یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود عقد حواله 48 ص

اختصاصی از یاری فایل دانلود عقد حواله 48 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

فهرست

تعریف عقد حواله

ماهیت حقوقی حواله

عناصر عقد حواله

اقسام عقد حواله

اهلیت طرفین حواله

آثار عقد حواله

انحلال عقد حواله

منابع

تعریف عقد حواله

چون در نصوص حواله تعریف نشده است فقها در تحدید حدود ماهیت حقوقی حواله اختلاف دامنه داری دارند. مکاتب مختلفی را که در این راه پدید آمده است معرفی می کنیم:

1- مکتب انتقال دین

اکثریت از این مکتب پیروی می کنند مانند امامیه و مالکیه و شافعیه و حنابله. عموماً عقیده دارند که بموجب عقد حواله دین محیل به محال علیه منتقل می گردد.

شاید در حواله بربریء انتقال دین محیل به ذمه محال علیه تصورش مشکل نباشد اما در حواله بر مدیون، مشکل است زیرا محال علیه که دین محیل را بر ذمه دارد باید بموجب این نظریه دین محیل به محتال را هم بر ذمه بگیرد! و چون اجتماع دو دین در ذمه او خلاف اصول است پس باید دین خود محال علیه ساقط گردد.

در فقه اهل سنت کسانیکه تعریف عقد حواله را روی فکر «انتقال دین» نهاده اند و اکثریت هم دارند در کنار این اندیشه، مبنای عقد حواله را معاوضه و حتی بیع میدانند و نام آن را «بیع دین به دین» نهاده اند.

ظاهر این است که دین محیل و دین محال علیه، مورد بیع واقع شده است! دو ایراد بر این نظر وارد است:

یک- محال علیه همیشه به محیل بدهکار نیست و حال آنکه آنان حواله بربریء را درست میدانند. در این قسم از حواله دو دین وجود ندارد.

دو- اگر بین دین محیل و دین محال علیه (در حواله بر مدیون) بیع صورت گیرد باید عقدی بین محیل و محال علیه واقع شود و کس این را نگفته است.

2- مکتب انتقال طلب

اولاً- عقد حواله را مبتنی بر مبادله دو طلب به شرح ذیل میدانند:

الف- طلب محتال از محیل

ب- طلب محیل از محال علیه

ثانیاً- لازمه مبادله این دو طلب را این طور تصور کرده اند که ذمه محیل در برابر محتال، فارغ می شود و در نتیجه ذمه محال علیه در برابر محتال (پس از قبول محال علیه) مشغول می شود.

دو ایراد ذیل بر این نظر وارد است:

انتقال طلب محتال به محیل در عوض انتقال طلب محیل به محتال مفهوم درست حقوقی ندارد راه نزدیک این است که محتال، طلب خود را از ذمه محیل ساقط کند و در عوض این اسقاط، محیل طلبی را که از محال علیه دارد به محتال انتقال دهد.

مطالب بالا فقط در حواله بر مدیون مورد پیدا می کند در حواله بربریء محیل که طلبی از محال علیه ندارد تا مفهوم مبادله دو طلب (یا بیع دین به دین) تحقق پیدا کند. شاید به همین جهت باشد که فقه امامیه نظریه «بیع دین به دین» را نپذیرفته است.

3- مکتب ایفاء دین

اینان به دو گروه قسمت شده اند:

الف- عده ای حواله را ایقاع میدانند به این دلیل که هر ایفاء دین را ایقاع میدانند پس از صرف دستور پرداخت که محیل به محال علیه میدهد (ولو معلق بر قبول محال علیه باشد) ایفاء معلق طلب محتال است و محتال حق حرف زدن و اعتراض کردن را ندارد این عده در اقلیت هستند.

ب- عده دیگر حواله را عقدی میدانند که هدف آن ایفاء طلب محتال است.

میتوان گفت که هدف عقد حواله ایفاء دین محیل است اما این هدف را عقد حواله به تنهائی نمیتواند محقق گرداند. شاید به همین جهت است که بعضی از فقهاء بزرگ امامیه عقد حواله را نه بیع دین به دین دانسته اند و نه ایفاء بلکه آن را عقدی مستقل از بیع و ایفاء شمرده اند.

