یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی قصه های قرآنی در متون نظم از آغاز تا پایان قرن ششم

اختصاصی از یاری فایل بررسی قصه های قرآنی در متون نظم از آغاز تا پایان قرن ششم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی قصه های قرآنی در متون نظم از آغاز تا پایان قرن ششم


بررسی قصه های قرآنی در متون نظم از آغاز تا پایان قرن ششم

پایان نامه کارشناسی ارشد ادبیات

185 صفحه

چکیده:

با عنایت و توجه به خداوند باری تعالی در این رساله، قصه های قرآنی در متون نظم از آغاز تا پایان قرن ششم مورد بررسی قرار گرفته است. بیشترین اشعاری که از قرآن الهام گرفته شده در قرن ششم هجری می باشد و به طور صریح می توان گفت که به دلیل جنگ ها و حمله های مغولان به ایران و قتل عام مردم ،عران که حکم انبیاء را در بین مردم دارند برای الهام گیری و ارشاد ظالمان از داستان های قرآنی  و عذاب هایی که خداوند بر اقوام گذشته نازل می کرده است در اشعارشان استفاده نموده تا به این طریق مردم را ارشاد نمایند از جمله داستان هایی که در این رساله مذکور است: خلقت آدم، رانده شدن شیطان ، توبه ی آدم ، زندگی پیامبران مانند ادریس، صالح، نوح، زیبایی یوسف و عشق زلیخا به او، نابینایی یعقوب ، تبهکاری های قوم یأجوج و مأجوج، کشیدن سدّ ذوالقرنین ، عیسی که مرز روح بخشی و زنده کننده دارد، اعجاز موسی، تسلط سلیمان بر باد و دیو و پری صبر و استقامت ایوب، اصحاب فیل و کهف، معراج پیامبر و جنگ های او از جمله : حنین، خیبر ، بدر و ... که بیشتر اشعارشان در این دوره ی زمانی انعکاسی از داستان های قرآنی می باشد.

کلید واژه: قصه های قرآنی، پیامبران، زندگی پیامبران، جنگ های پیامبر


دانلود با لینک مستقیم


بررسی قصه های قرآنی در متون نظم از آغاز تا پایان قرن ششم

دانلود مقاله جایگاه انرژیهای نور درتامین انرژی قرن آتی

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله جایگاه انرژیهای نور درتامین انرژی قرن آتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
اگر وضعیت فعلی رشد جمعیت ادامه یابد، پیش بینی می شود جمعیت جهان در اوائل قرن حاضر به هفت میلیارد نفر می رسد .
در عین حال منابع انرژی متداول در حال اتمام بوده و ممکن است تا اوایل قرن ٢١ به پایان برسد . استفاده از انرژی هسته ای که منابع آن نیز محدود بوده ومستلزم تربیت نیروی انسانی ماهر و نیز استفاده از سیستم های پیشرفته حفاظتی در برابر ضایعات رادیواکتیو است ،کفایت انرژی جهان را نخواهد داد.
پیش بینی می شود که انرژی خورشیدی و انرژی بادی وغیره ، جایگاه ویژه ای رادرتامین انرژی قرن آتی کسب نمایند.
استفاده از انرژی در پیشرفت تمدن امری طبیعی و اساسی است و به عنوان یک پایه برای حیات مطرح می باشد. انرژی به عنوان یک عنصر اصلی برای هر فعالیت اقتصادی لازم است و چنانچه افزایش مصرف انرژی در راستای کمک به بالا رفتن مرتبه رشد اقتصادی که باعث ایجاد استانداردهای بالاتر زندگی و کیفیت بهتر زندگی برای جمعیت رو به رشد جهانی باشد، مفید بوده و هر کجا که استفاده از انرژی باعث محدود کردن رشد اقتصادی و کیفیت زندگی گردد، مضر محسوب می شود. به عبارت دیگر هنگامی که افزایش استفاده از انرژی همراه با محدودیت های اکوانرژی باشد رشد را محدود می کند زیرا در این حالت منابع طبیعی و رشد اقتصادی ناپایدار است.
مفهوم اکوانرژی در واقع از مباحث اقتصاد و محیط زیست ناشی می شود که سیستمهای مختلف انرژی را از جهات اقتصادی و محیط زیستی بررسی و مقایسه می کند. محدودیتهای اکوانرژی که در این جا بدان اشاره می گردد شامل محدودیتهای زیست محیطی که باعث پایین آمدن استانداردهای زندگی می شود، می باشد. محدودیتهای سیاسی که در واقع باعث بحرانهای منطقه ای می شوند نیز به عنوان زیرمجموعه ای از محدودیتهای اکوانرژی به حساب می آیند.
نیاز قرن بیست و یکم پایدار شدن است . این مفهوم پایداری شامل نرخ پایدار افزایش جمعیت، پایداری مصرف انرژی و اقتصاد پایدار می باشد.
توسعه پایدار با اقتصاد پایدار معنی می یابد و اقتصاد پایدار باید توسط سیستم های انرژی که بازده بیشتر و قیمت پایین تر دارند و همچنین پاکیزه هستند یعنی سیستمهای انرژی که اقتصادی تر و قابل رقابت تر با سایر انرژیها بوده و افراد بیشتری را به کار گرفته و باعث کاهش اثرات نامطلوب زیست محیطی میگردند، تأمین شود. در جهان امروز با نرخ افزایش جمعیت بالا، رشد اقتصاد پایدار فقط از طریق دسترسی به سیستم های انرژی که بتواند به محدودیت های سایر انرژیها فائق آید امکان پذیر است و نکته قابل توجه اینجاست که بشر در راه رسیدن به چنین هدفی است، اما نکته منفی پراکنده بودن فعالیت روی این موضوع و مقاومتهای سیاسی و اقتصادی بسیار زیاد در راه آسا ن سازی این گذر انرژی مفید جهانی است. گذر از یک انرژی به نوع دیگر آن همواره همراه با یک سابقه تاریخی و مفاهیم جدانشدنی ا قتصاد و محیط زیست قابل بررسی است . برای شناخت محدودیتهای سایر منابع انرژی لازم است تا دو مورد فوق الذکر در مورد آنها بررسی گردد.
اولین بار استفاده از انرژی با استفاده از چوب رونق گرفت و در ابتدا اقتصاد چوب پایدار به نظر می رسید چون منابع جنگلی فراوان بودند و جمعیت جهانی نیز نسبتاً کم بود . اما هنگامی که تکنولوژی پیشرفت نمود و درخواست انرژی برای صنعت ذوب آهن و سایر صنایع افزایش یافت، جنگلها رو به نابودی گذاشت و قیمت چوب افزایش یافت . در واقع رشد اقتصادی با توجه به عدم در دسترس بودن منابع و افزایش قیمت محدود گردید.
در این زمان بشر اندیشه دیگری در راستای تکنولوژی استفاده از انرژی با بازده بیشتر رابا ارائه زغال سنگ، ابداع نمود . این گذر انرژی باعث پیشرفت هایی شد . در این سالها لوکوموتیو و موتورهای جدیدی که بتوانند از این سوخت جدید استفاده نمایند ساخته شد . بنابراین در قرن 19 منبع انرژی دیگری که مؤثرتر از چوب بود معرفی گردید و باعث بوجود آمدن یک رشد اقتصادی که افراد بیشتری از آن بهره می بردند گردید . این پیشرفت به همراه بازده اقتصادی بیشتر، محصولات متنوع و نیروی کار بیشتر و قیمت پایین محصولات باعث بوجود آمدن انقلاب صنعتی گردید . پس از گذشت زمان، انقلاب صنعتی باعث پایین آمدن سطح کیفی زندگی عده زیادی از مردم گردید. محدودیتهای اکوانرژی زغال سنگ به شرح زیر مطرح شد:
1- محدود شدن رشد اقتصاد
2- بوجود آمدن ابرقدرتهای اقتصادی
3- قیمت بالا نسبت به میزان آلایندگی
4- پایین آمدن کارآیی نیروی کار ) در اثر آلودگی هوا)
با محدودیتهای فوق مفهوم پایداری اقتصاد زغال سنگ زیر سؤال رفت . بنابراین تکنولوژی جدید یکبار دیگر یک گذر انرژی را تجربه نمود و به سمت سوخت پیشرفته تر بعدی متوجه گردید و نفت به عنوان یک سوخت جدید به سمت اقتصادی شدن حرکت کرد.
نفت با %75 کربن، تمیزتر و قابل حمل تر بوده و بازده بیشتری نسبت به سوختهای قبلی داشت. بنابراین به تدریج جایگزین سوختهای قبلی گردید . بطور کلی استفاده از انرژی در سیستم های اقتصادی، در زیر ساخت ها و حتی رفتارهای روزمره افراد نفوذ می نماید و از این رو تغییر انرژی به کندی صورت می گیرد. اگر چه همیشه مزیت های اقتصادی بر مقاومتهای سیاسی غلبه پیدا می کند اما تغییر انرژی آخرین اقدامی است که شامل قانون فوق میشود.
در سالهای استفاده از نفت ماشین های حفاری، پالایشگاهها و موتورهای احتراق داخلی به عنوان بخشی از انقلاب نفت توسعه و کاربرد می یابند و یک بار دیگر یک گذر انرژی به سمت انرژی ارزانتر با بازده بیشتر که در آن کارآیی افراد بالاتر بوده و قیمت خدمات را می کاهد و جمعیت جهان را به سمت یک منبع اقتصادی جدید که کیفیت زندگی را ارتقاء می دهد، سوق می دهد.
در حالی که از نفت به عنوان انرژی جدید استفاده می گردد، سیر تحقیقات برای گذر از سیستم های انرژی آلوده ساز و مشکل سازتر به سمت سوختهای پاک تر که از نظر شیمیایی ساده تر و از نظر اقتصادی پایدارتر باشند ادامه می یابد.
همانند انرژیهای قبلی با رایج شدن و استفاده زیاد از نفت محدودیت های اکوانرژی باعث کاهش سطح زندگی و محدودکردن رشد اقتصادی شد.
محدودیت های اکوانرژی نفت در طول چند دهه گذشته به شرح زیر است:
1- افزایش ناگهانی و شدید تورم
2- نیاز به دلارهای نفتی قابل برگشت که باعث انتقال بحران به کشورهای توسعه نیافته گردید.
3- جنگ خلیج فارس و سایر استراتژی های سیاسی و جنگی وابسته به نفت که باعث کسر بودجه های مکرر کشورها گردید.
4- آلودگی جهانی دریاها و هوای اکثر شهرها به ویژه شهرهای بزرگ
بنابراین محدودیتهای اکوانرژی نفت باعث یک گذر دیگر انرژی به سمت انرژی پا ک تر با ماهیت شیمیایی ساد ه تر، بازده بیشتر یعنی گاز طبیعی، گردید . درابتداهم کاوشگران نفتی و هم سیاستمداران بر این باور بودند که گازطبیعی دارای منابع کمیاب و رو به کاهش است اما در واقع این نفت بود که رو به کاهش داشت و گازطبیعی با سرعتی که به مراتب بیش از سایر سوختها بود رشد کرد و ثابت گردید که منابع گازطبیعی اکتشاف شده هماهنگ با سرعت کاربرد وسیعشان، توسعه می یابند. در واقع ما از سوخت چوب و زغا ل سنگ با %100 کربن و احتراق آلوده و تکنولوژی متمرکز به سمت نفت با %75 کربن که مایع است و حمل و نقل ساده ای دارد و سپس به سمت گازطبیعی با %50کربن و احتراق پاک تر و تکنولوژی غیربومی و با سرمایه متمرکز حرکت کرده ایم و طبیعی است که جهت توسعه سریع تر توجه بیشتری به آن معطوف گردد . در این سالها کاربرد گازطبیعی برای تولید الکتریسیته در توربین های گازی و پیلهای سوختی، استفاده از آن به عنوان سوخت ماشین ها، کاربرد در منازل ترویج شده است . گذر از نفت به گازطبیعی از سایر گذرهای قبلی اساسی تر بود و برای جمعیت جهان پایداری اقتصادی بیشتر و کیفیت بهتر زندگی را به ارمغان آورد . زیرا با توجه به پاکیزگی نسبی و فراوانی گازطبیعی اقتصاد آن پایدارتر به نظر می رسد. گذر از انرژی چوب به زغا ل سنگ و از آن به نفت و از نفت به گازطبیعی چر خه های کوتاه مدتی هستند، هرچند که هرکدام از آنها حدود 60 سال به طول انجامیده اند امانسبت به جریان نسلها این زمان را می توان کوتاه انگاشت . در واقع در طول زمان از نقطه نظر سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی یا در واقع دیدگاه اکوانرژی، بشر همواره نیازمند یک منبع بزرگ تر، ساده تر و قابل استفاده در زمانهای طولانی تر بوده است و بطورکلی می توان این چرخه را گذر از سوختهای جامد به سوی سوختهای گازی نامید . در واقع ما دو نوع سوخت را در نظر می گیریم: سوختهای جامد و سوختهای گازی و سوختهای مایع به عنوان یک حد واسط در این روند قرار می گیرند. زیرا نفت هرگز بیشتر از %45 به بازار جهانی راه نیافته است در حالی که چوب و زغال سنگ به عنوان سوخت جامد %90فروش جهانی را داشته اند و پیش بینی می شود که سوختهای گازی نیز به مرز% 90برسند
عصر حاضر ”عصر انرژیهای گازی “ نامیده می شود و مدت زمانی است که از مصرف متان آغاز شده و در نهایت به سوختهای بدون کربن ختم خواهد شد.
به خاطر محدودیت انرژی های بدون کربن وگرانی آن رو به استفاده از انرژی های دیگری مانند انرژی خورشیدی و انرژی بادی و پیل سوختی و... که منابعی اتمام ناپذیرند وآلودگی بسیار کم ومنافع زیادی دارند روی آورده خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل اول
پیلهای سوختی

