پروین اعتصامی - 6 صفحه مفید
پروین اعتصامی
پروین اعتصامی - 6 صفحه مفید
لینک و پرداخت دانلود * پایین مطلب *
فرمت فایل : word ( قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 2
فهرست:
زندگی
آثار
نمونهٔ اشعار
منابع
مقدمه:
اعتصامی در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش یوسف اعتصام الملک از سکنه شفت و اصالتاً آشتیانی بود و مادرش اختر فتوحی ( متوفی ۱۳۵۲) از اهالی آذربایجان بود. [۱] پروین تنها دختر خانواده بود و چهار برادر داشت.
اعتصام الملک پدر پروین از نویسندگان و مبارزان دوران مشروطه بود. او در سال ۱۲۹۱ به همراه خانواده اش از رشت به تهران مهاجرت کرد؛
لینک و پرداخت دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحه:3
فهرست
پدر پروین"
"مادر پروین"
شروع تحصیلات و سرودن شعر"
" ادامه تحصیلات"
اخلاق پروین"
مقدمه
پروین اعتصامی که نام اصلی او "رخشنده " است در بیست و پنجم اسفند 1285 هجری شمسی در تبریز متولد شد ، در کودکی با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت ، و هنگامیکه متوجه استعداد دخترش شد ، به پروین در زمینه سرایش شعر کمک کرد.
یوسف اعتصامی معروف به اعتصام الملک از نویسندگان و دانشمندان بنام ایران بود. وی اولین "چاپخانه" را در تبریز بنا کرد ، مدتی هم نماینده ی مجلس بود.
اعتصام الملک مدیر مجله بنام "بهار" بود که اولین اشعار پروین در همین مجله منتشر شد ، ثمره ازدواج اعتصام الملک ، چهار پسر و یک دختر است.
مادرش اختر اعتصامی نام داشت . او بانویی مدبر ، صبور ، خانه دار و عفیف بود ، وی در پرورش احساسات لطیف و شاعرانه دخترش نقش مهمی داشت و به دیوان اشعار او علاقه فراوانی نشان می داد
پروین از کودکی با مطالعه آشنا شد . خانواده او اهل مطالعه بود و وی مطالب علمی و فرهنگی به ویژه ادبی را از لابه لای گفت و گوهای آنان درمی یافت در یازده سالگی به دیوان اشعار فردوسی ، نظامی ، مولوی ، ناصرخسرو ، منوچهری ، انوری ، فرخی که همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسی به شمار می آیند ، آشنا بود و از همان کودکی پدرش در زمینه وزن و شیوه های یادگیری آن با او تمرین می کرد
یک پاورپوینت بسیار زیبا شامل 15 اسلاید به همراه زندگی نامه , هنر شاعری پروین و عوامل موثر در شکوفایی او,ویژگی عصر پروین و محیط رشد او, پروین شاعری با تجربیان گذشتگان اما نوگرا, پروین و نظر دیگران درباره وی
مقدمه:
یکی دیگر از بدیع ترین و دلاویزترین شکوفه های ادب فارسی و یکی از منادیان محبت و مردمی و تقوی در عصر حاضر پروین اعتصامی است. پروین اعتصامی مسمات به رخشنده شاعره ایرانی دخت مرحوم یوسف اعتصامی (اعتصام الملک آشتیانی طاب ثراه) در (25 اسفند 1285 هـ . ش/1906 م) در تبریز متولد گردید. در کودکی به پدر به تهران آمد و بقیه عمر خود را در این شهر گذرانید. ادبیات عربی و فارسی را نزد پدر آموخت و دورة مدرسه اناثیه آمریکایی تهران را به پایان رسانید. در تیرماه 1313 با پسرعموی پدر خود ازدواج کرد و او را شوهرش به کرمانشاه برد. لیکن این وصلت نامناسب بیش از دو ماه و نیم نپایید و به خانه پدر بازگشت و تقریباً نه ماه بعد رسماً تفریق کردند. پدر پروین قبل از ازدواج با طبع دیوان پروین شاعرة عزیز ما موافقت نمی نمود، زیرا احتمال می داد که در این مورد سوء تعبیر شود و طبع دیوان را تبلیغی برای بدست آوردن شوهر کند. اما بعد از آنکه کار ازدواج پروین پایان یافت و احتمال سوء تعبیرات از میان رفت در سال 1324 به طبع و نشر دیوان وی اقدام کرد.