براین پایه تعریف دقیق عقد حواله این است: حواله عقدی است بین بدهکار و بستانکار به منظور ایفاء دین توسط ثالث. عقد حواله معلق بر قبول محال علیه است.

4- مکتب انتقال مطالبه

این فکر را به محمد بن حسن شیبانی شاگرد ابو حنیفه نسبت داده اند.

اولا- ذمه محیل را بیش از قبول محال علیه، فارغ نمی کند و به همین جهت است که:

الف- محتال میتواند پس از عقد حواله و پیش از قبول محال علیه محیل را از دینی که بر عهده دارد ابراء کند.

ب- وثائق و تضمینات دین محیل (در برابر محتال) بنفع محتال کماکان باقی است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود عقد حواله 48 ص

تحقیق در مورد تفکر و زبان 28 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد تفکر و زبان 28 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 32 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

موضوع تحقیق :

تفکر و زبان

فهرست مطالب :

عنوان

صفحه

مقدمه

2

تصویر، زبان و تفکر

2

جایگاه زبان و تفکر در جامعه بشری

7

رویکرد فیلسوفان وجودی به زبان

12

منابع

18

این مقاله نخستین بار در سایت "ایران خبر " منتشر شده است و سپس توسطل نویسنده برای انتشار در اختیار "سپیدار نیز گذاشته شده است. (سپیدار)

مقدمه


شاید مهمترین مشخصه‌ی انسان، زبان است. تا جایی که شاید بتوان گفت انسان زایشی است که در حوزه‌ی زبان صورت گرفته است. نقش زبان در هویت انسانی از چنان وزنه‌ای برخوردار است که بی‌شک معادله‌ی انسان با حذف فاکتورِ زبان تعریف شدنی نیست.


بخش اول این مقاله، تحت عنوان "زبان تصویر و تفکر" به حوزه زبان و اهمیت و نقش کلیدی آن در خودشناسی می‌پردازد. بخش دوم با عنوان "چتر، انعکاسِ تصویرِ باران است در ذهنِ انسان" کوششی خواهد بود برای پرداختن به دو وازه‌ی اطلاع و دانش، و بخش سوم این مقاله با عنوانِ "هدایت و مدرنیسم" به نقشِ صادق هدایت در تفکر مدرنیته و در حوزه‌ی زبان فارسی خواهد پرداخت.






تصویر، زبان و تفکر



 یکی از پیچیده ترین پدیده‌های دنیاهای پیرامونی ما رابطه‌ی زبان با تصویر و چگونگی به وجود آمدنِ تفکر و مکانیزم های این پدیده‌ی شگرف است. بازیگران این صحنه‌ی پیچیده از یک طرف زبانِ گفتاری، زبانِ نوشتاری و زبان تصویری است، و از طرف دیگر، تصویر به عنوان عنصری مستقل. آنچه که مسلم است اینکه؛ همصدایی و یا چند صدایی زبان، تصویر و تفکر، امکان ایجاد فضاهایی در ذهنِ انسان را دارند که می‌تواند بدون وابستگی به زمان، مکان و یا واقعیت به واقعیتی در ظرف ذهن تبدیل شود. هنگامی که گفتاری به وقوع می پیوندند یا اینکه نوشته ای نوشته می‌شود این اتفاق فقط با تکیه به یک سری تصویرها است که می‌تواند اتفاق بیفتد.


 شاید بتوان تفکر را به کوششی در راستای معنا بخشی به تصویرها تعریف کرد. شاید تفکر فقط با حضور تصویر است که می‌تواند موجودیت پیدا کند. حضور تفکر بدون حضور تصویر غیر ممکن به نظر می‌رسد. دیدن تصویرِ اسب می‌تواند باعث یک سری فعل و انفعالات در ذهن شود. در قدم اول بودن این تصویر "بهانه‌ای" است برای تفکر که این تصویر را به کمک زبان تعریف کند. البته کیفیت، کًمیت یا چگونگی این فعل و انفعالات بستگی به این دارد که این"دیدن" در ذهنِ کدام انسان و در چه حوزه زبانی و در چه ظرفِ زمانی و مکانی اتفاق بیفتد. آیا دیده شدن تصویر اسب به تنهایی می‌تواند در ذهن یک شاعر به شعر تبدیل شود؟ سوال بالا در واقع می تواند حامل پاسخی برای من خواننده این سوال باشد، چرا که ذهنِ منِ خواننده از شاعر تصویری دارد که زایش شعر، بخشی از تعریفهای من از این تصویر است. این تصویر همان تصویری است که شاعر از خود دارد. در واقع و در قدم اول این دیدن اسب نیست که شاعر را به گفتن شعر وا می‌دارد بلکه حضور تصویری است که ذهن شاعر از "شاعر" دارد. و تنها با ریختن تصویرِ اسب در غالبِ تصویر این "شاعر" است که اسب می تواند تبدیل به شعر شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفکر و زبان 28 ص