 

 

 


1-1 پیل سوختی
پیل سوختی وسیله ای است که با استفاده از یک واکنش شیمیایی، برق تولید می کند. هر پیل سوختی دو الکترود دارد، یکی مثبت و دیگری منفی که به ترتیب کاتد و آند نامیده می شوند. واکنش هایی که برق تولید می کنند در الکترودها رخ می دهند. هر پیل سوختی همچنین دارای یک الکترولیت است که ذرات شارژ شده الکتریکی را از یک الکترود به الکترود دیگر می برد و کاتالیزور که سرعت واکنش در الکترودهاراافزایش می دهد. هیدروژن سوخت پایه است، اما پیل های سوختی به اکسیژن هم نیاز دارند. یکی از جاذبه های پیلهای سوختی این است که با ایجاد آلودگی ناچیز برق تولید می کنند. بیشتر هیدروژن و اکسیژنی که در تولید برق به کار می روند نهایتاً باعث ایجاد محصولی جانبی به نام آب می شوند. یک پیل سوختی تنها مقدار بسیار کمی جریان مستقیم تولید می کند. در عمل، تعداد زیادی از پیل های سوختی با هم به صورت یک توده در می آیند. پیل یا توده، دارای اصولی یکسان هستند.
هدف از ایجاد پیل سوختی تولید جریان الکتریکی است که بتوان آن را از پیل خارج کرد و مورد استفاده قرار داد. نظیر روشن کردن یک موتور الکتریکی یا روشن کردن یک لامپ یا شهر.رفتاری که جریان الکتریسیته دارد، به پیل سوختی بر می گردد و یک مدار کامل الکتریکی را تشکیل می دهد. واکنش های شیمیایی که در این جریان به وجود می آیند کلید درک طریقه کارکردن پیل ها است. چند نوع پیل سوختی وجود دارد و هر کدام متفاوت عمل می کنند. اما در مجموع اتم های هیدروژن به قسمت آند پیل وارد می شوند، یعنی در جایی که یک واکنش شیمیایی،الکترون های آنها را آزاد می کند. اتم های هیدروژن یونیزه شده و بارالکتریکی مثبت دارند. الکترون ها با بار منفی، جریان در سیم ها را برای کار فراهم می کنند. اگر جریان متغیر مورد نیاز باشد، خروجی DC پیل سوختی باید مجهز به ابزار تبدیل جریان به نام "مبدل" باشد. اکسیژن وارد پیل سوختی در کاتد می شود و در بعضی از انواع پیل ها، اکسیژن با الکترون های بازگشتی از جریان الکتریسیته ترکیب شده و یون های هیدروژن از طریق الکترولیت به سمت آند رفته و در آنجا با یون های هیدروژن ترکیب می شوند. الکترولیت نقشی کلیدی را ایفا می کند، طوری که باید فقط به یون های مناسب اجازه انتقال بین کاتد و آند را بدهد. اگر الکترون های آزاد یا دیگر مواد بتوانند در سطح الکترولیت جاری شوند، عمل واکنش را منقطع می کنند. اگر هیدروژن و اکسیژن در سطح کاتد یا آند ترکیب شوند، آب پدید می آید که از پیل خارج می شود. تا زمانی که اکسیژن و هیدروژن یک پیل تأمین شود، پیل قابلیت تولید برق را داراست. تا زمانی که پیل ها برق را به صورت شیمیایی تولید می کنند (به جای احتراق) قوانین ترمودینامیک که فعالیت های نیروگاه ها را محدود می کند شامل آنها نمی شود، بنابراین پیل های سوختی در استخراج انرژی از یک سوخت، بازدهی بیشتری دارند. گرمای تلف شده بعضی از پیل ها قابل مهار شدن است و بازدهی سیستم های آن روز به روز افزایش می یابد.
کاربرد پایه ای یک پیل سوختی در توضیح سخت به نظر نمی رسد، اما ساخت پیل های ارزان، پر بازده و مطمئن هنوز یک تجارت پیچیده است. دانشمندان و مخترعان اشکال و اندازه های متفاوتی از پیل ها را به منظور بازدهی بیشتر طراحی کرده اند که جزئیات فنی هر کدام متفاوت است. بسیار از گزینه هایی که توسعه دهندگان این پیل ها با آن روبرو می شوند به نوع الکترولیت وابسته است. برای مثال طراحی الکترودها و مواد مورد استفاده در آنها به نوع الکترولیت ها بستگی دارد. امروزه، اصلی ترین الکترولیت ها عبارتند از آلکالی، کربنات مذاب، اسید فسفریک، تبادل پرتون لایه ای (PEM) و اکسید جامد. سه نوع اول مایع و دوتای آخر جامد هستند. همچنین نوع سوخت نیز بستگی به نوع الکترولیت دارد. بعضی از پیل ها به هیدروژن خالص نیاز دارند و بنابراین تجهیزات فوق العاده ای مثل بهساز را می طلبند تا سوخت را خالص گردانند. سایر پیل ها می توانند مقداری ناخالصی را تحمل کنند، اما ممکن است برای بازدهی بیشتر به دمای بالا احتیاج داشته باشند. الکترولیت های مایع باید در بعضی پیل ها به صورت چرخه ای کار کنند که بدین منظور باید از پمپ استفاده گردد. همچنین نوع الکترولیت مشخص کننده دمای عملکردی پیل است. برای مثال، پیل کربنات گداخته همان طور که از نامش پیدا است به صورت داغ عمل می کند. هرکدام از پیل ها در مقایسه با انواع دیگر دارای زیان هایی هستند، اما هنوز هم هیچ کدام ارزان و کافی نیستند تا اینکه جایگزین راه های سنتی برای تولید برق، سوزاندن زغال سنگ، هیدرو الکتریک یا حتی نیروگاه های هسته ای بشوند.