محیط اجتماعی و زندگانی پروین در آن روزگار با محیط اجتماعی و زندگانی پروین در آن روزگار با محیط اجتماعی امروز ایران تفاوت بسیاری دارد. پروین با فرهنگ آن عصر تبریز تربیت شده و اصولاً حضور زن در اجتماع آن عصر بیشتر به خواب و رؤیایی تعبیرناشدنی شباهت داشت و تعلیم و تربیت منحصر به مکتب خانه های آن زمان و انحصاراً مخصوص جنس مذکر بود ولی پروین ادبیات فارسی و عربی را نزد پدر دانشمندش مرحوم یوسف اعتصافی آموخت و زنی متفاوت از زنان عصر خود بود چون از کودکی در محفل دانشمندان که در خانة پدرش منعقد می شد شرکت داشته و از هر خرمنیب خوشه ای برچیده بود. در آشفته بازار فقر فرهنگی آن زمان شادروان یوسف اعتصامی با آوردن معلمان خصوصی خانم پروین را دختر صاحب کمال و تحصیل کرده بار آورد و پروین در جلسه های خانة پدر که بزرگان علم و ادب در آنجا جمع می شدند با ادبیان فارسی و عربی و ترکی آشنا می شد و دریغ است که دانشمند محترم (دکتر محمد جواد شریعت) اندیشة (سوء تعبیر شوهریابی) را به یوسف اعتصامی، برای دخترش پروین نسبت می دهد. زیرا بنا به تصریح تاریخ پروین در سال (1285 خرداد ماه متولد و در سال 1320) وفات یافتهع است که آن سال ها معادل (1328 – 1360 قمری) است و دقیقاً در هنگام ازدواج (1/4/1313 به تصریح دهخدا برابر 9/3/1353 قمری و 22/6/1934 میلادی) 25 سال داشته است. در حالی که نخستین شعر پروین با عنوان (ای مرغک) در شمارة اول سال دوم «بهار» به تاریخ شعبان 1339 هجری چاپ شده است با توجه به تطبیق تقاویم ]11=1328-1339[ پروین هنگام سرودن این شعر فقط یازده سال داشته است. این قطعه شعر گویای تلاش روح بی قرار پروین برای کسب (استقلال شخصیت) اوست.
ای مرغک خرد ز آشیانه پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کوکانه در باغ و چمن چمیدن آموز
رام تو نمی شود زمانه رام از چه شدی رمیدن آموز
مندیش که دام هست یا نه بر مردم چشم دیدن آموز
شود روز به فکر آب و دانه هنگام شب آرمیدن آموز
از لانه برون محسب زنهار
آیا نمی توان باور کرد که این مرغک خود پروین اعتصامی است و آیا خانمی با این حال نبوغ خداداد و پدرش با آن فرهنگ و شعور می توانند به فکر (شوهریابی باشند؟)
پروین تنها تکدرخت باغ شعر امروز بود تنها آمد و با نبوغ خود تنها زیست و از آن باجی که دنیا از نبوغ او گرفته بود باز هم در اعماق اجتماعی که میشناخت به تفکر پرداخت و با آن عمر کوتاه (35 سال) نتیجة عمر و نبوغ خود را به رایگان به مردم میهم خود بخشید و رخت به سرای آخریت کشید. پروین محصول عمر یوسف اعتصامی است که برای رهایی زنان از قید بردگی چنان گذشت – آن همه مجاهدت کرد و رسالة (تربیت نسوان) را نوشت.
یکی از ممیزات شعر پروین این است که به کلی از تصنع لفظی و معنوی دور است و مطلقاً با ساختگی ها که در منظومات دیگران دیده می شود آشنا نیست، و از بیان صریح عقیدة خویش در مظاهر مختلفه بیم ندارد. در قصائد و تمثیلات و موضوعات تعاونی و اجتماعی همه جا این برتری و امتیاز نمایان است. هر خوانندة باذوق و هر ادیب دانشمندذ در نخستین مراجعه ملتفت می شود که این سخنان لطیف مولود فکری است آزاد و حساس و پرداختة طبعی است مبتکر و مستقل که از خوشامدگویی گریزان است و عزت نفس تا حدی است که از درخت جهان نیز سایبانی نمی طلب. پروین بیش از آنچه در تصورها گنجد دارای روح بزرگ و افکار و فضیلت اخلاقی می باشد. مقام و منزلت ادبی پروین بی شامخ و ارجمند است. گذشته از مقام ادبی، پروین به فضائل حمیده و فضایل پسندیده آراسته و ممتاز بود. اخلاق او – پروین پاک طینت، پاک عقیده، پاکدامن، خوش خو، خوش رفتار، نسبت به دوستان مهربان، در مقام دوستی متواضع و در طریق حقیقت و محبت پادیار بود. کمتر سخن می گفت و بیشتر فکر می کرد. در معاشرت، سادگی و متانت را از دست نمیداد. هیچ گاه از فضائل ادبی و اخلاقی خود سخنی به میان نمی آورد و همین سادگی و سکوت پروین گاهی کوته نظران را در فضیلت ادبی و اخلاقی او به شبهه می انداخت. روی هم رفته پروین مظهر کمال و اخلاق بود. او همچو فرشتة پاک به دنیا آمد و چون فرشتة پاک از دنیا رفت. قلب شاعر مرکز اسرار حق و حقیقت است و پروین چنین سروده:
کس در جهان مقیم به جز یک نفس نبود
کس بهره از زمانه به جز یک زمان نداشت
آسوده خاطر، این ره بی اعتبار را
پروین، کسی سپرد که بار گران داشت
علی رغم بحثهای استادان، واژه هایی چون (دلو، چاه، گربه، باد بروت، بام، غار، دیوار، نخ، سوزن، تیر، ماهی خوار، گنجشک، تیز، دیگ، نخود، لوبیا، ماش، عدس) در شعر پروین فراوان است که در نظر استادان دانشگاه واژه هایی شعری نیستند.
استاد محترم، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی – با آن بیان علمی و پاسخ جانانه ای دارند که نقل می شود: ممکن است فردا یا همین امروز عصر، عقیده دیگری داشته باشم ولی در این لحظه با اطمینان خاطر می توانم بگویم، شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت گویندة شعر، با شعر خود، عملی را در زبان انجام می دهد که خواننده، میان زبان شعری او، زبان روزمره و عادی – یا به قول ساختگران چک: زبان اوتاماتیکی – تمایزی احساس می کند، این تمایز می تواند علل بسیاری داشته باشد، عللی شناخته شده و عللی غیرقابل شناخت. اتفاقاً شعر حقیقی، شعر ابدی، همان شعری است که علت تمایز آن از زبان مبتذل و معمول، در تمام ساعات، قابل تعلیل و تحلیل نیست. نمونه این شعر حافظ:
زهد من با تو چه سنجد که به یغمای دلم
مست و آشفته به خلوتگه راز آمده ای
تمایز این زبان، از زبان مبتذل روزمره در توازن دو مصراع و برابری آنها با وزن: آنهایی که زبان امروزی آذربایجان را می دانند و بارها «حیدربابایه سلام» شادروان شهریار را خوانده اند همیشه از این شعر استاد لذت برده اند که می فرماید:
«وقتی که بعد از سالها به زادگاهم برگشتم، سنگ فرش کوچه ها سرمی کشیدند و من خیره می نگریستند و بعد دوباره آرام و خاموش می خوابیدند»
اشک طرف دیده را گردید و رفت
افتاد آهسته و غلطید و رفت
بر سپهر تیرة هستی دمی
چون ستاره روشنی بخشید و رفت
گرچه دریای وجودش جای بود
عاقبت یک قطره خون نوشید و رفت
معانی بدیعی در این قطعه از درون شاعر جوشیده است، سرچشمه گرفته از اندیشه و احساس دقیق و بدیع است از این رو او توانسته به پروانه، گل، اشک، موج و بنفشه و حتی سیر و پیاز و دوک نخ ریسی جان و زبان بدهد و آنها را اشخاص و تمثیلات خود بسازد. در واقع در همین عرصه است که هنر شاعری و خیال پردازی پروین خود را نشان می دهدذ و عواطف زنانة او را مجسم می سازد و اسلوب خاص بیان او را به نمایش می گذارد. اوج تخیل پروین در جایی است که در دل اشیاء و موجودات زنده رسوخ می کند و آنها را به بازیگری وا می دارد. قوة تخیل و مشاهدة پروین دست کم در قیاس با همعصرانش (بهار، شهریار) چشمگیرتر است. تمام قطعاتی که پروین سروده است (چه آنهایی که از دیدگاه قالبهای شعر قطعه هستند، چه آنهایی که در سایر قالبها سروده شده) همگی تشخیص را به نمایش گذاشته اند. که بعضی از آنها در نهایت شگفتی است. گلستان که جلوة زیبایی از طبیعت است به صورت موجودی جاندار و در قالب واحد، یا برف سخن می گوید:
به ماه دی گلستان گفت با برف که مارا چند حیران می گذاری؟
«برف»هم در قالب موجودی واحد پاسخ می دهد.
