دانلود پروپوزال رشته روانشناسی بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین بافرمت ورد وقابل ویرایش در 26صفحه
پروپوزال رشته روانشناسی بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین
دانلود پروپوزال رشته روانشناسی بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین بافرمت ورد وقابل ویرایش در 26صفحه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
راههای رسیدن به بهداشت روانی در تشکیل خانواده
.مقدمه
نقش خانواده در تامین بهداشت روانی فرزندان بسیار روشن می باشد در اهمیت آن همین قدر بس است که توجه کنیم که انحطاط هر قومیتی تا حدود زیادی به خانواده بر می گردد و آغاز هر حرکتی را باید در آن جستجو کرد و به خاطر همین است که اسلام به حفظ خانواده و تحکیم آن اهمیت می دهد . در عصر معاصر قدرت هر ملت تابع مغز های متفکر ( بالاخص متعهدین و متخصصین ) آن ملت است . بدیهی است که شرط اصلی موفقیت آنها برخورداری از سلامت روان می باشد . در نظام خانواده اجزاء مهم عبارت است از رابطه مادر با خود و با پدر، و رابطه ی پدر با خود و با مادر. چگونگی این روابط کیفیت خانواده را مشخص می سازد. خانواده مانند هر نظام اجتماعی نیازهای دارد . از جمله این نیازها عبارت اند از : احساس ارزشمندی ، احساس امنیت فیزیکی ، احساس صمیمیت و به هم وابستگی ، احساس مسئولیت ، نیاز به انگیزه ، نیاز به شادی ، نیاز به تأیید و تصدیق و بالاخره نیازهای روحی و معنوی . خانواده همچنین به پدر و مادری احتیاج دارد که به برقراری یک رابطه سالم باهم متعهد باشند و آن قدر احساس امنیت کنند که بتوانند فرزندان خود را به دور از آلودگی ها پرورش دهندوبهداشت روانی فرزندان خود را تامین نمایند.
چکیده
هدف اصلی بهداشت روانی پیشگیری است و این منظور بوسیله ایجاد محیط فردی و اجتماعی مناسب حاصل می شود و این مسئولیت در آغاز برعهده خانواده می باشد و در این تحقیق برآنیم که نقش خانواده و تاثیر مثبت آن را در راه رسیدن به بهداشت روانی بررسی نماییم در ابتدا به بررسی تعریف بهداشت روانی و بیان اصول آن پرداخته می شود و اینکه بهداشت روانی در ایجاد ثبات و تحکیم در خانواده نقش دارد و افراد خانواده باید با مهارتهای سالم زندگی آشنا باشند و اینکه یک خانواده سالم بتواند از بهداشت روانی خوبی بهره مند گردددر انتخاب و ازدواج توجه کافی نماید و والدین می توانند با ابراز محبت به فرزندان ،عزت نفس و با احترام به شخصیت آنان از طریق انتخاب نام مناسب – نداشتن توقع بیش از توان – عدم سرزنش و تحقیر و رعایت عدالت باعث ایجاد و تامین بهداشت روانی فرزندان خود شوند.
فصل اولضرورت و اهمیت تحقیق خانواده به عنوان اولین کانون اجتماعی نقش حساس و غیر قابل انکار در تعلیم و تربیت افراد جامعه دارند و خانواده یک کارخانه ی انسان سازی است و چنانچه وظایف خود را خوب انجام دهد ،فرزندان به سعادت دست می یابند .علت انجام این تحقیق بررسی نقش خانواده در راههای رسیدن به بهداشت روانی می باشد تا بررسی شود که تاثیر خانواده بر رشد و تحول خصوصیات روانی کودک آنقدر عمیق است که تا پایان عمر فراموش نشدنی است
.هدف کلی 1- راههای رسیدن به بهداشت روانی در تشکیل خانوادههدف جزئی 1- آشنایی با تعریف بهداشت روانی2- آشنایی با اصول بهداشت روانی3- آشنایی با بهداشت روانی در نظام و ثبات خانواده4- آشنایی با شیوه های ارتباطی موجود در خانواده و تاثیر آن در بهداشت روانی 5- آشنایی با ازدواج و تاثیر آن در تامین بهداشت روانی 6- آشنایی با اقتصاد خانواده و نقش آن در بهداشت روانی 7- آشنایی با مهارتهای زندگی اعضای خانواده و نقش آن در بهداشت روانی8- آشنایی با راههای تامین بهداشت روانی
سوالات تحقیق1- بهداشت روانی چیست؟2- اصول بهداشت روانی چیست ؟3- تاثیر بهداشت روانی در نظام و ثبات خانواده چیست ؟4- آیا ارتباطی بین اقتصاد ،شیوه های ارتباطی اعضای خانواده و ازدواج در تامین بهداشت روانی وجود دارد؟5- از چه راههای می توان به بهداشت روانی در خانواده دست یافت ؟با توجه به ماهیت موضوع تحقیق ، اهداف و سوالات روش تحقیق ، روش کتابخانه ای می باشد.
فصل دومپیشینه تحقیق :سوابق مطالعاتی و تحقیقاتی در ارتباط با موضوع پژوهش نقش موثر و مهمی را در هدایت و سامان دهی یک پژوهش دارد. با تلاشهای گسترده ای که برای جستجو منابع در کتابخانه های آموزشگاهی و دانشگاهی ،کتابخانه -های عمومی و سایتهای اینترنتی به عمل آورده ام که نتیجه این جستجوها به اختصار ارائه می گردد.تمام روانشناسان معتقدند که در تامین بهداشت روانی محیط و وراثت تاثیر دارد و در دوران کودکی ، نوجوانی ، جوانی ، بزرگسالی و پیری بهداشت روانی تحت تاثیر عواملی قرار می گیرد که خانواده نقش مهمی را برعهده دارد .جامعه شناسان نیز بر نقش خانواده کاملا واقف هستند چنانچه «ساموئل کینگ » می گوید: منبع تربیت به زحمت از دایره خانواده تجاوز می کند یا «نرمان مان» مهمترین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
بهداشت روانی و هنجاریابی آزمون بینائی حرکتی بندرگشتالت
نــوشــتـه : بهروز ترکزاد
چکیده
بعد مثبتی از بهداشت روانی که درتعریف WHO از سلامت بیان شده ، دربرگیرنده مورد زیر است :
»بهداشت روانی یک حالت کاملی از خوب بودن فیزیکی ، ذهنی و اجتماعی است و تنها فقدان اختلال یا بیماری نیست . این مطلب مورد تأیید191 عضو WHO می باشد .«
با توجه به تعریفی که سازمان بهداشت جهانی از سلامت روانی داشته است ،توجه به سلامت فیزیکی، اجتماعی، روانی از مهمترین شاخصهای بهداشت روانی است. ازطرفی عمده ترین توجه مراکز سلامت روانی و جسمی برروی پیشگیری بوده و هست .
همانطور که می دانیم ایجاد یک الگوی شخصیت سالم یا مرضی در طی سالهای زندگی فرد بویژه در دوران کودکی از جایگاه ویژه ای برخوردار است . از اینرو توجه به این دوره ، شناخت استعدادها ، توانائیها ، مشکلات و ناسازگاریهای رفتاری ، شناختی ، تحصیلی ، حسی وحرکتی ، می تواند پایه ای برای بهینه سازی سلامت روانی یک جامعه محسوب شود ، لذا وجود ابزارهایی برای اندازه گیری توانمندیهائی که یک کودک سالم بایستی از ان بهره مند باشد ، می تواند در بحث بهداشت روانی به عنوان موضوع اساسی مطرح شود . ساخت آزمونهایی در زمینه اندازه گیری توانمندیهای سازگاری ، توانایی برقراری ارتباط با دیگران،تحمل فشارهای روانی و هر آنچه لازمه موفقیت وسلامتی کودک است ، اهمیت دارد .
یکی از آزمونهایی که قابلیت اندازه گیری و سنجش احساس و ادراک صحیح ، تشخیص هوشی ، پیش بینی پیشرفت تحصیلی ، ارزیابی مشکلات عاطفی ، شناختی وآسیبهای مغزی احتمالی را دارد، آزمون بینائی ـ حرکتی بندرگشتالت می باشد .از اینرو با توجه به قابلیتهای این آزمون از یک طرف ،کمبود ایزارهای لازم و نیاز جامعه به ابزاری مناسب با فرهنگ ایرانی برای بررسی و اندازه گیری توانائیهای مربوط به سنین 6 تا 11 سال از طرف دیگر ، پژوهشگر را برآن داشت این آزمون را برای کودکان سنین 5/5 تا 11 سال شهر اصفهان هنجاریابی نماید تا بدینوسیله آزمونی قابل اعتماد ، در دسترس پژوهشگران ، متخصصین تعلیم وتربیت کودک و همچنین متخصصین بالینی قرار دهد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
مقدمه:
بیان مسئله
یکی از مشکلات و معضلات بزرگ جهان درعصرحاضربه ویژه قرن اخیروجود انحرافات اجتماعی ،بزهکاری،جرم وجنایت،اشاعه فحشاء ومنکرات ،موادمخدر،سرقت قتل کلاه برداری و ده هاگناه کبیره دیگراست که نسل جوان را نیزگرفتارنموده وزندگی خانوادگی را شدیداٌ دچار نگرانی،دلهره و اضطراب نموده است ، امنیت اجتماعی رابرهم زده و زندگی را شدیداٌ تلخ و ناگوارنموده است. انحرافات اجتماعی همچون خرمن آتشی بر پاشده وتر وخشک، زن ومرد،با سواد تیز هوش وساده لوح را درکام خود گرفته خاکستروجودشان را به باد فنامی دهد منظور از انحرافات اجتماعی کارهای خلاف قانون عرف وشرح مقدس است که عقلای هرقوم و ملتی هم برآن صحّه نگذاشته و خلاف بودن آن را تاٌیید می نمایند.متاٌسفانه آمار چنین جنایاتی در سطح جهان چه کشورهای اروپایی و چه شرق آسیا و چه کشورهای اسلامی از جمله کشورعزیزما بسیار بالا بوده دختران ،پسران،جوانان و نوجوانان عزیز ما را گرفتار ساخته وهر روز شاهد فرارآنها از خانه و خانواده بوده در کوچه و خیابان و مناطق آلودۀ شهرها ولگرد وآواره ساخته و چه بسا آنها را طمعه مردان و زنان خطرناک فاسدو منحرف نموده است. راستی زندگی سالم ودورازهرتباهی وفساد چه مشکلی ایجاد می کندکه عده زیادی آن را رها نموده و دریک زندگی پست که نام آن را زندگی نمی توان نهاد فرورفته منجلابی ازتعفّن، فساد و تباهی را برای خودبوجود آورده اند.نور و روشنایی را با همۀ زیبایی هایش ترک نموده و تاریکی و ظلمت را با همه سختیهایش انتخاب نموده اند.آیابه راستی جوانان ما از نظر هوش و استعداد عقب مانده وکودنند که فرق خوبی و بدی،زشتی و زیبایی، معرف ومنکر را ندانند. آیا آنها خواهان یک زندگی آرام با عزّت وسعادتمندانه نیستند آیا آنها سختی را که وعده شیطان است برراحتی که وعده خداوند رحمان است ترجیح می دهند.آیا آنها راحتی رابه دنبال کارهای خلاف جرم و جنایت جستجو می کنند.آیا زندگی سالم و دوراز هرانحراف و کجروی واقعاٌ سخت و بدست نیامدنی است که آن را درجای دیگر جستجو می نمایند. ؟آیا والدین گرامی به سرنوشت فرزندان خود حساس نبوده و به آن اهمیتی نمی دهند آیا بزرگان ما نسل جوان و نوجوان را رها نموده و بدون هیچگونه راهنمایی و تعهدی آنها را به تندباد حوادث روزگار سپرسپرده اند.آیا مسئولین قدرتمندان،توانگران وآنان که دارای امکانات و مکنتی هستند نسبت به تاٌمین زندگی سالم، مرفه و خوشبختی فرزندان این مرز و بوم وملت خود تعهدو مسئولیتی ندارند، آیا جوانان تنها راه مبارزۀ منفی را در ارتکاب جرم و جنایت و برهم زدن نظم و انظباط اجتماع می دانند آیا راه بهتری به ذهن آنها خطور نمی کند این سوٌالها و صدها سوال دیگراز این قبیل که مبتلا به جامع ما و جوامع دیگر است ذهن همه خانواده ها را به خود مشغول ساخته و در رابطه با پاسخ این سوالات کتابها و مقالات نوشته شده سمینارهایی تشکیل شده و همچنان سال به سال نه تنها از آمار جرم و جنایت کاسته نشده است بلکه سیل آسا و روز افزون آمار آن بالا رفته حرث و نسل را به تباهی کشیده است آرامش ، سعادت و امنیت را از جامعه و خانواده ها سلب نموده است. بدهی است چنان چه به طرحی نو، جامع،برنامه ریزی شده و دقیق نیندیشیم و به فکر چاره و رفع علل انحرافات نباشیم عنقریب طومار زندگی بشر در سیل حوادث تلخ و ناگوار مشکلات جامعه در هم پیچیده شده و راه نجات و رهایی از آن به سادگی امکان پذیر نخواهد بود.
بیماریهای روانی :
بیماری های روانی بسیار گسترده و متنوع هستند .در حدود400 نوع بیماری یا اختلال روانی وجود دارد.بیماری روانی به این معنا است که روش های متعارف رفتاریا ذهنیات از حدقابل قبولی خارج شده باشد. گاهی اوقات این اختلالات بر اثر مسائل و مشکلات جسمی به وجود می آید یعنی ضایعه قابل مشاهده ای در دستگاه عصبی مرکزی وجود داردو به نظر می رسد در بیماری های روانی بیش از هر بیماری دیگر ما با هنجارها سرو کار داریم. هنجارها ی رفتاری فردی و حتی اجتماعی و تضادی که ممکن است یک فرد با این هنجار ها داشته باشد؟بله آنچه که ما باآن رو به رو هستیم تعریف بهنجاری ونابهمجاری است.یعنی ببینیم که چه فردی از نظر روانی بهنجار است و چه فردی نابهنجار است که ما به او بیمار روانی می گوییم.بهنجاری را می توان به دو صورت تعریف کرد. یکی از آنها بهنجاری آرمانی است. یعنی طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت تندرستی به این مفهوم است فرد از نظر جسمی، روانی و اجتماعی سالم باشد،اما اینک یک تعریف آمان گرایانه است که باواقعیات موجود در جهان پیرامون ما وفق نمی کند.
نوع دیگر بهنجاری عبارت است از بهنجاری آماری یعنی ما ببینیم که درمیان اکثریت مردم چه چیزی شایع است و چه کسانی خارج از این گروه اکثریت قرار دارند.این روش واقع گرایانه تری است که می توانیم به وسیله آن حدود رفتارها و واقعیات طبیعی یا بیمارگونه را مشخص کنیم. مسئله دیگرماهیت و وجهه عمومی بیماری های روانی است.معمولاٌ افراد به سختی قبول می کنندکه دچار نوعی اختلال یا بیماری روانی هستندو معمولاٌ ازپذیرش این امر امتناع می ورزند.شاید دلیل این امرغیر از خصوصیات فرهنگی جامعه نبود تعریفی از نشانه های این نوع بیماری باشدتا فردا بداندچه زمانی است به روانپزشک مراجعه کند بیماری های روانی از جمله بیماری های پنهان محسوب می شوند. وقتی فرد می بیند که خوب غذا می خورد وخوب راه می رودو سالم است دلیلی نمی بیند خود رابیمار تلقی کند. انواعی از افسوردگی ها از این نوع بیماری های پنهان محسوب می شوند. ضمن این که بسیاری از افراد اساساٌ نمی خواهند قبول کنند که علی رغم ظاهر سالمشان ممکن است اختلالاتی در روان آن ها وجود داشته باشد که خوشبختانه طی سال های اخیر این طلسم با ارتقای آگاهی عمومی جامعه شکسته شده و افراد به این بخش از سلامت خودشان هم توجه می کنند.
در مورد اختلالات روانی نه فقط عوامل ژنتیکی بلکه عوامل تربیتی هم نقش دارند. جدایی های ناخواسته و زود هنگام کودک از مادر می تواند زمینه سازآسیب های روانی در او باشد به همین دلیل توصیه می کنیم که اگردادگاه خانواده ای حکم طلاق داد باید توجه کند که بچه باید پیش مادر زندگی کند. درغیر این صورت لطمات جبران ناپذیری به سلامت او وارد خواهد شد.از طرف دیگر کاستن از استرس از عوامل کاهنده بیماری های روانی است هرآنچه که دولتمردان برای برقراری رفاه عمومی،تهسیلات اجتماعی و امکانات ورزشی و هنری انجام بدهند به صورت کاهش اختلالات روانی در جامعه نتایج خود رابه بار خواهد آورد. در خانواده عوامل رفتاری و تربیتی قابل ذکری برای پیشگیری ازاین اختلالات وجود دارد. در خانواده هم یک ازدواج مناسب که به خوبی انجام گرفته باشد ودر آن پدر و مادر بایکدیگر همواره با احترام و محبت و عاطفه رفتار کنند.احساس عدم امنیت مجال بروز پیدا نمی کند. نا امنی های دوران کودکی در اثر برخوردهای پدر ومادر ازعوامل درجه یک اختلالات روانی در کودکان به شمار می رود.در مدرسه هم آموزگاران باید محبت واحترام وعدم تبعیض با کودکان برخوردکنند. هرنوع تبعیض موجب احساس شدید تلخ کامی در کودکان می شود وزمینه را برای بروز اختلالات روانی درآن ها ایجاد می کند
اختلالات روانی:
اختلالات روانی را می توانیم به چند گروه عمده تقسیم کنیم کهاولی عبارت است از:روانپریشی یا آنچه که اصطلاح عموم به نام جنون نامیده می شودکه شدیدترین نوع بیماری روانی است. در روانپریشی هااختلال در کارکردهای روانی خیلی شدید است. کارکردهای روانی از قبیل تفکر،عاطفه،توجه،تمرکز، احساس،قضاوت، هوش،بصیرت وخیلی موارد دیگر، روانپریشی ها معمولاٌ همراه باقطع ارتباط با واقعیت است یعنی فرد دریک جهان تصوری زندگی می کند. از نمونه های این قطع ارتباط با واقعیت وجود هذیان وتوهم است. هذیان عبارت است ازتصورات و توهماتی که منطقاٌ قابل قبول نیسشت اما بیماری دلیلی بر ردآنها نمی بیند درحالی که شواهد وعقل سلیم هذیان های او راقبول ندارد. توهم عبارت است از اداراک بدون وجود محرک درعالم واقع مثل شنیدن صداهایی که فقط بیمار می شنودیا مناظری که دیگران آن را نمی بینند معمولاٌ توهمات به خاطرفعال شدن مراکز اداراکی قشر مغز است که بصورت غیر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
شناخت بیماری های روانی
کاربر محترم این مطلب در دو قسمت ارائه می شود.
به طور عادی و معمولی بیماری های روانی ، از مغز که نسبت به سایر اعضاء برتر و مهمتر است ، سرچشمه می گیرد . بیماری روانی نظیر سایر بیماری های متداول مانند بیماری های قلب ، کلیه ، دیابت و غیره است و در پیدایش آن کسی مقصر نیست.
بیماری های روانی درمان پذیرند. با درمان مناسب و شایسته ، بسیاری از بیماران روانی می توانند زندگی عادی داشته باشند.
ممکن است بعضی نکات روی بیماران روانی اثر بگذارد ، پس سعی کنید همواره آگاهی بیشتری در این زمینه کسب نمایید .
علل فراوانی برای بیماری های روانی وجود دارد. از جمله :
- ضربه ی مغزی (Brain Concussion )
- عدم تعادل مواد شیمیایی مغزی
- علل زیستی ، محیطی ، اجتماعی و عوامل اقلیمی
بعضی از بیماران روانی به علت اختلال و ضعف شخصیت، اراده لازم را جهت درمان خود ندارند و احتیاج به راهنمایی و کمک فراوان دارند. افراد مبتلا به بیماری های روانی در صورت عدم اقدام به درمان ، دائم بیمار هستند.
امکان دارد عده ای از بیماران مدت نسبتاً طولانی احتیاج به درمان و ادامه آن داشته باشند، همان طور که بیماری دیابت با مصرف داروهای ضد دیابت درمان می گردد.
گروهی از بیماران ، تندخو و پرخاشگرند که بیشتر قربانی تندخویی خود می گردند تا علل دیگر ؛ ولی با درمان های مناسب و مخصوص ، تندخویی آنها کنترل می شود و تقریباً با افراد دیگر فرقی ندارند.
بیماری های روانی به دیگران سرایت نمی کند ؛ اما می تواند به گونه ای ، دیگران را تحت تأثیر قرار دهد.
افسرده دل افسرده کند انجمنی را در خلوت خویش راه مده همچو منی را
اختلالات روانی می تواند در هر سن و نژاد بروز نماید، و برخوردهای خانوادگی و سوابق بیماری روانی در آن خانواده نیز در به وجود آمدن آن بی اثر نیست.
جهت درک و فهمیدن و آشنا شدن با بیماری های روانی باید بدانید که مغز شما مرکز کنترل بدن شماست و از میلیون ها سلول عصبی تشکیل شده که هر سلول عصبی با هزاران سلول دیگر در ارتباط است. در صورتی که در کار یک سلول اختلال ایجاد گردد می تواند منجر به بیماری های روانی شود.
ناراحتی های عاطفی یا اختلالات خلق و خوی عبارت اند از:
1 - افسردگی ( ( Depression: که بیشتر شامل احساس غمگینی ، بی حوصلگی ، بی یاوری است. فرد مبتلا به افسردگی
- لذت بردن از زندگی برایش دشوار است ؛
- دچار کم خوابی یا پرخوابی است؛
- فاقد انرژی ، تحرک ، و تلاش است؛
- احساس بی ارزشی دارد؛
- امکان دارد درباره مرگ و خودکشی فکر کند، حتی اقدام به خودکشی نماید؛
علل احتمالی: عدم تعادل مواد شیمیایی مغز، ارث، رفتارهای روانی.
2 - شخصیت دو قطبی (Bipolar personality) :
شخص مبتلا دچار تغییرات عاطفی بسیار شدید ( از یک سو افسردگی و از سوی دیگر شادی زیاد) و همچنین دچار دوره هایی از پر انرژی بودن، پر تحرکی ، رفتار خشن ، و افکار درهم است و ... کمتر احتیاج به خواب دارد و ولخرجی زیاد می کند.
3 – اسکیزوفرنیا (Schizophrenia ):
نوعی روان پریشی است با اختلال افکار و رفتار. مبتلایان به اسکیزوفرنیا نمی توانند با دیگران کنار آیند ، قادر به مراقبت از خود و رعایت نظافت و خورد و خوراک خود نیستند. موقع صحبت کردن احساس ندارند. همواره ترس های فراوانی به صور مختلف دارند، توهم بینایی و شنوایی دارند، وسواس های مختلف ، کناره گیری از فعالیت روزانه ی خود، و هذیان (به معنای داشتن عقاید غیر واقعی) دارند.
4 - بیماری های روانی
Mental disorders) معمولی ( عادی ) شامل:- ناراحتی های اضطرابی که به صورت شدید یا به صورت اضطراب و ترس پنهانی خودنمایی می کند.
- اضطراب معمولی (عادی) که شامل تنش و بیقراری است .
- حملات هراس که فرد به طور ناگهانی دچار ترس یا وحشت ، ضربان قلب زیاد ، سرگیجه ، وزوز گوش، عرق کردن و غیره می گردد.
5 - ترس های مرضی:
ترس های شدید از وضعیت و حالات خاص مثلاً ترس از بلندی، فضای بسته و تاریکی و غیره .
اختلالات روانی
مفهوم اختلال روانی مثل بسیاری از مفاهیم در طب و علوم دیگر فاقد تعریف عملی ثابتی که پوشاننده همه موفقیتها باشد بوده است. قابل قبولترین تعریف اختلالهای روانی را به صورت زیر توصیف می کند؛ هر یک از اختلالات روانی به صورت یک سندرم یا الگوی رفتاری یا روانشناختی مهم بالینی تصور شده است که در یک فرد روی میدهد و با ناراحتی (یک علامت دردناک) یا ناتوانی (تخریب در یک یا چند زمینه مهم عملکرد) یا با افزایش قابل ملاحظه خطر مرگ ، درد ، ناراحتی و ناتوانی یا فقدان مهم آزادی ، همراه است.