فرمت فایل :powerpoint (قابل ویرایش) تعداد صفحات:13صفحه
پاورپوینت درباره آبیاری عمومی
فرمت فایل :powerpoint (قابل ویرایش) تعداد صفحات:13صفحه
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل: ppt _ pptx
( قابلیت ویرایش )
قسمتی از محتوی متن پاورپوینت :
تعداد اسلاید : 269 صفحه
فصل اول: مجموعه ها (60 اسلاید) فصل سوم: توابع (89 اسلاید) فصل چهارم: مشتق(89 اسلاید) فصل پنجم: کاربردهای مشتق( 31 اسلاید) فصل اول مجموعه ها اهداف کلی هدف کلی از ارائه ی این فصل آشنایی با مفاهیم اولیه ی نظریه ی مجموعه ها است.
سپس به بیان اصول دوگانی و استقراء ریاضی می پردازیم و مقدماتی از آنالیز ترکیبی را ارائه خواهیم داد. اهداف رفتاری در انتهای این فصل از دانشجو انتظار میرود به اهداف زیر نائل گردد: 1) تشخیص دهد چه دسته ای از اشیاء تشکیل یک مجموعه می دهند. 2) بتواند اشتراک، اجتماع و تفاضل دو مجموعه را بدست آورد. 3) مجموعه های اعداد طبیعی، صحیح، گویا، اصم و حقیقی را بشناسد. 4) بتواند حاصل ضرب دو مجموعه را محاسبه کند.
5) اصل استقراء ریاضی را بداند و بتواند آن را در حل مسائل به کار بندد. 6) دستور دو جمله ای را بداند. 7) بتواند اصول جمع و ضرب را به کار بندد. 8) بتواند در حل مسائل ترکیبیاتی اصول ترتیب، ترتیب با حروف مکرر، تبدیل 9) جایگشت با حروف مکرر، ترکیب، ترکیب با تکرار حروف را به کار گیرد.
تعریف مجموعه عبارت است از یک دسته از اشیاء یا اشخاص یا حروف یا اعداد ...
که کاملاً مشخص شده باشند.
هر یک از عوامل متشکله مجموعه را یک عنصر یا عضو مجموعه خوانند.
مثال : 1.
مجموعه اعداد 1، 3، 7 و 9.
2.
مجموعه افرادی که در ایران زندگی می کنند.
⋘☟⋙ مجموعه ها را عموماً به دو طریق نشان می دهند.
ممکن است یک مجموعه را با معرفی و نوشتن تمام عناصر آن مشخص کرد.مانند مجموعه {9و 7و 5و 3و 1} A = ممکن است یک مجموعه را به وسیله تعریف خصوصیات اجزای آن مشخص کرد.
مانند {x عددی فرد و مثبت و کوچکتر از 11 است : x} A = {x عددی صحیح فرد است : x} B = ⋘☟⋙ اگر عنصر a به مجموعه ای مانند A تعلق داشته باشد، یعنی A شامل a باشد، در این صورت می نویسند و می خوانند a متعلق است به A.
عدم تعلق a را به مجموعه A به صورت نشان می دهند.
مجموعه های محدود و نامحدود اگر تعداد عناصر یک مجموعه عدد محدود معینی باشد مجموعه را محدود خوانند، مانند مجموعه روزهای هفته، ولی اگر تعداد عناصر یک مجموعه نامحدود باشد مجموعه را نامحدود گویند.
تساوی دو مجموعه دو مجموعه B , A را مساوی گویند اگر دقیقاً دارای عناصر همانندی باشند.
تساوی دو مجموعه را به صورت A=B نشان می دهند.
عدم تساوی دو مجموعه را به B ≠ A نشان می دهند.
مجموعه تهی مجموعه ای را که دارای عنصری نباشد مجموعه تهی یا خالی خوانند و آن را با ɸ نشان می دهند.
مثلاً مجموعه افرادی که قد آنها 4 متر است.
زیرمجموعه اگر هر عنصر متعلق به مجموعه A متعلق به مجموعه B نیز باشد، بنابه تعریف، A را زیرمجموعه B نامند و به صورت نشان می دهند و می خوانند A زیرمجموعه B است، در زبان ریاضی علامت ∀ به معنی «هر چه باشد» و علامت ⇒ «نتیجه می دهد،» خوانده می شود.
