عادت عرب جاهلی بر این بود که کسی از آنها کشته می شد تصمیم میگرفتند تا آنجا که مقدورشان هست تلافی کنند واین فکر تا آنجا پیش رفته بود که بخاطر کشته شدن یک فرد
حاضر بودند تمام فامیل قاتل را نابود کنند ، آیة فوق نازل شد و حکم عادلانة قصاص را بیان کرد .
تفسیر:
دراین آیه یکی از دستورات حیاتبخش اسلام « قصاص » بیان شده است و خط بطلان بر آداب و سنن دوران جاهلی کشیده است.
قرآن گاهی از دستوراهای لازم ، بالفظ«کتب علیکم » ( برشما نوشته شده ) تعبیر می کند که از جمله آنها آیه فوق و دو آیه بعدی که پیرامون سه موضوع مهم اسلامی است ، می باشد و این تعبیر اهمیت و تاکید مطلب را با نهایت وضوح ترسیم می کند
«قصاص » در لغت به معنای پشت سر آمدن است و از آنجا که اولیای مقتول نسبت به قاتل همان عمل را انجام می دهند ، در واقع از عمل او پیروی کرده اند لذا این واژه مورد آنها به کار برده می شود . همان طور که در شأن نزول اشاره شد، آیه در مقام تعدیل زیاد ی رویها ی است که در جاهلیت انجام می گرفته است مؤمنان را مخاطب قرار داده می فرماید : در مورد آدمکشی های عمدی و خونهای نا حق تنها شما حق دارید قاتل را در برابر مقتول بکشید ، و در این عمل رعایت عدالت و مساوت را بکنید ، هرگز مرد را در برابر زن و آزاد را مقابل برده بقصاص نرسانیده .
از آنجا که اسلام در هر موضوعی واقع بینی و بررسی همه جانبه را برهر چیز دیگر مقدم می شمرد ، نه همچون یهودیان تنها تکیه روی قصاص می کند و نه مانند مسیحیت کنونی فقط راه عفو ویا دیه را به پیرامون خود اعلام میدارد ، زیرا جای تردید نیست که در شرائطی ممکن است الزام به قصاص تولید مفاسدی کند ، و حتمی بودن آن دور از خرد است نظیر آنکه قاتل و مقتول با هم برادر یا پیوند های اجتماعی و خویشاوندی و مانند آن داشته باشند که در اینصورت اجبار کردن بقصاص علاوه بر غم و اندوه ی که نصیب فامیل از ناحیة مقتول شده داغ تازه ای در اثر اجرای قصاص برای آنها می گذارد ویا افرادی با گذشت وسرشار از عواطف انسانی باشند که اجبار آنها برقصاص خود زجر و شکنجة دیگری محسوب می شود و روش«عفوودیه » نیز گاهی جز جری کردن افراد جنایتکار ثمری ندارد . لذا اسلام حکم اصلی را«قصاص » قرار داده ، و برای پیشگیری از اثرات سوء آن در کنار این حکم . حکم عفو راعنوان نموده است. و بعبارت روشن تر : اولیاء مقتول نسبت بقاتل دارای یکی از سه حق هستند :
- حق قصاص
- حق عفو کردن بدون گرفتن خونبها
- حق عفو کردن با گرفتن خونبها
در صورت اول و دوم که یا قصاص است یا عفو تکلیف روشن است و برای صورت سوم که گرفتن خونبها مطرح است،
قرآن دستور جالبی برای قاتل و اولیاء مقتول بیان کرده چنین میفرماید :
«هرگاه برای قاتل تاز طرف اولیاء مقتول که برادران ایمانی او هستند بخششی در نظر گرفته شد و بنا بگرفتن مبلغی بعنوان خونبها گردید سزاوار است که اولیای مقتول خونبها را بطور متعارف از قاتل بگیرند ، و او را از جهت میزان مبلغ ، یا چگونگی پرداخت در فشار قرار ندهند وقدرت و امکان او را در نظر بگیرند» .
نکته اینکه در آیه جلب توجه می کند و از لفظ «من اخیه» استفاده می شود این است که:قرآن رشتة برادری را میان مسلمانان حتی بعد از ریختن ناحق، همچنان بر قرار می داند ،و برای تحریک عواطف اولیای مقتول را برادران قاتل معرفی می کند و آنرا با این تعبیر بعفو و مدارا تشویق میکند !
و از سوی دیگر با جمله ((واداء الیه باحسان)) به قاتل توصیه شده که در پرداخت خونبها با نیکوئی و بدون سهل انگاری رفتار نماید و بدهی خود را به طور کامل و بموقع ادا کند .
«ذالک تخفیف من ربکم و رحمته فمن اعتدی بعد ذالک فله عذاب الیم»
این دستور عادلانه قصاص،در مقابل روش فاسد جاهلیت ،و هم حتمی نبودن قصاص و اختیار ی که بستگان مقتول میان «قصاص»یا«گرفتن خونبها» دارند ،تخفیف ورحمتی است. اما کسانیکه قاتل را عفو کنند و یا خونبها بپذیر ند حق ندارند از تصمیم خود برگردند و یا بار دیگر در صدد قصاص بر آیند«فمن اعتدی بعد ذلک فله عذاب علیم»
چنانکه در جاهلیت معمول بود اولیای مقتول با اینکه عفو می کردند باز گاهی قاتل را می کشتند ؛قرآمن می گوید برای چنین متجاوزانی عذاب دردناکی است
شامل 7 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله آداب و سنن دوران جاهلی