تحقیق در مورد اسطوره ها 25 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد اسطوره ها 25 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 25 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدمه:

اسطوره همان واژه ای است که در زبان فرنگی به دو شکل S torg (قصه ) و H i storg (تاریخ )دیده می شود از این جا می توان دریافت که در مورد اسطوره دو نوع تلقی وجود دارد از طرفی آن را افسانه و دروغ و از طرف دیگر حقیقت و تاریخ می دانند .مطالب تاریخی و مذهبی و واقعی با گذشت ایام ظاهر افسانه یافته است . پس اسطوره بیانی است که ژرف ساخت آن حقیقت و تاریخ (در نبرد مردمان باستان )و رو ساخت آن افسانه باشد.اساطیر در مواجهه با حقیقت تبدیل به تاریخ می شوند و امروزه وجه راستین بسیاری از اساطیر قدیم معلوم شده است.چنان که اسطوره نابودی جذیره آتلانتیس که در آثار افلاطون آمده است در دهه پنجاه قرن حاظر تبدیل به تاریخ و حقیقت شده گاهی اوقات اسطوره همان مذاهب منسوخ ملل قدیم است که امروزه دیگر کسی به صورت خودآگاه بدانها توجهی ندارد اما تحمیل به صورت ناخودآگاه در بسیاری از رفتارها و پندارهای ما مؤثر است در زبان یونانی قدیم به هر داستان بدون شاخ و برگ میتوس

Mitos می گفتند و به راست و دروغ بودن آن توجهی نداشتند.اما امروز M yth به داستانی گفته می شود که چهارچوب نظام اسطوره شناسی یا علم الاساطیر یا M ytho logy قرار داشته باشد و مواد مجموعه متجانسی از داستانهای قدیمی موروثی است که زمانی در اعتقاد گروهی از مردم جنبه حقیقت داشت می توان گفت که نظام اساطیری مذهبی است که امروزه کسی بدان باور ندارد.اصطلاح اسطوره توسعاً به آن دسته از داستانها درباره امور مافوق طبیعی که محصول جعل نویسندگان است نیز اطلاق می شود.مثلاً افلاطون داستانهای اساطیری یی را برای بیان تفکرات فلسفی خود جعل کرده علاوه بر این اصطلاح اسطوره را در مورد سفسطه و اغفال و در مورد داستانهای تخیلی از قبیل آثار فاکنر نیز به کار می برند.اسطوره به زمان ازلی بر می گردد و می گوید که خدایان در ازل چه کرده اند .چگونه جهان را ساخته اند،چگونه با نیروهای شر جنگیده اند چگونه قدرت خدایی را بر هستی مسلط کرده اند و بعد از زندگی و حوادث جالب ایشان می گوید به نظر الیاده اسطوره عبارت است از روایتی مقدس که به خویشتن

شناسی انسان متدین شکل می بخشد و بدین روی بعدی دینی در دریافت اسطوره ای وجود دارد که آنرا به چیزی جز بصیرت دینی نمی توان تعبیر کرد اسطوره تاریخی مقدس را روایت می کند یعنی واقعه ای ازلی که در آغاز زمان انجام یافته است .اسطوره همواره نقلی از آفرینش است و اصطلاحی کلی است که در برگیرنده باورهای مقدس انسان در مرحله ی خاصی از تصورات اجتماعی است.