 

1-2 تاریخچه پیل سوختی
اگر چه پیل‌سوختی به تازگی به عنوان یکی از راهکارهای تولید انرژی الکتریکی مطرح شده است ولی تاریخچه آن به قرن نوزدهم و کار دانشمند انگلیسی سرویلیام گروبرمی‌گردد. او اولین پیل‌سوختی را در سال 1839 با سرمشق گرفتن از واکنش الکترولیز آب، طی واکنش معکوس ودرحضور کاتالیست پلاتین ساخت.
واژه "پیل‌سوختی" در سال 1889 توسط لودویک مند و چارلز لنجر به کار گرفته شد. آنها نوعی پیل‌سوختی که هوا و سوخت زغال‌سنگ را مصرف می‌کرد، ساختند. تلاش‌های متعددی در اوایل قرن بیستم درجهت توسعه پیل‌سوختی انجام شد که به دلیل عدم درک علمی مسئله هیچ یک موفقیت آمیز نبود.علاقه به استفاده از پیل سوختی با کشف سوخت‌های فسیلی ارزان و رواج موتورهای بخار کمرنگ گردید.
فصلی دیگر از تاریخچه تحقیقات پیل‌سوختی توسط فرانسیس بیکن از دانشگاه کمبریج انجام شد. او در سال 1932 بر روی ماشین ساخته شده توسط مندولنجراصلاحات بسیاری انجام داد. این اصلاحات شامل جایگزینی کاتالیست گرانقیمت پلاتین با نیکل و همچنین استفاده از هیدروکسیدپتاسیم قلیایی به جای اسید سولفوریک به دلیل مزیت عدم خورندگی آن می‌باشد. این اختراع که اولین پیل‌سوختی قلیایی بود، “Bacon Cell” نامیده شد.او 27 سال تحقیقات خود راادامه داد تا توانست یک پیل‌سوختی کامل وکاراارائه نماید.بیکون درسال 1959 پیل‌سوختی با توان5 کیلووات را تولید نمود که می‌توانست نیروی محرکه یک دستگاه جوشکاری را تامین نماید.
تحقیقات جدید در این عرصه ازاوایل دهه 60 میلادی با اوج گیری فعالیت‌های مربوط به تسخیر فضا توسط انسان آغاز شد. مرکز تحقیقات ناسا در پی تامین نیرو جهت پروازهای فضایی با سرنشین بود. ناسا پس از رد گزینه‌های موجود نظیر باتری (به علت سنگینی)،انرژی خورشیدی(به علت گران بودن)وانرژی هسته‌ای (به علت ریسک بالا) پیل‌سوختی را انتخاب نمود.
تحقیقات در این زمینه به ساخت پیل‌سوختی پلیمری توسط شرکت جنرال الکتریک منجر شد. ایالات متحده فن‌آوری پیل سوختی را در برنامه فضایی Gemini استفاده نمود که اولین کاربرد تجاری پیل‌سوختی بود.
پرت و ویتنی دو سازنده موتور هواپیما پیل‌سوختی قلیایی بیکن را به منظور کاهش وزن و افزایش طول عمر اصلاح نموده و آن را در برنامه فضایی آپولو به کار بردند. در هر دو پروژه پیل‌سوختی بعنوان منبع انرژی الکتریکی برای فضاپیما استفاده شدند. اما در پروژه آپولو پیل‌های سوختی برای فضانوردان آب آشامیدنی نیز تولید می‌کرد. پس از کاربرد پیل‌های سوختی در این پروژه‌ها، دولت‌ها و شرکت‌ها به این فن‌آوری جدید به عنوان منبع مناسبی برای تولید انرژی پاک در آینده توجه روزافزونی نشان دادند.
از سال 1970 فنآوری پیل‌سوختی برای سیستم‌های زمینی توسعه یافت. تحریم نفتی از سال1973-1979 موجب تشدید تلاش دولتمردان امریکا و محققین در توسعه این فن‌آوری به جهت قطع وابستگی به واردات نفتی گشت.
در طول دهه 80 تلاش محققین بر تهیه مواد مورد نیاز، انتخاب سوخت مناسب و کاهش هزینه استوار بود. همچنین اولین محصول تجاری جهت تامین نیرو محرکه خودرو در سال1993 توسط شرکت بلارد ارائه شد.

 

1-3 انواع پیل سوختی
1-3-1 پیل سوختی هیدرید فلز
پیل‌های سوختی هیدرید فلز نوعی از پیل‌های سوختی آلکالین هستند که امروزه در فازهای تحقیقات و توسعه استفاده می‌شوند. یک ویژگی قابل توجه آنها، قابلیت پیوند شیمیایی و ذخیره هیدروژن در پیل است. این ویژگی در پیل‌های سوختی بروهیدریدی نیز وجود دارد، اگرچه MHFC آن با هیدروژن خالص مجدداً سوخت‌گیری می‌شود. تصور می‌شود که ویژگی‌های جذب هیدریدهای فلز حدود 2 درصد کمتر از بروهیدریدهای سدیم و سایر هیدریدهای فلزی سبک حدود 8/10 درصد باشد، برای نمونه تعدادی از ویژگی‌های جالب توجه آنها ارائه می‌گردد:
•قابلیت شارژ مجدد برای انرژی برق )مشابه باتری های NIMH)
• دارای دماهای عملکردی پایین
• جنبش سریع پیل‌های سوختی هیدرید فلز اخیراً توسط ECD Ovonics و همچنین مؤسسه
ملی تکنولوژی پیشرفته و علوم صنعتی ژاپن مورد بررسی و آزمایش قرار گرفته‌اند. تصور می‌شود که دو روش MHCF برای کاتالیزورهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد. بنابراین، در پروژه‌های تحقیقاتی یک مدل قابل ارائه خارج از لابراتوار تولید نشده است و هنوز برای غلبه بر موانع هیچ مدلی ارائه نگردیده است.

 

1-3-2 پیل‌سوختی الکتروگالوانیزه
پیل سوختی الکتروگالوانیزه، یک دستگاه الکتریکی است که برای اندازه‌گیری غلظت گاز اکسیژن در غواصی و تجهیزات پزشکی بکار می‌رود. در این پیل سوختی، هنگامی که هیدروکسید پتاسیم در پیل با اکسیژن اتصال برقرار می‌کند، یک واکنش شیمیایی انجام می‌شود. این امر باعث ایجاد جریان الکتریکی بین هادی آند و صفحه طلایی کاتد از طریق مقاومت باز می‌شود. ولتاژ تولید شده با غلظت اکسیژن موجود، متناسب است. این نوع از پیلها در تحلیل کننده‌های اکسیژن در غواصی تکنیکی بکار رفته و بیانگر تناسب اکسیژن در گاز Trimix و یا Nitrox قبل از غواصی هستند و همچنین در سیستم‌های اکسیژن مداربسته برای ارزیابی فشار جزئی اکسیژن در طول غواصی بکار می‌روند. پیل‌های سوختی الکتروگالوانیزه دارای طول عمر محدودی هستند که در غلظت بالای اکسیژن کاهش می‌یابد. واکنش بین اکسیژن و سرب در آند مصرف کننده سرب رخ می‌دهد که نتیجه آن غلظت بالای اکسیژن در پیل خواهد بود. یک پیل که برای کاربردهای غواصی بکار می‌رود اگر در یک بستۀ بدون درزِ هوا ذخیره شود دارای طول عمر سه ساله خواهد بود، اما اگر در اکسیژن خالص ذخیره شود فقط چهار ماه طول عمر خواهد داشت.

 

1-3-3 پیل سوختی اسید فرمیک
پیل‌های سوختی اسید فرمیک یا OFAFC ها، از نوع پیل‌های سوختی تبادل پروتونی محسوب می‌شوند که سوخت آن یعنی اسید فرمیک بازیابی نمی‌شود، اما بطور مستقیم به پیل سوختی تغذیه می‌شود. کاربردهای آنها در وسایل الکترونیکی کوچک و قابل حمل مثل تلفن‌ها و کامپیوترهای لپ‌تاپ است.
همانند متانول، اسید فرمیک نیز یک مولکول آلی کوچک است که مستقیماً در پیل سوختی تغذیه می‌شود و نیاز بازیافت کاتالیزور را برطرف می‌کند. ذخیره‌اسید فرمیک راحت‌تر و ایمن‌تر از هیدروژن است زیرا نیازی به فشار بالا یا دمای پایین ندارد برای اینکه اسید فرمیک در دمای محیط مایع است. دو مزیت مهم برای اسید فرمیک‌ها نسبت به متانول‌های مورد استفاده در پیل‌های سوختی وجود دارد. اول اینکه اسید فرمیک از غشای پلیمری عبور نمی‌کند، بنابراین بازدهی آن بیشتر از متانول است. دوم اینکه اسید فرمیک همانند متانول باعث کوری نمی‌شود و درصورت نشت، می‌توان گفت که سوختی ایمن‌تر است.
واکنش ها DFAFC ها اسید فرمیک و اکسیژن را به دی اکسید کربن و آب برای تولید انرژی تبدیل می‌کنند. اکسیداسیون اسید فرمیک در آنٌد در یک لایه کاتالیزور رخ می‌دهد. دی اکسید کربن ایجاد شده و پروتون‌ها ازطریق غشای پلیمر عبور کرده و با اکسیژن در یک لایه کاتالیزور موجود در کاتد واکنش می‌دهد. الکترون‌ها از طریق یک مدار خارجی از آند به کاتد عبور کرده و برای وسیله خارجی انرژی (برق) تولید میکند.در طول تحقیقات گذشته، محققان، اسید فرمیک را بعنوان یک سوخت کاربردی و سودمند نپذیرفتند زیرا در آزمایشات ولتاژ بسیار بالای الکتروشیمیایی از خود نشان داد: یعنی این واکنش برای کاربردهای مختلف بسیار مشکل است و عملی نیست. با این وجود، در سالهای اخیر، سایر محققان دریافتند که دلیل عملکرد پایین آن، استفاده از پلاتینوم بعنوان یک کاتالیزور است که در انواع پیل‌های سوختی معمولی است. استفاده از پالادیوم بجای آن، عملکرد بهتر از پیل‌های سوختی متانولی را نیز ارائه داده است. شرکت Tekion مجوز انحصاری برای تکنولوژی پیل‌های سوختی اسید فرمیک را از دانشگاه ایلی نویز در Urbana-Champaign اخذ کرد. این شرکت اکنون بر توسعه پیل سوختی/ باتری که Formia Power Pack نامیده می‌شود متمرکز است و امیدوار است که بتواند در فصل اول سال 2007بتواند Pack های جدیدی را ارائه دهد.
Power Pack درپیل‌های سوختی بجای منبع الکتریکی معمولی مانند Walloutlet، برای
شارژ مجدد باتری‌ها، متکی است. هنگامی که سوخت تخلیه (مصرف) می‌شود، کاربران به راحتی می‌توانند کارتریج سوخت خالی شده را با یک کارتریج جدید جایگزین کنند. به دلیل چگالی بالای نیروی پیل سوختی، باید زمان شارژ حدود دوبرابر شود. این تکنولوژی تنها حدود 10-15 درصد نسبت به باتری‌های قدیمی باعث صرفه‌جویی در هزینه می‌شود
1-3-4 پیل روی- هوا
پیل‌های روی- هوا، پیل‌های الکتروشیمیایی غیرقابل شارژ هستند و از طریق اکسیداسیون روی با اکسیژن هوا، نیرو کسب می‌کنند. این پیل‌ها دارای چگالی‌های انرژی بالا هستند و تولید آنها نسبتاً ارزان‌تر است. آنها در تجهیزات الکتریکی آزمایشگاهی کاربرد فراوانی هستند. ذرات روی (Zinc) با الکترولیت (محلول هیدروکسید پتاسیم( وآب و اکسیژن هوا در کاتد واکنش داده و هیدروکسیل‌هایی که به پایه روی(Zinc) انتقال می‌یابند را تشکیل داده و Zincate (Zn(OH) 42) نیز تشکیل می‌دهد که در آن نقاط الکترون‌ها آزاد شده و به کاتد می‌روند. واپاشی Zincateدر اکسید روی و آب در بازگشت به سیستم صورت می‌گیرد. آب و هیدروکسیل از آند در کاتد مجدداً بازیافت شده و آب فقط بعنوان یک کاتالیزور عمل می‌کند. این واکنش‌ها ماکزیمم سطح ولتاژ 65/1 ولت را تولید کرده اما ولتاژ را تا 35/1-4 ولت با کاهش جریان هوا درپیل کاهش می‌دهد، این امر اغلب در باتری‌های سمعک برای کاهش میزان آب خشک شده، به کار می‌رود. واژۀ پیل سوختی روی- هوا اغلب به پیل روی- هوایی اطلاق می‌شود که سوخت روی در آن مجدداً شارژ شده و اکسید روی زائد بطور مداوم ازبین می‌رود. این کار با قرار دادن خمیره الکترولیت روی یا Pellet های آن در فضای آند صورت می‌گیرد. اکسید روی زائد به مخزن ضایعات یا کیسه درون مخزن سوخت پمپاژ می‌شود و خمیره یا Pellet رویِ تازه از مخزن سوخت گرفته می‌شود. اکسید روی زائد در جایگاه سوخت‌گیری مجدد پمپاژ شده و به کارخانه بازیافت ارسال می‌گردند. بعلاوه، این واژه به سیستم الکتروشیمیایی نیز اطلاق می‌شود که در آن روی (Zinc) بعنوان یک واکنش دهنده کمکی، بازیابی سوخت‌های هیدروکربن را در آند یک پیل سوختی را صورت می‌دهد. پیل‌های روی- هوا دارای ویژگی‌های پیل‌های سوختی و باتری‌ها هستند.
ویژگی‌های پیل روی- هوا:
-پیل‌های روی- هوا دارای انرژی بسیار زیادی در مقایسه با سایر باتری‌ها هستند. پیل‌های روی- هوا انرژی متداوم تولید می‌کنند، تا زمانی که پیل بیش از 85-80 درصد تقلیل نیافته باشد، ولتاژ تولید می‌شود.
-پیل‌های روی- هوا دارای طول عمر طولانی هستند چرا که در بسته‌بندی بدون درز (بدون درز ورود اکسیژن) هستند.
-پیل‌های روی- هوا دارای میزان تخلیه خود به خود در مجاورت با هوا هستند، هنگامی که روی با اکسیژن واکنش می‌دهد، کاتالیزور آب در پیل خشک خواهد شد. برای جلوگیری از تخلیه خود به خود پیل، باید هنگامی که از آن استفاده نمی‌شود، آن را تخلیه کرد. رطوبت در پیل می‌تواند با استفاده از محیطی مرطوب حفظ شود.
-پیل‌های روی- هوا نباید با آب اشباع شوند. از فرو بردن آنها در آب باید خودداری شود.
-در پیل‌های روی- هوا از مواد ارزان استفاده شده است و می‌توان تولید انبوه آنها را با هزینه‌‌ای ارزان صورت داد. پیل‌های روی- هوا قابلیت شارژ مجدد بصورت الکتریکی را ندارند، اما روی را می‌توان بازیافت کرد یا بطور مکانیکی می‌توان آن را شارژ کرد. اکسید روی از پیل‌های استفاده شده ذوب شده و به فلز روی تبدیل می‌شود و با الکترولیت بازیابی شده مجدداً ترکیب می‌شود.

