
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
دانلود پاورپوینت اصل رعایت اهلیّت در سیره مدیریتی - 4 اسلاید
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
حدّ: حاجز و مانع میان دو چیز که اجازه نمی دهد یکی با دیگری اختلاط پیدا کند؛ مثلا:
_ حدّ زمین: مرزی که این زمین را از زمین دیگر جدا می کند.
_ حدّ شیء: توصیف و خصوصیتی که ان شیء را از اشیای دیگر جدا می کند.
_ حدّ زنا و خمر: از این رو به آن حدّ گفته می شود که انسان را از آن فعل جدا می سازد و مانعی می شود که در این مسیر سلوک نکند
برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 51
سیره نبوی پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله
مقدمه:
سیره به معنای سنت و روش است که در سیره نبوی دنبال میشود. قدیمیترین سیره بجا مانده، سیره نبوی ابن اسحاق شیعی است که ابن هشام بعدها آنرا به زبان اهل تسنن برگرداند و به خلفای سنی مذهب زمانش تقدیم نمود. در هر حال، سیره نبوی از کتابها و آثار مربوط و نزدیک به زمان ایشان قابل جمعآوری است اما چون اکثر وقایع نگاران زمان ایشان روحیه جنگ محوری و رفتار سیاسی موثر را داشتند کمتر در سیره فرهنگی، علمی، اقتصادی و ... ایشان اثری بجا گذاشتند. آنها در تقسیمبندی سیره پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم نیز این تاریخهای کمابیش موثر را به عنوان سرفصلهای کار در نظر گرفتند که همچنان این نگاه در جامعه وجود دارد و به صورت الگو دنبال میشود. از این رو، در این مقاله سعی در ساختار شکنی شده، و با توجه به روند قدرت در دوران نبوی به تبیین مناسبات سیاسی زمان ایشان پرداخته شده است و به قبل از آن اشاره نگردیده است.
الف- دوران مکّی:
پیامبر گرامی اسلام در سن 40 سالگی در مکه به پیامبری مبعوث گردید.[1] در حالی که رفتارش سرآمد همگان بود و از شدت صداقت و امانتداری به امین معروف شده بود. پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم در شرایطی به رسالت مبعوث گردید که جهل در سراسر عربستان بیداد میکرد، علم در پایینترین حد خود بود با توجه به روایات از شرایط بعثت انبیاء نبودن علم در جامعه و وجود گمراهی در آن دانسته شده از این رو پیامبر اکرم صلیالله علیه و آْله و سلم که دریای علم و حکمت ومعرفت بود برای مردمی که به لحاظ علم و حکمت تهی و نزدیک به تهی بودند، باید تعلیم رسالت مینمود.
در ابتدا با سطح فردی دعوت آغاز به کار نمود. بسیاری سعی کردند این دوره را دوران مخفی رسالت ایشان بدانند در حالی که پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم و علی علیهالسلام و حضرت خدیجه (س) در کعبه نماز میگزاردند البته تا کمی پیش از آن برای عبادت همواره به خارج شهر میرفتند نباید فراموش کرد که در جامعه مکه هنوز موحدین حنیف زندگی میکردند که از نسل حضرت ابراهیم علیهالسلام و متصدیان امور کعبه محسوب میشد و اینان نبودند مگر قبیله قریش که نسب ایشان را به حضرت ابراهیم علیهالسلام میرساندند[2].