بگفت ای دوست، مهر از کینه بشناس ز ما ناید به جز تیمارخواری…
پروین با چنان فصاحت حرف می زند و به همان نخود و لوبیا آنقدرها جان و شخصیت و تفکر می دهد، حتی خوانندة ادیب و شعرشناس هم فراموش می کند که گویندة این حرفها فیلسوفانه همان لوبیای دراز است و احساس می کند که لوبیا شاگرد پرحوصلة حافظ از روز اول بوده است.
نخودی گفت لوبیایی را که چه من گردم از چنین تو دراز
گفت ما هر دو را بباید پخت چاره ای نیست با زمانه بساز
رمز خلقت به ما نگفت کسی این حقیقت، مپارس ز اهل مجاز
کس بدین رزمگه ندارد راه کس در این پروه نیست محرم راز
در مناظره بی رقیب بود و اکثر قطعات پروین به شویة مناظره است.
«تصویر» و «خیال» در تمام قطعات و تمثیلات پروین جلوة خاصی دارند مثل قطعة زیر در مورد دلو و طناب است.
سخن گفت با خویش، دلوی به نخوت که بی من، کس از چه ننوشیده آبی
ز سعی من این مرز گردید گلشن ز گلبرگ پوشیده گلبن تنیابی
برآشفت بر وی طناب و چنین گفت به خیره بستند بر تو طنابی
نه از سعی و رنج تو، کز رحمت ماست اگر چهر گل بود رنگ و تابی
به علاوه ترجمة شاهکارهای ادبی اروپا را در مجلة بهار خوانده بود و با اشنا شدن به زبان انگلیسی، به منابع زیاید از تاریخ دست یافت و دید شاهان در ادوار مختلف بزرگترین سعی را که روا داشته اند آن بود که ثروت ملی را به قهر تصاحب کرده و بر زیور خود افزودند. دوران زندگی پروین، دقیقاً در فاصله جلوس محمد علی میرزا قاجار و سقوط رضاخان (شهریور 1320)، مقارن بود. پروین به مظلومیت جهان بشریت می اندیشید و نژاد و کیش و ملیت برای او مطرح نیست. «رنجبر» از هرکجا که باشد و به هر زبانی که سخن گوید، در دید او قابل احترام و همدردی است
تا به کی کندن اندر آفتاب ای رنجبر
ریختن از بهر نان از چهرة آب ای رنجبر
زین همه خواری که بینی زآفتاب و خاک باد
چیست مزدت جز نکوهش یا عتاب ای رنجبر
پروین اعتصامی برابری ها و جور و ستم زورمندان و حکومتگران عصر خود را لمس کرده است و در ستم ستیزی با ستمگران سهم بیشتری دارد و با همة جوانی، همسان گردی دلاور با شمشیر قلم و بیان در میدان نبرد، با قامتی استوار و قدمهای متین ایستاده است. می گویند خمیرمایة اصلی شعر «عشق» است و در آثار پروین از عشقی که در غزل ها می بینیم خبری نیست. ولی عشق پروین در کلمة «انسان دوستی» خلاصه می شود و او یک شاعر (هیومنیتی) است و مسلماً از انسان مظلوم دفاع باید بکند و به ظالم بتازد که چنین نیز هست.
ای دوست دزد حاجب ودربان نمی شود گرگ سیه درون، سگ چوبان نمیشود
حتی برای قضات هم که طامع بوده اند و در برابر زوذ و زیور خود را باخته اندو به جای عدل و داد ستم ها کرده اند، اینگونه گفته که خلاصه ای ذکر می شود.
دزد و قاضی
برد دزدی را سوی قاضی عسس خلق بسیاری روان از پیش و پس
گفت: قاضی کاین خطاکاری چه بود دزد گفت از مردم آزاری چه سود
گفت، بدکردار را بد کیفر است گفت، بدکار از منافق بهتر است
گفت، هان برگوی شغل خویشتن گفت، هستم همچو قاضی راهزن
گفت، آن زرها که بردستی کجاست گفت، در همیان تلبیس شماست
گفت آن لعل بدخشانی چه شد گفت، می دانیم و می دانی چه شد
گفت پیش کیست آن روشن نگین گفت، بیرون آر دست از آستین
دزدی پنهان و پیدا کار توست مال دزدی، جمله در انبار توست
تو قلم بر حکم داور می زنی من ز دیوار و تو از در می بری
در دیوان پروین پنج شعر با عنوان «آرزوها» به یادگار مانده است که همگی آنها در قالب غزل سروده شده اند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 22 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید