یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زنان دین گستر در تاریخ اسلام

اختصاصی از یاری فایل زنان دین گستر در تاریخ اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

زنان دین گستر در تاریخ اسلام :

لزوم پرداختن به موضوع زنان (مقدمه)

بى‏شک، یکى از شاخصه هاى نظام‏هاى اجتماعى و فرهنگىِ پیشرفته و به اصطلاح امروز، مدرنیته و توسعه یافته، نگاه آن اجتماع و طرز تلقى او به موضوع زن است، گویى این موضوع مى‏تواند به تنهایى خط کشى باشد براى اندازه گیرى و سنجش مقدار توسعه یافتگى و یا عقب ماندگى؛ به این منظور در اغلب جوامع و فرهنگ‏ها، این موضوع به طور جدّى و غیر قابل مسامحه، مورد توجّه صاحب نظران و اندیشمندان قرار گرفته است. نزاع پرجنجال میان نگرش سنتى و رویکرد مدرنیته و تقسیم جوامع و فرهنگ‏ها به یکى از آن دو، و غلبه سنّت در بعضى جوامع و هیمنه مدرنیته در بعضى دیگر، چیزى نیست که بتوان از آن غفلت نمود.

به چند جهت مى‏توان گفت امروز پرداختن به این موضوع براى ما الزامى است:

جامعه اسلامى، خواسته یا ناخواسته، در معرض بیش‏ترین روبرویى‏ها و تعاملات فرهنگى قرار گرفته؛ از یک سو، روشنفکران به نیت افزایش سرعت توسعه فرهنگى و سیاسى و استفاده از نیرو و توانایى‏هاى بانوان، به حضور بیش از پیش آنان و بر گسترش حجم مطالبات سیاسى و فرهنگى زنان مسلمان دامن مى‏زنند و از سوى دیگر، استکبار جهانى به منظور ایجاد رخنه و راه نفوذ، در صدد ساخت معبر و تونل مناسب و امن در بافت اجتماعى زنان مسلمان و کشاندن آنها به کنش‏هاى غربى و اروپایى، و در نهایت، تضعیف بنیان اعتقادى و زیر ساخت‏هاى مذهبى هستند؛ که برآیند این دو نیرو خواستگاهى جدى براى توجّه به این مسأله شده است و از آنجا که توسعه و تجدّد بدون حضور و نقش زن امکان‏پذیر نیست، و با عنایت به این که جامعه اسلامى به سوى توسعه و تجدد در حرکت است، ناچار به این مقولات به عنوان پیش درآمد باید بپردازد.

اسلام دینى جهانى و جاودان است و عهده دار پاسخگویى به نیازهاى انسان در تمام زمان‏هاست، جمع بین یک دین ثابت و یک اجتماع متغیر ساده نیست، قطعاً از پیچیده گى‏هایى برخوردار است که در گفتار عالمان دینى به آشکار مورد تأکید واقع شده است، پویایى و تجدد آن‏چنان متین و ملایم در آغوش ثبات و دوام اسلام آرمیده، که گویى هیچ‏گونه میان آن‏ها معارضه وجود ندارد، و این نکته ما را دعوت مى‏کند به این که با توجّه به تغییر بسیارى از ساختارها و نهادهاى اجتماعى و ظهور ساخت‏هاى نو و تازه، بار دیگر به مسائل اسلامى بپردازیم و نگاهى متناسب و درخور و در عین حال، هماهنگ با مقتضیات زمان داشته باشیم، استاد مطهرى رحمه الله  انگیزه اولیه خود را در پرداختن به نظام حقوق زن در اسلام چنین بیان مى‏کند :

مقتضیات عصر ما ایجاب مى‏کند که بسیارى از مسائل مجدداً مورد ارزش‏یابى قرار گیرد و به ارزش‏یابیهاى گذشته بسنده نشود. نظام حقوق و تکالیف خانوادگى، از جمله این سلسله مسائل است.» متأسفانه همین نکته اى که شهید مطهرى رحمه ‏الله به نیکى از آن یاد مى‏کند، مورد غفلت بسیارى از دانش آموختگان قرار گرفته و چون گذشته، بر این باورند که اسلام را باید به سبک قدیم، حتى با همان اصطلاحات و با همان فرهنگ واژه گانى عرضه نمود و کوچک‏ترین نوآورى در این زمینه بدعت محسوب مى‏شود. با هزاران تأسف و اندوه مى‏بایست اعتراف کنیم که در جمع عالمان و فرزانگان بر سر موضوع زن و تبیین شخصیّت و حقوق آن و تشریح جایگاه دینى آن اختلاف فاحش و افتراق غیر قابل جمع وجود دارد. در یک نگاه، بى هیچ مسامحه اى زن باید خانه نشین و به دور از مسائل اجتماعى و بى‏سواد و تولید کننده فعال فرزند باشد؛ تا آن جا که یا باید بچه در شکم داشته باشد یا در بغل؛ تا بتواند عبادت خدا را بى‏وقفه انجام دهد و اصلاً خداوند عبادت زن را چنین قرار داده است که زن یا بچه در شکم داشته باشد یا در بغل و اگر بخواهد از امر کناره گیرى کند، محروم از عبادت مى‏شود. در یک نگاه دیگر، بى حضور زن در میدان فعالیّت‏هاى اجتماعى، چرخه کار جامعه بى‏رمق است، و زن است که نشاط و طراوت اجتماع را تأمین و تغذیه میکند. امام خمینى رحمه الله  در این‏باره مى‏فرماید:«

زن باید شجاع باشد. زن باید در مقدّرات اساسى مملکت دخالت بکند، زن آدم ساز است. «زن، مربى جامعه است. از دامن زن انسان‏ها پیدا مى‏شود. مرحله اول مرد و زن صحیح از دامن است. مربى انسان‏ها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت خودش انسان درست مى‏کند و با تربیت صحیح خودش کشور آباد مى‏کند. مبدأ همه سعادت‏ها از دامن زن بلند مى‏شود. زن مبدأ همه سعادت‏ها باید باشد. «زن نقش بزرگى در اجتماع دارد. زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش دهنده ى زنان و مردان ارجمند است. خانم‏ها حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیف‏شان این است.»

