر سخنی در میان است.درنمونه هایی که درآثار طرحهای قالی سیستان وجود داردمشهورتر وزیباتر وبارزتر از همه طرح نشانی بوده است که به هیچ وجه ویژه بلوچ ها نیست وقشقایی ها،سیستانیان وبرخی دیگر از عشایر ایران آن را فراوان به کار می بردندوشاید بلوچ ها کمتر ازسیستانی ها(ی ایران وافغانستان)
نکته دیگری رانیز در موردنقش مایه های سیستانی باید گفت. این نکته اگرچه مربوط به نبود برخی از نقش مایه ها دربافته های سیستانی است،خود ویژگی بی اهمیتی نیستواستقلال بافته های سیستانی را می رساند. تا کنون به کمتر نمونه سیستانی برخورده ایمکه بته جقه یا بته میری داشته باشد.همچنین هیچ نشانه ای از نیلوفر آبی ونقش مایه هایی ازآن سرچشمه گرفته اند،مثل شاه عباسی و گل اناری دراین قالی دیده نمی شود. این پدیده چندان تصادفی نیست. به ویژه اینکه بته میری از کهن ترین نقش مایه های سکایی است وفراوان در آثار پازیریک ودیگرآثار سکایی دیده می شود. از آنجا که در دوره ها وجاهای دیگر،بته میری یادآور درخت زندگی شده وباآن پیوند خورده است احتمال دارد که طی یک جریان مذهبیبته میری ونیلوفر-که این یک نیز از نمادهای کهن ،ازجمله درآیین مهراست-کنارگذاشته شده باشد. درغیر این صورت، اگر نه به طوررایج بلکه به طورمعمول باید دربافته های سیستانی هم دیده می شد،چنان که در بافته های بلوچی،کرمان وشمال خراسان(مود و مشهد و...)دیده می شود.
بافته های سیستانی بسیار متنوعند. ازقالی تاچنته ونیز قالیچه های کوچک،جوال، خورجین،کیسه(کیسه جل)دراندازه های مختلف چه به صورت قالی،چه گلیم وچه وزن دوزی فراوان بافته می شده که امروز هم به دلیل تغییر نوع زندگی وهم زوال این صنعت،بافت بسیاری از آنها فراموش شده است.
مراحل قالی سیستان
درفالی سیستان سه مرحله بازشناختیم وگفتیم این دوره ها رابه ترتیب،کهن،میانه ونو می نامیم. حال مقصود ازهرکدام راباید شرح داد.
قالی سیستانی کهن
قالی سیستانی این مرحله،که تا آغازقرن چهاردهم هجری (بیستم میلادی)بافته می شده،دارای مشخصه های عمومی زیر است:
1- تار وپود:صرفا"پشم، تار،پشم بیشتر سفیدوکمتر قهوه ای یا شتری. پود پشم رنگ شده ،گاه خودرنگ(قهوه ای،شتری،خاکستری،حنایی)
2- گره:سکایی(ترکی یامتقارن)
3- نوع رنگ:گیاهی وتقریبا" پیرو الگوی عمومی رنگ های گیاهی ایران
4- نقشه هابردودسته است:
دسته اول،نقشه های سنتی شامل:خشتی،دوخشته،سه خشته،خشته خشته(ترنج ترنج)،کجاوه ای،گلدانی،درختی.از این نقشه ها نمونه داریم.
دسته دوم،نقشه هایی که ازآنها نمونه نداریم امارواج آنها دردوره میانه نشان از سابقه آنها داردو نام برخی بسیار کهنه است، مانند جنگلی،گل قندانی،چپات اشتر، مددخانی،قابقابی.
دسته اول از قالی ها،هریک دریک مجموعه یا یک موزه وجود داردومجموع آنها اصالت قالی سیستان وارتباط آن را با بافته های کهن سکایی نشان می دهد. اینک به معرفی مهمترین آنها می پردازیم.
قالیچه بلوچی،نیمه دوم قرن سیزدهم هجری(نیمه دوم قرن نوزدهم 511*242 این فرش زیبایی،و جذابیت فرش ها ی بلوچی را دارد. نقشه آن یادآور میناخانی است وتضاد وتقابل رنگهای آن چشمگیر است. سروته زیبایی داردکه استادانه بافته شده است.
تار:25Z پشم سفید صاف
پود:Z2 دورشته پشم قهوه ای طبیعی
پرز:Z2 پشم باگره فارسی متمایل به چپ باتعدادی گره ترکی نزدیک کناره ها
لوار: چهاررشته 25Z باموی بزقهوه ای
سروته:گلیمک بی چاک
رنگ ها:سرخ روشن،سرخ قهوه ای،آبی سیر،سفید،سیاه رنگ پریده.
ملاحظات ما:رنگ،طرح وگره ترکی دراین قالیچه نشان سیستانی بودن آن است، قالیچه اگرچه باگره بلوچها(فارسی) بافته شده است،به احتمال بسیارزیاد سخت تحت تاثیر بافته های سیستانی است وحتی گره های اندک ترکی آن نشان از بافنده سیستانی دارد. احتمالا یک عروس سیستانی در خانواده بلوچ هم دربافت این قالیچه بلوچی-سیستانی دست داشته وگره های ترکی آثار اوست.
قالیچه بلوچی ،بافت اواخر قرن سیزدهم هجری(قرن نوزدهم میلادی)220*100 پشم بسیار شفافی دارد و سالم وخوب مانده است . بسیار زیبا نو جذاب است.
تار:25Z پشم عاجی،به تناوب عمیقا" پس رفتگی دارد.
پود:2Z ،4Z دورشته پشم قهوه ای
پرز:2Z پشم وموی بز
گره: فارسی متمایل به چپ وباتعدادی گره ترکی درحاشیه ها
لوار:چهاررشته Z6S ازپشم بزقهوه ای
سروته: گلیم باف بی چاک،ریشه ها در دسته های هشت تایی گره خورده است.
رنگها: سرخ روشن،قهوه ای فندقی که گاه چغکی می شود. قهوه ای طبیعی تا قهوه ای خاکستری،آبی تیره، زنگاری،سفید
ملاحظات ما: قالی نوعا" سیستانی است،رنگهای روشن وتعدادی گره های ترکی درحاشیه ها نشان می دهد که این قالی هم مثل نمونه 2 دراین کتاب،اگرچه به دست بلوچها بافته شده،سخت تحت تاثیر قالی سیستانی است.
قالیچه بلوچی(آغاز)سال چهاردهم هجری(بیستم میلادی)،172*106
چلّّه : پشم قهوه ای کمرنگ دولا هریک باتابZ ومجموعا پیچS
پود: پشم قهوه ای کمرنگ،دوپود،دولا،تابZ
پرز: پشم دولا با تابZ بدون پیچ
گره: ترکی متوازی،40 درعرض70 درطول2800 گره در دسی متر مربع(برابر با33 رج)
لوار: چهارتادوتادولاقهوه ای،موی بز
ملاحظات ما: توصیف بیشتری ازقالیچه نداریم وصحبت ازرنگها براساس تصویر، کار چندان درست نیست؛ولی به هرحال ازآنها می توان فهمید که بافته ،سیستانی است. گره ترکی،شاخص مهم دیگری درسیستانی بودن قالیچه است.
قالیچه بلوچی،آغاز قرن سیزدهم هجری(نوزدهم میلادی)،81143
چلّه: پشم قهوه ای کمرنگ دولا،هریک باتابZ ومجموعا" پیچS
پود: پشم قهوه ای کمرنگ،یک پوده،دولا باتابZ بدون پیچ
پرز: پشم دولاباتابZ بدون پیچ
گره: ترکی متوازی،50درعرض50درطول2500گره دردسی مترمربع(برابربا32 رج)
نقشه: محرمات
سروته: گلیمک دارای سوماخ است.
ملاحظات ما: بازهم ازرنگهای قالی وهم گره ترکی می توان سیستانی بودن قالی رابازشناخت. عامل مهم دیگر وجود سوماخ درقسمت گلیمک آن است.
حال مسائل دقیق تری را درباره این نمونه ها،یعنی قالی کهن سیستان بیان می کنیم. نخست باید یک مسئله رابیشتر بشکافیم وآن وجود تعدادی گره ترکی در حاشیه یا کناره های تعدادی ازاین قالی هاست. به طوری که دیدیم، قالی کهن سیستان گره ترکی داشت. دربخشهای دیگر خواهیم دید که این گره عوض شده است. یعنی سیستانی ها درطول صد سال گذشته به گره فارسی روی آورده اند،به طوری که اکنون برای نمونه حتی یک گره ترکی درتمام منطقه زده نمی شود. این پدیده جز به این نمی تواند تعبیر شود که درآن نمونه ها،احتمالا"یک عروس سیستانی به خانواده بلوچ پیوسته است. از آنجا که او جوان تر بوده است وبه علاوه نمی خواسته اندازنوعروس خودکارزیادی بکشند،اوراکناردست خودنشانده اند. اوهنوزگره بلوچی(فارسی)رانیاموخته بودیااگرآموخته بود درآن مهارت نداشت،به همین دلیل گره قومی خود(گره سیستانی یاترکی)رابه کارمی بُرد. به همین دلیل است که این نوع گره تنها درکناره ها یا حاشیه های قالی وجود دارد و نه در وسط آن.
مسئله دیگر علاقه سیستانیان به گلیمک پهن است. سیستانیان فراوان گلیم می بافته اند.(البته ازآنجا که درقرن ما،گلیم خاستار چندانی نداشته واز ارزش افتاده است،امروزه درسیستان منسوخ شده است). علاقه به این بافته به صورت گلیمک پهن در دو سر قالی های سیستانی دیده می شود. گلیمک پهن باعث نگهداری و استحکام بیشتر قالی هم می شد واین نشانه از تجربه طولانی سیستانیان درتولید قالی دارد. ملاحظه کردیم که در این گلیمک ها گاه سوماخ هم می بافته اند. این کار قالی را غنی تر می کرد وبه این ترتیب چند فن وهریک بازیباییها وکاربردهای خود برروی یک قالی نمود می یافت. همه اینها نشانه تجربه ای است که در درازنای سده ها وبلکه هزاره ها اندوخته شده است. ملاحظه کردیم که دربرخی از نمونه ها ،گلیمک خود بسیار انباشته ،یعنی پرنقش ونگار ودرعین حال ظریف وریزنقش است.
سومین پدیده قابل توجه در قالی کهن سیستان،تارها(چلّه)ی عاجی است. این نیز خود نشانه یک تجربه طولانی است که قومی برای تار فرش خود ازیک رنگ مشخص که درعین حال زیباترین و فراوان ترین انواع پشم بومی است استفاده کند. این کار علاوه براینکه به قالی سیستان مشخصه ای زیبا می بخشید،باعث صرفه جویی هم بود،زیرا دیگر احتیاجی به رنگ کردن پشم نبود. سومین سود آن اینکه نقش یک شناسنامه راداشت.
چهارمین نکته تمایل یکنواخت گره های قالی سیستان به چپ است. این ویژگی باعث شده است که وقتی هم گره اصیل سیستانی جای خود را به گره به گره بلوچی(فارسی)داده است،تمایل گره چپ همچنان حفظ شود.
مشخصه های قالی کهن سیستان به طور خلاصه:
1- تار: پشم عاجی با پیچZ
2- پود: پشم رنگی به طور عمده شتری با پیچZ بادوپود
3- پرز: پشم بارنگ گیاهی باپیچZ
4- گره: ترکی،متمایل به چپ
5- لوار: موی بز،به طور عمده با رنگ قهوه ای
6- گلیمک: معمولاپهن،گاه دارای سوماخ باف،آراسته وریزنقش
7- رنگها: بیشترشاد،زرد،سبز،آبی،صورتی،سفید،سرخ،چغکی،شتری کمرنگ؛کمتر رنگهای تیره
8- نقشه: ساده بیشتر از انواعی که بتوان متن وحاشیه رایکی کرد،بدین معنی که متن طراحی ویژه ای را طلب نکند. نقش ها اکثرا" تکراری ودرنهایت جانمازی (سجاده ای) هستند. در تعدادی از آثار مربوط به ایران به گلیم هایی هم برمی خوریم که اغلب بلوچی یا متعلق به شرق یا جنوب شرقی ایران شناخته شده اند. در صورتی که تصویر این بافته ها رنگی باشد داوری درباره ی آنها آسان تراست.این داوری وقتی مشکل ترمی شود که ویژگی های فنّی بافته، نادیده گرفته شود یافراموش شده باشد.
قالی سیستانی میانه
دومین نوع قالی سیستان رامیانه نام نهاده ییم، زیرا حدّفاصل نوع کهن ونوع جدیدیا نواست. ویژگی های این قالی چنین است:
تار: پشم بارنگ طبیعی، بیشترسفید و گاه شتری، خاکستری یا فلفلی
پود: پشم رنگی نازک و کلفت (دو پوده)، به ندرت نخ
پرز: پشم
رنگ: گیاهی به ندرت شیمیایی
اندازه:حداکثر500*145
نوع گره: فارسی، به ندرت ترکی (سکایی)
نوع پشم: بسیار خوب و از پشم گوسفندان محلی
تعداد گره: حداکثر2000در دسی متر مربع و به ندرت بالاتر ازاین میزان
گلیمک: اغلب رنگی و پهن، به ندرت باریک و گاه پهن و دارای نقش و زنجیره ی درشت،دوستکامی و زنجیر، این پهنا تا بیست سانتی مترمی رسد.
لوار: اغلب پشم، به ندرت موی بز
نقشه: نقشه های دوره ی میانه حدّ فاصل نقشه های کهن و نو است.(تصاویر27به بعد)
در این مرحله متن از حاشیه مشخّص میشود بدین معنی که دیگر نقشه و نقش های متن و حاشیه، بر خلاف دوره ی کهن، یکی نیست و تفاوت آشکار دارد به حدی که دراین مرحله،

