لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
عنوان مقاله: تدوین ماموریت سازمانی و بیانیه چشم انداز
گام اول تا برنامه ریزی استراتژیک، تدوین ماموریت
ارزش های محوری: سفر به درون
راه رسیدن به منزلگه اول سفر به درون است. سفری برای کشف و شناسایی ارزش ها و باورهای بنیادی و نهانی.
لائوتسه معتقد است:« تنها دارایی هر کس عمل اوست»
اگر این گفته صحیح باشد محرکت عمل سازمان ها به عنوان یک موجود زنده چیست؟ پاسخ روشن است. ارزش های بنیادی و باورهای نهانی.
ارزش ها و باورهای یک سازمان همان چیزهایی هستند که کارکنان به آنها ارج می نهند و برایشان اهمیت قائلند. ارزش های سازمانی تعیین می نمایند که کجا، وقت و انرژی و پول خود را صرف کنید. ارزش های سازمانی شما چه بدانید و چه ندانید برانتخاب های روزانه شما تاثیر می گذارد. آنها عمیقا در چشم انداز و تصویرتان از آینده مطلوب سازمان جاری هستند. برای کشف و شناسایی ارزشهای محوری یک سازمان روشها و چارچوبهایی وجود دارد که سازمانها باید آنها را به کار گیرند تا همسویی و یکپارچگی به وجود آید. یادمان باشد که ارزش ها در یک سازمان به مثابه یک ذره بین عمل می کند. تمام منابع انسانی، منابع اطلاعاتی و منابع سازمانی را در یک نقطه متمرکز می کند تا سینرژی ایجاد شود.
اما ماموریت سازمانی: سفر از درون به برون
حقیقتی وجود دارد که هیچ کس نمی تواند در جریان کار آن را نادیده بگیرد و آن این است که هر یک از ما بر روی این زمین هستیم تا یکی پس از دیگری به شیوه منحصر به فرد خود خدمت کنیم.
آگاهترین اذهان بر آنند که یگانه راه دستیابی به شادمانی واقعی خدمت کردن به همنوعان است. عشق، ثروت، سفر و یا دیگر تجاربی که ما در مسیر دستیابی به لذت و معنا در زندگی کسب می کنیم، هیچ یک به خودی خود شادمانی و پایداری به ما عرضه نمی دارند.
آلبرت شوایترز این معنا را در بیانی بهتر ابراز می دارد:« تنها کسانی در میان شما از شادکامی واقعی بهره مندند که جستجو کرده اند و بدین غایت رسیده اند که چگونه خدمت کنند.»
وقتی فرزندانمان را با عشق و درک پرورش می دهیم، به آنها خدمت می کنیم. وقتی زمان ومنابع مورد نیاز اجتماع خود را به آن عرضه می داریم، خدمت می کنیم و خدمت کردن به همنوعان به مراتب خدمت بزرگتری است. در زندگی همه ما خادمان غیر قابل رویت بسیاری وجود دارند. نظیر متصدی بانک که همراه پول، لبخندش را نیز به ما هدیه می کند یا فروشنده کفش که با دقت پای ما را اندازه می گیرد تا مناسب ترین کالا را به ما عرضه کند.
این مردمان جملگی با آسانتر کردن زندگی به ما خدمت می کنند. آنها قادرند زندگی را برای ما رضایت بخش یا ناخوشایند نمایند. آنها انتخاب می کنند که به ما رضایت ببخشند. آنها می دانند که اگر کارشان را به درستی انجام دهند زندگی را برای دیگران لذت بخش می کنند. آنها با خدمت کردن به همنوعان خود، ماموریت زندگیشان را به انجام می رسانند.
یادمان باشد که:« یک بیانیه ماموریت، همگان را درمسیری مشترک به پیش می راند»
حال که قبول می کنید که مردمان به چه روشهایی به شما خدمت می کنند، به این نکته توجه کنید که شما چگونه می توانید در کارتان خدمتی انجام دهید. کاری که شما انجام می دهید چه هدف بزرگتری را دنبال می کند؟ کارکنان آژانس های املاک، کاری فراتر از خرید و فروش خانه ها انجام می دهند. آنها به خانواده ها امکان آن را می دهند که خانه ایده آل خود را بیابند. متخصصین کامپیوتر، کاری بیشتر از نصب قطعات انجام می دهند، آنها جریان اطلاعات میان افراد و وظایفشان را تسهیل می کنند و بدین وسیله آنها را قادر به اجرای ماموریتشان می نمایند.
یک بیانیه ماموریت دقیقا چیست؟
یک بیانیه ماموریت «چرایی» وجود شما را بیان می دارد. کاری را که شما انجام می دهید، توصیف می نماید و محصولات و خدماتی را که شما با کار خود به مشتریانتان عرضه می دارید، تشریح می کند.
یک بیانیه ماموریت «چرایی» وجود شما را به گونه ای قابل فهم برای کارکنان، مشتریان و خانواده تان توضیح می دهد و اتحاد و تمرکز حول هدف مشترک را موجب می گردد.
ماموریت شما، هدف و علت بودن شما را شناسایی و تعیین می کند. مردمان در هر سطحی که با کار شما مرتبط هستند بایستی این ماموریت را درک کنند.
این ماموریت وسیله قدرتمندی است که دلیل بودن حرفه ( کار) شما محسوب می گردد و تمامی افرادی که به نحوی دراین حرفه با شما مشغولند را به مسیرها و غایاتی که شما برای شرکت خود می جویید رهنمون می سازد.
شما به عنوان کارفرمای یک حرفه کوچک ممکن است تصور کنید که هر کسی در شرکت شما هدف واقعیتان را می داند.
هشدار!
مسئله فقط پول درآوردن نیست. اگر کسی درخدمت منافع کاری گام بردارد، سود خود به خود فراهم می آید. بیانیه ماموریت شما همچنین نقطه شروع ارزشمندی برای دیگر تصمیمات استراتژیک کاری شما محسوب می شود.
وقتی از شخصی می پرسید که به چه کاری اشتغال دارد آنها معمولا آیتم ها و خدماتی که ارائه می دهند را بر می شمارند:« من در کار خدمات ارتباطی ـ مخابراتی هستم » یا « ما در صنعت مبلمان و لوازم منزل هستیم» یا « من یک مربی هستم»
همه این عبارات در خصوص کالا یا خدمات هستند و نه چگونگی تاثیرگذاری محصول یا خدمات بر مردم. آنها بیشتر بر ویژگی ها و کیفیت محصول وخدمات متمرکز هستند تا بر منافعی که مردمان از قبل از استفاده از آنها کسب می کنند.
تمام آنچه یک تجارت یا کار موفق را در بر می گیرد در همین نکته نهفته است. اگر شما مفهوم ماموریت خود را تا بدین جا درک کرده باشید به جای اینکه بگویید:« من موبایل می فروشم» جواب بهتری خواهید داد:« من به مردم کمک می کنم تا با مشتریانشان مرتبط بمانند و به یکدیگر عشق بورزند.»
مقاله در مورد تدوین ماموریت سازمانی و بیانیه چشم انداز