 

1-3-5 پیل‌های سوختی میکروبی
یک پیل سوختی میکروبی (MFC) یا یک پیل سوختی بیولوژیکی، وسیله‌ای است که در آن میکروارگانیسم‌ها ترکیباتی مثل گلوکز، استات یا آب زائد را اکسید می‌کنند. الکترون‌هایی که از این اکسیدها حاصل می‌شوند درجهت یک الکترود پیش می‌روند که آند نامیده می‌شوند. از این آند، الکترون‌ها ازطریق یک مدارالکتریکی در جهت الکترود دوم یعنی کاتد پیش می‌روند. در کاتد، الکترون‌ها درجهت یک پذیرندۀ الکترونیکی با اختلاف پتانسیل زیاد، توان، درنتیجه فعالیت باکتریایی تولید می‌شود. خروجی توان که تاکنون گزارش شده است، بسیار کم یعنی بصورت میلی‌وات بوده است. درحال حاضر کاربردهای تجاری این توان وجود ندارد، بنابراین انتظار می‌رود که در سالهای آتی تغییراتی در آن پدید آید. تولید الکتریسیته، برق ازآب زائد یکی از مهمترین موضوعات در این زمینه درحال حاضر محسوب می‌شود. همچنین دستگاه‌های تنظیم ضربان قلب که با نیروی گلوکز کار می‌کنند نیازی به تأمین نیرو ندارند چراکه از گلوکز جریان خون، بیوسنسورها و سیستم‌های انتقال مواد غذایی استفاده می‌کنند. یک پیل سوختی میکروبی ابزاری است که انرژی شیمیایی را به انرژی الکتریکی توسط واکنش میکروارگانیسم‌های کاتالیزوری تبدیل می‌کند. یک نوع پیل سوختی میکروبی شامل آند و کاتد است که توسط یک غشای خاص کاتیونی از یکدیگر جدا شده‌اند. در فضای آند، سوخت، توسط میکروارگانیسم‌ها اکسید شده و الکترون‌ها و پروتون‌ها را تولید می‌کند. الکترون‌ها و پروتون‌ها در فضای کاتد مورد استفاده قرار می‌گیرند و در ترکیب با اکسیژن تشکیل آب می‌دهند. بطورکلی، دو نوع پیل سوختی میکروبی وجود دارد: پیل سوختی میکروبی واسطه (Mediator) و پیل سوختی بدون واسطه (Mediator-less) پیل‌های سوختی بیولوژیکی گلوکز و متانول را از خرده‌های غذا گرفته و آن‌ها را در مجاورت باکتری به غذا و هیدروژن تبدیل می‌کنند.
پیل سوختی میکروبی واسطه اکثر پیل‌های میکروبی بصورت الکتروشیمیایی غیرفعال هستند. انتقال الکترون از پیل‌های میکروبی به الکترود توسط واسطه‌هایی چون تیونین، متیل ویولوگن (متیل بلو) ، اسید آب‌دار، قرمز خنثی و غیره صورت می‌گیرد. اکثر این واسطه‌ها گران و سمی هستند.
پیل سوختی میکروبی بی‌واسطه در مؤسسه علوم و تکنولوژی کره، توسط تیمی که توسط کیم، بیونگ هونگ راهبری می‌شود، ساخته شدند. یک پیل سوختی میکروبی بی‌واسطه نیازی به واسطه ندارد اما از باکتری فعال الکتروشیمیایی برای انتقال الکترون‌ها به الکترود استفاده می‌کند. درمیان باکتری‌های فعال الکتروشیمیایی اشوانلا، هیدروفیلای آئرونوموس و غیره از همه مهمتر هستند.
MFC های بی‌واسطه اخیراً توسعه یافته و به این علت بر عملکرد بهینه تأثیر بسزایی گذاشته‌اند طوری که باکتری بکار رفته در این سیستم، نوع یون غشاء و شرایط سیستم مثل دما چندان اهمیتی ندارد. باکتری در MFC های بی‌واسطه دارای آنزیم‌های کاهش دهنده فعالیت الکتروشیمیایی مثل سیتوکروم در غشای خارجی که الکترون‌ها را به مواد بیرونی انتقال می‌دهد، هستند.
تولید انرژی الکتریسیته (برق) وقتی میکروارگانیسم‌ها از یک زیر لایه مثل شکر در شرایط هوازی استفاده می‌کنند، دی اکسید کربن و آب تولید می‌کنند. با این وجود، هنگامی که اکسیژن وجود ندارد، آنها دی اکسید کربن، پروتون و الکترون را همانند ذیل تولید می‌کنند:
C12H22O11 + 13H2O → 12CO2 + 48H+ + 48e- Eqt.1پیل‌های
سوختی میکروبی از واسطه‌های غیرآلی برای ضربه زدن به داخل زنجیرۀ انتقال الکترون پیل‌ها استفاده کرده و الکترون‌های تولید شده را واسطه از غشای خارجی چرب پیل و دیوارۀ پلاسما عبور کرده و الکترون‌ها را از زنجیرۀ انتقال الکترون آزاد می‌کند که بطور نرمال توسط اکسیژن یا سایر واسطه‌ها گرفته می‌شود. اکنون واسطه کاهش یافته‌ای وجود دارد که پیل با الکترون‌های متصل به الکترودی که آنها را ته‌نشین کرده است قرار گرفته و این الکترود به آند الکترود ژنریک تبدیل می‌شود. (الکترود با بار منفی) . آزادسازی الکترون‌ها به این معنی است که واسطه به وضعیت اولیه اکسید شده خود بازگشته و فرآیند مجدداً تکرار می‌شود. مهم است که بدانیم این موضوع فقط تحت شرایط غیرهوازی رخ می‌دهد، اگر اکسیژن وجود داشته باشد، کلیه الکترون‌ها جمع‌آوری شده و الکترونگاتیو تراز واسط خواهند بود. تعدادی از واسطه‌ها برای استفاده در پیل‌های سوختی میکروبی ارائه شده‌اند. آنها شامل متیلن قرمز، آبی، ترونین و رزورفوین هستند. این‌ها اصول تولید جریان الکترون‌ها از اکثر میکروارگانیسم‌ها هستند. برای تأمین نیروی برق مناسب، این فرآیند باید در یک پیل سوختی انجام شود. برای تولید یک جریان مفید، لازم است که یک مدار کامل ایجاد شود نه اینکه فقط الکترون‌ها به یک نقطه منفرد ارسال شوند. واسطه و میکروارگانیسم درحالت تخمیر، در یک محلول که به یک زیرلایه مناسب مانند گلوکز اضافه می‌شود، با یکدیگر مخلوط می‌شوند. این مخلوط در یک فضای بسته قرار می‌گیرد و باعث می‌شود که از ورود اکسیژن جلوگیری شود. بنابراین میکروارگانیسم برای استفاده تنفس هوازی با فشار وارد می‌شود. یک الکترود در محلول قرار می‌گیرد و بصورت آند همانند آنچه قبلاً گفته شد عمل می‌کند. در محفظه دوم، MFC یک محلول و الکترود دیگر است. این الکترود که «کاتد» نامیده می‌شود بصورت مثبت شارژ شده و برابر با داخل شدن اکسیژن در انتهای زنجیرۀ انتقال الکترون است، و فقط از خارج به پیل بیولوژیکی وارد می‌شود. این محلول یک عامل اکسیداسیون است که الکترون‌ها را در کاتد منظم می‌کند. مانند زنجیره الکترون در پیل تخمیر شده، باید تعدادی ملکول همانند اکسیژن در آن وجود داشته باشد. با این وجود، این کار عملی نیست زیرا به حجم بالایی از گاز چرخشی نیاز است. یک گزینه قراردادی استفاده از محلول با یک عامل اکسیداسیون جامد است. اتصال دو الکترود توسط یک سیم صورت می‌گیرد (یا توسط یک مسیر هادی جریان برق که ممکن است شامل بعضی وسایل الکتریکی نیرو مثل لامپ باشد، صورت می‌گیرد) واسط کاهش یافته الکترون‌ها را از پیل به الکترود منتقل می‌کند. در این حالت واسط هنگامی که الکترون‌‌ها را ته‌نشین می‌کند، اکسید می‌شود. آنها سپس ازطریق یک سیم به الکترود دوم که بعنوان یک سنیک الکترود فعال است جریان می‌یابند. درنتیجه به مواد اکسیداسیون انتقال می‌یابند.
