پاورپونت روشهای مقابله با جنگ نرم
و ...
در 11 اسلاید
قابل ویرایش
پاورپونت روشهای مقابله با جنگ نرم
پاورپونت روشهای مقابله با جنگ نرم
و ...
در 11 اسلاید
قابل ویرایش
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
مقدمه و پرسش کلیدی
ملموس و محسوس ترین دستاور آمریکا در سرنگون سازی حکومت بعثی صدام اینگونه عنوان می شود که: آمریکا در لوای نظام نوین جهانی و گسترش حقوق بشر، موفق شد ذخایر عظیم نفتی عراق را در اختیار بگیرد و از این طریق تأخیر اقتصادی خود نسبت به قدرتهای نوپیدایی چون اتحادیه اروپا، ژاپن و چین را جبران نماید. همانگونه که ملاحظه می شود دفاع از این حکم کلی، به لحاظ متدولوژیک، میسر نیست و هنگامی می توان به صحت و سقم آن پی برد که مقادیر احتیاج آمریکا به نفت و ارقام صادرات نفتی عراق، بصورتی دقیق و ریاضی بیان شود. بدین ضرورت، تحلیل حاضر می کوشد به این پرسش پاسخ یابد که:
ظرفیت انرژیک عراق طی دو دهة آینده چقدر است و استراتژی آمریکا در قبال این ظرفیت تابع چه قواعدی است؟
پاسخ پرسش فوق را از رهگذر تبیین ظرفیت، توان تولید و تأسیسات صادراتی عراق مورد مطالعه قرار خواهیم داد و هزینه- نتیجه جنگ اخیر را با توجه به مناسبات انرژیک صادر مصرف کننده نفت طی دو دهه آینده (2023-2003) را به بحث و نقد خواهیم نهاد.
پردازش پرسش کلیدی
طرح این موضوع که جنگ اخیر به انگیزه سلطه بر ذخایر نفتی صورت گرفت، مسألهای را حل نمی کند، برای حل مسأله، باید در ذیل پرسش کلیدی صفحه قبل، به پرسش فرعی زیر هم پاسخ گفت؛
1.میزان دقیق ذخایر نفتی عراق و مقام این کشور در میان صادرکنندگان عمدة نفت؟
2.تخمین توان صادراتی عراق طی 20 سال آینده؟
3.نیازمندی (فنی، سرمایه ای، مدیریتی) صنعت نفت عراق برای صادرات انبوه؟
4.میزان وابستگی انرژیک آمریکا به نفت وارداتی از خاورمیانه از بخصوص از عراق؟
5.پیامدهای هماهنگی انرژیک- استراتژیک آمریکا و عراق بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران؟
به نظر می رسد تبیین ریاضی پاسخ این پرسشها، می تواند تحلیلی انرژیک از جنگ اخیر ارایه نماید. البته اعتبار این قبیل تبیین ها هم هنگامی مضاعف خواهد بود که ارقام ارایه شده و مورد استناد با استفاده از داده های نشریات فنی انرژی بوده و حتیالامکان از تکیه بر تخمین های سیاسی و مقطعی پرهیز نماید. آنچه در پی میخوانید پاسخ به پرسش های فوق و در نهایت تحلیل انرژیک عراق برای آمریکاست.
1.مقام انرژیک عراق
از مجموع 900 میلیارد بشکه نفت کشف شده دنیا، 700 میلیارد بشکه آن متعلق به کشورهای عضو اوپک است که عراق هم، یکی از اعضای آن میباشد. بدین ترتیب حدود 78% ذخایر قطعی جهان متعلق به کشورهای اوپک است و از این 78% هم، سهم عراق حدود 14 درصد است یعنی عراق پس از عربستان سعودی که 37% ذخایر نفتی اوپک را داراست، مقام دوم را دارد و کشورهایی چون کویت، ایران، ونزوئلا و امارات متحده به ترتیب با دارا بودن 13،9، 9و8 درصد ذخایر قطعی اوپک مقام های بعدی را احراز کردهاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 57
جنگ ایران و عراق (2)
اشاره
سئوال جدی نسل جوان و اندیشمند جامعة ما درخصوص چگونگی آغاز جنگ ایران و عراق، ما را بر آن داشت تا در سلسله مقالاتی به تحلیل تاریخی و بررسی این واقعة مهم در تاریخ معاصر ایران بپردازیم.
