یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

جانشینی حضرت علی

اختصاصی از یاری فایل جانشینی حضرت علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

رسـول خـدا(ص ) بـراى هـر چـه رسمى تر شدن امر جانشینى امیرمؤمنان (ع ) مراسمى را به شیوهمعمول آن روزگار اجرا کرد. این مراسم عبارت بود از گذاشتن عمامه بر سرحضرت على (ع ). اعـراب در آن روزگـار تـاج نـداشـتند و عمامه به منزله تاجشان بود. پیامبر بزرگواراسلام (ص ) عـمامه خود را که (سحاب ) نام داشت ,بر سر حضرت على (ع ) گذاشت وبدین ترتیب بطور رسمى وى را به عنوان جانشین تعیین کرد. روایتهاى گوناگونى در این باره نقل شده است . از آن جمله اینکه پیامبر(ص ) با دست خود عمامه را بـر سـر حـضـرت على (ع ) نهاد و از روبه رو به وى نگریست , آن گاه رو به اصحاب کرد و فرمود: تـاجـهـاى فرشتگان چنین است . روایتهاى دیگرى بیانگر آن است که پیامبر(ص ) پس از گذاشتن عـمـامـه , جـمـلـه مـعـروف (هـر کـس کـه مـن مـولاى اویـم این على (ع ) مولاى اوست ) را نیز فرمود. برخى از افراد گفته اند: سخن رسول خدا(ص ) مبنى بر دوست داشتن على (ع ) دلالت برجانشینى وى پس از آن حضرت نمى کند و تنها بیانگر این امر است که باید على (ع ) رادوست داشت .در پاسخ باید گفت : اول آنکه شنوندگان گفتار رسول خدا(ص ) برداشتى غیر از دوستى داشتند, چـرا کـه مـراسـم بیعت انجام دادند. دوم , به فرض آنکه سخن پیامبر(ص ) تنها بردوستى على (ع ) دلالـت کند, خود بیانگر آن است که توجه پیامبر(ص ) به دلیل شایستگى و لیاقتى بود که على (ع ) داشـت . اگـر هـم پیامبر(ص ) بروشنى نگفته بود که على (ع )جانشین پس از من است , مردم خود بـایـد مـى دانستند که پس از پیامبر(ص ) کسى را به جانشینى برگزینند که بیش از دیگران موردتوجه و علاقه حضرتش بوده است . بـراسـتـى اگر توجه و دوستى پیامبر(ص ) نمى توانست ملاک انتخاب باشد, چرا نسبت به دیگران عـنـوان مى شود که مورد عنایت پیامبر بوده اند و مواردى بسیار کم اهمیت را ـ برفرض درستى ـشـاهـد مـى آورنـد . حـقـیـقت امر این است که دست سیاست بازى ,فضیلت و شایستگى حضرت على (ع ) را ندیده گرفت و او را از صحنه کنارزد.

      جانشینى على (ع ) و کامل شدن دین

حادثه غدیر از جنبه دیگرى نیز قابل دقت و اهمیت است . به عقیده بسیارى از مفسران آیه زیر که ازکـامـل شـدن دیـن اسلام و نومیدى کافران خبر مى دهد در روز غدیر خم و پس از تعیین حضرت على (ع ) به جانشینى پیامبر نازل شده است .... الـیـوم یـئس الـذیـن کـفـروا مـن دیـنکم فلاتخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم دینکم و (( اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا... )) امـروز کافران از اینکه به دین شما دستبرد زنند نومید شدند, پس شما از آنان نترسید و از من بیمداشـتـه بـاشـیـد. امروز دین شما را کامل گردانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و آیین اسلام را برایتان برگزیدم .از ایـن آیـه اسـتفاده مى شود که انتخاب حضرت على (ع ) ضمانتى براى اجراى احکام دینى بود. در حـقـیقت با تعیین على (ع ) به عنوان مرجع مردم در امور اسلامى , دین اسلام به درجه کمال خود رسید و رسول خدا(ص ) با انجام این کار بزرگ ادامه کار را به اهل آن سپرد و رسالت الهى اش را به پایان برد.سپاه اسامه رسـول خـدا(ص ) در واپـسـیـن روزهـاى زنـدگـى , سـپـاهـى براى جنگ بارومیان تدارک دیدکـه فرماندهى آن با جوانى به نام (اسامة بن زید) بود. آن حضرت بر شرکت افراد در این سپاه تاءکید فـراوان ورزیـد و کـسانى را که از رفتن خوددارى کنند نفرین کرد. تنها چند نفر را ازرفتن معاف کـرد کـه حـضـرت عـلى (ع ) از جمله آنان بود. با این وجود تعداد زیادى از افرادکه گردانندگان صحنه سقیفه از سرشناس ترین آنها بودند, از رفتن سر باز زدند و به شهربازگشتند. بـراستى پافشارى و شتاب پیامبر(ص ) در اعزام سپاه اسامه براى چه بود؟ شکى نیست که یک علت آن مقاصد نظامى بود, اما رخدادهاى بعدى سبب دیگرى را هم آشکارمى سازد. حقیقت امر این بود که پیامبر(ص ) مى خواست عناصر مزاحم استقرارجانشینى حضرت على (ع ) را از مدینه دور سازد. آن حـضـرت بـا آگـاهـى از روحیه یارانش بخوبى پیش بینى مى کرد که با جانشین او به مخالفت بـرمـى خیزند. از این رو, مى خواست راه توطئه را ببندد, ولى آنان با سرپیچى از فرمان پیامبر(ص ) هدفهاى خویش را عملى ساختند.

رسول خدا(ص ) وقتى دریافت کسانى که باید از مدینه بیرون مى رفتند سرپیچى کرده وکنار بستر آن حـضـرت نـشـسته اند, متوجه توطئه گردید.کاغذ و قلم خواست و فرمود:مى خواهم چیزى را بـنویسم که پس از من هرگز گمراه نشوید, ولى آنان مانع شدند و یک تن از آنان (عمر) بى ادبانه گفت : بیمارى بر او چیره شده این مرد هذیان مى گوید. وقـتـى رسـول خـدا(ص ) دیده از جهان بر بست هم او میان مردم آمد و براى جلب توجه اذهان به سـوى خـودش فـریـاد زد: مـحـمد هرگز از دنیا نرفته است . هر کس بگوید او مرده سروکارش با شـمشیر من خواهد بود. پس از ساعتى ابوبکر از بیرون مدینه رسید و به میدان آمد و به اصطلاح او را بـه خـطـایـش آگاه ساخت که نه محمد(ص ) نیز همانندپیامبران گذشته از میان مردم رفته است .بـه این ترتیب , مردم در یک سردرگمى واقع شدند و سپس آن دو با ابوعبیده جراح همراه شده به مـحـل سـقـیـفـه بـنـى سـاعده رفتند و فردى را که مورد نظر خودشان بود به جانشینى پیامبر برگزیدند, و از این لحظه به بعد, مسیر تاریخ اسلام بطور کامل عوض شد و به سویى رفت که مورد خواست و رضایت خدا و رسولش نبود.خـوشـبختانه براى جانشینى امام خمینى(قدسره ) در نظام , مشکلى اساسى پیش نیامد,اگر چه مـشـکـلـى بود و به لطف الهى برطرف شد. در واقع درس آموزى از حادثه رحلت پیامبر(ص ) این نـتـیجه را براى نظام ما به بار آورد که خبرگان امت به سرعت جانشین امام را تعیین کردند. اگر خـداى نکرده امام خمینى قدس سره , خود آقاى منتظرى را از قائم مقامى خلع نمى کرد, سرنوشت انقلاب نگران کننده بود.