تا سه سال شرایط به همین منوال میگذشت تا اینکه پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم در جریان عشیره اقربین با دعوت از خویشان هاشمیاش با ملایمت و مهربانی آنها را به اسلام فرا خواند[3]. نتیجه این میهمانی مسلمان شدن عده زیادی بود که جعفربن ابیطالب و عبیده بن حارث از این شمار هستند[4]. خلاف آنچه که برخی منابع اشاره کردهاند به این ترتیب شمار مسلمانان به خود نظم گرفت و پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم در این نظام به لزوم مساعدت و همراهی کسی برای شکل دادن یک نظام کارآمد توجه داشتند که علی علیهالسلام به این دعوت پاسخ همکاری داد و برخی بخاطر مشاغل فراوان، تجارت و .. کمتر از علی علیهالسلام نوجوان میتوانستند در راستای این اهداف از خود تلاش بروز دهند. مسئولیتپذیری علی علیهالسلام قبلاً در همراهیهایش در حراء با پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم جای شبهه برای این انتخاب باقی نگذاشت و به لحاظ فکری هم 3 سال بود که با باورهای اسلامی خو گرفته بود و با تربیت در دامان پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم با نفس معارف الهی آشنا بود. با این حال، الگوهای موجود در نظام قبیله ای باعث خرده گرفتن قوم به ابیطالب شد به اینکه « تو باید از پسرت اطاعت کنی» [5] اما این الگوهای رایج باعث ایجاد هیچ تغییری در تصمیم پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم نداشت و با باور شایسته محور وبدون توجه به الگوهای سنت شده ناکارآمد، آنها را عملی مینمود.
کمکم پس از بیان هستها و بایدها، سخن از نیستها و نبایدها به میان آمد و انتقاد از خدایان و بتها باعث جبهه گرفتن بخشی از قریش و اهل مکه علیه ایشان شد[6]. در راس این مخالفان ابوجهل – از اشراف بنی مخزوم- و بنی امیه بودند ابولهب – عموی پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم – نیز به تدریج با تحریکات همسرش و دیگران به جناح مخالف و پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم پیوست.
با بالا گرفتن تعالیم پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم، کم کم شدت مخالفت مخالفان افزوده شد از این رو در گامهای نخستین با وساطت و ریش سفیدی، سعی در حل بحران نمودند. آنها نزد ابوطالب رفتند که بزرگ قومش بود اما ابوطالب از پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم حمایت کرد و قریش از این جبهه ناکام گشت[7]. گام بعد استهزاء و تمسخر به ساحت مقدس ایشان بود. اگر چه پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم با سکوت و احترام در مقابل این بیاحترامیها برخورد مینمود، با این حال در این ساحت، ابوجهل کار را به گستاخی میکشاند که با عکسالعمل حمزه، در تنبیه او و ظاهر شدن اسلام حمزه، جان تازهای به دعوت بخشیده شد[8].
این بار قریش که در مقابل شخص پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم خلع سلاح شده بود، طرفداران ایشان و مسلمانانی که از ساختار قبیلهای قدرتمندی برخوردار نبودند را تحت فشار و ستم قرار داده سمیه و همسرش یاسر در این مرحله به شهادت رسیدند. عده دیگری هم که در شرایط مشابه به سر میبردند طبق سفارش پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم به حبشه هجرت نمودند. این جریان در سال 5 بعثت رخ داد[9]. پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم، جعفربن ابیطالب را که همانند او از جایگاه قبیلهای خوبی برخوردار بود، با این گروه و به عنوان امیر آنها و جانشین خودش انتخاب نمود. مناظره جعفر با هیئت مسیحی حبشه و نجاشی بیانگر درایت و فهم او در علوم دینی است. [10]مسلماً در جامعه مذهبی و مسیحی حبشه حضور چنین فردی ضروری بود مسیحی شدن یکی از این مسلمانان بیانگر اهمیت جعفر و تدبیر خوب پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم در انجام این مهم بود. قریش سعی در استرداد این عده نمود که با حمایت نجاشی از اهداف آنها که توسط جعفر تبیین گردید بینتیجه و ناکام ماند!!