با توجه به معنای این علائم، مجموعه A را زیرمجموعه B می خوانند اگر : ⋘☟⋙ اگر A زیرمجموعه A ≠ B , B باشد، A را زیرمجموعه محض B خوانند.
در نتیجه دو مجموعه B , A برابرند، اگر و فقط اگر، هر یک زیرمجموعه دیگری باشند، یعنی : مجموعه مجموعه ها مجموعه
متن بالا فقط قسمتی از محتوی متن پاورپوینت میباشد،شما بعد از پرداخت آنلاین ، فایل را فورا دانلود نمایید
لطفا به نکات زیر در هنگام خرید دانلود پاورپوینت: توجه فرمایید.
دانلود فایل پرداخت آنلاین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
زمینه حقوق جزای عمومی
تالیف دکتر رضا نوربها
انتشارات گنج دانش
چاپ دوازدهم، 1384
مجرم و مسئولیت جزایی
وقتی فردی به ارتکاب فعل یا ترک فعلی مبادرت میکند که طبق قانون جرم شناخته شده است، این اعمال یا با قصد مجرمانه صورت میگیرد و یا نحوه عمل قصد را مشخص میسازد و یا با خطای کیفری ممزوج میگردد که، در این موارد قانون، بزهکار را از نظر جزایی مسؤول میشناسد و او را مستوجب مجازات (یا حسب مورد اقدامات تأمینی) میداند. این مسأله به ظاهر ساده در عمل با مسائل دیگری پیوند میخورد. اولا ممکن است مجرم که مسؤولیت جزایی بر او بار شده است خود به تنهایی جرمی را انجام دهد و یا با همکاری دیگران به ارتکاب جرم بپردازد که همگی میتوانند از نظر جزایی مورد سؤال قرار گیرند. در این حال، ما با بزهکار یا بزهکارانی مواجه هستیم که مسؤولیت آنها مشخص و روشن است. به عبارت دیگر، علت یا علتهایی که مسؤولیت را زایل کند وجود ندارد. در این مورد کافی است که ما مباشر جرم و شرکاء و معاونان او را مورد بحث قرار دهیم.
ثانیا، گاه پیش میآید که فاعل یا شرکاء و معاونان جرم به دلایلی قابل تعقیب و مجازات نیستند. در اینجا بناچار شکل سادة مجرمیت کمی پیچیده میشود و ما با مجرم غیرمسؤول مواجه هستیم. به عنوان مثال، اگر «الف» به تنهایی یا معاونت «ب» بدین سان حل خواهد شد که او عمل مادی جرمی را با قصد مجرمانه انجام داده و یا در اجرای آن از همکاری دیگران استفاده کرده است. کافی است قاضی جزایی عمل مادی را منطبق با قانون ساخته، حکم قضیه را صادر کند. اما در همین فرض، اگر به عنوان مثال «الف» یا «ب» دچار جنون باشند و یا تحت تأثیر اجبار مرتکب جرم شده باشند، انتساب مسؤولیت جزایی به آنها مورد سؤال قرار میگیرد. مسأله به شکل دیگری نیز ممکن است اتفاق افتد، یعنی مجرم یا شرکاء و معاونان او مدعی شوند که عملی را که انجام دادهاند وفق قانون بوده و لذا قابل مجازات نیست. به عنوان مثال، عمل انجام شده طبق دستور مقامات قضایی یا اداری است و عنوان مجرمانه ندارد. در تمام این موارد برخورد با این مسائل چندان ساده نیست و سلسله مسائلی ایجاد میشود که مسؤولیت جزایی را دستخوش پیچیدگی و سؤال میکند. برای سهولت در استنباط از مسائل ابتدا مسألة مجرم و شرکاء و معاونان او را در شرایط عادی، یعنی آنچنان شرایطی که مستقیما مسؤولیت جزایی را اجیاد میکند، مطرح میسازیم و بعد همین مسأله را در شرایط غیرعادی، یعنی آنچنان شرایطی که مسؤولیت جزایی را دستخوش تغییراتی قرار میدهد، عنوان خواهیم کرد. لذا گفتار فعلی ما مشتمل بر دو فصل خواهد بود:
فصل اول. مجرم و مسؤولیت جزایی در شرایط عادی؛
فصل دوم. مجرم و مسؤولیت جزایی در شرایط استثنایی.
