یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فلسفه آموزش و پرورش 20 ص

اختصاصی از یاری فایل فلسفه آموزش و پرورش 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

فلسفه چیست؟

هدف کلی: آشنایی با مفهوم،تعریف،موضوع،هدف و ابعاد گوناگون دانش فلسفه

تعریف تعریف

تعریف در لغت یعنی شناساندن و منظور از آن این است که پدیده یا امری یا شیئی را به طور جامع به دیگران بشناسانیم.طوری که گوینده و شنونده یا نویسنده و خواننده دارای درک مشترکی از آن باشند.بنابراین می توانیم نتیجه گیری کنیم که:

1 - تعریف با کلمه یا عبارتی توصیفی آغاز می شود.

2 - کلمات یا صفاتی را برای تعریف بکار می بریم که بسیاری از مردم مخصوصا ً متخصصان و اهل فن آنها را برای چیز مورد تعریف پذیرفته اند و به صورت معیار یا میزان درآمده اند.

3 - در تعریف پدیده یا شیئ مورد نظر یا چیزی از جانب خود اضافه نمی کنیم یا اگر خواستیم اضافه کنیم چنان به تبیین آن می پردازیم که همگان آنرا بپذیرند

اینگونه تعریفها را در اصطلاح تعریف توصیفی می نامند. زیرا ما کاری جز توصیف یا بیان حالت،چگونگی و ویژگیهای پدیده مورد نظر انجام نمی دهیم.

گرچه در مورد این قبیل تعریفها بین اکثر مردم یا گروهی از آنان اتفاق نظر نسبی وجود دارد.معهذا یا نمی توانیم و یا احتمالا ً نمی خواهیم همه مفاهیم را به ترتیبی که ذکر شد تعریف کنیم.

در این موارد ما ناچاریم آنچه را که قادر به بیان آن هستیم یا تمایل داریم بیان کنیم به صورت تعذیفی ویژه ارائه دهیم.این قبیل تعریفها را تعریف دستوری یا تجویزی یا تعریف قراردادی می نامند.شخص در ارائه این نوع تعریف خود را آزاد احساس می کند و آنچه را که درست می داند بکار می برد.

یک راه دیگر هم برای رسیدن به تعریف این قبیل مفاهیم وجود دارد و آن تجزیه و تحلیل آنها است.این قبیل تعریف را تعریف تحلیلی می گویند.

تعریف فلسفه

شاید ساده ترین راه تعریف فلسفه معنی کردن این واژه باشد.فلسفه،فیلوسوفیا ،از دو کلمۀ یونانی فیلو به معنی دوستدار و سوفیا به معنی دانایی ترکیب یافته است.به این ترتیب فلسفه یعنی دوستداری دانایی.این واژه تقریبا ً دقیق و راهبر به معنا است،زیرا هم خواستگاه و هم مقصد فلسفه را روشن می سازد.یعنی خواستگاه فلسفه عشق و دوست داشتن و مقصد آن دانش و معرفت است .فلسفه نوعی شناخت یا معرفت است

فلسفه یا شناخت فلسفی محصول تفکر و اندیشیدن یا به قولی محصول فلسفیدن است.فلسفیدن حالتی است که در آن تمام نیروی معنوی انسان برای شناختن متمرکز می شود و رنگ ممتاز آن توجه به شناسایی است که فلسفه محصول این حالت است.

می توانیم تعریف زیر را برای فلسفه در معنای خاص نتیجه گیری کنیم بدون اینکه آن را یک تعریف جامع و مانع و شناساننده و مورد قبول همگان بدانیم.چون چنین چیزی تقریبا ً امکان پذیر نیست.فلسفه عبارت است از بررسی و شناخت تحلیلی و انتقادی مسائل اساسی زندگی انسان به صورت یک کل یا بخشی از آن در ارتباط با کل

موضوع و هدف فلسفه

در دوره های قبل کوشش فلسفه و فیلسوف در جهت شناخت حقیقت و ذات هستی ها با روشهای استدلال عقلی صرف می شد.یعنی بیشتر جنبۀ هستی شناسی مطلق داشت ولی بعد از رنسانس همّ آنها مصروف شناسایی ارزش حقیقت و ماهیت آن شد و فیلسوفان به راههای استفاده عملی از معرفت و علم در زندگی روزمره توجه کردند.به این ترتیب پیشرفت علوم طبیعی آنهم با استفاده از روشهای تجربی را سبب شدن،در صورتی که همین رشته ها قبلا ً هم با روشهای عقلی مطالعه می شدند.

چنین بررسی هایی به نوبه خود موجب پیدایش موضوع تازه ای برای مطالعه شد که به معرفت شناسی یا شناخت شناسی معروف است.البته موضوع شناخت قبلا ًنیز در فلسفه مطرح بود و فیلسوفان قدیم هم به آن توجه داشتند. آنچه این دوره را از دوره های قبل متمایز می سازد و کنار گذاشتن مسائل دیگر و پرداختن صرف به مسئله شناخت بود.