مقدمه:
جنگ ایران وعراق بی شباهت به بسیاری از جنگهای نوین، برآیند عوامل و متغیرهای پیچیده و تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اعتقادی - ایدئولوژیک است. برخی از این عوامل به اختلافات تاریخی و طولانی بین دو قوم ماد و آشور در عصر باستان و بعدها بین دو فرهنگ و دو ملت عرب و عجم باز میگردد و برخی دیگر به تحولات سیاسی، اجتماعی و نظامی در سطوح ملی، منطقهای و بین المللی در مقطع زمانی پیش از جنگ هشت ساله (1359-1367) مربوط میشود. شناخت این عوامل - اعم از عینی یا ذهنی- زمینهساز جنگ، به اندازة دستاورد و نتیجة جنگ به عنوان مجموعهای از تصمیمات سیاسی و نظامی و فناوری که در صحنه نبرد واقعی به کار گرفته میشوند، مهم است. اساساً شروع جنگی بزرگ و طولانی بدون وجود عوامل تاریخی، فرهنگی و استراتژیک غیر محتمل است. این نوشتار خواهد کوشید، چشم اندازی از تاریخچة اختلافات ایران و عراق از ابتدا تا وقوع "جنگ تحمیلی" در 31 شهریور 1359 (22 سپتامبر 1980 م) را ترسیم کند.
-1 سوابق تاریخی اولیه
به شهادت تاریخ، پیشینة اختلافات بین ایران و عراق به عصر باستان و اختلاف وتنش بین مادها و آشوریها باز میگردد. در این دوره، دو جنگ رسمی بین این دو تمدن درگرفت که در جنگ نخست (715 ق. م) آشوریها- ساکنان سرزمینهای شمال عراق - برای اولین بار آشوریها را در سال (614-15 ق .م) شکست دادند و گسترة قلمرو خود را وسعت بخشیدند. در دوره هخامنشیان نیز، کوروش در سال 538 ق.م با تصرف بابل، - جنوب و مرکز عراق فعلی - حکومت بینالنهرین را منقرض کرد و تمام غرب آسیا از جمله سرتاسر سرزمین عراق فعلی را به قلمرو ایران ضمیمه نمود. این مناطق تا زمان حملة اسکندر مقدونی (335 ق .م) جزو قلمرو ایران باقی ماند.
در زمان اشکانیان و پارتها نیز، بابل بار دیگر به تصرف پادشاهان اشکانی درآمد و اکثر سرزمینهای از دست رفته در غرب ایران که به تصرف اسکندر در آمده بود، به سرزمین ایران آن زمان پیوست. پادشاهان اشکانی تا سال (116.م)- زمان حمله روم- بر بینالنهرین، تیسفون و سلوکیه حکمرانی داشتند؛ حتی فرهاد سوم، پادشاه اشکانی، در سال 64 ق .م بابل را پایتخت دوم اشکانیان قرار داد.
در عصر ساسانیان، رقابت دو امپراطوری ایران و روم بر سر سرزمینهای غرب آسیا شدت یافت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست مطالب
پیامبر در مدینه
بنای مسجد
هجرت خانواده پیامبر
جنگ بدر
کاروان قریش-
بسیج شدن کفارمکه وسپاه اسلام در آستانه درگیری و شکست در جنگ بدر
جنگ احد در آستانه جنگ
جنگ خندق
اوضاع ارتش کفار
رابطه بنی قریظه با مشرکان
شهدای اسلام کشته های مشرکان
این قراداد مکتوبی است ازمحمدپیامبر(ص) میان مؤمنان ومسلمانان که ازقریش ویثرب وهرکس ازآنان پیروی کرده وایشان بپیوندد وهمراه آنان جهاد کند زیرا آنان در میان آدمیان یک امتند مهاجرانی که از قریشند برهمان حال عشیره ای خویش در میان خود خونبها می پردازند وفدیه اسیرخویش را به مقدار متداول و عادلانه به مؤمنان می دهند.
مؤمنان پرهیزکار بر بهترین و ارزشمندتری ## هیچ مشرکی مال یاجانی از آن قریش را در پناه خویش نگیرد ومانع دسترسی مؤمنی به آن نشود. هرکس مؤمنی را برجنایت قتلی بکشد با آگاهی روشن از آن باید که قصاص شود مگمراینکه ولی مقتول راضی شود.