اسلام احیاگر حقوق زنان

زمانى که پرده جهل و ظلمت بر سراسر جزیرة‏العرب کشیده شده بود، دختران زنده به گور مى‏شدند؛ اگر هم زنده مى‏ماندند بهره‏ کشى از آنان آزاد بود و به بدترین وجه زندگى را سپرى مى‏کردند. نادر زنان آن روزگار مى‏توانستند خود را از قید و بند جهالت و ظلم رهانیده و مشارکت اجتماعى و اقتصادى و ... را در اجتماع به نمایش بگذارند. افراد معدودى در اجتماع به عنوان یک زن که مظهر عطوفت و مهربانى است و به عنوان موجود داراى اندیشه، آرمان خواه و داراى عملکرد برتر بروز مى‏کردند. آنان به دلیل برجستگى اندیشه، انگشت شمار بودند؛ مانند خدیجه در حیطه امور اقتصادى، خنساء در حیطه ادبیات و شعر؛و دختر اوس بن حارثه در زمینه مسایل اجتماعى. فضل الهى بر آن قرار گرفت که در اجتماعى که کوچک‏ترین توجّهى به زنان ندارد دینى ظهور کند که ارزش زنان را چون مردان قرار داده و تنها، معیار تقوا را اصل بداند.

بعد از ظهور اسلام، زنان مى‏توانستند آزادانه به پیامبر صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله رجوع کرده، مسائل خود را با ایشان در میان بگذارند، با ایشان بیعت کنند و حتى به ایشان اعتراض کنند.

در روایات آمده است که یکى از همسران پیامبر صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله ـ ام سلمه ـ از ایشان پرسید: در قرآن از هجرت و فداکارى مردان بسیار بحث شده، ولى در مورد زنان سخنى از هجرت نشنیده ام. در آن هنگام، آیه 195 سوره آل عمران نازل گردید:

«فَاستَجابَ لَهُم رَبهمُ اَنیّ لا اُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنکُم مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنثی بُعضُکُم مِن بعضٍ فَالذینَ هاجَروُا وَ اُخرِجوُا من دیارِهِم و اُوذُوا فى سُبیلى و قاتَلوا و قُتِلوا لَاُکَفِرَنَّ عَنهم  سَیئاتِهم و لَاُدخِلَنهُم جَناتٍ تَجرى مِن تَحتِهَا الاَنهارُ ثَواباً مِنْ عِندِاللهِ و اللهُ عِندُه حُسْنُ الثواب»

خداوند، درخواست صاحبان اندیشه را پذیرفت و فرمود: من عمل هیچ عمل کننده اى از شما را، خواه زن باشد یا مرد، ضایع نمى‏کنم. شما، همگى همنوع هستید و از جنس یکدیگرید. آنها که در راه خدا هجرت کردند و از خانه هاى خود بیرون شدند و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند، سوگند یاد مى‏کنم که گناهانشان را مى‏بخشم و آنها را در بهشت‏هایى که زیر درختان آن نهرها جارى است وارد مى‏کنم. این پاداشى است از طرف خداوند و بهترین پاداش‏ها نزد خداوند است.

در بعضى روایات نیز آمده است که آیه فوق درباره فواطم یعنى فاطمه زهرا علیهاالسلام و فاطمه دختر زبیر، و ام ایمن و چند تن از مستضعفین نازل شده که پس از هجرت رسول خدا صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله به مدینه آنها هم از مکّه هجرت کردند و خود را به پیامبر اکرم صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله در مدینه رسانیده‏اند.

پایه و منزلت زنان تا بدان حد رفیع گشت که براى رفع تهمت از یک زنِ پاک، آیاتى نازل مى‏شد. آیات معروف به افک در سوره نور، در همین رابطه نازل شده و در شأن نزول آن‏ها آمده است: یکى از همسران پیامبر صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله هنگام بازگشت مسلمین از یک غزوه همراه کاروان بوده است. در یکى از منازل براى قضاى حاجت داخل جنگلى شد و در آنجا طوق روبند) او بر زمین افتاد. او مدتى به دنبال آن مى‏گشت و چون دیر بازگشت کاروان حرکت کرده بود. او توسط صفوان، که به دنبال قافله براى جمع آورى از راه ماندگان حرکت مى‏کرد، با تأخیر وارد مدینه شد و این عمل بهانه هایى را به دست منافقان داد و آیات 11ـ12 سوره نور نازل شد که ترجمه آن به شرح زیر است:

"همانا کسانى که آن دروغ بزرگ ـ اتهام کار زشت به یکى از همسران پیامبر صلى‏الله‏ علیه‏ و‏آله را ساخته و آورده ‏اند گروهى هم‏دست از شمایند. شما آن را براى خود شرم پندارید، بلکه براى شما خیر است. هر مردى از آنان را (که آن دروغ را بستند) کیفر آن چیزى است که کسب کرده ( گناهى که مرتکب شده) و آن کس از آنان که سهم بزرگ‏تر آن دروغ را پذیرفت عذابى بزرگ دارد. چرا آن گاه که آن را شنیدید مردان و زنان موءمن به خودشان گمان نیک نبردند و نگفتند این دروغى روشن و هویداست."

هم‏چنین در تاریخ آمده است دو زن در بیعت عقبه، به نمایندگى از مردم مدینه با پیامبر اکرم صلى‏الله‏ علیه ‏و‏آله بیعت کردند. هم‏چنین در پیمان حدیبیه، آن هنگام که پیامبر اکرم صلى‏الله‏ علیه


دانلود با لینک مستقیم


زنان دین گستر در تاریخ اسلام

دین در زندگی

اختصاصی از یاری فایل دین در زندگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

دین

تعریف دین، کار بسیار دشواری است و تعریف مشخصی از دین وجود ندارد که همه دینداران و بیدینان بتوانند بر روی آن توافق نظر داشته باشند ولی نزدیک ترین تعریف به دین می‌تواند این باشد:

دین، باور به موضوعات ایزدی، فراطبیعی است که به نیایش و پرستش می‌‌انجامد و بر ایمان مبتنی است. به خود آن پرستش یا نمودهای نهادینه یا فرهنگی آن پرستش یا آمیزه‌ای از این دو نیز دین می‌گویند. به زبانی دیگر دین آن چیزی است که انسان را به‌حقیقت پیوند ‌می‌زند. هر دینی در نهایت دارای دو جز‌ء اساسی است که بر آنها بنا شده است: آموزش و روش .

واژه‌های دیگری مانند کیش و مذهب گاه به همان معنی دین و گاه به معنی زیرشاخه‌هایی از یک دین بکار میروند.

از بزرگ‌ترین دینهای جهان می‌توان از دینهای ابراهیمی نام برد. دینهای ابراهیمی که همه از یک ریشه و منطقهٔ خاور میانه سرچشمه می‌گیرند عبارت‌اند از اسلام، مسیحیت و یهودیت. دین‌های بابی و بهائی نیز ادیان نوینی هستند ولی در ادیان سامی ریشه دارند.