پیل‌های سوختی میکروبی دارای مواد کاربردی پتانسیل هستند. اولین و بارزترین آنها، تولید انرژی برق برای یک منبع تأمین برق است. حقیقتاً هر مادۀ آلی را می‌توان برای تغذیه پیل سوختی به کار برد MFC .ها را می‌توان برای کارخانه‌های تأسیسات آب زائد نصب کرد. باکتری مواد زائد را از آب گرفته و نیروی برق کامل برای کارخانه تولید می‌کنند. استفاده از MFC ها، متدی مؤثر برای تولید انرژی محسوب می‌شود. تخلیه پیل سوختی طبق قوانین مربوطه صورت می‌گیرد MFC .ها از انرژی بیشتر و مؤثری برای موتورهای استاندارد احتراقی که توسط Carnotcycle محدود می‌شود، استفاده می‌کنند. بصورت نظری، یک MFC قادر است انرژی مؤثر را تا 50 درصد ارسال کند. با این وجود، MFC ها را نباید در مقیاس‌های بالا استفاده کرد و تخمین زده می‌شود که MFC ها را بتوان بعنوان منبع نیرو برای یک دستگاه ضربان سنج قلب، میکروسنسور با یک میکرواکتوآتور مورد استفاده قرار داد MFC. می‌تواند گلوکز را از جریان خون یا سایر زیرلایه‌ها در بدن گرفته و از آن برای تولید الکتریسیته این وسایل نیرو استفاده کند. مزایای استفاده از MFC در این وضعیت، استفاده بصورت باتری است که شکل قابل تجدید انرژی را به کار برده و می‌تواند بسیار کوچک ساخته شود و نیازی به شارژ مجدد همانند سایر باتری‌های استاندارد ندارد. همچنین می‌تواند بخوبی در شرایط دمایی متوسط بین 20 تا40درجه سانتی‌گراد و با PH حدود 7 عمل کند. الکتریسیته حاصل از پیل سوختی را می‌توان در کاربردهایی چون Ecobots، Gastrobots و Biosensors بکار برد. از آنجایی که جریان تولید شده از یک پیل سوختی میکروبی مستقیماً با پایداری آب زائد بکار رفته در سوخت متناسب است، یک MFC را می‌توان برای اندازه‌گیری مقاومت آب زائد بکار برد. مقاومت (پایداری) آب زائد اغلب بصورت مقادیر درخواست اکسیژن بیوشیمیایی (BOD) تخمین زده می‌شود. مقادیر BOD در نمونه‌هایی برای مدت 5 روز توسط منبع میکروب‌ها که اغلب ته نشست فعال را از فاضلاب جمع‌آوری می‌کنند، مشخص می‌شود. اکسیژن و نیترات گیرنده‌های الکترون را از طریق الکترود کاهش دهنده جریان تولیدی از یک MFC دریافت می‌کنند. یک سنسور MFC-Type BOD مقادیر BOD را در حضور پذیرنده‌های الکترون تخمین می‌زند. این کار می‌تواند از آغشته شدن نیترات و هوا در MFC با استفاده از Inhibitor های اکسیدزا ترمینال مثل سیانید و آزید جلوگیری کند. این نوع سنسور BODبطور تجاری دردسترس است.
تحقیقات فعلی اخیراً، بیشتر محققان در این زمینه بیولوژیست هستند بجای اینکه الکتروشیمیست یا مهندسی باشند. درنتیجه بعضی از آنها بعضی از کاربردهای غیرمطلوب مثل ثبت ماکزیمم جریان حاصل شده از طریق پیل را هنگامی‌ که عملکرد آن را نشان می‌دهند، مشخص می‌کنند، بجای اینکه جریان ثابت که اغلب از شدت درجه‌ای کمتر برخوردار است را نشان دهند گاهی اوقات داده‌های مربوط به مقدار مقاومت بکار رفته اندک است و غیرقابل مقایسه با سایر داده‌ها می‌باشد.
در اواخر این قرن، نظریه استفاده از پیل‌های میکروبی با تلاش تولید برق ارائه شد M.C پاتر اولین شخصی بود که این نظریه را در سال 1912 ارائه داد. وی یک پروفسور گیاه شناسی در دانشگاه دورهام بود. پاتر تولید الکتریسیته و برق را از E.Coli مدیریت کرد با این وجود به نتایج مطلوبی دست نیافت. در 1931، بارنت کوهن به این حیطه توجه بیشتری معطوف داشت، وی تعداد پیل سوختی نیمه میکروبی تولید کرد که بصورت سری به یکدیگر اتصال داده شده و در قابلیت تولید بیش از 35 ولت انرژی را با جریان حدود 2 میلی‌آمپر داشتند. کارهای زیادی توسط دل دوکا صورت گرفت. وی هیدروژن را با تجزیه گلوکز توسط بوتیرکیوم کوستیدیدیوم بعنوان واکنش دهنده در آند یک پیل سوختی هوا و اکسیژن تولید کرد. متأسفانه، ازطریق این پیل یک ماهیت غیرثابت برای تولید هیدروژن از میکروارگانیسم‌ها مشخص شد. اگرچه این موضوع بعدها در کار با سوزوکی در 1976 مشخص شد، مفهوم طراحی کنونی MFC با کار مجدد سوزوکی معنا پیدا کرد. همزمان با کار سوزوکی در اواخر دهه هفتاد، کمی عملکرد پیل‌های سوختی میکروبی مشخص گردید و بعدها بطور مفصل‌تر توسط MJ Allen و سپس H. Peter Bennetto هر دو از کالج کینگ لندن بررسی شد Bennetto پیل سوختی را بعنوان مقری مناسب برای تولید برق برای کشورهای جهان سوم مطرح کرد. کار وی در اوایل دهه 1980 شروع شد و وی به فهم چگونگی عملکرد پیل‌های سوختی کمک شایانی کرد و اکنون که بازنشسته شده است نیز مسئولیت‌هایی در این باره برعهده دارد. مشخص است که انرژی برق را می‌توان مستقیماً از تجزیه مواد آلی در یک پیل سوختی میکروبی تهیه کرد و از طریق مکانیسم‌های مختلف این فرآیند بخوبی قابل درک است. همانند یک پیل سوختی نرمال، یک MFC هم فضای کاتد دارد و هم فضای آند. فضای آند غیرهوازی توسط یک غشای تبادل آهن به فضای کاتد متصل می‌شود و مدار توسط یک سیم خارجی تکمیل می‌گردد. در مه 2007، دانشگاه Queensland، استرالیا یک نوع MFC باتلاش شرکت Fosters Brewing ارائه داد. این نوع MFC، دارای حجم 10 لیتر بود که آب زائد را به دی اکسید کربن، آب تمیز و برق تبدیل می‌کرد. این نوع MFC با موفقیت روبرو بود و دارای ظرفیت حدود 660 گالن brewery که تقریباً 2 کیلووات برق تولید می‌‌کرد، بود.
1-3-6 پیل سوختی قابل بازگشت
یک پیل سوختی قابل بازگشت، نوعی پیل سوختی است که از ماده شیمیایی A برای تولید برق و از ماده شیمیایی B حاصل از آن برای استفادۀ انرژی برق و از ماده شیمیایی B برای تولید ماده شیمیایی A استفاده می‌کند. یک پیل سوختی هیدروژنی، برای مثال، از هیدروژن (H2) و اکسیژن (O2) برای تولید برق و آب (H2O) استفاده می‌کند، یک پیل سوختی هیدروژنی قابل بازگشت از برق و آب برای تولید هیدروژن و اکسیژن استفاده می‌کند. با این تعریف می‌توان دریافت که فرآیند هر پیل سوختی قابل بازگشت است. با این وجود چنین وسیله‌ای برای کار در یک مورد بهینه‌سازی شده و ممکن نیست که به چنین روشی که قابل بازگشت باشد، ایجاد شود. پیل‌های سوختی اغلب در سیستم‌های خیلی خاص به کار نمی‌روند. به دلیل اینکه پیل‌های سوختی در مورد بازگشت به جلو برای سیستم‌های ذخیره انرژی در مقادیر کم و اندک مناسب نیستند.
1-3-7 پیل سوختی بروهیدریدی مستقیم
پیل سوختی بروهیدریدی مستقیم (DBFC) یک زیر طبقه از پیل‌های سوختی آلکالینی محسوب می‌شود که از یک محلول بروهیدرید سدیم برای یک سوخت استفاده می‌کند. مزیت بروهیدرید سدیم در هیدروژن قراردادی در پیل سوختی آلکالینی در این است که سوخت آلکالین و borax زائد از مسموم ساختن پیل سوختی با دی اکسید کربن در مجاورت هوا، جلوگیری می‌کند. بروهیدرید سدیم را می‌توان بطور پتانسیل در سیستم‌های پیل سوختی هیدروژنی قراردادی بعنوان وسیله ذخیره‌سازی هیدروژن بکار برد. هیدروژن را می‌توان برای یک پیل سوختی توسط تجزیۀ کاتالیزور بروهیدرید مجدداً تولید کرد. NaBH4 + 2H2O → NaBO2 + 4H2 متأسفانه DBFC ها از یک واکنش یک مرحله‌ای NaBH4 با آب که توسط پیل سوختی حرارت داده شده است، هیدروژن تولید می‌کنند. این هیدروژن را می‌تواند به بیرون فرستاد یا آن را به یک پیل سوختی هیدروژنی قراردادی انتقال داد. پیل سوختی آب تولید خواهد کرد و آب مجدداً بازگشت داده شده و غلظت NaBH4 بیشتر می‌شود. پس از آزادسازی هیدروژن و شروع اکسیداسیون،NoBo2 یا Borax تولید می‌شود Borax .یک ماده شوینده و صابون است که تقریباً بدون سم می‌باشد Borax .را می‌توان هیدروژنه کرده و به سوخت بروهیدرید ازطریق چندین تکنیک مختلف بازگرداند که بعضی از آنها به آب و برق یا گرمای چندین برابر نیاز ندارند .این تکنیک‌ها هنوز درحال توسعه هستند. بروهیدرید سدیم 50 دلار آمریکا در کیلوگرم هزینه دارد اما با بازیافت مجدد Borax و تولید انبوه، قیمت آن کاهش می‌یابد و به 1 دلار در کیلوگرم می‌رسد.