مجرم و مسؤولیت جزایی در شرایط عادی
در شرایط عادی، وقتی کسی مرتکب جرم میشود، اعم از اینکه به تنهایی عمل مجرمانه را انجام دهد یا با همکاری دیگران، هم خود دارای مسؤولیت جزایی است و هم همکاریکنندگان با او مسؤولند. این شرایط عادی را قانون معین میکند، بدین شرح که بزهکار از عقل متعارف بهره میبرد، به توانایی جسمی و روانی رسیده، در اجرای جرم قاصد و مختار بوده و عملی که انجام داده مورد نهی مقنن قرار گرفته است، اعم از اینکه این اعمال در مسیری که مجرم حرکت کرده به انتها رسیده و یا در نیمه راه متوقف مانده باشند. لازم است برای شناخت مسؤولیت جزایی در این شرایط عادی اولا، مسأله مباشرت مجرم و همکاری در ارتکاب جرم حل شود و ثانیا، به مسیر فعل مجرمانه توجه گردد:
قسمت اول: مباشرت و همکاری در ارتکاب جرم؛
قسمت دوم. مسیر فعل مجرمانه
قسمت اول
مباشرت و همکاری در ارتکاب جرم
غالبا فردی خود به تنهایی تصمیم میگیرد که جرمی انجام دهد، مانند آنکه کلاهی بردارد یا به سرقتی مبادرت کند؛ لذا قصد خود را عملی میسازد و جرم را یا شروع میکند (شروع به جرم) و یا آن را تا به انتها انجام میدهد (جرم تام). به چنین فردی عامل، فاعل و یا بهتر بگوییم مباشر جرم میگویند.
اما همیشه چنین نیست که یک نفر به تنهایی جرم یا جرایم خاصی را انجام دهد؛ گاه پیش میآید که دو یا چند نفر در ارتکاب یک یا چند بزه با یکدیگر تشریک مساعی میکنند و یا به کمک یکدیگر میآیند تا عمل یا اعمال مجرمانهای انجام دهند. این نوع همکاری را میتوان شرکت در جرم یا معاونت در آن (حسب موارد خاص هر یک) نامید. تفکیک بین این دو مفهوم دقیق است. با تشریح هر یک از دو موضوع میتوان به وجوه تفکیک آنها نیز پی برد.
1
شرکت در جرم
شریک در جرم علیالاصول کسی است که با فرد یا افراد دیگر در انجام مادی عمل یا ترک عمل مشخصی که قانون آن را مستلزم مجازات (و یا حسب مورد اقدامات تأمینی) میداند با قصد مجرمانة منجز یا هماهنگ با همکاران خود دخالت میکند، به نحوی که بتوان او را شریک در مفهوم عرفی آن شناخت. هر شریک جرم در عین حال میتواند مباشر آن جرم نیز نامیده شود، اما نظر به اینکه چند نفر در ارتباط با یکدیگر جرم یا جرایمی را انجام دادهاند، لذا اطلاق شرکای جرم بر کلیة آنها صحیح است.
مثال: «الف»، «ب» و «ج» با یکدیگر همکاری میکنند تا کلاه «دال» را بردارند. هر سه نفر آنها در عین حال مباشران و شرکای جرم کلاهبرداری هستند یا ممکن است در شرایطی معاونان جرم باشند.
قبل از ورود در بحث معاونت میتوان به عنوان مقدمه گفت که شریک در قسمتی از سرمایهگذاری در شرکت مجرمانه به طور مستقیم سهیم است، در حالی که معاون دقیقا چنین نیست بلکه خواهیم دید به طریقی غالبا غیرمستقیم در اعمال مجرمانة مباشر یا مباشران، با کمک و یاری رساندن و مانند اینها مداخله میکند.
بند اول. سابقة تاریخی شرکت در جرم در قوانین جزایی ایران
قبل از تصویب قانون آزمایشی سال 1304 تعیین تکلیف شرکای جرم بر عهدة حکام و قضاوت شرع بود که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
"به نام خدا"
"اطلاعات عمومی برای زوجین نازا"
کنترل جمعیت اصلی ترین وظیفه مراکز باروری و ناباروری میباشد.
