یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله سکولاریسم

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله سکولاریسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


سکولاریسم به صورت عمومی به مفهوم ممانعت از دخالت دین در امور عمومی جامعه‌ است. این تفکر به صورت کلی ریشه در عصر روشنگری در اروپا دارد. ارزش‌هایی مانند جدایی دین از سیاست ( جدایی کلیسا و حکومت) در آمریکا، و لائیسیته در فرانسه بر سکولاریسم بنا شده‌است.
سکولاریسم اگرچه در ایران بیش‌تر بار سیاسی دارد و به جای دشنام سیاسی به کار می‌رود اما در پایه، معنایی معرفت‌شناسانه دارد. از این رو، در نوشته‌های سخته‌تر از آن به عرف‌گرایی ترجمه و تعبیر می‌شد که اکنون واژه ی گیتی‌گرایی به جای اش نشسته که برابرنهاده ی درخوری است اگر به پارسی سره علاقه‌مند باشیم و معنای درست گیتی را-به ویژه آن گاه که رویاروی مینو می‌نشیند- بدانیم.
واژه سکولاریسم (secularism) مشتق از کلمه لاتینى (seculum) به معناى گروهى از مردم است. در سرزمینهاى پروتستان نشین این کلمه تداول پیدا کرد و به معناى عالم دنیوى در مقابل عالم روحانى و معنوى به کار رفت. اما در کشورهاى کاتولیک نشین، نظیر فرانسه به جاى رواج کلمه سکولار و سکولاریزم, واژه لائیک رواج پیدا کرد.
این واژه از دو کلمه یونانى (laos) به معناى مردم و(laikos) به معناى مردم عوام در قبال رجال دین و روحانى اخذ شده است. سکولاریزم در فارسى به معناى ناسوتى, دنیوى، عرفى، زمینى ترجمه شده است.
در زبان عربى دو واژه العلِمانیه و العلَمانیه را معادل سکولاریزم قرار داده اند. کسانى که سکولاریزم را به العلِمانیه ترجمه مى کردند, این واژه را مشتق از علم دانسته و سکولاریزم را دعوت به علم گرایى قلمداد مى کردند و کسانى که العلَمانیه را معادل سکولاریزم قرار مى دهند آنرا مشتق از عالم مى دانند؛ بنابراین از نظر آنها سکولاریزم بر استقلال عقل انسانى در تمامى عرصه هایى که به خدمت گرفته مى شود، تاکید دارد بدون آنکه عقل را نیازمند امور دینى و معنوى بداند.
واقعیت این است که واژه سکولاریزم در طى مرو زمان, معانى متنوعى به خود گرفته است در ابتدا براى افاده معناى غیر روحانى به کار مى رفته است.
علامه محمد تقی جعفری در تحلیل واژه سکولاریسم می نویسد: این کلمه در لغات و دائره المعارفها با مفاهیم زیر تفسیر شده است:
سکولاریسم یعنی مخالفت با شرعیات و مطالب دینی ، روح دنیا داری ، طرفداری از اصول دنیوی و عرفی . ماده سکولار وابسته به دنیا ، غیر روحانی ، غیر مذهبی ، عامی ، عرفی ، بیسواد ، خارج از صومعه ، مخالف شرعیات و طرفدار دنیوی شدن امور.
سکولاریزه یعنی دنیوی کردن ،ذ غیر روحانی کردن، از قید کشیش یا رهبانیت رها شدن ، ملک عام کردن، اختصاص به کارهای غیر روحانی دادن ، از عالم روحانیت خارج شدن، دنیا پرست شدن ، مادی شدن ، جنبه دنیوی دادن به عقاید یا مقام کلیسایی .

 

دو اصطلاح آته ایسم و لائیسم از لائیک نیز تقریبا از لحاظ معنی با سکولاریسم در ارتباط می باشند.
آته ایسم یعنی انکار وجود خدا ، بی اعتقادی به وجود پروردگار .آته ایست یعنی ملحد. تفکر آته ایسم بدان جهت که خدا را قبول ندارد ، به بطلان کلی دین حکم نموده و آنرا به عنوان یک امر واقعی تلقی نمی کند.
لائیسم از لائیک یعنی وابستگی به شخص دنیوی و غیر روحانی ، خروج از سلک روحانیون ، دنیوی ، آدم خارج از سلک روحانیون، آدم خارج از سلک روحانیت ، به معنای اخص لائیک یعنی تفکیک دین از سیاست .
بنا به تعریف دائره المعارف بریتانیکا : لائیک از موارد و مصادیق سکولار می باشد ، زیرا تفکیک دین از سیاست اخص از سکولار و سکولار اعم از لائیک می باشد. این دو طرز تفکر ، دین رزا به به طور کامل نفی نمی کنند، یلکه آن را از امور و شئون زندگی دنیوی و مخصوصا از سیاست تفکیک می نمایند.
سکولاریزم را مى توان تلاشى براى تاسیس حوزه مستقلى از دانش که از پیش فرشهاى فوق طبیعى و ایمان گروانه پیراسته شده است, تعریف کرد. سکولاریزم دایره نفوذ و حضور دین را عرصه هایى مى داند که پاى عقل آدمى به آنجا نمى رسد.
بنابراین سکولاریسم رویکرد خاصى است که بر اثر تحولات اقتصادى, فرهنگى, اجتماعى مغرب زمین پس رنسانس به وجود آمد از مهمترین نتایج این پدیده, شکل گیرى نظریه اى سیاسى در باب جدایى دین از سیاست است. جان مایه اندیشه سکولارها تاکید بر امورى است که منتهى به انکار شدید مرجعیت دین در امور اجتماعى و سیاسى مى شود و تلقى خاص و ویژه اى از دین و کارکرد آن عرضه مى دارد .
تعریف
از آن جا اصطلاح سکولاریسم در موارد مختلفی استفاده می‌شود معنی دقیق آن بر اساس نوع کاربرد متفاوت است. فلسفه ی سکولاریسم بر این پایه بنا شده‌است که زندگی با در نظر گرفتن ارزش‌ها پسندیده‌است و دنیا را با استفاده از دلیل و منطق بدون استفاده از تعاریفی مانند خدا یا خدایان و یا هر نیروی ماورای طبیعی دیگری بهتر می‌توان توضیح داد. سکولاریسم بدین مفهوم یکی از دستاوردهای جورج یاکوب هالیئوک است و یکی از پایه‌های اساسی سکولاریسم انسانی مدرن است.
در حکومت معنی سکولاریسم عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت و برتری دادن به اصول حقوق بشر بر سایر ارزشها متصور هر گروه و دسته‌ای است.
در مفاهیم جامعه‌شناسی، سکولاریسم به هر موقعیتی که در آن جامعه مفاهیم مذهبی را در تصمیم‌گیری‌های خود کم‌تر دخالت دهد و یا این مفاهیم کم‌تر موجب بروز اختلاف و یا درگیری گردد اطلاق می‌گردد.

لائیسیته
در زبان فرانسه و برخی دیگر از زبانهای رومی و ایتالیایی: " laticita " یا " laicismo " معادل سکولاریسم " است و به مفهوم عدم دخالت دین در امور دولتی وسیاست و یا برعکس آن می باشد. اگر چه به نظر می رسد هیچ کلمه ای در زبان انگلیسی نتواند معنای واقعی کلمه " laïcité " را که از واژه یونانی λαϊκός می آید و به معنای سکولار است برساند، اما این کلمه با کلمات انگلیسی laity یا laymen به معنای عام مرتبط است و “laicity” شیوه نگارش انگلیسی اصطلاح فرانسوی لائیسیته است. بین لائیسیته و سکولاریسم تفاوت وجود دارد؛ لائیسیته یک نظریه سیاسی است که طبق آن دین از سیاست جدا است و این نظریه با هدف افزایش آزادی های دینی ارائه شده است، درحالی که سکولاریسم با هدف زدودن ایمان از زندگی جاری مردم معرفی شده است ( با این وجود گاهی اوقات اصطلاحات سکولاریسم و "سکولاریته " به معنای لائیسیته به کار می روند. فردی که به مکتب لائیسیته اعتقاد دارد را لائیک می گویند. طرفداران مکتب " لائیسیته " بر این باورند که این اصطلاح به معنای رهایی از دین است و بنابراین فعالیت های دینی می بایست در چارچوب قانون همانند دیگر فعالیت ها صورت پذیرند وامری فراقانونی نیستند. دولت در برابر نظریات مذهبی هیچ گونه موضعی نمی گیرد و افراد مذهبی را همانند دیگر افراد جامعه می شناسد. منتقدان بویژه منتقدان نسخه ترکی لائیسیته و ممنوعیت حجاب در فرانسه استدلال می کنند که این ایدئولوژی ضد مذهب است ودرعمل از آزادی های دینی می کاهد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سکولاریسم

دانلودمقاله معنا و مبنای سکولاریسم

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله معنا و مبنای سکولاریسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


اهتمام اسلام به امر سیاست و حکومت و جهاد و جعل قوانین برای حفظ مواریث معنوی، یعنی توحید، معارف روحی و اخلاقی، عدالت اجتماعی، مساوات و عواطف انسانی است.
محمد جواد نوذری
سکولاریسم اشاره به تحولاتی دارد که پس از از عصر نوزایی در مغرب زمین به وقوع پیوست و منجر به جدایی دیانت از سیاست شد. اهمیت بحث از سکولاریسم از آن رو است که در خلال آن تا حدودی با فرهنگ غرب آشنا می شویم. درک سیاست غرب، که در کشور ما نیز شیوع یافته و بدان دامن زده می شود، در گرو آشنایی با فلسفه فکری معاصر غرب است. بنابراین، بحث از سکولاریسم، علاوه بر آن که جنبه سلبی ارتباط دیانت با سیاست را می کاود، کلید فهم سیاست، در عصر جدید به شمار رفته و ما را در شناخت غرب و غرب زدگی مدد می رساند. با توجه به آن چه گفته شد، این بحث را با پرسش های ذیل پی می گیریم:
مفهوم سکولاریسم چیست؟
ریشه ها و علل گرایش به سکولاریسم کدامند؟
مبانی و اصول سکولاریسم کدامند؟

 

مفهوم سکولاریسم

 

سکولاریسم ( Secularism ) واژه ای انگلیسی است و از ریشه لاتین « Seculum »، به معنای یک برهه زمانی معین، گرفته شده است. در فارسی به معنای ناسوتی، دنیوی گرایی، بشری، عرفی، زمینی و گیتیانه آمده است. در فارسی، اصطلاحی که مبین تمام حقیقت واژه سکولاریسم باشد، ارائه نشده است. از این رو، واژه انگلیسی آن در فارسی به کار برده می شود. معادل فرانسوی سکولاریسم، « Laicite » یا « Seculoise » است که در فارسی، از آن به لائیک تعبیر می شود.
برای سکولاریسم، تعریف های متعددی ارائه شده است که برخی ناظر به بعد فکری است؛ نظیر آن که گفته شود: سکولاریسم نظام عام عقلانی است که در آن، روابط میان افراد، گروه ها و دولت بر مبنای عقل تنظیم می گردد.» این تعریف، چون تنها به یکی از اصول سکولاریسم اشاره دارد، تعریفی کامل نیست. برخی تعریف ها ناظر بر روند شکل گیری سکولاریسم است که در خلال آن، به تدریج، حقوق، وظایف و امتیازات کلیسا به نهادهای غیرمذهبی منتقل می شود. برخی تعاریف دیگر، سکولاریسم را به مثابه یک نظام منسجم فکری می انگارند که پس از رنسانس به صورت یک نگرش یا جهان بینی در آمده و با نگرشی که در قرون وسطی حاکم بود، تمایز ماهوی دارد و مبنای آن، انسان گرایی، تجربه گرایی و عقلانیت است.
از آن چه گذشت، روشن شد که سکولاریسم اشاره به جدایی دین از سیاست دارد، به گونه ای که هیچ یک از آن دو، در حوزه دیگری دخالت نکند. در مقایسه بین سکولاریسم و لائیک، تلقی عمومی برآن است که سکولاریسم به معنای جدایی دین از سیاست و در نتیجه، پذیرش دین به عنوان یک رابطه صرفاً فردی میان فرد و خداوند است؛ اما لائیک به معنای ضدیت با دین و الحاد است؛ ولی برخی نویسندگان، آن را مترادف با سکولاریسم و در بردارنده مفهومی نسبی و تشکیکی می دانند که طیف وسیعی، از الحاد تا پذیرش دین به عنوان یک نهاد، را در بر می گیرد. زمینه های شکل گیری سکولاریسم
نوزایی (رنسانس) به معنای تجدید حیات حاکی از احیای فرهنگی است که در یونان و روم باستان رایج بوده است. در تاریخ باستان، که تا قرن پنجم بعد از میلاد ادامه داشت، ادیان رایج، با غیب و ماورای طبیعت ارتباطی نداشتند، بلکه اساطیری و طبیعی بودند. خدایان، مظهر نیروهای طبیعت بودند و با نام های مختلفی خوانده می شدند. ادیان رومی و یونانی، هر دو فاقد جنبه های عرفانی و معنوی مظاهر شرقی بود.
گرایش روم به مسیحیت و رسمیت یافتن آن، موجب رسوخ خرافاتی شد که ریشه در فرهنگ روم و یونان داشت. در این زمینه، پادشاهان نقش به سزایی داشتند. در قرون وسطی تعارض امپراتوران و کلیسا، منجر به حاکمیت کلیسا شد. کلیسا به نام دین، داعیه دفاع از دین را داشت؛ اما برخلاف جهت فطرت آدمی گامی برمی داشت. این امر، دیر یا زود، مردم را متوجه انحرافاتی می ساخت که به نام دین، از سوی کلیسا عرضه می شد و منجر به عصیان و شورش همگانی، یا در جهت بازگشت به ارزش ها، و حاکمیت دین واقعی، که در اسلام متجلی شده بود می کرد، و یا به انکار غیب و الوهیت و آن چه انتساب به کلیسا داشت، می شد.
رنسانس در حقیقت، به معنای طرد کلیسا و فراموشی واقعیت الهی و دینی است که در قرن چهاردهم، نخست در ایتالیا و سپس در سراسر اروپا با احیای فرهنگ رومی-یونانی زمینه های آن مهیا شد. پیدایش سکولاریسم در غرب، بازتاب حوادثی بود که در قرون وسطی رخ داد. برخی از عوامل موثر در شکل گیری سکولاریسم عبارت بودند از:
الف) نارسایی تعالیم انجیل و مسیحیت
۱. بعضی از اصول مسیحیت چارچوبه هایی ارائه می کند که قابلیت دفاع عقلانی ندارند. راه رستگاری در آن، بر ایمان تقلیدی متوقف است که عقل در فهم آن راهی ندارد. مسیحیت معتقد است راه رستگاری، که انسان طالب آن است، در انجیل بیان شده و بشر به امر دیگری ورای آن نیاز ندارد. فقدان یک نظام منسجم عقلانی، قدرت دفاع از دین را از مسیحیان گرفت و با سستی کلیسا، آیین مسیحیت از عرصه اجتماع حذف شد. و چون فاقد شریعت متقن بود، آن گاه که علم بشری خلاءهای قانونی را مورد توجه قرار داد، کلیسا توان مقابله با آن را نیافت.
در مقابل، اسلام آیینی است که بر عقاید، احکام واخلاق استوار است. عقاید، که زیربنای اندیشه دینی به شمار می رود، تقلید بردار نیستند. هر انسانی باید بکوشد با تامل و استدلال، مجموعه باورهای دینی خود را استحکام بخشد. این امر، نشانگر اتقان و استحکام مبانی دین در اسلام است. اگر آیینی به اتقان پایه های فکری خود اعتماد نداشته باشد، به پیروان خویش اجازه تفکر نمی دهد؛ زیرا به بی پایگی آن پی خواهند برد. در حوزه احکام و اخلاق نیز چنین نیست که تنها طبقه و گروه خاصی حق کاوش و مطالعه داشته باشند، بلکه راه برای پویندگان حق و حقیقت باز است؛ اما ضرورت های جامعه، اقتضای نوعی تقسیم کار را کرده است. از سوی دیگر، اسلام آن چه را که همواره برای کمال و سعادت بشر لازم است، مستقیمأ بیان کرده و برای مقررات متغیر، و چارچوبه های کلی تعیین نموده است که فقها و دین شناسان می توانند با توجه به آن ها مقررات و احکام جزئی را استنباط کنند.
۲. کلیسا تفسیری موازی و دوگانه از دنیا و آخرت و تقسیم کار میان ارباب کلیسا و امپراتوران ارائه می داد که ریشه در انجیل تحریف شده دارد؛ زیرا براساس آن، چیزی که متعلق به قیصر بود، می بایست به قیصر و آن چه را متعلق به خدا بود، می بایست به کلیسا واگذار می کرد. دوگانگی در سنت کلیسا منجر به تعارض بین کلیسا و پادشاهان در اواخر قرون وسطی و طرد جنبه الهی پادشاهان شد که خود، زمینه زوال نفوذ و کلیسا و سلطه پادشاهان را مهیا ساخت.
در فرهنگ اسلامی، چنین نگرشی مطرود است. دنیا و آخرت در عرض یکدیگر قرار ندارند، بلکه دنیا به مثابه گذرگاهی است که به آخرت منتهی می شود و سعادت آخرت به زندگی این جهانی انسان منوط است. در فرهنگ اسلامی، روحانیت به عنوان کارشناس امور دینی، و نه به عنوان طبقه ویژه، مطرح است. چنان که میان امور معنوی و مادی دوگانگی نیست. از این رو، مدیریت کلان جامعه باید به افرادی واگذار شود که بیش تر با احکام و قوانین اجتماعی سیاسی، آشنایی دارند؛ از سویی، آراسته به اخلاق الهی و باتقوا یند و از سوی دیگر، قدرت مدیریت و آگاهی لازم را در میدان عمل دارا باشند.
۳. کلیسا در حالی دسترسی به حقایق را منحصر به خود می دانست که دنیای مسیحیت، فاقد متن و حیاتی مصون از تحریف بود. علاوه بر آن، خرافات بسیاری در دین وارد شده بود که در قرآن کریم نیز بدان اشاره شده است ( یحرفون الکلم عن مواضعه ). کلیسا خود را نماینده خدا و منبع تشریع احکام به طور مستقل می دانست: ( اتخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباأ من دون الله).
علم، شجره ممنوعه قلمداد می شد وتنها علومی مجال رشد می یافتند که مؤید فرضیه های انجیل باشند و حتی علوم تجربی نیز در تحت سیطره کلیسا بود. برخورد خشن کلیسا با صاحبان اندیشه و تفتیش عقاید، چهره ناخوشایندی را از کلیسا به نمایش گذاشت و به تعبیر شهید مطهری، دین که باید دلیل هدایت و پیام آور محبت باشد به صورتی در آمد که تصور هر کسی از دین و خداوند، خشونت و اختناق و استبداد بود.
در فرهنگ اسلامی، همگان دسترسی به حقایق دارند. البته تفسیر دین، مانند اظهار نظر در هر رشته از علوم و معارف، صلاحیت ها و توانایی ها خاصی را می طلبند که بدون آن ها تفسیر انسان قابل اعتماد نیست. از سوی دیگر، قرآن کریم تنها کتاب آسمانی مصون از تحریف است و با استناد به آن می توان به حقایقی عمیق دست یافت که از قلمرو حس و تجربه خارج است. اسلام پیروان خود را به تعقل، تفکر و نوآوری علمی دعوت می کند.
ب) نهضت اصلاح دینی (رمفرمیسم)
نهضت اصلاح دینی، جریانی بود که طی آن، از نفوذ مذهب به تدریج کاسته شد. مارتین لوتر(۱۴۸۳- 1546م) از پیشگامان این حرکت، با هدف اصلاح و پیرایه زدایی از آیین مسیحیت و برقراری انضباط در آن، دیدگاه های جدیدی را عرضه کرد، اصل خود کشیشی را که مشوق فردگرایی بود، مورد تاکید قرار داد و با این هدف، انجیل را به زبان آلمانی ترجمه کرد. تفکیک دین از سیاست، از دیگر اصول مورد اشاره وی بود. لوتر اظهار داشت که پادشاهان قدرت خود را مستقیماً از خدا می گیرند و وظیفه کلیسا تنها پرداختن به امور معنوی و روحی است.
به هر حال، نهضت اصلاح دینی، در پیدایش طرز فکر جدید، نقشی اساسی داشت و باعث در هم شکستن حاکمیت کلیسا و ظهور فلسفه سیاسی جدید شد. از پیامدهای این حرکت، درگیری فرقه های مذهبی بود که موجب از بین رفتن قداست دین و زمینه سازی برای سکولاریسم شد.
ج) تماس با فرهنگ های ملل جهان
تماس غرب با فرهنگ جوامع دیگر، موجب تحول در نگرش آنان و جذب عناصر مفید و سازنده شد. به ویژه تماس اروپایی ها با مسلمانان، در خلال جنگ های صلیبی، موجب آشنایی آنان با فرهنگ اسلامی گشت. این امر، تاثیر شگرفی در نگرش آنان به دنیا داشت و زمینه ساز ظهور نویسندگان بزرگی در آن سامان شد.
اکتشاف های جغرافیایی نیز موجب باز شدن درهای بسته جامعه اروپا به روی مناطق دیگر گردید که زمینه ساز تحولات جدید در عرصه فرهنگ شد.

 

بنیادهای فکری سکولاریسم

 

متولیان جامعه غرب، برای پایه گذاری تمدن خود، از سویی آیین مسیحیت را مورد بی مهری قرار دادند و از سوی دیگر، نظام فکری جدیدی را بر مبنای سکولاریسم پی ریزی کردند. اصول و عناصر قوام بخش سکولاریسم عبارتنداز:
الف) انسان مداری ( اومانیسم)
هویت فرهنگی عصر جدید غرب است. براساس این اصل، انسان، مدار و محور همه اشیاء و خالق ارزش ها و ملاک تشخیص خیر و شر است. در واقع، انسان جای خدا می نشیند و قادر است بدون در نظر قرار دادن دین و ارتباط با ماورای طبیعت، مشکلات زندگی و دنیای خود را حل و فصل کند. بنابراین اصل، انسان با دو اهرم عقل و علم، دیگر نیازی به دین ندارد. اومانیسم ملاک و تکیه گاه تشخیص ارزش ها را خود انسان می داند و مبدا ماورایی برای آن قائل نیست. در واقع، آن چه اصالت دارد، انسان است و خداوند صرفاً می تواند در جهت رفع آلام روحی و نیازهای بشر مورد پذیرش قرار گیرد و خود از اصالت برخوردار نیست. نظام سیاسی اومانیسم، مبنای مشروعیت خود را از مردم و به اصطلاح، «قرارداد اجتماعی» می گیرد، که امروزه در انتخابات و آرای مردمی تجلی می یابد
ب) عقل مداری(راسیونالیسم)
از دیگر مشخصه های سکولاریسم، عقل گرایی است؛ بدین معنا که انسان با استفاده از عقل قادر است همه مسائل را درک کند و به حل آن ها پردازد. داوری نهایی در حل منازعات، به عهده عقل است و عقل، مستقل از وحی و آموزش های الهی، توان اداره زندگی بشر را دارد. عقل مداری، در تاریخ اندیشه سیاسی غرب، به دکارت باز می گردد.
پیش از او، طی دو قرن، فلسفه مدرسی با حملات منتقدان و تشکیک در مبانی فکری آن سست شده بود و سپس دکارت، فلسفه مدرسی را از اعتبار انداخت و فلاسفه نوینی را جایگزین آن ساخت. از نتایج عقل مداری، طرد دین بود؛ زیرا عقلانیت به گونه ای تفسیر شد که دین را ضد عقل معرفی می کرد. از این رو، عقل معیار صحت و سقم قلمداد شد. محاسبه گرایی از پیامدهای عقل مداری است که در پی ریزی تمدن غرب، نقش اساسی را ایفا کرد.
در تفکر اسلامی، عقل ابزار شناخت عقاید اصلی و یکی از منابع استنباط احکام شرعی است و نه تنها با دین سر ستیز ندارد، بلکه در خدمت آن است. آیات و روایات فراوانی دعوت به تعقل و تفکر می کنند، به گونه ای که در برخی روایات، تفکر یک ساعت، معادل هفتاد سال عبادت شمرده شده است. ولی به هر حال، عقل به تنهایی نمی تواند همه نیازهای بشر را برطرف کند و در مواردی که کمیت عقل لنگ است باید از وحی کمک گرفت.
ج ) علم محوری
بنابراین مبنا، ایمان به علم، نقش مذهب را در حیات انسان ها ایفا می کند. به دیگر سخن، یافته های علمی، برای اداره جامعه کافی است. تجربه گرایی توسط فرانسیس بیکن پایه گذاری شد و پژوهش تجربی، جایگزین تفسیر نهادهای سنتی از جهان شد. به همین دلیل، تعارض بین علم و دین، از مسائلی است که پس از رنسانس و با ظهور موج تجربه گرایی رخ نمایاند. از دید اینان، علم بر دین مقدم است و رویکرد افراطی تجربه گرایی، این است که هر آن چه به محک تجربه در نیاید، طرد و انکار می شود.
تقابل علم و دین از هنگامی آغاز شد که تئوری های جدیدی، در فضاشناسی و هیئت، به وسیله کوپرنیک، کپلر و گالیله مطرح شد که با پذیرفته ها و باورهای کلیسا و با ظواهر کتاب مقدس مسیحیان مخالفت داشت. از آن پس تعارض بین کلیسا و علم آغاز شد و به تدریج شدت گرفت. گرچه در ابتدا کلیسا مقاومت های بسیاری کرد، اما در نهایت، شکست خورد و عکس العمل های مختلفی را از خود نشان داد که از جملة آن ها جدایی دین از علم بود. گفته شد که دین زبانی مخصوص به خود دارد و علم نیز زبانی مخصوص به خود. نزد آنان روح دین، صرفاً راز و نیاز با خدا و حداکثر، توصیه های اخلاقی است.
در تفکر اسلامی، همان گونه که بین عقل و دین تعارض نیست، بین علم و دین نیز تعارضی نیست. علم و عالم، از دیدگاه قرآن ارزشمندند: (قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون). در تفکر اسلامی، معرفت تجربی، تنها راه شناخت نیست، بلکه راه های دیگری نیز برای شناخت واقعیت وجود دارند.
د) آزادی و تساهل(لیبرالیسم)
اباحیگری، تساهل و تسامح، از دیگر مؤلفه های سکولاریسم است. در این رهگذر، مذهب و اعتقادات مذهبی، مسأله ای فردی محسوب می شوند و فرد در انتخاب آن ها آزاد است. اصالت بخشیدن به شناخت تجربی و تکیه بر حواس ظاهری، موجب تشکیک در معرف دینی گردید، به گونه ای که با همه سنن و قوانین دینی، اخلاقی و اجتماعی، با دیدی نسبی گرایانه برخورد شد.
در تفکر سکولار، حقایق پراکنده است و هر حزب و گروهی، تنها به بخشی از حقایق دسترسی دارد. نتیجة این امر، تکثرگرایی است و ملاک قانونی شدن، پذیرش اکثریت (نصف + یک) است. سکولاریسم هیچ عقیده جزمی را بر نمی تابد و چون مذهب را امری فردی می انگارد، از دخالت دادنش در عرصه جامعه جلوگیری می کند. به لحاظر فرهنگی، لیبرالیسم منادی فردگرایی است و به لحاظ سیاسی و اقتصادی، منادی حداقل دخالت دولت در امور اقتصادی و سیاسی و است و تنها کار ویژه دولت، ایجاد امنیت در جامعه است.
در تفکر اسلامی، آزادی از ارزش والایی برخوردار است و انسان، آزاد آفریده شده است؛ اما از آن جا که خداوند، خالق بشر و خواهان سعادت او است، ربوبیت الهی اقتضا می کند که در جهت هدایت انسان به کمال، از جانب خداوند، قوانینی وضع شود. بدین رو، در اسلام، آزادی در چارچوب سعادت و کمال انسان مطلوب است.

 

هـ) سنت ستیزی و نوگرایی
منظور از سنت ستیزی، و دست کم، لازمه آن، دین زدایی است. فرهنگ امروز غرب، براساس تحول، تطور ومبارزه با سنن دینی پی ریزی شده است. ستیز با دین هدفی است که سکولاریسم، با هر یک از اصولی که برشمردیم، آن را تعقیب می کند. اندیشه های نویسندگان پس از رنسانس نیر بر این مدار بوده است. ماکیاول، از پیشتازان سنت ستیزی، دولت را پدیده ای طبیعی که هیچ تعلقی به ماورای طبیعت ندارد، می شمارد و تنها نقشی که برای دین قائل است، آن است که دین را به مثابة ابزاری در دست حکمران می داند تا برای تحقق اهداف خود از آن استفاده کنند

 


آیا سیاست مذهبی ممکن است؟
گفتگویی درباب امکان وامتناع نگاه دینی به سیاست
معصومین دائماً در جستجوی حکومت بوده اند در سیره معصومین (یازده نفر و حضرت مهدی) جستجوی حکومت وجود داشته است
آنچه می خوانید، گفتگوی دکتر خرمشاد ودکتر سلیمی پس از سخنرانی دکتر خرمشاد است با عنوان سیاست و مذهب و با محوریت جامعه شناسی سیاسی از منظر امام علی(ع) انجام شد.
خرمشاد و سلیمی در پاسخ به پرسش حاضرین در جلسه دیدگاه خود را درباره رابطه دین و سیاست، دین و علم و امکان و امتناع سیاست مذهبی یا گونه ای جامعه شناسی سیاسی مذهبی بیان می کنند:
بعضی این مسئله را مطرح می کنند که شأن دین بالاتر از آن است که جامعه شناسی و حقوق و... وارد آن شود شما در زمینه چه نظری دارید؟
خرمشاد: با این ایده موافقم که دین اساسآ نیامده که جامعه شناسی یا روانشناسی باشد . به عبارتی هدف دین چیز دیگری بوده است ولی این نافی این قضیه نیست که وقتی ما به دین مراجعه می کنیم برداشت خود را از دین منکر شویم وبگوییم رسالت دین این نیست که جامعه شناسی درست کند. این تقلیل دین است. به حد بسیار زیادی جفای به دین است.
در اینجا بایددر نقطه ای بایستم که خود را از دو گروه متمایز کنم. کدام دو گروه؟
گروه اول: گروهی هستند که به شدت متحجرانه به متون دینی نگاه می کنند. به عبارتی قشری گرا، ظاهرگرا و به نوعی متحجر هستند. شاید در یک تعبیر دیگر تعدادی از اخباریون یا کسانی که فقه مدار به متن دینی نگاه می کنند و خود را در الفاظ و عبارات تصریح شده محصور می کنند. مثالی که می شود بیان کرد اینست که در ایران بعد از انقلاب به خصوص در زمان جنگ بحث احتکار بالا گرفت و صحبت از این شد که چه چیزهایی مصداق احتکار است؟ دو بحث مطرح شد: عده ای گفتند چهار چیز (کشمکش، گندم و...) که شارع مقدس آنها را تصریح و بیان کرده است. رأی مقابل آنها این بود که این چهار چیز از ضروریات زندگی آن روز بود. احتکار یعنی عده ای چیزهایی که از ضروریات هر دوره است انبار می کنند و آن چیزها از مصادیق احتکار خواهد بود. ممکن است امروز نیز بنزین باشد فردا لاستیک باشد و یا زمانی مردم، با بشقاب پرنده می خواهند سفر کنند که این بشقاب پرنده با هلیم کار می کند اگر هلیم را انبار کنند این احتکار است.
ببینید نگاه امام علی به جامعه این است که آن را به 7 طبقه تقسیم می کند و اصطلاح طبقه را هم به کارمی برد. این نگاه وقتی در وادی قدرت صورت می گیرد می شود نگاه جامعه شناسانه. سؤال این است که آیا در حالی که امام علی که می گوید 7 طبقه آیا حتمآ در هر دوره ای باید مصداقهایی برای 7 طبقه پیدا کنیم؟ آیا اگر شد 5تا و یا۹ تا، بد می شود؟
این یک روش است. امام علی به عنوان فردی که هم حاکم و هم یک اندیشمند سیاسی است در نگاه به جامعه خودش و توصیه ای که به فردی که او را منصوب کرده می گوید: بدان و بفهم که جامعه 7 طبقه است.
نگاه او به نگاه قدسی نیست. یعنی مثل نماز نیست که چون شارع گفته است نماز صبح دو رکعت است کسی دیگر نمی تواند آن را 3 رکعت و یا 5/1 رکعت کند. این نگاه امام علی نگاه جامعه شناسی سیاسی وناظر به واقعیات جامعه است.
ماکه با واقعیات جدید مواجه می شویم ممکن است رهیافتهای مختلفی اتخاذ کنیم .ممکن است 10 مکتب فکری مطرح شود و ما 2 تای آن را ملاک بگیریم .منافاتی با اصل و ذات دین ندارد. یعنی این نگاه ازآن نوع قدسی که نشود آن را تغییر داد نیست. بلکه نگاهی مبتنی بر واقعیت است. پس چون واقعیت متغیر می شود پس این هم می تواند متغیر باشد.
گروه دوم: که من خود را متمایز از آن می کنم می گویند چون دین داری دگم است و اصول آن ثابت است پس علمی نیست یعنی همان اول با دو مقدمه- با یک صغری و کبری- یک مهر علمی نبودن بر دین می کوبند و می گویند چون دین دارای اصول ثابتی است ،پس نگاه دینی به واقعیات هیچگاه نمی تواند علمی باشد.(این هم جفای به دین است)
در دهه های متوالی این امر باعث شکل گیری مناقشاتی درباره تضاد علم و دین شده است. من با استناد به این نامه می خواهم خود را از این گروه متمایز کنم یعنی بگویم در این ماجرا درست است که امام علی امام دینی است ولی نگاه او به مقوله قدرت یک نگاه واقع بینانه است .به همین جهت می گویم نگاه او ، جامعه شناسی سیاسی است. یعنی نمی گویدچون قرآن گفته است یا پیامبر گفته است پس نتیجه بگیرد و نسخه بپیچد بلکه می گوید:مالک، حکومتهای قبل از تو اینگونه بودند، تو هم از این دو حالت خارج نیستی درست عمل کنی، ارزیابی مثبت می شوی بد عمل کنی ارزیابی منفی می شوی. مالک! مردم دو دسته اند یا در دین با تو برادرند یا در آفرینش با تو برابر. مالک جامعه تو به 7 طبقه تقسیم می شود با این طبقه اینگونه رفتار نکن با آن طبقه اینطور رفتار کن و... اینها از متن جامعه است و کاملآ هم واقع بینانه می باشد. اگر از گروه اول (متحجرین) و گروه دوم فاصله بگیریم، می رسیم به اینجا که از کل دین صحبت نمی کنم بلکه از جامعه شناسی امام علی در نهج البلاغه و به خصوص نامه علی به مالک اشتر صحبت می کنم. و چقدر هم جالب است انگار من متن ابن خلدون را خوانده ام و یا اندیشمندان دیگر را.
سلیمی: من در این موضوع با آقای دکتر خرمشاد اختلاف نظر ندارم. من هم مثل ایشان معتقدم که دین برای جامعه شناسی نیامده و کار دین این نیست که جامعه شناسی ارائه دهد. من در اینجا یک نکته ای را اضافه کنم. در دوره ای بعد از انقلاب در ایران یک نگرش مبتنی بر ک دعیت و تعارض شکل گرفت. چگونه؟ یک فرض گذاشته شد. انگار که جهان دو قسمت است. یک قسمت ما ایرانیها قرار داریم با یک نگرش دینی. و قسمت دیگر هم بقیه جهان هستند با یک نگرش مبتنی بر کفر. ما آمده ایم تا اینها را درست و اصلاح کنیم.
در نگرش مبتنی بر کفر چه چیز هایی وجود داشت؟ علوم اجتماعی جدید، فلسفه، اخلاق و... ما برای اینکه دعیت را در آن تثبیت کنیم در دوره ای گفتیم که هر چه در آن طرف مرزهای ایران است مظهر کفر است اعم از دانش، اخلاق، موسیقی، هنر. کفریات را کنار بگذاریم و از متن دین چیزهایی را به وجود آوریم. مثلآ در اوایل انقلاب گفتیم چیزی به نام جامعه شناسی کفریات را کنار بگذاریم و چیزی به نام جامعه شناسی دینی ایجاد کنیم (از درون متن دینی). روانشناسی کفریات را کنار بگذاریم و در عوض چیزی به نام روانشناسی دینی ارائه کنیم . حتی در دوره ای مطرح کردیم که بنشینیم جامعه شناسی سیاسی اسلامی بنویسیم، روانشناسی اسلامی درست کنیم. علم سیاست اسلامی درست کنیم، استراتژی اسلامی مطرح کنیم. در برخی از رشته های دانشگاهی مثل مدیریت، اقتصاد، علوم سیاسی سعی شد که هویت مستقل را از آن ها بگیرند و گفتند اینها بر معارف اسلامی فرع است و در برخی دانشگاه ها رشته هایی با عنوان معارف اسلامی درست شد و علوم سیاسی را فرع بر معارف گرفتند. نکته ای را که می خواستم بگویم در مورد این نگرش است.
تردیدی نیست در بیانات رهبران دینی نکاتی است که این نکات گویای بخشی از واقعیات موجود در جامعه است که بتوان نام یک نگرش جامعه شناختی بر آن گذاشت. همانطور که جناب دکتر خرمشاد گفتند ممکن است یکی از ائمه و یا یکی از رهبران دینی گفته باشندکه جامعه به این چند دسته تقسیم می شوند.اما آیا این یک نگرش جامعه شناختی است؟ من ترجیح می دهم که بگویم توجه به واقعیات جامعه است.
ما امروزه جامعه شناسی را به عنوان چه می شناسیم؟ شناخت پدیده های اجتماعی با کاربرد ابزارهای علمی. ما یک سری متدهایی داریم که براساس آن جامعه را می شناسیم. شناخت پدیده های اجتماعی با کاربرد متدهای علمی کار دین و رهبران دینی نیست تا نگاه جامعه شناختی از جامعه به ما بدهند. یک رهبر دینی و رهبری که از دید شیعه دارای علم لدنی است برای اینکه در مورد جامعه خود تصمیم بگیرد ناچار است از توجه به واقعیات و دسته بندی آن واقعیات که این نکته ای بسیار مهم است. یک فردی مثل حضرت علی که شیعه معتقد است واسطه فیض آسمان و زمین است و متصل به منبع الهی، وقتی می خواهد راجع به سیاست در جامعه اش تصمیم بگیرد و یا رهنمود دهد به واقعیات جامعه اش توجه می کند نمی آید یک سری احکامی دهد و بگوید چون من متصل به علم الهی هستم این احکام را می دهم و شما هم چون و چرا نکنید و بروید اجرا کنید، بلکه می گوید به واقعیات جامعه توجه کن و با توجه به واقعیات این چند دسته مردم وجود دارند طبیعت این دسته ایجاب می کند که با آنها اینگونه رفتار کنی.

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   30 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله معنا و مبنای سکولاریسم

تحقیق در مورد اندیشه دینی و سکولاریسم و غرب شناسی

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد اندیشه دینی و سکولاریسم و غرب شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اندیشه دینی و سکولاریسم و غرب شناسی


تحقیق در مورد اندیشه دینی و سکولاریسم و غرب شناسی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:19

 

 

 

 

 

فهرست

 

فصل اول غرب شناسی

_ اهمیت مطالعات غرب شناسی در عصر حاضر

_ هدف از مطالعات غرب‌شناسی (خلاصه از اهداف)

فصل دوم سکولاریسم

_ واژه‌شناسی سکولاریسم

_ بحران دینی، سکولاریسم فراگیرترین شاخص فرهنگی مدرنیسم

_ نارسایی‌ها و محدودیت‌های تناقض آفرین سکولاریسم

_ رابطه سکولاریسم و دین حق

سکولاریسم نوعی از تهاجم فرهنگی

درمان ضعف و عقب ماندگی

پاسخ سکولاریسم‌ها و هدفشان

لاف زنی سکولاریت‌ها

فصل سوم: سکولاریسم و زمینه ورود آن به ایران

_ ضرورت غرب‌شناسی و زمینه‌های ورود آن به ایران

_ شرایط تاریخی ایران و توجه به غرب

_ نگرش به غرب از تقلید تا نقد

_ تأثیر مواجهة تفکر دینی با سکولاریسم در حوزه معرف سیاسی

_ تأثیر تفکرات تاریخی در حیات فکری _ سیاسی عصر حاضر

_ اشتراکها و اختلافهای عصر مشروطیت و بازتاب آن در سدة اخیر

1_ اشتراک

2_ اختلاف

فصل چهارم: آینده‌ از آن کیست؟

 


فصل اول

اهمیت غرب شناسی در عصر حاضر

اهمیت و ضرورت مطالعات غرب‌شناسی به اهمیت و ضرورت آگاهی از جهان سیاسی و فرهنگی روز باز می‌گردد.

گسترش روز افزون حجم اطلاعات و سرعت شگفت‌انگیز ارسال و انتقال پیام‌های فرهنگی، سیاسی و بازرگانی، همچنین تأثیر شگرف شگردهای اطلاعاتی _ تبلیغاتی رسانه‌های عمومی غرب در عصر ارتباطات و اطلاعات، بر کسانی که با اوضاع سیاسی _ فرهنگی جهان آشنایی دارند پوشیده نیست. اینکه در جهانی بس پهناورتر از جهان سده‌های گذشته زندگی می‌کنیم. با وجود این، به هر اندازه که دنیای ما گسترده‌تر می‌گردد، ارتباط میان آحاد و جوامع بشری وسیع‌تر می‌شود. به موازات ارتباطی که روز به روز با عمق بیشتری صورت می‌پذیرد لازم است سطح آگاهی ما از خط‌مشی‌ها، شیوه‌ها و جهات ارتباطی با دیگران ارتقا یابد.

هدف از مطالعات غرب‌شناسی

در مباحث غرب‌شناسی بر آن هستیم تا دریابیم چه چیزی محور اندیشة سیاسی و فرهنگی غرب  را تشکیل می‌دهد؛ به عبارت دیگر در صددیم بدانیم هویت سیاسی و فرهنگی غرب براساس چه اصول و مبانی ویژه‌ای صورت پذیرفته است. مباحث مزبور ما را با این واقعیت آشنا می‌سازد که حاکمیت غرب اصولاً بر مبنای ماتریالیسم و سکولاریسم شکل گرفته است. در این راستا، غرب همواره با ابراز تعصب شدید نسبت به حفظ اصول ماتریالیستی، در اندیشة جلب منافع خود بوده، هیچ‌گاه در مورد اصول و مواضع خود ذره‌ای کوتاه نیامده است. بدیهی است اندیشة سکولاریستی، تفکر ماکیاولیستی و جهان‌بینی ماتریالیستی غرب هرگز از جلب منافع و مصالح غرب فراتر نرفته است. غرب با این حساب تنها در مواردی نسبت به اصول خود تساهل ورزیده است که امید داشته منافع بیشتری را جذب و جلب کند.

خلاصه‌ای از آنچه می‌تواند هدف ما از شناسایی غرب را تبیین کند، به صورت زیر نشان داده شده است:

1_ عبرت آموزی از حوادث و رویدادهایی که به انحطاط غرب و جدایی آن از اصول و موازین اخلاقی غرب گردیده است.

2_ شناخت راه‌ها و ابزارهای مناسب و کارآمدی که به گونه‌ای منجر به پیشرفت علمی و صنعتی غرب گردیده است.

3_ ایجاد مصونیت در برابر پیامدهای نامطلوب و ناخوشایند تولیدات فرهنگی غرب.

4_ شناسایی راهکردها و خط‌مشی‌های استراتژیک، اصولی و عملی که غرب در راستای گرفتار ساختن ما در دام‌های سیاسی، فرهنگی و احیاناً اقتصادی خود و در نتیجه بی‌هویت ساختن ما، طرح‌ریزی و دنبال می‌کند.

5_ تعالی اندیشه‌ها و بالا بردن میزان و سطح آگاهی‌ها نسبت به غرب به نحوی که بتوان براساس آن دشمن را از دوست باز شناخت.

6_ از جنبة انسانی، عواطف و انفعالات انسانی اقتضا می‌کند که ما از اوضاع و احوال مجموعه‌های انسانی که در بخش‌های دیگری از کرة زمین از جمله در غرب زندگی می‌کنند با خبر باشیم.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اندیشه دینی و سکولاریسم و غرب شناسی

تحقیق در مورد مسیحیت، اسلام و سکولاریسم

اختصاصی از یاری فایل تحقیق در مورد مسیحیت، اسلام و سکولاریسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مسیحیت، اسلام و سکولاریسم


تحقیق در مورد مسیحیت، اسلام و سکولاریسم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه16

حسن عاشوری لنگرودی

کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیرانسانی اش باطبقة دانشمندان و آزادفکران، از علل عمدة گرایش جهان مسیحی و به طور غیرمستقیم جهان غیرمسیحی به مادیگری بود

عموم دانشوران اسلامی، از پیروان مکتب خلافت گرفته تا پیروان مکتب امامت همه و همه اذعان دارند که قرائت جدایی دین از سیاست و پذیرشکسکولاریسم مردود و با روح و محتوای اسلام یگانه است. امروزه هجمه ای همه جانبه و حساب شده از سوی دشمنان اسلام به ایدئولوژی این آیین با تز جدایی دین از سیاست، در جریان است و با کمال تأسف برخی از مسلمانان ناآگاهانه با این هجمة دشمنان هم صدا شده اند. با وجود این قرائت انحرافی از دین، بر دانشوران مسلمان لازم است. اولآ: این هجمه را شناسایی کنند و ثانیآ: با روش پسندیده به دفع آن همت نمایند. این نوشتار به معنا و مفهوم سکولاریزم، خاستگاه و پیدایش سکولاریزم، اسلام و معضل سکولاریزم می پردازد.
واژه کسکولاریزم (Secularism)در زبان های فرانسوی و انگلیسی به معنای دنیوی گرایی است. این واژه از واژه لاتینی کسکولوم(Seculum) مشتق شده است، که به معنای امور این دنیاست. کسکولاریزم به معنای دنیاپرستی یا اعتقاد به اصالت امور دنیایی و رد آن چه که غیر از آن است، می باشد. بنابراین سکولاریزم در معنا و مفهوم آن طرد مذهب و دین را در بردارد. در عرف امروزی سکولاریزم در معنای نفی حکومت دینی و اعتقاد به این که امور سیاسی و اجتماعی کاملاً بشری است و نباید در این حوزه ای که کاملاً بشری است، دین و مذهب نقش داشته باشد، به کار می رود.
سکولارها می گویند: دین ازشئون دنیای بشر جدا

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مسیحیت، اسلام و سکولاریسم