یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تفسیر سوره المائده

اختصاصی از یاری فایل تفسیر سوره المائده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

سوره المائده

آیه 6

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلى الصلَوةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلى الْمَرَافِقِ وَ امْسحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکمْ إِلى الْکَعْبَینِ وَ إِن کُنتُمْ جُنُباً فَاطهَّرُوا وَ إِن کُنتُم مَّرْضى أَوْ عَلى سفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنکُم مِّنَ الْغَائطِ أَوْ لَمَستُمُ النِّساءَ فَلَمْ تجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صعِیداً طیِّباً فَامْسحُوا بِوُجُوهِکمْ وَ أَیْدِیکُم مِّنْهُ مَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکم مِّنْ حَرَجٍ وَ لَکِن یُرِیدُ لِیُطهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکمْ تَشکُرُونَ(6)

ترجمه :

6 - اى کسانى که ایمان آورده اید هنگامى که براى نماز بپاخاستید صورت و دستها را تا آرنج بشوئید و سر و پاها را تا مفصل (یا برآمدگى پشت پا) مسح کنید و اگر جنب باشید خود را بشوئید (غسل کنید) و اگر بیمار یا مسافر باشید یا یکى از شما از محل پستى آمده (قضاى حاجت کرده ) یا با زنان تماس گرفته باشید (آمیزش جنسى کرده اید) و آب (براى غسل یا وضو) نیابید با خاک پاکى تیمم کنید و از آن بر صورت (پیشانى ) و دستها بکشید، خداوند نمى خواهد مشکلى براى شما ایجاد کند بلکه مى خواهد شما را پاک سازد و نعمتش را بر شما تمام نماید شاید شکر او را بجا آورید.

تفسیر :

پاک سازى جسم و جان

در آیات سابق ، بحثهاى گوناگونى درباره ((طیبات جسمى و مواهب مادى )) مطرح شد، در این آیه به ((طیبات روح )) و آنچه باعث پاکیزگى جان انسان مى گردد، اشاره شده است و قسمت قابل ملاحظهاى از احکام وضو و غسل و تیمم که موجب صفاى روح است ، تشریح گردیده ، نخست خطاب به افراد با ایمان کرده ، احکام وضو را به این ترتیب بیان مى کند:

((اى کسانى که ایمان آورده اید هنگامى که براى نماز بپاخاستید صورت و دستهاى خود را تا آرنج بشوئید و قسمتى از سر و همچنین پا را تا مفصل (یا برآمدگى پشت پا) مسح کنید.

(یا ایها الذین آمنوا اذا قمتم الى الصلوة فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الى المرافق و امسحوا برؤ وسکم و ارجلکم الى الکعبین ).

در آیه حدود صورت ، که باید در وضو شسته شود توضیح داده نشده ولى در روایات ائمه اهلبیت (علیهمالسلام ) که وضوى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را مشروحا بیان کرده اند.

1 - حد صورت از طرف طول از رستانگاه مو تا چانه و از طرف عرض ‍آنچه در میان انگشت وسط و ابهام (انگشت شست ) قرار مى گیرد، ذکر شده و این در حقیقت توضیح همان معنائى است که از کلمه ((وجه )) در عرف فهمیده مى شود، زیرا وجه همان قسمتى است که انسان به هنگام برخورد بر دیگرى با آن مواجه مى شود.

2 - حد دست که باید در وضو شسته شود، تا آرنج ذکر شده ، زیرا مرافق جمع ((مرفق )) به معنى ((آرنج )) است ، و چون هنگامى گفته شود دست را بشوئید ممکن است به ذهن چنین برسد که دستها را تا مچ بشوئید، زیرا غالبا این مقدار شسته میشود، براى رفع این توهم مى فرماید: تا آرنج بشوئید

(الى المرافق ).

و با این توضیح روشن مى شود، کلمه ((الى )) در آیه فوق تنها براى بیان حد شستن است نه کیفیت شستن ، که بعضى توهم کرده اند و چنین پنداشته اند که آیه مى گوید: باید دستها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشوئید (آنچنانکه در میان جمعى از اهل تسنن رائج است ).

توضیح اینکه این درست به آن میماند که انسان به کارگرى سفارش ‍میکند دیوار اطاق را از کف تا یک متر، رنگ کند، بدیهى است منظور این نیست که دیوار از پائین به بالا رنگ شود، بلکه منظور این است که این مقدار باید رنگ شود نه بیشتر و نه کمتر.

بنابراین فقط مقدارى از دست که باید شسته شود در آیه ذکر شده ، و اما کیفیت آن در سنت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که بوسیله اهلبیت به ما رسیده است آمده است و آن شستن آرنج است به طرف سر انگشتان .

باید توجه داشت که ((مرفق )) هم باید در وضو شسته شود، زیرا در اینگونه

موارد به اصطلاح غایت داخل در مغیا است یعنى حد نیز داخل در حکم ((محدود)) است .

3 - کلمه ((ب‍)) که در ((برؤ وسکم )) مى باشد طبق صریح بعضى از روایات و تصریح بعضى از اهل لغت به معنى ((تبعیض )) مى باشد، یعنى قسمتى از سر را مسح کنید که در روایات ما محل آن به یکچهارم پیش سر، محدود شده و باید قسمتى از این یکچهارم هر چند کم باشد با دست مسح کرد - بنابراین آنچه در میان بعضى از طوائف اهل تسنن معمول است که تمام سر و حتى گوشها را مسح مى کنند، با مفهوم آیه سازگار نمى باشد.

4 - قرار گرفتن ((ارجلکم )) در کنار ((رؤ وسکم )) گواه بر این است که پاها نیز باید مسح شود نه اینکه آن را بشویند (و اگر ملاحظه مى کنیم ((ارجلکم )) بفتح لام قرائت شده بخاطر آن است که عطف بر محل ((برؤ وسکم )) است نه عطف بر ((وجوهکم ))).

5 - کعب در لغت بمعنى برآمدگى پشت پاها و هم بمعنى مفصل یعنى نقطه اى که استخوان ساق پا با استخوان کف پا مربوط میشود آمده است .

سپس به توضیح حکم غسل پرداخته و چنین مى فرماید: ((و اگر جنب باشید غسل کنید)).

(و ان کنتم جنبا فاطهروا).

روشن است که مراد از جمله ((فاطهروا)) شستن تمام بدن مى باشد، زیرا اگر شستن عضو خاصى لازم بود مى بایست نام آن برده شود، بنابراین هنگامى که مى گوید خود را شستشو دهید، مفهومش ‍شستشوى تمام بدن است ، نظیر این در سوره نساء آیه 43 نیز آمده است که میگوید: حتى تغتسلوا.

((جنب )) - همانطور که در جلد سوم تفسیر نمونه ذیل آیه 43 سوره نساء اشاره کرده ایم - مصدرى است که بمعنى ((اسم فاعل )) آمده ، و در اصل بمعنى ((دور شونده )) است زیرا ریشه اصلى آن که ((جنابت )) بمعنى ((بعد)) و دورى است ، و اگر شخص ‍ ((جنب )) به این عنوان نامیده مى شود بخاطر آن است که باید در آن حال ، از نماز و توقف در مسجد و مانند


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر سوره المائده

پاورپوینت درباره تدبردر سوره مبارکه فیل

اختصاصی از یاری فایل پاورپوینت درباره تدبردر سوره مبارکه فیل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تدبردر سوره مبارکه فیل

17اسلاید

دشمنان خدا و قرآن و رسول6، با تکیه بر قدرت مادی خود، دربرابر حقیقت اسلام صف آرایی کرده، جز به نابودی آن راضی نمی شوند.
مشاهده این تقابل نابرابر، زمینه ساز احساس ضعف در جبهه حق و احساس قوت در جبهه باطل است.
به نظر می رسد که رسول اکرم6 و طرفداران جبهه حق، توان مقابله با این دشمنان ابرقدرت را نداشته باشند.
رسول خدا6، رهبران الهی و همه مؤمنان، رفتار خدا با اصحاب فیل را ببینند و دربرابر ابرقدرت نمایان احساس ضعف نکنند.

دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت درباره تدبردر سوره مبارکه فیل

سوره اعلى

اختصاصی از یاری فایل سوره اعلى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

سوره اعلى [87].

این سوره در ((مکه )) نازل شده و داراى 19 آیه است .

محتواى سوره :

این سوره در حقیقت از دو بخش تشکیل یافته , بخشى که در آن روى سخن به شخص پیامبر(ص ) است و دستوراتى را در زمینه تسبیح پروردگار, و اداى رسالت , به او مى دهد, و اوصاف هفتگانه اى از خداوند بزرگ دراین رابطه مى شمرد.و بـخـش دیـگـرى که از مؤمنان خاشع , و کافران شقى , سخن به میان مى آورد, و عوامل سعادت و شقاوت این دو گروه را بطور فشرده در این بخش بیان مى کند.

و در پـایان سوره اعلام مى دارد که این مطالب تنها در قرآن مجید نیامده است ,بلکه حقایقى است که در کتب و صحف پیشین , صحف ابراهیم و موسى , نیز بر آن تاکید شده است.

فضیلت تلاوت سوره

در حدیثى از پیغمبراکرم (ص ) مى خوانیم : ((هرکس سوره اعلى را بخواندخداوند به عدد هر حرفى که بر ابراهیم (ع ) و موسى (ع ) و محمد(ص ) نازل کرده ده حسنه به او عطا مى فرماید))

و در حـدیث دیگرى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((کسى که سوره اعلى را درفرائض یا نوافل خود بخواند, روزقیامت به او گفته مى شود: از هریک از درهاى بهشت مى خواهى وارد شو ان شااللّه )).

از مـجـمـوعـه روایـاتـى که در این زمینه رسیده استفاده مى شود که این سوره ازاهمیت خاصى برخوردار است , تا آنجا که در حدیثى از على (ع ) مى خوانیم (این سوره محبوب پیغمبراکرم (ص ) بود)).

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.

(آیه )ـ.

خداوند بزرگ را تسبیح گو!

ایـن سوره که در حقیقت عصاره مکتب انبیا و دعوت پیامبران است از تسبیح و تقدیس پروردگار شروع مى شود و در آغاز روى سخن را به پیامبر(ص ) کرده ,مى فرماید: ((منزه شمار نام پروردگار بلند مرتبه ات را))(سبح اسم ربک الا على ).یـعـنـى ;Š نـام خداوند در ردیف نام بتها قرار داده نشود, و ذات پاک او را ازهرگونه عیب و نقص , و صفات مخلوقها و عوارض جسم و جسمانیت , و هرگونه محدودیت و نقصان منزه بشماریم

تـعـبـیـر به ((اعلى )) بیانگر این حقیقت است که او از هرکس و هر چیز و هر چه تصور کنیم , و هر خیال و قیاس و گمان و وهم , و هرگونه شرک جلى و خفى برتر وبالاتر است

(آیه )ـ و بعد از این دو توصیف (رب , اعلى ) در توضیح آن پنج وصف دیگر را بیان مى کند که همگى شرح ربوبیت اعلاى پروردگار است , مى فرماید(همان خداوندى که آفرید و منظم کرد) (الذى خلق فسوى ).

نـظام عالم آفرینش ـکه از بزرگترین منظومه هاى آسمانى را شامل مى شود تاموضوعات ساده اى همچون خطوط سرانگشتهاى انسان که در آیه 4 سوره قیامت به آن اشاره شده بلى قادرین على ان نسوى بن انه ـ شاهد گویایى بر ربوبیت او, واثبات وجود پروردگار است

(آیـه )ـ بـعـد از مساله آفرینش و نظم بندى خلقت , به موضوع برنامه ریزى براى حرکت تکاملى , و هدایت موجودات در این مسیر پرداخته , مى افزاید: ((وهمان که اندازه گیرى کرد و هدایت نمود)) (والذى قدر فهدى ).

مـنـظـور از ((تـقـدیـر)) همان اندازه گیرى و تعیین برنامه هاى حرکت به سوى اهدافى است که موجودات به خاطر آن آفریده شده اند.

و منظور از ((هدایت )) همان هدایت تکوینى است که به صورت انگیزه ها وقوانینى بر هر موجودى حاکم ساخته ـ اعم از انگیزه هاى درونى و برونى.

فـى المثل از یکسو پستان مادر و شیر آن را براى تغذیه طفل آفریده و به مادرعاطفه شدید مادرى داده و از سـوى دیـگـر در طـفـل انـگیزه اى آفریده که او را به سوى پستان مادر مى کشاند, و این آمادگى و جاذبه دوجانبه در مسیر هدف , در همه موجودات دیده مى شود.

الـبـته در مورد انسان غیر از برنامه هدایت تکوینى , هدایت دیگرى وجوددارد که از طریق وحى و ارسـال انبیا صورت مى گیرد, و هدایت تشریعى نام دارد, وجالب این که هدایت تشریعى انسان نیز در تمام زمینه ها مکمل هدایت تکوینى اوست .(آیـه )ـ در مرحله بعد اشاره به گیاهان و مخصوصا مواد غذائى چهارپایان کرده , مى افزاید: ((و آن کسى که چراگاه را به وجود آورد)) واز دل زمین بیرون فرستاد (والذى اخرج المرعى)

(آیه )ـ و بعد مى افزاید: ((سپس آن را خشک و تیره قرار داد)) )فجعله غثااحوى ).

((غـثـا احـوى )) (گیاهان خشکیده تیره رنگ ) هم بازگوکننده فناى دنیاست و هم منافع زیادى دربردارد هم غذاى مناسبى است براى زمستان حیوانات , و هم وسیله اى است براى سوخت و سوز انسان , و هم کود مناسبى براى زمینها.(آیه )ـ در آیات گذشته سخن از ربوبیت و ((توحید)) پروردگار بود و به دنبال آن در اینجا سخن از قرآن و ((نبوت )) پیامبر(ص ) است , در آیات گذشته سخن از((هدایت عمومى )) موجودات بود, و در ایـنـجـا سـخـن از ((هدایت نوع انسان )) است , وبالاخره در آیات گذشته تسبیح پروردگار ((على اعلى )) آمده بود, و در اینجا از قرآن که بیانگر این تسبیح است سخن به میان مى آورد.

مى فرماید: ((ما به زودى (قرآن را) بر تو مى خوانیم و هرگز فراموش نخواهى کرد)) (سنقرئک فلا تنسى )بنابراین ;هنگام نزول وحى عجله مکن , و هرگز نگران فراموش کردن آیات الهى مباش , آن کس که این آیات بزرگ را براى هدایت انسانها بر تو فرستاده , هم اوحافظ و نگاهبان آنهاست .

در جـاى دیگر مى فرماید: ((براى خواندن قرآن پیش از آنکه وحى آن بر توتمام شود عجله مکن , و بگو: پروردگارا! علم مرا افزون کن )) (طه /114).

(آیه )ـ سپس براى اثبات قدرت خداوند و این که هر خیر و برکتى است ازناحیه اوست , مى افزاید: تو چـیـزى از آیـات الـهـى را فـرامـوش نـمى کنى ((مگر آنچه راخدا بخواهد که او آشکار و پنهان را مى داند)) (الا مـاشااللّه انه یعلم الجهر ومـایخفى )مـفهوم این تعبیر آن نیست که پیامبر(ص ) چیزى از آیات الهى از فراموش مى کند بلکه هدف بیان این حقیقت است که موهبت حفظ آیات الهى را سوى خداست , و لذا هر لحظه بخواهد مى تواند آن را از پیامبرش بگیرد.و ایـن یـکـى از مـعـجـزات پیغمبراسلام (ص ) است که آیات و سوره هاى طولانى را با یکبار تلاوت جبرئیل به خاطر مى سپرد, و همیشه به خاطر داشت , و چیزى رافراموش نمى کرد.

