یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی

اختصاصی از یاری فایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:71

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

برای مفهوم «سلامت اجتماعی[1]» می­توان دو سطح در نظر گرفت. یکی «سطح کلان» که دربر دارنده­ی شاخص­های سلامت جامعه است و در این معنا سلامت اجتماعی را می توان معادل «جامعه ی سالم» در نظر گرفت که در آن شاخص­هایی چون میزان فقر، آموزش، جرم، آلودگی های زیست محیطی، آزادی­های مدنی و غیره را می توان برای کل جامعه در نظر گرفت و سطح دیگر، «سطح خرد» است که به بررسی سلامت اجتماعی فردی با شاخص­هایی چون میزان ارتباطات و تعاملات فردی، مهارت های اجتماعی، سازگاری، انطباق با محیط و غیره می پردازد. سطح اول به سلامت اجتماعی جامعه و دومی به سلامت اجتماعی افراد نظر دارد.

 

2-2-1- مفهوم سلامت اجتماعی فردی

مفهوم سلامت اجتماعی، مفهومی است که در کنار ابعاد جسمی و روانی سلامت، مورد توجه قرار گرفته است. بلوک و برسلو[2] (1971) برای اولین بار در پژوهشی به مفهوم سلامت اجتماعی می پردازند. آن ها سلامت اجتماعی را با «درجه ی عملکرد اعضای جامعه» مترادف کرده و شاخص سلامت اجتماعی را ساختند. آن ها تلاش کردند تا با طرح پرسش های گوناگون در ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی سلامتی فردی، به میزان فعالیت و عملکرد فرد در جامعه برسند.

این مفهوم را چند سال بعد دونالد[3] و همکارانش در سال 1978 مطرح کردند و استدلال آن ها این بود که سلامت، امری فراتر از گزارش علایم بیماری، میزان بیماری ها و قابلیت های کارکردی فرد است. آن ها معتقد بودند که رفاه و آسایش فردی امری متمایز از سلامت جسمی و روانی است. بر اساس برداشت آن­ها سلامت اجتماعی در حقیقت هم بخشی از ارکان وضع سلامت محسوب   می شود و هم می­تواند تابعی از آن باشد (به نقل از امینی رارانی، 1389).

طبق نظر کییز[4]، حلقه­ی مفقوده در تاریخچه­ی مطالعات مربوط به سلامت، پاسخ به این سؤال است: آیا ممکن است افراد، کیفیت زندگی و عملکرد شخصی خود را بدون توجه به معیارهای اجتماعی، ارزیابی کنند؟ کییز در پاسخ به این سؤال، مفهوم سلامت اجتماعی را به عنوان یکی از ابعاد سلامت مطرح می­کند. طبق تعریف وی سلامت اجتماعی عبارت است از: ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع و کیفیت روابطش با افراد دیگر، نزدیکان و گروه­های اجتماعی که عضو آن­هاست (کییز، 2004).

لارسن[5] (1996) سلامت اجتماعی را به عنوان ارزیابی فرد از کیفیت روابطش با خانواده، دیگران و گروه­های اجتماعی تعریف می­کند و معتقد است که مقیاس سلامت اجتماعی، بخشی از سلامت فرد را می سنجد که نشانگر رضایت یا نارضایتی فرد از زندگی و محیط اجتماعی است و در واقع شامل پاسخ های درونی فرد (احساس، تفکر و رفتار) می­شود.

به طور ضمنی، مفهوم سلامت اجتماعی کمتر شبیه به ابعاد جسمی و روانی سلامت است؛ اما در کنار سلامت جسمی و روانی، این نوع از سلامت نیز یکی از سه رکن اساسی اکثر تعریف های سلامتی است. تا حدودی این بدین دلیل است که سلامت اجتماعی هم به ویژگی های جامعه بر می گردد و هم به خصوصیات افراد. جامعه زمانی سالم است که فرصت و دسترسی برابر برای همه به خدمات و کالاهای اساسی وجود داشته باشد تا افراد جامعه به عنوان یک شهروند، عملکرد کاملی داشته باشند. نشانگرهای سلامت جامعه، ممکن است شامل عمل به قانون، برابری در ثروت، مشارکت در تصمیم گیری و سطح سرمایه ی اجتماعی باشد. سلامت اجتماعی افراد به سطح رفاه و آسایش در رابطه با چگونگی بودن در کنار دیگران، چگونگی واکنش افراد دیگر با فرد و چگونگی تعامل فرد با نهادهای اجتماعی و آداب و رسوم اجتماعی اشاره دارد.