پس از این جریان، نزول سوره نجم بود. این آیه سجده واجبه دارد وقتی این سوره نازل شد و پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم آن را در مکه قرائت نمودند و این باعث شد تا مسلمانان سر به سجده بگذارند که در کمال ناباوری، گویی همه اهل مکه سر به سجده گذاشته بودند این جریان شاهد است به بروز ننمودن اسلام عدهای از مسلمانان، که تاثیر زیادی در مکه به همراه داشت و خبر آن به حبشه هم رسید که بیانگر در ارتباط بودن این ده مرکز و درایت پیامبر صلیالله علیه و آْله و سلم در تسهیل ارتباط با مسلمانان حبشه بود.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 31
بخشی از توضیحات:
غدیر از اساسى ترین برنامههاى پیامبر خدا(ص) براى دوام و عزت و شکوه اسلام و قرآن بود. او در بازگشت از حجةالوداع آخرین رسالت خویش را انجام داد. زیرا خدایش فرموده بود:
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ان الله لا یهدى القوم الکافرین. (1)
اى پیامبر، آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر نکنى پیامش را نرساندهاى; خداوند تو را از گزند مردم نگه مىدارد. خداوند گروه کافران را هدایت نمىکند. (2)
در پى اجراى اوامر پروردگار و معرفى وصى و جانشین خود على بن ابىطالب(ع) آیه اکمال دین: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا; امروز دین شما را کامل کردم و نعمتخود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم» نازل (3) و روز غدیر جشن ولایت و وصایتشد.
اهل بیت پیامبر و امامان بر حق شیعه، که نگاهبان اسلام حقیقى بودند و سعى داشتند آن را از خطرات دور سازند، از هر فرصتى بهره بردند تا غدیر را زنده بدارند و آن خاطره گرامى و به یاد ماندنى را مطرح کنند; زیرا در تابش آفتاب غدیر اهداف والاى پیامبر جامه عمل مىپوشد و براى فتنهانگیزى کجاندیشان فرصتباقى نماند.
نگاهى گذرا به سیره فاطمه و امیرمؤمنان - علیهما السلام - و دیگر امامان راستین شیعه ما را با اهمیت واقعه غدیر و نقش عظیم و سرنوشتساز آن هدایت و نیکبختى بشر آشنا مىسازد.
راویان، نویسندگان و مفسران اهل سنت و شیعه به واقعه غدیر و آیات نازل شده در آن توجه بسیار داشتهاند. برخى از علماى شیعه مانند علامه طبرسى روایات (4) نزول آیه تبلیغ (5) در سرزمین غدیر را مشهور دانستهاند. از اهل سنت ابوالقاسم عبیدالله بنعبدالله حسکانى، از دانشمندان اهل سنت، نیز همین را مطرح مىکند. او احادیث غدیر را در دوازده جزوه دستهبندى کرده، آن را «دعاء الهداة الى اداء حق الموالاة» نامیده است. (6)
ابوالعباس احمد بنمحمد بنسعید مشهور به ابنعقده - مورد اعتماد مذاهب چهارگانه اهل سنت - در این باره کتابى به نام «حدیث الولایة» (7) تدوین کرده است.
علامه امینى نیز کتاب گرانسنگ «الغدیر» را، در یازده مجلد، به رشته نگارش درآورد. آنچه در مجموعه این آثار جلب توجه مىکند موضعگیرى آشکار ائمه اهل بیت - علیهم السلام - در باره این واقعه مهم است، موضعگیریهایى که از اهمیت غدیر و نقش آن در سعادت بشر پرده برمىدارد. در این مقاله به بررسى بخشى از این موضعگیریها مىپردازیم:
فاطمه زهرا - سلام الله علیها - بر مزار حمزه سید الشهداء (احد)
روزى در احد بر مزار عموى پدرش «حمزه سیدالشهداء» ایستاده بود و عزادارى مىکرد. محمود بنلبید فرصت را نیمتشمرده، پس از عزادارى پرسید: اى دختر پیامبر خدا(ص)، آیا براى امامت و زعامت على بنابىطالب(ع) از سخنان پیامبر خدا(ص) دلیلى به یاد دارى؟
فاطمه فرمود:
و اعجبا انسیتم یوم غدیر خم؟... اشهد الله تعالى لقد سمعته یقول: على خیر من اخلفه فیکم و هو الامام و الخلیفة بعدى و سبطاى و تسعة من صلب الحسین، ائمة ابرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الى یوم القیامة. (8)
شفگتا! آیا حادثه عظیم غدیر خم را فراموش کردهاید؟... خدا را گواه مىگیرم که خود شنیدم آن بزرگوار مىفرمود: على بهترین کسى است که او را در میان شما جانشین خود قرار مىدهم، على [علیه السلام] امام و خلیفه بعد از من است.