تهیه کننده:
گلدیس فرخ منش
دی ماه 1388
اطلاعات عمومی برای بیماران نازا
با هر دردی درمانی است و با هر صبری موفقیتی همراه است. بزرگترین آفت ضدبشری ناامیدی و یاس از نتیجه مثبت کار است. در این قسمت سعی شده اطلاعاتی برای بیماران آورده شود تا با آگاهی بیشتر به امیدواری بیاندیشند و قسمتهایی نیز از آخرین پژوهشهای درمان روان پریشی بصورت اعم و برای زوجهای نازا بصورت اخص نوشته شده است تا نوید به زندگی بهتر و شادابی را شفاف جلوه دهیم و از هر سو ناامیدی را له نماییم.
بیماری سیستیک فیبروزس : نوعی بیماری ارثی است که در در آن تعداد اسپرمها بسیار کم بوده و گاهی با عدم تشکیل لوله ها ی منی بر همراه می باشد.
کم خونی سلول داسی شکل
اختلالات ساختاری دستگاه تناسلی
بیماریهای کبدی، کلیوی
دریافت داروهای ضد تشنج
همچون آلودگی هوا و میزان سرب موجود در هوا بخصوص در ایجاد ناباروری در مردان موثر است.
حال به بررسی بعضی از موارد بالا می پردازیم:
اسپرم غیر طبیعی
همه مردها اسپرم غیر طبیعی دارند که تا درصد آن ها قابل قبول است. اسپرم غیر طبیعی ممکن است دو سر داشته باشد یا اصلاً دم نداشته باشد.
اگر اسپرم های غیر طبیعی در منی مرد خیلی بالا باشد می تواند اثر منفی روی باروری داشته باشد. برخی از متخصصین عقیده دارند که اسپرمهای غیر طبیعی در عبور از لولة فالوپ و نیز سوراخ کردن دیوارۀ تخمک دچار مشکل میشوند. تعداد زیاد اسپرمها میتواند احتمال باروری را افزایش دهد و نرمال بودن آنها نیز نقش حیاتی در باروری دارد.
نتایج یک تحقیق نشان داده است که مردان با تعدا کم اسپرمها همچنان میتوانند بارور باشند و با شرط اینکه درصد اسپرمهای طبیعی در آن ها بالا باشد.
واریکوسل
واریکوسل عبارت است از گشاد شدن سیاهرگهای اطراف بیضه.
این عارضه اغلب مشکلی برای باروری مردان ایجاد نمی کند اما می تواند از طریق افزایش دمای بیضه برآیند تولید اسپرمها آسیب وارد کند. به همین دلیل بستن این ساهرگها (جراحی واریکوسل) در برخی مردان مبتلا، مشکل باروری را اصلاح کرده و در برخی دیگر تأثیر نداشته است. متأسفانه پزشکان نمیتوانند پیشبینی کننده که درمان واریکوسل در چه کسانی مفید است و در چه کسانی تأثیری ندارد.
انسدادها
انسداد (گرفتگی) در بخشی از دستگاه تناسلی مردان، می تواند از طریق بستن مسیر خروج اسپرم و جلوگیری از انزال (خارج شدن منی از مرد) روی باروری مرد اثر منفی بگذارد. این انسدادها می توانند در اثر ضایعات ناشی از عفونت هایی مثل مایکوپلاسما یا اورئاپلاسما و نیز جراحیهای قبلی ایجاد شوند. یک ضایعه شدید ناشی از لگد زدن محکم به کشالة ران در برخی ورزشها، حتی می تواند تولید اسپرم را در بیضه ها متوقف کند.
بیضۀ نزول نکرده
این عارضه عبارت است از عدم نزول بیضه از داخل حفرۀ شکم به داخل کیسۀ بیضه در طی تکامل جنین در رحم مادر. در اطفال مبتلا به این بیماری از روش جراحی برای وارد کردن بیضه به داخل کیسۀ بیضه استفاده می شود. در صورت تشخیص دیر هنگام و در نتیجه عمل جراحی دیر هنگام، این مشکل می تواند اثر منفی بر باروری مرد داشته باشد.
بیماری های دیگر
دیابت شیرین و دیگر اختلالات غدد درونریز بیماری های غدة تیروئید و دیابت بیمزه می تواند در کنترل هورمونی تولید اسپرم مداخله کنند. عفونتهای پروستات و اپیدیدیم (ساختمان لولهای شکلی که روی نوک هر بیضه ، در قسمت بالای آن قرار گرفته است) میتوانند باعث مداخله در تولید اسپرم یا انسداد مجرای خروج آن شوند. عفونتهای دیگر مثل ارکیت (ورم بیضه) ناشی از اوریون، می توانند باعث ناباوری همیشگی شوند.