پیامبردرمدینه وهجرت پیامبر(ص)
رسول خدا(ص) به خانه کلثوم بن هدم از قبیله بنی عمروبن عوف در می آید. ابوبکر رضی الله عنه به خانه ##بن اساف از قبیله بنی الحارث بن خزرج که در سنح#است می رود.علی بن ابیطالب(ع) سه شبانه روز در مکه می ماند تا ودیعه هایی را که مردم نزد رسول خدا گذاشته اند به آنان بازگرداند. وحضرت علی(ع) بعد از انجام کاربه نزد رسول خدا در خانه کلثوم بن هدم می رود وآنجا زندگی می کند. علی بن ابیطالب که در قبا یک یا دوشب زندگی می کند بعدها می گوید : درقبا زن مسلمانی بود بی شوهر .می دیدم که در تاریکی شب سردی به درخانه او می آید در می زند وزن به در خانه می آید وآنمرد چیزی را که همراه دارد به او میدهد تا به داخل خانه می برد به حال اوظنین شدم به او گفتم" ای کنیزخدا این مردکیست که هرشب می آید و درب خانه تورا می زند وتو بیرون می آیی و او چیزهای به تو می دهد که نمی دانم چیست. در حالیکه توزن مسلمان هستی که شوهرنداری؟ زن گفت: این سهل بن حنیف بن واهب است چون داند که من زنی هستم که کسی راندارم وقتی شب در می آید دست به بتهای قبیله ای دراز می کند وآنهارا شکسته پیش من می آورد که اینها را آتش کن" رسول خدا روزهای دوشنبه دوازدهم ربیع الاول سه شنبه و چهارشنبه و پیج شنبه را در قباء در محله قبیله عمروبن عوف می گذراند ومسجد خویش را بنیان می نهد. عقبان بن مالک و عباس بن عباده بن بنی نضله همراه ثنی چند از مردان بنی سالم بن عوف به خدمت وی آمد و می گویند "ای پیامبر خدا در محله ما اقامت کن که در میان کثرت و تجهیزات وسلیه رفاع خواهی بود. می فرماید " راه این اشاره به ماده شتری که برآن سواراست را باز بگذارید زیرا این فرمانی دریافته است"شتر ازمحله های بنی ## وبنی ساعده وینی حارث بن خزرج و بنی عدی بن نجار می گذرد راهش را باز می کنند تا روانه می شود چون به محله بنی مالک بن نجار می رسد برنقطه ای که بعدها ##مسجد می شود زانو می زند وآنروز یک میدان خرما خشک کنی است مال دو پسرک یتیم از بنی نجار که تحت سرپرستی معاذبن عفراء قرار دارند و نامشان سهل وسهیل پسران عمرواست. ماده شتر زانو می زند. رسول خدا که بر آن نشسته است فرود نمی آید شتر برمی خیزد و سمافت کوتاهی می رود در حالیکه رسول خدا عنان آن را رها کرده هیچ نمی کشد سپس نگاهی به پشت سرش افکنده آنگاه باز می گردد به همان جا که نخست زانو زده بود ودوباره زانو می زند سپس جا خوش می کند و سینه وزیرگلوبرخاک می نهد ودر این هنگام پیامبر خدا فرور می آید ودستور می دهد تا در آن زمین مسجدی ساخته شود. خود ## ابوایوب می ماند تا مسجد و خانه های خویش را می سازد شخصا در پنای مسجد همراه با مسلمانان شرکت می کند. مهاجران و انصار به کار می پردازند ویکسره کار می کنند یکی از مسلمانان چنین می سراید: اگر بنشینیم در حالیکه پیامبر کار می کند.سرزدن ان از ما کاری بس گمراهانه باشد. و مسلمانان این سرود را خواندن می گیرند
"لاعیش الا عیش الاخرۀ اللهم ارحم الانصار والمهاجرۀ "