مطالعه­ی مربوط به سلامت با استفاده از مدل­های زیستی، بیشتر بر وجه خصوصی از سلامت تأکید دارند؛ ولی افراد در درون ساختارهای اجتماعی و ارتباطات، قرار دارند و با چالش ها و تکالیف اجتماعی بی شماری رو به رو هستند. کییز (2004) معتقد است بهداشت روانی، کیفیت زندگی و عملکرد شخصی فرد را نمی­توان بدون توجه به معیارهای اجتماعی، ارزیابی کرد و عملکرد خوب در زندگی چیزی بیش از سلامت روانی، هیجانی و شامل تکالیف و چالش­های اجتماعی است.

سلامت هیجانی بیانگر رضایت و عاطفه­ی مثبت فرد در ارتباط با زندگی به معنای کلی (نه فقط زندگی اجتماعی) است. ابعاد سلامت روانی یک بازتاب درونی از سازگاری فرد و دیدگاهش نسبت به زندگی را بیان می­کند. تنها یکی از 6 بعد سلامت روان (روابط مثبت با دیگران)، بیانگر توانایی برقراری و حفظ روابط صمیمی و اطمینان بخش بین فردی است؛ لذا در حالی که سلامت روانی و هیجانی بیانگر بعد خصوصی و شخصی ارزیابی های عملکرد فرد است، سلامت اجتماعی بیشتر به ابعاد اجتماعی و عمومی که افراد توسط آن عملکردشان را در زندگی ارزیابی می کنند، توجه دارد. ابعاد سلامت اجتماعی در مقایسه با بهداشت روانی و هیجانی، ممکن است کمتر بیانگر بهداشت روانی فرد باشند؛ اما تعریف کلی سازمان بهداشت آمریکا از بهداشت روانی، شامل ابعاد خاصی از قبیل فعالیت های پربار، روابط بالنده و توان انطباق با تغییرات می شود که همگی بیانگر ارتباط کامل فرد با اجتماع و زندگی اطرافش است (کییز، 2004).

از نظر تجربی، مفهوم سلامت اجتماعی ریشه در ادبیات جامعه شناسی ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی دارد، اما مطابق مدل سلامت، نبود ناهنجاری و بیگانگی اجتماعی، دلیلی کافی برای وجود سلامت اجتماعی جامعه نیست. کییز (1998) در یک تحلیل عاملی گسترده یک مدل 5 بعدی قابل سنجش از سلامت اجتماعی ارائه داد. طبق این ابعاد، فرد سالم از نظر اجتماعی زمانی عملکرد خوبی دارد که اجتماع را به صورت یک مجموعه ی معنادار، قابل فهم و دارای نیروهای بالقوه برای رشد و شکوفایی بداند. احساس کند که متعلق به گروه های اجتماعی است و خود را در اجتماع و پیشرفت آن شریک بداند. محتوای مقیاس سلامت اجتماعی، طیف مثبتی از ارزیابی تجارب فرد در جامعه است. این مقیاس جدید با مقیاس های سلامت اجتماعی بین فردی (مثل پرخاشگری و حمایت اجتماعی) و سطح اجتماعی (مثل فقر و جایگاه اجتماعی) تفاوت دارد.

 


  1. Social Health.
  2. Belloc & Breslow.
  3. Donald.
  4. Keyes, C.
  5. Larson, J. S.
 
 
 
 

دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درد

اختصاصی از یاری فایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق درد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درد


مبانی نظری و پیشینه تحقیق درد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:25

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

دردهای مزمن به عنوان یکی از مهمترین معضلات پزشکی در تمام جهان می باشند. زیرا سالیانه میلیونها نفر از افراد بشر گرفتار آن می شوند، ولی متاسفانه درمان مناسبی دریافت نمی نمایند. در سراسر دنیا دردهای مزمن مهمترین علت رنج و معلولیت انسانها بوده و به طور جدی بر روی کیفیت زندگی افراد بشر تاثیر میگذارند.