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  50  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله قالی سیستان

دانلود مقاله تصحیح و تحشیه ی کتاب تاریخ انقلاب ایران ( بی نا )

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله تصحیح و تحشیه ی کتاب تاریخ انقلاب ایران ( بی نا ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


چکیده
بررسی تحولات سیاسی ایران از دوران فعالیت سیاسی سید جمال الدین اسد آبادی تا جلوس احمد شاه از مهم ترین مباحث تاریخ سیاسی معاصر ایران محسوب می شود . در این دوره 2 گزینه مرتبط به هم تحولات را رقم زده است :
الف ) تحولات داخلی ایران
ب) نگاه غرب به تحولات داخلی ایران
بی شک هر دو مرتبط به هم بوده اند در این راستا مورخین ایرانی و غربی مطالبی به رشته تحریر درآورده اند . از میان نویسندگان غربی می توان نوشته های ادوارد براون را نام برد محتوای کتاب وی حاوی نکات برجسته ای است که تا حدودی بیطرفانه جنبه های وقایع نگاری دوره مزبور را به رشته تحریر کشیده است وی بدون جهت گیری خاصی تحولات داخلی را متاثر است آگاهی عمومی و استبداد دستگاه دولتی می داند اداوار بروان نوشته های خود را در 11 بخش متفاوت ولی مرتبط به هم نوشته است . عمده ترین نگاه وی به بخش تحولات مشروطه است . وی استبداد محمدعلی شاه را سخت ترین دوره تاریخ معاصر ایران می داند . نسخه خطی که به راهنمایی استادان محترم تصحیح و تحشیه شده ماده خامی بوده است که در تاریخ نگاری جزء سرچشمه های اصلی محسوب می شود به همین خاطر بر آن شده ام تا مطالب را بر اساس روشن نمودن وقایع تاریخی نه تنها تصحیح بلکه توضیح دهم.
واژگان کلیدی :
سیدجمال الدین اسدآبادی – ناصر الدین شاه – قانون – مظفرالدین شاه – مشروطیت – روسیه – انگلستان – محمدعلی شاه – مجلس – آذربایجان – تبریز – تهران – احمد شاه .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه
کتاب تاریخ انقلاب ایران از متون مهم و معتبر تاریخی مربوط به دوران قاجاریه است که وقایع زمان را در یازده فصل از سلسله وقایع تنباکو و تاثیر آن بر ساختار اجتماعی ایران تا جلوس احمد شاه بر تخت سلطنت را در بر می گیرد.
مولف کتاب نامعلوم است و درباره انگیزه تألیف کتاب هم سخنی به روشنی در متن نیامده ولی از فحوای کلام چنین استنباط می شود که وی علاقه وافری به ذکر وقایع دوره مشروطیت داشته و خواسته متن مهم را در معرض دید اهل فن قرار دهد. بی شک این اولین متنی نیست که محققین و نویسندگان تاریخی در خصوص تاریخ ایران از منظر تحلیل وقایع علاقه نشان داده اند. مطالعه موردی در خصوص محتوای سفرنامه هائی که سیاحان نوشته اند چنین معلوم می شود که ایران بواسطه موقعیت مهم جغرافیای سیاسی ـ فرهنگی مطمح نظر آنان نیز بوده است. و متن حاضر نیز از این قاعده مستثنی نیست.
باری کل کتاب شامل یازده فصل می باشد که فصل اول شامل:
مطالبی است در خصوص سید جمال الدین اسدآبادی که به نخستین هواخواه اتحاد اسلام معروف بوده است.
در فصل دوم، امتیاز تنباکو و پی آمدهای آن به تفصیل توضیح داده شده است.
کشته شدن ناصرالدین شاه و شیوه برخورد حاکمیت با قاتل ایشان از جمله وقایع مهم فصل سوم متن می باشد.
اعطای مشروطیت توسط مظفرالدین شاه به مردم از جمله مطالب ارزشمند فصل چهارم است. در فصل پنجم، مطالب و مسائل مربوط به محمد علیشاه و قانون اساسی از زمان جلوس وی به تخت سلطنت تا به توپ بستن مجلس آورده شده است.
فصل ششم متن، شامل وقایع و پی آمدهای معاهده دولتین روس و انگلیس از نظر ایران است.
لطمه بیست ژوئن 1907 میلادی بر ساختار سیاسی ایران از جمله وقایع و مطالبی است که نویسنده به تفصیل در فصل هفتم به آن پرداخته است.

 