که در عصر جوامع به اصطلاح ابتدایی شکل می گیرد و باور داشت مقدس همگان می گردد .زمان حال یعنی زمانی میان زمانهای آغازین و پسین اعصار تاریخی زندگی بشر معمولاً در محدوده ی اسطوره قرار نمی گیرد بلکه در پهنه ی حماسه وارد می شود .در حماسه به مسائل ازلی نمی رسیم .البته به زمانهای بسیار قدیم می رسیم.حماسه راجع به هزارها سال پیش صحبت می کند اما درباره ی زمان ازلی یا ابتدای زمان و جهان چیزی نمی گوید یعنی در حماسه به ازل نمی رسیم شخصیتهایش هم خدایان نیستند بلکه شاهان و پهلوانان هستند البته اسطوره و حماسه خویش کاری مشترک هم دارند .مثلاً هردوشان نظامهای اجتماعی آن عصر را به می شناساند اسطوره ها قصه هایی هستند که منشأ تاریخی نامعمولی دارند،برای اقوام اولیه اساطیر اساس باورها و اعتقادات مذهبی به شمار می رفت و انسان به وسیله آنها پدیده های هستی و طبیعی را تغییر می کرد ؛ اما با پیشرفت دانش ،اسطوره جنبه ی اعتقادی خود را از دست داد و تنها به صورت قصه باقی ماند واژه ی اسطوره در زبان فارسی و ام واژه ای است بر گرفته از زبان عربی «الاسطوره » و «الاساطیر»و در زبان عرب به معنای روایت و حدیثی است که اصلی ندارد این واژه ی عربی خود وام واژه ای است از اصل یونانی Historia به معنی استفسار ،تحقیق،اطلاع،شرح و تاریخ در زبان عربی اساطیر جمع شده است.

موضوع تحقیق:پژوهشی در اساطیر ایرانی

منبع تحقیق:کتاب اسطوره های ایرانی

نوشته:وستا سر خوش کریتس

ترجمه:عباس مخبر

اسطوره ها

اسطوره های ایرانی ،قصه ها و داستانهای کهن هستند که موجوداتی خارق العاده یا ماوراءطبیعی را شامل می شوند.این اسطوره ها که از گذشته ی افسانه های ایران بر جای مانده اند دیدگاههای جامعه ای را منعکس می کنند که در آغاز به آن تعلق داشته اند دیدگاههای این مردم نسبت به رویارویی خیر و شر،اعمال خدایان و دلاوریهای قهرمانان و موجودات افسانه ای .اسطوره ها در فرهنگ ایرانی نقش مهمی ایفا می کنند.هزاره ی دوم قبل از میلاد معمولاً عصر مهاجرت بشمار می آید زیرا پیدا شدن نوع جدیدی از سفال در ایران غربی که شبیه به اشیاء ساخته شده در شمال غربی ایران در دوره های پیشرفته است از ورود مردمانی حکایت می کند این سفالها که رنگ آنها از خاکستری روشن تا سیاه است متعلق به حدود سال 1400 قبل از میلاد است.این سفالها ظروف خاکستری اولیه یا آهن یک نامیده شده است و این نام دوم نشان دهنده ی آغاز عصر آهن در آن ناحیه است .اولین قبیله ی ایرانی مادها بودند که تاریخ آن به قرن 9 قبل از میلاد بر می گردد.مادها تهدید جدی برای قوم آشور بودند آنها با بابلیها متحد شدند و در سال 612 قبل از میلاد آشور را از میان بر داشتند.یک گروه ایرانی دیگر بنام پارسها در جنوب ایران در ناحیه ی فارس مستقر شدند امپراطوری هخامنشی به رهبری کوروش از ادغام قبایل خویشاوند ماد و پارس شکل گرفت دوران حکومت بیگانه به وسیله ی اسکندر که سلوکیان بودند کوتاه بود و پارتها اشکانی که اصلاً عشایر بودند به جنوب شرقی مازندران مهاجرت کردند مهرداد اول فرمانروای آنان بین النهرین را تصرف کرد و نیروی سیاسی عمده در شرق نزدیک باستان و دشمن اصلی رومی ها بودند.سلسله ی پارتیان به دست اردشیر اول منقرض شد و به این ترتیب سلسله ی ساسانی روی کار آمد ،در پی ظهور اسلام این سلسله از میان رفته و زردشتگری روی کار آمد.گات سرود مذهبی این دین بوده و اوستا کتاب مقدس آنها .این کتاب را موبدان زردشتی حفظ کرده اند .اوستا در اصل روی پوست گاو با طلا نوشته شده و در استخر نگهداری می شده که توسط اسکندر از میان رفته .اسطوره های موجود در آن بخش از اوستا شیت نام نهاده شد که شامل افسانه های کهن ماقبل زردشتی است و درباره ی کردارهای قهرمانانه ای است که خدایان و پادشاهان علیه دشمنان ماوراءالطبیعی و بشری انجام می دهند.یکی از کتابهای مهم فارسی که در فرهنگ ایرانی نقش مهمی را ایفا ی کند شاهنامه است.