درد کلمه ای است که برای انواع مختلفی از تجربه استفاده می شود و نه تنها به احساس درد، بلکه به چگونگی تاثیر آن بر ما نیز اشاره دارد. بر اساس تعریف انجمن بین المللی درد (IASP): " درد یک تجربه حسی و عاطفی ناخوشایند همراه با یک آسیب بافتی فعال یا بالقوه می باشد یا بدان صورت بیان می گردد"

بطور کلی درد به دو دسته عمده تقسیم بندی می شود: دردهای حاد و دردهای مزمن

درد حاد به دردهایی گفته می شوند که در اثر آسیب به بافتهای بدن و فعال شدن گیرنده های حس درد در محل ضایعه بافتی ایجاد می گردند.

درد مزمن به انحاء متفاوتی تعریف شده است. درد مزمن به دردهایی اطلاق می شود که بیش از یک ماه نسبت به دوره کلی یک بیماری حاد با یک زمان منطقی برای بهبود یک عارضه ادامه داشته باشد(وال1 1984).

  1. Wall

وال در تعریف درد مزمن می گوید که چنین دردهایی در واقع " طولانی شدن ساده یک درد حاد نیستند. استرنباخ1 نیز اضافه می کند که اگر چه درد حاد به عنوان علامتی از یک بیماری می باشد، ولی دردهای مزمن خود یک بیماری اند که معمولا از نظر فیزیکی، روانی و اجتماعی، مخرب هستند. از مشکلات همراه با درد مزمن می توان به افسردگی اشاره کرد، همچنین بالمر2 و هیلبرون3 اذعان دارند که از مشکلات دیگر همراه با درد مزمن اضطراب، عصبانیت و خشم می باشند.

           مشکلاتی همچون اختلالات خواب، تحریک پذیری و خستگی، سبب کاهش فعالیت و تحمل درد می شوند که این مسایل  خود بر مشکلات بیماران مبتلا به درد مزمن می افزایند. وجود دردهای مزمن غیر بدخیم  می تواند سبب تغییر در نقش ها، سطوح ارتباط و فعالیت ها در خانواده و سر کار شود، که ین امر ممکن است سبب احساس فقدان و انزوا گردد. علاوه بر تغییرات خانوادگی و شغلی که برای بیمار اهمیت دارد، ممکن است بیمار برای حفظ و ایجاد رابطه با متخصصین سلامتی نیز با مشکل مواجه باشد. اگر چه متخصصین سلامتی مرتبا در حال تلاش اند که از درد این بیماران بکاهند ولی در تسکین کامل درد آنها ناکام مانده اند که این مسئله برای هر دو طرف نا امید کننده می باشد. بنا براین با توجه به این مسئله که پایان درد در بیماران نامعلوم می باشد و درمان های متعددی که بر روی بیماران انجام می شود با موفقیت کمی همراه است باعث افزایش نگرانی های بیمار می گردد. چنین دردهایی غالبا علت فیزیکی مشخصی ندارند و سبب می شوند که حتی در برخی موارد فرد بیمار، به عنوان شخصی که تمارض می نماید، تصور شود.

  1. Sterenbach
  2. Bulmer
  3. Heilborn

وقتی مشخص می شود که شخصی درد مزمن غیر بدخیم دارد، هدف درمان لزوما متوقف کردن درد نیست بلکه به قول ویلیامز1، کمک به بیمار برای کنترل و یا کنار آمدن با دردهایش است، این بدین معنا نیست که به آنها بگوییم، کاری بیشتر از این نمیتوانیم انجام دهیم و آنها مجبورند که با آن درد زندگی کنند، بلکه موثرترین درمان برای این گونه بیماران ایجاد تمایل برای رفتن به کلینیکهای چند تخصصی درد است که تمام تجارب دردها در آنجا مورد توجه قرار گرفته و شیوه های درمانی مثل تمرین ها و فعالیت های درجه بندی شده، کاهش دارو درمانی، روش های شناختی و ادراکی و رفتاری بر روی آنان انجام می شود(کروک2،ریدون3،بروان4،1984). البته قابل ذکر است که نباید اولین خط درمانی یعنی کارکرد پزشکان عمومی را در مورد این بیماران نا دیده انگاشت، چون آنها هستند که به خوبی می توانند غربالگری بیماران را در این زمینه انجام داده و بیماران نیازمند به این خدمات را از میان سایر بیماران انتخاب نموده و به مراکز پیشرفته تر در این زمینه ارجاع نمایند، تا بدین ترتیب از هزینه های گزاف بی دلیل بیمارانی که احتیاج به چنین سیستم هایی ندارند کاسته شده و بیماران نیازمند نیز به سهولت به خدمات مورد نیاز دسترسی پیدا کنند.