دفاع قهرمانانه مردم غیور تبریز از آزادی از جمله مطالبی است که در فصل هشتم به آن پرداخته شده است.
سقوط تبریز پس از دلاوریها و ایستادگیهای دلیرانه و هیجانات ایالات از جمله مطالب مهم مندرج شده در فصل نهم می باشد.
فصل دهم شامل وقایع مربوط به غلبه ملت بر محمد علیشاه و خلع وی از سلطنت و اعاده مشروطه است.
فصل پایانی جلوس احمد شاه بر تخت سلطنت را شامل می باشد.
نسخه خطی فوق به شماره 8860 در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی در قم موجود است که توسط اینجانب تهیه شده است.
پس از تفحص از فهرست نسخ خطی استوری، بریگل و فهرست نسخ خطی بریتانیا و لیدن هلند، نوبت به بررسی فهرست کتب خطی داخلی رسیده بود که به کمک استاد محترم مشاورم فهارس ملک، ملی و دانشگاه تهران بررسی شد که نسخه بدلی از آن پیدا نکردم. لذا مبنای تصحیح را بواسطه تک نسخه بودن بر اساس تحشیه و مقایسه با دیگر کتبی که در آن ایام نوشته شده است، گذاشتم.
نویسنده کتاب، مطالب را از زمان سید جمال الدین اسدآبادی شروع کرده و معتقد است که سید بر ضرورت انجام اصلاحات سیاسی و اجتماعی برای ایجاد دگرگونی، نه تنها در خود ایران بلکه در سر تا سر خاورمیانه داد سخن می داد تا به این وسیله این کشورها در برابر نفوذ غرب ایستادگی کنند و بر نارسایی ها و فساد دولت های خاورمیانه چیره شوند.
واکنش مهم برای ایجاد دگرگونی در ایران، در پی واگذاری [محرمانه ی] امتیاز تنباکو در سال 1891 م/ 1308 هـ.ق. به وجود آمد که خبر آن برای نخستین بار در روزنامه فارسی زبان «اختر» چاپ استانبول و سپس در اعلامیه ای به گوش مردم رسید. افکار عمومی به سرعت تحریک شد. زیرا اعطای امتیاز تنباکو در زندگی همه مردم ایرانیانی که با آن سر و کار داشتند مستقیماً تاثیر می نهاد. واگذاری این امتیاز به اروپائیان از علل اساسی اعتراض و مخالفت مردم بود.
پس از الغای امتیاز تنباکو، سید جمال الدین و شمار کوچکی از پیروان وی بر تلاشهای خود برای مشروعیت زدائی از ناصرالدین شاه افزودند و یکی از آنها میرزا رضای کرمانی بود که شاه را در سال 1313 هجری قمری به قتل رسانید.
از زمان بحران گریبایدوف در سال 1244 هجری مخالفت با بابیها و سپس مخالفت با واگذاری امتیاز تنباکو که به لغو آن در سال 1308 قمری انجامید ایرانیها بر اساس مذهب و اقتدار علمائی که مجتهدین بر آن سلطه داشتند بسیج شدند. مشروعیت سلطنت در هر سه مورد یاد شده به زیر سوال رفت. حاکمیت ملی در دهه 1300 هجری قمری به خصوص با اعطای امتیازات به خارجیان، مساله ساز شد و مشروعیت شاه را تضعیف کرد. دو تحول مهم در حال بروز بود. یکی، تبیین نظرات و عقاید مربوط به چگونگی مقابله با مسائل داخلی و خارجی، و دیگری پیدایش گروه های جدیدی که خواستار انجام تغییرات بودند. این خواست مردم برای ایجاد تغییرات، چالشی را هم برای اقتدار سلطنت و هم مذهب به لحاظ پاسخگوئی در برابر مردم در پی داشت. بعلاوه پایه و اساس مشارکت سیاسی مردم در حال گسترش بود.
مظفرالدین شاه در چنین شرایطی جانشین پدرش شد. وی سیاست پدر را در بی تفاوتی نسبت به اصلاحات ادامه داد. تظاهرات مردم، بست نشینی، سرکوب مردم زندگی اقتصادی پایتخت را فلج کرد. شالوده تحرک ملی به مشروطیت انجامید. در سال 1285 خورشیدی نخستین دورة مجلس شورای ملی افتتاح شد. اندیشه قانون گذاری چالشی در برابر نظریه اسلامی ایجاد کرد.
با درگذشت مظفرالدین شاه بن بستی در روابط بین محمد علیشاه و مجلس بوجود آمد. شاه جدید اگر چه متمم قانون اساسی را توشیح کرد ولی با اساس آن مخالف بود. وی با انتصاب میرزا علی اصغر خان امین السلطان به صدر اعظمی که منفور مردم بود بر وخامت اوضاع افزود و باعث هرج و مرج در تهران شد. پس از ترور صدر اعظم بدست عباس آقای تبریزی و سوء قصد ناموفق به جان محمد علیشاه وی دست به کودتا زد و مجلس را تعطیل کرد. رهبران تندرو اصلی به زندان افتادند و سپس به دار آویخته شدند و تعداد دیگری نیز فرار اختیار کردند.
مقاومت در برابر کودتای محمد علیشاه از تبریز آغاز شد. ولی وقتی که نیروهای شاه تبریز را تصرف کردند انقلابیون به رهبری ستارخان به گیلان پناه آوردند تا از آنجا دوشادوش سایر انقلابیون به سمت تهران حرکت کنند.
به توپ بستن مجلس عاقبتی برای شاه نداشت و سرانجام به سفارت روسیه پناهنده شد. تار و پود کشور بواسطه عدم اعتماد محمد علیشاه به مشروطه گسیخته بود. احمد شاه درست پیش از جنگ جهانی اول، تاج شاهی بر سر نهاد و ظاهراً ایران در این جنگ بی طرف بود. همانگونه که اشاره شد موضوع کتاب شامل حوادث و وقایع مشروطه و سرانجام سلطنت احمد شاه می باشد. حوادث آمده در کتاب وقایع خاصی را در اختیار خواننده قرار می دهد. وقایعی که به صورت تطبیقی با حوادث و مسایل اروپا هماهنگی دارد و از این بابت متنی محکم می باشد.
بیشترین توجه مولف در کتاب تاریخ انقلاب ایران، معطوف به عدالت خواهی مردم است. دفاع مردم تبریز از مشروطه و اعطای فرمان مشروطه و ایستادگی محمد علیشاه در مقابل مشروطه از مهم ترین وقایع متن محسوب می شود. مولف در خاتمه کتاب به شرح احوال جلوس احمد شاه به تخت سلطنت پرداخته و مطلب را به این واقعه ختم کرده است.
از نظر سبک انشاء و نگارش کتاب تاریخ انقلاب ایران در ردیف کتابهای مهم فارسی بشمار می آید و اگر چه مانند بقیه کتب عصر قاجاریه ویژگی تاریخ نویسی دوران قاجار را که سبکی متکلف و مقشیانه است، ندارد لکن از جاذبه کلام و مزایای ادبی بی بهره نیست. متنی است که از انسجام و متانت برخوردار است.
تاریخ انقلاب ایران از جمله منابع تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران عصر قاجاریه است و این دوره از چند لحاظ حائز اهمیت است:
اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران پس از جنگ های ایران و روس، دگرگونیهایی را طلب می کرد. عهد نامه گلستان و ترکمانچای سرآغاز بیداری ایرانیان جهت اصلاح در ساختار نظامی گردید.
شورشهای سیاسی نشان از اغاز اندیشه اصلاح و خردگرائی بود. تا در این خصوص بتوانند ایران را وارد عرصه تفکر و تفحص سیاسی کنند.
رویارویی حاکمیت با مردم از جمله مسایل مهم در این متن است. تقابلی که منجر به مشروطیت و مشروعیت عدالتخواهی مردم گردید.
اما در مورد روش کار در روی این رساله باید گفت که در رسم الخط رساله سعی شده است تطبیق شیوه تحریر کتاب با رسم الخط متداول کنونی رعایت شود. برای حفظ امانت هر جا در متن تصرفاتی ایجاب کرده و یا کلمه ای در نسخه افتاده بود در داخل قلاب [ ] گذاشته شده است.
در پاورقی، مطالبی که لازم تشخیص داده می شد بصورت موجز توضیح داده شده ولی تفصیل وقایع در بخش تحشیه نوشته شده است. بعضی از اصطلاحات و لغات مهجور در پاورقی با استفاده از کتب مرجع و لغت نامه دهخدا توضیح داده شده است.
در شماره گذاری صفحات به این نکته توجه شده است که به جای برگشماری که در واقع شامل دو صفحه است فقط به آوردن شماره صفحات اکتفا شده و این کار به این دلیل صورت گرفته است که از آوردن تعداد زیادی شماره در صفحات متن خودداری شود.
درباره تعلیقات و ضمائم و فهرستها هم چنانچه ملاحظه خواهد شد در تعلیقات کتاب اساس کار بر آن بوده است که حتی المقدور جای سوالی برای خواننده باقی نماند. ابتدا بسیاری از اسامی اشخاص و شهرها و مطالب و وقایع تاریخی و اصطلاحات با توضیح مختصر در پاورقی ذکر شده است. سپس توضیحات مفصل هر فصل در پایان همان فصل بصورت تعلیقات رساله آمده است.
تعلیقات رساله حاضر در چند بخش تنظیم شده است.
1ـ تعلیقات کلی که در آن هر جا توضیحی مورد نیاز بوده آورده شده است.
2ـ تعلیقات جغرافیایی که در این بخش بیشتر توضیحات مربوط به اماکن بصورت مختصر در پاورقی ذکر شده است.
3ـ تعلیقات مربوط به اشخاصی که در هر جائی که تشخیص داده شده به صورت کلی در پایان هر فصل توضیح داده شده است.
نکته قابل ذکر در بخش تعلیقات اینکه با توجه به حجم توضیحات بعضی از وقایع و اشخاصی که نیاز به توضیح بیشتر داشت با شماره لاتینی در آخر هر فصل مربوط به همان فصل آورده شده است. و شماره اعداد فارسی نشان دهنده تعلیقات و توضیحات کوتاه و معنی لغات و تبدیل سالها و ماههای میلادی به قمری و خورشیدی در پاورقی رساله می باشد.