دو فرزندم حسن و حسین[علیهما السلام] و نه نفر از فرزندان حسین[ع] پیشوایان و امامانى پاک و نیکاند.اگر از آنان اطاعت کنید، شما را هدایتخواهند کرد و اگر با آنها مخالفت ورزید، تا روز قیامت تفرقه و اختلاف در میانتان حاکم خواهد بود.
على(ع) و استدلال به غدیر
سلیم بنقیس هلالى مىگوید: در زمان خلافت عثمان، در مسجد النبى(ص) نشسته بودم; جمعى از مردم نیز در مسجد در حال گفتگو بودند. على بنابىطالب(ع) به پاخاست، سوابق خویش در خدمتبه اسلام را برشمرد و همگى بر درستى گفتارش گواهى دادند حضرت در باره روز غدیر خم فرمود:
مردم در باره ولایت و وصایت از پیامبر خدا(ص) پرسیدند، در آن هنگام خداوند به پیامبرش فرمان داد تا خلیفه و جانشین بعد از خود را معرفى کند و توضیح دهد، همانطور که درباره نماز، روزه، زکات و حج جزئیات را بیان کرده است. آنگاه امام(ع) ادامه داد: «فنصبنی للناس علما بغدیر خم... فقال(ص): ایها الناس اتعلمون ان الله - عز و جل - مولاى و انا مولى المؤمنین و انا اولى بهم من انفسهم قالوا بلى یا رسول الله. قال(ص): قم یا على، فقمت. فقال: من کنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه». (9)
در غدیر خم پیامبر خدا(ص) مرا چنین معرفى کرد: اى مردم، آیا مىدانید که خداوند ولى و سرپرست من است و من ولى و سرپرستشما مؤمنان هستم; و من نسبتبه جانهاى شما از خودتان سزاوارترم؟ همگى پاسخ دادند: چنین است اى پیامبر خدا.سپس فرمود: على به پاخیز. من برخاستم، آنگاه فرمود:
هر کس من ولى و سرپرست او هستم على بنابىطالب(ع) بر او ولایت دارد; بار خدایا دوستبدار هر که على را دوست دارد، و دشمن بدار هر که على را دشمن مىدارد...
ب) حدیث غدیر در معرکه صفین
على(ع) در یکى از روزها در جمع سپاه خود، که گروهى از مهاجرین و انصار (10) نیز در آن به چشم مىخوردند از زبان پیامبر خدا(ص) فضایل خویش را برشمرد. آیات شریف «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة... (11) » و «لم یتخذوا من دون الله و لا رسوله و لا المؤمنین ولیجه (12) » را تلاوت کرد و فرمود: مردم پرسیدند یا رسول الله، آیا ولایت اختصاص به بعضى از مؤمنان دارد یا براى عموم است؟ در آن هنگام خداوند فرمان داد تا پیامبرش ولایت را همانند نماز، روزه، زکات و حج توضیح دهد و تبیین کند. در آن وقت پیامبر خدا(ص) در غدیر خم مرا ولى امر مردم قرار داد و چنین خطبه خواند: ان الله ارسلنى برسالة... من کنت مولاه فعلى مولاه... (13)
ج) خطبه غدیریه امیرمؤمنان(ع) در زمان حکومت
در دوره حاکمیت على بنابىطالب(ع) اتفاقا روز عید غدیر با جمعه مصادف شد. مسلمانان حضور چشمگیرى پیدا کردند و آن حضرت براى اقامه نماز جمعه و خواندن خطبههاى آن در برابر مردم قرار گرفت. حسین بنعلى(ع) مىگوید: پنجساعت از روز گذشته بود[قبل از اذان ظهر]، که پدرم خطبهها را آغاز کرد. او نخستبه حمد و ثناى حضرت حق پرداخت، صفات ربوبىاش را برشمرد، حاکمیت مطلق را از آن وى دانست، نعمتهایش را مورد توجه قرار داد و بعد خطاب به مردم فرمود: خداوند تعالى امروز دو عید بسیار بزرگ [جمعه و غدیر] را براى شما در یک زمان قرار داده است; دو عیدى که هر یک فلسفه وجودى دیگرى را تکامل مىبخشدو به وسیله هر یک هدایت در دیگرى اثر مىبخشد... سپس فرمود: توحید و ایمان به یگانگى خداوند پذیرفته نمىشود مگر با اعتراف به نبوت پیامبرش محمد(ص) و دین و شریعت محمد(ص) پذیرفته نمىشود مگر با قبول ولایت امر کسى که خدا فرمان ولایتش را داده است; و همه این امور سامان نمىپذیرد مگر بعد از توسل و تمسک به اهل ولایت.