درد در اساس زندگی روزانه فرد دخیل است پس درمان درد مزمن محتاج مداخله در زندگی روزمره فرد می باشد. دردهای مزمن از این لحاظ باید مورد تامل قرار گیرند که در بسیاری از موارد، علت آنها می تواند سایکولوژیک یا عوامل محیطی باشند و حتی باورها و فرهنگ بیماران نیز بر این مسئله تاثیر گذار است.

 

 

  1. Williams
  2. Crook
  3. Rideout
  4. Brown

 

از آنجاییکه دانش پزشکی در زمینه مکانیزم ایجاد دردهای مزمن هنوز ناکافی است، تشخیص و درمان دردهای مزمن بسیار سخت تر از دردهای حاد خواهد بودهمچنین مطالعات نشان داده اند که بیماران دچار درد مزمن اغلب از یک بیماری تحلیل برنده نیز رنج می برند. در نتیجه وقتی درد مزمن به طور موثر درمان نشود یا بهبود نیابد اثرات معنوی بسیاری بر روی تمام وجوه سلامتی فرد از جمله کیفیت زندگی فرد می گذارد(کروک و همکاران) . 


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق درد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نظریات پردازش اطلاعات

اختصاصی از یاری فایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق نظریات پردازش اطلاعات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نظریات پردازش اطلاعات


مبانی نظری و پیشینه تحقیق نظریات پردازش اطلاعات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:24

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

نظریه­های گوناگون در زمینه پردازش اطلاعات وجود دارد، برخی از مدل­ها خیلی محدود است، زیرا مهارت فرد را در یک یا چند تکلیف دنبال می­کنند. الگوهای دیگر، سیستم شناختی انسان را به صورت یک کل توصیف می­کنند. تبین کنش­وری ذهنی با استفاده از نظام کامپیوتر، به صورت مدل­های مختلفی بیان شده است که در زیر چند نمونه شرح داده می­شوند.

2-7-1- نظریه اتکینسون و شیفرین

 مدل اتیکنسون و شفرین که تحت عنوان مدل مخزن[1] نیز گفته می­شود از شناخته شده­ترین مدل­ها است. اصطلاح مخزن از این باور منشأ گرفته است که اطلاعات در سه واحد از نظام که عبارتند از مخازن دریافت حسی، حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت، اخذ، پردازش و حفظ می­شوند. سه واحد یاد شده سخت افزار نظام را تشکیل می­دهند. اتکینسون و شیفرین معتقدند که آن­ها فطری بوده و در کلیه افراد یکسان می­باشند، ولی هر سه قسمت از جهت سرعت در پردازشگری اطلاعات، محدودیت­هایی دارند و  مخازن گیرنده­های حسی و حافظه کوتاه مدت از جهت گنجایش نیز محدود می­باشند. تقسیم بندی حافظه به حسی، کوتاه مدت و بلند مدت به ما کمک می­کند که بفهمیم انسان­ها چگونه وظایف مختلف را پردازش می­کنند (بندر، 2001؛ سوان­سن و سیز[2]، 2003، به نقل از کرک و همکاران، 2011 ). مشکلات در هر کدام از انواع این حافظه­ها می­تواند مشکلات بزرگی در یادگیری ایجاد کند (سوان­سن، زینگ و ژرمن[3]، 2009، به نقل از کرک و همکاران، 2011). علاوه بر سخت افزار ذهن، این نظام شامل فرایندهای کنترل یا راهبردهایی نیز می­باشد که معادل نرم افزار در نظام کامپیوتر است. راهبردها موجب می­شوند تا انسان قاطعیت و گنجایش پردازش و ذخیره اطلاعات را فزونی بخشند. برحسب نظریه اتکینسون و شیفرین فرایندهای کنترل، فطری نیستند، اکتسابی­اند و افراد در چگونگی به کارگیری آن­ها با یکدیگر تفاوت دارند (محسنی، 1383). حافظه حسی یا ثبت حسی[4]، اولین مرحله از ادراک محرک است که به حواس مربوط می­شود،  به نظر می­رسد که بخش­های جداگانه­ای برای هر نوع ادراک حسی وجود دارد که هر کدام محدودیت­ها و دستگاه­های خود را دارند. انتقال سریع اطلاعات جدید به مرحله بعدی پردازش از اهمیت اساسی برخودار است. حافظه حسی مثل یک مدخل برای همه اطلاعاتی است که بعدا جزئی از حافظه می­شوند. این سطح از حافظه با محدودیت زمانی رو به رو است؛ به این معنی که اطلاعات ذخیره شده در آن، اگر به سطوح بالاتر انتقال پیدا نکنند به سرعت فراموش می­شوند. این اتفاق در کمتر از یک دوم ثانیه برای محرک­های بصری و در سه ثانیه برای محرک­های شنوایی بوجود می­آید. راه­های بسیاری برای حتمی کردن انتقال و روش­های بسیاری برای تسهیل این انتقال وجود دارد. برای این منظور توجه و خودکار شدن تاثیر عمده­ای بر حافظه حسی دارند (لوتز و هویت، 2003).

 حافظه کوتاه مدت[5]، دومین سطح از پردازش اطلاعات است. این مرحله را اغلب حافظه فعال یا هشیار می­نامند زیرا این بخش از حافظه است که وقتی اطلاعات جدیدی گرفته می­شود فعالانه به پردازش آن­ها می­پردازد. حافظه کوتاه مدت ظرفیت بسیار محدودی دارد و اگر اقدام دیگری صورت نگیرد اطلاعات دریافت شده ظرف مدت 15 تا 30 ثانیه از بین خواهند رفت. تکرار یا مرور ذهنی[6] از جمله راه­های موثر برای نگهداری اطلاعات در حافظه کوتاه مدت است. اما این روش کمتر مطلوب است و فقط برای آن است که اطلاعات را  تا زمانی که بتواند بیشتر پردازش شود، نگهداری کند (لوتز و هیوت، 2003). یکی از ویژگی­های مهم حافظه کوتاه مدت گنجایش اندک آن است. گنجایش این حافظه برای بزرگسالان 2±7 ماده اطلاعاتی برآورده شده است (سیف، 1389). اما تحقیقات اخیر عدد 2±5 را پیشنهاد می­کنند از آنجا که تنوع در افراد زیاد است، ممکن است این عدد برای فردی 3 و برای دیگران 7 باشد. اگر چه ظرفیت این حافظه محدود می­باشد، با این حال می­توان به کمک سازمان دادن مطالب با روشی که تقطیع نام دارد ظرفیت این حافظه را افزایش داد. اطلاعات موجود در حافظه کوتاه مدت اگر تکرار و مرور شوند و با اطلاعات قبلا آموخته شده ما مرتبط گردند به حافظه بلند مدت انتقال می­یاند. به عبارت دیگر، برای اینکه اطلاعات از حافظه کوتاه مدت یک مرحله فراتر رفته و به حافظه بلند مدت انتقال یابند باید رمز گردانی[7] بشوند. منظور از رمز گردانی تغییر شکل دادن یا به حالت انتزاعی درآوردن اطلاعات یعنی بازنمایی آن­ها به صورتی به غیر از صورت اولیه است (لفرانسوا[8]، 1997؛ به نقل از سیف، 1389). حافظه بلند مدت، خانه همه ادراک قبلی، دانش و اطلاعات یادگرفته شده بوسیله یک شخص است. (آبات[9]، 2002؛ به نقل از لوتز و هویت، 2003) اظهار می­کند که حافظه بلند مدت یک مخزن دائمی است که اطلاعات می­توانند تا زمانی که آن را به سطح هشیاری بیاوریم در یک حالت سکون باقی بماند. به منظور ثبت کردن اطلاعات جدید حافظه بلند مدت باید با حافظه کوتاه مدت در ارتباط بوده و  همچنین باید پویا باشد (لوتز و هویت، 2003). اطلاعات برای ذخیره سازی در حافظه دراز مدت به سه صورت عمده رمز گردانی می­شود که شامل حافظه رویدادی[10]، حافظه معنایی[11] و حافظه روندی[12] است. حافظه رویدادی توانایی ما برای به خاطر آوردن تمامی صحنه­ها یا حوادث گذشته است (کرک و همکاران، 2011). به سخن دیگر، حافظه مربوط به اطلاعات وابسته به زمان­ها و مکان­های خاص، به ویژه اطلاعات مربوط به وقایع زندگی­مان، حافظه رویدای نام دارد (وولفلک[13]، 2004؛ به نقل از سیف، 1389). در حافظه معنایی، مفاهیم، کلمات، نمادها و تعمیم­دهی ذخیره می­شود. این نوع حافظه فراوان­­ترین استفاده را در مدرسه دارد (کرک و همکاران، 2011).


[1]. Store Model

[2]. Bender, Swanson & Saez

[3]. Zheng & Jerman

[4]. Sensory register

[5].  Short-term memory

[6].  Rehearsal

[7]. Encoding

[8]. Lefrancois

[9]. Abbot

[10].  Episodic Memory

[11]. Semantic Memory

[12]. Procedural Memory

[13]. Woolfolk


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق نظریات پردازش اطلاعات

مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه های فرزندپروری

اختصاصی از یاری فایل مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه های فرزندپروری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه های فرزندپروری


مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه های فرزندپروری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:45

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

پژوهش های مختلف شیوه های فرزندپروری را همراه با تمرین ها و رفتارهای تربیتی خاص آن ایجاد کرده اند . به عقیده اوکاگالی و استرنبرگ ( 1993 ) در ایالات متحده ، علاقه به فرزندپروری و ایجاد رفتارهای مستقل در برابر رفتارهای همرنگی حداقل از دو منبع ناشی می شود : 1- فرضیه کوهن ( 1969 ) مبنی بر این که خودگرایی که لازمه شغل پدر است ، تا اندازه ای در خودگرایی که او در کودکان خود به عنوان یک ارزش می داند انعکاس می یابد . 2- پژوهش پیاژه ( 1965 ) در مورد پیامدهای روابط مبنی بر استقلال در برابر همرنگی بزرگسالان و کودک ، برای رشد شناخت و اخلاق کودکان ( ملک پور ، 1382 ) .

سبک والدینی یک الگوی کلی مراقبت کردن است که بافتی برای رفتارهای تربیتی فرزند – والدین فراهم می آورد ولی به مجموعه ی خاصی از اعمال تربیتی والدین اطلاق نمی شود . رابینسون ، گامبل و بلسکی[1] ، شیوه های فرزندپروری را به عنوان سبکی از پرورش کودک می دانند که در آن ، کودک ظرفیت مورد نیاز را برای رفتار مؤثر با توجه به خصیصه های بوم شناختی در طی دوره های کودکی ، نوجوانی و بزرگسالی کسب خواهد کرد . شیوه های فرزندپروری ، آماده کردن کودک برای قرار گرفتن در راهی است که می باید آن را طی کند و پس از طی مراحل زندگی ، بازگشتی وجود نخواهد داشت . شیوه های فرزندپروری به عنوان یک مجموعه یکپارچه از نگرش های والدین ، اهداف و مقوله هایی از وظایف والدینی ، تعریف می گردد و فرض می شود جوی عاطفی برای ارتباط والد – کودک خلق می نماید . هولدون[2] و میلر[3] ( 1999 ) و روتبام[4] و ویز[5] ( 1999 ) ، مطرح ساختند که تربیت کردن نتیجه یک فرایند دوقطبی است که روابط قوی به هم پیوسته و حضور پدر و مادر و کودک را در بر گیرد ( ود[6] و کندلر[7] ، 2001 ) .

شیوه های فرزندپروری به عنوان یک مجموعه ی کلی از نگرش های تربیتی ، هدف ها و الگوهایی از تمرین های تربیتی تعریف می شود و فرض می گردد که یک فضای عاطفی در ارتباط والد – کودک خلق می نماید و بر اجتماعی سازی کودکان از سوی والدین تاثیر می گذارد ( وود ، ملید[8] ، سیگمن[9] ، وونگ[10] و چو[11] ، 2003 ) . یافته های ملود[12] و همکاران ( 1994 ) و زایاس[13] ( 1994 ) به روشنی نشان می دهد برخی تعاریف از سبک های والدینی ، معانی مختلفی دارد و ممکن است شیوه های فرزندپروری مختلف در گروه های فرهنگی متفاوت ادغام شوند ( بامریند ، 1991 ) .

اگرچه رفتارهای تربیتی خاص از قبیل کتک زدن و سر کودک داد زدن ، ممکن است روی رشد بچه اثر گذار باشد ولی در نظر گرفتن یک رفتار خاص بطور جدا در سبک های تربیتی احتمالاً ما را گمراه خواهد ساخت . برخی نویسنده ها به این توجه نموده اند که تمرین های تربیتی معین در پیش بینی وضعیت مطلوب کودک نسبت به الگوهای گسترده رفتارهای تربیتی والدین اهمیت کمتری دارند . اکثر پژوهش گرانی که سعی می کنند این قلمرو رفتارهای والدینی گسترده را تشریح کنند براساس مفهوم بامریند از سبک والدینی بدان پاسخ می گویند . بامریند سازه سبک والدینی را فصلی از تغییرات نرمال می داند که در تلاش والدین جهت کنترل و اجتماعی ساختن فرزندانشان ایجاد می گردد . دو نکته بنیادی در فهم این تعریف وجود دارد . اول این که سبک والدینی به تشریح تغییرات بهنجار در والدین معنا می شود ، از طرف دیگر تیپولوژی سبک والدینی که بامریند ایجاد کرده رفتارهای والدینی منحرف از قبیل قدرت ورزی را در بر نمی گیرد . دوم این که بامریند فرض می کند که سبک والدینی نرمال پیرامون بافت کنترل دور می زند . اگرچه ممکن است والدسن در چگونگی تلاش برای کنترل یا اجتماعی ساختن فرزندانشان و گستره ی فعالیت هایی که انجام می دهند تفاوت داشته باشند ، فرض می شود که نقش اولیه همه والدین تاثیرگذاری ، آموختن و کنترل کودکانشان است ( بامریند ، 1991 ) .

مقوله بندی والدین به این مربوط می شود که پاسخگری[14] و مطالبه گری[15] آن ها پایین یا بالا است . پاسخگری والدین به گرمی و حمایتگری آنان اطلاق می شود . گستره ای که در آن والدین بطور هدفمند فردیت کودک ، خودگردانی و ابراز وجود در کودک را از طریق همراه شدن با کودک ، حمایت کردن و اکتساب نیازها و خواسته های خاص کودکان پرورش می دهند . مطالبه گری والدینی شامل کنترل رفتاری است . و خانواده ها از طریق پختگی مطالبه ها ، نظارت ، تلاش های منظم و بهزیستی ، با کودکان نافرمان روبرو می شوند ( بامریند ، 1991 ) . بر این اساس سبک های فرزندپروری شامل : دیکتاتورانه[16] ، دموکراتیک[17] و سهل گیرانه[18] می باشد . هر یک از این سبک های والدینی ، ارزش های تربیتی ، تمرین ها و رفتارهای متفاوتی را در بر می گیرند و از نظر میزان پاسخگری و مطالبه گری متفاوت هستند . سبک های والدینی توسط بعد سومی نیز از هم متفاوتند و آن کنترل روان شناختی[19] است . کنترل روان شناختی به تلاش های کنترلی اطلاق می گردد که به زور در رشد هیجانی و روان شناختی کودک اعمال می گردد ( ماربر[20] ، 1996 ) . یک تفاوت کلیدی بین دو سبک دموکراتیک ( قدرت طلبانه ) و دیکتاتورانه ( مقتدرانه ) در کنترل روان شناختی است . در هر دو این سبک ها مطالبه بالا از فرزندان وجود دارد و انتظار دارند فرزندان به طور مناسب رفتار کنند و از قوانین والدین اطاعت نمایند . والدین دیکتاتور ، انتظار دارند فرزندانشان ، قضاوت ، ارزش ها و هدف های آنان را بدون سوال بپذیرند . در حالی که والدین دموکرات ( قدرت طلب ) بازتر هستند و بیشتر از توضیح دادن استفاده می کنند ، بنابراین اگرچه والدین دیکتاتور و دموکرات هر دو کنترل رفتاری دارند ، والدین دموکرات کنترل روان شناختی پایینی دارند در حالی که والدین دیکتاتور گرایش به کنترل روان شناختی بالا دارند،(جورنن ، 2005 ).


[1]-Belsky

[2]-Holden

[3]-Miller

[4]-Rothboum

[5]-Weisz

[6]-Wade

[7]-Kendler

[8]-Meleod

[9]-Sigman

[10]-Wong

[11]-Chu

[12]-Meloyd

[13]-Zayas

[14]-Responsiveness

[15]-Demandingness

[16]-Autoritarian

[17]-Autoritative

[18]-Permissive

[19]-Psychological Control

[20]-Marber


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه های فرزندپروری