لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
/ادبیات کودک و نوجوان ایران
آثار مکتوب تخیّلی و هنرمندانهای که یا برای کودکان و نوجوانان نوشته شده باشد، یا، بدون چنین قصدی، چنان خلق شده باشد که توجّه و علاقة آنان را برانگیزد.
با این تعریف، ادبیّات شفاهی، که درواقع مادر ادبیّات مکتوب است، از محدودة ادبیّات کودک و نوجوان خارج میشود. «تخیّلی و هنرمندانه» بودن این ادبیّات نیز، که بر جنبة زیباییشناختی، هنری و خیالپردازانة آن در بازآفرینی واقعیّات تأکید دارد، آن را از نوشتههای غیرتخیّلیِ وفادار به ثبت واقعیّات، به قصد آموزش یا ایجاد مهارت در مخاطب، جدا میسازد.عبارتِ «برای کودکان و نوجوانان» هم به این معنی است که آنچه بهصورت مقاله یا داستان دربارة کودکان و نوجوانان نوشته شده باشد و مخاطب آن بزرگسالان باشند و نثر و پرداختش در خور فهم بچّهها نباشد، مصداق این تعریف نخواهد بود.جملة «چنان خلق شده باشد که....» ناظر بر آثاری است که نویسنده برای بچّهها ننوشته، ولی مخاطب کودک و نوجوان پیدا کرده و بعدها در حوزة این ادبیّات راه یافته است؛ مانند اولیور تویست ، اثر چارلز دیکنز .اغلب متون نظری ادبیّات کودک و نوجوان سرزمین ما از این نکته غفلت ورزیده و این ادبیّات را صرفاً «نوشتهها و سرودههایی» دانستهاند که «ارزش ادبی یا هنری دارند و برای کودکان و نوجوانان پدید میآیند» (نک:.میرهادی،«ادبیّات کودکان و نوجوانان»، ج 2، ص 164). در چنین تعریفی، ادبیّات کودک فقط به ادبیّاتی منحصر شده است که آگاهانه و با قصد قبلی برای کودکان و نوجوانان نوشته میشود، در حالی که در تعریف این مقاله، ادبیّات کودک و نوجوان ممکن است بدون در نظر گرفتن مخاطبان کودک نیز نوشته شود و سپس مقبول آنان بیفتد. به عبارت دیگر در این تعریف، هر دو رویکردِ مخاطب محور و ادبیّات محور، که می توان آنها را با هم تلفیق کرد، اعتبار دارند. عدّهای نیز، در تعریف ادبیّات کودک، جوهرة ادبی آن را انکار کرده و برای آن شأنی صرفاً ارتباطی قائل شدهاند.از صاحبان چنین نظری، مثلاً، نیکولاس تکر (نک:.هانت، ص20) و سیّدعلی کاشفی را، در ایران، میتوان نام برد(نک: کاشفی خوانساری، ص 19ـ29). در برخی متون قدیمتر، وقتی که از ادبیّات کودک سخن رفته است، ادبیّات را به مفهوم دوم به کار بردهاند: «در فرهنگ روان شناسی و آموزش و پرورش، ادبیّات کودکان به مجموعة آثار یا نوشتههایی (کتابها و مقالات) گفتهمیشود که به وسیله نویسندگان متخصّص برای مطالعة آزاد کودکان تهیّه می شود و در همة آنها ذوق و سطح نضج کودکان مورد توجّه است )شعارینژاد، ص 29(.در چنین تعریفی، رویکرد به ادبیّات کودک بیشتر تعلیم و تربیتی است. این تلقّی از ادبیّات کودکان به ادواری بازمی گردد که هنوز تفکیک روشنی بین آثار ادبی هنرمندانه و آثار آموزشی نبوده و بهعبارت دیگر ادبیّات کودک استقلال نداشته و همچون شاخهای از تعلیم و تربیت مطرح بوده است.امّا لفظ ادبیّات در تعریف این مقاله به معنی موضوعی مستقلّ است که بهعنوان اثری هنری شناخته میشود، و نه کلیّة نوشتههای مربوط به موضوعی خاصّ، مثلاً «ادبیّات کاربرد کامپیوتر در خانه» یا «ادبیّات سیاسی» ( فرهنگ آکسفرد ، ص. 728 (.در تعریف «کودک و نوجوان» نیز، که مفهومی اعتباری است و باید حدود آن از لحاظ سِنّی روشن شود، در حوزههای گوناگون مانند روانشناسی، ادبیّات، آموزش و پرورش، فقه و حقوق (قانون مدنی، قانون کار) اختلاف نظر هست و مرزبندیهای گوناگونی برای آن صورت گرفته است (ذاکرشهرک و بهداد، ص.76ـ79).در حوزة ادبیّات کودک و نوجوان ایران، از اوایل دهة شصت، دربارة سالهای دورة کودکی و نوجوانی، این جدول متداول شده است: گروه سنّی الف.. سالهای پیش از دبستان و سال اوّل دبستان؛ گروه سنّی ب.. سالهای دوم و سوم دبستان؛ گروه سنّی ج...سالهای چهارم و پنجم دبستان؛ گروه سنّی د.. دورة راهنمایی؛ گروه سنّی ه... سالهای دبیرستان.نویسنده ادبیّات کودک. .نویسندة ادبیّات کودک و نوجوان یا کسی است که با قصد قبلی و در نظر گرفتن مخاطبی از پیش تعیینشده اثر خود را خلق میکند، و یا نویسندهای است که بههنگام نوشتن کاملاً آزادانه و بدون در نظر گرفتن مخاطبی معیّن عمل کرده است، امّا در حین نوشتن، کودک درونش فعّال شده و اثرش یا به سنجش ناقدان و کارشناسان ادبیّات کودک و نوجوان و یا به ذوق و سلیقة خود کودکان و نوجوانان پسندیده و پذیرفتة بچّهها شده است. گاه نیز نویسندة این نوع ادبیّات خود کودک یا نوجوانی است که نوشتهاش از قوّت ادبی برخوردار است و مصداق ادبیّات کودک و نوجوان واقع میشود.این ادبیّات با ادبیّات بزرگسالان تفاوتی ندارد، جز اینکه مخاطبان اصلی آن کودکان و نوجواناناند. ولی این بدان معنی نیست که ادبیّات بزرگسالان اصل، و ادبیّات کودک، از حیث ارزش ادبی، از ادبیّات بزرگسالان اندکمایهتر باشد.برای شناسایی این مخاطبان باید به ویژگیهای دورة کودکی و نوجوانی توجّه داشت که عبارت است از: محدودیّت در شناخت و دانش؛ جاندارپنداری (در خردسالی)؛ خودمرکز انگاری (در خردسالی)؛ محدودیّت در گنجینة واژگان؛ شدّت، سرعت و ناپایداری عواطف؛ تخیّل و خیالپردازی ، کُنجکاوی؛ میل به بازی و نشاط و تحرّک؛ تقلید، تلقینپذیری و همانندسازی؛ علاقه به تصویر.اهمّیّت ادبیّات کودکان ونوجوانان. .بر خلاف آنچه تصوّر میشود، روزگار ما دوران کودکسالاری نیست و درواقع، تمدّن امروز به کودک فرصت کودکی نمیدهد تا آنجا که دوران جدید را دورة زوال کودکی نام نهادهاند. سرعت فزایندة سوداگری و تولیدْ بزرگترها را بر آن داشته است که کودک را هر چه زودتر وارد چرخة تولید کنند. همچنین بیم آنان از طغیان نسل نو باعث میشود که آزادی و رشد خلاّقانة دورة کودکی را برنتابند (اقلیدی، ص 5ـ13). در چنین حالتی اهمّیّت ادبیّات کودک و نوجوان، همچون عاملی برای رشد فرهنگ و استقلال، در شخصیّت کودکان آشکارتر میشود. اهمّیّت ادبیّات کودک، با توجّه به این محورها، روشنتر خواهد شد: الف. بچّهها آسیبپذیرند. اغلب به مقتضیّات سنّی خود، احساساتی، ظاهربین و سادهاند. اصولاً ذهن نقّادی ندارند و قضاوتهایشان بیشتر حسّی است. از اینرو میزان آسیبپذیری آنان در برابر فراوردههای فرهنگی بالاست.ب. بچّهها تأثیرپذیرند. و این تأثیرپذیری هم عمیقتر و ماندگارتر و هم پردامنهتر از تأثیرپذیری بزرگترهاست؛ چنانکه در حدیث نبوی نیز آمده است: اَلْعِلْمُ فیالصِّغَر
تحقیق درباره ادبیات کودک