لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
نام امامان در قرآن
1-سؤال: اصل امامت از اصول عقاید و به تعبیر بعضی از روایات، اساس اسلام است؛ پس چرا خداوند نام ائمه معصومین علیهم السلام را در قرآن ذکر نکرده تا موجب رفع اختلاف بین مؤمنان و شبهه در اذهان گردد؟
شیوه قرآن مجید در رابطه با امامان معصوم -به ویژه امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان آن حضرت- این است که عمدتاً به معرفی «شخصیت» ممتاز و برجستگی های آنان بپردازد؛ نه معرفی «شخص» ایشان. این شیوه حکمت های متفاوتی دارد که به بعضی از آنها اشاره خواهد شد. در اینجا دو زمینه برای گفت و گو وجود دارد:
یک: چگونگی معرفی شخصیت
قرآن مجید در موارد متعددی، پرده از امتیازات و ویژگی های شخصیتی و روانی ائمه هدی علیهم السلام به ویژه امیرالمؤمنین علیه السلام برداشته است؛ از جمله:
1-1. «ویُطعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسکِیناً و یَتِیماً و اَسِیراً»؛ «و بر دوستی خدا به فقیر و یتیم و اسیر طعام می دهند». مفسران بزرگ شیعه و سنی آورده اند: این آیه در شأن علی ابن ابیطالب علیه السلام و اهل بیت ایشان است و مسئله روزه داری حضرت علی علیه السلام و اعضای خانواده آن حضرت و نیز افطار دادن خود به مسکین، یتیم و اسیر در سه شب متوالی به طور متواتر نقل شده است.
1-2. «اِنَّمَا یُرِیدُ الله لِیُذهِبَ عَنکُمَ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ و یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً»؛ «همانا خداوند می خواهد که هر رجس و آلایشی را از شما [خانواده نبوت] دور سازد و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند».
در خصوص این آیه مقالات و کتاب های متعددی نگاشته شده و در اینکه شامل حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام است، نزد شیعه و سنی اختلافی نیست. تنها اختلاف در شمول آن نسبت به همسران پیامبر صلی الله عیله و آله است که با ادله متعددی علمای شیعه و برخی از اهل سنت (مانند امام شافعی)، شمول آن را نسبت به همسران پیامبر صلی الله علیه واله رد کرده اند.
3-1. «اِنَّمَا وَلِیُّکُمُ الله و رَسُولُهُ والَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ و یُؤتُونَ الزَّکاةَ و هُم رَاکِعَونَ»؛ «همانا ولی و سرپرست شما خدا و رسول او و مؤمنانی هستند که نماز به پا داشته و در حال رکوع صدقه می دهند».
شأن نزول این آیه نیز در تفاسیر معتبر شیعه و سنی، در رابطه با حضرت علی علیه السلام است.
البته آیات دیگری نیز وجود دارد که در اینجا به همین سه مورد اکتفا می کنیم. در آیه اول اوج ایثار در شدت نیاز، در آیه دوم طهارت مطلق از هر کژی و کاستی و عیب و گناه (عصمت) و در آیه سوم تلفیق دو عبادت بزرگ با یکدیگر، همراه با اوج اخلاص و خدادوستی نمایان شده است.
دو. حکمت روش قرآن در معرفی اهل بیت علیهم السلام
شیوه ذکر شده حکمت های متعددی دارد؛ از جمله:
2-1. انگشت گذاشتن روی اشخاص در مواردی، چندان نقشی در روشنگری ندارد؛ بلکه در نهایت به نوعی پیروی کورکورانه می کشاند. البته این مانع نیست که در موارد بایسته، افراد بایسته نیز معرفی شوند؛ ولی اساساً معرفی شخصیت، معرفی الگوها است و در نتیجه جامعه را به جای گرایش های تعصب آمیز جاهلانه، به سمت تعقّل، ژرف اندیشی و توجه به ملاک ها، فضایل و امتیازات واقعی سوق می دهد.
2-2. معرفی شخصیت، زمینه ساز پذیرش معقول است؛ در حالی که معرفی شخص، در برخی از موارد موجب دافعه می شود. این روش، در شرایطی که شخص از جهاتی تحت تبلیغات سوء قرار گرفته و یا جامعه به هر دلیلی آمادگی پذیرش وی را ندارد، بهترین روش است. این مسئله دقیقاً در مورد امیرمؤمنان علیه السلام وجود داشته است.
برای شناخت درست این موضوع باید شرایط و ویژگی های جامعه اسلامی زمان نزول قرآن را در نظر گرفت تا در پرتو جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی خاص آن جامعه، بتوان به درک صحیحی از مسئله نایل آمد. البته بررسی دقیق این مسئله از گنجایش این نوشتار خارج است؛ لیکن به اختصار می توان گفت به استثنای اندکی از مؤمنان برجسته، اکثریت جامعه صدر اسلام به اهل بیت علیهم السلام -به ویژه حضرت علی علیه السلام- پذیرش نداشتند. پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در مقاطع مختلف، با دشواری های زیادی، آن حضرت را مطرح می ساخت و در هر مورد، با نوعی واکنش منفی و مقاومت روبرو می شد. دلایل این امر متعدد است؛ از جمله:
الف. بسیاری از مخالفان، کسانی بودند که تا مدتی پیش، در صف معارضان اسلام قرار داشتند و رویاروی خود، شمشیر امام علی علیه السلام را دیده و از همان زمان کینه وی را به دل گرفته بودند. حضرت زهرا سلام الله علیها نیز یکی از علل روی گردانی از آن حضرت را همین نکته بیان فرموده است.
ب. تفکرات و سنت های غلط جاهلی، هن.ز بر اندیشه مردم حاکم بود و آنان اموری مانند گرایش های قبیله ای، مسئله سنّ و... را در امور سیاسی دخیل می دانستند. لذا مثلاً به بهانه جوان بودن حضرت علی علیه السلام، وی را چندان شایسته برای رهبری جامعه نمی دانستند.
ج. تفکّری خطرناک در جامعه تبلیغ می شد، مبنی بر اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله درصدد است خویشان خود را برای همیشه، بر مسند قدرت و حکومت بنشاند. در این راستا خدمات ارزنده آن حضرت را نیز نوعی بازی سیاسی تفسیر می کردند که برای چنگ اندازی به حکومت، برای خود و اهل بیتش انجام داده است. این مسئله چنان بالا گرفته بود که پس از معرفی حضرت علی علیه السلام در روز غدیر و پخش خبر آن، شخصی به نام جابر بن نضر یا حارث بن النعمان الفهری پس از گفتگو با پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «خدایا! به ما گفت که از سوی خدا آمده و کتاب الهی آورده است و ما پذیرفتیم و اکنون می خواهد داماد و پسر عمش را بر ما حاکم و مستولی سازد! اگر او راست می گوید، سنگی از آسمان ببار و ما را بکش!!»
اکنون این سؤال پدید می آید که آیا در چنین وضعیتی، تا چه اندازه صلاح بود نام آن حضرت و یا امامان معصوم بعد از ایشان در قرآن به صراحت ذکر شود؟
ممکن است کسی با خود بیندیشد که اگر چنین شده بود، ریشه اختلافات از بن کنده می شد و امت اسلامی یک پارچه و هم آوا شده، راه هدایت را پیشه می ساختند؛ زیرا قرآن مورد قبول همه است و در آن اختلافی نیست. اما آیا واقعیت این چنین بود؟ هرگز! بررسی اوضاع اجتماعی آن زمان نشان می دهد که این خطر به طور جدی وجود داشته است که بر سر مسئله امیرمؤمنان علیه السلام، اساس اسلام و قرآن به خطر افتد و اگر نام آن حضرت به صراحت در قرآن می آمد، این مشکل وجود داشت که طیف عظیمی -
تحقیق و مقاله کامل درباره ده شبهه دینی 30 ص