زندگانی جز زندگانی آخرت نباشد . خدایا بر انصار ومهاجران ببخشای رسول خدا وزن سخن آنان را برهم می زند و می گوید"لا عیش الاعیش الاخرۀ اللهم ارحم المهاجرین والانصار زندگانی جز زندگانی آخرت نباشد خدا پیامبر مهاجرین وانصار ببخشای بردوش عماریاسر خشت بیش از حد می نهند به حضور پیامبر می آید که ای پیامبر خدا مرا کشتند برمن آنقدر خشت می نهند که خود بر دوش نمی گشتند"رسول خدا با دست خویش برگیسوان مجعد عماریاسر می کشد ومی گوید" دریغا برپسر سمیه اینها نیستند که تورا می کشند درواقع تورا دارودسته تجاوزکاران مسلح داخلی را می کشند" علی بن ابیطالب این سرود را می خواند: کسی که مسجد بنا می کند و نشسته وبرخاسته سرگرم کار در آن است با کسی که تن از گردو وغبار می کشد برابر نیست. عمار یاسر این سرود را از وی فراگرفته بنای خواندن را می گذارد چون بسیار می خواند عثمان بن عفان گمان می برد که وی کنایه به او می زند راوی می گوید پسرسمیه از صبح می شنوم که چه می کنید به خدا سوگند خواهید دید که این چوبدستی را با بینی ات آشنا خواهم کرد ." پیامبرخدا به خشم می آِید و می گوید "ازجان عمارچه می خواهند او آنان را به بهشت می خواند وآنان وی را به دوزخ می خوانند عمار پوست میان دودیده و بینی من است. رسول خدا از خانه ابوایوب انصاری به زیدبن حارثه به ابورافع دو شتر و پانصد درهم پول می دهد و آنان در مکه می فرستند تا دختران پیامبر فاطمه وام الکلثوم را با سوده دختر زمعه همسرپیامبربه مدینه آورند رقیه دختر دیگرپیامبرپیش از این با شوهر خود عثمان هجرت کرده است.زینب دختر بزرگ پیامبر را شوهرش را ابوعاص که هنوز کافر است نزد خویش نگاه می دارد زیدبن حارثه همسرخویش ام ایمن وپسرخود اسامه را نیز به مدینه می آورد عبدالله بن ابی بکرهمراه ایشان خانواده ابوبکرازجمله عایشه را به مدینه می آورد وآنان را درخانه حارثه ابن نعمان جای می دهد طلحه نیز با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
جنگ جهانی اول
مقدمه
جنگ جهانی اول (با نامهای نخستین جنگ جهانی، جنگ بزرگ، جنگ ملت ها و جنگ برای پایان همه جنگ ها نیز شناخته میشود) یک نبرد جهانی بود که از ماه اوت ۱۹۱۴ تا نوامبر ۱۹۱۸ رخ داد. بدون هیچ زمینه کشمکشی، سربازان بسیاری برای جنگ تجهیز شدند و مناطق بسیاری درگیر جنگ شدند. پیش از این، هیچ وقت تلفات جنگی به این اندازه زیاد نبود. سلاحهای شیمیایی برای نخستین بار در این جنگ استفاده شدند، برای نخستین بار، به طور انبوه مناطق غیرنظامی از آسمان بمباران شدند و نیز برای نخستین بار در این سده کشتار غیرنظامیان در سطحی گسترده در طول جنگ رخ داد. این جنگ بخاطر شیوه جنگی سنگری نیز معروف است.
جنگ جهانی اول از مهمترین اتفاقات تاریخ بشر است و به طور مستقیم و غیر مستقیم نقش بزرگی در تعیین تاریخ قرن بیستم داشته است. این جنگ پایانی بر نظامهای سلطنت مطلقه در اروپا را به همراه آورد و باعث انقراض چهار امپراتوری اتریش-مجارستان, آلمان و عثمانی و روسیه تزاری و سلسلههای هوهنزولرن, هابسبورگ, عثمانی و رمانوف شد. همه این امپراتوریها از زمان جنگهای صلیبی بر سر قدرت بودند.
اکثر تاریخ نویسان معتقدند که عدم موفقیت مذاکرات پس از جنگ و "معاهده ورسای" و تحمیل غرامتهای بسیار به آلمان و دیگر دول شکست خورده باعث رشد فاشیسم در ایتالیا و نازیسم در آلمان و زمینهٔ آغاز جنگ جهانی دوم شد.
این جنگ همچنین کاتالیزوری برای انقلاب روسیه بود که بعدها جهان را تحت تأثیر قرار داد و از چین تا کوبا انقلابهای کمونیستی را دامن زد و از طرفی زمینهٔ تبدیل روسیه به یک ابرقدرت جهانی و آغاز جنگ سرد با آمریکا را دربر داشت.