چاقی :
محققین موسسه ملی بهداشت محیط کارولینای شمالی ، ضمن تحقیقات اخیر نشان می دادند میان چاقی و نازایی در مردان ارتباط وجود دارد.
این دانشمندان با مطالعه روی ۲ هزار و ۱۱۱ زوج در کارولینای شمالی که مردان عمدتا مزرعه دار بودند و شاخص توده بدنی آنها ۳ واحد بیش از حد طبیعی بود، دریافتند با وجود انجام روابط زناشویی بدون استفاده از روش های پیشگیری از بارداری، این مردان ۱۰ درصد بیشتر از سایر مردان مبتلا به ناباروری بودند. به گفته این دانشمندان مردان چاق معمولا روابط زناشویی کمتری دارند که این موضوع تاثیر زیادی بر باروری آنها دارد.
کمبود عناصر کمیاب :
غلظت عناصر کمیاب در مایع منی مردان بارور و نابارور متفاوت بوده و میزان غلظت این عناصر در باروری مردان مؤثر است.
غلظت کلسیم در همه گروههای بارور و نابارور بیشتر از غلظت عناصر دیگر بوده و تاثیر آن بر متیلیتی اسپرم و القاء واکنش سلول جنسی در اسپرم پستانداران میباشد.
دومین عنصری که بعد از کلسیم از بیشترین غلظت در مایع منی برخوردار است، عنصر روی میباشد که همراه با منیزیم، اثرات تحریک کنندگی و مهار کنندگی بر حرکت اسپرم اعمال میکند.
مس به عنوان عنصری که سمیت زیادی بر اسپرم ایجاد میکند در گروههای نابارور بیشتر از گروههای بارور گزارش شده است.
گفتنی است ناباروری در مردان ممکن است با ناهنجاریهایی مثل انسداد اپیدیدیمیس،اختلال ایمونولوژیکی و عفونت موضعی همراه باشد.
با توجه به این که در حال حاضر درک درستی از نقش فیزیوژیک عناصر کمیاب و ارتباط آن با ناباروری وجود ندارد با پیشرفت تکنیکهای مربوط به آنالیز عناصر کمیاب در سیمن و مایعات بیولوژیک دیگر، پژوهشها در این حوزه افزایش یافته است.
التهابی بدن مردان:
محققین یک ذره غیرمعمولی را با نام عامل بازدارنده ماکروفاژ (MIF) را در نمونههای بدست آمده از اسپرم مردان عقیم تشخیص داد.
التهاب هنگامی به وجود می آید که بدن در معرض عفونتهایی مانند عفونت خون، اختلالات مربوط به ایمنی بدن و بیماریهای مزمن همچون دیابت و بیماری قلبی قرار گیرد. این عامل تحت این شرایط ظاهر شده و با بعضی از ضایعههای بافتی در ارتباط می باشد.
محققان پس از بررسی به این نتیجه رسیدند که در مردانی با مشکل باروری، سطح IF در آنها خیلی بالا و یا خیلی پایین است. سطوح مناسب و مطلوبMIF به بالغ شدن اسپرمها کمک می کند. هنگامی که متخصصان این عامل را به ظرفهای حاوی اسپرم سالم اضافه کردند تعداد و میزان حرکت اسپرمها کاهش یافت.
براساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها در آمریکا، در حال حاضر ۲/۱میلیون زوج نازا در آمریکا زندگی می کنند که در۴۰ درصد آنها مشکل نازایی مربوط به مردان است.
فقدان مجراهای وازدفران:
باعث ناباروری انسدادی در مردان می شود و بروز آن به شکل نقص فقدان دوطرفه مجرای وازدفران (مجرای عبوراسپرم) یا فقدان یک طرفه مجرای واز دفران در ایران از شیوع بالایی برخوردار است.
دیابت:
ابتلا به دیابت باعث تخریب ۶۰ درصدی DNA مردان میشود که منجر به ناباروری آنها خواهدشد.بر اساس تحقیقات با افزایش قند خون و اضافه وزن میزان تخریب DNA آنها بیشتر میشود.