غدیر از نگاه مولى الموحدین(ع)
على(ع) سپس فرمود: خداوند در روز غدیر (14) آنچه در باره منتخبین خود اراده کرد بر پیامبرش فرو فرستاد، به او فرمان داد تا ولایت و وصایت را ابلاغ کند و مجال را از کافران و منافقان بگیرد نگران گزند دشمنان نباشد.روز غدیر قدر و نزلتبسیار دارد، در آن روز گشایشهاى الهى فرا رسیده و حجتش بر همه تمام شده است. امروز روز روشنگرى و اظهار عقیده از جایگاه بلند و روشن است، امروز روز تکامل دین و روز وفاى به عهد است. غدیر روز شاهد (15) [رسول الله(ص)] و مشهود [على بنابىطالب(ع)] است، روز در هم ریختن پیمانهاى زیر پرده کفر و نفاق است، روز آشکار شدن حقایق اصیل اسلام است، روز ذلت و خوارى شیطان است، روز استدلال و برهان است، روز جدا شدن صفوف کسانى است که آن را تکذیب مىکردند امروز بزرگترین روزى است که عدهاى از شما از آن اعراض کردید، روز هدایت و امتحان بندگان خداست، روز آشکار شدن کینههاى نهفته در دلها و سینههاست، روز عرضه نصوص [سخنان بدون ابهام پیامبر(ص)] بر افراد مؤمن و دلباخته [اهل الخصوص] است، غدیر روز شیث پیامبر(ع) است، روز ادریس و یوشع و شمعون و ...
منشور علوى(ع) در عید غدیر
امیر مؤمنان(ع) در قسمت آخر خطبه فرمود: رحمتخدا بر شما اى مسلمانان، بعد از برگشت از این اجتماع بزرگ امروز [غدیر] را عید بگیرید: [و با انجام امور ذیل آن را بزرگ بشمارید].
الف) نعمت را بر افراد خانواده و خویشاوندانتان گسترش دهید و نیکى و بخشش پیشه کنید. (16)
ب) به برادران دینى خویش به قدر توان نیکى و بخشش کنید. (18و17) وج) خداى را در برابر نعمتهایى که به شما ارزانى داشته، شکرگزار باشید.
د) کنار یکدیگر جمع شوید تا خداوند اجتماع شما را فراگیر و گیراتر سازد.
ه) به یکدیگر نیکى کنید تا خداوند به شما الفت و مهربانى بیشتر عنایت کند.
و) نعمتهاى الهى را به یکدیگر تبریک و تهنیت گویید همان طور که خداوند [در این روز] با اعطاى اجر و ثوابى بیش از دیگر اعیاد به شما تهنیت مىگوید. بعد فرمود: کمکهاى مالى به دیگران در امروز (غدیر) به اموالتان برکت مىبخشد و بر عمرتان مىافزاید: مهربانى به دیگران سبب رحمت و عنایات حق خواهد شد.