در شرق نابودی امپراتوری عثمانی باعث پیدایش دولت دموکراتیک,سکولار و مدرن جدیدی به نام "ترکیه" شد. در اروپای مرکزی دول جدیدی همچون چکلسواکی و یوگسلاوی زاده شدند و دولت لهستان مجدداً شکل گرفت.
جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا درگرفت. دول محور که عبارت بودند از امپراتوری آلمان به رهبری «قیصر ویلیام دوم» (1941 ـ 1859م)، و امپراتوری اتریش - مجارستان بلغارستان و امپراتوری عثمانی نیز به نفع آنها میجنگیدند. آلمان تا آن زمان قویترین قدرت نظامی جنگ محسوب میشد.
تا مدت هاهیچ یک از دو طرف نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ تا چهار سال بطول انجامید. پیش از پیروزی متفقین حدود 10 میلیون نفر کشته شدند. پس از پایان این جنگ در سال 1919 و در کنفرانسی در پاریس "معاهده ورسای" امضا شد و غرامتهای بسیار سنگینی بر بازندگان جنگ تحمیل شد.
آلمان و تحولات اروپا در آستانه جنگ جهانی اول
وحدت آلمان در فاصله سالهای 1848 تا 1871 صورت گرفت و نتیجه جنگهایی بود که ویلهلم اول پادشاه پروس به تحریک بیسمارک با اتریش و فرانسه به راه انداخت. ویلهلم اول، پس از رسیدن به پادشاهی، بیسمارک را به نخستوزیری برگزید. اولین جنگ بین پروس و دانمارک بود که علت آن اختلاف بر سر دوکنشینهای شلسویگ، هلشتاین، لونبورگ بین پادشاه دانمارک و اتحادیه ایالتهای آلمانی بود. بیسمارک از دولت اتریش دعوت نمود تا با پروس در حل اختلاف بین اتحادیه ایالتهای آلمانی و دانمارک همراهی کند و از آنجا که هر دو کشور از کریستیان پادشاه دانمارک خواستند از انضمام شلسویگ به خاک خود چشم بپوشد، و پادشاه دانمارک به این امر راضی نشد آن دو کشور با 90 هزار سپاه به دانمارک حمله نمودند. سپاهیان کریستیان به علت کمی نیروها شکست خوردند و او درخواست صلح نمود و سرانجام به موجب عهدنامهای که در وین منعقد شد دانمارک رسماً از دوکنشینهای سه گانه چشم پوشید. پروس دوکنشین لونبورگ را تصرف کرد و اتریش 15 میلیون مارک غرامت از آن دوکنشین گرفت و حکومت دو دوکنشین دیگر نیز بین دو دولت تقسیم شد.
بیسمارک پس از جنگ دانمارک درصدد بود بین پروس و اتریش نیز جنگی ایجاد کند، ولی برای احتیاط ابتدا با ناپلئون سوم امپراتور فرانسه دوست شد و او را راضی نمود تا در جنگ بین پروس و اتریش بیطرف بماند و سپس با ویکتور امانوئل دوم پادشاه ایتالیا بر ضد اتریش معاهدهای منعقد ساخت. پس از آن، اتریش را متهم ساخت که در حکومت هلشتاین از رعایت منافع مشترک دو دولت خودداری کرده است. همچنین موضوع تغییر وضع اتحادیه دولتهای آلمانی را پیش کشید و مجلس اتحادیه ایالتهای آلمانی به اتریش اعلان جنگ داد. جنگ سادو که آلمانیها آن را کونیگراتس میگویند نتیجه درگیری بین پروس و اتریش را مشخص نمود. بعد از آن دیگر اتریشیها مقاومت جدی نکردند و در فردای جنگ سادو، فرانسو ژوزف درصدد برآمد با ناپلئون سوم صلح نماید. به موجب معاهده پراگ، ایالات شلسویک هولشتاین، هانور الکنرال، هس و فرانکفورت ضمیمه پروس گردید و پروس، که تا این زمان دو قطعه جداگانه بود، به یک مملکت تبدیل شد. بعد از این، بیسمارک با ممالک واقع در شمال رودماین در مورد تشکیل یک اتحادیه جدید به مذاکره پرداخت و این هیئت به اسم ممالک مجتمعه آلمان شمالی در ماه آوریل 1867 تشکیل گردید که شامل 22 مملکت یعنی تمام ممالک آلمان به جز آلمان جنوبی (ممالک باویر و ورتامبرگ و گراندوشه باد) میشد.