در یک تحقیق ۵۶ مرد ۳۰ ساله که ۲۷ درصد آنها مبتلا به دیابت بودند ،مورد بررسی قرار گرفتند.
میزان تخریب DNA در مردان دیابتی ۵۲ درصد گزارش شده، در حالیکه این آمار در مردان سالم تنها ۳۲ درصد بود.
علل نازایی مردانه چگونه قابل تشخیص می باشد؟
علاوه بر اخذ شرح حال کامل از فرد و خانواده و انجام معاینات کامل جهت تشخیص علت نازایی در مرد باید آزمایشات خاصی را نیز انجام داد که شامل :
آزمایش منی چند گانه :حداقل دو نمونه در دو نوبت مختلف زمانی مختلف باید گرفته شود و از لحاظ فاکتورهای گوناگون
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 85
حقوق جزای عمومی اسلام (قسمت اول)
مقدمه- حقوق- که واژه ای است عربی- جمع حق است. حق در لغت به معانی متعددی است که چه بسا جامع بین آن معانی به اعتبار معنای مصدری آن, ثبوت , یعنی وجود حقیقی, و به اعتبار معنای وصفی آن, ثابت, یعنی موجود حقیقی, می باشد.
حق در اصطلاح حقوق اسلامی: توانائی خاصی است که برای کس یا کسانی نسبت به چیز یا کسی اعتبار شده و بمقتضای آن توانائی می تواند در آن چیز یا کس تصرفی نموده و یا بهره ای برگیرد. کسی که این تونائی برای او اعتبار شده صاحب حق ( یا ذوالحق یا من له الحق), و کسی که صاحب حق این توانائی را نسبت به او دارد من علیه الحق نامیده می شود.
مثلاً حق قصاص توانائی ولی دم است نسبت به قاتل , می تواند اعدام او را از دادگاه بخواهد. همینطور: حق قذف حق تعزیر, حق دیه و غیره.
حق پیوسته با تکلیف و وظیفه توام است, بدیهی است چنانچه کسی به گردن دیگری حقی دارد من علیه الحق موظف است به رعایت حق او کار یا کارهائی را انجام دهد, ملاحظه حق و الدین بر فرزند, حق فرزند و بر والدین, حق همسایه بر همسایه و سایر حقوق این حقیقت را بخوبی آشکار می سازد. بلکه نه تنها من علیه الحق است که در مقابل صاحب حق وظائفی دارد, خود صاحب حق هم بپاس توانائی که دارد وظائفی را که اجتماع و احیاناً قانون به عهده او گذاشته است باید انجام دهد, والدین باید در حضانت, تعلیم و تربیت, تهذیب اخلاق, تهیه و سائل معیشت و بطور کلی در تحویل یک فرد سالم و مفید به جامعه بکوشند, و حتی همه افراد جامعه وظیفه دارند حق صاحب حق را محترم بشمارند.
و چون بین حق و احکام ترخیصی جامع قریبی وجود دارد که احیاناً ممکن است موجب اشتباه و عدم تمیز این دو از یکدیگر گردد, چنانکه در مورد حقوق, صاحبان حق می توانند کاری را انجام دهند و می توانند انجام ندهند د رمورد این احکام نیز انسان می تواند کاری را انجام دهد یا انجام ندهد, لذا در مقام فرق بین این دو, مناسب است در آغاز بطور مختصر حکم و احکام ترخیصی شناخته شود انگاه به فرق بین این دو اشاره می گردد.
حکم چیست؟
هر یک از مقرراتی را که شارع مقدس برای موضوعات مختلف وضع کرده است حکم شرعی گویند و جمع ان احکام شرعیه است مانند: لزوم اقامه حدود و تعزیرات نسبت به مجرمان و وجوب اجراء قصاص درباره جانیان.
حکم تکلیفی و حکم وضعی
حکم شرعی چنانچه مستقیماً به فعل یا ترک مکلفان تعلق گرفته باشد حکم تکلیفی نامیده می شوند مانند: وجوب نعقه عیال واجب النفقه و وجوب اجراء حدود و قصاص و حرمت تعطیل آنها. و چنانچه مستقیماً به فعل یا ترک مکلفان تعلق نگرفته باشد بلکه به شیء یا شخص تعلق گرفته باشد حکم وضعی نامیده می شود مانند: مالکیت شیء یا زوجیت شخص.
