لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:23
مقدمه :
دین را هم می توان از وجهه نظر زیست شناختی بررسی و هم در آن آسیب شناسی کرد . همان گونه که در علوم نیز ، « زیست شناسی » (Biolgy ) از سلول هاو بافتهای زنده و ساز و کارهای زیستی آن مانند تغذیه ، تنفس و تکثیر سخن می گویدو «آسیب شناسی »از حالت آسیب مندهمان سلولها که در اصل ارکان حیات و زندگی هستند ولی بدلیل رشد بیرویه یا دیگر دلایل وضع نامطلوبی پیدا کرده و بصورت یک تومور( lumor ) بدخیم و غده سرطانی ( ancer ) در میآید. گویا همه عوامل زیستی درمعرض آن است که خود سبب اختلال گردیده و به آن آسیب برساند .
مذهب مثل همه چیزهای دیگر چون صیانت ذات ، غرایز ، خرد ، دانش ، سیاست و اقتصاد، در تاریخ انسان که یک عامل همواره مثبت و زیستی نبوده، بلکه حالتهای آسیبمند آن به زندگی آدمی لطمههای سختی هم رسانیده است. بعنوان مثال وسیلهای برای تحدیر، توجیهی برای ترس و جهالت، اهرمی برای فریب ، استثمار، سلطه و خودکامگی، سببی برای تعارضات، تعصبها و تشنج ها و عاملی برای خرافات و موهومات و عقب ماندگی و انحطاط هم میشده است. بنابراین لازم است درآن، هم زیست شناسانه نگریست و هم آسیب شناسانه.
مذهب بخش مهمی از پیشینه و تاریخ انسانی مابوده است. شواهد موجود تاریخی ، باستان شناسانه و مردم شناسانه حاکی از این واقیت می باشد . کاوش ها، حفاریها و آنچه در کشورهای فرانسه و اسپانیا و پای کوههای اورال کشف شده است، آثاری که از مقابر و کتیبه ها به دست آمده، نشان میدهد که بشر در دوره پیش از تاریخ به مقوله هایی چون خدا ، روح ، غیبت و زندگی پس از مرگ توجه پیدا کرده و دین جایگاه مهمی در زندگی او داشته است. قرائت کتیبههای قدیم مصر توسط شامپولیون فرانسوی در سال 1820 م. و ترجمه زبان سانسکریت هند قدیم بوسیله ماکس مولر آلمانی در سال 1846 م ، آگاهی گسترده ای از مذهب و داو مصری باستانی مربوط به دحدو د چهار هزار سال پیش به دست میدهد قدیمیترین تاریخ نگاران مثل هرورت ( ف 484ق .م) و پلو تارک ( سده نخست میلادی ) در کتب خویش از مذهب انسان و جایگاه آن در حیات ومناسبات وی سخن گفته اند . مذهب نهادی کهن و ریشه دار در انسان وتبلیغ او و همراه و همپای بشریت بوده است. همانگونه که خانه و جاده و ابزار ساخته و سلاح و لباس تدارک دیده تجارب و احساس های دینی نیز داشته است .
