دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 72 صفحه
فهرست
عنوان صفحه
پیشگفتار........................................................ 1
عا لمى به نام عالم برزخ........................................... 2
(چند اشکال بر این نظر)........................................... 3
(مراد از حیات بعد از شهادت، حیات حقیقى(در عالم برزخ)است) ....... 7
(چند آیه قرآنى که دلالت بر"برزخ"دارند) ........................... 12
برزخ منزلگاه موقت............................................... 16
حیات پس از مرگ................................................ 22
مکالمه میان فرشتگان و مردگان..................................... 24
مؤمن آل یاسین................................................... 25
پیشگفتار :
آیا انسان پس از مرگ یکباره وارد عالم قیامت مىشود و کارش یکسرهمىگردد، و یا انسان در فاصله مرگ و قیامتیک عالم خاصى را طى مىکند و هنگامى که قیامت کبرى بپاشد وارد عالم قیامت مىگردد؟(و البته این را هم مىدانیم که تنها خدا مىداند که قیامت کبرى کىبپا مىشود.حتى پیامبران نیز از این مطلب اظهار بى اطلاعى کردهاند).
مطابق آنچه از نصوص قرآن کریم و اخبار و روایاتمتواتر و غیر قابل انکارى که از رسول اکرم و ائمه اطهار رسیده است استفاده مىشود، هیچکس بلافاصله پس ازمرگ وارد عالم قیامت کبرى نمىشود، زیرا قیامت کبرى مقارن است با یک سلسله انقلابها و دگرگونیهاى کلى در همه موجودات زمینىو آسمانى که ما سراغ داریم یعنى کوهها، دریاها، ماه، خورشید، ستارگان، کهکشانها.هنگام قیامت کبرى هیچ چیزىدر وضع موجود باقى نمىماند.بعلاوه در قیامت کبرى اولین و آخرین جمع مىشوند، و ما مىبینیم که هنوز نظام جهان برقراراست و شاید میلیونها و بلکه میلیاردها سال دیگر نیز برقرار باشد و میلیاردها میلیارد انسان دیگر بعد از این بیایند.
همچنین از نظر قرآن کریم - همان طور کهاز آیات گذشته و یک سلسله آیات دیگر استفاده مىشود - هیچ کس در فاصله مرگ و قیامت کبرى در خاموشى و بى حسى فرونمىرود، یعنى چنین نیست که انسان پس از مردن در حالى شبیه بیهوشى فرو رود و هیچ چیز را احساس نکند، نه لذتى داشته باشدنه المى، نه سرورى داشته باشد و نه اندوهى، بلکه انسان بلافاصله پس از مرگ وارد مرحلهاى دیگر از حیات مىگرددکه همه چیز را حس مىکند، از چیزهایى لذت مىبرد و از چیزهاى دیگر رنج، البته لذت و رنجش بستگى دارد به افکار و اخلاقو اعمالش در دنیا.این مرحله ادامه دارد تا آنگاه که قیامت کبرى بپا شود.در آن هنگام در اثر یک سلسله انقلابها ودگرگونیهاى بى نظیر که در آن واحد جهان را فرا مىگیرد و از دورترین ستارگان گرفته تا زمین ما همه مشمول آن دگرگونى مىشوند،این مرحله یا این عالم که براى هر کسى یک فاصله و حد وسط میان دنیا و قیامت مىشود، پایان مىپذیرد.
پس، از نظر قرآن کریم عالم پس از مرگ در دومرحله صورت مىگیرد، و به تعبیر صحیحتر، انسان پس از مرگ دو عالم را طى مىکند: عالمى که مانند عالم دنیا پایان مىپذیردو «عالم برزخ» نامیده مىشود، دیگر عالم قیامت کبرى که به هیچ وجه پایاننمىپذیرد.اینک بحث مختصرى درباره عالم برزخ
عا لمى به نام عالم برزخ
(نظر جمعى از مفسرین در باره زنده بودن شهداء)
(و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء، و لکن لا تشعرون)بعضى از مفسرین چهبسا گفته باشند: که خطاب(نگوئید)به مؤمنین است که به خدا و رسول و روز جزا ایمان دارند ومعتقدند که بعد از زندگى دنیا زندگى دیگرى هست و دیگر از چنین کسانى تصور نمىرود که بگویند: آنهائى که در راه خدا کشته شدهاند بکلى از بین رفتهاند، با اینکه دعوت حقه دین رااجابت کردهاند و آیات بسیارى از قرآن را که در باره معاد صحبت مىکند شنیدهاند.
............................................
1 - بقره آیه 45 2 - سوره لقمان آیه 17 3 - سوره فصلت آیه 35
4 - سوره زمر آیه 10 5- سوره عنکبوت آیه 45 6 - سوره حدید آیه 4
علاوه بر اینکه آیه شریفه سخنش در باره عموم مردم نیست بلکه براى خصوص شهداء کهدر راه خدا کشته شدهاند، خبر از زندگى بعد از مرگ میدهد و این خبر را به مؤمنین که هنوزشهید نشدهاند و به همه کفار میدهد، با اینکه زندگى بعد از مرگ اختصاص به شهیدان ندارد، وشهید و مؤمن غیر شهید، و کفار، همه این زندگى را دارند پس باید گفت: منظور از زندگى بعد ازشهادت این است که نام شهید زنده میماند و در اثر مرور زمان ذکر جمیلش کهنه نمیشود، ایننظریه جمعى از مفسرین است و ما باین تفسیر چند اشکال داریم:
(چند اشکال بر این نظر)
اول اینکه این حیاتى که شما آیه را با آن معنا کردید، جز یک گول زننده چیز دیگرى نیست، و اگر پیدا شود تنها در وهم پیدا مىشود نه در خارج، حیاتى استخیالى که بغیر از اسم، حقیقتدیگر ندارد و مثل چنین موضوع وهمى، لایق به کلام خداى تعالى نیست، خدائیکه جز بحقدعوت نمىکند، و میفرماید: (فما ذا بعد الحق الا الضلال، بعد از حق غیر از ضلالت چه مىتواندباشد)، (یونس آیه 32 ) (آنوقت چگونه به بندگانش مىفرماید: در راه من کشته شوید و از زندگى چشم بپوشید تابعد از مرگ مردم بشما بگویند(چه مرد خوبى بود)؟.
منظورش ( سوره شعراء آیه4 8) ذکر خیر آیندگان نبوده، بلکه منظورش این بوده که دعوتحقهاش در انسانهاى آینده نیز باقى باشد و لسان صادقش همواره گویا بماند، نه اینکه بعد از اوذکر خیرش را بگویند و بس.
بله این سخن دل خوش کننده و باطل و وهم کاذب، با منطق مردمى مادى و طبیعى مسلک، جور در مىآید، براى این که آنها نفوس را هم مادى مىدانند و معتقدند وقتى انسان مرد بکلىباطل و نابود مىشود و اعتقادى به زندگى آخرت ندارند.
از سوى دیگر احساس کردند که انسان بالفطره احتیاج دارد به اینکه در راه امور مهمهقائل به بقاء نفوس و تاثرش بسعادت و شقاوت بعد از مردن، بوده باشد، چون رسیدن و ارتقاء بههدفهاى بلند، فداکارى و قربان شدن لازم دارد، مخصوصا هدفهاى بسیار مهم که بخاطر آنباید اقوامى کشته شوند تا اقوامى دیگر زنده بمانند.