"خود را در یک سرزمین یگانه و در میان زنان و مردانی بیگانه می یابم . سرتاسر زمین سرزمین مادری من است و خانواده بشری قبیله من. این زمین کوچک است و با بلاهت خویش به قلمروهای گوناگون شقه شده." (خلیل جبران 2001:81 )
جبران خلیل جبران در دو خط برداشت عمیق خود را از یک جامعه جهانی واحد ابراز میدارد. جهانی که ساکنان آن بیش از هر زمان دیگری به یکدیگر وابسته شده اند؛ دغدغه هایشان همگونتر وسرنوشتشان پیوند بیشتری بهم خورده است. اصطلاح جهانی شدن واژه ای است برای واقعیت بخشیدن رویایی مسیحی برای پیروی بشریت از یک قانون یگانه جهانی )جاگر2001 ).[1] در این اجتماع جدید بشریت شهروندی است که نگران سرنوشت جامعه خود و سایر زنان و مردان جامعه است. زنان به عنوان نیمی از ساکنین این جامعه بیش از گذشته به آینده خود می اندیشند تا بتوانند جلو اشتباهات تاریخی گذشته را بگیرند و با استفاده از فرصتهای نوین و بی سابقه عصر جهانی شدن در جهت اثبات توانایی های خود بکوشند. به همین دلیل است که بخش بسیار عظیمی از مطالعات در حوزه جهانی شدن به موضوع زن اختصاص یافته است
اما آیا زنی که در عصر جهانی شدن بازنمایی می شود ، زنی تمام عیار است که تمامی توانایی های آشکار و پنهان زن را در خود جمع کرده و آیا این زن می تواند الگویی مناسب برای چند میلیارد زن روی کره زمین باشد؟ این مقاله در پی آن است تا با ارایه تصویری از "زن ایده آل"[2] از نگاه منتقدین جریان جهانی فمینیستی و موافقان آن و با یاری جستن ازنظریات و تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته به پرسشهای فوق پاسخ دهد؛ و با مورد توجه قرار دادن نقشی که رسانه های جمعی (بعنوان شاهراه ارتباطی میان اعضای جامعه جهانی) در ارایه تصویری از ظاهر زن ایده آل جهانی به عهده دارند خطرات یا فرصتهایی که پیش روی زنان است را مورد بررسی قرار دهد و در نهایت، به این بپردازد که آیا در عصر جهانی شدن جایی هست که هر زن بتواند در آن صدایی جهانی برای خود داشته باشد . اما نخست می بایست به تصویری روشن از زن ایده آل دست یابیم.
زن ایده آل عصر جهانی شدن چه ویژگیهایی دارد؟
اندرسون راجکومار [3] (2004) معتقد است یک زن با ویژگیهای بدنی خود متمایز میشود. برای تعریف زن ایده آل به آگاهی از مفهوم زیبایی در دیدگاه فمینیستی جهانی نیاز داریم. راجکومار زیبایی را با این عناوین بصورت استاندارد در نظر میگیرد: باریک ، قدبلند ،در
بیشتر موارد بور، با چشمانی رنگی که لباسی تنگ نیز در بر دارد. وی با تاکید برجذابیت اندام لاغریا باصطلاح قلمی در جامعه خود ( جامعه هند) معتقد است زیبایی نه تنها نمیتواند معنای مقدس خود را احیا کند بلکه با گسترش روزافزون صنعت لوازم آرایش به ابتذال نیز کشیده میشود.
کریستن هریسون (2003)[4] با تحلیل محتوای برنامه تلویزیون و مجلات به این نتیجه میرسد که یک شکل استانداردی ازبدن زن در این رسانه ها به تصویر کشیده میشود. زن در این برنامه ها بدنی لا غر و اندامی با سایزهای مشخص دارد . در این مطالعات بیش از 70% شخصیت های زن لاغراندام بودند در حالی که تنها 17% مردان لاغر بودند. تحقیقات دیگری از فوتس و برگراف (1999, 2000) [5] تمایل روز افزون زنان بیننده را به داشتن هیکلی لاغر پیش بینی میکند . تحقیقات بسیاری با بررسی تصویر رسانه ای ایده آل لاغر، پیوند نزدیکی میان هیکل این زنان و شخصیت مثبت آنان برقرار میسازند ؛ حتی حرکات ظریف زنان لاغر اندام بیش از سایر زنان مورد توجه قرار می گیرد . زنان سفید پوست بیش از زنان سیاهپوست در ایجاد جذابیت موثرند و حتی استفاده از لهجه امریکایی از مقبولیت عامتری در مقابل بریتانیایی زبانها برخوردار است .