خدایان و آفرینش های دنیای ایران باستان

در اوستا خدایان و قهرمانان و موجودات افسانه ای غالباً در بخشی موسوم به یشت ها آمده اند.مجموعه ی دعاها که نیایش نامیده می شود و شامل باور های اولیه زردشتی است نیز آموزنده است.از جمله ی این دعاها می توان آتش نیایش یا دعا برای آتش را نام برد.وندیراد به آفرینش اهورا مزدا سرور دانا که بعدها به اهریمن مشهور شد می پردازد.

« خـدایـان »

اهورامزدا و انگیزه ی مینیو

اهورامزدا ،سرور دانا ،خدای غایی،خیر مطلق و خرد و معرفت،آفریننده ی خورشید،ستارگان ،روشنایی و تاریکی،انسانها و حیوانات و تمامی فعالیتهای فکری و جسمی است او مخالف بدی ها و رنح ها ست و در مقابل او انگیزه مینیو(اهریمن)قرار دارد که روح شر است و همواره سعی می کند دنیا و حقیقت را ویران کند و به انسانها و حیوانات آسیب برساند.اهورامزدا تجسم خیر مطلق است و انگره مأمن همه ی دیوان است و از مهمترین این دیوان می توان به ایشمه دیو خشم و غضب هیولایی دارای سه سر،شش چشم و سه پوزه که بدنش پر از چلپاسه و عقرب است اشاره کرد که در پایان جنگ هم شکست می خورد.

اردوی سوراناهیتا

ایزد بانوی همه ی آبهای روی زمین و سرچشمه ی اقیانوس کیهانی است او بر گردونه ا ی سوار است که چهار اسب آن را می کشند .بادــ باران ــ ابر ــ تگرگ .وی سرچشمه ی زندگی و تصفیه کننده ی شیر مادر ها است .آبان یشت به او اختصاص داده شده است و نزول او بر زمین آفریده ی اهورا فرود آمده و این چنین گفت اردوی سور ناهید:هنگامی که زردشت از تو می پرسد آیین پرستیدن اوو چگونه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اسطوره ها 25 ص

تحقیق در مورد تاریخ فلسفه ی یونان 15 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد تاریخ فلسفه ی یونان 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

موضوع:

تاریخ فلسفه ی یونان

محقق:

معصومه محمدی

استاد:

جناب آقای حیدری

منبع تحقیق:

دبلیو . کی – سی . گاتری

تاریخ فلسفه ی یونان

پارمنیدس ، به ویژه قسمت دوم آن ، شگفت ترین سرنوشت را در میان محاورات افلاطون داشته است . هیچ کس منکر نیست که این محاوره آهنگ الهی دارد عمیقا دیندارانه است و اشارات عرفانی در ان دیده می شود همچنین شگفت نیست که ببینیم از فایدون ، فایدروس یا تیمایوس در این رابطه اسم می برند . اما اینکه استدلال های ضد و نقیض پارمنیدس درباره ی واحد – که دست کم صورتی مغالطه آمیز دارد و از مباحثات قرن چهارم و پنجم قابل انفکاک نیست – را تبیینی از عالی ترین حقایق الهیات بدانیم ، بی تردید یکی از غریب ترین چرخش ها در تاریخ اندیشه ی بشر است . اما نو افلاطونیان مدعی هستند که واحد پارمنیدس همان خدای متعال توصیف ناپذیر و ناشناختی آن هاست ، و همین تصور به مسیحیت قرون وسطی و سپس تر راه یافت و مدت ها بعد وارد فلسفه ی هگل شد .