از دینهای بزرگ دیگر در جهان می‌توان از بوداگرایی، هندوگرایی و آیین کنفوسیوسگرایی نام برد. ادیان لزوماً خدامحور نیستند ولی به نظر میرسد تمام ادیان معتقد به ماوراء طبیعت باشند.

دینهای کهن فراوان دیگری نیز وجود دارد مانند زرتشتی‌گری، مانی‌گری، مهرپرستی و جز اینها.

ریشه‌شناسی واژهٔ دین

واژهای دین از واژه اوستایی دَئِنا ریشه می‌گیرد. خود واژه دئنا به ریشه کارواژه «دا» به معنی اندیشیدن و شناختن میرسد. در اوستا واژه دئنا به معنی دین و نیز نیروی ایزدی بازشناسی نیک از بد گزارش شده است. در زبان اوستایی و نیز پارسی میانه به همکردها (ترکیب ها)یی گوناگونی از این واژه بر میخوریم مانند: دین آگاهی، دین بُرداری (نمایش دینی)، دینکرد (کردار دینی)، دین یشت (نام شانزدهمین یَشت از یشتهای بیست و یک گانه اوستا) و جز اینها.

البته نظریه دیگری نیز می گوید که از واژه دئنا گرفته شده است که به معنای وجدان استزرین کوب در کتاب قلمروی وجدان در مورد دین بحثی می کند که دین در اصل همان وجدان انسان ها است.

اهمیت دین

پیوند دین و انسان، پیوندی دیرین و پایدار بوده، اما این رابطه، در گذر زمان چه در وجه فردی دین و چه در بعد اجتماعی آن، همواره دستخوش تغییرات چشمگیری شده است. هرچند دین نقش و عملکردی همواره یکسان نداشته، اما از نخستین جوامع انسانی تا امروز، عنصری اساسی و بنیادین از هر اجتماع انسانی را تشکیل داده و یکی از اصلی‌ترین محورهای صف بندی‌ها و دسته بندی‌ها در درون جوامع یا تمایز ملل از یکدیگر بوده است. در جهان امروز نیز، به رغم همه اختلاف نظرها، مجادلات و مبارزات، مباحث و تفسیرهای متفاوتی که از ماهیت و وظایف دین به دست داده شده، به نظر نمی‌رسد که از اهمیت و میزان گسترش و حضور آن در حوزه‌های خصوصی و عمومی زندگی بشری کاسته شده باشد.

مذهب، عامل احساس هویت

بر اساس پژوهشی که موسسه بین المللی نظرسنجی گالوپ، انجام داده، پس از ملیت، مذهب، دومین عامل احساس هویت در جهان به شمار می‌رود. اما دین چیست و آیا با وجود آیین‌ها و مذاهب گوناگونی که هر یک قصد دارند پیروان خود را به شکلی ویژه به مقصدی خاص رهنمون شوند، می‌توان تعریفی واحد از آن ارایه کرد؟ ارایه تعریفی جامع و مانع از مفهومی به گستردگی دین، چه از منظری درون دینی و چه از چشم اندازی برون دینی، دشوار به نظر می‌‌رسد. با این همه در تعریفی حداقلی، شاید دین مجموعه‌ای از آموزه‌هایی باشد که در ذات خود معطوف به "امر قدسی" اند. از سوی دیگر، مشکل تنها ارایه تعریفی فراگیر و مقبول از مفهوم دین نیست. آنچه در عمل مشاهده شده، آن است که در بسیاری از موارد، ادیان به رغم آموزه هایشان در مورد وحدت و مهربانی، خود یکی از عوامل جدایی، تفرقه و جنگ و دشمنی بوده اند. بسیاری از پژوهشگران در پاسخ به این سوال که در چنین وضعیتی، رسالت و نقش دین را چگونه باید تبیین کرد؟ می‌گویند که آنچه باید بیش از هر چیز دیگر مورد توجه قرار گیرد، ذات و جوهره ادیان و صبغه معنوی و فرهنگی آنهاست. فارغ از چنین مباحثی، به نظر می‌‌رسد که در جهان امروز، در این نکته نمی‌توان تردید کرد که نقش و اهمیت سیاسی و اجتماعی دین از چند دهه پیش به این سو، به صورت فزاینده‌ای افزایش یافته است. در این اقبال مجدد، به نظر می‌‌رسد که برداشت‌های بنیادگرایانه از دین، با سرعت بیشتری گسترش یافته‌اند و اکنون به عنصری مهم در مناسبات و معادلات سیاسی و اجتماعی بدل شده اند.

در جهان امروز، به همان اندازه که دین مهم است و عاملی هویت بخش به شمار می‌رود، رهبران و مراجع دینی نیز، از موقعیت و اهمیتی قابل توجه برخوردارند. بر اساس پژوهش موسسه گالوپ مردم جهان امروز بیش از هر مرجع دیگری، به رهبران و مراجع مذهبی اعتماد دارند. قدرت یابی مجدد دین، به عنوان عاملی تعیین کننده در حوزه زندگی عمومی، پیامدهایی ویژه نیز به همراه خواهد داشت و از جمله می‌تواند به گسترش و تعمیق اختلاف‌ها در برداشت‌ها و تفسیرهای پیروان ادیان و مراجع مذهبی بینجامد.

یونگ :مذهب به معنای احترام از روی وجدان و با کمال توجه به عوامل غیر عقلانی روان و سرنوشت فرد یا به عنوان رعایت دقیق و به حساب آوردن برخی عوامل نادیدنی و غیر قابل کنترل , یک نگرش غریزی خاص انسان است .

جایگاه دین در زندگی امروز

انقلا بها و جنبش های سیاسی همیشه برای مقابله با بی عدالتی ظلم و ستم به وجود آمده اند .در ایران تا قبل از ظهور اسلام اگر فردی در طبقه اجتماعی خاصی متولد می شد تا آخر عمر علی رغم داشتن توانایی استعداد و لیاقت نمی توانست از یک سطح اجتماعی به سطحی دیگر آزادانه حرکت کند و حق پیشرفت و ترقی از او گرفته می شد .

با ظهور اسلام و سر دادن شعار برابری و آزادی و شکسته شدن مرزهای طبقاتی ایرانیان با آغوش باز اسلام را پذیرفتند. اسلام نقش آگاه کردن توده ها را بر عهده داشت و مردم با گوش سپردن به فرامین اسلام و درک روح آنها به مبارزه و اصلاح حکومت های زمانه خود می پرداختند .در طول تاریخ معاصر نیز اعتقادات مردم نقش اساسی در شکل گیری نهضت های مختلف داشت از جمله مشروطه یا نهضت جنگل....اما پس از انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی دین در کنار حکومت قرار گرفت


دانلود با لینک مستقیم


دین در زندگی

جایگاه علم و دین

اختصاصی از یاری فایل جایگاه علم و دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

جایگاه علم و دین

مقدمه :

وقتی درمورد جایگاه علم ودین صحبت می کنیم ، در واقع می خواهیم بدانیم این مسأله از مسائل کدام علم است ، در کجا و چه دانشی درباره علم ودین صحبت می شود. مسأله علم ودین بیشتر در دو دانش مورد توجه و محل بحث است، یکی الهیات و دیگری فلسفه دین .

از آنجا که این دو دانش با مسائل دینی سرو کار دارند ، به بحث علم ودین و مناسبات بین آن دو می پردازند، اما این مسأله برای فرد متدین نیز که طالب علم هم هست ولو اینکه در فلسفه دین و الهیات کار نکند، مطرح است، چون او هم تحت تأثیر کنجکاوی فطری ، در طلب علم است و علم را دوست دارد و از آن سو دین را هم می خواهد ، پس بحث علم ودین از این حیث برای فرد متدین مطرح می شود.

بنابر این جایگاه این مسأله دانش فلسفه دین و الهیات است و هر کدام از جهتی به این مسأله می پردازند.متألهان از باب شبهه شناسی به مسأله علم ودین و به ویژه به مسأله تعارض علم ودین می پردازند.

وظایف متألهان علی العموم عبارت است از تبیین مفاهیم و اثبات عقاید دینی و دفع شبهات ، به این لحاظ الهیات موضوع و روش واحد ندارد و برای انجام وظایف یاد شده در موضوعات متعدد وارد می شود و از روشهای مختلف بهره می گیرد و به سخن دیگر الهیات کثیر الموضوع و کثیرالروش است. محور وحدت بخش مسائل الهیات غایت واحد و آن دفاع از دین است.

ولی نگاه فلسفه دین به مسأله مناسبات علم ودین از منظر دیگری است ، فیلسوفان دین از منظر برون نگر مسائل دینی را مورد بحث قرار می دهند و مباحثی از قبیل بررسی ادله اثبات وجود خدا ، زبان دین ، وجه حاجت بشر به دین ، مناسبات علم ودین و ... را تبیین و تحلیل می کنند.

رابطه دین با علم

نظام معرفت دینی همیشه رقیب داشته است . این رقابتها مسأله ای تحت عنوان عقل و وحی به وجود آورده است . مسأله علم ودین همان مسأله عقل و وحی نیست ولی مسبوق به به آن می باشد .

در مورد تاریخچه بحث باید گفت بعد از رنسانس و رشد خیره کننده علم جدید ، علم جدید به راه علم قدیم نرفت . در قرون وسطی ، علم و دین و فلسفه هم سرنوشت بودند و این نکته بسیار مهمی است. علم قدیم زمین خورد و علم جدید متولد شد.

علم جدید در درون خود ، نطفه تعارض با دین داشت ، لذا مسأله ای به وجود آورد بنام تعارض علم ودین . بعدها به تدریج این مسأله به شکل یک مسأله کلامی در آمد و با عنوان نسبت علم ودین موضوع مطالعه فیلسوفان دین قرار گرفت. اکنون یکی از مسائل مهم فلسفه دین همین مسأله می باشد.

موضوع رابطه علم و دین از زوایاى مختلف و گوناگونى مورد بحث قرار گرفته است، مثلا ازجنبه معرفت شناسی که صورت آن اینست که نسبت معرفت دینی و معرفت تجربی چیست.

و یا در فلسفه علم بررسی شود که در آن صورت ساختار قوانین علمی با ساختار گزاره های دینی مقایسه می گردد. و یا در فلسفه دین که در این صورت معرفت تجربی و دینی باهم مقایسه می شوند . و نیز در الهیات و کلام و جامعه شناسی و روانشناسی می تواند قابل بررسی باشد. و نیز دیده می شود که مورخان و جامعه‏شناسان علم، مساعدت‏ها و موانعى را که دین و یا نهاد دینى در طول تاریخ براى پیدایش و رشد علم فراهم کرده است، مورد بحث قرار مى‏دهند. و یا متکلمین و فلاسفه دین از سازگارى و عدم سازگارى محتواى دین با دستاوردهاى علوم بحث مى‏کنند. به هر حال پیرامون رابطه علم ودین سه دیدگاه مطرح شده است:

الف: تعارض میان علم ودین

ب: تفکیک یا تباین میان علم ودین

ج:تعاضدو سازگاری علم ودین

تعارض میان علم ودین

سوالی که ازدیر هنگام مطرح است ، اینست که رابطه میان علم ودین ، بر مبنای تعارض است یا توازی ؟

از وقتی که یافته های چشمگیر و روز افزون دانشمندان در عصر جدید ، با معتقدات علمی کلیسا آشکارا در تعارض قرار گرفت و در این راستا ، طرفداران ماتریالیسم علمی ، به ویژه با تمسک به نظریات نیوتن و تبیین مکانیکی جهان ، در کنار پوزیتویست ها ی منطقی ، کل دین را داستانهایی پوچ و بی فایده دانسته ، یگانه بها را به علم دادند.

سپس برخی متالهه و نیز دانشمندان متدین ، برای رفع این تعارض راه حل هایی ارائه دادند، به این صورت که ، بنا بر تعارض میان علم و دین، ، اعتقاد به جدایی قلمرو و نیز تفاوت زبانی آن دو را بلامانع دانسته، برای هر کدام وظایف جداگانه ای بر شمردند، و حتی عده ای تعارض میان علم ودین در مباحث مشترک مثلا در مبحث آفرینش را با استدلال به سمبولیک بودن و قابل تفسیر بودن زبان دین ، برعکس زبان علم ، امری ظاهری دانستند.

درباره نخستین چالش علم ودین ایان باربور می گوید: در عصر پیدایش علم جدید، نخستین چالش عمده علم با دین ، از موفقیت های چشمگیر روشهای علمی ناشی شد.

در نتیجه این موفقیت های چشمگیرچنین به نظر می آمد که علم و روش علمی تجربی تنها راه قابل اعتماد برای رسیدن به واقعیت است. بسیاری از مردم فقط علم تجربی را امری عینی ، عقلانی و مبتنی بر شواهد تجربی استوار و محکم به شمار می آوردند، و دین را امری احساسی ، شخصی ، محدود و مبتنی بر سنت ها و وثاقت های متعارض با یکدیگر می انگاشتند.

بانظر به این تقسیم بندی ، می توان گفت:

تعارض های ممکن و محتمل بین علم و دین ممکن است به یکی از صورت های زیر باشد:

تعارض های روانشناختی میان روحیه علمی و روحیه دینی به عبارت دیگر تعارض ذهنیت علمی با ذهنیت دینی


دانلود با لینک مستقیم


جایگاه علم و دین

تحقیق درباره آشنایی با دین زرتشت

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درباره آشنایی با دین زرتشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره آشنایی با دین زرتشت


تحقیق درباره آشنایی با دین زرتشت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

مقالة:

آشنایی با دین زرتشت

پاییز 1386

فهرست:

زرتشت، مزدیسنا

وضعیت زرتشتیان در دوران پیش و پس از اسلام

جمعیت زرتشتیان

آیینهای زرتشتیان

زرتشت، مزدیسنا

 

آتشکده یزد

مزدیسنا نامِ دینِ پیامبرِ ایرانی، زرتشت اسپنتمان است. مزدَیَسنا صفت است و بمعنای پرستندهٔ مزدا است. مزدا هم همان خدای یگانه‌است. مزدَیَسنا ضدِ دیویَسنا است. دیویَسنا هم بمعنی پرستندهٔ دیو یا دَئِوُ می‌باشد و ضدِ آن واژهٔ وی-دَئِوُ یا ضدِ دیو است. مزدَیَسنا پیرامونِ ۱۲۰۰ (پیش از میلاد) تا ۱۴۰۰ (پیش از میلاد) از سوی پیامبر ایرانی، زرتشت اسپنتمان، پایه‌گذاری شد.

زرتشت به ویرایش و بازبینی کیش چندخداباور آریائیان پرداخت و بتدریج برای خود پیروانی یافت که پس از وی به مزدیسنان یا زرتشتیان شُهره شدند. در ادبیاتِ مزدیسنا نیز مزدیسن با گویشِ پهلوی، معادلِ دین آورده به زرتشت، راستی پرست و با صفتِ زرتشتی آمده‌است.[۱]. همچنین به مزدیسنان بهدین نیز می‌گویند.

عناصرِ مزدَیَسنا یکتاپرستانه‌اند و از یکتاپرستی سرچشمه می‌گیرند. البته در برخی منابع از ایشان به نامِ دوگانه پرست هم یاد شده که بیشتر در اثر اشتباهی است که در شناختِ درستِ مزدیسنا و بر اساسِ برداشت‌هایی از دو کتابِ دینکرد و بندهشن انجام شده[۲] و مزدیسنان با زروانیان یکی پنداشته شده‌اند زیرا اعتقاد به دوگانگیِ آفرینشی در میان زروانیان نیرومند است[۳] نه مزدیسنان. کتاب مقدس زرتشتیان اوستا است. از بخش‌های گوناگون اوستا بخشی به نام گاهان (سرودها) سخنانِ شخص زرتشت بوده‌است.

خدای نیک‌سرشت در کیش زرتشتی، اهورامزدا نام دارد که بمعنی سرور دانا است و پرستیده می‌شود. برای اهورا مزدا در هرمزد یشت، در حدود شصت صفتِ نیک آورده شده و تقریبا همهٔ چیزهای خوب به وی منتسب شده‌است. بر اساسِ گاتها، اهورامزدا هم آفریننده روشنایی و هم تاریکی است[۴]. بر اساسِ کتابِ بندهشن که پس از ساسانیان نوشته شده، نیروی مخالفِ اهورامزدا و زایندهٔ بدی‌ها را اهریمن (انگره مینیو) معرفی می‌کند[۵] که نص صریح گاتها است[۶]. در کیش زرتشتی، اهریمن هیچگاه توانِ ذاتی برای مقابله با قدرتِ اهورا مزدا را ندارد و رقیبی برای او نیست بلکه اهریمن همان اندیشهٔ بد است اما در باورِ زروانیان، اهریمن برادر و رقیبِ اهورا مزدا و پسر زروان[۷] و دارای هویتی جداگانه از اهورا مزدا است. زرتشتیان امروزی نیز خود را یکتاپرست می‌دانند و اهریمن را تنها نمادی تمثیلی از بدیها می‌نامند نه یک خدا.

وضعیت زرتشتیان در دوران پیش و پس از اسلام

وضعیتِ زرتشتیان تا پیش از زمان اشکانیان به درستی معلوم نیست و منابع از میان رفته‌اند. اما آنچه همه اتفاق نظر دارند اینستکه مزدیسنا از زمانِ هخامنشیان و از زمانِ داریوش بزرگ وجود


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره آشنایی با دین زرتشت

تحقیق درباره نظریه جان باوری درباره دین

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درباره نظریه جان باوری درباره دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

نظریه جان باوری درباره دین(تیلور و فریزر)

زمینه های شخصیتی، فکری و اجتماعی نظریه ادوارد برنِت تیلور:

نخستین موضوع مورد علاقه تیلور دین نبود. بلکه مطالعات فرهنگی انسانی یا سازمان اجتماعی بود. برخی او را بنیانگذار انسان شناسی فرهنگی- اجتماعی که اکنون در بریتانیا و آمریکای شمالی مورد استفاده است می دانند. او در خانواده ای ثروتمند از کواکرها(افرادی افراطی و تقریبا خشک پروتستان انگلیسی که با الهام شخصی زندگی می کردند) به دنیا آمد. آثار او سراسر نشان دهنده نفرت شدید او نسبت به همه اشکال عقیده و عمل مسیحی سنتی است. در جوانی در سن 23 سالگی بعد از وفات پدر و مادرش و پیشرفت علائم بیماری سل، به او توصیه شد در آب و هوای گرمتر زندگی کند و او به آمریکای مرکزی سفر کرد. او آداب و رسوم و عقاید مردمی را که می دید به دقت یادداشت می کرد. در سفرهایش با کواکر دیگری به نام هنری کریستی که باستان شناس بود، آشنا شد که علایق مطالعات ما قبل تاریخ را در او برانگیخت. بعد از 6 سال هنگام بازگشت به انگلیس کتابی بر اساس مشاهدات خود نوشت و دیگر از آن پس مسافرت نکرد. بلکه مطالعات درباره مردمانی که در وضعیت ابتدایی بودند را آغاز کرد. سپس در سال 1871 یعنی 10 سال بعد، کتاب «فرهنگ ابتدایی» را نوشت که برای طرفداران انسان شناسی تیلور حکم کتاب مقدس را پیدا کرد. در سال 1884 نخستین دانشیار انسان شناسی آکسفورد شد و بعدها پروفسور شد. کتاب «فرهنگ ابتدایی» زمانی چاپ شد که مردم درباره عقیده شان چالشهای متعددی داشتند. علمای مسیحیت عمر زمین را شش هزار سال معرفی کردند(براساس سفر پیدایش) ولی دانشمندان علوم طبیعی در حوزه زمین شناسی معتقد بودند عمر زمین و همینطور عمر انسان بسیار کهنتر است. چارلز داروین هم در سال 1859 کتاب مشهور خود به نام «اصل انواع» را منتشر کرده بود. نظریه تکامل از طریق انتخاب طبیعی برای عده ای به شدت مخالف کتاب مقدس بود ولی در عین حال کاملا متقاعد کننده به نظر می رسید. بعد از کتاب «تبار انسانِ» داروین، که نژاد انسان را حیوانی می دانست، سؤالات مشکل سازی راجع به صحت تاریخی کتاب مقدس، واقعیت معجزه ها و الوهیت مسیح مطرح شد. با انتشار کتاب تیلور این تردیدها بیشتر هم شد. تیلور در جایگاه فردی بی دین از اینکه مساله ای را با توسل به کلیسا یا کتاب مقدس حل کند، امتناع می کرد.

نظریات تیلور:

تیلور مانند سایر قوم شناسان انتظار دارد قوانین حاکم بر نظامهای قومی و انسانی قوانینی قطعی باشد. دو قانون اصلی از نظر تیلور عبارتند از وحدت روانی بشر و الگوی تکامل و پیشرفت فکری بشر در طول زمان. قانون اول را از شباهت امور زیادی که انسانها در زمانها و مکانهای مختلف انجام داده اند نتیجه گرفت. از نظر او تفاوتها به علت تفاوت در درجه یا سطح توسعه است. البته او می گوید در بعضی فرهنگها اصولی هستند که پیشرفته نیستند. باید عقب ماندگیها را هم به حساب آورد. او می گوید نه همه فرهنگها و نه همه اجزای یک فرهنگ با یک سرعت و روند، تکامل نمی یابند. از نظر تیلور اسطوره ها شیوه تحقیقی را نشان می دهند که در مطالعه منشأ دین نیز باید دنبال شود. او می گوید ما نمی توانیم دین را صرفا اعتقاد به خدا بدانیم. او دین را «اعتقاد به موجودات روحانی» می داند. از نظر او جوهر دین، جان باوری یا آنیمیسم است. یعنی باور به نیروهای حیّ و شخصی در ورای همه اشیاء . پس این سوال مطرح می شود که چرا و چگونه به وجود واقعی چنین موجوداتی عقیده یافتند؟ دین داران می گویند علت این است که این موجود از طریق انجیل، قرآن یا متون مقدس واقعا با آنها سخن گفته است. ولی تیلور توسل به وحی الهی را قابل قبول نمی داند. می گوید باید تنها به علل طبیعی و ملاحظاتی از این نوع توسل جست. تیلور می گوید ایده های دینی اولیه برای تبیین عملکرد جهان به وجود آمدند. او می گوید مردم ابتدایی با این سوال مواجه بودند که چه چیز موجب تفاوت بدن زنده با بدن مرده است و خواب و خلسه و مرگ و مرض چه علتی دارند؟ از اینها به وجود یک نفس یا روح شخصوار جدای از بدن پی بردند. بعد آنها این عقیده را توسعه دادند و برای تمام اجزای جهان طبیعی به روح قائل شدند و بعد به روح های خالص و جدا از فیزیک مثل دیو و فرشته معتقد شدند و بعد به خدایان معتقد شدند. از نظر او تناسخ در مذاهب شرقی و رستاخیز باوری مسیحی و اسلامی در واقع راه های گسترش حیات نفس پس از مرگ است. او حتی اعتقاد به فیتیش یا اشیای مقدس را بت پرستی نمی داند(چنانکه به قول تیلور مبلغان کوته فکر مسیحی توصیف می کنند) بلکه مردم ابتدایی مجذوب آنیمای درونی آن سنگ یا چوب هستند. تیلور سعی می کند تمام اعتقادات و آداب و رسوم قبیله ای را به جان باوری مرتبط کند. از نظر تیلور جان باوری در طول زمان توسعه یافته است. ابتدا مردم ارواح فردی را کوچک، جزئی و مرتبط با هر درخت، رودخانه و ... می دانستند. بعدها مثلا روح یک درخت به روح جنگل یا همه درختها تبدیل شد. بعدها آن روح از چیزی که آن را کنترل می کند بیشتر تفکیک شد و هویت خاص یافت. مثلا وقتی مردم الهه ای را پرستش می کنند، می دانند که جنگل خانه آن الهه است. او معتقد بود کشاورزی، سواد و تمدّن و نظام طبقاتی تاثیر مستقیم بر رشد جان باوری به صورت پرستش الهه ها داشته است. الهه آسمان و زمین به عنوان پادشاه و ملکه با استفاده از خدایان طبقه بعد بر جهان حکومت می کنند. وقتی یک خدا در صدر گروه خدایان قرار گرفت، جان باوری به عالی ترین شکل خود رسید. او یهودیت و مسیحیت را مثالهای عمده این مرحله می داند. او معتقد است هرچند جان باوری گستره وسیعی داشته است، ولی از بنیاد یک اشتباه بزرگ است. او می گوید علم، وجود ارواح در پدیده ها را انکار می کند!! او چون دین را صرفا برای تبیین جهان دانسته است، معتقد است که اکنون علم به روش معقول تری این کار را انجام می دهد و جایگزین دین می شود. معتقد است شماری از اصول اخلاقی دین ممکن است هنوز مفید باشد. ولی خدایان باید بمیرند. او معتقد است دین تنها، ذهن کسانی را که نابخردانه می خواهند به آرامش آن بچسبند، کند می کند.

زمینه های شخصیتی، فکری و اجتماعی نظریه جیمز جورج فریزر:

جیمز فریزر دانشجوی زبان و ادبیات یونان و روم باستان در دانشگاه کمبریج بود. او جذب ایده های تیلور شد و در مطالعات انسان شناسی تلاش بسیار کرد. کتاب «شاخه زرین» او مطالعه در رسوم و عقاید بدویان است. کتاب او در قرن بیستم علاوه بر انسان شناسی، ادبیات، فلسفه، جامعه شناسی و حتی علوم طبیعی را تحت تاثیر قرار دارد. فریزر هم مثل تیلور به خانواده ای مسیحی و پروتستان تعلق داشت. ولی خانواده او کواکر و ثروتمند نبودند. بلکه پیرکشیشانی مومن و راسخ بودند. پدرش عادت به مطالعه روزانه کتاب مقدس داشت و او در داستانهای کتاب مقدس فرو می رفت. البته او حقیقت کتاب مقدس و الهیات والدینش را انکار می کرد. او در جوانی نه تنها نسبت به مسیحیت بلکه نسبت به آموزه های هر نظام دینی دیگری موضعی ملحدانه یا دست کم لاادری گرایانه گرفته بود. از نظر او دین یک کشش است و نه یک عقیده. او سعی می کرد خود را در عالم غیر مسیحی تمدن یونان و روم باستان غرق کند. او از دانشکده ترینیتی کمبریج بورس گرفت و تا آخر عمر معلم دانشگاه بود. ترجمه آثار جهانگرد یونان باستان که درباره افسانه ها و فرهنگ عامیانه مردم یونان یادداشت برداشته بود، را آغاز کرد که در نظریات دین شناسی او مؤثر بود. در این زمان با کتاب «فرهنگ ابتدایی» تیلور آشنا و جذب ایده های آن شد. او در همان سال با ویلیام رابرتسون اسمیت که دانشمندی انجیل شناس بود، آشنا شد که به زودی مرشد فریزر شد. او نیز مجذوب شیوه انسان شناختی در مطالعات عادات جوامع بود. آن دو تحقیق مشترکی راجع به رسوم و عقاید ابتدایی انجام دادند.

نظریات فریزر:

او معتقد بود آمیزه ای از ادبیات یونان و روم باستان و انسان شناسی، چشم اندازی از یک انقلاب واقعی را در فهم و شناخت جهان باستان ارائه می کند. نظر قاطع فریزر درباره منشأ دین در کتاب «شاخه زرین» آمده است که 25 سال وقت فریزر را گرفت. در این کتاب مقداری اطلاعات تهییج کننده، یک معما و توصیف جالبی از صحنه ها و حوادث بعید العهد ارائه می کند. او کتاب را با یک ماجرای اساطیری نگهبانی همیشگی از معبد متعلق به دیانا و درختان بلوط شروع می کند که اگر کسی نگهبان را شکست دهد و او را بکشد، جایگزین او می شود و شایسته تمتع جنسی از الهه دیانا و حکومت کاهنانه بر جنگل می شود. هدف او از ارائه این داستان ارائه تفاوت آشکاری است که نشان دهنده خطوط اصلی و وضعیت نخستین و بسیار وحشی انسانیتی است که در سطح زیرین فرهنگهای متمدن امروزی قرار دارد. او می خواهد از نظریه «بقایا»ی تیلور استفاده کند تا راز این معما را کشف کند که چگونه تفریحات رومیان باستان با این مرگهای بیرحمانه اساطیری مرتبط است. (نظریه بقایای تیلور این نکته را اشاره می کند که همه اجزای فرهنگی و قومی با هم رشد نمی کنند و بعضی اجزاء تا سالیان سال دست نخورده می مانند) فریزر در فرهنگ عامیانه، افسانه ها و اعمال ابتدایی ترین مردم امروزی دنبال این بقایا می گردد. البته فریزر برخلاف تیلور، قبول دارد که تفکر ابتدایی تحت سلطه یک نظام ایده ها قرار ندارد. بلکه دو نظام متفاوت سلطه دارند؛ جادو و دین. این دو، موضوع اصلی کتاب فریزر هستند. او می گوید انسانهای اولیه بر نزاع برای ماندن متمرکز بودند. چه کشاورز و چه شکارچی. هرجا شرایط طبیعی جوابگوی نیازشان نبود، هرکاری که برای درک جهان و تغییر آن لازم بود، می کردند. ابتدایی ترین نوع این تلاش «جادوی همدلانه» بوده است. جادوی همدلانه یعنی معتقد بودند طبیعت به وسیله همدلی یا نفوذ عمل می کند. یعنی گمان می کردند وقتی دو چیز از لحاظ ذهنی بتوانند به نوعی با هم همراه شوند، یعنی به صورت همدلانه در ذهن ظاهر شوند، باید در جهان خارج نیز همراه باشند. او می گوید پیوندهایی که به وسیله جادوگران برقرار می شود دو گونه اند: پیوند تقلیدی یعنی ارتباط ناشی از شباهت و پیوند تماس. در اولی شبیه بر شبیه اثر می گذارد و در دومی جزء بر جزء اثر می گذارد. مورد اول مثل الک کردن آب برای طلب باران و مورد دوم مثل فروکردن سنجاق در بدن عروسکی که با مو و ناخن دشمن تزیین شده است تا بدین وسیله به دشمن آسیب برسانند. فریزر مثالهای بسیاری می زند که لزوما به وضوح این مثالهای اولیه نیستند. از نظر انسانهای اولیه این دو قاعده همیشگی و جهانی و غیرقابل نقض هستند. از نظر فریزر جادوگر یا پزشک قبیله که در جادو مهارت دارد، معمولا به نقش شاه دست می یابد. زیرا او میتواند جهان را به نفع قبیله اش و بر علیه دشمن کنترل کند. او می گوید جادو ممکن است شبیه به علم به نظر برسد، ولی یک علم ردوغین است. مردم ابتدایی ممکن است فریب بخورند ولی مردم جدید فریب نمی خورند. امروزه هر فرد فکوری می داند که قوانین تقلید و تماس واقعا کارایی ندارند. با گذشت زمان ذهنهای نقادتر اجتماعی اولیه به این نتیجه رسیدند که جادو بی معناست. جادوگر می تواند شکستها را توجیه کند ولی این نظام است که اشتباه است. با افول جادو دین جای آن را گرفت. فریزر برخلاف تیلور معتقد است راه دین کاملا متفاوت با راه جادوست. او می گوید نکته جالب درباره دین امتناع از اصول جادوست. مردم دیندار به جای اعتقاد به تقلید و تماس، معتقدند قدرتهای واقعی ورای جهان طبیعی به هیچ وجه اصول ذهنی نیستند بلکه شخصیت اند. بنابراین مردم دیندار به جای استفاده از اوراد جادوگری، از دعا و توسل استفاده می کنند. این خدایان هستند که طبیعت را کنترل می کنند. او گرایش به دین را نشانه پیشرفت بشر می داند. درحالیکه جادو مدعی قوانین همیشگی و جهانی است که استثنا بردار نیستند، دین ادعای داشتن قوانین آهنین را ندارد. بلکه جهان طبق میل خدایان کنترل می شود. خدایان اهداف و برنامه های متفاوت و اغلب متضاد دارند. ما از آنها طلب می کنیم، ولی نمی توانیم آنها را مجبور به کاری کنیم. او معتقد است با آمدن دین، شاه- جادوگر قدیم جای خود را به شاه-کشیش داد. او یا با خدایان می تواند ارتباط برقرار کند یا خود نوعی الوهیت دارد. البته فریزر می گوید گرچه در مراحل بعد مردم به خدایان معتقدند ولی جادو را به کلی ترک نمی کنند. یعنی سعی می کنند با جادو خدایان را مجبور به کاری کنند. در بسیاری جوامع قبیله ای شاهِ خود را خدا می دانند و حرفهای او را قانون می دانند. گاهی خود شاه هم باید تسلیم قدرت الهی با ماهیت جادویی باشد که به او نسبت می دهند(محدودیتهای آمد و شد و رفتار شاهان) حتی گاه برای حفظ این قدرت الهی، وقتی علامات مرض یا مرگ در شاه ظاهر می شد، لازم می دانستند این قدرت به شخص دیگری منتقل شود. یعنی شاه را می کشتند تا روح او به دیگری منتقل شود. گاه که شاهان می توانستند غلبه کنند، یک برده، زندانی، حیوان یا حتی پسر شاه قربانی می شد. فریزر حتی عید فوریم یهودی و عید فصح مسیحی در تصلیب مسیح را نیز از این جمله می شمارد. او معتقد است در این هر دو، قربانی یک شاه ادعایی مطرح است. از طرفی کشتن شاه انسانی و خاکستر کردن بدن او و پخش آن در مزارع نیز برای باروری مزارع از این جمله است. تبعید و رهاکردن حیوانات توتمی (که نقش الوهی داشتند) نیز از آن جمله است. یعنی تبعید این حیوان روشی برای کشتن خدای قبیله بوده است. فریزر حتی سوزاندن عکس انسان در جشن و مراسم بزرگ بلتین در میان مردم سلتی جزایر بریتانیا و اسطوره مرگ بالدر و سوزاندن جسد او در آتش را در سنت اسکاندیناوی، شواهید بر ادعای خود می داند. فحشای عجیبی که برای مجبور کردن خدای آسمان و زمین به آمیزش در بعضی ادیان انجام می شده است، از جمله نقاط اتصال جادو و دین است. فریزر در توجیه علت آن اسطوره رمزآلود اول کتاب و بیان تشابه آن با اسطوره بالدر اسکاندیناوی که با شاخه دارواش کشته می شود، در بسیاری از موارد حدسهایی می زند که در خود اسطوره وجود ندارد. مثلا می گوید احتمالا سلطان معبد دیانا درست مثل بالدر، با آن شاخه زرین که توسط مهاجم شکسته می شود، کشته می شود. فریزر این اسطوره ها را بقایای قتل تاریخی شاه قبیله در گذشته دور میداند . فریزر سوزاندن عکس انسان در آتش جشن ایرلند را مشابه با سوزاندن جسد بالدر می داند. فریزر با مطالعاتش و نه با سفرهای واقعی، تقریبا به همه مکانها و زمانها و فرهنگهای شناخته شده سر زد. او در دهه های طلایی آخر امپراطوری بریتانیا مشغول این کار بود و از مبلغان دینی، سربازان، بازرگانان، دیپلماتها، مسافران و دانشمندانی که به سراسر دنیا سفر می کردند، میخواست تا مشاهدات خود را برای او بفرستند. فریزر می گوید مشخص شده است که ادعاهای دین درباره خدایان بیشتر از قوانین جادو حاوی حقیقت نیست. فریزر هم مثل تیلور معتقد است همانطور که جادو با دین جایگزین شد، اکنون دین هم با علم جایگزین می شود. از نظر فریزر، علم جادویی است عاری از اشتباهات که قوانین صحیح راجع به طبیعت را بیان می کند.

شباهتهای نظریات تیلور و فریزر:

1- هردو خود را نظریه پرداز علمی دین می دانند. از نظر آنان هر تبیین دین که به ادعاهای مربوط به حوادث معجزه آسا یا الهام فوق طبیعی متوسل شود، باید کنار رود. تنها تبیینهای طبیعی می تواند مورد ملاحظه قرار گیرد. روش علمی آنها عبارتست از مشاهده واقعیت ها و مقایسه و طبقه بندی آنها. آنها این کار را می خواهند از طریق علوم جدیدی مثل قوم شناسی و انسان شناسی انجام دهند.

2- هردو دین را برحسب منشأ ما قبل تاریخ آن و تکامل تدریجی آن تا کانون تبیین می کنند. آنان معتقدند که می توانند منشأ واقعی دین را بیابند. هردو معتقدند دین برای پاسخگویی به شرایطی که مردم با آن روبرو بودند، ظهور کرده است. موقعیت دین درباره حقیقت و سودمندی اش در طول تاریخ همراه با تکامل فکری بشر تغییر کرده است. دین گرچه عامل پیشرفت از سطح جادو بود، اما اکنون نقش تکاملی خود را ایفا کرده و مدت آن پایان یافته و اکنون دوره علم است.

3- تیلور و فریزر را مدافعان رویکرد «عقل گرایانه» می دانند. یعنی ادیان، عقاید و ایده هایی هستند که مردم برای تبیین جهان آن را توسعه دادند. از نظر آنان دین در ابتدا مربوط به نیازها و فعالیتهای گروهی نیست. بلکه به قول تایلور «در ذهن فیلسوف وحشی ریشه دارد» و او سعی می کند عقاید خود را به دیگران منتقل کند. دین تنها زمانی اجتماعی می شود که دیگران در این عقاید سهیم شوند.

نقدهای وارد بر این نظریات:

در نخستین سالهای نفوذ، نظریات تیلور و فریزر، طرفداران بسیاری در انسان شناسی و خارج از آن کسب کردند. افراد اندکی نظیر ماکس مولر(لغت شناس و اسطوره شناس آلمانی) درباره کارایی روشهای انسان شناسی و اصول تکامل عقلی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره نظریه جان باوری درباره دین