حال با توجه به نظریات بیان شده در قسمت بالا ، پاسخ سوال اصلی مقاله را که در مقدمه بیان شد مورد بررسی قرار میدهیم. همانطور که در مقدمه اشاره شد جهانی شدن فرصتهای جدید و تا حد زیادی برابر در اختیار زنان قرار میدهد، اما به گفته هریسون نابرابری های جنسی از منشاهای گوناگونی سرچشمه میگیرند. تعیین کردن اینکه کدام اشکال نابرابری با تاثیرات جهانی شدن در حال حذف شدن هستند و کدام در حال تشدید شدن ، محل مناقشه است. یکی از اساسی ترین اهداف تحرکات گسترده فمینیسم جهانی در جهت حذف نابرابریها که مهمترین آنها تلاش برای به اجرا درآوردن کنواسیون رفع تبعیض از زنان بود در سال 1979 به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید ویا اعلامیه دولتی پکن که درجهت ایجاد فرصتهای برابرو مشارکت توده ها و گروههای مختلف زنان تصویب شد . اما رسانه های جمعی به عنوان شاهراه ارتباطی میان اعضای جامعه جهانی تا چه میزان بازنمایی وسیعی از این توده ها را بعهده دارند و آیا توانسته اند اهداف فعالان زن را محقق سازند؟
فعالان فمینیست و مخالفان ، ایده آل گرایی در تصویر جهانی زن را چگونه ارزیابی میکنند؟
" سنت و مدرنیته در برخورد با زنان بر خلاف تفاوتهای ظاهری مشابه عمل کرده اند. هر دو بر حقیقت زنانگی چشم فرو بسته و با تکیه بر موهومات ذهنی ره افسانه پیش گرفته اند. واپس گرایی و نو گرایی در یک نقطه یکدیگر را قطع میکنند: نادیده انگاری واقعیت زن و حقیقت زنانگی." (هاجری ،1382:13 ) شاید این عبارت بهترین تعبیر از ایدئولوژی فمینیستهای مخالف ایده آل گرایی به بازنمایی زیبایی ظاهری و بدن زن باشد. فعالان زن در عرصه جهانی ارایه تصویر یکدست از زن را نادیده انگاشتن ملیونها زن دیگری میدانند که تصویر آنها از برنامه های رسانه ای پر مخاطب براحتی حذف میشود. همچنین معتقدند که
تصویر زن ایده آل تنها در ارایه مشخصات ظاهری زن خلاصه نمی شود بلکه در به تصویر کشیدن رفتار و اخلاق خاصی نیز بسیار موفق عمل کرده است. به عبارت دیگر رسانه ها از میان میلیون ها ظاهر و شخصیت زن تنها دست به گزینش تعداد معدودی زده و بر آن برچسب زن تمام عیار می زنند .
برخی فمینیستهای تند رو مهمترین عامل حذف زنان از بازنمایی را در سلطه نظام مردسالار حاکم بر رسانه های غربی جستجو میکنند.جاییکه سرمایه داران جهان غرب در آن می کوشند با استفاده از برنامه ها و تبلیغات وسیع در رسانه های جهانی مانند ماهواره ها و اینترنت با تولید ظاهر یگانه از زن ایده آل صنایع و تولیدات عظیم خود را به فروش برسانند. این دسته از نظریه پردازان اغلب همان هایی هستند که جهانی شدن را جهانی سازی سرمایه داران استعمار گر میدانند؛ و در عین داشتن دیدی منفی به ادامه روند جهانی شدن به مبارزه خود ادامه می دهند. تا جاییکه بسیاری از این فعالین دست به راه اندازی کانال های تلویزیونی یا سایتهایی زده اند که به تأکید بر ویژگیهای زنهای متوسط و پرهیز از ایده آل گرایی پارادایم های اصلی احداث این رسانه ها را تشکیل میدهد . این دسته از نظریه پردازان معتقدند زنان با استفاده از آگاهی مشترک که به واسطه تصویر شکل گرفته از رسانهها و نظامهای اطلاعرسانی محقق شدهاست دارای ایدههای مشترک، الگوهای رفتاری و عمل مشترک، شیوههای واحد گرایش به پوشش، تغذیه، باروری و سوادآموزی و... خواهند شد. ( صونا محسنی 1383 )
نظریه برجسته سازی میتواند بنیان نظری محکمی برای اثبات این ادعا باشد. اینکه رسانه ها از میان هزاران مدل بیرونی دست به ساخت مدل خاصی میزنند و آنرا بعنوان مدل ایده آل جهانی در رسانه های مختلف انتشار می دهند جهت گیری معنادار رسانه ها را توجیه میکند.
مدپرستی و ستاره پرستی از بارزترین اشکال پیروی از ایده آلهاست. تقلید ظاهر ، پوشش و حرکات ستاره های دنیای موسیقی و سینما در سراسر دنیا میان زنان رواج بیشتری یافته است . برگزاری مراسم و مجالس انتخاب زن جهانی [6] نیز بعنوان بخشی از نقشه امپریالیسم جهانی برای ساخت ایده آل هاست که هم اهداف فرهنگی و هم اهداف اقتصادی آنها را تامین می کند .
اما در مقابل بسیاری از پیروان روند جهانی شدن و نقادان فمینیست با تکیه بر فرصتهای جدیدی که جهانی شدن در اختیار زنان قرار میدهد ، بویژه با تاکید بر فرصتهای جدید اقتصادی مفهوم ایده آلیزه کردن تصویر زن را رد می کنند و بر این باورند که رسانه های قدرتمند جهانی امکان به نمایش درآمدن زنان مختلف را فراهم می آورند. این دسته از مخالفان نه تنها جهانی شدن را فشاری بر روی زنان نمی بینند بلکه با گواه گرفتن تنوع بی سابقه در برنامه های تلویزیونی بر این باورند که روند جهانی شدن با تمرکز بیشتر برروی مسایل زنان در کاستن رنج های گذشته آنان بسیار موفق عمل کرده است ."از آنجا که ما یک جهانی شدن واحد نداریم بلکه مفاهیم و فرآیندهای فراملی در فرهنگ ملی بازسازی می شود؛ استفاده از مفهوم یکسان سازی کار خطرناکی است ."( عاملی ، 2005) توجه بیش از پیش به موضوعات زنان نوید بخش شکل گیری گفتمان جدیدی در این حوزه و به چالش کشیدن چنین مباحثی است. موتورهای جستجوی تخصصی زنان دراینترنت با موضوعاتی چون
دانلود مقاله زن ایده آل جهانی