 

1-3-8 پیل سوختی متانول مستقیم
پیل‌های سوختی متانول مستقیم یا DMFC ها زیر بخشی از پیل‌های سوختی تبادل پروتون است که در آنها سوخت، متانول (CH3OH) تشکیل نمی‌شود، اما مستقیماً به پیل سوختی تغذیه می‌شوند. به دلیل اینکه متانول مستقیماً به پیل سوختی تغذیه می‌شود، بهسازی کاتالیزوری پیچیده‌ای نیاز نیست و ذخیره متانول راحت‌تر از هیدروژن است زیرا نیازی به عملیات در دمای بالا یا پایین نیست. چگالی انرژی متانول، میزان انرژی آزاد شده با استفاده از حجم متانول، حجم زیادتری از هیدروژن فشرده را داراست. با این وجود، بهره‌وری پیل‌های سوختی متانول مستقیم کمتر است زیرا نفوذ زیاد متانول ازطریق غشاء عبور می‌کند و دارای عملکرد دینامیک نیست. مسائل و مشکلات دیگر شامل هدایت دی‌اکسید کربن در آند است. در سطح معمول تکنولوژی، DMFC ها در برق محدود هستند و می‌توانند تولید شوند اما هنوز انرژی بیشتر در یک فضای کوچک ذخیره نمی‌کند. این بدان معناست که آنها می‌توانند مقدار کمی نیرو در دورۀ زمانی بلندمدت تولید کنند. این صنعت برای مصارف ایجاد نیرو در وسایل نقلیه بکار می‌رود همچنین برای گوشی‌های موبایل و دوربین‌های دیجیتال و یا لپ‌تاپ‌ها بکار می‌رود. یک مورد دیگر، ویژگی‌های شیمیایی متانول است. این ماده سمّی یا قابل اشتعال است. پانل محصولات خطرناک سازمان هواپیمایی مدنی بین‌المللی در نوامبر 2005 به مسافران اجازه می‌دهد که از پیل‌های سوختی میکرو و کارتریج‌های سوختی متانول استفاده کنند و هواپیماها را با کامپیوترهای لپ‌تاپ و سایر لوازم الکترونیکی مصرفی مجهز می‌کند. قوانین رسمی آن هنوز درحال اجرا است.
واکنشها DMFC بر اکسیداسیون متانول در لایه کاتالیزوری، دی اکسید کربن تشکیل می‌دهد. آب در آند مصرف شده و در کاتد تولید می‌شود. یون‌های مثبت (H+) در غشای تبادل پروتون در کاتد انتقال می‌یابد که با اکسیژن در تولید آب واکنش می‌دهد. الکترون ازطریق مدار خارجی از آند به کاتد برای تولید نیرو در وسایل خارجی انتقال می‌یابد. به دلیل اینکه آب در آند در واکنش مصرف می‌شود، متانول خالص بدون مصرف آب از طریق انتقال غیرفعال مثل اسمز (انتشار بازگشتی) یا انتقال فعال مثل پمپاژ کردن مصرف می‌شود. استفاده از آب، چگالی انرژی سوخت را محدود می‌کند. بعلاوه پلاتینوم بعنوان کاتالیزور برای واکنش‌های نیمه به کار می‌ر

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جایگاه انرژیهای نور درتامین انرژی قرن آتی

دانلود مقاله نقاشی در قرن بیستم

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله نقاشی در قرن بیستم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