حتی رهیافت تحلیلی قرن حاضر نیز رقیبانی دارد ، ان گونه که در سخن وال 1926 از وحدت عرفان متعالی و همه ی خدایی حلولی ملاحظه می کنیم و در این نتیجه گیری و ندت 1935 که نو افلاطونیان آن مقدار هم که امروزه غالبا می گویند از افلاطون دور نبودند . مناقشات امروزی ریشه ای بس کهن دارند زیرا خود پروکلوس مفسران را به دو مکتب تقسیم کرده است : مکتب منطقی و مکتب ما بعد الطبیعی .

برای چه چیزهایی صورت داریم ؟

وقتی پارمنیدس نظریه ی سقراط در تقسیم میان صورت ها از یک طرف و چیزهایی که از آن بهره مند هستند از طرف دیگر به طوری که صورتی به نام خود شباهت داشته باشیم که جدا از شباهت های ماست و همین طور در مورد واحد و کثیر و غیره را تایید کرد اولین پرسش را در خصوص قلمرو آنها مطرح ساخت . سقراط علاوه بر آنچه زنون اشاره کرد قبول می کند که صورت هایی برای صفاتی چون زیبا و خوب نیز وجود دارد . او در خصوص انواع و جوهرهای طبیعی ای چون انسان یا آتش تردید دارد و وقتی چیزهای زشت و بی ارزشی چون مو ، گل و کثافات ، مطرح می شوند سقراط احساس می کند یاوه است که برای آن ها نیز صورت های مستقلی ، جدا از جوهرهای محسوس ، اثبات کنند . سقراط اذعان می کند که گاهی این اندیشه مایه ی آزارش می شود که ایا اصل صورت ها را در همه ی موارد صادق بداند یا نه ، اما ، او به چیزهایی روی می آورد که صورت داشتن آن ها را یقینی می داند ، و مطالعه ی خویش را در دایره ی آن ها محدود می سازد . اما ، پارمنیدس این رفتار را معلول جوانی او و فقدان اطمینان وی به نظریاتش می داند وقتی فلسفه ی او پخته تر گشت به هیچ یک از این چیزها به دیده ی اهانت نخواهد نگریست .

این عدم قطعیت درباره ی قلمرو جهان صورت ها را می توان نشانگر گرایش خود افلاطون دانست . از آن جا که مو و گل انواع جوهری ای هستند که صورت و طبیعت مشخصی دارند ، کاملا منطقی است که برای هر کدام صورت جداگانه ای در نظر بگیریم . بی تردید چنین است ، اما صورت هایی که او در مقام یک فیلسوف به آن ها دل بسته است این صورت ها نیستند بلکه صورت ها اخلاقی و ریاضی هستند و نیز صورت های مفاهیم عام تری چون هستی ، همانندی ، اختلاف ، حرکت و سکون که او در سوفسطایی مورد بحث قرار می دهد . این تفسیر به پارمنیدس امکان داد تا برای اولین بار به نکته ای اشاره کند که وقتی افلاطون نظریه ی صور را در محاورات دوباره مورد تامل قرار می دهد ، اهمیت زیادی به ان بد هد ، یعنی تردید درباره کلیت جهت یابی غایت شناختی آن .

دو فقره این نکته را روشن خواهد ساخت :

1) سوفسطایی دیالکتیک یا روش فلسفی وقتی می خواهد از راه کشف خویشاوندی ها به فهم امور دست یابد همه چیز را به یک اندازه محترم می شمارد . به کار افسری اشتغال داشتن و به جمع کردن شپش پرداختن هر دو از انواع شکار شمرده می شوند و پست بودن یکی نسبت به دیگری ربطی به تحقیق ما ندارد .

2) سیاستمدار پس از اشاره ای به سوفسطایی می گوید : پژوهش فلسفی ای از این دست توجهی به مراتب ارزشمندی موضوعات ندارد و موضوعات کوچک تر را به خاطر امور بزرگ تر رها نمی سازد بلکه در هر موردی به شیوه ای که موضوع ایجاب کند ، یک راست در پی حقیقت گام بر می دارد .