بحث دربارۀ انسان،طبیعت و شناخت به شکل تازه ای مطرح شد و مکاتب جدید فلسفی پایه گذاری گردید .مکاتب تجربه گرایی به پیشوایی فرانسیس بیکن در انگلستان،عقل گرایی به پیشوایی رنه دکارت در فرانسه ،نقد گرایی به رهبری امانوئل کانت در آلمان و اثبات گرایی به رهبری اگوست کنت در فرانسه ،تکامل گرایی به رهبری هربرت اسپنسر در انگلستان و بالاخره عمل گرایی به رهبری ویلیام جیمز و جان دیوئی بیشتر در امریکا از جمله آنها هستند.

مکتب های مختلف فلسفی پاسخهای گوناگون به این سؤال دارند که بعضی از مهمترین آنها عبارتند از:

1 - نظریه شناخت:مطابق این نظریه موضوع فلسفه ماهیت شناخت است

2 - نظریه ارزشها:علوم آنچه را که هست بررسی می کنند

3 - نظریه انسان گرایان:در این نظریه انسان به عنوان شرط اصلی و بنیاد هر چیز دیگر است

4 - نظریه تحلیل زبان:به اعتقاد طرفداران این نظریه فلسفه ساخت زبانی علوم دیگر را بررسی می کند و به گفته ویتگنشتاین هیچ جمله فلسفی وجود ندارد .آنچه هست فقط توضیحات جمله ها است.وی و اکثر اثبات گرایان منطقی معاصر از این نظریه طرفداری می کنند.

فلسفه هم از لحاظ روش و هم از لحاظ هدف با علوم فرق دارد.بنابراین به اعتباری می توان گفت که فلسفه بیش از علوم به ریشه ها و بنیادها نفوذ می کند و می کوشد آنجا که علوم دیگر قانع شده و ایستاده اند باز هم به کاوش بپردازد و پرسش مطرح سازد.

از مطالعه مجموع آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که موضوع فلسفه در دو حوزه مهم و وسیع خلاصه می شود:

1 - متافیزیک که از آن به عنوان معرفت به شناسایی و هستی تعریف می کنند و خود شامل دو بخش عمده است:

الف)هستی شناسی که به بحث از مطلق وجود یعنی هستی عاری از هر قیدی می پردازد.

ب)شناخت شناسی یا نظریه معرفت که درباره امکان شناخت یا امکان شناخت جهان و ماهیت خود شناخت بحث می کند.شناخت شناسی در حقیقت مدخل مابعد- الطبیعه است.

2 - ارزش شناسی یا فلسفه ارزشها که ماهیت آرمانها یا ارزشهای مطلق یا خیر و زیبایی را مورد بحث قرار می دهد.

به عقیده بیشتر فیلسوفان موضوعات عمده فلسفه به معنای کلاسیک آن سه موضوع هستی شناسی،شناخت شناسی و ارزش شناسی است.اگرچه ممکن است برخی از فلاسفه معاصر با این نظر موافق نباشند.

اهداف فلسفه

1 - بدست آوردن یک نظریه از کل هستی یا بودن

2 - کشف مفاهیم و معانی و ارزشهای اشیاء و امور و پدیده ها به طور کلی

3 - تحلیل و انتقاد از فرضها و مفاهیم

4 - سرانجام کمک به مردم در گسترش جهان بینی سالم و بهره مندی از یک زندگی سالم انسانی

تربیت چیست؟

هدف کلی:

آشنایی با تعریف،مفهوم و ابعاد گوناگون تربیت

تربیت در جریان زندگی انسان نقش مهم و اساسی دارد.ارائه یک تعریف جامع و مانع از تربیت قدری مشکل به نظر میرسد.به همین دلیل اغلب کسانی که در این راه تلاش کرده یا می کنند،بالاخره یا به تعریف تجویزی یا قیدی از تربیت روی می آورند و یا مانند فلاسفه پیرو مکتب تحلیل زبان به جای تعریف معین از تربیت به تحلیل و تبیین مفهوم آن با توجه به مصادیق می پردازند.

گروه سومی هم وجود دارد که دادن تعریف معین و مشخص از تربیت را ممکن می دانند و عقیده دارند برای اینکه بین تربیت نظری و تربیت عملی تناسب و هماهنگی وجود داشته باشد لازم است که تعریف روشنی از تربیت بدست داد.بعضی نیز مانند پیترز از ملاکها و معیارهایی سخن می گویند که بتوانند آن را از سایر فعالیت ها جدا کنند.

پیترز عقیده دارد که تربیت مستلزم:

1- انتقال ارزشهایی است که افرادی آنها را پذیرفته اند و می خواهند به دیگران منتقل نمایند

2- شناخت و معرفت مؤثر است

3- کاربرد روشهای خاص برای انتقال معرفت و ارزش است

در واقع پیترز تربیت را فرایندی می داند که دارای محتوی و روش است.