جنگ فرانسه با آلمان
بیسمارک پس از غلبه بر اتریش درصدد به راه انداختن جنگ پروس با فرانسه بود. این جنگ دو علت داشت: اولاً اراده بیسمارک در تکمیل وحدت آلمان به وسیله منضم کردن ممالک جنوی به ممالک مجتمعه شمالی که برای موفقیت در این امر لازم بود احساسات ضد پروسی را در ممالک جنوبی به وسیله احساسی قویتر که کینه نسبت به فرانسه (دشمن ارثی) باشد از بین ببرد؛ ثانیاً دولت فرانسه نتوانست در موقع مساعد اقدامات لازم را انجام دهد و تظاهراتی جنگجویانه داشت. دولت فرانسه از بیسمارک قسمتی از اراضی باویر در ساحل رود رن و همچنین شهر مایانس را تقاضا نمود (پنجم اوت 1866) و چون بیسمارک جواب داد که این تقاضا در حکم جنگ است این تقاضا پس گرفته شد؛ ولی طولی نکشید که فرانسه در 20 اوت الحاق فوری لوکزامبورگ و اجازه الحاق بلژیک را در موقع مساعد درخواست نمود و در مقابل: اولاً پروس را آزادی میداد که در آلمان جنوبی مثل آلمان شمالی آزادانه عمل کند، ثانیاً حاضر شد با پروس قرارداد تعرضی و تدافعی منعقد نماید. بیسمارک هم پیشنهادهای ناپلئون را فوراً با شاهان باویر و ورتمبرگ اطلاع داد و آنها خشمگین شده و قراردادهای نظامی با ویلهلم اول منعقد ساختند. بدین ترتیب، اهالی ایالتهای جنوبی آلمان هم نسبت به فرانسه بدبین شدند. لوکزامبورگ ملک شخصی پادشاه هلند بود و او راضی شد به 90 میلیون فرانک آن را به فرانسه بفروشد؛ اما این خبر هیجانی در آلمان برانگیخت و بیسمارک پادشاه هلند را مجبور ساخت از فروش لوکزامبورگ خودداری نماید و سرانجام این موضوع در کنفرانس لندن مورد بررسی قرار گرفت. اختلاف دیگر بر سر سلطنت اسپانیا بود که در 1868 نام پرنس لئوپلد پسر عم پادشاه پروس به میان آمد و این امر هم موجب نگرانی فرانسه گردید. سرانجام درروز سهشنبه 19 ژوئیه 1870 ناپلئون رسماً به دولت پروس اعلان جنگ داد و در دوم اوت جنگ آغاز شد و تا شش ماه ادامه یافت. در پایان کار فرانسویان شکست خوردند. به موجب عهدنامه فرانکفورت فرانسه مجبور شد آلزاس و لورن را به آلمان واگذار کند، یک میلیارد دلار غرامت بدهد و اجازه دهد آلمان استحکامات مهم فرانسه را تا زمان پرداخت غرامت در تصرف داشته باشد. شکست فرانسه در 1871 موجب تشکیل امپراتوری آلمان گردید، باویر، ورتمبرگ و باد به اتحادیه آلمان شمالی پیوستند و پادشاه پروس ویلهلم اول به مقام امپراتوری رسید. امپراتوری 25 دولت نامتساوی و همچنین سرزمین آلزاس و لورن را که از فرانسه جدا شده بود شامل میشد. مجلس امپراتوری (رایشتاگ) با آراء عمومی انتخاب میشد و احزاب برجسته آن عبارت بودند از محافظهکاران، کاتولیکها، آزادیخواهان و سوسیالیستها. بیسمارک سیاست جهاد برای تمدن را در پیش گرفت و اصلاحاتی انجام داد.
اتفاق امپراتوران سه گانه
دولت آلمان پس از آنکه بر امپراتوریهای اتریش و فرانسه پیروز شد قدرتمندترین دولت اروپا گردید و قوای نظامی آن بر سایر کشورها برتری یافت ولی از انتقام فرانسه بیم داشت و میترسید دول بزرگ اروپا برضد او متحد شوند. به همین علت پس از مصالحه