وقتی پرسش های پارمنیدس صیغه ی انتقادی به خود می گیرند ، به هیچ وجه وجود صورت ها را مورد تشکیک قرار نمی دهند بلکه فقط رابطه ی آن ها را با این جهان و با خود ما به عنوان متعلقات دانش


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تاریخ فلسفه ی یونان 15 ص

تحقیق در مورد مهدی اخوان ثالث 11 ص

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد مهدی اخوان ثالث 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 11 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

مهدی اخوان ثالث

نخستین مجموعه‌شعرِ مهدی اخوان‌ثالث بعد از کودتای 28 مرداد ماه سال 1332 ، مجموعه شعر زمستان است . بگذشته از اشعاری که پیش‌ از روزهای کودتا سروده شده‌اند، فضای حاکم بر این مجموعه، آمیخته‌ای است از حس‌ تنهایی و حسرتِ روزگاران شیرین بر باد. زمستان فریادکننده‌ی زخم‌های تازه است. رنج مهدی اخوان ثالث در این مجموعه اما، نه برخاسته از تقدیر نوع انسان، که برخاسته از سرگذشت انسانی است که راه به خطایی معصومانه برگزیده و چون چشم گشوده، جز ره‌زنانی که به تاخت دور می شوند، هیچ ندیده است: ”هر که آمد بار خود را بست و رفت،\ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب”. زمستان روایت تقدیر انسان عصری ویژه در سرزمینی ویژه است؛ روایتِ تقدیرِ انسانی که گذشته‌ی به‌یغما‌رفته‌ی خود را هنوز پرمعنا مییابد. ‍ ویأس‌ مهدی اخوان‌ثالث در زمستان با حیرت آمیخته است؛ یأس‌ مردی که سوزِ زخم‌هایش‌ فرصت اندیشیدن به چرایی‌ها را از او گرفته است: ”هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود،\من نخواهم برد این از یاد :\کآتشی بودیم که بر ما آب پاشیدند”. انطباق جان و جهانِ انسانِ مجموعه شعر زمستان هنوز به فرجام نرسیده است. زمستان چشم جست‌وجو نبسته است: ”در میکده‌ام؛ دگر کسی اینجا نیست\واندر جامم دگر نمی صهبا نیست\مجروحم و مستم و عسس‌ میبردم\مردی، مددی، اهل دلی، آیا نیست”؟ پاسخ انسانِ زمستان اما، ناشنیده روشن است: مددی نیست. نه مددی، نه دستی، نه کلامی: ”سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت\سرها در گریبان است.\... و گر دست محبت سوی کس‌ یازی؛\به اکراه آورد دست از بغل بیرون؛\که سرما سخت سوزان است”.تردیدها اما هنوز به جای خویش‌ باقی است؛ در دیار دیگری شاید برسر خسته‌گان سقف دیگری باشد : « بیا ای خسته خاطر دوست / ای مانند من دلکنده و غمگین !/ من اینجا بس دلم تنگ است ./ بیا ره توشه برداریم ، / قدم در راه بی فرجام بگذاریم » زیر هیچ سقفی اما ، صدایی دیگر نیست ؛ ثالث پیام کرک ها را لبیک می گوید:”بده... بدبد. چه امیدی؟ چه ایمانی؟ کرک جان خوب می خوانی”. مجموعه شعر زمستان تردیدی است که به یقین می‌گراید، زخمی است که کهنه می‌شود، حیرتی است که عادت می‌شود؛ زمزمه‌ای که در غار تنهایی‌ی انسان مکرر می‌شود: ”چه امیدی؟ چه ایمانی”؟