معنی و مفهوم تربیت

برای رسیدن به تعریف تربیت بحث را با توجه به معانی لغوی تربیت و اصطلاحاتی که مترادف آن بکار می روند پی می گیریم.

1- تعلیم یا آموزش :این واژه در لغت نامه دهخدا به معنی آموختن،بیاگاهانیدن،آموختن،آگاهانیدن،کسی را چیزی آموختن،آموزانیدن و....آمده است

2- تربیت یا پرورش:در همان جا،پرورانیدن،پروردن، پروردن و آموختن معنی شده است.

از سوی دیگر در زبان فارسی،هر دو کلمات تعلیم و تربیت هم در مورد انسان و هم در مورد حیوان بکار می روند و تربیت حتی دربارۀ گیاهان نیز کاربرد دارد.اما کلمه در مورد انسان دارای کاربرد عمیقتر و وسیعتری است.در مفهوم لغوی به کار بردن کلمه تربیت از پرورش عضلات بدن تا کمالات معنوی را شامل می شود.

بنابراین آنچه از واژه تربیت استنباط می شود این است که تربیت شامل ایجاد یا فعلیت بخشیدن هر نوع کمالی در انسان می شود که مطلوبیت و ارزش داشته باشد.این کمال گاهی جنبه شناختی دارد که به دانش،شناخت و آگاهی انسان مربوط می شود گاهی نیز جنبه کنشی یا حرکتی دارد که به رفتارها و اعمال عینی انسان که اغلب دارای مظاهر جسمانی هستند مربوط می شود و بالاخره گاهی جنبه گرایشی یا عاطفی دارد که با نگرش،اعتقاد،ایمان و علایق،احساسات انسان مرتبط است.

کاربرد کلمه تعلیم و تربیت در مورد غیر انسان آنهم برای دست اندرکاران علوم تربیتی مسامحه آمیز است و اهل فن هر دو آنها را درمورد انسان بکار می برند.

3- تعلیم و تربیت یا آموزش و پرورش:کاربرد این واژه مرکب که به معنای واحدی دلالت دارد در زبان فارسی تاریخچه طولانی ندارد و احتمالا ً از آغاز قرن اخیر فراتر نمی رود.

4- تدریس:به فعالیت خاصی گفته می شود که به وسیله معلم انجام می گیرد تا شاگردان مطلبی را بیاموزند.

5- مهارت آموزی یا عادت دادن:این عمل ایجاد مهارت در افراد از طریق تمرین و تکرار و کارورزی است.

ماهیت تربیت

آیا تربیت فن یا هنر است؟

درست بر سر همین مسئله است که بیشتر صاحب نظران تربیتی اختلاف نظر دارند.مثلا ً بعضی از آنان تربیت را فن و بعضی دیگر آنرا نوعی هنر می دانند.برخی هم با دلایلی که ارائه می دهند آنرا نوعی علم می خوانند.

معلم باید برای روشن شدن کار خود و منظم و منطقی عمل کردن در جریان تربیت به تدوین نظریه تربیت یا لااقل نظریه تدریس اقدام کنند.

هرگاه علمای تربیتی بتوانند در مورد مسائل خاص خود دست به پژوهش بزنندو این پژوهش هم پژوهش کاربردی باشد و نتایج بدست آمده از این پژوهش از خاصیت نظم پذیری و قدرت پیشبینی برخوردار باشد می توان تربیت را نیز یک علم دانست.با توجه به این نکته که خاصیت نظم پذیری و قدرت پیش بینی قوانین حاصل از این نوع پژوهشها به قدرت و استحکام سایر علوم نیست باید گفت که علم تربیت هنوز دوران نوزادی خود را می گذراند.

بسیاری از علمای تربیتی هنوز هم دوست دارند به علت استفاده های فراوانی که از تحقیقات و یافته های علوم دیگر و حتی فلسفه می برند این رشته از دانش بشری را به جای علم تربیت یا تربیت شناسی با اصطلاح آشنای علوم تربیتی بنامند.

عناصر تربیت

گذشته از مسئله فن،هنر،یا علم بودن تربیت که زمینه های مناسبی برای اختلاف نظر در مورد ماهیت تربیت هستند. زمینه های دیگری نیز برای اختلاف نظر صاحب نظران تربیتی وجود دارند.عناصری که در یک جریان تربیتی مداخله می کنند از جمله آنها است.

یکی از این عناصر مورد اختلاف،جامعه و دخالت آن در جریان تربیتی است.بدین معنی که بعضی از متخصص های تربیتی علاوه بر مربی و متربی جامعه را نیز جزء عناصر تربیت محسوب می کنند.

بیشتر دست اندر کاران تربیت در این مورد موافقت دارند که تربیت به عنوان تأثیر ارادی بزرگسالان روی خردسالان به منظور سوق دادن آنها به حالت بزرگسالی تلقی گردد.