 

 

 

 

 

 

 


فصل اوّل
سید جمال الدین نخستین هوا خواه اتحاد اسلام

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سید جمال الدین نخستین هوا خواه اتحاد اسلام
مولف گوید : «در تابستان 1092 [م] زمانی که دار العلم کمبریج به قدوم هیأت (هواخواهان توسعه مدارس) شرف اندوز بود از نگارنده چنین خواهش رفت که در موضوع اتحاد اسلام نطقی در محضر آن هیأت محترم ایراد نماید. در ضمن آن نطق به خاطر دارم شکوک و احتمالات خود را در اصل وجود اتحاد اسلام اشاره نموده بدون تدقیق حصول این معنی را نزدیک به محال تعبیر نموده ام. اگر چه گمان دارم هنوز هم ابواب اعتراض بر این مساله مفتوح مانده و دست ایرادات از دامن این موضوع کوتاه نشده باشد. زیرا به زعم مغربیان اتحاد اسلام زاده یک نوع عصبیتی است که به تعصبات (اتحاد آلمان) و (اتحاد اسلام) یا (اتحاد امپراطوریهای بریتانیا) بی شباهت نیست بلکه مسلم است».
درجه و شدّت آن عصبیت خیل کمتر از این تعصبات است. زیرا اولاً: اتحاد اسلام امری است قابل مدافعه و شایسته حمایت و ثانیاً: اساس این اتحاد بر یک عقیده عمومی مبتنی است که مبانی آن هم با نظریات عقلیه موافقت دارد. و حال آنکه اتحادهای سائره اساسش جز بر یک نژاد عمومی مبتنی نیست و [شاید] مبنایش هم آن طور با نظریات عقلیه موافقت ننماید. و شک و شبهه ئی نیست که حوادث و وقایع اخیر حس اخوت و اتحاد و شرکت در منافع را در ملل اسلامی تولید نموده است.
چنانچه دیده می شود بعضی از ممالک مستقله اسلامیه مانند عثمانی و ایران و مراکش که استقلال و ملیت آنان از طرف دول اروپا تهدید و انذار می شود بیم اضمحلال و خوف هلاک آنان را بیدار و هوشیار و به خطرات عمومیه آگاه نموده و محقق است تدریجاً آنها را به جانب یک اساس متین محکمی سوق می دهد. با این ملاحظه و نظر ممکن است از وجود اتحاد اسلام سخنی رانده شود. مسلم است حرکت و جنبشی که در این سی ، چهل سال اخیر در عالم اسلام مشهود گشته و کم و بیش آثار و علائم موثره اش از حیث سیاست و دین در عثمانی ـ ایران ـ مصر ـ مراکش ـ قریم و هندوستان پدیدار شده بدون تردید بواسطه غلبه و مظفریت دولت ژاپن بر دولت روس تقویت و تایید یافته است. زیرا این تفوق و تقلب بر عالمیان ثابت مبرهن داشت در صورتیکه ملل آسیایی [2] در تکمیل قشون و سلاح با ملل اروپائی مساوی و مشابه باشند قابلیت و استعداد آن را دارند که در میدان مبارزت در مقابل قوی ترین عساکر دول اروپا خودداری و مقاومت نمایند. ولی اگر بخواهیم ابتدای این حرکت و جنبش را تحقیقاً بدست آوریم خیلی بیشتر از اینها است چه نهضت اصلاحیه ملت عثمانی که به یمن اقدامات (شناسی افندی) و (ضیا پاشا) و (کامل بیک) نخستین رجال انجمن (جوانان ترکی) رسماً شروع و به اعطای مشروطیت در 23 دیسامبر 1876 [م] منتهی گردید از پنجاه سال قبل شروع می شود و این حرکت اصلاح در ایام مظلم جنگ عثمانی و روس روی به فترت نهاد و در تحت حکومت مستبدانه سلطان عبدالحمید به کلی محو و نابود شد.
تا آنکه ناگهان در 24 ژوئیه 1908 [م] با یک حسیات مفتخرانه غیر مترقیانه زنده گردید. درست یک ماه بعد از آنکه پارلمان ایران به حکم شاه و اقدام دست نشانده های روسی او دچار خراب و انهدام شود به همچنین نهضت علیه مصریها که در حوالی سال 1871 [م] شروع و به طغیان عرابی پاشا و تصرف انگلیس در 1882 [م] منتهی گردید. هنوز از نظرها محو نشده و اثار مختلفه چند در این سنوات اخیره ظاهر داشته است. و نیز انقلاب و هیجان ایرانیان در 5 ماه اوت 1906 [م] که در تحت حکم مظفرالدین شاه مرحوم منتهی به اعطای مشروطیت شد و موقتاً بواسطه (کودتا) لطمه مملکتی 23 ماه ژوئن 1908 [م] مقطوع و منفصل گردید. در واقع نفس الامر تا اندازه ای که آثار ظاهره مدخلیت دارد از هیجان ظفر توامان واقعه انحصار تنباکو در 1891 [م] شروع می شود در صورتی که افکار و عقایدی که مایه و باعث تولید و ظهور این نفرت عمومی بود در پنج شش سال قبل از مقدمه انحصار تنباکو بواسطه شخص شهیری که تذکره حیات او را در این فصل قصد نموده ام اشاعه و انتشار یافت.
یکی از مسائلی که هنوز مطرح مذاکره و در تحت مباحثه است این است که ایا مردمان بزرگ باعث هیجانهای بزرگند یا هیجانهای بزرگ مایه پیدایش مردمان بزرگ می شود. ولی این مقدار مسلم است که هر دو لازم و ملزوم یکدیگرند. در این نهضت اتحاد و حریت ملل اسلامی هیچ کس مانند سید جمال الدین اقداماتش واضح و لایح نیست که با چهره با جلال و تاثیر و قوت نفسی عالی و معلوماتی بیشمار و فعالیتی خسته نشدنی و جرعتی با جسارت و فصاحتی فوق العاده قلماً و لساناً بر این امر خطیر قیام و اقدام نمود.
دانشمند مزبور جامع کمالات، فیلسوف و نویسنده هم ناطق و هم روزنامه نگار بود. و بعلاوه یکی از سیاسیون نیز بشمار می رفت. دوستانش او را یکی از وطن پرستان بزرگ و دشمنانش او را یکی از شورشیان عالم می دانستند. به اغلب ممالک اسلامی یکی دو مرتبه مسافرت نموده و بسیاری از پایتختهای ممالک اروپا را نیز سیاحت کرده در شرق و غرب با بزرگان عصر [3] خویش بعضی را با روابط دوستانه و برخی را با حسیات دشمنانه ملاقات نموده است.
خوشبختانه برای تذکره حیات این دانشمند بزرگ مطالب و عناوین بسیار در دست است . ولی غالباً به زبان عربی است. مختصری از شرح زندگانی او در مقدمه ترجمه عربی کتاب (رد برد هریین) که از مولفات خود آن جناب است مندرج گردیده (اصل این کتاب بزبان فارسی در 1880 [م] در حیدرآباد دکن تالیف و در 1885 [م] مطابق 1303 [ق] در بیروت طبع و توزیع یافته است).
تاریخ دیگری در ترجمه حیات این دانشمند تا زمان فوت او که در 1897 [م] واقع شد در جلد دوم کتاب مشاهیر الشرق تالیف جرجی زیدان منطبعه مصر 1902 [م] در صفحه 66ـ54 مسطور است و نیز در این اواخر المنار که هنوز منتشر است بسیاری از آثار علمیه و اقدامات او را که حاکی از علو مقاصد و سمو همت است نشر داده و می دهد. بزرگترین تلامیذ مرحوم سید یکی شیخ محمد عبده2 مفتی دیار مصر است که با وجودی که از علمای بزرگ عالم اسلامی است. مع هذا به تلمیذ در محضر سید افتخار دارد و سید را معلم خود می داند. بدو ملاقات این معلم و متعلم در مصر در تاریخ 1871 [م] بوده و از آن تاریخ به بعد در شرح زندگانی و حیات سید اسناد کثیری در دست است. ولی از تذکره اوایل حیات او به جز یکی دو فقره موجود نتوان یافت. آن هم چندان معتمد علیه نتواند بود زیرا در موطن صاحب تذکره اختلاف و تباین دارد. از آن جمله مسقط الرأس او را افغانستان دانسته اند. در صورتی که عموم ایرانیان و بالاخص (ژنرال شنیدلر) که دستی در امور ایران دارد معترفند که مسقط الرأس سید در حقیقت اسدآباد کابل نیست بلکه اسدآباد همدان است. ولی با آن احاطه و استیناس که در 68ـ1857 [م] در امور پیتکی افغان اظهار داشته بر این قول قدری مشکل می نماید. و چنین اشعار داشته اند که ادعای افغانی بودن سید3 با وجود ایرانیت بنابراین مصلحت بوده که خود را از اهل تسنن قلمداد دهد و یا آنکه خود را از تحت حمایت ایران خارج نماید.
خلاصه بنا بر قول خود صاحب ترجمه سید محمد، جمال الدین در سال 1254 هجری مطابق 9ـ 1828 میلادی در قریه اسعدآباد حوالی کنار که از توابع کابل است تولد یافته، پدرش سید صفدر از سلاله محدث مشهور علی ترمدی است.