اقسام حکم تکلیفی
حکم تکلیفی بر پنج قسم است که احکتم پنجگانه تکلیفی ( احکام خمسه تکلیفیه) نامیده می شود. این احکام عبارت است از:
وجوب- خواستن شارع مقدس کار یا ترک کاری را به نحوی که به هیچوجه به خودداری از آن کار یا انجام کاری که ترک آن خواسته شده است راضی نباشد وجوب نامیده می شود مانند: وجوب اجراء حدود حرمت- تنفر شدید شارع مقدس از کار و یا ترک کاری به نحوی که به هیچوجه به انجام آن کار و یا ترک راضی نباشد حرمت نامیده می شود مانند: حرمت غصب و دزدی و خودداری از اداء شهادت.
استحجاب- خواستن شارع مقدس کار و یا ترک کاری را لیکن نه به اندازه وجوب بلکه به اندازه ای که از خود داری از ان نیز اراضی باشد استحجاب نامیده می شود مانند: خواستن دستگیری از بینوایان و توسعه بر عیال و غیر ذلک.
گراهت- ناپسند داشتن شارع کار و یا ترک کاری را لیکن نه به اندازه حرمت بلکه به اندازه ای که از انجام کار و یا ترک نیز راضی باشد کراهت نامیده می شود مانند: کراهت کارهای جلف و سبک و خوردن گوشت برخی از حیوانات مانند : اسب و الاغ.
اباحه- اذن شارع مقدس در فعل و ترک عملی را بطور متساوی بطوری که هیچیک را بر دیگری ترجیحی نباشد اباحه نامند مانند: خوردن, آشامیدن, رفت و آمد کردن و نشیت و برخواست نمودن در مواردی که شارع مقدس هیچیک از فعل و ترک این اعمال را بردیگری مزیت ننهاده است.
دو حکم اول را از این جهت که در مورد انها از ناحیه شارع الزام به فعل یا ترک است حکمهای الزامی گویند و سه حکم دیگر را از این جهت که شارع مقدس در مورد آنها در فعل و ترک عمل رخصت داده است احکام ترخیصیه گویند. و به همین مناسب این سه حکم را اباحه بمعنای اعم گویند چنانکه قسم اخیر را که مورد آن, فعل و ترک کاملاً متساوی است اباحه بمعنای اخص گویند.
موضوعاتی را که به آنها این احکام تعلق گرفته است به ترتیب: واجب, حرام, مستحب, مکروه و مباح گویند.
فرق میان حق و حکم
در احکام الزامیه گرچه از این جهت که اختیار وضع و رفع انها در دست شارع مقدس است می توان انها را حق الله نامید ولی از این جهت که مکلف در مورد آنها هیچگونه اختیاری ندارد: اگر حکم, وجوب است ملزم است متعلق آنرا انجام دهد و اگر حرمت است ملزم است آنرا انجام ندهد به هیچوجه بین آنها و حق اشتباهی رخ نخواهد داد.
اما در مورد احکام ترخیصیه ( استحجاب, کراهت و اباحه) ممکن است گفته شود: اگر در مورد این احکام مکلف می تواند عمل را انجام دهد و می تواند ترک کند پس چه فرق است بین این احکام و حقوق, چنانکه در مورد ماکول مباح مثلاً مکلف می تواند انرا بخورد و یا نخورد در مورد حقوق, مثلاً: حق قصاص, ولی دم می تواند اعدام قاتل را از دادگاه بخواهد و یا نخواهد پس چرا یکی را اباحه و دیگری را حق می نامیم؟ آیا نمی توان هر دو را اباحه و یا هر دو را حق بنامیم؟ فرق بین آن دو چیست؟
ممکن است در پاسخ گفته شود: درست است که حکم و حق دارای دو مفهوم متفاوتند ولی مصداق هر دو یکی است: اباحه مباحات را از این جهت که یکی از مقررات شرعیه است حکم و از این جهت که مکلف در مورد ان می تواند عملی را انجام دهد و می تواند ترک کند حق می نامیم همینطور حق القصاص را مثلا از این جهت که از مقررات شرعیه است حکم و از این جهت که ولی دم در مورد آن میتواند مطالبه قصاص کند و می تواند نکند حق می نامیم.