الحمد لله و الصلاة و السلام على رسول الله محمد و على آله و اصحابه و من تبعه بإحسان الى یوم الدین.

 

با تشکر از رد فعل حسنه ى شما که ناشى از حب و مودت شما به اهل البیت و همچنین آرامش و مدارا براى شنیدن رأیى که قبولش مقدارى برایتان سخت آمده .

بنده اینجا قسمتى از سخنان خودتان را برایتان ترجمه مى کنم :

"فکلمه علی ( رضی الله عنه ) وقال : إنک استبددت علینا بالأمر وکنا نرى أن لنا حقا لقرابتنا من رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) ، فلم یزل یکلم أبا بکر حتى فاضت عینا أبی بکر ، ثم بایعه العشیة " . قوله ( ولم یتباعد العهد ) الواو للحال یشکی إلیه ( صلى الله علیه وآله ) من أمته بعده فی تظافرهم على غصب حقه وحقها ( علیهم السلام ) وهضمها على قرب عهدهم به ( صلى الله علیه وآله ) وطراوة ذکره أو الذکر الذی هو القرآن الآمر بإکرام ذوی القربى ، وزعمتم أن لا إرث لنا ، أفحکم الجاهلیة تبغون ، ومن أحسن من الله حکما لقوم یوقنون * ( ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الاخرة من الخاسرین"

در اینجا امام علی (ع ) مى گوید: تو أمر خودت را بر ما تلقین کردى و در حالیکه ما بخاطر نزدیکى و خویشاوندى مان به رسول الله ( صلى الله علیه و اله و سلم ) حقى ( خلافت و حکم ) براى خودمان قائل مى داشتیم.

اینجا به روشنى امام على سبب طلب خلافت از جانب خود را " خویشاوندى " به رسول الله دانسته و سخنى از حکم خدایى و امامت خدایى ندارد و نسبت آنرا نیز " امامت الهى " نمى شناسد!

و بعد چشمان ابوبکر از گفتار على گریان شده و سپس على با ابوبکر بیعت مى کند.

 

این همان موضوعى است که خواستم نظر شما را بدان جلب کنم.

مجتمع مسلمانان بعد از رسول اسلام صلوات الله علیه یک مجتمعى آزاد بوده و هر کس مى توانسته خود را کاندید در انتخابات آزاد کرده و این کلام امام علی در حقیقت نقضى شدید به اعتقاد شماست که فکر مى کنید " امامت منصبى و مقامى الهى ست و مردم در آن دستى نداشته و حتى خود امام نیز به اختیار خودش امام بعدى اش را انتخاب نمى کند بلکه خداوند به او امر مستقیم داده و بایستى بر آن رویه جلو رود ! "

 

امامت بنابه اعتقاد شما ، همان نبوت است که به شکل و نامى دیگر ادامه یافته و در حقیقت حق انتخاب را از مردمان برداشته و آنرا به خدانسبت داده است.

نبوت به امر خدا ختم یافته یعنى دیگر کسى نمى تواند سخن و امر خود را ماوراء بشر توصیف کرده و مردم را به تعبد بدان دعوت کند.

البته ما عصمت صحابه و آل بیت را قبول نداشته و آنان را در امور زندگى شان مجتهدانى که سعى خود را در خدمت این دین به کار گرفته ، مى دانیم .

 

و در اینجا نظر شما را به این مورد نیز جلب مى کنم:

در عبارات زیر که انتساب آنرا به دختر رسول الله صلى الله علیه و على اله وسلم ، غیر ممکن مى بینم ، فاطمه (ع ) با یاد کردن آیه ى " وارث شدن سلیمان از داود " و آیه ى " طلب کردن زکریا ( ع ) از خدا وارثى که از آل یعقوب و او ارث برده و او را مورد رضا قرار دهد " سخن رانده .

ایشان  ( فاطمه رضی الله عنها ) خود را همانند آنان ( سلیمان و یحیى ) به طلب ارث خود از رسول الله صلوات الله علیه پرداخته ، که با نظرى به قرآن و زندگى آن انبیاء ثابت مى شود که هیچ هدف آن انبیاء ارث مال نبوده بلکه " ارث نبوت " بوده است.

اولاً ، داود (ع) صاحب اولاد فراوان بوده ( بیش از صد ) و اگر قرار بود از ارث مال سخن آید به همه آن فرزندان یکسان مى رسید و لازم نبود خداوند فقط به ذکر سلیمان اکتفاء کند.

خداوند سلیمان را وارث نبوت و ملک از داود ساخت .

ثانیاً ، نبى الله زکریا   (ع ) خود فردى بنابه روایات نجار بوده و مالدار نبوده که از خداوند طلب وارث مال نماید .

در ضمن در درخواست نبى الله زکریا  (ع) به خوبى واضح است که او مى خواهد صاحب فرزندى باشد که همانند خودش و یعقوب " نبی " باشد .

زیرا او مى فرماید : رب . . فهب لى من لدنک ولیا * یرثنى ویرث من آل یعقوب واجعله رب رضیا .

خداوندا از جانب خودت به من یک " ولی " بخشایش فرما که از من ارث برده و از آل یعقوب و او را از مورد رضاى خودت قرار ده.

و هنگامى که خداوند بشارت یحیى نبی ( ع ) را به او داد، کاملاً واضح شده که این همان در خواست ذکریا بود ( درخواست فرزندى که بر مقام نبوت باشد )  .

اینهم سخنانى که به سیدة فاطمه رضی الله عنها نسبت داده شده ، دوباره مراجعه کنید.

أیها ( 1 ) معشر المسلمین ، أأبتز إرث أبی ، یا بن أبی قحافة ؟ ! أبى الله ( عزوجل ) ( 2 ) أن ترث أباک ولا أرث أبی ؟ ! لقد جئت شیئا فریا ، جرأة منکم على قطیعة الرحم ، ونکث العهد ، فعلى عمد ما ترکتم کتاب الله بین أظهرکم ونبذتموه ، إذ یقول الله ( عزوجل ) : * ( وورث سلیمان داود ) * ( 3 ) . ومع ما ( 4 ) قص من خبر یحیى وزکریا إذ یقول * ( رب . . فهب لى من لدنک ولیا * یرثنى ویرث من آل یعقوب واجعله رب رضیا ) * ( 5 ) . وقال ( عزوجل ) : * ( یوصیکم الله فی أولادکم للذکر مثل حظ الانثیین ) * ( 6 ) وقال ( تعالى ) : * ( إن ترک خیرا الوصیة للوالدین والاقربین ) * ( 7 ) . فزعمتم أن لا حظ لی ، ولا أرث من أبی ! أفخصکم الله بآیة أخرج أبی منها ؟ ! أم تقولون أهل ملتین لا یتوارثون ( 8 ) ؟ ! أو لست وأبی من أهل ملة واحدة ؟ ! أم أنتم بخصوص القرآن وعمومه أعلم من النبی ؟ !

" فأتبعها رافع بن رفاعة الزرقی ، فقال لها : یا سیدة النساء ، لو کان أبو الحسن تکلم فی هذا الامر وذکر للناس قبل أن یجری هذا العقد ، ما عدلنا به أحدا . فقالت له بردنها : " إلیک عنی ، فما جعل الله لاحد بعد غدیر خم من حجة ولا عذر "

عجیب اینکه بعد از خطبه اى طولانى که به فاطمة سلام الله علیها نسبت داده شده ، شخصى بنام رافع بن رفاعة الزرقی به دنبال ایشان آمده و مى گوید : اى خانم خانمها ، اگر ابو الحسن ( امام على ) در این موضوع ( فکر مى کنم منظورش امامت ) حرفى زده بود و مردم را یاد آورى نموده بود قبل از این عقد ( بیعت ) ، ما کسى را به او ترجیح نمى دادیم .

و سخن ما نیز اینست ، آیا امام على (ع) برخلاف امر خدا و رسول ، مردم را از راهنمایى دور کرده و آنان را در امرى " خلاف خدا و رسولش " همراهى مى کند؟!

فقال أبو بکر لها : صدقت یا بنت رسول الله ، لقد کان أبوک بالمؤمنین رؤوفا رحیما ، وعلى الکافرین عذابا ألیما ، وکان - والله - إذا نسبناه وجدناه أباک دون النساء ، وأخا ابن عمک دون الاخلاء ( 7 ) آثره على کل حمیم ، وساعده على الامر العظیم ، وأنتم عترة نبی الله الطیبون ، وخیرته المنتجبون ، على طریق الجنة ( 8 ) أدلتنا ، وأبواب الخیر لسالکینا ( 9 ) . فأما ما سألت ، فلک ما جعله أبوک ، مصدق قولک ، ولا اظلم حقک ، وأما ما سألت من المیراث فإن رسول الله قال : " نحن معاشر الانبیاء لا نورث

در عبارات فوق ، ابوبکر صدیق با حق شناسى و محبت تام و شناسایى حق اهل البیت ، با تکرار حدیث رسول اسلام (ص) نشان مى دهد که اولیت و برترى نزد  او التزام به حدیث رسول الله صلى الله علیه و اله و سلم است.

و براى اینکه همه ى موضوعات قاطى و مخلوط نشود ، موضوع دفن فاطمه سلام الله علیها را یا به موضوعى جدا یا مختصراً این سؤال را طرح کنم که :

آیا امام على (ع ) تمام مسلمانان و صحابه را با خبر و بر نماز جنازه ى همسر خود خواند و بعد با روبرویى به ابوبکر گفت: تو اجازه ى نماز خواندن ندارى ؟!

 

و همه ى مسلمانان بر این امر که نماز جنازه " سنت کفایت" است ، تأکید دارند .

یعنى ، اگر عده اى خواندند ، دیگر واجب بودن آن از بقیه برداشته مى شود.

و اینکه امام على در شبانه خلیفه ى مسلمانان را خبر نداده ( در صورت صحیح بودن خبر ) جز این نیست که لزومى بر این امر نبوده است.

و در باره ى مخفى بودن قبر فاطمه سلام الله علیها این سؤال وارد است :

آیا در کتابهایتان ننوشته که " امام حسن علیه السلام " بنابه وصیتى در کنار مادر دفن شد؟

اگر قبر حسن رضی الله عنه معلوم شده بود ، قبر مادر در کنار او بوده و یکى از شیعیان نیز کتابى نوشته که ثابت کرده که قبر سیدة فاطمة (ع) معلوم بوده است. ( برایتان نشان و مؤلف آنرا مى آورم ، زیرا الآن به خواطرم نیست )

باز تکرار مى کنم که کتابها مخلوطى از حقیقت و دروغ است و هدفى جز به زیر سؤال قرار دادن اهل بیت و صحابه نیست.

زیرا آنان حمل کننده ى این کتاب ( قرآن ) و حفظ آن و سنت رسول بوده اند .

و دشمنان اسلام به خوبى مى دانند که با زیر سؤال قرار دادن اولین نسل همزمان رسول اسلام ، بزرگترین ضربه ى خود را بر این دین که به سوى شرق و غرب منتشر مى شده ، نشانه داده اند.

زیرا بیعت اهل بیت با صحابه و همکارى آنان در خلافت اسلامى جز شریک بودن آنان در تصمیم هاى آنان نیست.

 

از الله تعالى طلب دارم که در این روزهاى مبارک به آن راهى هدایت کند که رسول خاتم محمد بن عبد الله صلى الله علیه و على آله وسلم بوده و اهل بیتش نیز بر آن منهج راه نهاده و مردم را رهنما مى شدند.

واقعه غدیر خم

کتاب: فروغ ولایت ص 124 تا 142

نویسنده: استاد جعفرسبحانى

پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم در سال دهم هجرت براى انجام فریضه وتعلیم مراسم حج‏به مکه عزیمت کرد. این بار انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را «حجة الوداع‏» نامیدند. افرادى که به شوق همسفرى ویا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد وبیست هزار تخمین زده شده‏اند.

مراسم حج‏به پایان رسید وپیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم راه مدینه را،در حالى که گروهى انبوه او را بدرقه میکردند وجز کسانى که در مکه به او پیوسته بودند همگى در


دانلود با لینک مستقیم


جانشینی حضرت علی

امام رضا

اختصاصی از یاری فایل امام رضا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

امام‌ رضا ( ع‌ )

امام‌ رضا ( ع‌ ) در روز جمعه‌ ، یا پنج‌ شنبه‌ ۱۱ ذی‌ حجه‌ یا ذی‌ قعده‌ یا ربیع‌ الاول‌سال‌ ۱۵۳ یا ۱۴۸ هجری‌ در شهر مدینه‌ پا به‌ دنیا گذاشت‌ .

● ولادت‌ ، وفات‌ ، طول‌ عمر و مدفن‌ آن‌ حضرت‌

امام‌ رضا ( ع‌ ) در روز جمعه‌ ، یا پنج‌ شنبه‌ ۱۱ ذی‌ حجه‌ یا ذی‌ قعده‌ یا ربیع‌ الاول‌سال‌ ۱۵۳ یا ۱۴۸ هجری‌ در شهر مدینه‌ پا به‌ دنیا گذاشت‌ . بنابر این‌ تولد آن‌ حضرت‌ مصادف‌ با سال‌ وفات‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) بوده‌ یا پنج‌ سال‌ پس‌ از در گذشت‌ آن‌ حضرت‌ رخ‌ داده‌ است‌ . همچنین‌ وفات‌ آن‌ حضرت‌ در روز جمعه‌ یا دوشینه‌ آخر صفر یا ۱۷ یا ۲۱ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ یا ۱۸ جمادی‌ الاولی‌ یا ۲۳ ذی‌ قعده‌ یا آخر همین‌ ماه‌ در سال‌ ۲۰۳ یا ۲۰۶ یا ۲۰۲ هجری‌ اتفاق‌ افتاده‌ است‌ . شیخ‌ صدوق‌ در عیون‌ اخبار الرضا گوید قول‌ صحیح‌ آن‌ است‌ که‌ امام‌ رضا ( ع‌ ) در ۲۱ رمضان‌ ، در روز جمعه‌ سال‌ ۲۰۳ هجری‌ در گذشته‌ است‌ . وفات‌ آن‌ حضرت‌ در سال‌ ۲۰۳ در طوس‌ و در یکی‌ از روستاهای‌ نوقان‌ به‌ نام‌ سناآباد اتفاق‌ افتاد .