و بالاخره سلسله نسبش به حسین بن علی بن ابیطالب (ع) منتهی می شود. در زمان طفولیت با پدرش به جانب کابل عاصمه افغانستان حرکت نمود و از همان اوان طفولیت آثار ذکاوت و هوش از او مشهود می شد. در سن هشت سالگی پدرش به تربیت و تعلیم او اقدام نموده در عرض ده سال به تحصیل تمام سلسله علوم شرعیه و ادبیه احاطه و استیلا یافت. یعنی علوم مقدماتی را از علم لغته [4] و علم فصاحت و بلاغت و شعب آن و علم تاریخ و فقه اسلامی و شعب آن علم تصوف و منطق و فلسفه و حکمت الهی و طبیعی و ریاضی و هیئت، طب و تشریح و غیره را تماماً تحصیل نمود. و در سن هجده سالگی به هندوستان مسافرت و یک سال و چند ماه در آن مملکت توقف نموده بعضی فنون متاخره و آداب اروپائیان را فرا گرفت. از آنجا بطور سیاحت به جانب کعبه معظمه شتافت و در 1273 هجری به مکّه وارد شد و از آن پس به ولایت خود عودت نمود و در ملازمت دوست محمد خان وارد گردید. در همان اوان چون سلطان احمد شاه پسر عموی دوست محمد خان بر هرات مستولی شده بود با لشکری انبوه به همراهی دوست محمد خان به جانب هرات شتابید. در سنه 1864 میلادی مطابق 1280 هجری ، دوست محمد خان بدرود زندگانی گفت و شیرعلی بجای او نشست. و بدستور وزیر خود محمد رفیق خان به گرفتاری و دستگیری برادران خود محمد اعظم و محمد اسلم و محمد امین اقدام نمود. سید جمال الدین که ملازمت محمد اعظم خان را اختیار نموده بود پس از شروع بگیر و دار برادران فرار اختیار نموده جنگ خانگی برپا گردید.
و بالاخره محمد اعظم خان و برادرزاده اش عبدالرحمن خان (امیر سابق) پایتخت را متصرف شده محمد افضل خان پدر عبدالرحمن را که در غزنه بواسطه ادعای امارت محبوس شده بود رها نمودند. محمد افضل خان پس از یک سال جهان را وداع گفت و محمد اعظم خان به جای او برخاسته سید جمال الدین را صدراعظم خویش نمود و هر گاه نسبت به منسوبان خویش بخل و حسادت نورزیده آنها را دخیل در کار کرده بود و امور را به خرد سالان و جوانان کم تجربت تفویض نداشته بود هر آینه در سایر تدابیر عاقلانه سید تمامت مملکت را در تحت نفوذ و اقتدار خویش در آورده بود.
در این اثنا میر شیرعلی به تسخیر هرات برخاست و یکی از برادر زادگان او پسر محمد اعظم خان به امید آنکه مورد الطاف و عنایت پدر خواهد شد، بر او بتاخت.
و با شتاب تمام با دویست سوار از انبوه لشکریان خارج شده یعقوب خان یکی از سرداران شیرعلی او را گرفته در حبس انداخت. جرئت و جلادت شیرعلی از این مقدمه به حرکت آمد و با جسارتی تمام جنگ را تجدید نموده و چون دولت انگلیس آزاد و از حیث پول به او همراهی و مساعدت می نمود بالاخره بر محمد اعظم خان و برادرزاده اش عبدالرحمن خان غالب آمد. محمد اعظم خان به جانب بخارا فرار و در همانجا به رحمت ایزدی پیوست. عبدالرحمن خان هم به بخارا شتافت. سید جمال الدین در کابل اقامت نمود و بواسطه سیادت و نفوذ شخصی خود از انتقام امیر شیرعلی محفوظ ماند. ولی بعد از اندک وقتی بهتر آن دید که از آن مملکت هجرت نماید. لذا درخواست اجازه سفر مکّه نمود. این درخواست به این شرط پذیرفته گردید که از ایران عبور ننماید به ملاحظه آن که شاید با محمد اعظم خان رفیق قدیمی خویش ملاقات نماید. لذا در 1285 هجری قمری از راه [5] هندوستان عزیمت سفر حجاز فرمود. حکومت هندوستان سید را با کمال احترام پذیرایی نمود و به این تدبیر او را از ملاقات با روسای مسلمین ممنوع داشت مگر آنکه در تحت مراقبت حکومت بوده باشد. و بعد از یک ماه توقف او را با یکی از کشتیهای خود به سویس فرستاده از آن جا به مصر قاهره وارد و چهل روز توقف و مکرر در جامع از هر به ملاقات و مذاکره و محاوره با اساتید و طلاب مشغول شد و بعضی نطقها نیز در برخی مجامع مخصوص ایراد فرمود.
سید جمال الدین مصلحت خویش چنان دانست که در عوض مکّه به اسلامبول مسافرت نماید در آنجا علی پاشا وزیر اعظم عثمانی و سایر اولیای امور از او پذیرایی نمودند. و شش ماه بعد از ورود او به عضویت انجمن دانش (آکادمی عثمانی) انتخاب گردید. و در 1287 هجری تحسین افندی رئیس دارالفنون او را دعوت نمود که نطقی در محضر طلاب مدرسه ایراد نماید. اگر چه ابتدا بواسطه عدم تسلط در زبان ترکی معذرت خواست ولی بعد دعوت را اجابت نموده نطقی مهیا و به زبان ترکی مرقوم به صفوت پاشا وزیر معارف و شیروانی زاده وزیر نظمیه ینیف پاشا ارائه نمود و پسند تمام افتاد.
بدبختانه حسن فصی افندی شیخ الاسلام بر مقامات سید حسادت برد و بر تحقیر نفوذ و سلطه او مصمم گردید. و در زمانی که در محضر جمعی از بزرگان عثمانی و روزنامه نگاران نطق خود را بیان می نمود شیخ الاسلام مترصد آن بود که نکته و ایرادی بدست آورد و گوینده را به سستی و فساد عقیدت منسوب دارد. سید جمال الدین در نطق خود عالم سیاسیت را به انسان تمثیل نمود که اعضاء آن به حرف و مشاغل تشبیه می شود. مثلاً پادشاه را به جای دماغ و آهنگران را به بازو و زارعین را به کلیه و ملاحین را به پاها و از این تفصیل تمثیل نموده، گفت: «اندام هیأت بشریه بدین قسم ترکیب یافته ولی بدن بی روح زیست نتواند روح این بدن یا از قوه نبوت است یا از فلسفه و حکمت. و فرق این دو آن است که قوه نبوت عطیه الهیه است و به کوشش حاصل نشود ذلک فَضلُ الله یعطی مَن یشاء و در صورت که قوه حکمت و فلسفه از فکر و تحصیل حاصل تواند شد و دارای این دو قوه بدان تمیز داده می شود که نبی معصوم و مبرآ از خطا است ولی فیلسوف و حکیم دوچار نسیان و خطا خواهد شد.»
شیخ الاسلام این کلمات را متمسک نموده که سید جمال الدین نبوت را صنعت و شغلی از اشغال دانسته و پیغمبر را صانع و کاسب گفته است. این مسأله در محراب و منبر مطر ح مذاکره و در جراید و مطبوعات موضوع مباحثه گردید. و از طرفین به دفاع قلمی برخاستند تا انکه بالاخره دولت سید را امر به حرکت از اسلامبول نمود و در سنه 1871 [م] در 22 مارس از اسلامبول به مصر عزیمت کرد. [6]
قصد اصلی سید جمال الدین این بود که چندان توقفی در مصر ننماید. ولی ریاضی پاشا او را ملاقات نمود و مفتون و مجذوب محاسین او گردید و از دولت ماهی هزار غروش مدد معاش احتراماً برای او درخواست و تحصیل نمود. طلاب علوم و سایر فضلا که شهرت او را دریافته بودند بر سر او گرد آمده وی را به نطق و خطابه وادار نمودند. او نیز علوم عالیه و شعب مختلفه علم کلام، فلسفه، فقه، هیئت و تصوف را تدریس می نمود. تا آنکه شهرت و نفوذ او در مصر تزاید یافت. وی نیز در ضمن تعلیم و تدریس همّ خود را بدان مصروف داشت که تلامیذ خود را به نوشتن مقالات در ذیل عناوین مختلفه ادبی، حکمتی، دینی و سیاسی تربیت و تعلیم نماید. چنانچه در آن وقت در مصر معدودی از نویسندگان مانند عبدالله پاشا فکری، خیری پاشا، محمد پاشاف مصطفی پاشا و هبی و چند نفر دیگر بیشتر یافت نمی شد ولی حالیه از برکت اقدام سید عدة نویسندگان جدید روی به ازدیاد نهاده است.
باری در اینجا نیز از بعضی مراکز حسد و عداوت ورزیدند و متکلمین قدیم او را قدح و ملامت نمودند که به احیای فلسفه و حکمت اقدام نموده است. بعلاوه ژنرال قونسول انگلیس مسیو و یویان از فعالیت سیاسی سید نیز مظنون شد و توفیق پاشا را که به خداوت مصر نائل بود تحریک نموده سید را به اتفاق شاگرد با وفای خود ابوتراب4 از مصر خارج کردند.
این مسأله در 1879 [م] اتفاق افتاد و سید مجدد روی به هندوستان نهاد. در حیدآباد دکن متوقف و رساله رد برد هریین را در آنجا تألیف و توزیع نمود.
در 1882 [م] هیجان (جوانان مصری) که سید جمال الدین از آن جمله بود و غرض و مقصدشان محدود نمودن تجاوزات خدیوی و منع نفوذ و مداخله اجانب بود منتهی به شورش عرابی پاشا و بمباران اسکندریه و جنگ تل الکبیر و تصرف انگلیس گردید. قبل از آن که خصومت و نزاع ظاهر شود حکومت هندوستان سید جمال الدین را از حیدرآباد دکن به کلکته احضار نمود و در انجا متوقف داشت تا جنگ تمام و وطنیون مصری مغلوب گردیدند. آن وقت اجازه داد که از هندوستان خارج شود پس از آن چند روزی به لندن آمد و از آنجا به پاریس رفته سه سال در آن پایتخت توقف نمود.
در زمان توقف در پاریس با رفیق و شاگرد خویش شیخ محمد عبده مفتی دیار مصر که بواسطه دخالتش در هیجان ملّی 1882 [م] از مصر تبعید شده بود بپیوست. و متفقاً روزنامه هفتگی موسوم به عروه الوثقی را به زبان عربی طبع و منتشر نمودند. [ص7]
مسلک این روزنامه که در فرانسه به موسوم بود اصلاً سیاسی و به تمامیه بر ضد دولت انگلیس بوده و از نمره 6 در (رومارتل) طبع و نشر گردید.
نگارنده یک نسخه نمره 17 مورخه 25 سپتامبر 1884 [م] بیشتر به دست نیاورده [است]. و از تاریخ این نسخه [می] توان دریافت که تاسیس آن در ماه مه همان سال بوده است. نمره بعد از آن 18 شماره آخر این جریده بود زیرا دولت انگلیس از شدت حملات و نفوذ متزایده او در هراس افتاده دخول آن را به هندوستان مانع شد. و احتمال می رود وسایلی دیگر هم برای توقیف آن فراهم نموده باشد.
در زمان توقف در پاریس سید جمال الدین تا اندازه [ای] زبان فرانسه را تحصیل کرده بود که نظریات و افکار خود را می توانست در مطبوعات اروپائی نشر و تعلیم دهد. چنانچه در موضوع (اسلام و علم) با رنان 5(Renan) فیلسوف معروف معارضه فلسفی نمود. مقالات سیاسی او در انگلند و روسیه و عثمانی و مصر در مطبوعات انگلیسی بسیار منتشر می گردید. و سیاسیون معتبر انگلیسی سید را در آن زمان دارای شخصیت و شهرت و استقامت می دانستند. با وجود این اظهار مخالفت در حوالی سال 1885 [م] که به لندن مسافرت نمود با لارد (راندلف چرچیل) (سیردر مندولف) و (لارد سالیبری) اتفاق ملاقات افتاد و از نظریات سید درباره متمهدی سودانی که در آن اوان ظاهر شده بود تحقیقاتی نموده بنا بر قول (مستر ویلفرید بلنت) خواستند با او عهد موافقتی استوار نمایند.
بعد از توقیف روزنامه عروه الوثقی سید جمال الدین از پاریس به مسکو و سنت پطرز پورغ مسافرت [نمود] و در آنجا با کمال رأفت و لطف پذیرفته شد و چهار سال در آن پایتخت متوقف گردید. در زمان توقف در روسیه خدماتی شایان به مسلمانان روسیه نمود و امپراطور روس را به اجازه طبع قرآن و سایر کتب مذهبی وادار و تشویق نمود.
در اوقاتی که هنوز سید جمال الدین در روسیه متوقف بود ناصرالدین شاه به آن پایتخت مسافرت نموده اظهار میلی به ملاقات سید نمود ولی او حاضر به ملاقات نگردید. اگر چه پس از اندک زمانی در (مونیش) اتفاق ملاقات افتاد و شاه او را مجبور نمود که به اتفاق او به ایران مسافرت نماید حتی به او وعده داد که مقام صدرات را به وی واگذار نماید.
سید بعزر اینکه می خواهد به عرض پاریس حاضر شود این مسئولیت را معذرت خواست. ولی بالاخره اصرار و تأکید شاه غالب آمد. اگر چه یکی از دوستان وی (شیخ عبدالقادر مغربی) او را از این خیال ممانعت نموده گفت [ص8] : «چگونه ممکن است شاه تو را به مقام صدرات برساند در صورتی که می داند شما برای تقویت مذهب تسنن این طور ساعی هستید.» سید در جواب چنین اظهار نمود (این نیز از وهم و حماقت او است) لکن با وجود این به همراهی شاه به ایران آمد و چندی توقف نمود. پس از اندکی چون تغییراتی در وضع سلوک شاه نسبت به خود مشاهده نمود برای مسافرت اروپا اجازه خواست شاه نیز با وضع نامطلوبی انکار نمود او نیز بدین واسطه به زاویه حضرت عبدالعظیم (ع) تحصن اختیار نمود و هفت ماه در آن مکان توقف نموده عداوت و بدخواهی او نسبت به شاه در این موقع ظاهر و واضح شد. نطقاً و قلماً بدگوئی نمود و خلع او را در نظر گرفت و عده [ای] از تلامیذ و اصحاب خود را که دوازده نفر آنان نامی و مشهور بودند دور خود جمع نمود از آن جمله شیخ علی قزوینی است که در زمان مشروطه اول ایران یکی از قضات عدلیه بود و بالاخره در باغ شاه محبوس و مورد غضب شاه مخلوع گردید. دیگری میرزا آقاخان که بعد معاون مدیر روزنامه (اختر) اسلامبول گردید و بالاخره سرّاً او را در تبریز در 17 ژوئیه 1896 [م] با شیخ احمد روحی6 مقتول نمودند. دیگر میرزا رضای کرمانی که در 6 مه 1896 ناصرالدین شاه را کشت. و در 2 آگوست (اوت) همان سال در تهران به دار آویخته شد. و دیگری میرزا محمد علی خان تهرانی که کتابی در ردّ مذاهب تألیف نموده است.
باری شاه اخراج سید را از ایران در مد نظر آورده و این امر منجر به هتک احترام امام زاده واجب التعظیم گردید. زیرا به قدر پانصد نفر سوار برای دستگیری سید که در آن وقت در بستر ناتوانی افتاده بود فرستاد و او را دستگیر و تحت الحفظ به حدود عثمانی بردند. این واقعه هواخواهان سید را به غضب برانگیخت چنانچه در فصل دیگر مذکور خواهد شد و این خود یکی از علل معتبره قتل ناصرالدین شاه به شمار می رود.
نگارنده درست از تاریخ نفی سید جمال الدین از ایران مسبوق نیست ولی احتمال می رود که یا در اواخر سال 1890 [م] یا در اوایل سال 1891 [م] واقع شده باشد. در پائیز 1891 [م] زمانی که سید در لندن بود من او را به دعوت مرحوم پرنس ملکم خان در خانه [ای] واقع در هلند پارک که تا زمان منازعه این مرد سیاسی بزرگ (ملکم خان) با شاه محل سفارت ایران بود ملاقات نمودم. تاثیرات شخصی من که از ملاقات سید حاصل شده در فصل آتیه در ذیل واقعه انحصار دخانیات مذکور خواهد شد. در زمان توقف او در لندن در بعضی مجامع نطق نمود و مقالات مختلفه در ذیل عنوان (استیلای رُعب در ایران) منتشر داشت و با شدت تمام اخلاق شاه را تنقید حتی صحت عقل او را نیز تردید نموده بود. [ص9]
در سال 1892 [م] سید مجدداً به اسلامبول شتافت و در آن عاصمه پنج سال وقت گذرانید. سلطان عبدالحمید تا یک سال قبل از وفات او با کمال رأفت و مرحمت با او سلوک نمود و بالاخره از او درخواست نمود که معارضه با شاه ایران را خاتمه دهد. زیرا چنین بیان نمود که سفیر ایران سه مرتبه در این موضوع به دربار سلطان اظهارات داشته بود هر مرتبه سلطان خود را از مداخله در این امر معذور داشته ولی در کرت سوم قول به اقدام داده است در جواب این فرمایش شاه سید اظهار داشت: «محض اطاعت اوامر خلیفه عصر، شاه ایران را بخشیدم. شاه ایران را بخشیدم» پس سلطان فرمود: «[در] واقع پادشاه ایران از شما خیلی هراسان است» این خوف و هراس چنانچه وقایع اخیره ثابت و محقق داشت بی جا و موقع هم نبوده است. در مقدمه قتل ناصرالدین شاه در اول مه 1896 [م] به دست میرزا رضای کرمانی ابتدا غیر منصفانه حضرات بابیه را به این ارتکاب متهم داشته ولی به زودی این گمان در حق سید جمال الدین و اعوان او میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی و حاجی میرزا حسن خان مخبر الملک برده شد. و دولت ایران اخراج این چهار نفر را از مملکت عثمانی از باب عالی درخواست نمود و بالاخره دولت عثمانی اشخاص مزبوره را تسلیم اولیا[ی] امور ایران نمود و آنها را به تبریز آورده مخفیانه به قتل رساندند. چنانچه تفصیل آن در فصل آتیه در ضمن شرح قتل ناصر الدین شاه بیان خواهد شد. ولی در خصوص تسلیم نمودن سید جمال سلطان عثمانی رضا نداده امتناع ورزید و مسأله تبعیت سید جمال الدین در این موقع مطرح مذاکره گردید زیرا اگر حقیقتاً افغانی بود بایستی بتواند دعوی حمایت نماید یا اینکه چون افغانستان در دربار دول سایره نماینده ندارد و دولت انگلیس مسئول حفظ منافع آن امارت است اقلاً از دولت انگلیس درخواست محاکمه نماید. در هر حال سید یا بواسطه آنکه حقیقتاً از اهل افغانستان نبود یا آنکه نمی خواست به دولتی مانند دولت انگلیس که علناً اظهار نفرت و انزجار می نمود پناهنده شود خود را تفویض سلطان عثمانی نمود او نیز از تسلیم نمودن سید چنانچه گذشت امتناع ورزید.
در اواخر سال 1896 [م] مرض سرطان به فک اسفل او عارض گردید به گردنش سرایت نموده در 9 ماه مارس 1897 [م] وی را هلاک ساخت و در نزدیکی نشان تاش در مزار شیخ لرمزار لیفی با مشایعت و رسوم تمام مدفون گردید.
بسیاری از ایرانیها را عقیده این است که سید به مرگ طبیعی فوت نگردید بلکه او را مسموم نمودند به این قسم که یکی از گماشتگان سلطان ابوالهدی نام به وسایلی چند ذرّات سمیه در دهان او داخل نموده و بالاخره به شکل سرطان وی را [ص10] هلاک ساخت. لکن بسیاری از عثمانیها این مسأله را به کلی تکذیب نموده انکار دارند. «العِلمُ عند الله» .
این بود مختصری از تاریخ حالات این مرد بزرگ که تقریباً در ظرف بیست سال در مجاری امور مسلمانان مشرق نفوذ خود را بیشتر از هم عصران خویش نافذ و ساری داشته [است]. تاریخ حیات این دانشمند بزرگ در واقع همان تاریخ ازمنه متاخره مسأله شرقی است که مشتمل بر تاریخ افغانستان و هندوستان و به درجات عالی تر شامل عثمانی، مصر و ایران بوده باشد چنانچه در ممالک اخیره مذکوره نفوذ او هنوز به طریق مختلفه با قوتی تمام زنده و نمودار است. ولی تنها ذکر وقایع حیات او آن طوریکه شایسته و سزاوار است تشریح مقامات او را نتواند نمود. و اگر بخواهیم بی طرفانه اعمال او را شرح دهیم یعنی بطوری که هیچ چیز را پنهان نکرده اغراق گوئی نکنم یقین دارم اکثری از هم وطنان من که این فصل را اینجا قرائت نموده اند بدون تردید او را یکی از محرکین خطیر مهم خواهند شناخت که محض انجام مقصد خویش تا همه جا خود را مهیا ساخته باشد. قبل از آنکه کاملاً در افکار سیاسی او بحث و تدقیق رود و از فکر عمیق او که اساس اصلیه آن پرورش افکار است تحقیق شود محض آنکه حالات این مرد را واضح تر بیان نمایم بطور اختصار فصلی را که در اخلاق و اطوار شخصیه او در کتاب مشاهیر الشرق مندرج است بیان می نمایم.
سید جمال الدین مردی است کوتاه قد و قویم البنیه سیاه چرده شبیه به اعراب حجاز با چشمهائی سیاه و تند نظر او نافذ و نزدیک بین و به واسطه نداشتن عینک مجبور بوده در حین قرائت کتاب را نزدیک نگاه دارد. موهای وی بلند و هیچ نمی تراشیده و عادتاً وضع لباس او چون علمای اسلامبول بوده و عموماً روزی یک مرتبه خوراک می نمود ولی دائماً چای را به طرز ایران می آشامیده به دخاه نیز عادت زیادی داشت. به کیفیت تنباکو نیز بسیار مقید [بود]. چنانچه خودش شخصاً خریداری می کرد و بر خلاف اغلبی از اهالی آسیا سیگار را ترجیح به سیگارت می داد. در اواخر توقف او در اسلامبول از سلطان ماهی هفتاد و پنج تومان لیره عثمانی به وی می رسید. و نیز یک دست خانه با لوازم آن در محله نشانتاش برای او معین شده بود و از اصطبل همایونی نیز اسب و درشکه برای او مهیا بود. عموماً تمام روز را در خانه می ماند و در حوالی غروب به بعضی تفریحگاههای اسلامبول حرکت می نمود. خواب وی قلیل [بود]. شبها دیر به جامه خواب می رفت و صبح زود بر می خواست. واردین را با کمال ادب و مهربانی می پذیرفت رعایت درجات را می نمود و حریص در باز دید واردین بود خصوصاً مراوده با اشخاص بزرگ ذی شأن را در نطق فصیح و از اصطلاحات عوامانه اجتناب می نمود و کلمات را در خور لیاقت مستمعین اداء می فرمود. از حیث اجتماعی کمتر کسی در مشرق زمین به مقام وی رسیده در صحبت مجد و از شوخی و مزاح بر کنار بود. با کمال زهد و تقشف2 زندگانی می نمود و اعتنائی به علایق دنیویه نداشت. در مقابل خطر شجاع و جسور و در معاشرت آزاد و بشاش ولی تندخو بود. کلیتاً3 نسبت به عموم بشاش و خرسند بود و در معاملات و مراوده به بزرگان مستقل و مستقیم [بود]. چنانچه منقول است زمانی که سید را از مصر تبعید نمودند با دست خالی وارد سویس شد. قونسول ایران به اتفاق چند نفر از تجّار ایرانی به عنوان قرض یا به عنوان هدیه وجهی به او تقدیم داشتند سید انکار نموده، گفت:«پول را برای خود نگاه دارید زیرا احتیاج شما به آن بیشتر از من است شیر به هر کجا که رود آذوقه خود را بدست خواهد آورد.» قوای عقلانی او و سرعت انتقال و تشخیص وی مشهور است. چنانچه معروف است خیالات مردم را قبل از صحبت درک می نمود. قوه جذابه غریبی در شخص وی بود که مستمعین را به طرف خود جذب و با عقیده خویش همراه می نمود. در علم و معارف یدی طولی داشت. خصوصاً در فلسفه قدیم و فلسفه تاریخ و تاریخ تمدن اسلامی و در تمام علوم معموله ما بین مسلمانان تبحر و در تحصیل زبان چابک و ماهر بود. فرانسه را در سه ماه بدون معلم تحصیل نمود که قرائت و ترجمه را قادر آمد. زبان عربی و ترکی و فارسی و افغانستانی را کامل و روسی و انگلیسی را ناقص می دانست. در خواندن کتب ایرانی و عربی خیلی حریص بود و همچو معلوم می شود هرگز تاهل اختیار ننموده و به حسن و جمال زنان شیفته و متأثر نمی شده است.
فصلی که در کتاب مشاهیر الشرق نظریات سید را تفصیل می دهد از قرار ذیل است.
از این مختصر تاریخ زندگانی سید جمال الدین و اعمال او چنین مفهوم می شود. غرض و مقصدی که تمام افعال وی به آن متمایل بوده و محوری که تمامی آمال و آرزوی او بر آن گردش می نموده اتحاد اسلام و جمع کردن تمام مسلمین ممالک مختلفه دنیا را در تحت یک امپراطوری اسلامی در ظلّ صیانت یک خلافت عظمی بوده در این راه تمام قوای خود را صرف و برای این مقصد تمام هواهای دنیوی را ترک نموده عیالی اختیار و شغلی انتخاب ننموده [است]. و مع هذا به قصد خویش نایل نشده و حتی دیوانی هم از خیالات و نظریات خود باقی نگذارد. طومار عمرش فرد پیچیده شد و به جز رساله رد برد هریین و بعضی مکاتیب و رسائل مختلفه در مواضع متنوعه که بعضی از آنها مذکور آمده است از وی چیزی باقی نماند [است]. ولی در قلوب عموم و اصحاب و تلامذه خود روحی تازه دمید و قوای آنها را به حرکت آورده قلم آنها را تند و سریع نمود چنانچه شرق زمین از آثار قلم و زحمات آنان منتفع شده و خواهد شد.
سید محمد رشید مدیر مجله (المنار) سه مقاله مهم از قلم سید جمال الدین منتشر داشته و در آن مقالات طبیعت [ص 12] و دائره نفوذ او را در مجاری امور ایران که در فصول آتیه بیان خواهد شد به خوبی تشریح و تصویر می نماید. نخستین این مقالات مکتوبی است که به یکی از مجتهدین اعلم مقیم سامره حاجی میرزا حسن شیرازی نگاشته و بواسطه آن مکتوب آن عالم بزرگ را حاضر نمود که در مسأله امتیاز تنباکو داخل شده به همراهی ملت قدمی در اتحاد قوه مذهبیه ایران بردارد. و مقالات دیگر دو مقاله ایست که در ماه فوریه و مارس 1892 [م] به روزنامه عربی (ضیاء الخالقین) داده و هر دو آنها در مسأله ایران نوشته شده است. مدیر (المنار) به هر یک از این مقالات تنبیهاتی اضافه نموده که من آنها را با بعضی از منتخبات سید جمال الدین ذیلاً مندرج خواهم داشت.
مکتوب سید جمال بر انیس المجتهدین
بسم الله الرحمن الرحیم
این مکتوب تضرع نامه ایست به روح قانون محمدی در هر کجا که نافذ و ساری است. و عرض حالی است از طرف ملت به معتقدین بشریت الهی و مروجین احکام شریعت اعنی علما[ی] اعلام و پیشوایان اسلام در هر کجا و هر زمان که بوده باشند و اگر چه این عریضه خصوصی است ولی خوش دارم که به عموم علما عرضه شود.
حضور حضرت مستطاب حبر الامه و سراج الائمه قائدالدین و لسان الشریعه الحاج میرزا محمد حسن الشیرازی تسع الله المسلمین به طول بقا معروض می دارد. معلوم و مسلم است که خداوند عالمیان تو را از ما بین انام برگزید و حجت اعظم قرار داد و زمام امت را در کف اقتدار تو نهاد که بر طبق قوانین شرع انور بر آنان نظارت و ریاست فرمائی و حقوق آنان را محفوظ و قلوب ایشان را از خطا و ریب مصون داری و چون تو وارث حضرت المرسلین هستی این است که پروردگار عالم حفظ و حراست حقوق و مصالح ملت را که مایه حصول سعادت دنیویه آنها است به عهده تو نهاده و مسند ریاست ملت را به تو بخشیده و نفوذ و استیلائی به تو عطا فرمود که مملکت ایشان را حفظ فرمود از تجازوات اجانب نجات بخشی و طرقی را که اسلاف آنان پیموده اند به آنها ارائه فرمائی چنانچه ملت از عالی دوانی متمدن و بادیه نشین وضیع و شریف با زانوهای خمیده ناتوان خود را مطیع و منقاد نفوذ و استیلا [ئی] روحانی تو دانسته ارواح آنان در هر موقع که حادثه و سانحه روی دهد و ابتلائی رخ نماید بر تو می نگرند.
به این لحاظ که خیر آنان از توست و نجاح و فلاح آنان از تو و امنیت و اطمینان آنان به امید تو [است] [ص 13]. پس نگارنده مکتوب می گوید ملت ایران به واسطه ظلم و تعدی پریشان و از اینکه مملکت خود بیت الدین و وطن دیانتی خود را پایمال تجاوزات اجانب و کفار مشاهده می نمایند بلکه به واسطه فقدان قائد و سالار متفرق متشقت و پراکنده شده [است]. چون از طرف مجتهد مسلم خود که او را در تمام امور رئیس و هادی خود می دانند اشاره و اقدام نمی شود و نزدیک است بنیان عقایدشان سست و از ایمان و اسلام خارج شوند و زبان حال آنان این است که کلمه جامعه که مایه اتحاد است کلمه تو است و حجتی که باید ثابت بماند حجت تو است و امر تو نافذ است و احدی جرئت تمرد امرت را ننماید. با وجود این هر گاه غرض اتحاد و جمع پریشانی های آنان بودی به یک کلمه می توانستی و به مقصود نائل می آمدی. اکنون که خوف و هراس دشمنان خدا و خلق خ