هانری ماتیس ( 1869 ـ 1954)
هانری ماتیس دو سال پس از تولد بونار به دنیا آمد و تا هفت سال پس از مرگ او زیست. این دو مرد نابغه نه تنها دقیقاً معاصر هم بودند، بلکه به عنوان نقاش وجوه مشترک بسیار نیز داشتند: هردو از بزرگترین رنگ پردازان قرن بیستم بودند، و هردو از دیگری چیزهایی آموختند.
با این همه ماتیس ، یکی از پیشتازان تجربه گر نقاشی قرن بیستم ، ظاهرا به نسل بعد و دنیایی دیگر تعلق دارد. او نیز همچون بونار، در ابتدا حقوق خواند ، اما در 1892وارد آکادمی ژولین شد و نزد ا. و.بوگرو ، عضو فرهنگستان ، به آموختن پرداخت.
سال بعد در مدرسه هنرهای زیبای پاریس نام نویسی کرد و این بخت خوش را داشت که در کلاس گوستاو مورو به تحصیل بپردازد. مورو گرچه خود یک نمادگرا بود، اما معلمی بود بسیار صمیمی که هنر آموزانش را تشویق می کرد تا با مطالعه مداوم در موزه ها و همچنین به کمک تجربه فردیشان به راهی که خود می خواهند بروند.
ماتیس در کلاس او با ژرژ روئو، آلبر مارکه ، هانری ـ شارل مانگن ، شارل کاموئن و شارل گه رن، که همگی شان بعدا در گروه فووها به هم پیوستند ، آشنا شد.
ماتیس از رنگ مایه های تیره و مضامین ادبی ای که در آغاز به دست آورده بود ، به آرامی شیوه خود را متحول ساخت. از 1896 رفته رفته به دگا ، تولوز لوترک ، امپرسیونیسم ، باسمه های ژاپنی و بعد رنوار و سزان روی آورد. در 1899 ، در کارگاه کاریه ، که با جنبش نمادگرایی پیوستگی داشت ، با آندره دورن آشنا شد. در همان سال به تجربه درباره پیکر نگاری و نقاشی طبیعت بیجان با رنگ آمیزی غیر توصیفی و برداشت مستقیم از طبیعت پرداخت.
کمی پس از آن نخستین کوششهایش در زمینه پیکره سازی به کار بست و چنان قابلیت هایی در این زمینه بروز داد که او را یکی از بزرگترین نقاش پیکره سازان قرن بیستم کرد.
در 1901 ، به توسط دورن با موریس دو و لامنک آشنایی یافت و به این ترتیب حلقه فوو تقریبا کامل شد. از میان نقاشیهایی که ماتیس به هنگام هنر آموزی نزد گوستاو مورو در موزه لوور به کپی کردنشان پرداخت ، تصویر طبیعت بیجانی بود اثریان داویدزدوهیم نقاش هلندی قرن هفدهم برداشت ماتیس کپی برداری آزادی بود به مراتب کوچکتر از اصل .
این کار را ، که ماتیس روایت کوبیسمی دیگری از آن را حدود 1916 کشید ، می توان تقریباً نمادی دانست از سمت گیری او طی دوران خلاقه اش به سوی حذف ریزه کاریها و ساده کردن خط و رنگ تا حد عناصر اصلی اشیاء. حتی زمانی که او به رنگ پردازی و ظرافت نگاری مفرط روی آورد، که گهگاه چنین می کرد، باز هم این ظرافت کاری مقدمه ای می شد برای روند دیگری از حذف غیر ضروری ها.
در سالون انجمن ملی هنرهای زیبا (که به سالون دو لا ناسیونال شهرت دارد ) در 1897 ، میز ناهار (دسر ) را به نمایش گذاشت ، کاری که به ظاهر خیلی سنتی می نماید ، اما یکی از پیچیده ترین و پر استحکام ترین آثار او تا آن زمان بود.
این نقاشی ، گرچه دارای رنگ مایه تیره است، ولی با درخشش مایه قرمزی که دارد نشان دهنده توجه او به امپرسیونیست ها ست ؛ و با میز ناگهان کژی یافته اش فضای تصویر را چنان شلوغ و تنگ می نماید که پیشگویی کننده حرکت بعدی او به نوعی ساده سازی معمارانه ایست که در واقع نیای روایت خاص خود او از کوبیسم به حساب می آید.
مدل مذکر ، در حدود سال 1900 ، مدل همانست که او برای پیکره برده به کار برده است ـ این روند ساده سازی و تنگ کردن فضا را چندین مرحله و تا جایی که حتی از لحاظ ژرف نمایی ایجاد اندکی اخلال می کند، پیشتر برد و به این ترتیب توانست حس فضای محدودیت یافته را ، به شیوه ای که یادآور تاثیر پذیری او از ون گوگ و سزان است ، القا کند. هرچند که این اثر تقریبا در رنگ مایه قهوه ای همگونی ، با تاکید بر ساخت معمارانه ، کشیده شده است، ولی ماتیس در همان زمان سرگرم نقاشی از مناظر طبیعی و کاوش در شیوه ترکیب رنگ تجزیه یافته امپرسیونیست ها و نقوش انتزاعی رنگین نوامپرسیونیست ها نیز بود.
او با کارملینا به گوشه کارگاه و ارائه تمام رخ تصویر به رسم سزان ، و با جلوه دادن پیکر سازانه مدل بر زمینه ای از طرح مستطیل شکل، بازگشت.
طی نخستین سالهای قرن بیستم ماتیس به پیکره سازی خود ، به ویژه روی پیکر برهنه ادامه داد . در همان اوان به مطالعات خود در زمینه برهنه نگاری نیز پرداخت. بین سالهای 1902 و 1905 آثارش را در گالری برت ویل ، و بعد در گالری آمبرواز ولارد. به سرعت داشت مهمترین فروشنده آثار نقاشان آوان گارد در پاریس می شد، به نمایش در آورد. هنگامی که سالون آزادمنش تر پاییزی در سال 1905 افتتاح شد ، ماتیس کارهایش را به همراه بونار و مارکه در آنجا به تماشا گداشت. در همین سالون پاییزی به سال 1905 و در اتاقی که به آثار ماتیس ، ولا منک ، دورن و روئو، در میان جمعی دیگر ، اختصاص یافته بود، عبارتی گفته شد که نام جاودانی گروه از آن برخاست. به روایت لطیفه ای، هنگامی که لویی واکسل منتقد چشمش به پیکره ای دوناتلو وار در میان نقاشی های شدیداً رنگ آمیزی شده افتاد فریاد بر آورد : "دوناتلو در میان جانوران وحشی ! " چه این عبارت در همین مجلس گفته شده باشد یا در 1906 در نمایشگاه نقاشان آزاد، به هر حال نام فووها ( جانوران وحشی ) از این عبارت برخاسته است.
کلمه "فووها " اشاره ویژه ای داشت به رنگ آمیزی دلبخواه و تابناکی که به مراتب غلیظ تر از رنگ آمیزی نوامپرسیونیست ها و رنگ آمیزی غیر توصیفی گوگن و ون گوگ بود، و اشاره ای بود به قلم زنی مستقیم و زمختی که ماتیس و دوستانش طی سال قبل در کولیور و سن تر و به در جنوب فرانسه داشتند تجربه می کردند.
فووها آخرین گامها را در راه آ زادی شیوه رنگ آمیزی، برداشتند، راهی که گوگن ، ون گوگ ، سورا، نبی ها و نوامپرسیونیست ها ، به شیوه های گوناگون ، در حال پیمودنش بودند.
فووها با استفاده از وسایل مشابه در پی مقاصد متفاوت بودند. آنها می خواستند رنگهای تند را مستقیما از داخل لوله رنگ پیاده کنند، به این معنا که در پی توصیف اشیا طبیعت ، یا ایجاد نوعی گوناگونی در برابر شبکهی چشم نباشند، و نه آنکه مضمونی رمانتیک یا عرفانی تاکید بگذارند، بلکه می خواستند ارزشهای تصویری تازه ای بسازند سوای همه اینها. به این ترتیب ، به یک معنا شیوه رنگ آمیزی گوگن و سورا را به کار می بردند، و آن را آزادانه با توازن خطی خودشان به هم می آمیختند تا به تاثیراتی شبیه آنچه سزان همیشه در پی اش بود دست یابند.
تصادفی نیست که ماتیس از میان نقاشان نسل پیشین بیشترین احترام را برای سزان قائل بود.
ماتیس پیش از آن ، ترکیب عظیم نوامپرسیونیستی خود را که با برداشت از این بیت منظومه "دعوت به سفر " اثر بودلر:
آنجا همه نظم است و جمال
شکوه است و سکون است و سرور
شکوه و سرور و سکون ، نامیده بود، در نمایشگاه سال 1905 نقاشان آزاد نشان داده بود. او در این اثر، که در راه انتزاع گرایی بسیار فرارفته بود، شیوه منظره پردازی موزائیک وار سینیاک ( که همین تابلو را خرید ) را با مطالعات خود در زمینه پیکره سازی و با سازمانبندی پیکری مبتنی بر شیوه سزان در مجموعه آب تنی کنندگان به هم آمیخت. این نقاشی نخستین نمونه با اهمیت گونه ای از "منظره با پیکر" است که موجب آفرینش چندین اثر بسیار مهم از این دست در چند سال آینده شد.
ماتیس در سالون پاییزی سال 1905 ، پنجره باز ، کولیور و تکچهره ای از بانو ماتیس به نام زن کلاه به سر را نیز به نمایش گذاشت. پنجره باز شاید نخستین نمونه کاملا جا افتاده از مضمونی باشد که طی باقی زندگی ماتیس مورد علاقه اش بود.
این مضمون به عبارت ساده ، بخش کوچکی از دیوار یا اتاقی است که در اصل همراه با یک پنجره بزرگ است، پنجره ای گسترده رو به دنیای بیرون ـ یک مهتابی با گلدانها و پیچک ها، بعد دریا ، آسمان و قایق ها . در اینجا دیوار داخلی و چارچوب ها مرکب از خطوط عمودی رنگهای سبز ، آبی ، ارغوانی و نارنجی زنده ؛ و دنیای بیرونی مرکب از نقش و نگار شادی است از ضربات کوچک و تابناک قلم مو که از نقطه چین های سبز تا ضربات صورتی ، سفید و آبی در توصیف دریا و آسمان گوناگونی می یابد.
در این نقاشی ماتیس دیگر از بونار یا هر نو امپرسیونیست دیگر دور شده و به سوی نمایشی از رنگ آمیزی انتزاعی گراییده است. اما ، همچنانکه همیشه در کارهای ماتیس دیده می شود. القای حسی از یک صحنه واقعی و گذرا همچنان با توانمندی بسیار وجود دارد.
تابلوی زن کلاه به سر موجب خشمی بیش از آنچه پنجره باز او برانگیخت شد، زیرا در آن چیزی آشکارا به دور افکنده شده بود که در پیامدش رنگ به شیوه ای درهم و برهم بر سطح مالیده شده بود آن هم نه فقط در رنگ آمیزی پس زمینه و کلاه ، بلکه حتی در چهره خود زن ، که خطوطی کلی سیمایش با ضربات گستاخانه رنگهای سبز و شنگرفی کشیده شده بود. اندکی پس از آن ماتیس تکچهره دیگری از خانم ماتیس کشید که به یک معنا گستاخانه تر بود، دقیقا به این خاطر که با فشردگی و دقت بیشتری نمایان شده بود.
در این اثر که نوار سبز نام دارد ، چهره ای دیده می شود در تسخیر نوار سبز درخشانی که چهره را از خط مو تا چانه به دو بخش تقسیم می کند . در این مرحله ماتیس و همپالکیان فوو او بر نظریاتی تکیه می کردند که به توسط گوگن ، نمادگرایان و نبی ها ارائه شده بود: نقاش آزاد است که رنگش را فارغ از ظاهر طبیعی و برای برپایی ساختاری از ترکیب های رنگی انتزاعی و خطوطی به کار ببرد که بیگانه از زن ، درخت ، یا طبیعت بیجان ، صرفا نقش شالوده ای برای آن ساختار بازی می کند.
شاید تعبیر تصویری ماتیس از این گفته به این جهت حیرت آنی بر انگیخت که موضوعش چنان ساده و آشنا بود. این شیوه استفاده از رنگ بیشتر برازنده صحنه های غریب گوگن یا خیالپروری های عرفانی رودون بود. تکچهره از خود ماتیس ، 1906، در مقایسه با تکچهره های فوویستی او از همسرش ، هرچند که دارای طرحی توانمند و به طور نافذی واقع نماست، ولی تقریبا شیوه ای سنتی دارد .

هانری ماتیس- تکچهره از خود- 1906- 45*54- موزه هنر، کپنهاگ
ماتیس همچنانکه سزان و گوگن ، و همچنین بوسن و نقاشان مکتب و نیز بیش از آنها چنان کرده بودند، به تجربه خویش در زمینه ترکیبات پیکری روستایی منشانه ادامه داد. در پاستورال ، 1905 ، به نقش و نگار امپرسیونیستی با رنگ آمیزی گسسته بازگشت ؛ و بعد در شادی زندگی ، تجربه های گوناگون اش را در یکی از نفیس ترین منظره های با پیکر خود به هم آمیخت.
شادی زندگی سرشار از یادآورهایی، از ضیافت خدایان جووانسی بلینی گرفته تا نقاشی های ایرانی است ، اما نقاش همه این تاثیر پذیریها را در نظمی استادانه از خطوط مواج و پرپیچ و تاب پیکرها و درخت هایی به هم آمیخته است که به رغم کاستن عمدی از ژرف نمایی شان ، در سطح تصویر چون نقش و نگاری زنده می نمایند.
این اثر یک تصویر واقعی روستایی است که از حس و حال رخوتناکئ و شادمانیهای روستایی منشانه سرشار است و همچون دوشیزگان آوینیون پیکاسو، که در سال بعد آفریده شد، نیای انتزاع گرایی در نقاشی مدرن به حساب می آید. تأثیر این نقاشی حتی از تأثیر کار بزرگ پیکاسو هم فراتر رفته است، زیرا که کار پیکاسو تا 1937 به نمایش همگانی در نیامد، حال آنکه شادی زندگی بلافاصله به توسط گرترود و لئواستاین خریداری شد و سالها از آثار شناخته شده مجموعه آنها بود.
پیکاسو مسلما اثر ماتیس را یا در نمایشگاه نقاشان آزاد، جایی که در 1906 به نمایش در آمد دیده یا در خانه استاین . خمیدگی های متوازن شادی زندگی این اثر را به جنبش هنر نووابسته می سازد. ولی از لحاظ کیفی آن را از هر نقاش دیگر این سنت هنری برتر می نماید. ماتیس طرحهای آزمایشی برهنه فراوانی در مایه همین اثر دارد که برخی از آنها بعدها به صورت نقاشی ها و پیکره های دیگر تکمیل کرد. در واقع اشتیاق او برای طراحی و نقاشی برهنه ظاهرا نخستین انگیزه مهمش را از طرحهای آزمایشی مربوط به شادی زندگی مایه گرفته است.
اما با تجربه در زمینه ایستایی متعادل در برهنه آبی ، که در اوایل 1907 کشید ، شکلی را به وجود آورد که به تکرار روایت هایی از آن با گل پخته و برنز، هم با اندام برهنه و هم پوشیده ، ادامه داد. نمونه ای از این دست ، پیکر سمت راست شادی زندگی است ، ولی برهنه آبی دارای برجسته نمایی پیکره وارتر ا ست ، و تازه این ایستایی متعادل در پیکره های ماتیس باز هم تظاهر جسورانه تری می یابد. در عوض در تعدادی از نقاشی های بین سالهای 1908 و 1915 او مثل (ماهی طلایی و مجسمه ) ، پیکره به مثابه عنصری مسلط می نماید.
جانوران وحشی شرکت کننده در سالون پاییزی 1905 شامل نقاشانی با استعدادهای گوناگون بودند از جمله ماتیس ، آندره دورن ، موریس دوولا منک، ژرژ روئو، آلبر مارکه ، هانری مانگن ، کیزون دونگن ، اوتون فریتس ، ژان پویی و لویی والتا . از میان اینها رهبر بی چون و چرا و با استعداد ترین چهره ، ماتیس بود.
شیوه ای که فووها ی مختلف به هدفهای اعلام شده خود دست یافتند به تناسب دلبستگی ها و قابلیت های تک تکشان گوناگون بود.
همچنین ، بدانسان که معمول چنین گروههایی است ، همبستگی آنان برای زمان محدودی دوام داشت. طی چند سال هر نقاش کم کم راه خود را در پیش گرفت ، برخی به سوی دستاوردهای بزرگتر و برخی ، که دیگر تحت حمایت نبوغ و اشتیاق رهبران نبودند ، به سوی گمنامی ره سپردند.

