لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:31
پیشگفتار
بخش اول
نگاهی اجمالی به پیشینه تعارض علم و دین
وارد صحنه شدن پوزیتیویسم
طرفداران پوزیتیویسم در اروپا
نقش پوزیتیویستها در دامن زدن به تعارض
پیشگفتار
سالیان متمادی علم و دین مانند دو گوهر تابناک بر تارک این عالم می درخشیدند ، و از دیر باز در تمدنهای بشری ریشه مشترک داشتند ، زیرا که آدم ابوالبشر بعنی از آنی که لباس زندگی بر اندامش پوشیده شد ، کام جانش را نیز با علم و معرفت گرفتند ، و سرشت اش را با علم و دانش و دین عجین ساختند ، و لذا آدم و ذریه اش شایسته خطاب الست بربکم گردیدند ، و او و اولاد او با علم و آگاهی به این حقیقت قالوا بلی را گفتند .
اما گذشت زمان و آلوده شدن فضای دل و جان انسان ، و نشستن غبار غفلت بر روح و روان انسان کار بجائی رسانید ، که دیگر نه تنها این دو امانت الهی مدد کار یکدیگر نبودند ، بلکه با ظهور اندیشه ها و دستیابی بشر به علوم و فنون جدید بعد از قرون وسطی و با جدا نمودن مسیر آندو و فاصله انداختن بین علم و دین کار بجایی رسید که در قرن هفدهم با رویاروی قرار دادن علم ودین آتش نزاع بوسیله اصحاب کلیسا و مدافعان علم شعله ور گردید ، که در این نوشتار در چهار بخش به بحث پیرامون آن خواهیم پرداخت .
بخش اول
نگاهی اجمالی به پیشینه تعارض علم و دین
اولین برخورد و اصطکاک بین کلیسای کاتولیک رومی و نظریات علمی بطور رسمی در سال 1616 میلادی به این صورت شروع شد که شورای کلیسای مذکور با محکوم کردن نظریه ای که مدعی بود زمین به دور خورشید می گردد ، و باطل دانستن آن در قبال کتاب کوپرنیک موضع گرفت و آنرا جزء کتب ممنوعه قرار داد . و در همین راستا کلیسا از گالیله درخواست کرد تا از دفاع از نظریه کوپرنیک برداشته و آنرا رها سازد . گالیله با رد چنین درخواستی و مقاومت نشان دادن نسبت به آن در سن شصت و سه سالگی به جرم تعلیم امور باطل گناهکار شناخته شد و محکوم به بازداشت گردید . 1
ویکتور هوگو در رابطه با برخورد کلیسا با اندیشه و نظریات علمی و جلوگیری از هر نوع نواندیشی و تجدد که با کتاب مقدس و احکام کلیسا سازگار نبود ، پیشینه کلیسا را چنین توصیف می کند : “ کلیسا بود که پرنیلی را به خاطر این سخن که : “ ستارگان از جای خود نمی افتند ” با ضربات شلاق مجروح کرده ، کامپانلا را به خاطر آنکه از وجود دنیای بی شمار دم زده بود ، به جرم دخالت در اسرار آفرینش بیست و هفت بار به زندان و شکنجه محکوم کرده ، کریستف کلمب را به خاطر کشف سرزمینی که در تورات ذکر نشده بود زندانی می کند . ” 2
گرچه بحث تفتیش عقاید در مسیحیت به دوران پاپ گرگوار نهم که رسما دستور تشکیل این محاکم را صادر کرد بر می گردد ، با صدور چنین فرمانی در سال 1231 میلادی مامورینی از فرقه سن دمینیک یا دمینیکن ها با اختیار تام به اطراف فرستاده شدند ، تا کسانی که از کیش مسیحیت روی برگردانده اند ، شناسایی کنند . این مامورین نیز طبق تشخیص خود هر چه را ممکن بود نسبت به افراد مظنون کوتاهی نکرده و در صورتی که تشخیص می دادند که فرد به عقاید کلیسا پشت کرده و از آن روی گردان شده است او را زنده در آتش می فکندند . 3
متاسفانه کلیسا با برخورد زشت و غیر منطقی و موضع خصمانه گرفتن در برابر نظریات علمی کار را بجائی رسانید که با ظهور عصر جدید در اروپا موجب تجدد و نوگرایی و نواندیشی سوالات فراوان و شکاکیتهای پی در پی را در برابر همگان قرار داد ، و از آنجایی که معارف دینی مسیحیت توان پاسخگویی همه جانبه به این سوالات را نداشت ، عرصه بر او تنگ شده و کم کم مجبور به عقب نشینی و گاهی هم درگیری همراه با پذیرش شکست نیز گردید . نتیجه چنین برخوردی از جانب کلیسا حداقل دو اثر را از خود بر جای گذاشت .