دومین مجموعه شعر مهدی اخوان ثالث در سال‌های بعد از کودتای 28 مرداد ماه سال 1332، آخر شاهنامه است. ثالث که در مجموعه شعرِ زمستان با کرک‌ها هم آواز شده بود، در آخر شاهنامه به جهانِ پرتناقضِ خویش‌ باز می‌گردد؛ به جهانی که آدمی در آن از وحشتِ سترونی‌ی زمانه، نخ‌بخیه‌های رستگاری را در روزگاران کهن‌ می‌جوید:”سالها زین پیشتر من نیز\خواستم کین پوستین را نو کنم بنیاد.\با هزاران آستین چرکین دیگر برکشیدم از جگر فریاد:\این مباد! آن باد!\ناگهان توفان بیرحمی سیه برخاست”. شاعر آخر شاهنامه هنوز دست به سوی یاری خیالی دراز می کند، هرچند نیک می داند که در زمانه‌اش‌ شیفته‌جانی نیست: “شب خامش‌ است و خفته در انبان تنگ وی\شهر پلیدِ کودنِ دون، شهر روسپی،\ناشسته دست و رو.\برف غبار بر همه نقش‌ و نگار او”. وشهرِ مهدی اخوان ثالث چونان دهشتناک است که او راهی ندارد، جز این‌که اندک‌اندک از زمانه‌ی خود برگذرد و در تلخ‌فرجامی‌ی انسان عصرِ خود، تلخ‌فرجامی‌ی نوعِ انسان را دریابد. هنگام که زخم‌ها از مانده‌گی سیاه می‌شوند، ثالث سیاهی‌ی روزگارش‌ را با سرنوشت ازلی‌ی انسان پیوند می‌زند. خوف حضور دقیانوس‌ مانده‌گار است: ”چشم میمالیم و میگوییم: آنک، طرفه قصر زرنگارِ صبح شیرینکاره\لیک بی مرگ است دقیانوس‌.\ وای، وای، افسوس”. آخر شاهنامه به زخم فاجعه ناامیدانه‌تر می‌نگرد، به سرنوشت مجروحان زمانه رنگی ازلی می زند و همه‌ی اندوه زمانه را در دل مردانی که درمانی نمی جویند، انبوه می‌کند:”قاصدک \ابرهای همه عالم شب و روز\در دلم میگریند”.از این اوستا، سومین مجموعه شعرِ مهدی اخوان‌ثالث بعد از کودتای 28 مرداد ماه سال 1332 ، آخر شاهنامه‌ای است که قد کشیده است. نگاهی از دور تا فاجعه پُررنگ‌تر به‌چشم بیاید. اینک اگرچه ابری چون آوار بر نطع شطرنجِ رؤیایی فرودآمده است، اینک اگر چه دیری است نعش‌ شهیدان بر دست و دل مانده است، اینک اگر چه هنوز باید پرسید: ”نفرین و خشم کدامین سگ صرعی مست\این ظلمت غرق خون و لجن را\چونین پر از هول و تشویش‌ کرده است”؟ اما چه پاسخ این سئوال، چه چرایی‌ی گسترده‌گی‌ی آن ابر و چه عمق اندوه برخاسته از حضور نعش‌ شهیدان را باید در سرنوشت نوعِ انسان جست؛ چه این‌ها همه نمودهایی است از آن تقدیرِ ازلی که بر لوحی محفوظ نوشته شده است؛ خطی بر کتیبه‌ای:”و رفتیم و خزان رفتیم، تا جایی که تخته سنگ آنجا بود\یکی از ما که زنجیرش‌ رهاتر بود، بالا رفت، آنگه خواند: کسی راز مرا داند\که از اینرو به آنرویم بگرداند.” و چون کتیبه به جهد و شوق بگردد، نوشته است همان‌: ”کسی راز مرا داند،\که از اینرو به آنرویم بگرداند”.در از‌این اوستا، مهدی اخوان‌ثالث از زمانه‌ی خویش‌ فاصله می‌گیرد تا آن‌را آیینه‌ی بی‌فرجامی‌های نوعِ انسان بینگارد. اگر زمستان از سرمای ناجوانمردانه می‌نالد، از‌این اوستا تعبیر سرما است. اگر زمستان مرثیه‌ای بر مرگ یاران است، از این اوستا نوحه‌ای در سوکِ پیشانی‌ی سیاه انسان است. اگر زمستان اندوه برخاسته از پیروزی‌ تن به ‌قدرت سپرده‌گان است، از‌این اوستا افسوس‌ بی‌مرگی‌ی دقیانوس‌ است؛ پژواک صدای همه‌ی ره‌جویان در همه‌ی روزها؛


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مهدی اخوان ثالث 11 ص