 

ماتیس پس از فوویسم
فقط طی سالهای 1905 و 1906 بود که ماتیس در واقع با آثاری چون پنجره باز ، کولیور و کولی ظاهرا رنگهای آشوبگر و ضربات پر بافت قلم مویش را تحت نظارت و محدودیت در آورد. اما حتی در همان دوره نیز ذهن تحلیل گر و ادراک گسترده او مصروف مسائل دیگر می شد. شکوه سکون و سرور، 5 ـ 1904 تمرینی بود در زمینه نوامپرسیونیسم؛ ولی در شادی زندگی ، او دیگر آغاز به تسلط یافتن بر حرکت قلم مو و نظم بخشیدن به رنگ آمیزیش در نواحی وسیعی کرده بود که به توسط پیچ و تاب منحنی های پیکرها و درختان مشخص می شد. ملوان جوان باز هم جنبه دیگری از کاوشهای گسترده و گوناگون او را نشان می دادن و این احتمالا متاثر از علاقه روبه رشد او به پیکره سازی بود.
پیکر ملوان با خطوط سنگین کناره نما بر نواحی پهن رنگ آمیزی شده ـ بولوز با رنگ آبی و شلوار با رنگ سبز ـ به سادگی و با استحکام برجسته سازی شده است. پس زمینه پیکر سطحی از رنگ صورتی روشن است. گرایش پیکره سازانه با وضوح بیشتر در برهنه آبی به چشم می خورد ، و سازمانبندی فضایی در سطوح رنگین در شکوه دو به نخستین اوج مهمش می رسد. در اینجا نقاش در تلاش خود برای آفرینش نوع تازه ای از فضای تصویری متضاد با نواحی رنگ کنار هم چیده شده ، کاملا موفق بود.
گرچه او ژرف نمایی را ، مگر در مورد محو کردن دلبخواه یک پیکر و برجسته سازی با سایه و روشن ، به کنار نهاده بود، ولی این نقاشی باز هم صرفا یک سطح تزئینی نیست. پیکرها فقط با خطوط کناره نما برجسته سازی شده و دارای جسمیت اند ؛ آنها با القای خاصیت عمق و نور و هوایی در فضا هستی و حرکت دارند که تنها به توسط ترکیب های رنگینی آفریده شده اند که در عین حال بر یکپارچگی سطح تصویر نیز تأکید می گذارند. به این ترتیب در زمانی که پیکاسو و براک سرگرم نخستین تجربیات خود به شکلی از کوبیسم بودند، یا حتی پیش از آن ، ماتیس نوع تازه ای از فضای تصویری را به وجود آورده بود. نخستین روایت شکوه ، یک در 1907 نقاشی شده بود.
کاوش او برای بدست آوردن این فضا در هماهنگی در مایه قرمز (اتاق قرمز ؛ دسر ، هماهنگی قرمز ) باز هم پیشتر رفت. این کار ، همچون هماهنگی در مایه آبی ، در ابتدای 1908 آغاز گشت و بار دیگر در بهار 1909 نقاشی شد. در اینجا ماتیس به قواعد مربوط به میز ناهار که در 1897 کشیده بود بازگشت.
مقایسه این دو نقاشی به نحوی زنده و هیجان انگیز دگرگونی ای راآشکار می سازد که طی دهسال در آثار این نقاش ـ و در واقع در نقاشی قرن بیستم ـ رخ داده بود.بی تردید، نخستین میز ناهار ، هنوز یک اثر کارآموزانه بود، کاوشی بود نسبتا قراردادی در زمینه نور و رنگ و فضای محدودیت یافته امپرسیونیستی ، یعنی در واقع سنتی تر از نقاشی هایی بود که امپرسیونیست ها بیست سال پیش از آن کشیده بودند. معهذا وقتی برای عرضه به سالون دو ناسیونال سپرده شد به عنوان اثری آلوده به امپرسیونیسم ، شدیدا مورد حمله محافظه کاران قرار گرفت.
با هماهنگی در مایه قرمز ما به دنیای تازه ای قدم می گذاریم به مراتب عجیب تر و باطنی تر از آنچه به تصور امپرسیونیست ها یا حتی گوگن بیاید. فضای داخلی اتاق با ناحیه قرمز تغییر مایه نیافته ای توصیف شده که پیوستگی اش با صفحه تصویر به توسط اشکال آرایسک وار گیاهانی تقویت شده که از همه سو بر سطح دیوار و روی میز جاری شده است.
فضای خارج از اتاق با شکل های انتزاعی درخت و گیاه پرهیب شده بر زمینه سبز و آبی آسمان توصیف شده است. رنگ قرمز در منتها الیه فوقانی تصویر ، که تکرار رنگ مایه اتاق است، به شیوه ای القای خاصیت عمق در این منظره طبیعی می کند. هرچند که ژرف نمایی رسمی به کنار نهاده شده ، ولی نقاشی با اشارات مختصری از قبیل چارچوب پنجره ، وجود صندلی در سمت چپ پیش زمینه ، جا دادن اشیایی روی میز ، و شیوه ای که نقوش آرایسک روی میز بر کناره های آن تاب می خورد ، تا حدی القای عمق کرده است. با این همه او در اساس بار دیگر ـ و حتی به مراتب بیش از شکوه ، دو ـ با خط و رنگ ، فضای تصویری نوین و قابل لمسی را آفریده است.
کاوش برای ایجاد فضای مبتنی بر خط و رنگ در گروهی از پیکر نگاریهایی پی گیری شده است که در آنه پیکرهایی که گستاخانه با خطوط مختصر نمایانده شده بر زمینه هایی با رنگ آمیزی غلط جدا افتاده می نمایند . ماتیس از زمانی که سزان را درک کرد، همان زمانی که در 1899 به رغم تنگدستی اش روایتی از آب تنی کنندگان او را خرید، بدانگونه که قبلا اشاره شد، تحت وسوسه مضمون روستایی منشانه برهنه ها در فضای یک منظره طبیعی قرار گرفت.
پاستورال و شادی زندگی نخستین تجربیات او در این زمینه است که در شکوه ، دو بسیار پیشرفته است. او طی سالهای 1907 ، 1908 و 1909 این گونه بررسی هاش را در تعدادی از تصاویرپر اهمیت همچون : موسیقی ، بازی جام ها ، 1908 ، آب تنی کنندگان با لاک پشت ، 1908 و پریچه و ساتیر ، 1909 ، پی گرفت.
رقص ، 1909 ، و موسیقی ، 1910 ، به سفارش سرگئی شیوکین مجموعه دار روسی کشیده شد.ماتیس در این دو اثر ، به اوج کاوشهای نخستین خود در زمینه رنگ ، خط و فضا و همچنین رابطه شکل و محتوا رسید.
خاستگاههای رقص را به طرق متفاوت تا نقاشی های روی گلدان یونانی یا رقصهای روستایی پی گرفته اند. بخصوص ماتیس این نقش را برای نخستین بار در گروه پیکرهای پس زمینه شادی زندگی به کار برد، هرچند که این پیکرها در عمق نمایی تحت ضابطه تری ، چرخ می خورند. در رقص رگها به سبز سیر برای توصیف زمین ، آبی ای به همان نسبت سیر برای آسمان و قرمز آجری برای پیکرها محدود شده اند. پیکرها به توسط نواحی رنگ آمیزی شده آسمان و زمین ، چسبیده به پیش زمینه می نمایند، اما با این همه به آسانی در فضای گشاده ای می رقصند که با همین پرده رنگهای متضاد کنار هم چیده شده و با خطوط کناری برجسته نمایاننده و با حرکات خرامان خود رقصندگان آفریده شده است. عمق و شدت رنگها در نورهای متفاوت دگرگونی می یابند، و در هر مرحله نوسانهای دیداریی به وجود می آورند که تمام سطح تصویر را به رقص وا می دارند.
موسیقی با پیکرهای غیر متحرک از روبه رو نماینانده شده اش که هریک جدا افتاده از دیگری می نماید و حالتی از کناره جویی و جدآمیز می آفریند، درست نقطه مقابلی برای مقایسه با تندی و خشونت رقص فراهم می آورد. در هر دو نقاشی دنیای روستایی منشانه نقاشان پیشین ، در ضمن حفظ رنگ قرمز و افسون اصلی شان به فضای قرن بیستم انتقال داده شده است.
هنر ماتیس در سراسر زندگی اش متناوبا بین ساده سازی افراطی و استاد کاری تزیینی گرایش داشته است. ماتیس در پی موسیقی و رقص تعدادی نقاشی از فضاهای داخلی ، به ویژه داخلی کارگاه کشید ، که در آنها به دلبستگی اش به پرده های منقوش بسیار غنی شرقی میدانی گسترده برای جولان داد. دیدارهای او از اسپانیا در 11 ـ 1910 و مراکش در 12 ـ 1911 و 13 ـ 1912، منجر به آفرینش تعدادی از شاداب ترین و غریب ترین منظره های زندگی هنری اش گردید و ظاهرا او را در علاقه اش به نور آفتاب استوار ساختن نور آفتاب به رنگی که پیش از آن نیز د ر نقاشی اش دیده می شد و شاید یکی از ویژگیهای برتر کارهای او نسبت به دیگران باشد.
ماتیس در کارگاه قرمز اصل رنگ آمیزی واحدو یکپارچه کننده را از آنچه در هماهنگی در مایه قرمز تجربه کرده بود به مراتب بیشتر برد. فضای داخلی کارگاه با ناحیه ای از قرمز یکسان توصیف شده است که کف و دیوارها را نیز در بر می گیرد.
یک گوشه از تصویر با خط سفید واحدی مشخص شده است که به طرف داخل زاویه پیدا می کند تا این گوشه را با پیوستن به خط دومی کما بیش موازی با سطح تصویر، به وجود آورد. اسباب کارگاه ـ میز ، صندلی ، دولابچه و پایه های مجسمه ـ حکم شبحی از اشیا را دارند که با خطوط سفید کلی نمایی شده اند. تاکیدهای قابل لمس نقاشی های خود هنرمند هستند که یا بر دیوارها تکیه دارند یا آویزانند؛ سرامیک ها ، مجسمه ها ، گلدان ، لیوان و مدادها ، پیش از 1911 ، هنگامی که این اثر کشیده شد ، پیکاسو ، براک و دیگر نقاشان کوبیست ، مدت پنج سال بود که داشتند به شیوه خود در زمینه سازمانبندی و محدود کردن فضای تصویری تجربه آموزی می کردند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  32  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقاشی در قرن بیستم