همبستگی (Solidarity)، احساس مسئولیت متقابل بین چند نفر یا چند گروه؛ که از آگاهی و اراده برخوردار باشند، را میگویند. این احساس مسئولیت میتواند شامل پیوندهای انسانی و برادری بین انسانها بهطور کلّی حتّی با وابستگی متقابل حیات و منافع بین آنان باشد. همبستگی حائز یک معنای اخلاقی بهنام وظیفه و یا الزام متقابل است. همچنین وابستگی متقابل اجزاء و یا موجودات در یک کل را هم میفهماند. به زبان جامعهشناختی، همبستگی پدیدهای را میرساند که بر پایۀ آن در سطح یک گروه یا جامعه، اعضاء به یکدیگر وابسته و بهطور متقابل نیازمند به یکدیگرند. بدینترتیب همبستگی گروهی نیز بهمعنای آن است که گروه وحدت خود را حفظ کند و با عناصر وحدتبخش خویشتن تطابق وهمنوایی یابد. یکی از سؤالات اساسی و مطرح در آراء جامعهشناسان این موضوع است، که اجماع افراد چگونه در هر جامعهای شکل میگیرد و افراد چگونه یک هستی اجتماعی و بهعبارتی یک جامعه را شکل میدهند. دورکیم برای پاسخ به این سؤال بنیادی، دو شکل همبستگی را از هم تفکیک میکند؛ یکی همبستگی موسوم به ساختگی یا مکانیکی و دیگری همبستگی موسوم به اندامی یا ارگانیکی (آرون , 1372). دورکیم بهعنوان یک جامعهشناس کلاسیک، همبستگی گروهی را محور تحلیل خود قرار داد و آن را به دو بخش مکانیکی و ارگانیکی تقسیم کرد. همبستگی مکانیکی به معنای وابستگی متقابل عناصر مشابه اجزای همگن در یک کل اجتماعی فاقد تمایزات داخلی است و همبستگی عضوی یا ارگانیکی، از تقسیم کار اجتماعی و بههمراه آن کارکردها و تلاشهایی که مثل فرآیند اعضای متمایز انسان یکدیگر را کامل میکنند، میباشد. پیشینۀ این تقسیم دورکیم به توجیه اندیشهای برمیگردد که بر طبق آن، هستی یک واحد اجتماعی مثل یک کل، عضوی با حیات و یک روح جمعی خاص، تلقّی میشود. همبستگی ارگانیکی مدّ نظر او در شرایطی معنا مییابد، که تقسیم کار و روابط تولید، نوعی همبستگی تحمیلشده را در جامعۀ معاصر تحمیل میکند (بیرون , 1367).
مقدمه 1
حقوق اجتماعی 2
تقسیم کار 3
همبستگی مکانیکی 3
همبستگی ارگانیکی 4
تفاوتها و شباهتهای ارگانیکی و مکانیکی
فرمت ورد تعداد صفحات 6
مقاله همبستگی ارگانیکی و مکانیکی دورکیم