کرشن اشتاینر می گوید :عمل تربیتی عملی قائم به ذات است که لازمه هر جامعه انسانی است.این عمل هدفی طبیعی را که آدم منزوی بدون برخورداری از کمک جامعه می تواند بدان نائل شود دنبال نمی کند.

صرف توجه به جنبه اجتماعی یا فردی تربیت،نمی تواند گویای این معنا باشد که جامعه از عناصر واقعی آن که در ماهیت تربیت نهفته است باشد.به طور کلی تعریف تربیت به عنوان تأثیر یک فرد یا گروهی از افراد بر روی فرد دیگر،بسیار کلی و ناروشن است.

در تعریفی که می خواهیم از تربیت ارائه دهیم اشاره به نقش دو عامل مربی و متربی لازم بنظر می رسد این بدان معنی است که تربیت مانند یک جریان طبیعی یا مکانیکی یک سویه نیست که از مربی آغاز و به رشد و کمال متربی و تغییر در رفتار وی ختم گردد.

محتوی تربیت

هر فرایند تربیتی به نحوی از انحنا دارای محتوی است البته مکاتب مختلف با مسئله محتوی یا باصطلاح برنامه تربیتی برخوردهای متفاوتی دارند.ولی در مجموع هر تربیتی حتی تربیت کودک مدار افراطی به نوعی محتوای تربیتی که با رغبتها و علایق شاگردان منطبق باشد عقیده دارند.

روش تربیت

وقتی از هدف و محتوای تربیت سخن می رانیم طبعا ً مسئله روش تربیتی نیز مطرح می شود .البته شاید روش از اهمیتی که محتوا دارد برخوردار نباشد ولی روشهای تربیتی نیز به نوبه خود می توانند خشک و غیر قابل انعطاف و


دانلود با لینک مستقیم


فلسفه آموزش و پرورش 20 ص

تحقیق درمورد ورزش گلف از کجا آمده است 20 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درمورد ورزش گلف از کجا آمده است 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

تاریخچه

1413 میلادی زمان شروع گلف در اسکاتلند برای شاهزادگان و درباریان بود تا سال 1457 و بعد از سال 1457 بازی کردن گلف ممنوع شد که تا سال 1503 ادامه داشت بعد از سال 46 سال بازی گلف از سرگرفته شد و بعد از این تاریخ بازی گلف همگانی شد.

اولین باشگاه گلف جهان درسال 1754 میلادی در سنت اندروزاسکاتلندانگلیس آغاز بکار کرد.درایران گلف ازسال 1924 میلادی شروع شد و تا زمان ملی شدن نفت هیچ ایرانی در باشگاههای گلف کشور عضو نبود بعداز ملی شدن نفت ایرانیها به بازی گلف پرداختند.

بازی گلف به دلایل بسیاری پرطرفدارترین بازی در دنیاست. مبتدیان نیز درهر گروه سنی که باشند باندازه پیشکسوتان از این بازی لذت می برند. بازی گلف نیروی فکری و آمادگی جسمانی بازیکن هر دو رامی طلبد و در عین حال که موجب تنوع و تفنن می شود می تواند در شخص احساس دلسردی و یا بالعکس عادت مفرط پدید آورد. بازی گلف در عین حال که می تواند یکی از مشکلترین بازیهای دنیا باشد چنانچه بادر نظرداشتن رموز بهره گیری بهتر از موقعیتهای بازی ؟ می تواند یکی از لذت بخش ترین بازیها باشد. هدف عمومی بازیکنان گلف این است که چطور ضربات با ارزشی را ذخیره و حساب ضربات خود را پائین نگهدارند. چرخش صحیح و چوب گیری خوب اصول بازی موفق می باشند اما یک بازیکن تمام عیار باید دارای چهار خصوصیات باشد

اول یکنواختی CONSISTENCY

دوم خونسردی و آرامش COMPOSURE

سوم شعور عمومی COMMON SENSE

چهارم تمرکز حواس CONCENTRATION

که موارد فوق را باید با دید مثبت و افکار خوشبینانه کامل نمود تا اجراء لازم برای بازی نوین گلف رادر دست داشت.

یک دور بازی 4 ساعته گلف تقریباً حدود پنج دقیقه آن صرف زدن ضربات به توپ می شود چنانچه بازیکن 5 دقیقه دیگر را هم صرف اعمال معمول پیش از زدن ضربه نماید مجموعاً ده دقیقه خواهد شد که شخص باید در خلال آن به هماهنگی کامل در بازی و در نتیجه بدست آوردن کمترین حساب ضربات نایل شود. در یک دوره چهار ساعته بازی گلف بازیکن با انگیزه بازی گلف حدود 8 کیلومتر پیاده روی می کند.گلف در ایران حدود 85 سال پیش همزمان با ورود اتباع خارجی به منظور کشف و استخراج نفت در مناطق نفت خیز جنوب کشور این ورزش نیز وارد ایران شد. تا قبل ازملی شدن صنعت نفت هیچ ایرانی راهی به این بازی نداشت و بازی گلف انحصاراً در دست خارجیان بوده، پس از ملی شدن صنعت نفت علاقمندان ایرانی به این ورزش در نواحی جنوب مانند مسجد سلیمان، آغاجاری، گچساران، اهواز و آبادان با اشتیاق و علاقه هر چه تمامتر به این ورزش روی آوردند بطوریکه در حال حاضر شهرهای اهواز، آبادان، ماهشهر، مسجد سلیمان و دیگر شهرهای استان خوزستان بیشترین علاقمندان و ورزشکاران این رشته را به خود اختصاص داده اند وعموماً کارکنان شرکت نفت این ورزش مفرح و با نشاط را انجام می دهند. به جز نواحی جنوب کشور در هیچ کجای ایران ورزش گلف متداول نبوده ودر تهران نیز این رشته بصورت اختصاصی و در مجموعه ورزشی انقلاب که در سال 1340 تاسیس شده بود توسط خارجیان مقیم تهران که عمدتاً کارکنان سفارتخانه های خارجی بودند انجام می شد. پس از انقلاب شکوهمنداسلامی تمامی علاقمندان بدون هیچگونه محدودیتی بازی گلف را آغاز نمودند و این علاقمندی باعث گردید تا تشکیلات ورزش گلف کشور از اردیبهشت ماه سال 1370 در قالب یک کمیته آغاز بکار نموده و با توسعه فعالیتهای خوددر فاصله کوتاهی رسماً به عنوان فدراسیون گلف جمهوری اسلامی ایران معرفی و در لیست فدراسیونهای رسمی کشور قرار گرفت. این فدراسیون در سال 1996 میلادی به عضویت شورای جهانی گلف درآمد و درسالهای اخیر با کنفدراسیون گلف آسیا و اقیانوسیه نیز مرتبط شده است. در حال حاضر شهرهای تهران، خراسان، قم، اهواز، آبادان، مسجد سلیمان، ماهشهر، اصفهان و شیراز دارای هیئت های ورزشی فعال می باشند و همه ساله مسابقات گوناگونی در سطوح مختلف برگزار می شود.

ورزش گلف از کجا آمده است؟

این سوالی است که شاید خیلی از شما تا به حال از خود پرسیده اید و البته شاید برخی بدانید که اسکاتلند یکی از خاستگاههای این ورزش دوست داشتنی است. شما چه فکر می کنید. مقاله زیر ار بخوانید تا در مورد گلف بیشتر بدانید.

آنچه که قطعا" مسلم است این است که همه ما می دانیم گلف از اسکاتلند آمده. اسکاتلندیها از زمانهای بسیار قدیم به این ورزش علاقه زیادی داشتند و برای انجام بازی های آن باشگاه هم داشتند که همه بازیکنان عضو آن بودند. گلف از همان زمان (قرن 15 میلادی) نیز به شیوه امروزی بازی می شد، توپ کوچک و سفید گلف را با چوب مخصوص روی زمین هل می دادند تا در سوراخی که در زمین چمن تعبیه شده بود بیفتد.

در حقیقت اولین نشانه های این ورزش در زمان شاه جیمز دوم (اسکاتلند) دیده شد ، کسی که در سال 1457 انجام دو ورزش فوتبال و گلف را ممنوع اعلام کرده بود.جیمز معتقد بود که با انجام این بازیها تیرکمانداران ارتش اسکاتلند از آمادگی رزمی دور می شوند. در سالهای 1471 و 1491 به ترتیب شاه جیمز سوم و چهارم نیز قانون تحریم را تمدید کردند. اما گلف این بازی جالب به صورتهای مختلف در اسکاتلند و کشورهای اطرافش ادامه یافت ، تا زمانیکه در سال 1744 اولین قوانین رسمی این رشته در ادینبورگ (Edinburgh) نوشته شد و پس از آن هر گلف باز آماتوری


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد ورزش گلف از کجا آمده است 20 ص

تحقیق و بررسی در مورد پلها 20 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد پلها 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

پل یک سازه است که برای عبور از موانع فیزیکی از جمله رودخانه ها و دره ها استفاده می شود.پلهای متحرک نیز جهت عبور کشتیها و قایقهای بلند از زیر آنها ساخته شده است.

تاریخچه پل :

ایجاد گدرگاهها وپلها برای عبور از دره ها و رودخانه ها از قدیمی ترین فعالیتهای بشر است. پلهای قدیمی معمولا از مصالح موجود در طبیعت مثل چوب و سنگ والیاف گیاهی به صورت معلق یا با تیرهای حمال ساخته شده اند.پلهای معلق از کابلهایی از جنس الیاف گیاهی که از دو طرف به تخته سنگها و درختها بسته شده و پلهای با تیر حمال از تیرهای چوبی که روی آنها با مصالح سنگی پوشیده می شد، ساخته شده اند.ساخت پلهای سنگی به دوران قبل از رومیها بر می گردد که در خاور میانه و چین پلهای زیادی بدین شکل برپا شده است. در اروپا نیز اولین پلهای طاقی را 800 سال قبل از میلاد مسیح، برای عبور از رودخانه ها از جنس مصالح سنگی ساخته اند.اغلب پلهای ساخته شده توسط رومیها از طاقهای سنگی دایره شکل با پایه های ضخیم تشکیل یافته است.در ایران نیز ساختن پلهای کوچک وبزرگ از زمانهای بسیار قدیم رواج داشته و پلهایی نظیر سی و سه پل، پل خواجو وپل کرخه بیش از 400 سال عمر دارند.

از قرن یازدهم به بعد روشهای ساختن پلها پیشرفت قابل توجهی نمود و به تدریج استفاده از دستگاههای فشاری از مصالح سنگی و آجر با ملاتهای مختلف و دستگاههای خمشی از چوب متداول گردیده و تا اوایل قرن بیستم ادامه یافت. شروع قرن بیستم همراه با استفاده وسیع از پلهای فلزی و سپس پلهای بتن مسلح می باشد. از اوایل قرن نوزدهم ساخت پلهای معلق، قوسی یا با تیر حمال از آهن آغاز شد. اولین پل معلق از آهن در سال 1796 به دهانه 21 متر در آمریکا ساخته شد، همچنین در سال 1850 یکی از مهمترین پلهای با تیر حمال از جنس آهن متشکل از دو دهانه 140 متر و دو دهانه 70 متری در انگلستان ساخته شد.طویل ترین پل معلق به طول تقریبی 7 کیلومتر در سانفرانسیسکو ساخته و بزرگترین دهانه معلق به طول تقریبی 1400 متر در انگلیس (روی رودخانه هامبر) طراحی شده اند. در سالهای اخیر طرح پلهای ترکه ای فلزی (با کابل مستقیم) نیز برای دهانه های بزرگ مورد توجه قرار گرفته و بعد از نخستین پل که در سال 1955 به دهانه 183 متر در سوئد ساخته شده، پلهای زیادی اجرا شده است.

طبقه بندی پلها:

پلها را می توان ازنقطه نظرهای مختلف طبقه بندی نمود:

مصالح تشکیل دهنده

سیستم مقاومت مصالح

نوع مقاطع باربر

کاربرد آینده و

فرم تقاطع بامعبر

نوع تیرهای حمال

همچنین ببینید

پل نقال

پل بالارو

پل چرخان

پل دو طبقه

پل شناور قایقی

پل قوسی

پل متحرک


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد پلها 20 ص

تحقیق و بررسی در مورد پلورالیسم 20 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد پلورالیسم 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

معانی پلورالیسم

پلورال‏ در لغت، به معناى جمع، جمعى، متکثر و چندگانه است وپلورالیسم به معناى تکثر، چند گانگى، آیین کثرت،کثرت‏گرایى، تعدد مقام، تعدد شغل و شرک فلسفى است.براى پلورالیسم دینی‏ معانى گوناگون و بعضا متضادى ارائه شده که با توجه به مجموع نوشته‏ها در این زمینه، مى‏توان معانى اظهار شده اینگونه طبقه بندی نمود:

الف :حقیقت واحد، اما راه‏هاى منتهى بدان‏ها متفاوت است. ادیان ومذاهب گوناگون راه‏هاى رسیدن به‏آن حقیقت واحدند و همه در رسیدن به حقیقت، مشترک مى‏باشند بنابراین، باید به نحوى بین ادیان و مذاهب را جمع کرد. به تعبیر دیگر، ادیان و مذاهب تفسیر و تعبیرهاى گوناگون یک حقیقت‏اند و ادیان بزرگ على‏رغم اختلافات سطحى خود، داراى وحدت متعالى هستند.

همه این اختلافات نیز به دو چیز باز مى‏گردد:الف : تکثر و تحول فهم ما از حقایق و متون دینى ب : تنوع تجارب دینی و تفاسیر مربوط به آن.اختلاف تنوع و تحول در این دو زمینه، موجب اختلاف راه‏هاى وصول به حقیقت‏شده است. همه ادیان و مذاهب تجلیات واقعیت واحدى هستند که هر کس به‏قدر توان و قابلیت‏خود به آن نزدیک شده،گرچه ممکن است ‏به‏طور کامل،بدان راه نیافته باشد.

ب: از آن‏جا که حقایق متکثر، تو در تو و داراى بطون فراوان‏اند و هر کس از این حقیقت‏سهمى دارد، مى‏توان گفت:ادیان و مذاهب گوناگون داراى بخشى از حقیقت‏اند، گرچه ممکن است‏بخش‏هاى غیر حقیقى را نیز در درون خود داشته باشند. همچنین ادیان و مذاهب قابل تبدیل و تحول به همدیگر نیستند و هیچ کدام در دیگرى مندرج و مستحیل نمى‏شود. همه حقیقت نزد عده‏اى خاص نیست، بلکه همه حقیقت نزد همه است و همیشه حق و باطل در کنار یکدیگرند.

ج:حقایق در اصل، متعددند و همه عقاید و ادیان گرچه متناقض باشند، حقیقت دارند و صحیح و درست‏اند و این حقایق قابل تحویل و تبدیل به یکدیگر نیستند.

د: مى‏توان با وجود عقاید و ادیان و مذاهب گوناگون، با مسالمت زندگى کرد، یعنى مى‏توان با وجود اعتقادات کاملا متعارض در مقام نظر، در عمل بدون درگیرى و با صلح و صفا و در کنار هم زندگى کرد و عقاید دیگران را تحمل نمود.

انگیزه یا انگیزه های پیدایش تفکّر پلورالیسم

برای گرایش به پلورالیسم می توان دو انگیزه عقلایی برشمرد:

انگیزه عاطفی و روانی

عده ای می گویند اگر بخواهیم فقط یک دین یا مذهب را بر حق و اهل نجات بدانیم این امری بعید است. زیرا هر کس در میان هر ملّت و گرایشی متولّد شده و نشو و نما پیدا کرده است، همان عقیده و راه را بر حق می داند و سایرین را ناحق و گمراه. این فکر اختصاص به ما مسلمانان یا شیعیان یا امامیه ندارد. کما اینکه ما سایرین را ناحق می دانیم، آنها هم به همین ترتیب ما را ناحق می دانیم، آنها هم به همین ترتیب ما را ناحق می دانند. اگر ما در میان ملت و دین دیگری و از پدر و مادر دیگری متولّد می شدیم، فکر و ایده دیگری داشتیم، همانگونه که اگر یک مسیحی یا یهودی اروپایی یا آمریکایی، در تهران و قم متولد می شد، دین و آیین دیگری داشت. و همانگونه که آنها باید احتمال حقانیت دین اسلام و پیامبر گرامی آن را بدهند و به دنبال تحقیق برآیند و کوتاهی نکنند، ما هم متقابلاً باید احتمال دهیم که راه های دیگر حقّ اند و تحقیق کنیم؛ چرا که تولّد قهری ما در یک نقطه از زمین و از پدر و مادری خاص، مستلزم حقانیت ما از سویی و عدم حقانیت سایرین از سوی دیگر نیست. از زاویه ای دیگر آیا می توان پذیرفت از میان 6 میلیارد انسانی که روی کره خاکی زندگی می کنند فقط حدود 100 الی 200 میلیون نفر، بر حق و اهل بهشت باشند، و هر کس غیر مسلمان باشد (= یهودی ها، مسیحی ها، زرتشتی ها، بودائی ها، هندوها و...) و هر کس غیر شیعه باشد (= فرق مختلف عامه) و هر کس غیر دوازده امامی باشد همه اهل گمراهی و عذاب و جهنّم باشند!!؟ این تحلیل، انگیزه روانی می شود که برخی، مذاهب و ادیان دیگر را هم بر حق بدانند. ما بر حقّیم ولی آنها هم اهل نجات و بهشت هستند. آنها هم به نظر خودشان برحقند و چه بسا خیلی نجیب تر و پاک تراز ما باشند و عمل به دین و آیین خود کنند.

انگیزه اجتماعی

انگیزه دیگری که موجب تمایل به این نظریه شده است مواجهه با کشمکش ها و کدورت ها و جنگهای خانمانسوزی است که در طول تاریخ بشریت تاکنون همواره وجود داشته است. چه بسیار خرابی ها و ویرانی ها و خونریزی هایی که بر سر حقانیت این یا آن آیین، و تعصّب و اصرار افراد بر عقاید خاصّ خود، رخ داده است. جنگهای صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان و جنگهای فرقه ای بین شیعه و سنّی یا بین کاتولیک ها و پروتستانها، همه نمونه هایی از این قبیل هستند. ریشه همه این درگیری ها و تنش ها تعصّب و اصرار بر نظر خود است. برای تنش زدایی و پایان دادن به این درگیری ها باید قدری تسامح کرد و سهل گرفت. اگر همه بیاییم و بگوییم، ما حق هستیم و شما هم برحقید، هم اسلام حق است و هم مسیحیت، هم تشیع و هم تسنن، هم کاتولیک، هم ارتدوکس و هم پروتستان و... ریشه غائله کنده خواهد شد و بشریت به صلح و صفا و صمیمیت می رسد

بعد عملی پلورالیسم دینی در طول تاریخ اسلام

پلورالیسم دینی بین دو فرقه از یک مذهب یا بین دو مذهب از یک دین و یا حتی بین دو دین مطرح است. مثلاً می توان آن را بین اسلام، مسیحیت و یهودیت که در جوامع نزدیک به هم یا حتی در یک منطقه جغرافیایی واحد یا در یک شهر زندگی می کنند در نظر گرفت که پیروان این ادیان بدون هیچ برخورد فیزیکی با یکدیگر بصورت مسالمت آمیز زندگی می کنند. در حالی که هر کدام خود را حق و دیگری را باطل می داند و حتی با یکدیگر مباحثات و مناظراتی هم انجام می دهند. در اسلام چنین چیزی وجود دارد.

قرآن کریم و سیره پیامبر اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و ائمه اطهارعلیه‌السلام مسلمانان را به داشتن چنین روابطی توصیه می کنند. وحدتی که ما امروزه در شعارهایمان مطرح می کنیم و شیعه و سنّی را بدان دعوت می نماییم، در زمان حضرت صادق علیه‌السلام نیز مطرح بوده و آن حضرت شرکت در نمازها و تشییع جنازه برادران اهل سنت را توصیه می کرده اند. از بیمارانشان عیادت می نموده و از هر کمکی که می توانسته اند نسبت به آنها مضایقه نمی کرده اند. حتّی فراتر از این، از صدر اسلام رابطه مسلمانان با اهل ذمّه دوستانه و صمیمانه بوده و با یکدیگر معامله یا مشارکت می کرده و به یکدیگر وام می داده و از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد پلورالیسم 20 ص

دانلود مقاله کامل درباره کرم سرخ پنبه 20 ص

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره کرم سرخ پنبه 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

کرم سرخ پنبه

Pectinophora gossypiella Saunders,

Lepidoptera: Gelechiidae

کرم سرخ پنبه

Pectinophora gossypiella Saunders, 1843

Lepidoptera: Gelechiidae

Other names: Platyedra gossypiella Saunders

Depressaria gossypiella Saunders

Ephestia gossypiella Saunders

Gelechia gossypiella Saunders

Gelechiella gossypiella Saunders

نام انگلیسی: pink bollworm ، pink cotton bollworm

نکاتی در باره طبقه بندی و نامگذاری:

این آفت اولین بار توسط Saunders در سال 1843 تحت جنس Depressaria طبقه بندی گردید. این گونه سپس تحت نام های Ephestia gossypiella، Gelechia gossypiella، Gelechiella gossypiella و Platyedra gossypiella گزارش شده است.

دامنه میزبانی:

P. gossypiella یک آفت الیگوفاژ بوده و روی بامیه، کنف (Hibiscus cannabinus) و H. sabdariffa گزارش شده است . این آفت در اواخر فصل که سطح خارجی غوزه های پنبه سخت می شود روی بامیه بیشتر دیده می شود.

میزبان های اولیه:

Gossypium (cotton), Abelmoschus esculentus (okra), Abutilon indicum (country mallow), Hibiscus (rosemallows), Malvaceae, Abutilon (Indian mallow), Hibiscus cannabinus (kenaf), Hibiscus sabdariffa (Jamaica sorrel), Medicago sativa (lucerne).

میزبان های وحشی:

Althaea (hollyhocks), Gossypium arboreum (cotton, tree), Gossypium herbaceum (short staple cotton).

خسارت:

کرم سرخ پنبه یکی از مخربترین آفات پنبه در دنیا است. این آفت در آسیا، آفریقا و جزایر هاوایی وجود داشته و بیش از مجموع سایر آفات به پنبه خسارت وارد می سازد. این آفت محصول پنبه را تا 50 درصد کاهش داده و میزان روغن دانه ها را پایین می آورد. حداقل خسارت سالانه این آفت در مصر10 درصد تخمین زده شده اما معمولا خسارت بالاتر می باشد. در جزایر هاوایی طی سال 1915 آلودگی غوزه ها به این پروانه 50 تا 99 درصد برآورد شده و نیم تا نه دهم الیاف را نابود ساخته است.

انتشار جغرافیایی:

کرم سرخ پنبه در مناطق گرمسیر امریکا، آفریقا، آسیا، اقیانوسیه و کشورهای نیمه گرمسیر مانند پاکستان، مصر، آمریکا(آریزونا و مکزیک دیده می شود.

اروپا: اسپانیا، ایتالیا، دانمارک،روسیه، رومانی، مقدونیه یوگسلاوی و یونان

آسیا: اردن، اسرائیل، افغانستان، اندونزی،ایران( قرنطینه داخلی)، بنگلادش، پاکستان، تایلند، ترکیه، چین، ژاپن، سری لانکا، سوریه، عراق، عربستان سعودی، فیلیپین، قبرس، کامبوج، کره شمالی و جنوبی، لائوس، میانمار، هند، ویتنام و یمن.

این آفت از ازبکستان نیز در بعضی منابع گزارش شده است که اشتباه می باشد.

آفریقا: آفریقای مرکزی، آنگولا، اوگاندا، اتیوپی، الجزایر، بروندی، بنین، بورکینافاسو، تانزانیا، توگو، تونس، چاد، روآندا، زیمباوه، سری آلئون، سنگال، سودان، سومالی،


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره کرم سرخ پنبه 20 ص