طیف انگیزهها و انگارهها و رفتارهای دینی همواره در انسان نفوذ یافته وبه عبارت بهتر، روح آدمی نسبت به احساسات، باورها و رفتارهای مذهبی، خاصیت انحلال ونفوذ پذیری زیادی داشته و تحت تأثیر قرار می گرفته است . این حس تعلق، هر چه و به هر دلیلی که باشد، در انسان پدید میآمده است. اشتیاق و آروزهای خویش را در مضمون آن میجسته با آن ائیمی یافته،حیرت و کمال جویی و بی نهایت طلبی خویش را با آن پاسخ میگفته، رمز و راز هستی را درآن میدید. با آن به زندگی معنی و مفهوم می داده است. پیش از این که پدیدار های هستی را بتوان به گونه ای فلسفی و آن گاه علمی و تجربی ، برای خود تبیین کند ، انسان با همین اعتقادات دینی عطش ذهنی خویش را فرو مینشانده است . حتی روح جمعی ووجدان اجتماعی در هاله ا ی از تقدس مذهبی سر می زده است ( توتم پرستی ) امیل دورکیم از اسپنسر ، مولر و تایلور نقل می کند که احساسهای مذهبی چگونه در استرالیا و آمریکا ی شمالی وجود داشته است . هم باستان شناسان وهم جامعه شناسان از انیسیم و فنیشسیم سخن گفتهاند ( قداست و تبرک برخی اشیاء و اعتقاد به ارواح ) کارل گوستاویونگ ـ روان شناس ، پزشک و فیلسوف سویسی ـ دین را قدیمی ترین تظاهرات روح انسانی عنوان کرده که نه تنها یک پدیده اجتماعی و تاریخی بلکه یک مساله شخصی روان شناختی است .
تانگی دوکنتن حس مذهبی و قدسی و یزدانی را بعد چهارم روح آدمی ( علاوه برسه بعد مربوط به زیبایی ،نیکویی و راستی : هنر ، اخلاق و دانایی ) نامیده است .
انسان چگونه تاریخ خویش را انکار کند ؟ او از دیرباز سرگذشتی مذهبی داشته است چگونه بسادگی از این عهدکهن ( که در فرهنگ اسلامی از آن به فطرت و میثاق الست تعبییر شده است ) طفره رود ؟ یونگ میگوید آسمان خراش هتل و هرش وراش برای، طبقات زیرینش اعتقادات مذهبی است واگر این طبقات زیرین نباشد انسان میان زمین و آسمان معلق میماند »
وی اضافه می کند که دین در گذشته در خودآگاه بشر بروز می کرد ولی امروز در هر فرصتی که پیش می آید از ضمیر ناخوداگاه وی سر بر می آورد زیرا « چیزی که طبیعی باشد به هر وسیله آن را از خود برانی ، باز بسرعت بر می گردد» کسانی مثل بونگ ویلیام جیمز ، دورکیم ، پاسنز و شیلر از دین بلحاظ زیست شناختی سخن گفته اند و کسانی مثل فونر باخ ، مارکس ، فروید وراسل و گولدنر به جنبههای آسیب شناختی آن توجه و تاکید داشته اند . اصولاً در سده های هجده و نورده اروپا که عصر روشنگری و خرد نام یافت، بیشتر، زیست شناسی دینی تحت الشعاع آسیب شناسی آن قرار گرفت ولی از اواخر قرن نوزدهم و خصوصاً در قرن بیستم ، بار دیگر به زیست شناسی دینی اهمیت داده شد. آیا آسیب شناسی علم و تکنولوژی ، مارکسیسم ، پروتستانتسیم، لیبرالیسم و دموکراسی وتوسعه، نسل جدید درقرن بیست و یکم را به ضرورت هرچه بیشتر زیست شناسی دینی فرا خواهدخواند؟پاسخ هر چه باشد ، دست کم در این تردید ی نیست که به قول هنری برگسون : در حال حاضر منابع تازه ای از انرژی پتانسیل و نیروهای بالقوه لازمند . اما این بار منابع مذکو ر باید اخلاقی و معنوی باشد .
بدنی بزرگ و جسیم شده (است و ) منتظر «جانی» اضافی است . در صورتی ماشین ( تمدن و تکنولوژی مادی ) جهت حقیقی خود را باز می یابد و خدمات را متناسب با قدرتش به انجام می رساند که بشریت بایاری وی موفق گردد قدراست نماید و سرافراز کند و به سوی آسمان بنگرد ، همان بشریتی که در حال حاضر توسط ماشین ،قامتش بیش از پیش دو تا گشته وبه جانب زمین خم گردیده است .»
مقاله زیست شناسی دینی