با تاریخ‌ های‌ مختلفی‌ که‌ نقل‌ شد ، عمر آن‌ حضرت‌ ۴۸ یا ۴۷ یا ۵۰ یا ۵۱ سال‌ و ۴۹ یا ۷۹ روز یا ۹ ماه‌ یا ۶ ماه‌ و ۱۰ روز بوده‌ است‌ ، اما برخی‌ که‌ سن‌ آن‌ حضرت‌ را ۵۵ یا ۵۲ یا ۴۹ سال‌ دانسته‌اند ، سخنشان‌ با هیچ‌ یک‌ از اقوال‌ و روایات‌ ، منطبق‌ نیست‌ و ظ‌اهرا تسامح‌ آنان‌ از اینجا نشأت‌ گرفته‌که‌ سال‌ ناقص‌ را به‌ عنوان‌ یکسال‌ کامل‌ حساب‌ کرده‌اند . از جمله‌ این‌ اقوال‌ شگفت‌ آور سخن‌ شیخ‌ صدوق‌ در عیون‌ اخبار الرضا است‌ که‌ گفته‌ است‌ : میلاد امام‌ رضا (ع‌ ) در ۱۱ ربیع‌ الاول‌ سال‌ ۱۵۳ و وفات‌ وی‌ در ۲۱ رمضان‌ سال‌ ۲۰۳ بوده‌ و با این‌ حساب‌ آن‌ حضرت‌۴۹ سال‌ و شش‌ ماه‌ در این‌ جهان‌ زیسته‌ است‌ . مطابق‌ آنچه‌ صدوق‌ نقل‌ کرده‌ ، عمرآن‌ حضرت‌ پنجاه‌ سال‌ و شش‌ ماه‌ و ده‌ روز میشود و منشاء این‌ اشتباه‌ را باید عدم‌ دقت‌ در جمع‌ و تفریق‌ اعداد دانست‌ شیخ‌ مفید نیز مرتکب‌ این‌ اشتباه‌ شده‌ است‌ و ما در حواشیهای‌ خود بر کتاب‌ المجالس‌ السنیه‌ متذکر این‌ خطا شده‌ایم‌ .

بنابر گفته‌ مولف‌ مطالب‌ السؤول‌ ، امام‌ رضا ( ع‌ ) ۲۴ سال‌ وچند ماه‌ بنابر قول‌ ابن‌ خشاب‌ ۲۴ سال‌ و ۱۰ ماه‌ از عمر خویش‌ را با پدرش‌ به‌ سر برد . لکن‌ مطابق‌ آنچه‌ گفته‌ شد ، عمر آن‌ حضرت‌ در روز وفات‌ پدرش‌ ۳۵ سال‌ یا ۲۹ سال‌ و دو ماه‌ بوده‌ و پس‌ از درگذشت‌ پدرش‌ چنانکه‌ در مطالب‌ السؤول‌ نیز آمده‌ ، ۲۵ سال‌ زیسته‌ است‌ و نیز مطابق‌ آنچه‌ قبلا گفته‌ شد آن‌ حضرت‌ پس‌ از پدرش‌ بیست‌ سال‌ در جهان‌ زندگی‌ کرد .

چنانکه‌ شیخ‌ مفید نیز در اشارد همین‌ قول‌ را گفته‌ است‌ . برخی‌ نیز این‌ مدت‌ را بیست‌ سال‌ و دو ماه‌ ، یا بیست‌ سال‌ و نه‌ ماه‌ ، یا بیست‌ سال‌ و چهار ماه‌ ، یا بیست‌ و یکسال‌ و ۱۱ ماه‌ ذکر کرده‌ اند که‌ این‌ مدت‌ ، روزگار امامت‌ و خلافت‌ آن‌ حضرت‌ به‌ شمار است‌ . در طول‌ این‌ مدت‌ آن‌ حضرت‌ دنباله‌ حکومت‌ هارون‌ رشید را که‌ ده‌ سال‌ و بیست‌ و پنج‌ روزبود درک‌ کرد . سپس‌ امین‌ از سلطنت‌ خلع‌ شد و عمویش‌ ابراهیم‌ بن‌ مهدی‌ برای‌ مدت‌ بیست‌ و چهار روز به‌ سلطنت‌ نشست‌ . آنگاه‌ دوباره‌ امین‌ بر او خروج‌ کرد و برای‌ وی‌ از مردم‌ بیعت‌ گرفته‌ شد و یکسال‌ و هفت‌ ماه‌ حکومت‌ کرد ولی‌ به‌ دست‌ طاهر بن‌ حسین‌ کشته‌ شد . سپس‌ عبد الله‌ بن‌ هارون‌ ، مامون‌ ، به‌ خلافت‌ تکیه‌ زد و بیست‌ سال‌ حکومت‌ کرد . امام‌ رضا ( ع‌ ) پس‌ از گذشت‌ پنج‌ یا هشت‌ سال‌ از خلافت‌ مأمون‌ به‌ شهادت‌ رسید .

● مادر امام‌ رضا ( ع‌ )

در مطالب‌ السؤول‌ گفته‌ شده‌ است‌ که‌ : مادر آن‌ حضرت‌ کنیزی‌ بود که‌ خیزران‌ مرسی‌نام‌ داشت‌ . برخی‌ نام‌ وی‌ را شقراء نوبیه‌ ، ذکر کرده‌اند که‌ اروی‌ ، اسم‌ او و شقراء لقب‌ وی‌ بوده‌ است‌ .

طبرسی‌ در اعلام‌ الوری‌ گوید : مادرش‌ کنیزی‌ بود به‌ نام‌ نجمه‌ که‌ به‌ وی‌ ام‌ البنین‌ می‌ گفتند . برخی‌ نام‌ مادر آن‌ حضرت‌ را سکن‌ نوبیه‌ و تکتم‌ نیز گفته‌اند . حاکم‌ ابو علی‌ گوید : از جمله‌ شواهدی‌ که‌ دلالت‌ دارد نام‌ مادر امام‌ رضا ( ع‌ ) تکتم‌ بود ، سخن‌ شاعری‌ است‌ که‌ در مدح‌ آن‌ حضرت‌ فرموده‌ است‌ : و اجدادا علی‌ المعظم‌ رهظ‌ا الا ان‌ خیر الناس‌ نفسا و والدا و اتتنا به‌ للعلم‌ و الحلم‌ ثامنا اماما یودی‌ حجهٔ‌ الله‌ تکتم‌ ابو بکر گوید : عده‌ای‌ این‌ شعر را به‌ عموی‌ ابو ابراهیم‌ بن‌ عباس‌ منسوب‌ ساخته‌اند و من‌ آن‌ را روایت‌ نمی‌ کنم‌ و روایت‌ و سماع‌ این‌ شعر برای‌ من‌ واقع‌ نشده‌ بنابراین‌ نه‌ آن‌ را اثبات‌ می‌ کنم‌ و نه‌ ابطال‌ .