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تصحیح و تحشیه ی کتاب تاریخ انقلاب ایران ( بی نا )

دانلودمقاله آلودگی دریای خزر

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله آلودگی دریای خزر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

آلودگی آب های ما:
مرز شمالی کشور پهناور ما را آب های دریای خزر و مرز جنوبی آن را آب های خلیج فارس تشکیل داده است. که هزاران سال پیش علاوه بر استفاده برای رفت و آمد و حمل و نقل دریایی از نعمت های فراوان خدادادی در آنها ، نظیر انواع و اقسام ماهیهای لذیذ و میگو و به ویژه خاویار معروف دریای خزر برای تغذیه استفاده می شود. اما متاسفانه هر دوی این آب ها به علل و عوامل مختلف آلوده شده اند و آلودگی آن نیز روز به روز افزایش پیدا می کند.
دریای خزر :
شرایط زیست محیطی دریای خزر بسیار نا مطلوب است . چون این دریا بر عکس همه دریا ها که راهی به سوی آب های آزاد دارند ، بسته است . و چون با تمام وسعتش در محاصره خشکی قرار گرفته ، هر روز آلودگی بیشتری به آن اضافه می شود . این آلودگی ها ، تنوع زیادی دارند که از آلاینده های نفتی از چاه های فراوان نفت اطراف آن و غرق شدن کشتی نفت کش جمهوری اسلامی ایران (آذربایجان) در پاییز 1381 گرفته تا سموم کشاورزی و فلزات سنگین و مواد شیمیایی پخش شده از صنایع از طریق رودخانه های اورال ، ولگا ، ارس و فاضلاب های بنادر و شهری اطراف این دریا که همگی فاقد تصفیه خانه هستند تشکیل یافته است.
بدیهی است که نشت آلودگی های هوا و باران های اسیدی نیز به آن افزوده می شود. آلودگی آب دریای خزر و صدمات وارده بر نظام زیستی آبزیان باعث شده که از تعدادماهیها و گیاهان آبزی کاسته شود . بستر دریای خزر که روزی پوشیده از گیاهان زیبای دریایی بوده ، امروزه درر بعضی از بخش ها خالی از هر گونه موجود زنده گیاهی یا جانوری می باشد.
لایه های آلودگی در کف دریا روی هم انباشته شده است و لجن نفتی را بر طبق بررسی هایی تا 5/1 متر تشکیل داده است. و این مناطق را مناطق مرده می نامند چون خالی از زندگی است و گیاهان در آن رشد نمی کنند و جانوران می میرند. لجن های نفتی حتما گورستان بزگی از ماهیان و آبزیان شده است.
امضاء سند کنواسیون محیط زیست دریای خزر به کمک سازمان های بین المللی ، زیست محیطی را برای حفظ اکوسیستم این دریا به همراه داشت. خانم دکتر ابتکار ریاست سازمان حفاظت محیط زیست جمهوری اسلامی ایران طی یم مصاحبه مطبوعاتی « کنوانسیون تهران » را آغازی برای نجات دریای خزر قلمداد کرد.*
خلیج فارس :
آب های خلیج فارس که با شروع حمل و نقل توسط کشت های نفتکش و آمد و شد روز افزون کشتی های باری موتوری ، آلودگی آن آغاز شد در جریان دو دهه اخیر به علل و حوادثی که متعاقبا به آن اشاره خواهد شد ، شدیدا آلوده شده و نظام زیستی آن آسیب دیده است.
خلیج فارس با داشتن 25 پایانه ((ترمینال)) بزرگ نفت ، 30 درصد حجم ترافیک نفتکش های جهان را به خود اختصاص داده است . تنگه هرمز حد فاصل دریای عمان و خلیج فارس هر سال شاهد عبور 20 تا 30 هزار نفتکش از این محل است . نشت 15 هزار تن در- مقیاس متریک – مواد نفتی در اثر تراکم رفت و آمد نفتکشها ، این محل را به آۀوده ترین محیط زیست دریایی تبدیل کرده است .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آلودگی دریای خزر

دانلودمقاله درمان اعتباد با متادون

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله درمان اعتباد با متادون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

  درمان اعتباد با متادون
مقدمه
امروزه انواع آسیب های اجتماعی اعتیاد به مواد مخدر یکی از شاخصه مهم ترین آسیب های اجتماعی در کشور به شمار می آید. رشد روز افزون گرایش جوانان و نوجوانان به اعتیاد در جامعه ما و مصرف مواد مخدر این معضل اجتماعی را به یک بحران تبدیل نموده است. از آنجا که میانگین سن ابتلا به اعتیاد به شدت کاهش یافته است این امر آثار و پیامدهای بسیار نگران در جامعه خواهد داشت و به پیچیدگی مسائل اجتماعی می افزاید. بر اساس آمارهای موجود ایران یکی از جوان ترین جوامع دنیاست بطوریکه 60 درصد افراد آن زیر 30 سال هستند و بدون تردید این گروه از جامعه بیشتر در معرض آسیب های اجتماعی قرار میگیرند. اعتیاد به مواد مخدر که به عنوان یک نابسامانی اجتماعی تلقی می شود پدیده ای است که آن را برای هستی سوز نام نهاده اند. زیرا ویرانگری های حاصل از آن زمینه ساز سقوط بسیاری از ارزش ها و هنجارهای فرهنگی – اخلاقی میگردد. و سلامت جامعه را به مخاطره می اندازد.
اعتیاد را به عادت کردن، خو گرفتن و خود را وقف عادتی نکوهیدده کردن تعریف نموده اند و در تعریف دیگر اعتیاد ابتلای اسارت آمیز به ماده مخدر که از نظر جسمی یا اجتماعی زیان آور بوده نامیده می شود.
با توجه به عوارض و پیامدها و تأثیر اعتیاد بر فرد، خانواده، و اجتماع، خطر اعتیاد بیشتر – آسیب پذیری بر منابع، انسانی است و چون منابع انسانی از عوامل زیربنایی پیشرفت و تعالی در جوامع بشری بشمار می رود و ناکارآمدی منابع انسانی، عوارضی چون عدم اعتماد به نفس، عدم تعادل روانی و ضعف اعتقادات و باورهای دینی و موجب تزلزل در نظام اجتماعی می گردند. بدیهی است که جامعه مبتلا به آن فرصت توفیق و سعادت و پیشرفت را از دست داده است.
تا دهه پنجاه شمسی در ایران ترک اعتیاد معتادین با روش صرف سم زدایی (پاک نمودن بدن از مواد مخدر) انجام می شد در این روش فقط وابستگی فیزیکی معتاد به مواد مخدر با روشهای دوری معتاد از مواد مخدر، یا ترک تدریجی میزان مصرف مواد مخدر در وی انجام می شد در این روش چه فرد معتاد داوطلب ترک بود و یا به اجبار مبادرت به ترک می نمود خود بعلت وابستگی روانی عود مجدد و تمایل به مصرف در معتادین بصورت مکرر مشاهده می گردید در دهه پنجاه، استفاده از روش استفاده از دارو جایگزین متادون بصورت محدود در برخی از زندانهای کشور از جمله زندان عادل آباد شیراز انجام شد این طرح مورد استقبال قرار نگرفت و استمرار نیافت از دهه 80 شمسی درمان با معتادان بصورت پایلوت در چند درمانگاه در سطح تهران و معدودی شهرهای دیگر انجام شد در سال 1381 به تدریج آثار مثبت این درمان بر کاهش رفتارهای پر خطر مانند اعتیاد تزریقی و نیز بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی آن مشهود گشت. اکثر مطالعات حاکی از آن است که mmt یا درمان با متادون در کاهش میزان مصرف مواد طول مدت عاری بودن از دارو ، میازن ارتکاب جرایم در میان معتادان و کاهش میزان بستری های بیمارستانی برای سم زدایی بسیار مؤثر بوده است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   10 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمان اعتباد با متادون

دانلودمقاله زمین

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله زمین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


فصل اول: تعریفات کاربردی

 

1-اهداف اصلی زمین کردن
اهداف اصلی زمین کردن حفاظت جانی و مالی در حوادث زیر است:
1- خطاهای 50HZ (short circuit & Earth Fault)
2- حوادث طبیعی گذار (Lighting & Switching operation)
نمای کلی از یک سیستم زمین کامل همراه با سطح مقطع های تجهیزات برای LV و HV ساختمان و سرویسهای مختلف ساختمان در شکل 5-8 نشان داده شده است. همچنین شمای سه بعدی مربوط به سیستم زمین یک پست در شکل 7-1 و نمای زمین یک ساختمان الکتریکی (Electrical room) در شکل 7-2 و نمای اتصالات مربوط به سیستم زمین در شکل 7-3 نشان داده شده است.
2- قوانین، تعریفات و مشخصات
2-1 استانداردهای رایج مورد استفاده در Earthing عبارتنداز:
-DIN VDE 0100 part 410
Installation of power system with nominal voltages to 1000 V, protective measures, protection against electric shock.
-DIN VDE 0100 part 540
Installation of power system with nominal voltages to 1000 V, Selection & Installation of electrical equipment, earthing, protective conductors, equpotential bonding con doctors.
-DIN VDE 0151 Materials and minimum dimensions of earth electrodes with reference to corrosion.
-DIN vde 0101:2000-01
Power installation exceeding AC 1 kv.
-DIN VDE 0800 PART 2 telecommunications, Earthing and equpotention (boundy)
-IEC 60621-2 Electrical installation for outdoor site under heavy-duty conditions. Part 2: General protection requirements.
-IEC TRS 60479-1 effects of current passing on human being & live stock
-IEEE std. 80-1986 TEEE Gvid For safety in AC substation Earthing.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 




2-2- تعریفات
مهمترین تعریفات مربوط به سیستم زمین عبارتند از:
-زمین (Earth) : زمین یک اصطلاح است که به یک موقعیت مکانی و توده ای ازماده مثل شن و سنگریزه ، آبرفت،رس یا غیره اشاره می کند.
- زمین مرجع یا زمین نول (Reference earth neutral earth) قسمتی از زمین است که خارج از محدوده نفوذ یک الکترود زمین یا هر سیستم زمین دیگری قرار دارد بطوریکه بین دو نقطه متفاوت و انتخابی آن هیچ ولتاز مشخصی وجود نداشته باشد.
-الکترود زمین(Earth electrode) یک هادی الکتریسیته است که داخل زمین دفن می شود و با زمین ارتباط الکتریکی دارد یا یک هادی که در داخل بتونی که در یک سطح بسیار گسترده با زمین در ارتباط است( مثل فونداسیون) دفن شود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   49 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زمین