(آیه )ـ سپس پیامبر(ص ) را دلدارى داده , مى افزاید: ((و ما تو را براى هرکار خیر آماده مى کنیم )) (ونیسرک للیسرى ).و بـه تعبیر دیگر هدف بیان این حقیقت است که در راهى که تو در پیش دارى مشکلات و سختیها فـراوان است , هم در راه گرفتن وحى و حفظ آن , و هم در تبلیغ *رسالت و اداى آن , و هم در انجام کارهاى خیر و عمل به آن ما در تمام این امور(دریافت وحى و ابلاغ و نشر و تعلیم و عمل کردن به آن ) به تو یارى مى دهیم ومشکلات را بر تو آسان مى سازیم .(آیه )ـ بعد از بیان موهبت وحى آسمانى به پیغمبراکرم (ص ), و وعده توفیق و تسهیل امور براى او, بـه ذکر مهمترین وظیفه او پرداخته , مى فرماید: ((پس تذکر ده اگر تذکر مفید باشد)) (فذکر ان نفعت الذکرى ).

مـنـظـور این است که تذکر به هر حال سودمند است , و افرادى که به هیچ وجه از آن منتفع نشوند کمند, به علاوه حداقل موجب اتمام حجت بر منکران مى شود که این خود منفعت بزرگى است .

و لذا پیغمبراکرم (ص ) براى تبلیغات و تذکرات خود هیچ قید و شرطى قائل نبود و همگان را وعظ مى کرد و انذار مى نمود.(آیه )ـ سپس به عکس العمل مردم در برابر تذکر, وعظ و انذار پرداخته , وآنها را به دو گروه تقسیم مـى کند, مى فرماید: ((و به زودى کسى که از خدا مى ترسد (واحساس مسؤولیت مى کند) متذکر مى شود)) (سیذکر من یخشى ).آرى ! تا روح ((خشیت )) و ترس و یا به تعبیر دیگر روح ((حق طلبى )) و((حق جوئى )) که مرتبه اى از تـقـواسـت در انسان وجود نداشته باشد از مواعظ الهى وتذکرات پیامبران نفعى نمى برد, لذا در آغاز سوره بقره قرآن را مایه هدایت براى پرهیزگاران شمرده مى گوید: هدى للمتقین .

(آیـه )ـ و در ایـن آیـه بـه گـروه دوم پـرداخـتـه , مـى افزاید: ((اما بدبخت ترین افراد از آن دورى مى گزیند)) (ویتجنبها الا شقى )

(آیه )ـ در این آیه سرنوشت گروه اخیر را چنین بیان مى کند((همان کسى که در آتش بزرگ وارد مى شود)) (الذى یصلى النار الکبرى )

(آیـه )ـ ((سپس در آن آتش (براى همیشه مى ماند) نه مى میرد, و نه زنده مى شود))! (ثم لا یموت فیها ولا یحیى ).یـعـنـى ;Š نه مى میرد که آسوده گردد, و نه حالتى را که در آن است مى توان زندگى نام نهاد, بلکه دائما در میان مرگ و زندگى دست و پا مى زند, و این بدترین بلا ومصیبت براى آنهاست.

تـوصـیـف آتـش جـهـنم به ((کبرى )) در مقابل آتش ((صغرى )) یعنى آتشهاى این دنیا مى باشد, هـمـان گـونه که در حدیثى آمده که امام صادق (ع ) فرمود: ((این آتش شماجزئى از هفتاد جز از آتش دوزخ است , که هفتاد مرتبه با آب خاموش شده , بازشعله ور گردیده و اگر چنین نبود هیچ انسانى قدرت تحمل آن را نداشت ونمى توانست در کنار آن


دانلود با لینک مستقیم


سوره اعلى

مقاله درباره تفسیر سوره کوثر

اختصاصی از یاری فایل مقاله درباره تفسیر سوره کوثر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره تفسیر سوره کوثر


مقاله درباره تفسیر سوره کوثر

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:9

تفسیر سوره کوثر

نام سوره کوثر است بر وزن فوعل که صیغه ی مبالغه است ازماده کثرت . و اینجابه معنی فراوانی است مطلق فراوانی ؛یعنی کثرت در هر چیزی را شامل می شود و به قرینه ی آیات بعدی ، اشاره به کثرت در خیر می باشد . کثرت در هرچیزی که انسان طالبش است و به آن نیازمند است . طبیعت انسان را خداوند طوری خلق کرده است ؛ که زیادت طلبی یکی از ویژگی های شخصیتی اوست .منتهی باید تعدیل شود و به تعادل برسد . مال زیاد می خواهد ، بالاترین مقام می خواهد ، طولانی ترین عمر را می خواهد و نهایتا" انسان می خواهد نمیرد این معنای سوره است .این سوره یک سوره مکی است ، لذا محور سوره هم مشخص است که اصلاح بینش است وقتی که کسی می خواهد خداوند را بندگی کند و دیگران را به بندگی دعوت کند ، می بایست احساس ضعف و کمبود نکند و گرنه در دعوتش موفق نخواهد شد و این نکته بسیار مهم می باشد .باید اهل کوثر بود و به کم قانع نشد .بایستی قادر و مقتدر باشی ؛ چون خدای تو قادر و مقتدر می باشد . بایستس نچنان از هز حیث قوت بگیری و دارای همت بلند شوی که در هرمیدانی حق انتخاب را از ان خود سازی . مجال ندهی که دیگران تو را انتخاب کنند . بلکه تو انتخاب کردن کار انسان های مقتدر است ، کار انسان های توانا است . اگر انسان از لحاظ علمی معلوماتش بالا باشد ، چه در زمینه علوم تجربی و چه در زمینه های دیگر ، حرف اول را می زند و مسلمانان نباید همیشه گیرنده و ریز خوار باشند بلکه باید از هر حیث بخشنده و قوی باشند و ما این استعداد را داریم اصلاح بینش خود مبنی براین که تا انسان خود را اهل کوثر نسازد و در راستای حرکت نکند که خداوند کوثر را از آن او بگرداند ،نمی تواند بندگی کوفقی را داشتته باشد .

 

مفردات سوره :

اعطینا : از عطا به معنای مطلق بخشش است . بخششی که اگر از طرف خداوند باشد طبیعتا" بخششی بی منت است . و اگر از جانب غیر خدا باشد ، می تواند بی منت باشد و یا با منت باشد  .لذا اگر این بخشش از طرف خداوند باشد در انسان تحول مثبت ایجاد می کند و اگر دهنده غیر خدا باشد ، ما هر لحظه باید منتظر تحقیر باشیم ، یا منتظر باشیم که پشیمان شود و آن را از ما پس بگیرد . تنها دهنده ایکه خیال ما راحت کرده است و هر چه را که به ما داده است از ما نمی گیرد،خداوند است . و عجیب است که کمترین تشکر را هم انسان از خداوند دارد . بیشترین تشکر را در رابطه با کسانی دارد که کمترن ها را می دهند و منتظر بیشترین تشکرها  هستند . و وقتی که اعطا شد دو تا مفعول می خواهد که یکی کاف است ، که مفعول اول است ، و دیگری کوثر است که مفعول دوم آن می باشد . 

کوثر: 

همچنان که در معنای نام سوره گفتیم به معنای مبالغه است اینجا خیر فراوان است .چون چیزی راکه خداوند معطی آن باشد شر نیست . چیزی را که خداوند دهنده ی آن می باشد ، خیر است ، چه مادی و چه غیر مادی . و ما نیازمند این خیرها هستیم ، احساس خود کم بینی نکنیم ، فکر نکنیم چیزی نداریم ، خیلی چیزها را خداوند به ما داده است و البته بعضی چیزها را هم برای ما محدود کرده است و به نداده است . حالا خیلی ها ممکن است از وضعیت اقتصادیشان راضی نباشند می خواهند که خداوند مرتب به صورت وافر بر آنها  ببارند . اما اگر دنیا را باهمه ی امکاناتش به کسی داد معنی اش این نیست که آن فرد در نزد خداوند خیلی مکرم است و اگر دنیا را به کسی نداد و یا کم داد معنی اش این نیست که آن فرد در نزد خداوند بی ارزش است . این تعبیر را خداوند در سوره ی فجر دارد که انشاءالله در آن سوره توضیح بیشتری خواهیم داد. بلکه همه یاینها ابتلاء و آزمایش می باشد . زرا اگر خداوند  یکک سری امکانات را به من داد یعنی من را اکرام کرده است و اگر یک سری امکانات را به من نداد یعنی خداوند به من اهانت کرده استدر حالی که اصلا" اینطوری نیست و نکته جالبی که در حدیث است و پیامبر اشاره می کند این است که : خداوند دنیا را هم به دوستانش و هم به دشمنانش میدهد اما دین را فقط به دوستانش میدهد و به دشمنانش نمی دهد .

وانحر: از ماده ای نحر است به معنی گلو گاه و اینجا گلوی شتر را می گویند . اگر دقت کرده باشید و یا شنیده باشید برای سر بریدن شتر ، نمی توان شتر را مستقیما" سر برید . برای همین ابتدا شتر را نحر می کنند یعنی نیزه هایی را به گردنش می زنند و بعد از اینکه بدنش سست شد به زمین می افتد و سپس گردنش را می بند . به این عمل نحر گفته می شود . که بعدا" به معنی قربانی آمده است .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تفسیر سوره کوثر

سوره یوسف

اختصاصی از یاری فایل سوره یوسف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

سوره یوسف

( اطلاعات پایه‌ای

نام سوره: یوسف

معنای نام سوره: نام پیامبری است.

نام دیگر سوره: احسن القصص

شماره رسمی: 12

تعداد آیات: 111

تعداد کلمات: 1766

تعداد حروف: 1766

ترتیب نزول: مکی 53

سال نزول: 12- سنه تحلیه

سوره نازله قبلی: هود

سوره نازله بعدی: حجر

محدوده جزء: 12 و 13

نام محتوایی: نبوتی

محتوای ابتدای سوره: صفات قرآن و داستان حضرت یوسف

محتوای انتهای سوره: ایمان نیاوردن مشرکان و هدایت مؤمنان و بیان مقاصد داستان گویی در قرآن

نام طبقه بندی گروهی: ثلاثین، مئین، مقطعات، بساتین قرآن.

( ویژگی‌های سوره

( سوره یوسف از نظر تعداد آیات در سوره‌های ثلاثین، مئین قرار دارد.

( این سوره از سری مقطعات و از جنس سه حرفی و از نوع «الر» است.

( بعلت وجود «الر» در ابتدای سوره، سوره یوسف از بساتین قرآن است.

( شاخص نبوتی یوسف در سوره یوسف از همه سور قرآن بالاتر است. پس نام مناسبی برای سوره است. (شاخص نبوتی یوسف 1/42%). سوره یوسف «احسن القصص» است. چون در آن از حاسد و محسود، مالک و مملوک، شاهد و مشهود، عاشق و معشوق، زندان و رهایی، حاصلخیزی و خشکسالی مطالبی آمده است.

( تنها سوره‌ای است که بدین شیوه و یکپارچه به داستان سرایی درباره یک پیامبر نازل شده است.

( ارتباط سوره یوسف و رعد:

در 10 آیه آخر سوره یوسف نتیجه‌گیری از داستان حضرت یوسف ناظر به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که اکثریت مردم ایمان نمی‌آورند و در اولین آیه سوره رعد نیز خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر عدم اکثریت مردم علیرغم آیات کتاب و آنچه بر آن حضرت نازل شده تاکید می‌نماید.

( حکمت عدم تکرار قصه حضرت یوسف:

1- در این قصه شیفته شدن زنان به حضرت بیان شده است و حال یک زن و زنانی که از جهت زیباترین مردم به فتنه افتادند مناسب شد که بخاطر پوشیدن و مستور نمودن آن تکرار نگردد.

2- این قصه پیدایش گشایش پس از سختی اختصاص یافته بر خلاف قصه‌های دیگر که عاقبت آنها به محنت می‌انجامد.

3- آوردن قصه یوسف در یک سیاق نشانه عجز و ناتوانی عربهاست.

4- گفته‌اند که این قصه به خاطر درخواست صحابه نازل شده است و به صورت تمام و مبسوط نازل گشته است.

5- حکمت تکرار قصه پیامبران این است که برساند تکذیب کنندگان آنان هلاک می‌شوند و نیاز به آن مایه تکرار گردیده ولی در قصه یوسف این مطلب مقصود نبوده است.

( کلمات سوره

( کلمه یوسف 25 بار در این سوره آمده است (از 27 مورد موجود در کل قرآن).

( آیه 11 کلمه لا تامنا، حرف نون طبق قاعده اشمام خوانده می‌شود.

( کلمات کلیدی سوره: بضاعه، بعیر، بقرات، جب، اجمعوا، جهاز، حرن، حاش، دبر، ذئب، اذهبوا، راتی، رحل، ردت، راودت، رادنت، سیجن، سرق، سیمان، سنبلات، صاحبی، عجاف، عزیز، معاذ، عیر، غیابه، قد، قطعن، قمیص، فلن، نسوه، موبق و عائ، یابسات.

( پرکاربردترین یوسف نفس با برخی ضمائر: نفسه آیات، 23، 30، 32، 51، 77 نفسی آیات 26، 53، 54 انفس آیات 18، 83 و نفس آیات 68، 53 آمده است که در قرآن مقام اول را داراست.

( در این سوره کلمه مراوده (7 از 9 بار) در این سوره آمده است که اشاره به تدابیر و ترفندهای زنانه دارد و قصد از تکرار این کلمه تذکر لغزشگاههای نفس انسان در موضع غرایز جنسی می‌باشد که در آیات 23، 26، 30، 32، 51، 61 آمده است که مقام اول را در قرآن دارد.

( حفظ 6 بار در این سوره آمده است که منظور حفاظت انسان در برابر خطرات است از جمله خطر تحریکات شیطان در زمینه غرایز جنسی است که در آیات 12، 55، 53، 64، 65، 81 آمده است.

( احسان به صورت محسنین 33: 5 در آیات 22، 36، 56، 78، 90 و احسن 9: 2 در آیات 23 و 100 آمده است که بیشترین کاربرد را در قرآن در سوره یوسف دارد.

( صدق 3 بار در این سوره آمده است و بعد از بقره که 4 بار تکرار شده است مقام دوم را در قرآن دارد. صدق و احسان از صفات حضرت یوسف بوده‌اند.

( کلمات ملک 5 بار از 11 بار در کل قرآن، سجن 9 ^ 12، باب 3 ^ 10، ابواب 2 ^ 10، تاویل 8 ^ 12، رویا 4 ^ 7، احلام 3 ^ 3، کیل 6 ^ 10، یاس 4 ^ 13، احادیث 3 ^ 5، غیر 3 ^ 3 کاربرد زیادی در این سوره دارند.

( کید 9 بار در این سوره آمده که مقام اول در قرآن است. به معنای گرفتار کردن دشمن یا رقیب با طرح و برنامه قبلی است. که در آیه 5 به معنای کید برادران یوسف و در آیات 28، 33، 24، 50، 52 به معنای کید زنانه و در آیه 76 کید الهی است.

( نامهای نیکوی الهی در این سوره الله 44 مرتبه، سمیع العلیم و الرحمن الرحیم 2 مرتبه، فاطر و علیم حکیم 2 مرتبه، غفور رحیم 2 مرتبه، واحد القهار و رب 12 مرتبه، مستعان و علیم 4 مرتبه، خیر حافظا و وکیل و خیر الحاکمین هر کدام یک بار آمده است.

( آیات سوره

( به استثنای 3 آیه اول و 10 آیه آخر این سوره تماماً مربوط به داستان حضرت یوسف علیه السلام است.

( 98 آیه این سوره مربوط به داستان پیامبران است (یوسف 98 آیه).

( یوسف: 4- .... رایتهم لی ساجیدن غیر عاقل همانند عاقل بکار رفته است (به علت تناسب آیات).


دانلود با لینک مستقیم


سوره یوسف