یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رشد اخلاق در نوجوانان و جوانان

اختصاصی از یاری فایل رشد اخلاق در نوجوانان و جوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

رشد اخلاق در نوجوانان و جوانان

تحقیقات نشان می دهند ۷۰ درصد رشد شخصیت فرد تا سن ۶ سالگی شکل می گیرد. ولی بیشتر خانواده ها تصور می کنند که فرزندشان تا زمانی که در سن کودکی به سر می برد، چیزی متوجه نمی شود و به اصطلاح می گویند: «بچه است» و متأسفانه تربیت وی را به سنین نوجوانی موکول می کنند که آن زمان بسیار دیر است.

در واقع اصلی ترین و اساسی ترین نهادی که در پرورش و رشد اخلاقی، تربیتی و شخصیتی فرد نقش دارد خانواده است که توجه تام والدین به این موضوع از ضروریات است. رشد اخلاقی به معنای درونی کردن قواعد، قوانین، هنجارها و ارزش های مرتبط با چگونگی رفتار و تعامل فرد بین خود و دیگران است و اینکه فرد خوب و بد، باید و نباید را بیاموزد، ضروری است که نوجوان اخلاقی فکر کند، حس کند و اخلاقی عمل کند که در این میان خانواده نقشی اساسی دارد.محققین بر این باورند که از دوران کودکی چنانچه احساس همانندی با والدین در فرد تقویت شود، هر گاه مرتکب خطایی شود خود را ملامت کرده و می کوشد از تکرار خطا اجتناب کند. نوع الگویی که والدین به کودک ارائه می کنند و نوع نظم و انضباطی که توسط والدین اعمال می شود بر چگونگی شکل گیری هویت و وجدان کودک، نوجوان و جوان مؤثر است. روانشناسان معتقدند وجدان اخلاقی و رشد اخلاقی نه تنها متأثر از دیگران است بلکه ناشی از پویایی درونی شخص، خصوصیات خلقی و تعامل ویژگی های درونی با تأثیرات بیرونی است.

رشد اخلاق در نوجوان و جوان از طریق ارائه الگوهای بحث و گفت وگوی والدین و مربیان با فرد است. روانشناسان بر این باورند: از طریق بحث و گفت وگوها است که فرد می تواند سطح رشد اخلاقی را به سطح والاتری ارتقاء دهد.

والدین و مربیانی که دارای مهارت های گفت وگو در مسائل ارزشی و اخلاقی با نوجوان و جوان هستند، تأثیرات شگرفی بر رشد وجدان اخلاق آنان بر جای می گذارند.

رشد اخلاقی در نوجوان و جوان، در خانواده و در ارتباط عاطفی والدین شکل می گیرد و گذشت کردن و احساس همدردی با آنها تأثیر مثبتی بر رشد اخلاقی آنها خواهد گذاشت. وقتی رفتار بزرگسالان همراه با فداکاری باشد، زمینه خوبی برای ایجاد احساس اخلاق مثبت در آنها فراهم می شود. به طور معمول افراد در سنین ۱۰ تا ۱۲ سالگی در آستانه نوجوانی به افراد دیگر بخصوص بیماران، معلولان و افراد محروم و ستمدیده جامعه احساس همدردی پیدا می کنند و تمایل به کمک و یاری رساندن به آنها دارند، این احساس اگر توسط والدین و مربیان مورد تقدیر و ستایش قرار گیرد، در ادامه جوانی و زندگی آینده تشدید شده و زمینه ساز اندیشه های انسان دوستانه قرار می گیرد.

از سوی دیگر گذشت کردن که یک تمایل غیرخودخواهانه و از سر انسان دوستی نسبت به دیگران است تأثیر مثبتی بر رشد اخلاقی نوجوان و جوان می گذارد.در شرایطی که نوجوان ها عموماً خود مرکزبین و تا اندازه ای خود خواه هستند وقتی که رفتار بزرگسالان همراه با فداکاری باشد، زمینه خوبی برای ایجاد احساس اخلاقی مثبت در آنان فراهم می کند. بی جهت نیست که همه ادیان الهی و تمام عرفا و حکما و مربیان بزرگ، همگان را به چنین رفتاری توصیه کرده اند. به طور کلی برای تقویت اخلاق مثبت در جوان بایستی نگاه صرفاً سنتی به جوان را متحول کرد و با دیدگاهی مدرن به پرورش اخلاق نوجوان و جوان پرداخت. به عبارت دیگر فقط با نصیحت و سخنرانی نمی توان از بسیاری نوآسیب های جامعه جلوگیری کرد. محققین بر این باورند رشد احساس، هیجان، خشم و محبت، اعتماد به دیگران و حس کنجکاوی ویژگی های اخلاقی فرد را می سازد. در سنین ۱۸-۶ سالگی دوره ای است بسیار حساس که شخصیت فرد حالت ژلاتینی دارد و بحث هویت جوی مطرح است. هویت جنسی، فکری، عاطفی و اقتصادی و... نوجوان بایستی به آنها پاسخ دهد. در این میان نیازمند یک راهنمای دلسوز و دانا می باشد که با راهنمایی های خردمندانه اش، شخص را رهبری کرده تا مسیر صحیحی را در زندگی انتخاب کند. از سوی دیگر برخورد والدین در برابر خطای نوجوان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

به عنوان نمونه، رفتار والدین در برابر سیگار کشیدن نوجوان نبایستی همراه با خشونت و محرومیت از محبت باشد که در این روش والدین محبت خود را از نوجوان بازمی دارند و با بی اعتنایی یا خشونت رفتار می کنند که در این حالت احتمال لجبازی و گرایش نوجوان به آن عمل بیشتر خواهد شد.

دانیل هارت، روانشناس بر این باور است: «اخلاقیات از یک سو نمایانگر فداکاری و گذشتن فرد از برخی منافع خود به سوی مصالح دیگران است و از سوی دیگر در پیش گرفتن خردمندانه ترین راهی که دستیابی به مصالح روشن بینانه فرد را امکان پذیر می کند.»

درونی شدن رفتار اخلاقی، در خودانگاره و احساس هویت نوجوان و جوان است تنها کسانی که اعتقادات اخلاقی آنها بخش مهمی از هویت و ساختار شخصیتی شان شده رفتاری خلاف اخلاق را پشت پا زدن به هویت خود محسوب می کنند و از چنین کاری اجتناب می ورزند. رشد وجدان از دوره پیش دبستانی شروع می شود؛ یعنی زمانی که کودک هنجارهایی را برای رفتار قابل قبول در ذهن خود ایجاد می کند. پس دوره کودکی و نوجوانی دورانی است با اهمیت و توجه به آن ضروری تر و با اهمیت تر.

جوان و اخلاق اسلامى

اخلاق جوان مقتضى صلاح و فساد هر جامعه است . یعنى اصلاحات هر جامعه مبتنى بر افکار و ایده نسل جوان آن جامعه استوار است ، بنابراین جوانان هر جامعه هر گاه از اصلاح و سداد، و پاکدامنى برخوردارند آحاد آن جامعه ممکن است از صلاحیت و شایستگى بیشترى برخوردار باشند و هر گاه جوانان آلوده و آزاد و یله و رها باشند، فساد و فحشاء جنایت و اعتیاد بیشترى به انواع مواد مخدر در آن جامعه شایع و فراوان مى گردد. جوان و کنترل غرائز: غرائز در بشر همچون همه موجودات جزء ذات و خلقت او است ، اما انسان در اعمال غرائز بى حد و مرز است . به هر چه که تمایل پیدا کردند هیچ رداع و مانعى سر راه خود نمى بینند، و خود را به مطلوب خویش مى رساند. لکن بهائم و چهارپایان و هر حیوان دیگر بر مبناى تکوین و فطرت هرگز از مرز خود تجاوز


دانلود با لینک مستقیم


رشد اخلاق در نوجوانان و جوانان

تحقیق و بررسی در مورد بررسی لایحه تشکیل دادگاه اطفال و نوجوانان 27 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد بررسی لایحه تشکیل دادگاه اطفال و نوجوانان 27 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

بررسی لایحه تشکیل دادگاه اطفال و نوجوانان

ملاک برای مجازات های کیفری؛ سن رشد یا سن بلوغ 

لایحه تشکیل دادگاه اطفال و نوجوانان که آذرماه سال ۱۳۸۲ تقدیم مجلس شده بود، عاقبت پس از سه سال در دستور کار کمیسیون قضایی مجلس هفتم قرار گرفت. بنا به سخنان نمایندگان مجلس در صورت تصویب این لایحه کودکان زیر ۱۸ سال مشمول تخفیف در مجازات شده و از اعدام و سایر مجازات های سنگین معاف می شوند. تخفیف در مجازات کودکان خواسته یی است که سال ها است از طرف فعالان حقوق کودک پیگیری می شود و طرح این لایحه و در دستور کار قرار گرفتن آن نقطه امیدی برای کسانی است که از هر تریبونی پایین بودن سن مسوولیت کیفری کودکان را اعلام کرده اند. با این وجود اما حقوقدانان و قضاتی که با مسائل کیفری کودکان درگیر هستند انتقاداتی را به این لایحه وارد کرده اند. لغو اعدام کودکان زیر ۱۸ سال، بزرگ ترین نقطه قوت این لایحه بود. چنانکه برخی این لایحه را با نام «لایحه لغو اعدام زیر ۱۸ سال» می شناسند و برای تصویب و ابلاغ آن روزشماری می کنند. نگاهی دقیق به مواد لایحه اما، نشان می دهد که حتی با تصویب این لایحه نیز ماجرا شکل چندان متفاوتی نخواهد گرفت. به گفته نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق کودکان این لایحه به دلیل مواردی که در بطن خودش نهفته دارد، اعدام را به کلی ممنوع نکرده است.وی این موارد را اینگونه توضیح می دهد؛«بنا به ماده ۳۱ این لایحه «درباره نوجوانانی که سن آنان بیش از ۱۵ سال و تا ۱۸ سال تمام خورشیدی است مجازات های زیر اجرا می شود؛بند ۳ـ حبس در کانون اصلاح و تربیت از ۲ تا ۸ سال در مورد جرائمی که مجازات قانونی آن حبس ابد یا اعدام باشد.» مفاد این ماده منطبق با خواست عمومی جامعه و با منطق حقوقی سازگار است. اما دو ماده جلوتر و در ماده ۳۳ این لایحه چنین مقرر شده است؛«در جرایمی که مجازات قانونی آن قصاص یا حد است، هرگاه در رشد و کمال عقل مرتکب شبهه وجود داشته باشد، دادگاه اطفال و نوجوانان وی را به یکی از مجازات های مذکور در بند ۲ و ۳ ماده ۳۱ این قانون محکوم می نماید.» و تبصره همان ماده مقرر می دارد؛ «دادگاه اطفال و نوجوانان برای تشخیص رشد و کمال عقل می تواند از نظر پزشکی قانونی یا از هر طریق دیگری که مقتضی بداند استفاده کند.» بنابراین همچنان که در قانون مجازات اسلامی فعلی، تاکید قانونگذار بر اجرای برداشت خاصی از مفهوم حدود و قصاص بوده است و همین برداشت تاکنون مانع حذف اعدام کودکان زیر ۱۸ سال بوده است.وی با انتقاد از اینکه در این لایحه تشخیص رشد و کمال عقل به عهده قاضی گذارده شده است می گوید؛«قاضی که با برخورداری از کمترین امکانات مادی و حجم زیاد پرونده های روزانه، اکنون قضاوت در خصوص رشد و کمال عقل متهم را نیز باید بر دوش بکشد تا نهایتاً حکم حیات یا مرگ کسی را در کارزار رسیدگی به پرونده ها، امضا کند.» «رزا قراچورلو»، وکیل دادگستری و استادیار دانشکده حقوق نیز معتقد است اختیاری بودن احراز رشد جزایی مقرر در این لایحه برای قاضی دادگاه تا حد زیادی اهداف اصلاحی و درمانی در این قانون را زیر سوال می برد. وی در گفت وگو با اعتماد با اشاره به اینکه رشد جزایی برای اولین بار از طریق این لایحه وارد قوانین کیفری ایران شده است، ادامه می دهد؛« برای احراز رشد جزایی نه در این لایحه و نه در قوانین دیگر هیچ معیار و ملاک خاصی وجود ندارد. این معیار فقط با ارجاع کودک به کارشناس پزشکی قانونی ممکن است اثبات شود و با احراز نشدن این رشد جزایی می توان کودک را از تحمل مجازات های شدید رهانید.»قراچورلو مهمترین چالش موجود در این لایحه را کودک محسوب نکردن افراد زیر ۱۸ سال عنوان کرد و گفت؛ «در این قانون معیار کودک بودن و طفل شناختن فرد، همان سن بلوغ شرعی است در حالی که ایران به کنوانسیون حقوق کودک پیوسته است و بر اساس ماده یک این کنوانسیون کلیه افراد زیر ۱۸ سال کودک محسوب می شوند.»  موسوی بجنوردی؛ سن رشد همان ۱۸ سالگی است 

 به بیان دیگر مشکل از آنجا ناشی می شود که قانونگذار در این لایحه نیز سن بلوغ را ملاک مجازات های کیفری قرار داده است. این در حالی است که جایگزین کردن سن رشد در مجازات های کیفری نه تنها خواسته حقوقدانان، قضات و فعالان حقوق بشر است، بلکه علمای دینی همچون آیت الله موسوی بجنوردی نیز با جدیت خواستار آن بوده و در نشست ها و محافلی که به حقوق کودک می پردازد بارها و بارها آن را تکرار کرده اند. ایشان در آخرین نشستی که ماه گذشته از سوی یونیسف برگزار شد نیز اعلام کرد؛ «در مجازات های کیفری علاوه بر بلوغ، رسیدن به سن رشد هم لازم است و این رشد برای دختر و پسر همان رسیدن به سن ۱۸ سال است.» ایشان با اشاره به اینکه کیفر در اسلام برای تادیب است و نه انتقام، ادامه داد؛ «لغو اعدام مجرمان زیر ۱۸ سال ازجمله مواد قابل طرح در دستگاه قضایی است و یقین دارم اگر راجع به این مساله با آیت الله شاهرودی رئیس قوه قضائیه صحبت کنیم به نتیجه می رسیم.» این روحانی همچنین افزود؛« اگر ما بتوانیم این موضوع را در قانون بگنجانیم یعنی علاوه بر بلوغ، رشد را هم برای مسوولیت کیفری لازم بدانیم مشکل حل می شود.»مورد توجه قرار نگرفتن سن رشد در مجازات های کیفری در حالی اعمال می شود که سن بر عهده گرفتن امور مالی در قانون مدنی ۱۸ سال در نظر گرفته شده است، چنانکه حجت الاسلام محمدصادق آل اسحاق، قاضی دیوان عالی کشور به ایسنا می گوید؛« قانونگذار در امور مالی، رشد را قبل از سن ۱۸ سال شرط قرار داده است، اما درباره مسائل کیفری نوعاً در قانون همان سن بلوغ شرعی عنوان شده است که در بعضی موارد نادر، رشد نیز به عنوان شرط تعیین شده است اما غالباً در امور کیفری قانونگذار بلوغ را شرط مسوولیت کیفری دانسته و اشاره به رشد نشده است.» آل اسحاق با اشاره به تعدد سن های مطرح شده برای دختران و پسران برای دخالت و تعیین سرنوشت اجتماعی و سیاسی خود افزود؛ «در امور و مسائل عبادی سن بلوغ شرط است. در مسوولیت کیفری نیز عمدتاً سن بلوغ شرط است. اما در مساله ازدواج ۱۳ سال، برای شرکت در انتخابات ۱۵ سال یا ۱۶ سال تمام شمسی و برای تصرف در امور مالی قبل از ۱۸ سال اثبات رشد نیاز به حکم قضایی دارد.» قاضی دیوان عالی کشور با ابراز تاسف از اختلافات موجود در قانون، به ویژه در مورد مسوولیت کیفری دختران، اظهار داشت؛ «عمده مشکل ما درباره مسوولیت کیفری است که دادگاه زمانی که می خواهد فردی را که به سن بلوغ شرعی رسیده مجازات کند و گاه در خود امور کیفری، بعضی از جرایم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد بررسی لایحه تشکیل دادگاه اطفال و نوجوانان 27 ص

دانلود تحقیق کامل درباره اشتغال زنان و نوجوانان در جامعه

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق کامل درباره اشتغال زنان و نوجوانان در جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

اشتغال زنان و نوجوانان در جامعه اشتغال زنان در جامعهگرچه زنان بخش عمده ای از جمعیت جهان را تشکیل می دهند اما سهم کمی در توسعه دارند. آنها از نظر آموزش ، اشتغال ، فعالیت های سیاسی وبهداشت در حاشیه قرار می گیرد. توانمندسازی پدیده پیچیده ای است که اشکال مختلفی در جنبه های متفاوت زندگی داردو در این میان واژه توانمند سازی زنان در برگیرنده ارتقای توانایی واستعداد های آنان در ابعاد مختلف آموزشی، اقتصادی،فرهنگی،اجتماعی است به خصوص باور عمومی برآن است که مشارکت زنان روستایی عامل اساسی و تعیین کننده در توسعه و رشد جامعه روستایی به شمار می رود. به طور کلی تشکل های مربوط به زنان ، اهداف و برنامه های خاصی را دنبال می کنند که به عنوان مهمترین انها می توان به تلاش برای برقراری تساوی حقوق بین زنان و مردان،کسب تجربیات و اطلاعات تخصصی در زمینه حقوق زنان اشاره کرد.در این مقاله سعی شده است با مروری بر تجربیات به دست آمده در این زمینه نقش تشکل ها را در توانمند سازی زنان روستایی بررسی شود.

مقدمه باید بدانیم که زنان نیمی از پیکره هر جامعه اند و جامعه ای که بخواهد نسلی بارور و پویا د زمینه های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی تربیت کند طبعا ً نیازمند نیروی عظیم زنان خواهد بود. با بکارگیری توانایی ها و خلاقیت های زنان در امور مختلف می توانیم حافظ عدالت اجتماعی باشیم و در تخصیص منابع و توزیع منافع توسعه توازن بهتری برقرار کنیم.همچنین ارزش کار زنان روستایی چه در کشور های توسعه یافته و چه در حال توسعه همواره از بعد تاریخی مورد غفلت قرار گرفته است . در این راستا فعالیت هایی که از سوی زنان روستایی در کشاورزی معیشتی ، بازار های کار محلی و مزارع و همچنین در خانه داری انجام می گیرد ، در اندازه گیری فعالیت های اقتصادی کشور ها نادیده گرفته می شود .  از نظر مقایسه بین کشور های صنعتی و در حال توسعه ، سهم زنان در امر توسعه و در مقایسه با مردان به حدود 8 درصد می رسد . زنان از نظر اشتغال در مقام مقایسه با مردان ، در یک حالت نا متعادل هستند و در بسیاری از این کشور ها ی در حال توسعه ، زنان از نظر مشارکت د رفعالیت های سیاسی ، کار های تولیدی و کسب تحصیل چه به واسطه قوانین سنتی تبعیض آمیزو چه بر اثر ممنوعیت های آموزشی ، تقریبا ً در حاشیه قرار گرفته اند .این مسائل مجموعاٌ ما را به سوی این تفکرسوق می دهد  که برای پویا کردن جامعه و استفاده کردن از منابع انسانی در دسترس برای رسیدن به توسعه  نیاز است که زنان به صورت پررنگتر و موثر تر وارد عرصه فعالیت ها ی اجتماهی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی شوند . 

توانمند سازی زنانتوانمند سازی فرآیندی است که طی آن افراد برای غلبه برموانع پیشرفت ، فعالیت هایی انجام می دهند که باعث تسلط آنها در سرنوشت خود می شود . واژه توانمندسازی به مفهوم غلبه بر نابرابری های بنیادی است . پذیرش برابری جنسیتی به شکل یک هدف برپایه میزان آگاهی جامعه قرار دارد و به عنوان رکن اصلی ایدئولوژی توانمند سازی ، تلقی می گردد که به خودی خود می تواند اساس و پایه یک بسیج همگانی و عاملی برای رفع نابرابری زنان در جامعه باشد . به طور معمول استعدادهای درونی زن در هاله ای از غرایز فطری و آرزوهای وی احاطه شده و در این جریان ، آن دسته از تمایلات زنانه ای شکل می گیرد که حاصل تاثیر مثبت و منفی تجربیات به دست آمده در دوران زندگی و تثبیت های ذهنی اوست . سیمای ظاهری و نقابی که زن در جامعه بر چهره دارد ، یعنی آنچه که زن از ماهیت وجودی خود به جامعه عرضه می دارد ، در بر دارنده تمامی خصوصیات و جنبه های ذکر شده است . از اینرو ، به منظور شناخت ظرفیت های بالقوه خویش ، زنان ناگزیر از پرده برداری از این نقاب و مطالعه تثبیت های ذهنی و بررسی ملموس و عینی قابلیت های درونی خود و بالاخره مطالعه نحوه ارتباط آن با غرایز و تمایلات زنان می باشد و تنها از این راه قادر به درک و شناخت صحیح توانائیها و استعدادهای خویش خواهند بود . افراد مختلف به گونه ای متفاوت ، هویت واقعی خود را بیان می کنند . در این زمینه به نظر می رسد ، اغلب زنان انعکاس های رفتار برونی خود را ملاک سنجش خویش قرار می دهند و فقط تعداداندکی از آنان معیار ارزیابیشان منشاء درونی دارد . به هر حال هیچ زنی هویت واقعیش بی ارتباط با اعتقادات درونیش نیست و به این جریان اصطلاحا ً  "خود آگاهی"  می گویند . تجسم یک تصویر محترمانه از خویش در ذهن هر فرد مولود جمع عواملی است : اعتماد به نفس + احترام به خود = عزت نفس احترام به خویش یا عزت نفس مقوله ای است که هر زنی با توسل به آن قادر به پیشرفت بوده و یک نوع توانمندی و توسعه یافتگی را در خود احساس می نماید . تا زمانی که زنی تصمیم به حرکت و اقدام در جهت رسیدن به هدف مورد نظر نگیرد ، قادر به پیشرفت و ترقی نیست . موانع ذهنی به اشکال مختلف در ذهن افراد نقش می بندد ، برخی از این عوامل عبارتند از : 1- نبود انگیزه 2- داشتن اعتقادات خاص 3- ترس 4- ضعف یا عدم مهارت در زمینه ایجاد ارتباط ، مدیریت و غیره ....5- تصورات شخصی و ضعیف 6- احساس گناه 7- مقاومت در مقابل هر گونه تغییر ( فرخی ، 1380 )زنان باید تشویق شوند که چشم انداز ، رهبریت ، دانش ها ، مهارت ها ، علایق و نظراتشان را از یک سطح محلی و بومی ( grass-root) به سطح های بین المللی ارتقاء دهند(UN,2003) . همچنین انگیزش و و منابع یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی توتنمند سازی زنان در کشور در حال توسعه ای مانند اندونزی می باشد . و آنها راه حل را برای این منظور استفاده از سیاست ها و خط مشی ها یی که از مرکز صورت می گیرد می دانند, یعنی کمک فنی گرفتن از برنامه ریزی ها ، سازماندهی ، اجرا ، کنترل و ارزشیابی (Hosein, 2003).در کل واژه توانمند سازی زنان در برگیرنده ارتقای توانایی واستعداد های آنان در ابعاد مختلف آموزشی ، اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی است . زنان باید در پی شیوه هایی برای رشد و تعالی ارزش های فکری – معنوی خود باشند . آنها می توانند از طریق شرکت فعالانه در عرصه های مختلف ، صلاحیت و شایستگی هایشان را پرورش دهند و موجب تثبیت هویت خود در جامعه شوند . استفاده از فرصت ها ، موقعیت ها و شرایط عادلانه و مساوی برای زنان و دختران عاملی برای ارتقای جایگاه آنان در اجتماع است . یکس از مهمترین عواملی که موجب فقر و فرودستی زنان می شود بی سوادی و ناآگاهی آنان شرایط اجتماعی ، اقتصادی و حتی بهداشتی روز ( به ویژه در مورد خودشان ) است . در واقع 70 درصدفقیران جهان . 73 درصد بی سوادان جهان را زنان تشکیل می دهند .  داشتن سواد و استفاده از امکانات آموزشی فرصتی برای زنان پیش می آورد تا بتوانند با شناخت شرایط زیستی ، اجتماعی خود گام های موثری در پیشرفت خانواده و اجتماع بردارند . آمار نشان می دهد هر چه زنان از تحصیلات آموزشگاهی بالاتری برخوردار باشند میزان سلامت افراد جامعه بیشتر خواهد بود . برای مثال در کشور کنیا 11 درصد کودکانی که مادرانشان بی سواد هستند تا 5 سالگی می میرند . این در حالی است که این رقم در مورد مادرانی که تا مقطع ابتدایی درس خوانده اندبه 2/7 درصد و مادرانی که تاسطح راهنمایی درس خوانده اند به 4/6 می رسد . افزایش میزان تحصیلات زنان و دختران منجر به کاهش باروری ، بالا رفتن کیفیت کار زنان ، تاخیر در ازدواج ، کاهش زایمان ها و بالا رفتن سطح زندگی خانواده می شود . به همین دلیل تواناسازی زنان در تحصیل در دو سطح باید  شکل می گیرد ؛ ابتدا رشد و ارتقای آموزش ، سلامت ، دانش و مهارت های آنان ؛ و دوم به کارگیری این اطلاعات و دانسته ها در راه مقاصد سازنده برای کسب آرامش ، آسایش و فعالیت های فرهنگی – اجتکاعی . در واقع قدرت سازندگی و خلاقیت زنان باید از طریق پرورش توانایی ها و استعداد های آنان به گونه ای افزایش یابد که آنا را قادر به اثر بخشی برای ایجاد تحولات در سطح جامعه کند . یکی دیگر از ابعاد زندگی زنان مشارکت دادن آنها در فعالیت های گوناگون اجتماع است . زمانی که زنان بتوانند روی زندگی خودشان کنترل داشته باشند کلید تغییر در بسیاری از زمینه های فعالیت های بشری را دارند(UNESCO,2004). بر طبق آمار های جهانی تنها 14 درصد از پست های مدیریت اجرایی ، 10 درصد کرسی های پارلمانی و 6 درصد اعضای کابینه ها را در اختیار دارند . لازم به ذکراست که اگر چه تعداد زنان در مجامع و محافل اجتماعی گوناگون رو به افزایش است اما نسبت مشارکت شان امکان احراز پست های بالا را ندارند . زنان در محیط کار با پیشداوری هایی رو به رو هستند که ناشی از برداشت ها ، سوء تفاهمات و نگرش های فرهنگی جامعه است . طبق سزشماری اداره آمار ایران ، نرخ مشارکت زنان در جامعه در سال 1365 ، 2/8 درصد و در سال 1375به 1/9 درصد رسیده است . تعداد مدیران زن در سال 1370 ، 1533 نفر و در سال 1375 ، به 41420 نفر رسیده است . هرچند این رقم رشد تعداد زنان را در سطح مدیران نشان می دهد ، اما هنوز نسبت به درصد زنان شاغل بسیار ناچیز است . مسائل مربوط به وضعیت اشتغال و وابستگی هی اقتصادی زنان از دیگر مسائل عمده زندگی آنان است . اگر چه پول انگیزه مهمی برای کار کردن به حساب می اید ، ولی به ندرت وسیله ای برای رضایت از شغل است . هم بریا زن و هم برای مردان عامل رضایت از شغل بیشتر به علت دریافت پاداش هایی مثل حمایت های اجتماعی و فرصت رشد و پیشرفت بوده است . به همین دلیل زنان با وجود دریافت دستمزد های پایین تر از مردان از کار کردن لذت میبرند . برآوردن نیاز های مالی زنان ، افزایش ارتباطات اجتماعی ، داشتن حق تصمیم گیری مالی، ایجاد خود باوری زنان برای کسب مشاغل مناسب ، داشتن دارآمد مستقل ، ازجمله مسائل اقتصادی زنان است . عدم برخورداری از حداقل امکانات زندگی موجب تسلیم شدن و وابستگی شدید آنان به مردان خانواده ، اعم از پدر ، شوهر ، برادر، عمو و ... است . توسعه اقتصادی هر جامعهای بدون توجه به نقش موثر زنان در تولید و باز پروری امکانات امری دشوار است ؛ زیرا زنان با ایفای نقش مدیریت مالی خانه ، تاثیر بسزایی در اقتصاد خانواده و در سطوح بالاتر در اقتصاد جامعه دارند ( سلحشور ، 1382 ).تواناسازی پدیده پیچیده ای است که اشکال مختلفی در جنبه های متفاوت زندگی زنان دارد . فرآیند توانمند سازی برای زنان در سطح فردی تجربه ای انحصاری بوده ، حتی اگر یک زن تجربیات مشابهی با سایر زنان داشت . این توانمند سازی "فردی " فرآیند ممتاز و جدایی از توانمند سازی گروهی و جمعی است . به عبارت دیگر فرآیند توانمند سازی برای زنان در ارتباط با روابط نزدیک شخصی ، بویژه با همسر و اعضای نزدیک خانواده ، متمایز از تجربیات فردی و گروهی آنان است . افزایش توانایی زنان به نمایش و یا درک ظرفیتهایشان برای ارائه نظریات ، استفاده بهینه از زمان ، کنترل منابع ، برقراری ارتباط با دیگران ، آغاز کردن فعالیت ها ، پاسخ به وقایع و مانند آنها به چشم می خورد . که آنها محصول فرآیند توانا سازی هستند . به منظور وقوع چنین تغیراتی ، وجود یک سری عوامل اصلی ضروری به نظر می رسد .

اشتغال نوجوانان در جامعه

انتخاب شغل و آمادگی برای اشتغال یکی از مهمترین تکالیف مربوط به دوران رشد است که نوجوانان در جوامع مختلف، بویژه در جوامع صنعتی، با آن مواجه می شوند. اگر چه این مساله همیشه برای پسران مصداق داشته، اما شواهدی وجود دارد که در سالهای اخیر برای دختران نیز اهمیت پیدا کرده است. متأسفانه، شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشوجوانان اطلاعات کمی در مورد مشاغل و چگونگی انتخاب یک شغل دارند.

عوامل اقتصادی و اجتماعی، بین تجربیات روزمره نوجوانان و دنیای کار فاصله انداخته است. یکی از مهمترین عوامل اجتماعی که بر آرزهای شغلی نوجوانان تاثیر می گذارد خانواده است. آرزوهای شغلی نوجوانان با خواستهای والدین آنان برای موفقعیتهای شغلی فرزندانشان رابطه دارد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره اشتغال زنان و نوجوانان در جامعه

دانلود تحقیق کامل درباره تربیت دینی نوجوانان و نیازهای آنها

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق کامل درباره تربیت دینی نوجوانان و نیازهای آنها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

تربیت دینی نوجوانان و نیازهای آنها

تربیت دینی نوجوانان در دو بخش: الف)مراحل تربیت دینی، ب)نیازهای نوجوانان، مورد بررسی قرار می‌گیرد.الف) مراحل تربیت دینیما در تربیت دینی پنج مرحله را به طور طبیعی پشت‌سر می‌گذاریم. این مراحل پیوسته و منظم، یکی پس از دیگری خواهند آمد.

1-اُنس دینی:نخستین مرحله‌ی تربیت دینی، اُنس دینی است. کودکی که در سال‌های نخست زندگی با قرآن و نماز خواندن پدر و مادر آشنا می‌شود و در سه یا چهار سالگی در کنار آنان جانمازی پهن می‌کند و به تقلید از آنان، قیام، رکوع و سجده‌ برپا می‌کند، کم‌کم زمینه‌ای به نام اُنس و الفت دینی در او ایجاد می‌شود. وقتی فرزند شما در کنارتان سجده و رکوع کرد و سلام نماز را داد و شما دستش را به گرمی فشردید، پیشانی‌اش را بوسیدید و لب‌خند رضایت‌بخشی در صورت او شکوفا شد، به یادش می‌ماند که هر موقع این حرکات را انجام داده، از شما یک پاداش درونی و رضایت‌بخش دریافت کرده است. هر زمان با شما به مسجد آمد و شما مراعات کردید که به او سخت نگذرد و راحت و خوش‌حال باشد و ماندن خارج از حوصله‌ی او نباشد، این مراعات‌ها و ظرافت‌ها او را کم کم به نوعی وابستگی دینی گرایش خواهد داد که پایه‌ی آن اُنس والفت با دین است. ما در روان‌شناسی به این پدیده «conditioning» یا شرطی کردن می‌گوییم؛ به این صورت که اگر دو امر در مجاورت یک‌دیگر قرار بگیرد و با حضور یکی، دیگری هم حضور پیدا کند، کودک کم کم بین این‌ها پیوندی برقرار می‌کند که به آن «پیوند شرطی» گفته می‌شود. کودک در سال‌های بعد که زندگی مستقلی را دنبال می‌کند، هر وقت به یاد می‌آورد که وقتی نماز می‌خواند سیمای شما شاد می‌شد و او را تشویق می‌کردید، در او شوق و علاقه به دین ایجاد می‌شود.2-عادت دینی:وقتی کاری را بارها و بارها تکرار کردیم، این عمل در شخصیت ما نفوذ می‌کند و استوار و پایدار می‌شود، مثل عادت به نظم، سحرخیزی، مسؤولیت پذیری یا هر عادت دیگر. از خصوصیات مهم دوره‌ی کودکی و دبستان، عادت‌پذیری است. اگر شما در این سال‌ها همّت کنید و عادت ارزشمندی را در فرزند یا شاگردتان پدید بیاورید، در سال‌های بعد نیاری به صرف آن همه نیرو و هزینه نخواهد بود. در سنّ دبستانی عادت دینی بهتر جایگزین می‌شود. مثلاً با همت و مساعدت شما به کودکان اجازه‌ی نماز خواندن در مسجد می‌دهند؛ در حالی که هنوز نماز بر آنان واجب نیست، به آن‌جا می‌آیند و نماز می‌خوانند و به این ترتیب نوعی عادت و استمرار بر عمل در آنان پدید می‌آید.ما باید بچه‌ها را به خواندن نماز اول وقت عادت دهیم و به آنان بیاموزیم که صبح‌ها قدری زودتر بیدار و آماده‌ی نماز شوند. هم‌چنین باید تلاش کنیم قرآن را در حدّ ظرفیت خود و بر اساس جاذبه‌هایی که ما برایشان ایجاد می‌کنیم حفظ کنند. حفظ آیات قرآن و سوره‌های کوتاه آن در سال‌های بعد در زندگی او تأثیر مثبتی دارد.وقتی فرزندانمان به سن تکلیف رسیدند، باید مسائل شرعی و تکلیفی را برایشان بیان کنیم.3-معرفت دینی:مرحله‌ی سوم، معرفت و تفکر دینی است. کودکی که در سال‌های پیش‌دبستانی و دبستانی با آداب دینی اُنس پیدا می‌کند و عادت دینی در او پدید می‌آید. باید در سال‌های راهنمایی معرفت دینی پیدا کند. در این مرحله شما باید از طریق دلیل و استدلال و نیز تعقل و تحلیل مسائل دینی با ذهن آماده و مستعد او ارتباط برقرار سازید وبا او صحبت کنید. از نظر ساختارِ ذهنی، سن 13 سالگی دوره‌ی رشد مفاهیم ذهنی و غیر ملموس است. یعنی تفکر می‌تواند به درجه‌ای برسد که انسان در غیاب اشیا هم درباره‌ی آن‌ها فکر کند، در حالی‌که در سال‌های قبل از دوره‌ی راهنمایی، رشد و تفکر انتزاعی حاصل نشده است. پس ما می‌توانیم در دوره‌ی راهنمایی با آمادگی بیشتری از معرفت دینی و اندیشه‌ی دینی صحبت کنیم و به پرسش‌هایی که نوجوانان راجع به دین دارند، پاسخ بگوییم و استنباط، فهم، آگاهی و ادراک آنان را در این مرحله بالا ببریم.از مسؤولیت‌هایی که باید در سال‌های قبل از دوره‌ی راهنمایی به آن بیندیشیم، این است که وظایف سنّ بلوغ و تکلیف دختران نوجوان را به آنان بیاموزیم. در سال‌های راهنمایی به بعد، بچه‌ها کم کم از چرایی مسائل سؤال می‌کنند و می‌خواهند علّت و حکمت مسائل را بدانند. کودک تا به‌حال نماز خوانده است و اکنون هم می‌خواند، اما حالا می‌خواهد بداند که این نماز چه اثری بر شخصیت او دارد و در نزد خداوند چه پاداشی دارد و اصولاً چرا باید نماز بخواند؟ او می‌خواهد راجع به صفات خداوند درک درستی داشته باشد. شما شاید اندیشه‌ی او را در این جهت هدایت کنید و از نمونه‌ها و شواهدی مستدل و روشن در بحث‌تان بهره بگیرید. اگر مربیان به ادبیات غنی دینی و ملّی‌مان مانند: سخنان پیامبر «صلی الله علیه وسلم»، اصحاب بزرگوار و بزرگان دین ، اشعار ارزشمند شاعران نیز به داستان‌هایی که در فرهنگ ملّی و اسلامی وجود دارد مسلط باشند، می‌توانند در معرفت دینی جذابیت ایجاد کنند. وقتی شما مناسب و بجا از اشعار خوب و زنده و با روح، از حکایت‌ها، ضرب‌المثل‌ها، داستان‌ها ، خاطرات و موضوع‌های تاریخی یاد می‌کنید، بحث‌تان شیرین‌تر می‌شود و جذابیت و گیرایی آن بالا می‌رود.4-عمل به آموخته‌های دینی:مرحله‌ی‌ چهارم، عمل به آموزه‌های دینی است. اگر در گام سوم معرفت دینی ایجاد شد، گام چهارم، اجرایی است؛ یعنی تمام تار و پود وجود او، نگاه او، توجه او و سخن او، همه و همه جنبه‌ی شخصیت بارز دینی پیدا کند و دین در وجود او کاملاً متجلّی و متبلور شود. این که گفته‌اند دوستی برگزین که دیدن او تو را به یاد خدا بیندازد، به همین علت است. یعنی شما حتی وقتی به چهره‌اش نگاه می‌کنید، به یاد خدا می‌افتید.5-خودجوشی دینی:مرحله‌ی پنجم، خودجوشی دینی است. یعنی وقتی شخصیت او از نظر دینی کاملاً شکل گرفت، در این مرحله از یک نیروی خودجوش استفاده می‌کند و به دنبال عشق برتر حرکت می‌کند. او دیگر سری شوریده دارد و به دنبال گمشده‌ای به‌نام عشق برتر است. عشق برتر عشق خدایی و الهی است. اگر به عشق برتر رسید، دیگر به سادگی تحت تأثیر جاذبه‌های نفسانی و دنیایی قرار نمی‌گیرد.حال هر کدام از ما باید ببینیم که حاصل تربیت ما در کدام مرحله قرار می‌گیرد. آیا تنها در حدّ انتقال یک


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره تربیت دینی نوجوانان و نیازهای آنها

تحقیق و بررسی در مورد افسردگی در نوجوانان علل و روش‌های درمان 22 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد افسردگی در نوجوانان علل و روش‌های درمان 22 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

افسردگی چیست؟

افسردگی شایع‌ترین اختلال خلقی و عاطفی و بزرگترین بیماری روانی قرن حاضر است. به بیان ساده‌تر، افسردگی یک واکنش روانی ـ زیستی در برابر فشارها و استرس‌های زندگی است. چنین حالت واکنشی و اختلال خلقی محدود به زمان و مکان خاصی نیست و می‌تواند در هر زمان و هر مکان و برای هر شخصی در هر موقعیتی که باشد، پدید آید.

در واقع خلق آدمی حاصل مجموعه‌ای از واکنش‌های عاطفی در یک موقعیت خاص و زمان معین است. به سخن دیگر، خلق یک زمینه عاطفی زیربنایی است که آکنده از گرایش‌های هیجانی و غریزی بوده، به حالت‌های روانی، احساسی انسان طعم خوشایند یا ناخوشایند می‌دهد و در بین دو قطب لذت و درد در نوسان است. یک تغییر محسوس یا انحراف از حالت طبیعی و متعادل خلق می‌تواند به صورت اندوه و غم‌زدگی مشخص گردد. اگر شدت یا مدت زمان اندوه از حد متعارف تجاوز کند، یا در یک شرایط خاص به صورت یک اختلال قابل توجه و بیمارگونه ظاهر شود، می‌تواند به یک خلق افسرده تبدیل گردد.

حالت غمگینی با افسردگی چه تفاوتی دارد؟

باید توجه داشت که افسردگی با حالت غمگینی یا غم‌زدگی معمولی متفاوت است. در زندگی هر کس ممکن است موقعیت‌هایی بوجود آید که موجب تاثرات روانی و غم و غصه درونی گردد، مثل از دست دادن پدر، مادر، همسر، فرزند، دوست یا یکی از نزدیکان و محبوبان، اما این حالت کاملاً موقت خواهد بود. غمگینی یک حالت ناخشنودی یا نارضایتی موقت از شرایطی است که وفق مراد فرد نیست. حالت غم‌زدگی با آشفتگی واقعی روانی و کاهش یا از دست دادن هدف‌ها و کمرنگ شدن نگرش‌های حیاتی و معیارهای ارزشی در زندگی فردی و اجتماعی همراه نمی‌باشد.

در حقیقت بین زمانی که انسان با یک مشکل خانوادگی، شغلب و حرفه‌ای مواجه شده، احساس ناخوشایندی از یک ضربه عاطفی و روانی را تجربه می‌کند، یا هنگامی که از یک شرایط غمناک و تاثرانگیز متاثر می‌گردد و با احساس پاک با آن همدلی کرده، غمگین می‌شود و احساس پاک با آن همدلی کرده، غمگین می‌شود و احساس تالم و غم‌زدگی برای مدتی وجودش را فرا می‌گیرد، با دورانی که انسان دچار افسردگی می‌شود، متفاوت است.

حالت غمگینی و غم‌زدگی که اساساً موقت است، بخشی از زندگی و حیات اجتماعی انسان است و لطمه‌ای به فعالیت‌های زیستی، پویایی زندگی و برنامه‌های هدفمند انسان نمی‌زند. غم‌زدگی ناشی از مواجه شدن با مشکلات و ناملایمات زندگی و درگیری‌های بین فردی ممکن است احساس ناخوشایندی نیز به همراه داشته باشد‌، لیکن احساس ناشی از همدلی با مصایب دیگران و شرایط تاثرانگیز انسانی که ممکن است در شرایطی خاص با تبلور احساسات و حالت‌های غم‌زدگی همراه باشد، بر بهداشت روانی، تعادل عاطفی و انگیزه‌های تلاش وی می‌افزاید.

اما حالت انسان افسرده، انسانی که دچار اختلال قابل توجه خلقی است با حالت انسان غم‌زده کاملاً متفاوت است. حالت افسردگی همواره ناخوشایند و آزاردهنده است و حیات زیستی انسان را متاثر می‌سازد؛ نگرش‌ها، باورها و بینش‌ها را دگرگون می‌کند. هدف‌های متعالی زندگی را دستخوش ضعف و سستی و انسان را دچار احساس بیهودگی می‌کند.

بنابراین حالت‌هایی همچون دل‌شکستگی‌ها، دل‌تنگی‌ها، تاثرات روانی و غمگینی‌های گذرا که اساساً یک احساس و هیجان عادی بشری است، هرگز به عنوان یک اختلال روانی تلقی نمی‌گردد، بلکه چنین حالت‌هایی نشانه تبلور احساس همگانی و عمومی است.

غم و اندوه یک حالت غمگینی خلقی عادی و واکنشی طبیعی، واقع‌بینانه و مناسب نسبت به آنچه از دست رفته می‌باشد و کاملاً موقت بوده، به تدریج و به طور طبیعی محدود شده، فروکش می‌کند و در موارد بسیار نادر و شرایط خاص، نسبتاً طولانی شده، موجب پدیدآیی اختلال جدی در زندگی فردی و اجتماعی می‌شود.

به طور کلی، افسردگی یک واکنش روانی و زیستی در برابر فشارها و استرهای حیاتی است و شدت واکنش‌ هر کس در مقابل استرس بستگی به کیفیت و شاکله شخصیت وی دارد. برخی از افراد، بویژه جوانان به علت تجارب تلخ و ناخوشایند دوران کودکی، تحمل هرگونه استرس ناشی از دست دادن چیزی و کسی برایشان دشوار است و به شدت متاثر می‌شوند. مثلاً جوانی که در کودکی شاهد فوت پدر و مادر خود بوده، یا به علت طلاق، یکی از والدین خود را از دست داده، در برابر استرس‌های ناشی از ناکامی‌ها و از دست دادن موقعیت‌هایی که برایش مطلوب بوده است، فوق‌العاده متاثر می‌شود و رگه‌های افسردگی می‌تواند وجودش را به تدریج فرا گیرد.

در بسیاری از مواقع تجمع استرس‌ها و هیجان‌زدگی‌ها در زمانی که محدود نیز ممکن است زمینه‌های افسردگی را در هر فردی فراهم آورد، ولو اینکه بعضی از استرس‌ها و شرایط هیجانی لزوماٌ ناخوشایند نیز نباشند. مثلاً شخصی که در سازمان و وزارتخانه‌ای صاحب شغل قابل توجهی شده است، به ناگزیر به خاطر همسرش به شهر دیگری می‌رود و در یک پست عادی مشغول می‌گردد و موقعیت قبلی شغلی را از دست می‌دهد. همزمان با این مساله، همسرش دچار بیماری سختی می‌گردد و خبر فوت مادرش نیز او را سخت متاثر می‌سازد. از سوی دیگر از تعاونی مسکن که در آن


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد افسردگی در نوجوانان علل و روش‌های درمان 22 ص