وی‌ همچنین‌ گوید : تکتم‌ از اسامی‌ زنان‌ عرب‌ است‌ و در اشعار بسیاری‌ به‌ کار رفته‌ است‌ . از جمله‌ در این‌ بیت‌ : " طاف‌ الخیالان‌ فزا دا سقما خیال‌ تکنی‌ و خیال‌ تکتما " فیروز آبادی‌ نیز بر این‌ اظ‌هار نظر صحه‌ گذارده‌ و گفته‌ است‌ : تکنی‌ و تکتم‌ به‌ صورت‌ مجهول‌ ، هر یک‌ از نامهای‌ زنان‌ است‌ .

● کنیه‌ آن‌ حضرت‌

کنیه‌ آن‌ حضرت‌ را ابوالحسن‌ و نیز ابوالحسن‌ ثانی‌ خوانده‌اند . ابو الفرج‌ اصفهانی‌ در مقاتل‌ الطالبین‌ روایتی‌ نقل‌ کرده‌ و مبنی‌ بر آن‌ که‌ کنیه‌ آن‌ حضرت‌ ، ابو بکر بوده‌ است‌ . وی‌ به‌ سند خود از عیسی‌ بن‌ مهران‌ از ابوصلت‌ هروی‌ نقل‌ کرده‌ است‌ که‌ گفت‌ : روزی‌ مأمون‌ از من‌ پرسشی‌ کرد . گفتم‌ : ابو بکر در این‌ باره‌ چنین‌ و چنان‌ گفته‌ است‌ . مأمون‌ پرسید : کدام‌ ابو بکر ؟ ابو بکر ما یا ابو بکر اهل‌ سنت‌ ؟ گفتم‌ ابوبکر ما . پس‌ عیسی‌ از ابوصلب‌ پرسید : ابو بکر شما کیست‌ ؟ پاسخ‌ داد : علی‌ بن‌ موسی‌ الرضاست‌ که‌ بدین‌ کنیه‌ خوانده‌ می‌ شود .

● لقب‌ آن‌ حضرت‌

در کتاب‌ مطالب‌ السؤول‌ در این‌ باره‌ آمده‌ است‌ : القاب‌ آن‌ حضرت‌ عبارت‌ است‌ ازرضا، صابر ، رضی‌ و وفی‌ ، که‌ مشهورترین‌ آنها رضاست‌ . در فصول‌ المهمهٔ‌ نیز مشابه‌ این‌ مطلب‌ آمده‌ با این‌ تقاوت‌ که‌ در آنجا به‌ جای‌ القاب‌ رضی‌ و وفی‌ ، زکی‌ و ولی‌ یاد شده‌ است‌ . در مناقب‌ ابن‌ شهر آشوب‌ گفته‌ شده‌ است‌ : احمد بزنطی‌ گوید : بدان‌ جهت‌ آن‌ حضرت‌ را رضا نامیدند که‌ او از خدا در آسمانش‌ رضا بود و برای‌ پیامبر و ائمه‌ در زمین‌ رضا بود . و نیز گفته‌اند چون‌ مخالف‌ وموافق‌ گرد آن‌ حضرت‌ بودند وی‌ را رضا نامیدند . همچنین‌


دانلود با لینک مستقیم


امام رضا

کنوانسیون1969

اختصاصی از یاری فایل کنوانسیون1969 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

نوانسیون ( معاهده ) 1969 وین در خصوص حقوق معاهدات

تاریخ امضاء : 23/5/1969

تاریخ لازم الاجرا شدن : 27/1/1980

اشاره

تدوین مقرّرات حقوقی معاهدات بین المللی، اولین بار در چهارچوب کوششهای مؤسسات خصوصی توسط دانشگاه هاروارد مورد توجه قرار گرفت که در سال 1935 طرف معروف و شایان توجّهی را در این خصوص تنظیم کرد. اما تدوین رسمی بین المللی آن از سال 1949 در دستور کار کمیسیون حقوق بین الملل سازمان ملل متحد قرار گرفت. پس از تلاشهای فراوان در سال 1966، کمیسیون متن نهایی پروژة کنوانسیون را تصویب کرد که در این کار حقوقدانان بزرگی چون «بریرلی» -1- ، «لوترپاخت» -2- ، «فیتزموریس» -3- و «والدوک» -4- نقش مخبر داشتند. مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامة (XXI) 2166 مورخ 5 دسامبر 1966 خود تصمیم گرفته کنفرانس بین المللی مرکب از نمایندگان تام الاختیار دولتها برای این منظور تشکیل شود. پس از انجام دو دوره جلسات در ماه مه سالهای 1968 و 1969 و سر انجام در 22 مه 1969 و با حضور نمایندگان صد و ده کشور و ناظران چندین سازمان تخصصی بین المللی و چند سازمان بین الدولی، کنوانسیون وین دربارة حقوق معاهدات تصویب شد و از تاریخ 23 مه 1969 برای امضاء و الحاق کشورها مکتوب میباشد. دولت ایران در همان تاریخ آن را امضا کرده اما تا کنون کنوانسیون به تصویب قوة مقننه نرسیده است. طبق آمار دسامبر 1985 مجمع عمومی سازمان ملل متّحد مندرج در مدرک شماره ST/ LEG/ SEL. E/4 تعداد هفتاد و دو کشور عضو این کنوانسیون میباشند که از این تعدا فقط بیست و یک دولت آن را تصویب نمودهاند. البته به موجب ماده 84 آن، از تاریخ 27 ژانویة 1980، که یک ماه پس از تسلیم سی و پنجمین سند تصویب یا الحاق است، کنوانسیون قوت قانونی دارد.

کنوانسیون 1969 وین که میان حقوقدانان غربی به «معاهدة معاهدات» -5- معروف شده و در حقوق بین الملل از اهمیّت فوقالعادهای برخوردار است، مشتمل بر 85 ماده و یک ضمیمه و چندین اعلامیّه و قطعنامة تکمیلی میباشد. در چهارچوب ترتیبات کنوانسیون، اساسی ترین موضوعات حقوق بین الملل مطرح شده اند و مقدّمة آن یادآور چند اصل کلّی حقوق بین الملل مانند اصل رضایت آزادانة دولتها، اصل حسن نیّت، قاعدة الزام آور بودن تعهّدات و اصل تساوی حقوق ملّتها است و در عین حال، احترام به قواعد عرفیِ حقوق بین الملل را در موارد سکوت کنوانسیون مورد تأیید قرار داده است.

کنوانسیون پس از تعریف اصلاحات بکار رفته در بخش دوّم خود به چگونگی انعقاد و اجرای معاهدات میپردازد. مهمترین مسئله در این «حقّ شرط» -6- میباشد که بموجب آن دولته میتوانند هنگام امضاء، تصویب، قبول، تأیید یا عضویت در یک معاهده، تعهّد خود را نسبت به ترتیبات آن مقیّد و مشروط و مانند سازند (ماده 19). از این لحاظ میتوان گفت که کنوانسیون اصل حاکمیّت دولتها به عنوان اساس درنظر گرفته و آن را در قالب استقلال ارداة دولتها تبلور بخشیده است (مانند موادّ 12، 13، 14، 15).

اصل تفکیک حقوق بین الملل از حقوق داخلی (ماده 46)، قواعد تفسیر معاهدات (ماده 31)، و توجه داشتن به « موضوع و هدف معاهده » که بصورت عبارتی کلیدی در چندین ماده بکار رفته است (مواد 19 و 31) از جمله موارد دیگری هستند که همچون حقّ شرط، آزادی اردة دول متعاهد را تأیید میکنند. در بخشهای بعدی به بیان چگونگی اجرا و تفسیر معاهدات پرداخته و مسائل تصحیح و تغییر، ابطال، الغاء و تعلیق اجرائی معاهدات و روش حلّ و فصل اختلافات (موادّ 42 تا 72) و بالاخره اموری چون اخطار، ابلاغ، تصحیح و ثبت معاهدت را مطمح نظر قرار داده است. لیکن آنچه به لحاظ حقوقی بیش از همه اهمیّت دارد و مسئلة رعایت قواعد آمرة حقوق بین الملل –7- (موادّ 53 و 64) و روش حلّ و فصل اختلافات بین المللی (ماده 72) هستند که در معاهدة مذکور پیشبینی شدهاند.

موضوع قواعد آمرة حقوق بین الملل از مسائل مهمّ حقوق بین الملل است که پس از امضای کنوانسیون 1969 وین مورد توجه و بحث و جدلهای فراوان حقوقدانان واقع گردیده است. ماده 53 میگوید: «هر معاهده ای که در زمان انعقاد ب تعارض با یک قاعدة آمرة حقوق عامّ بین الملل باشد، کان لم یکن فرض خواهد شد. بموجب ترتیبات عهدنامة حاضر، قاعدة آمرة حقوق عامّ بین الملل قاعدهای است که مورد قبول جامعة بین الملل دولتها مجموعاً واقع گردیده و به عنوان قاعدهای که مطلقاً استثناء پذیر نبوده و تنها بوسیلة قاعدة دیگر حقوق عامّ بین الملل که دارای همان ویژگی باشد قابل تغییر است، به رسمیّت شناخته شده است.»

گرچه ماده 4 کنوانسیون ترتیبات آن را تنها قابل تسرّی به معاهداتی میداند که پس از قابلیّت اجرای این کنوانسیون منعقد شده باشند، اما در عین حال نظر به مضمون مائة 64 باید گفت تضمین کافی برای ثبات معاهدات داده نشده است.

در هر صورت، مبهم بودن اصطلاح قواعد آمرة حقوق بین الملل این امر را تشدید میکند. شاید بتوان گفت که نویسندگان عهدنامة وین با تشریح این ماده اقدام به اخلاقی کرده و از اصول «حقوق طبیعی» به عنوان مبنای فلسفی و مذهبی حقوق بشر الهام گرفتهاند. آنچه مسلّم است اینکه صرف پذیرش قواعد آمرة حقوق بین الملل علی رغم محدودیتهایش در کنوانسیون، جنبههای دیگر آن تقویت کرده و نیز پیشبینی نحوة حلّ و فصل اختلافات لازم ساخته است.

توجه به مسئلة حل و فصل اختلافات از تلاشهای مثبت کمیسیون حقوق بین الملل در تنظیم کنوانسیون وین محسوب میگردد. بموجب ماده 66 درصورت بروز اختلاف در خصوص اجرا یا تفسیر موادّ 53 و 64 (راجع به قواعد آمرة حقوق بین الملل)، هر دولت متعاهد میتواند بموجب دادخواست موضوع را به دیوان بین المللی دادگستری ارجاع نماید، مگر آنکه همان ماده اختلافات ناشی از دیگر موادّ بخش پبجم کنوانسیون را به روش سازش که در ضمیمة آن پیش بینی شده، قابل ارجاع دانسته باشد.

روش ماده 66 اشکالاتی را دربر دارد:

الف. حلّ و فصل اختلافات ناشی از اجرای موادّ عهدنامه، سوای بخش پنجم، کاملاً مسکوت گذاشته شده است.

ب. رسیدگی قضائیِ دیوان بین المللی دادگستری نه فقط به مورد موادّ 53 و 64 محدود شده است بلکه در این خصوص هم روش پیشبینی شده آسیب پذیر بوده و بستگی به قول طرفهای دیگر دعوی خواهد داشت.

ج. روش سازش که در ضمیمة عهدنامة پیشبینی شده است اشکالات عدیده دارد:

- برای دبیرکلّ سازمان ملل نقشی آنقدر مهمّ قائل شد ه که از اختیارات وی در چهارچوب منشور سازمان ملل متحّد خارج است.

- جنبة محرمانة کوششهای سازش دهنده که شرط اساسی موفقیّت اوست، رعایت شده که گزارش کمیسیون مربوط به دبیرکلّ تسلیم گردد.

- لیست دائمی «سازش دهندگان» صرفاً مرکب از حقوقدانان است؛ در حالیکه در مواردی علمای تاریخ، اقتصاد و سیاست بیشتر میتوانند در سازش مؤثر باشند.

- گزارش کمیسیون سازش و توصیه های آن از حمایت اجرا برخوردار نیست.

علیرغم ابهاماتی که در خصوص قواعد آمرة حقوق بین الملل وجود دارد و اشکالاتی که بر روشهای حل و فصل اختلافات راجع به اجرا و تفسیر معاهده مترتّب میباشد، کنوانسیون وین دربارة حقوق معاهدات اهمّیّت فوق العادة خود را به عنوان یک سند بزرگ حقوق بین الملل حفظ کرده است. باری، کنوانسیون 1986 وین در خصوص «معاهدات منعقده بین دولتها و سازمان بین المللی» که اخیراً تنظیم و برای امضاء افتتاح شده، سعی کرده است از این اشکلات و ابهامات عاری باشد، که خود مستلزم بررسی و توضیح مستقلّ خواهد بود.

چون عهدنامه یک سند حقوقی است و کلمات و اصطلاحات آن با مطالعه انتخاب و درج شده است، لذا در ترجمة متن نیز سعی شده که در عین حفظ روانی و سلاست بیان، از حدود متن تجاوز نشود. به همین لحاظ شاید در بعضی موارد عبارت ثقیل و پیچیده به نظر آید؛ اما برای حفظ امانت - آن هم در ترجمة متن یک عهدنامة بین المللی – چاره ای جز این نبوده است.

به هرحال، ترجمة حاضر از متن انگلیسی بعمل آمده است.

عهدنامة 1969 وین در خصوص حقوق معاهدات

کشورهای طرف عهدنامة حاضر،

با توجه به نقش اساسی معاهدات در تاریخ روابط بین المللی با تشخیص اهمیّت روز افزون معاهدات به عنوان یکی از منابع حقوق بین الملل و به عنوان وسیله ای برای توسعة همکاری مسالمت آمیز بین ملّتها و قطع نظر از نظام اجتماعی وسیسم حکومتی آنها،

با درک این که اصل رضایت آزادانه و اصل حسن نیت و قاعدة الزام آور بودن تعهدات بصورت جهانی مورد قبول قرار گرفته است،

با تأیید اینکه اختلافات مربوط به معاهدات، مانند دیگر اختلافات بین المللی، باید به طریق مسالمتآمیز و طبق اصول عدالت و حقوق بین الملل حل و فصل شود،

با بخاطر آوردن تصمیم ملتهای عضو سازمان ملل برای ایجاد شرایطی که تحت آن بتوان عدالت و احترام به تعهدات ناشی از معاهدات را حفظ کرد،

با درنظر داشتن اصول حقوق بین الملل منعکس در منشور ملل متحد، مانند اصل تساوی حقوق ملتها و حق آنها در تعیین سرنوشت خود، اصل تساوی حاکمیت کشورها و استقلال آنها، اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها، اصل ممنوعیت تحدید به اعمال زور یا اعمال زور، و اصل احترام و رعایت جهانی حقوق بشر و آزادیهای اساسی همة افراد،

با اعتقاد به اینکه تدوین و توسعة مترقیانة حقوق معاهدات که در این عهدنامه تحقق پذیرفته است، در نیل به مقاصد سازمان ملل به نحوی که در منشور ملل متحد بیان شده یعنی حفظ صلح و امنیت بین المللی. توسعة روابط دوستانه و دست یابی به همکاری بین ملتها، کمک خواهد کرد،

و با تأیید این نکته که قواعد حقوق بین الملل عرفی در مورد مسائلی که مشمول مفادّ این عهدنامه نمیشود، همچنان اگر جاری خواهد بود،

به شرح زیر توافق کرده اند:

بخش اول

مقدّمه

ماده 1

قلمرو عهدنامة حاضر

عهدنامة حاضر ناظر بر معاهدات منعقده بین کشورهاست است.

ماده 2

کاربرد اصطلاحات

1. از نظر عهدنامة حاضر:

الف. «معاهده» عبارت است از یک توافق –1- بین المللی که بین کشورها بصورت کتبی منعقد شده و مشمول حقوق بین الملل باشد، صرف نظر از عنوان خاصّ آن و اعم از اینکه در سندی واحد یا در دو یا چند سند مرتبت به هم منعکس شده باشد؛

ب. «تنفیذ»، «قبول»، «تصویب» و «الحاق» به معنای آن اقدام بین المللی است که به حسب موارد واجد یکی از عناوین مزبور بوده و به وسیلة آن، کشوری در عرصة بین المللی رضایت خود را به التزام در قبال یک معاهده ابراز میکند؛

ج. «اختیارات تام» به معنای سندی است که بوسیلة مرجع صالح یک کشور صادر میشود و طبق آن شخص یا اشخاصی برای نمایندگی آن کشور جهت مذاکره، قبول، یا تأیید اعتبار متن یک معاهده، یا جهت اعلام رضایت آن دولت به التزام در قبال یک معاهده، و یا جهت انجام هر اقدام دیگری در مورد یک معاهده تعیین میگردد؛

د. «تحدید تعهد» -1- عبارت است از بیانیة یک جانبهای که یک کشور تحت هر نام یا به هر عبارت در موقع امضا، تنفیذ، قبول، تصویب یا الحاق به یک معاهده صادر میکند و به وسیلة آن قصد خود را دایر بر عدم شمول یا تعدیل آثار حقوقی بعضی از مقررات معاهدات نسبت به خود بیان میدارد؛

هـ. «کشور مذاکره کننده» عبارت است از کشوری که در تنظیم و پذیرفته شدن تمن معاهده شرکت نموده باشد؛

و. «کشور متعاهد» عبارت است از کشوری که رضایت خود را به التزام در قبال یک معاهده اعلام نموده باشد، اعم از اینکه معاهده لازم الاجرا شده باشد یا خیر؛

ز. «طرف» معاهده عبارت است از کشوری که رضایت خود را به التزام در قبال یک معاهده اعلام نموده و معاهده در ارتباط با او لازم الاجرا باشد؛

ح. «کشور ثالث» عبارت است از کشوری که طرف معاهده نباشد؛

ط. «سازمان بین المللی» عبارت است از یک سازمان بین دول؛

2. مفادّ بند 1 راجع به کاربرد اصطلاحات در این عهدنامه، تأثیری در استفاده از آن اصطلاحات، یا در معانی آنها در حقوق داخلی هر کشور ندارد.

ماده 3

توافق بین المللی ای که داخل در قلمرو عهدنامة حاضر نیستند

این واقعیت که عهدنامة حاضر ناظر بر توافقهای بین المللی منعقده بینکشورها و سایر اشخاص موضوع حقوق بین الملل، یا توافقهای فیمابین همان سایر اشخاص موضوع حقوق بین الملل و یا توافقهای بین المللی غیر کتبی نیست، تأثیری در موارد ذیل نخواهد داشت:

الف. ارزش حقوقی توافقهای مذکور؛

ب. شمول هر یک از قواعد منعکس در عهدنامة حاضر بر توافقهای مذکور، در مواردی که توافقهای مورد بحث به موجب حقوق بین الملل و فارغ از این عهدنامه مشمول آن قواعد باشند؛

ج. شمول این عهدنامه بر آن دسته از روابط کشورها که به موجب توافقهای بین المللی بین آنها ایجاد شده و سایر اشخاص موضوع حقوق بین الملل نیز طرف آن توافقها هستند.

ماده 4

عطف به ماسبق شدن عهدنامة حاضر

بدون تأثیر بر آن دسته از قواعد مندرج در عهدنامة حاضر که معاهدات موجود، به موجب حقوق بین الملل و مستقل از این عهدنامه مشمول آنها خواهند بود، عهدنامة حاضر فقط شامل معاهداتی میشود که به وسیلة کشورها پس از لازم الاجرا شدن این عهدنامه نسبت به آنها منعقد شده باشد.


دانلود با لینک مستقیم


کنوانسیون1969

تحقیق در مورد شیوه ویرایش

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد شیوه ویرایش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

شیوه ویرایش (Edit )

این شیوه زمانی به کار می رود که کاربر پس از ایجاد تغییرات در سند موجود، روی کلید ذخیره کلیک می کند. پس از حصول اطمینان از اینکه کاربر پیش از آنکه سند را ذخیره کند، آن را در صفحه نمایش مشاهده کرده است، سند را ذخیره نمائید.از شیوه اجرایی Update (روز آمد کردن) موضوع عبارت، استفاده نمائید، یک عبارت SQL Update به آن بدهید.این Update ساده شده، چگونگی اجرای عبارت را نشان می دهد. در یک کاربری دشوار، می توانید پیش از ذخیره تغییرات، بار دیگر آن را اثبات نمائید.

پاک کردن یک سند (Deleting a Record ):

پاک کردن یک سند، شیبه تغییر یک سند موجود می باشد. کاربر باید برای پاک کردن سند، آن را روی صفحه نمایش بیاورد و سپس بر کلید Delete کلیک نماید. از عبارت SQL Delete برای پاک کردن یک سند از پایگاه داده ها استفاده نمائید. عبارت Delete ، به عبارتی نیاز دارد که سندی را که باید پاک شود را مشخص نماید.

روش پاک کردن (Delete )

به هنگام نوشتن دستورهای رایج برای پاک کردن، مراحل زیر را انجام دهید:

سند را از پایگاه داده ها پاک کنید.

نام آن را از فهرست پاک نمایید.

سند را از فایلهای نوشتاری پاک کنید.

برای پاک کردن سند از پایگاه داده ها، از شیوه اجرایی Update موضوع عبارت برای اجرای عبارت Delete وSQT استفاده نمایید.

ملحقات (Joins ):

یکی از ویژگیهای اصلی پایگاه داده های مرتبط، این است که داده ها در جداول های چندگانه ای که با وجوه مشترکی با یکدیگر مرتبط هستند، ذخیره شده اند. داده ها می توانند یک بار ذخیره شوند و بسیاری نقاط با استفاده از روابط موجود بین جدول ها، به کار گرفته شوند. شما اغلب تمایل دارید که بررخی از موضوعات را از یک جدول و موضوعات دیگر را از یک ویا حتی چند جدول دیگر مرتبط با آن انتخاب نمایید.

اگر چه شما می توانید جداول را با استفاده از عبارت» کجا« (Where ) به یکدیگر مرتبط نمایید، Result-Set قابل Update کردن نیست. اگر می خواهید که کاربر قادر به Update کردن داده باشد، باید از عبارت Join در عبارت Select و SQL استفاده نماید. ملحقات(Join ) ، سه دسته هستند: الحاق داخلی(inner join) ،الحاق چپ(Left join) ، الحاق راست(right join).

جدول 1-13 این سه نوع الحاق را نشان می دهد.

توجه : الحاق راست و الحاق چپ معمولاَ الحاق خارجی راست و الحاق خارجی چپ نامیده می شوند.

بازتاب4-13 (Feedback)

تصور کنید که کاربر، داده ها را وارد فایلهای نوشتاری صفحه نمایش نماید و کلید ذخیره یا پاک کردن را برای اجرای عملیات کلیک نماید. فایل های نوشتاری txt part- Number ، txt Description ، txt Uendor می باشند. فایلهای مشابه آنها در پایگاها داده ها، کدهای Pat Number ، Description ، Vendor می باشند.

عبارتی را برای اضافه کردن یک سند جدید به جدول Product، براساس محتوای فایل نوشتاری کد توسط کاربر وارد شده است، بنویسید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شیوه ویرایش

مقاله امنیت شبکه های کامپیوتری ( کرم )

اختصاصی از یاری فایل مقاله امنیت شبکه های کامپیوتری ( کرم ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

امنیت شبکه های کامپیوتری ( کرم )

هکر اغلب سعی در آسیب رساندن به شبکه را دارد. مهمترین وظیفه یک شبکه کامپیوتری فراهم سازی امکان برقراری ارتباط میان گره های آن در تمام زمانها و شرایط گوناگون است بصورتی که برخی از محققین امنیت در یک شبکه را معادل استحکام و عدم بروز اختلال در آن می دانند. یعنی Security=Robustness+Fault Tolerance . هر چند از زاویه ای این تعریف می تواند درست باشد اما بهتر است اضافه کنیم که امینت در یک شبکه علاوه بر امنیت کارکردی به معنی خصوصی بودن ارتباطات نیز هست. شبکه ای که درست کار کند و مورد حمله ویروسها و عوامل خارجی قرار نگیرد اما در عوض تبادل اطلاعات میان دو نفر در آن توسط دیگران شنود شود ایمن نیست. فرض کنید می خواهید با یک نفر در شبکه تبادل اطلاعات - بصورت email یا chat و ... - داشته باشید، در اینصورت مصادیق امنیت در شبکه به این شکل است : هیچ کس (فرد یا دستگاه) نباید بتواند - وارد کامپیوتر شما و دوستتان شود، - تبادل اطلاعات شما را بشنود و یا از آن کپی زنده تهیه کند، - با شبیه سازی کامپیوتر دوست شما، بعنوان او با شما تبادل اطلاعات کند، - کامپیوتر شما یا دوستتان را از کار بیندازد، - از منابع کامپیوتر شما برای مقاصد خود استفاده کند، - برنامه مورد علاقه خود - یا یک تکه کد کوچک - را در کامپیوتر شما نصب کند، - در مسیر ارتباطی میان شما و دوستتان اختلال بوجود آورد، - با سوء استفاده از کامپیوتر شما به دیگران حمله کند، - و بسیاری موارد دیگر ... اما ببینیم که چه کسانی - فرد، دستگاه، نرم افزار و ... - می توانند امنیت ارتباط برقرار شده شما را تهدید کنند.

هکر (Hacker) در معنای لغوی به فردی گفته می شود که با ابزار به ساخت لوازم خانه (میز، مبل و ...) می پردازد. اما امروزه این اصطلاح بیشتر به افرادی اطلاق می شود که علاقمند به کشف رمز و راز برنامه های مختلف نصب شده روی کامپیوترها می باشند تا به این وسیله دانش و توانایی خود را بالا ببرند. اینگونه افراد معمولا" دانش زیادی از نحوه کار کامپیوتر و سیستم های شبکه ای دارند و اغلب بطور غیر مجاز سعی در ورود به سیستم های اطلاعاتی یا کامپیوتر های شخصی افراد می کنند. اما معنی عمومی تر این لغت امروزه از موارد بالا نیز فراتر رفته و به افرادی گفته میشود که برای خرابکاری و یا سرقت اطلاعات و ... وارد کامپیوترها یا شبکه های کامیپوتری دیگران می شوند. قصد یا غرض این افراد از انجام اینکار ها می تواند تمام مواردی باشد که در مطلب قبل امنیت در دنیای واقعی به آن اشاره کردیم، باشد. امروزه فعالیت این افراد در بسیاری از کشورها در رده فعالیت های جنایی در نظر گرفته می شود. ویروس (Viruse) همانطور که میندانید از لحاظ بیولوژیکی موجودات کوچکی که توانایی تکثیر در درون سلولهای زنده را دارند و اغلب باعث بروز بیماری ها مانند سرما خوردگی، سرخک، هپاتیت و ... می شوند، ویروس نام دارند. ویروس ها عموما" با استفاده از روشهای مختلف در جامعه انسانی - یا حیوانی - منتشر میشوند و در صورت عدم وجود کنترل و درمانها پزشکی خطرات جبران ناپذیری را به جامعه تحمیل می کنند. با ایده برداری از همین روش یعنی زندگی در بدن یک میزبان و انتقال به هنگام تعامل میزبان با همسان خود، نرم افزارهای عموما" کوچکی تهیه شده است که می توانند در یک دستگاه کامپیوتر اجرا شوند و ضمن به خطر انداختن کار آن دستگاه به هنگام تبادل اطلاعات - به هر شکلی - با دیگر کامپیوتر ها خود را پخش کنند. این تبادل می تواند از طریق کپی کردن اطلاعات در روی دیسک باشد، یا اجرا برنامه های کامپیوتر و ...

کرم های شبکه (Worms) همانطور که میدانید حیوانات کوچک، باریک و درازی که بدنی نرم دارند و اغلب در روی زمین، درختان و گیاهان یا حتی زیر خاک زندگی کرده و از برگ گیاهان، حشرات و ... تغذیه میکنند، کرم نامیده می شود. اما در دنیای کامپیوتر و ارتباطات اینترنتی کرم به گونه ای از نرم افزارها گفته می شود که در گره های شبکه - مثلا" کامپیوتر -


دانلود با لینک مستقیم


مقاله امنیت شبکه های کامپیوتری ( کرم )