پیشگفتار
سالیان متمادی علم و دین مانند دو گوهر تابناک بر تارک این عالم می درخشیدند ، و از دیر باز در تمدنهای بشری ریشه مشترک داشتند ، زیرا که آدم ابوالبشر بعنی از آنی که لباس زندگی بر اندامش پوشیده شد ، کام جانش را نیز با علم و معرفت گرفتند ، و سرشت اش را با علم و دانش و دین عجین ساختند ، و لذا آدم و ذریه اش شایسته خطاب الست بربکم گردیدند ، و او و اولاد او با علم و آگاهی به این حقیقت قالوا بلی را گفتند .
اما گذشت زمان و آلوده شدن فضای دل و جان انسان ، و نشستن غبار غفلت بر روح و روان انسان کار بجائی رسانید ، که دیگر نه تنها این دو امانت الهی مدد کار یکدیگر نبودند ، بلکه با ظهور اندیشه ها و دستیابی بشر به علوم و فنون جدید بعد از قرون وسطی و با جدا نمودن مسیر آندو و فاصله انداختن بین علم و دین کار بجایی رسید که در قرن هفدهم با رویاروی قرار دادن علم ودین آتش نزاع بوسیله اصحاب کلیسا و مدافعان علم شعله ور گردید ، که در این نوشتار در چهار بخش به بحث پیرامون آن خواهیم پرداخت .
بخش اول
نگاهی اجمالی به پیشینه تعارض علم و دین
اولین برخورد و اصطکاک بین کلیسای کاتولیک رومی و نظریات علمی بطور رسمی در سال 1616 میلادی به این صورت شروع شد که شورای کلیسای مذکور با محکوم کردن نظریه ای که مدعی بود زمین به دور خورشید می گردد ، و باطل دانستن آن در قبال کتاب کوپرنیک موضع گرفت و آنرا جزء کتب ممنوعه قرار داد . و در همین راستا کلیسا از گالیله درخواست کرد تا از دفاع از نظریه کوپرنیک برداشته و آنرا رها سازد . گالیله با رد چنین درخواستی و مقاومت نشان دادن نسبت به آن در سن شصت و سه سالگی به جرم تعلیم امور باطل گناهکار شناخته شد و محکوم به بازداشت گردید . 1
ویکتور هوگو در رابطه با برخورد کلیسا با اندیشه و نظریات علمی و جلوگیری از هر نوع نواندیشی و تجدد که با کتاب مقدس و احکام کلیسا سازگار نبود ، پیشینه کلیسا را چنین توصیف می کند : “ کلیسا بود که پرنیلی را به خاطر این سخن که : “ ستارگان از جای خود نمی افتند ” با ضربات شلاق مجروح کرده ، کامپانلا را به خاطر آنکه از وجود دنیای بی شمار دم زده بود ، به جرم دخالت در اسرار آفرینش بیست و هفت بار به زندان و شکنجه محکوم کرده ، کریستف کلمب را به خاطر کشف سرزمینی که در تورات ذکر نشده بود زندانی می کند . ” 2
گرچه بحث تفتیش عقاید در مسیحیت به دوران پاپ گرگوار نهم که رسما دستور تشکیل این محاکم را صادر کرد بر می گردد ، با صدور چنین فرمانی در سال 1231 میلادی مامورینی از فرقه سن دمینیک یا دمینیکن ها با اختیار تام به اطراف فرستاده شدند ، تا کسانی که از کیش مسیحیت روی برگردانده اند ، شناسایی کنند . این مامورین نیز طبق تشخیص خود هر چه را ممکن بود نسبت به افراد مظنون کوتاهی نکرده و در صورتی که تشخیص می دادند که فرد به عقاید کلیسا پشت کرده و از آن روی گردان شده است او را زنده در آتش می فکندند . 3
متاسفانه کلیسا با برخورد زشت و غیر منطقی و موضع خصمانه گرفتن در برابر نظریات علمی کار را بجائی رسانید که با ظهور عصر جدید در اروپا موجب تجدد و نوگرایی و نواندیشی سوالات فراوان و شکاکیتهای پی در پی را در برابر همگان قرار داد ، و از آنجایی که معارف دینی مسیحیت توان پاسخگویی همه جانبه به این سوالات را نداشت ، عرصه بر او تنگ شده و کم کم مجبور به عقب نشینی و گاهی هم درگیری همراه با پذیرش شکست نیز گردید . نتیجه چنین برخوردی از جانب کلیسا حداقل دو اثر را از خود بر جای گذاشت .
تحقیق در مورد جستاری پیرامون ادعای تعارض علم و دین