ز) با خوشرویى و شادمانى یکدیگر را در آغوش بگیرید.
ح) خداوند را بر توفیقات خویش سپاس گویید.
ط) از فقرا و ضعیفانى که چشم به کمک شما دارند دیدن کنید، به زیارتشان بروید و با آنان در خوراکشان همراه شوید.
بعد حضرت فرمود: یک درهم کمک به فقرا در روز عید غدیر با دویستهزار درهم برابر است، بلکه بیشتر خواهد بود.
ى) وقتى یکدیگر را ملاقات کردید مصافحه کنید، به هم تبریک بگویید و سلام کنید، که پیامبر خدا(ص) به من چنین فرمان داد. (19)
پى نوشت ها:
1- مائده،67.
2- برابر نقل اسباب النزول واحدى نیشابورى، ص 135 و تفسیر کبیر فخر رازى، ج 12، ص49 - 50. شان نزول آیه، غدیر خم و معرفى على بنابىطالب(ع) بوده است.
3- درالمنثور، سیوطى، ج 2، ص256; تاریخ بغداد، خطیب نیشابورى، ج6، ص 290.
4- مجمعالبیان، علامه طبرسى، ج3، 4، ص223.
5- مائده،67.
6- شواهد التنزیل، حاکم حسکانى، ج 1، ص 252.
7- الطرائف، سید بنطاووس، ج 1، ص 140.
8- بحارالانوار، ج36، ص353 - 354; اسمى المناقب، علامه شمسالدین ابنجزرى، ص 32; نهج الحیاه، ص 38.
9- احتجاج طبرسى، ج 1، ص213 - 214.
10- ابوهیثم بنتیهان، خالد بنزید، ابوایوب انصارى، عمار بنیاسر و ... مجموعا هفتاد نفر از مهاجرین و انصار بدرى حضور داشتند.
11- مائده، 55.
12- توبه،16.
13- بحارالانوار، ج33، ص147 -146.
14- از روز غدیر خم در روایت تعبیر به «یوم الدوح» شده است که این واژه هم در روایات و هم در اشعار به کار گرفته شده است. (بحارالانوار، ج 94، ص 115).
15 و 16 - تفسیر شاهد و مشهود را مىتوان در موارد ذیل یافت: اصول کافى، ج 1، ص 425، ح69; بحارالانوار، ج 35، ص386، ح 1; ج36، ص 114، ح 61.
17 و 18 - در ترجمه عبارات تلفیق شده است.
19- بحارالانوار، ج 95، ص 118 - 112، ح 8، مقدارى از خطبه امیرالمؤمنین(ع) توسط امام حسین(ع) نقل شده و ما آن را ترجمه و تلخیص نمودیم.
20- ینابیع المودة، قندوزى حنفى، ج3، ص153; بحارالانوار، ج 10، ح 5، ص 144 - 138.
21- موسوعة کلمات الامام الحسین(ع)، ص 270; الغدیر، ج 1، ص 198، ح9، چاپ چهارم.
22- مائده، 55.
23- مائده،67.
24- فاصله مسجد غدیر با میقات جحفه سه میل (تقریبا 5760 متر) مىباشد. (معجم معالم الحجاز، ج 2، ص 124).
25- قلم، 52 - 51.
26- فروع کافى، ج 4، ص566; نورالثقلین، ج 5، ص399. روایات دیگرى نیز در شان این آیه وارد شده است که همین مضمون را نشان مىدهد. ر ک: تفسیر على بنابراهیم; روضه کافى، ص 344، ح 542.
27- وسائل الشیعه، ج3، ص549، ح 2، ب 61; فروع کافى، ج 4، ص566، ح 1; تهذیب الاحکام، ج6، ص 18، ح 21، ب16; من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص559، ح3143.
28- تهذیب الاحکام، ج6، ص 24، ح9، باب19; بحارالانوار، ج 94، ص9 - 18.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید