یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اثربخشی معنا درما نی گروهی بر کیفیت زندگی وتغییرسبک دلبستگی ناایمن بر روی سالمندان شهر رشت

اختصاصی از یاری فایل اثربخشی معنا درما نی گروهی بر کیفیت زندگی وتغییرسبک دلبستگی ناایمن بر روی سالمندان شهر رشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اثربخشی معنا درما نی گروهی بر کیفیت زندگی وتغییرسبک دلبستگی ناایمن بر روی سالمندان شهر رشت

بصورت ورد ودر168صفحه

چکیده

مقدمه : دوره پیری به عنوان حساس ترین و پر مخاطره آمیزترین عمر آدمی بوده که اساس شخصیت روحی معنوی انسان ها در این مرحله پایه ریزی می گردد و چنانچه سالمندان در این مرحله تحت توجه و مراقبت قرار نگیرد ، چه بسا شکسته شده و روحیه خود را از دست خواهند دادو در تنهایی خود فرو خواهند رفت.هدف از پژوهش حاضر اثر بخشی معنا درمانی گروهی بر کیفیت زندگی وتغییر سبک دلبستگی نا ایمن سالمندان شهر رشت می باشد. در مطالعه آزمایشی حاضر که از نوع پیش آـزمون – پس آزمون است و روش نمونه گیری تصادفی در دسترس و حجم نمونه 200نفر) 100زن و100مرد) بود و جامعه پژوهشی کلیه سالمندان مقیم آسایشگاه سالمندان و معلولین شهر رشت بودند .که از میان سالمندانی که در سال 1391-1392در آسایشگاه سالمندان شهر رشت عضویت دارند انتخاب شدند وبر روی آنها روش معنا درمانی گروهی کار شد و پرشسنامه کیفیت زندگی و سبک دلبستگی ناایمن گرفته شد.نتایج تجزیه وتحلیل دادها وجود اثربخشی معنا درمانی گروهی بین کیفیت زندگی وتغییر سبک دلبستگی ناایمن سالمندان را با استفاده از همبستگی کنونی مورد تائید قرار دادند .همچنین وجود اثربخشی زیر را مورد تائید قرار داد.بین مقیاس معنا درمانی گروهی و کیفیت زندگی رابطه معناداری وجود دارد.وهمچنین بین معنا درمانی گروهی وتغییرسبک دلبستگی ناایمن رابطه وجود دارد.در طرح این پژوهش از پیش آزمون –پس آزمون باگروه کنترل است که بصورت داوطلبانه انتخاب وبصورت تصادفی جایگزین می شود ،بهترین روش تجزیه تحلیل دادها ی استخراج شده این تحقیق از تحلیل کو واریانس چند متغیره انکوا از طریق spssانجام شده است برای این پژوهش با توجه به نمرات پیش و پس آزمون بدست آمده از دو گروه آزمایش و کنترل در بین سالمندان شهر رشت(با سطح اطمینان 95/0 )درصد، دارای اختلاف معنی دار آماری بوده است و در دو فرضیه فرض H0رد وفرض H1تایید شده است


دانلود با لینک مستقیم


اثربخشی معنا درما نی گروهی بر کیفیت زندگی وتغییرسبک دلبستگی ناایمن بر روی سالمندان شهر رشت

پایان نامه کارشناسی بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر متوسطه شهر ری

اختصاصی از یاری فایل پایان نامه کارشناسی بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر متوسطه شهر ری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه کارشناسی بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر متوسطه شهر ری


پایان نامه کارشناسی بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر متوسطه شهر ری

فرمت فایل: word

تعداد صفحه:140

«دانشگاه پیام نور ورامین»

«پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی»

«رشته روانشناسی عمومی»

موضوع:

بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر متوسطه شهر ری (ناحیه 1) تهران

چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در دانش‌آموزان دختر نوجوان متوسطه منطقه شهر ری (ناحیه 1) تهران انجام شد. نمونه پژوهش از 100 نفر دانش‌آموزان متوسطه انتخاب شد و پرسشنامه های «بازنگری شده مقیاس دلبستگی بزرگسال کولنیزورید (1990) (RAAS) و هویت فردی دکتر احمدی» بر روی آنها اجرا گردید. این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی است و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه‌هایی با سوالات بسته پاسخ است. داده‌های بدست آمده با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگریسون تجزیه و تحلیل گردید و فرضیه های پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها حکایت از آن دارد که بین سبک دلبستگی ایمن و مشکل هویت رابطه معنادار وجود ندارد (183/0- =r). بین سبک دلبستگی دو سو گرا و مشکل هویت رابطه معنادار مثبت وجود دارد (278/0 =r). بین سبک دلبستگی اجتنابی و مشکل هویت رابطه معنادار مثبت وجود دارد (396/0 =r).


فصل اول :

مقدمه
بیان مسئله
هدف
اهمیت و ضرورت موضوع مورد مطالعه
فرضیه های پژوهش
متغیرهای پژوهش
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

فصل دوم:

2-1 – مرحله نوجوانی
2-2 – اهمیت مطالعه دوران بلوغ
2-2-1- رشد جسمانی
2-2-2 رشد عقلی – ذهنی
2-2-3- رشد عاطفی
2-2-4- رشد اجتماعی
2-3- مفهوم هویت
2-4- تعریف هویت
2-5- کودک، هویت و نظریه های آن
2-5-1- نظریه روانکاوی
2-5-2- نظریه یادگیری اجتماعی
2-5-3- نظریه شناختی
2-6- نوجوانی و هویت
2-7- جنبه های ضمنی و آشکار خودآگاهی
2-8- هویت از دیدگاههای مختلف
2-8-1- اریکسون
2-8-2- مارسیا
2-8-3- نقد الگوی مارسیا و اریکسون
2-8-4- لوینگر
2-8-5- رویکرد فرآیند محوری برزونسکی
2-8-6- استانلی هال
2-8-7- اتورانک
2-8-8- اشپرانگر
2-8-9- بلوز
2-8-10- والون
2-9- شکل گیری هویت
2-10- عوامل موثر در شکل گیری هویت
2-11- عواملی که بر رشد هویت تاثیر می گذارند.
2-12- پایگاههای هویت
2-13- تعدد هویت‌ها
2-14- شخصیت و تعلقات اجتماعی
2-15- تحول هویت در سنین مختلف
2-16- بحران هویت
2-17- بحران هویت از دیدگاه اریکسون
2-18- نظر روانشناسان کشور ما درباره تعریف بحران هویت
2-19- اختلالات مربوط به هویت
2-20- جنس و هویت
2-21- پژوهشهای انجام شده مربوط به هویت در خارج از کشور
2-22- پژوهشهای انجام شده مربوط به هویت در داخل کشور
- دلبستگی
2-1- مفهوم شناسی دلبستگی
2-2- مؤلفه های اصلی دلبستگی
2-3- خواستگاه های نظری دلبستگی
2-3-1- مبانی روان پویشی نظریه دلبستگی
2-3-2- نظریه یادگیری
2-3-3- نظریه تحول شناختی
2-3-4- نظریه کردار شناسی
2-3-5- نظریه دلبستگی بالبی
2-4- نظریه دلبستگی تئوری بالبی
2-5- سبک های دلبستگی از دیدگاه های مختلف
2-6- انواع سبک های دلبستگی
2-6-1- سبک دلبستگی ایمن
2-6-2- سبک دلبستگی نا ایمن – اجتنابی
2-6-3- سبک دلبستگی نا ایمن – دوسوگرا
2-7- مراحل شکل گیری دلبستگی در نوزادان
2-8- تحول دلبستگی در نوجوانی
2-9- تداوم دلبستگی از کودکی تا نوجوانی
2-10- عوامل موثر بر ثبات دلبستگی از کودکی تا بزرگسالی
2-11- دلبستگی و سازمان شخصیت
2-12- دلبستگی و آسیب شناسی روانی در دوره نوجوانی
2-12-1- اختلال رفتارهای ضد اجتماعی
2-12-2- اختلال بی اشتهایی روانی
2-12-3- اختلال افسردگی
2-12-4- الگوهای رفتار مرضی در دوره نوجوانی
2-12-5- اختلال گسستگی
2-13- پدیده های دلبستگی و گسستگی
2-14- ارتباط دلبستگی، گسستگی و تاریخچه خشونت کودکی
2-15- معیارهای تشخیص دلبستگی
2-16- ارتباط هویت و دلبستگی
2-17- پژوهشهای انجام شده مربوط به دلبستگی در خارج از کشور
2-18- پژوهشهای انجام شده مربوط به دلبستگی در داخل کشور
2-19- پژوهشهای انجام شده مربوط به ارتباط هویت و دلبستگی در خارج از کشور

فصل سوم :

3-1- طرح پژوهش
3-2- متغیرهای پژوهش
3-3- تعریف و تعیین جامعه
3-4- نمونه پژوهش
3-5- روش نمونه گیری
3-6- ابزار اندازه گیری
3-7- روش اجرای پژوهش
3-8- روش آماری

فصل چهارم :

- تجزیه و تحلیل داده‌ها
- آمار توصیفی
- تجزیه و تحلیل داده‌ها در قالب فرضیه های پژوهش

فصل پنجم :

- بحث و نتیجه گیری
- محدودیت های پژوهش
- پیشنهادات
- ضمایم و پیوستها
- منابع


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه کارشناسی بررسی رابطه سبکهای دلبستگی با هویت فردی در نوجوانان دختر متوسطه شهر ری

دانلودمقاله بررسی رابطۀ بین سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله بررسی رابطۀ بین سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

کلیات تحقیق
مقدمه :
دلبستگی واژه بسیار مرسوم و آشنایی است، که در زندگی همۀ انسانها در همه ادوار زندگی اعم از مرد و زن و شهری و روستایی، سیاه و سفید پولدار و فقیر و با سواد و کم سواد و ... به چشم می خورد.
دلبستگی پیوند عاطفی عمیقی است که افراد متناسب با نوع ارتباط با یکدیگر و میزان حمایت ها و کمک ها و وابستگی هایی که به یکدیگر دارند در آنها پدید می آید.
دلبستگی در اشخاص و افراد مختلف و نیز میزان و نوع روابطی که با هم دارند، از شدت و ضعف قابل توجهی برخوردار است.
گاهی دلبستگی ها آنچنان اهمیت پیدا می کنند که اگر کوتاهی و یا اهمال و غفلتی انجام گیرد، اتفاقاً به خشم و نفرت تبدیل می شود. کودکی که در دوره ای شدیداً به کمک و سرپرستی نیاز دارد و به مادر دلبسته و وابسته است از طرف مادر مورد بی مهری و قهر و بی توجهی عاطفی قرار گیرد، در این صورت، این عدم اعتماد جای خود را به خشم و قهر می دهد.
دلبستگی در چرخۀ تکامل هرچه از پایین به بالا درنظر بگیریم از میزان رفتارهای غریزی و حیوانی کاسته شده و به رفتارهای عاطفی و شناختی و ادراکی افزوده می شود. (بیرامی، 1378 ، ص 45 )
سازو کار بررسی دلبستگی با توجه به این بحث اظهار شده یک مطالعه زمانی و دوره ای را می طلبد که جان بالبی بهترین مفهوم و تبیین دلبستگی را از منظر اتولوژیک (تکاملی) پرداخته است.
چنانچه رفتار کودک چند روزه رفتارهایی نه از نوع یادگیری و نه حاصل سیاق و سایق هستند. بلکه بازتابی و بازتاب هایی از مکیدن و چنگ زدن و گریستن و خندیدن هستند که حتی همین رفتارها مادر و اطرافیان را به سوی حمایت از کودک وادار می کند، پس از همان ساعات اولیه تولد دلبستگی بین نژاد و کنسل های انسانی برقرار می گردد. اما همانطور که اظهار شد، این دلبستگی ها ابتدا شکل بازتابی و غریزی و به تدریج به اشکال متعالی تر و عمیق تر و اداراکی تر و عاطفی تر و شناختی تر تبدیل می یابد. در این تحقیق ارتباط و تأثیر دلبستگی در انگیزه پیشرفت انسانی را در کل مورد بحث و تحقیق قرار داده ایم.
بیان مسأله :
دلبستگی در مفهوم اختصاصی و خاص از الگوها و معیارهای عاطفی و ارزشی برخوردار است. معمولاً در هر گروه و مجموعه ای عضوی و یا اعضایی در حکم پایگاه دلبستگی و بقیه عناصر و اجزای دلبستگی به شمار می روند. البته در کنار دلبستگی های پایگاهی، دلبستگی های سایر اعضای خانواده هم وجود دارد. نیمی دلبستگی مفهومی نیست، که فقط در ارتباط دو جانبه محقق شده باشد. بلکه شامل همه و تمام عناصر و اعضایی که در ارتباط و اتفاق هم زندگی می کنند. و نیز در انواعی از ارتباطات ارزشی و اجتماعی که فرد در جهان زندگی به حیات ادامه می دهد.
دلبستگی عبارت است از حالات و علایمی که نزدیکی و اتفاق و پیوستگی به نزدیکان و اعضای گروه را تسهیل و آسان می کند و در نتیجه موجب تداوم و استمرار و تعمیق و افزایش آن می شود. (جان باولبی، 1969 )
کشش متقابل کودک و مادر از همان ساعات اولیه زندگی نوعی دلبستگی همه جانبه بین کودک و مادر را فراهم می کند، بنابراین دلبستگی علاوه بر خصوصیات و علائم ظاهری شاخص ها و علائمی درونی و پنهانی نیز بین افراد به وجود می آورد (بیرامی، 1378 )
غرض از آوردن مفهوم و مثال در مورد دلبستگی از نظریه معروف جان بالبی روشن شدن ساخت ومفهوم کلی دلبستگی به معنی عام در ذهن خواننده است. و چون موضوع تحقیق حاضر بررسی تأثیرات دلبستگی در انگیزه پیشرفت است. پر واضح است که اشاره و جهت تحقیق در مورد افراد و گروهایی است که شق و موضوع پیشرفت در مورد آنها صدق می کند و در مورد جوانان و نوجوانان و میانسالانی است که انگیزه پیشرفت در کار، تحصیل، ازدواج، خدمت، شغل، ارتباط وسایل مختلف اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و غیره هستند هرچند نمی توان حرکات و رفتارهای خزیدن و کشیدن کودک در دید مادر و ایجاد دلبستگی میان آنها را انگیزه پیشرفت نخواند و نبوغی آن کودک هم ناخودآگاه و به صورت قطری درصدد توجه مادر و دیگران و جلب حمایت ایشان در رسیدن به امیال و خواسته های خویش است.
اما چون معمولاً انگیزه و پیشرفت با عقلانیت و منطق و تجره و دانش همراه است. غرض تحقیق در ارتباط دلبستگی با انگیزه پیشرفت شامل افراد و گروه هایی است که مفهوم انگیزه و پیشرفت به معنی اخص آن درک می شود.
دلبستگی از هر نوع و از هر طریق و شیوه و با هر درجه شهرت و ضعف دارای ارزش و تأثیر است. و گاه حتی تأثیر اندک آن بسیار مؤثرتر از تأثیر بیشتر آن در برخی از موارد است.
چنانچه اگر نامادری در مقابل نوجوان و جوانی دلبستگی اندکی از نظر عاطفی نشان دهد، ممکن است انگیزه نوجوان و جوان برای جدایی از گروه خانواده صدچندان گردد. و برای رهایی از این دلبستگی کم تر و کم رنگ تر خود را با همۀ توان و انرژی آماده موفقیت های آتی می کند که همۀ ما در اطراف و بستگان خود شواهدی از این دست داریم که مسلم است عمومیت ندارد.
و گاهی دلبستگی آنچنان هدف و اصل واقع می شود که وابستگی جای آنرا پر می کند و فرد هدف های درسی و شغلی و آتی خود را به کلی فراموش می کند. و از همین رهگذر افق شکست و عدم موفقیت افراد و فرد موردنظر ترسیم می گردد.
معمولاً برای هر فرد و شخص پایگاه دلبستگی وجود دارد. مثلاً برای کودک شیرخوار پایگاه دلبستگی مادر است که به تدریج که بزرگتر می شود. پایگاه دلبستگی به پدر و خانواده و برادر و پدربزرگ و مادربزرگ و خاله و عمه و عمو و دایی و حتی همسایگان و ... نیز تعمیم و تسرّی می یابد.
حتی طبق تحقیقات انجام گرفته موضع دلبستگی نیز در افراد و اشخاص مختلف متفاوت است. یعنی افراد و اشخاص در برخورداری از لذت و کسب عیش لذت غذا به مادر و برای برخورداری از حمایت اجتماعی به پایگاه پدر و برای برخورداری و کسب لذت بازی و تفریح به پایگاه برادر و خواهر پناه می برند برای اثبات این نظریه هارلو دو گروه مادر مصنوعی (شامل یک مادر سیمی با پستانک پر شیر و یک مادر پشمالو شبیه مادر اصلی در قفس قرار دارند که بچه میمون ها وقتی گرسنه می شوند به مادر سیمی پناه می بردند. و وقتی دچار ترس و بیم و هراس می شدند به مادر پشمی پناه می جستند.
و این آزمایش این ادعا را تا حد زیادی ثابت می کند (هارلو و زیبرس، 1959 )
فذا پیشرفت و انگیزه پیشرفت جدای از دلبستگی های مختلف افراد نیست زیرا انسانها در گروه متولد می شوند، در گروه و خانواده رشد می کنند، در گروه و خانواده بیمار می شوند، در گروه و خانواده آسیب می بینند، چرا در گروه و خانواده درمان نشوند. (باقرثنایی، روانی درمانی خانواده، 1372 ، ص 57 )
فلذا دلبستگی موضوعی نیست که اثر و تأثیرات آن را در مقوله های مختلف زندگی نادیده انگاشته شود. بناراین مطالب مذکور مسأله مورد بررسی در این پژوهش بررسی رابطه ی بیک سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت می باشد.
اهمیت و ضرورت مسأله :
هر واژه و مفهومی به اندازه تأثیر و یا تأثیراتی که بر روی فرد و یا افراد می گذارد، اهمیت پیدا می کند. حال ممکن است، این اهمیت و تأثیرات در چهارچوب های مختلف زندگی اجتماعی و اقتصادی و اعتقادی و فرهنگی و یا حتی سیاسی قرار گرفته باشد.
دلبستگی و نیز انگیزه پیشرفت دو موضوع و مسئله ای هستند که هر کدام در جای خود به صورت مستقل ارزش و اهمیت خاصی در شرایط و ضوابط افراد گوناگون دارند. و حتی ارتباط آن ها با یکدیگر که در این تحقیق با عنوان بررسی رابطۀ سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت آمده نیز اهمیت و ارزش پیدا می کند.
شاید این سؤال اوّلیه برای ما پیش آید، که این ارتباط ممکن است برای عدّه خاص در طول عمرش پیش آید و ما را با آن ارتباطی نیست امّا انگیزه پیشرفت را به خوبی تحلیل و تفسیر کنیم، هر رفتار و فعالیتی در زندگی اعم از فعالیت های اقتصادی و اجتماعی و هنری و ورزشی و سیاسی که دارای انگیزه و هدف باشد. دارای دلبستگی و وفاداری به زمینه هایی است که فرد را در شرایط فعلی قرار داده است.
در ارتباط دلبستگی و سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت نظرات و اظهارات بسیار مختلفی وجود دارد، امّا به تناسب اهمیت مسأله مآخذ و کتاب های روان شناسی سرفصل و موضوع خاصی به نام دلبستگی و یا سبک های دلبستگی به چشم نمی خورد.
اما آنچه مسلم است و از تعریف دلبستگی در ایجاد ارتباط عاطفی و ارزش بین افراد روش می شود، دلبستگی از کودکی و از اولین روزهای زندگی در ارتباط بین کودک و مادر و یا کودک پدر اتفاق می افتد و کودک با حرکات و سکنات و اداهای صورت و دست و پا توجه و مهر و محبت مادر را به سوی خود جلب می کند.
افرادیکه در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی مراحل مختلف دلبستگی را تجربه کرده اند در مراحل مختلف زندگی فرد و اجتماعی و بهره مندی از آثار و نتایج دلبستگی در کودکی و نویاوگی و نوجوانی و جوانی از نظر عواطف و شناخت ها و ادراکات و احساسات و انگیزش ها در شوق و میل به تحصیل و ارتباط و انگیزه در درس و مشق و دوستی با دیگران و محبت با سایر افراد و برخورداری از ارتباطات اجتماعی و هنر زیباشناختی و تفریح و ورزش بخش های مهم برخورداری و بهره مندی از مقوله های دلبستگی در افراد است.
وابستگی کاملاً با دلبستگی متفاوت است. وابستگی نوعی میل انگلی و زندگی از نوع برخورداری محض و بدون تلاش و تقلاّ و استفاده از دسترنج و تلاش دیگران است.
وابستگی نوعی ترجیح استفاده افراد از قوّه و توان دیگران علیرغم داشتن و برخورداری خود از آن نیرو است. و وابستگی در واقع رکود است. وابستگی ارتجاع است وابستگی میل به عقب نشینی و میل به عدم پیشرفت و سکون است.
در صورتیکه دلبستگی نهایت استفاده از توجهات تدریجی و تجربی دیگران با ترجیح خانواده و توانمند شدن در جهات مختلف فکری و جسمانی و روانی و عاطفی و ... است.
اگر کودک از کودکی به مهر مادر دلبسته باشد و به او عشق می ورزد و اگر به پشتیبانی پدر دلبسته باشد به او تکیه می کند و با تکیه کردن به او همه تلاش و توان خود را در راه رسیدن به جایگاه پدر صرف می کند.
دلبستگی در زمینه های اعتقادی آنچنان اهمیت دارد که اگر دلبستگی نباشد اصولاً اعتقادی وجود ندارد و امام و پیامبر و قرآن و خداوند و معانی ارزشی هیچ معنی و مفهومی برای فرد وجود نخواهد داشت.
اهمیت و ضرورت انگیزه و پیشرفت در بخش های اقتصادی و علمی و آموزشی و شغلی آنچنان در جامعه بالا گرفته است، که حال به سال شاهد پیشرفت های عظیم در امور مختلف صنعت و کشاورزی و خدماتی و علمی و دانشگاهی و غیره هستیم.
اهداف تحقیق :
هدف اصلی تحقیق عبارت است از :
بررسی رابطۀ سبک های دلبستگی با انگیزه پیشرفت افراد است و اینکه آیا بین سبکهای دلبستگی و انگیزه پیشرفت رابطه معنی داری وجود دارد.
فرضیه تحقیق :
بین سبکهای دلبستگی و انگیزه پیشرفت رابطه معنی داری وجود دارد.
متغیرهای تحقیق :
متغیر مستقل : سبکهای دلبستگی
متغیر وابسته : انگیزه پیشرفت
متغیر کنترل : جنس در رشته تحصیلی

 

تعاریف واژه ها و اصطلاحات :
سبکهای دلبستگی : حالات و علایمی که نزدیکی به مراقبان را تسهیل می کند و موجب تداوم آن می گردد (بیرامی، منصور، 1378 ).

 

تعریف انگیزه پیشرفت :
عبارت است هدفمندی فرد و اراده آن برای رسیدن به قله های پیشرفت در هر زمینه که خواه تحصیلی ، اجتماعی ، فردی ...
دلبستگی ها : کیفیت برقراری ارتباط عاطفی و معنادار میان افراد و اعضای خانواده و ... (مختار عارفی، 1378 )
دلبستگی، کنش و واکنش متقابل کودک و مادر در ارتفاع نیازهای کودکی و سنین مختلف اقتضاییاز نقطه نظر عاطفی و ... دلبستگی نام دارد (فروید، 1856 )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم :
پیشینه و ادبیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل گیری دلبستگی :
در چرخۀ تکامل هرچه از پایین به بالا حرکت کنیم از میزان رفتارهای غریزی کاسته و متقابلاً بر دورۀ وابستگی افزوده می شود؛ به شکلی که وابسته ترین کودک به مادر خود، کودک انسان است.
ساز و کار این دلبستگی را هیچ کس بهتر از «جان بالبی » بررسی نکرده است. او از دیدگاه اتولوژیک به بررسی دلبستگی پرداخت. اتولوژیست ها معتقد به بررسی رفتار موجود زنده و حتی انسان در زمینۀ تکاملی هستند. بنابراین، «باولبی» به عنوان یک اتولوژیست، بر این باور بود که باید برای بررسی رفتار دلبستگی انسان، به بررسی محیط اصلی که دلبستگی در آن شکل گرفته است، پرداخت.
نوزاد انسان هنگام تولّد، برای رفتارهایی آمادگی دارد که نه حاصل یادگیری هستند و نه حاصل کاهش سایق. همۀ رفتارهای بازتابی مانند مکیدن، چنگ زدن و حتی رفتارهایی مانند گریستن، خندیدن و سینه خیز رفتن به طرف افراد از جملۀ این رفتارها هستند. «باولبی» متذکّر شد که این تنها مادر نیست که در کنار کودک می ماند و از او مراقبت می کند؛ بلکه همین رفتارهای کودک نیز به عنوان محرّک عمل کرده و مادر و اطرافیان را وادار می دارد که از او مراقبت کنند تا زنده بماند.
به نظر «بالبی» رفتار دلبستگی عبارت از حالتها و علایمی است که نزدیکی به مراقبان را تسهیل می کند و موجب تداوم آن می گردد. طبق این دیدگاه، نتیجۀ عمدۀ کنش متقابل مادر و کودک به وجود آمدن نوعی دلبستگی عاطفی بین فرزند و مادر است. بنابراین هر کدام از رفتارهای دلبستگی، علاوه بر کنشهای ظاهری دارای کنشهای پنهان نیز هستند. گریۀ کودک ضمن داشتن کنش بیانی (این که من گرسنه ام) کنش پنهان دلبستگی را نیز دارد. همیشه کودک برای اعلام گرسنگی گریه نمی کند، بلکه در بسیاری از موارد، از طریق گریه رفتاز مادر را نیز تنظیم می کند و به این ترتیب مادر نمی تواند فاصلۀ خود را با کودک زیاد کند.
شخصی که دلبستگی بین وی و کودک ایجاد می شود، «پایگاه دلبستگی» نامیده می شود. معمولاً متعدّدی، مانند پدر، مادر بزرگ، برادر، خواهر،ۀ دلبستگی نشان می دهند. دلبستگی به پایگاه دارای علایمی است :
1 ) او بهتر از هر کس دیگر قادر به آرام کردن کودک است. در مواقع هیجانی، غیر از او فرد دیگری قادر به آرام کردن کودک نخواهد بود.
2 ) کودک در کنار او بیشتر بازی می کند و به این طریف به اکتشاف محیط می پردازد. و حتّی در کنار او کودک رفتار کلامی بیشتری نشان می دهد.
3 ) در کنار او کودک کمتر می ترسد و متقابلاً در غیاب او به سرعت واکنش ترس نشان می دهد.
مراحل دلبستگی :
اگر چه کودکان از همان روزهای نخستین زندگی، به دیگران واکنش نشان می دهند، ولی کمّ و کیف این واکنشهای طبق مراحلی متحول می شود.
مرحله 1 – واکنش نامشخّص در مقابل همه : از تولّد تا سه ماهگی معمولاً کودکان واکنشهای غیر انتخابی در مقابل همۀ افراد نشان می دهند. مثلاً در مقابل همه تبسّم می کنند. به این ترتیب هنوز پایگاه دلبستگی آنچنان مشخّص نیست.
در این دیدگاه رفتارهایی مانند لبخند زدن، گریستن، گرفتن، جستجوی منبع غذا و مکیدن که کودک مجهّز به آنهاست باعث پیشرفت دلبستگی می شود، زیرا موجب تداوم نزدیکی مراقب کودک به او می شود. لبخندهای کودک تا سه ماهگی نشان دهندۀ هیچ برتری یا ترجیح شخصی نیست. کودک با دیدن همه چهرها، حتّی چهره های مقوّایی می خندد. تا این زمان گریه نیز چنین وضعی دارد. هر کسی که در میدان دید آنان قرار داشته باشد، صحنه را ترک کنند، آنان را به گریه می اندازد.
واکنشهای چنگ زدن و «رفلکس مورو » موجب تداوم نزدیکی می شوند. وقتی انگشت مادر در کف دست کودک قرار می گیرد، دست کودک خود به خود بسته می شود و به این تتیب موحب واکنش عاطفی مادر به کودک می شود. با «رفلکس مورو» گویا کودک مادر را در آغوش می گیرد. جستجوی منبع غذا و مکیدن، تغذیۀ کودک را به دنیال دارد و همین طور رابطۀ دو سویه کودک انتخابی تر می شود. بغبغوهای کودک از سه تا شش ماهگی در حضور افراد آشنا بیشتر تولید می شود؛ کودک در حضور افراد آشنا لبخند می زند و در مقابل دیگران بغض می کند. گریه کودک با ترک افراد آشنا شدیدتر می شود و حضور آنان، آرامش را به او برمی گرداند. به طور کلّی در این مرحله چند نفر و معمولاً اعضای خانواده، بیشتر مورد توجّه قرار می گیرند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  47  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی رابطۀ بین سبک های دلبستگی و انگیزه پیشرفت

پروپزال بررسی رابطه خودکنترلی وسبک های دلبستگی باشیوه حل تعارض دربین معلولین

اختصاصی از یاری فایل پروپزال بررسی رابطه خودکنترلی وسبک های دلبستگی باشیوه حل تعارض دربین معلولین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروپزال که از قسمت های مختلف آن می توانید به عنوان فصل اول، سوم، و نوشتن پروپزال استفاده کرد . که دارای قسمت های زیر می باشد بیان مساله سوابق مربوط به تحقیق فرضیه های اصلی و فرعی تحقیق اهداف اصلی و فرعی تحقیق هدف کاربردی تحقیق جنبه نوآری تحقیق روش کار (ابزارهای گرد آوری اطلاعات ، روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات ، جامعه و نمونه تحقیق ، تجزیه و تحلیل اطلاعات ) منابع و ماخذ فارسی و انگلیسی .  ...


دانلود با لینک مستقیم


پروپزال بررسی رابطه خودکنترلی وسبک های دلبستگی باشیوه حل تعارض دربین معلولین

دانلود مقاله بررسی تاثیر سبکهای دلبستگی بر رضایت زناشویی زنان متاهل شهر تهران

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله بررسی تاثیر سبکهای دلبستگی بر رضایت زناشویی زنان متاهل شهر تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده
پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سبکهای دلبستگی بر رضایت زناشویی زنان متاهل شهر تهران است.به این منظور تعداد 50 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ و پرسشنامه سبکهای دلبستگی با..... استفاده شد.
پژوهش از نوع تحقیقات همبستگی بود و به منظور تجزیه و تحلیل داده های آماری از نرم افزار SPSS استفاده شد.
نتایج پژوهش نشان می دهد با توجه به اینکه فقط رابطه سبک دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی مثبت است.
بنابراین با افزایش سبک دلبستگی ایمن ،‌رضایت زناشویی افزایش می یابد و بالعکس.اما رابطه سبک دلبستگی ترسان ، اجتنابی و اشتغالی با رضایت زناشویی منفی است بنابراین با افزایش این سبک ها ، رضایت زناشویی کاهش می یابد و بالعکس.می توان چنین نتیجه گیری کرد که بین سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی رابطه معنی دار وجود دارد.در نتیجه فرضیه پژوهشی مبنی بر وجود رابطه بین سبک دلبستگی و رضایت زناشویی تایید می شود.



مقدمه
ازدواج معمولا اصلی ترین و مهم ترین زمینه ای است که عملکرد و اثر صمیمیت و روابط اجتماعی رشد یافته در آن متجلی می شود. برای اکثر بزرگسالان شادمانی در زندگی بیشتر به ازدواجی موفق و روابط زناشویی توام با رضایت وابسته است تا سایر جنبه های زندگی، جستجوی این رضایت خارها به نیازهای شخصی، خانوادگی و حتی اجتماعی فرد مرتبط است و به گونه های متفاوت وی را وادار به ازدواج و داشتن انتظارات متفاوت از شریک زندگی خود می کند(جانسون و هارویس ، به نقل از میرخشتی، 1375).
افراد متاهلی که از زندگی زناشویی خود رضایت دارند، کمتر دچار بیماری روانی می شوند که شاید به دلیل رضایت از کل زندگی شان و احساس مسئولیت و رضامندی جنسی است. عدم توجه به ازدواج بخصوص در سنین بالا ممکن است به علت ترس از تعهد، مسئولیت و یا یک نقطه ضعف در رشد روانی فرد محسوب گردد. از طرف دیگر اینگونه افراد به علت اینکه از ثمرات یک زندگی رضایت بخش، ایمن و سرگرم کننده برخوردار نیستند، همیشه بلاتکلیف و سرگردان زندگی کرده و اکثر با توسل به لذت طلبی ها و کامجویی های بدلی به دنبال تکیه گاه های غیرحقیقی می گردند و در آنجا نیز از فشارهای روانی اسوده نیستند(میلانی فر، 1373).
تحقیقات متعددی نشان می دهد که رضایت از زندگی زناشویی بر سلامت روانی افراد تاثیر مهمی دارد. راه های زیادی برای تعریف رضامندی زناشویی وجود دارد. ارتباطات اعضای خانواده با یکدیگر به عنوان یک عامل تعیین کننده بر رضایت از زندگی زناشویی تاثیر می گذارد و به همین دلیل انتظار می رود که بر سلامت روانی آنها نیز موثر باشد ( به نقل از میرخشتی، 1375).
خانواده این واحد به ظاهر کوچک اجتماعی، از ارکان عمده و از نهادهای اصلی هر جامعه به شمار می رود. در واقع هر خانواده را باید خشت بنای جامعه و کانون اصلی سنت و رسوم و ارزش های والا ومورد احترام و شالوده مستحکم مناسبات پایدار اجتماعی و روابط خویشاوندی مبدا بروز و ظهور عواطف انسانی و کانون صمیمانه ترین روابط میان افراد و مهدپرورش فکر و اندیشه و اخلاق و روح اشان به شمار آورد. تا آنجایی که نشانی از حیات انسانی ملاحظه شده و خانواده وجود داشته باشد (توسلی، 1381)
هر فردی در خانواده ایی که متولد می شود، نیازهای خود را برطرف می کند و در پرتو آن سکون و آرامش می یابد. بسیاری از پژوهشگران خانواده، رابطه زوجی را مهمترین رابطه خانوادگی می دانند. آنها معقتدند که ازدواج موفق و رضایت بخش موجب ثبات عملکرد خانواده، کفایت اعضای خانواده در مشکل گشایی و سلامت روانی کودکان و ایفا نقش مناسب خانوادگی و بین فردی می شود ( نوربالا و مراحی، 1379).
موفقیت در ازدواج و زندگی زناشویی به عوامل زیادی از قبیل: میزان آمادگی برای ازدواج تحصیلات، زمینه قبلی و خانوادگی فرد، بحران های تجربه شده، نوع و کیفیت الگوی قدرت حاکم بر خانواده قبلی، سن، سلامتی، شخصیت، درآمد و غیره و کیفیات و خصوصیاتی از جمله : تعهد، حساسیت، سخاوت، ملاحظه و صمیمت، وفاداری، مسئولیت ، اعتمادو اطمینان بستگی دارد. زن و شوهر در رابطه با یکدیگر نیاز به حس تفاهم، همکاری و انعطاف پذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت آنها، ازدواج به بلوغ و شکوفایی می رسد. چه بسیار زنان و شوهرانی که در زندگی زناشویی سعادتمندی را انتظار داشته اند و کارشان به سلامت کشید و اکنون در کسالت زندگی می کنند و چه بسیار زنان و شوهرانی که قبلا در تمام موراد زندگی مشترک به تفاهم رسیده و اکنون به عدم تفاوت مطلق رسیده اند. چگونه است که زن و شوهر از توهم به بیماری، از شیفتگی به بیزاری و از رضایت به نارضایتی مطلق می رسند (بک، ترجمه قراچه داغی، 1378).
زمینه های دیگر نیز مانند نحوه گذران اوقات فراغت با یکدیگر، تقسیم کار، نگهداری از بچه ها، روابط جنسی، مسائل مالی، مسئله اقوام همسر و روابط با آنان و غیره می تواند موجبات نارضایتی از زندگی زناشویی در زن و شوهر شود. زن وشوهر در رابطه شان با یکدیگر نیاز به حسن تفاهم، همکاری و انعطاف پذیری دارند و در صورت وجود این خصوصیات و تقویت انهاست که ازدواج به بلوغ و شکوفایی می رسد(همان منبع).
یکی از مسائل مهم در روان شناسی خانواده این است که فرد تحت تاثیر آنچه در خانواده رخ می دهد، قرار می گیرد و تاثیر می پذیرد. ایجاد علاقه و محبت در وجود افراد خانواده از همان دوران کودکی شکل می گیرد که در رابطه با این موضوع می توان به نوع دلبستگی افراد در رابطه با یکدیگر اشاره کرد. دلبستگی از دوره کودکی شروع شده و به تدریج شکل می گیرد و پیامد آن در بزرگسالی غود می کند. این دلبستگی در روابط عاطفی میان زن و شوهر بسیار تاثیرگذار است، چرا که علاوه بر سبک عشق و نوع علاقه طرفین به یکدیگر، دلبستگی نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است.(سیف؛ 1380) .

بیان مساله
روابط میان افراد خانواده به سلامت محیط خانواده کمک می کند. تفاهم میان خانواده منجر به احساس رضایتمندی از زندگی زناشویی می شود، در غیر این صورت خانواده با مشکل مواجه می شود(بنی اسدی، 1378).
مازن و شاور(1987 ، 1990) اظهار داشته اند که نوع دلبستگی کودکی در ایجاد نوع سبک عشق دوران بزرگسالی تاثیرگذار است. اساس رفتار والدین، نوع و سبک دلبستگی را در کودکان، مشخص می کند. سبک های دلبستگی شامل، سبک دلبستگی ایمن، سبک اجتنابی سبک ترسان، سبک اشتغالی.
هریک از این سبک های دلبستگی با نوع عشق می تواند مرتبط باشد. از این رو میزان رضایتمندی زناشویی می تواند ریشه در نوع دلبستگی داشته باشد. برقراری ارتباط آسان با دیگران با دوری از مردم، اضطراب و نگرانی هنگام رویارویی با مردم، در رفتار زناشویی نیز تاثیر می گذارد، گاهی صمیمیت زیاد نیز باعث، اختلاف در زندگی زناشویی می شود، برخی همسران از اینکه، همسر خود را با دیگران صمیمی احساس کنند.
در هراس هستند و این عامل می تواند، نارضایتی در زندگی زناشویی را پدید آورد.
با این مسئله ، پژوهش حاضر درصدد آن است که به بررسی میزان رضایت زناشویی و سبک دلبستگی ، در زوجین بپردازد و به دنبال پاسخ دادن به این سوال است که ایا دلبستگی افراد با رضایت زناشویی آنها رابطه دارد.

 

اهمیت و ضرورت پژوهش
چنانچه گفته شد که خانواده اولین تجلیگاه روابط عاطفی برای افراد است. کنش ها و چالش هایی که در محیط خانواده صورت می گیرد. پایه های تربیتی فرزندان را تشکیل می دهد، فرهنگ خانواده، شخصیت فرزند را تعیین می کند. روابط اطرافیان، تاثیر شگرف در برقراری ارتباط فرزندان با فراد جامعه دارد. و تمامی رفتارها و فرهنگ یک خانواده هر دو محور اصلی یعنی زن و شوهر می چرخد، چرا که آنان علاوه بر تعیین نوع رابطه و زندگی خود، وظیفه تربیت و ایجاد انگیزه برای زندگی بهتر فرزندان را نیز برعهده دارند.
تداوم و بقای خانواده، مستلزم سلامت و بهداشت روانی اعضاء آن است و سلامتی روانی نیز در نتیجه میزان رضایت طرفین از زندگی بوجود می آید ، خانواده ایی که دچار اضطراب و کشمکش های نابجا نباشد و همه روابط فیمابین اصولی باشد، دارای سلامت روانی است . و چون افراد خانواده به یکدیگر دلبسته هستند و این دلبستگی تعیین کننده میزان علاقه است ، پس تحقیق و مطالعه در این خصوص اهمیت و ضرورت داشته و خانواده سالم، رضایت بالای زن و شوهر و سطح دلبستگی مثبت و خوب برای یک جامعه بسیاری ضروری است و این تحقیق می تواند در این خصوص راهگشا باشد.

 

هدف پژوهش
در پژوهش حاضر سعی بر این است تا میزان رضایت زناشویی و سبک دلبستگی افراد بررسی شود و به دنبال این هدف است که :
- بررسی میزان رضایت زناشویی با سبک دلبستگی ایمن
- بررسی میزان رضایت زناشویی با سبک دلبستگی اجتنابی
- بررسی میزان رضایت زناشویی با سبک دلبستگی ترسان
- بررسی میزان رضایت زناشویی با سبک دلبستگی اشتغالی

 

فرضیه های پژوهش
1- بین میزان رضایت رناشویی با سبک های دلبستگی ایمن رابطه معنی دار وجود دارد.

 


متغیرهای پژوهش
متغیروابسته : رضایت زناشویی
متغیر مستقل: سبک دلبستگی ایمن- سبک دلبستگی اجتنابی
سبک دلبستگی اشتغالی- سبک دلبستگی ترسان
چهار سبک دارید ایمن، ترسان، اشتغالی و اجتنابی

 

تعاریف نظری اصطلاحات
رضایت زناشویی ، میزان رضایت زن و شوهر از چگونگی و کست رابط خود با یکدیگر می باشد .(هاشمی ،‌1386).
به اعتقادها کینز رضایت از زندگی زناشویی یعنی احساس خوشایند و رضایمند و لذت تجربه ای که به وسیله یک زوج صورت می گیرد هنگامیکه تمامی جنبه زندگی زناشویی خود را مورد توجه قرار دهند.(سلیمانیان، 1372).
سبک دلبستگی
نحوه ای که فرد با یک مظهر مراقبت کننده رابطه برقرار می کند (ریچاردپی- هالجین- سوزان کراس- ترجمه سیدمحمدی، 1384).
به کسب احساس آرامش و ایمنی که در مجاورت عاشق به معشوق به دست می دهد و حساسیت و پاسخگو بودن به نیازهای معشوق اطلاق می کرد.(سپاه منصور، 1368).

 

تعاریفی عملیاتی اصطلاحات
رضایت زناشویی : منظور نمره ای است که آزمودنی از آزمون رضایت زناشویی ایریح کسب می کند
سبک دلبستگی: منظور نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه سبکهای دلبستگی سبک می کند.


تعاریف ازدواج
انعقاد قرارداد اجتماعی است که مشروعیت روابط جسمانی را موجب می گردد به بیان دیگر در راه تحقق امر ازدواج باید شاهد تصویب جامعه نیز باسیم (ساروخانی، 1370).
زناشویی پیوندی اخلاقی و بخودی خود غایتی مطلق است (هگل ، ترجمه امینی).
به طور کلی ازدواج به منظور تعهدات اخلاقی طرفین در جهت ساختن یک خانواده منسجم و تربیت فرزندان می باشد.

 

عوامل فروپاشی ازدواج
1. اختلاف تحصیلات (آریانپور، 1375)
2. عدم شناخت نسبت به یکدیگر
3. وجود اعتیاد یکی از طرفین
4. اختلال رفتاری و یا بیماری های روانی
5. دخالت رفتاری و یا بیماری های روانی
6. نداشتن فرزند یا نازائی
7. عدم آشنایی کافی به وظایف در طرفین (زن سالاری- مردسالاری)
8. خیانت زناشویی
9. غافل ماندن زنان از وظایف خویش به علت اشتغال
تمامی این موارد، می تواند از عوامل فروپاشی خانواده باشد و باعث ایجاد انحرافات اجتماعی گردد. آسیب به کودکان وارد می گردد و آنها را درجامعه دچار بحران و مشکل می سازد (قائمی، 1379).

 

انگیزه های ازدواج:
انگیزه های ازدواج متعدد و متنوع هستند که عبارتند از : تعهد، ارتباط خصوصی، همراهی و مشارکت عشق، شادی، سکس مشروع و بچه دار شدن.
تعهد : مردم احساس می کنند که یک نفر خودش را به آنان اهدا می کند بدون آنکه قصد تلافی داشته باشد ازدواج نمونه کامل این وقف شدن است. جشن غروسی نمونه کامل برای بیان تعهد است.
ارتباط خصوصی: افراد انتظار و آرزوی ارتباط صمیمانه و پرداوم را از ارتباط خصوصی خویش دارند و مایل هستند با فردی ازدواج کنند که آنان را از نظر هیجانی، احترام، اعتماد و صمیمیت تامین کند. یکی از وظایف مهم افراد در دوران جوانی است که یاد بگیرند چگونه یک فرد می تواند صمیمی باشد.
همراهی و مشارکت: ازدواج فرصت مناسبی را برای رهائی از تنهایی فراهم می کند و در این زمان همراهی و مشارکت بین دو فرد ایجاد می شود. زمانی که ارضاء نیازها متقابل شد فرد در فعالیت های خویش با دیگری سهیم می شود، ارتباط یکپارچه شده و زوج ها رضایت بیشتری را از ازدواج تجربه می کنند.
عشق : زمانی که دو فرد به یکدیگر نزدیک می شوند بین آنان رابطه صمیمانه ایجاد می شود و در این مرحله زندگی با رضایت همراه می شود، فردی عشق می ورزد و دیگری به عشق پاسخ می دهد ازدواج فرصت مناسب را برای نیاز به عشق فراهم می کند.
خوشحالی: بسیاری از مردم اقدام به ازدواج را خوشحالی می دانند، در حالیکه منبع خوشحال کننده آن دو نفر هستند که با ازدواج امکان ارتباطات محبت آمیز را فراهم می کنند.
سکس مشروع و بچه دار شدن: ازدواج روش پسندیده و قابل قبول برای رفتارهای جنسی است با آنکه رفتارهای جنسی خارج از زناشویی نیز وجود دارد، انگیزه بچه دار شدن دلیل دیگری برای ازدواج است.
گاهی انگیزه هایی که برای ازدواج انتخاب می شوند، نادرست است، یکی آنکه شریکی برای ارتباط جنسی خویش داشته باشند، امنیت عاطفی و اقتصادی داشته باشند. گاهی برای فرار از تنهایی تصمیم به ازدواج می گیرند یا انکه می خواهند از موقعیت آزاددهنده خانه فرار کنند. اگرچه این دلایل مهم هستند ولی انگیزه منطقی برای ازدواج به حساب نمی آیند (کی نیا، 1377).

 

انواع ازدواج
1- ازدواج سنتی
نوعی از ازدواج است که اکثراً این نوع را انتخاب می کنند و از گذشته تاکنون ادامه دارد. در این نوع شیوه ازدواج به طور کلی تصمیم گیرنده خود فرو نمی باشد. به بیان دیگر طرفین مورد نظر هیچ دخالتی در تعیین همدیگر ندارند و بزرگان و یا عوامل خارجی، عامل پیوند طرفین می باشند.
در این نوع ازدواج پسر یا دختر برحسب اتفاق با یکدیگر ازدواج می نمایند بدون آنکه شناخت زیادی نسبت به یکدیگر داشته باشند.
آنجه که در این شیوه از ازدواج ملاک برای طرفین است ، عوامل ظاهری مانند زیبایی، قیافه، طبقه اجتماعی ، موقعیت اقتصادی و مالی می باشد. معمولا هم در این شیوه تصمیم گیرنده فقط یکی از طرفین است و مشورت کمتر در آن صورت می گیرد.
در این نوع ازدواج، زنان جایگاه واقعی خودشان را به درستی پیدا نمی کنند و از اهمیت خاصی در زندگی برخوردار نیستند.
در شیوه های سنتی به طور کلی هر عاملی که باعث عدم دخالت مستقیم دختر و پسر در انتخاب یکدیگر باشند، جای می گیرد و دختر و پسر در انتخاب آینده خود، مختار نمی باشند.
2- ازدواج های غیرسنتی
ازدواج های غیرسنتی را می توان محصول پیشرفت جامعه و تکنولوژی و صنایع و هم چنین فرهنگ مردم دانست که نوع ازدواج نیز برای وفق دادن خود با شرایط حاضر تغییر نموده است و به شکل ازدواج های غیرسنتی درآمده است.
در این نوع ازدواج، طرفین( دختر و پسر) در انتخاب همسر خود مختار می باشند و در مرحله قبل از ازدواج رابطه هایی را برای شناخت هرچه بیشتر خود داشته باشند و به تناسب سطح تعقل و آینده نگری خود، طرف مقابل خود را ارزیابی نمایند. در این نوع ازدواج ها نه اینکه عوامل خارجی تعیین کننده نمی باشند، بلکه به عنوان عوامل تسریع کننده جای می گیرند. مثلا در ازدواج های غیرسنتی پدر و مادر در امر ازدواج دخالت می ورزند، ولی فقط به ارائه نظرات خودشان اکتفا می نمایند و تصمیم گیرنده اصلی خود دختر یا پسر می باشد.
در این گونه ازدواج ها، نقش الگو از اهمیت خاصی برخوردار می باشد و جوانان از طریق تقلید بیشتر تحت سلطه الگو قرار می گیرند و سعی می کنند تا ملاک های انتخابی خود را برحسب الگو قرار داده و خود را به نحوی جای الگو قرار دهند( احمدی، 1380)
اما آنچه که مهم است میزان رضایت مندی طرفین از ازدواج خود می باشد و دیده می شود که حتی در ازدواج های غیرسنتی که براساس انتخاب دختر یا پسر انجام شده، عدم رضایت و تفاهم بسیار است. از این رو عوامل تعیین کننده ای برای سازگاری وجود دارد که آن را بیان می نماییم.

 

عوامل تعیین کننده سازگاری در ازدواج
در مورد زن و شوهران جوان زندگی با یکدیگر با هیجان و شور و شوق زیاد، همراه است. یعنی آنچه می تواند آنان را به هم پیوند دهد، شور و هیجان وافر است.
برخی از ایشان درمی یابند که تصوراتشان چیزی برخیال و تفکر غلط نبوده و اکثرا رویاهای ایده آلیسم جایگزین واقعیت گردیده است.
زوجین در روابط خود می توانند توانائی ها ونقطه نظراتشان را با هم تقسیم نمایند.
1. توانایی تغییرپذیری و سازگاری: تغییرپذیری در دوران ازدواج امر غیرقابل اجتنابی است. هنگام ترک فرزندان از خانه شکست ها و پیروزی ها، و هنگام پا به سن گذاردن زوجین، برخوردهای زندگی تغییرناپذیر می گردند.
در مرحله سازگاری های مثبت برخی از روی تمایل می خواهند که تغییر پیدا کنند تا زندگی و روابطشان حفظ شود.
2. لذت بردن از یکدیگر: ازواج های پذیرشی ، زن و شوهر به صورت خالصانه از هم لذت می برند، از صحبت کردن، تقسیم کردن ارزشهایشان و حفظ روابط عاطفی و جنسی، هر دو نسبت به هم احساس مسئولیت دارند.
3. اطمینان به یکدیگر: در زندگی ممکن است عشق افزایش یا کاهش پیدا کند، اما اطمینان همیشه وجود دارد. در ورابط زن و شوهر، والدین عنوان کردند که اطمینان اساس و پایه انتخاب کردن برای ازدواجشان می باشد.
4. توانایی زندگی کردن بدون تعییرپذیری در روابط زناشویی، زوجین باید از یکدیگر انتظار به کمال رسیدن و تغییرپذیری صفات، نداشته باشند و همدیگر را همانطور که هستند، بپذیرند. و هنگام وقوع مشکل، روی نقاط قوت زندگیشان تاکید کنند تا نقاط ضعف.
5. تصور تدام و دائمی بودن: تصور تداوم و دائمی بودن ازدواج، یک امید نیست، بلکه دید فلسفی است. این تفکر آنان را وادار می کند که در برابر تعارضات و نواقص برخورد و مقاومت کنند.
6. تعادل و وابستگی ها: در ازدواجهای موفق زمانی که طرفین درباره نیازهایشان صحبت می کنند، کاملا به هم وابسته اند، آنها از قدرت هایشان می گویند نه ضعیف هایشان.
7. گرامی داشتن تاریخچه زندگی: زوجین به سالهای گذشته اهمیت می دهند، تاریخی را که با هم درست کردند و تجارب کسب کرده را محترم شمرده و خاطرات گذشته را یاد می کنند.

 

اسلام و اهمیت ازدواج
دین اسلام برای ازدواج و تشکیل خانواده ارزش بسیار قائل گردیده است. آیات بی شمار در خصوص ازدواج و خانواده نشانگر این اهمیت است (سوره بقره، نساء، انفال، نور، فرقان، احزاب، طلاق و ...)
براساس دین اسلام آفرینش زن و مرد از یک خمیرمایه است و آیات و نشان می دهد که در بین آنها همبستگی و پیوندی خونی و تاریخی وجود دارد و در سایه ازدواج این همبستگی به صورت میثاقی محکم در می آید. خانواده اسلامی که در سایه نکاح شرعی پدید می آید از چنان استواری و ارزشی برخوردار است که رسول خدا فرمود:
هیچ بنایی در نزد خدا محبوب تر از بنایی نیست که در سایه ازدواج پدید آمده است و چنین اهمیتی در هیچ مکتبی و مذهبی دیده نشده است و آنها که تن به ازدواج اسلامی می دهند عملا از چنین عملکردی آگاه می شوند(قائمی، 1378).

 

عوامل تاثیرگذار بررضایت از زندگی
ارتباطات اعضای خانواده
روابط میان اعضای خانواده به عنوان یک عامل تعیین کننده بر رضایت از زندگی خانوادگی و زناشویی تاثیر می گذارد و به همین دلیل انتظار می رود که بر سلامت روانی آنها نیز موثر باشد.
ارتباطات و پیام های اعضای خانواده نقش مهمی در کارایی و سلامت روانی آنها دارد. ارتباطات در خانواده شامل پیام های کلامی و غیرکلامی، آشکار و پنهان، صریح و استعاری می شود که گاهی توسط اعضای خانواده و همسر به خوبی دریافت نمی شود، در این صورت این پیام ها به صورت انتظارات ساختگی نمایان می شود.
پیام های ابراز نشده معمولا به صورت غیرکلامی ارائه می شود و در هاله ای از ابهام قرار می گیرد، مثلا یکی از همسران قهر یا سکوت کرده و به رفتار طرف مقابل پاسخی نمی دهند، در این صورت برای همسر او روشن نیست که مقصود او چیست و چه می خواهد .
به طور کلی عدم ارتباط صحیح و عدم ابراز احساسات و نوع روابط طرفین نقش مهمی در سلامت روانی خانواده و در نتیجه پایداری زندگی دارد، چرا که خانواده پایه واحدی است که سلامت روانی افراد در آن شکل می گیرد و از مهمترین دلایل رضایت مندی زوجین از زندگی داشتن ارتباط سازگارانه می باشد.
تاثیر شباهت بر انواع گوناگون ارتباطات
شباهت نگرش ها و ارزش ها اهمیت ویژه ای در رشد روابط دوستانه دارد و به هر میزان که تشابه نگرشها برای فردی مهمتر باشد، اثر بیشتری در انتخاب دوست و همسر برجای می گذارد. راجع به ازدواج، یافته های کاملا با ثباتی وجود ندارد.
باس و همکاران (1985) دریافتند که متاهلین و زوجهای نامزد تمایل دارند تا در ویژگی هایی مانند طبقه اجتماعی، هوش، نگرش ها و عاداتی مانند میزان مصرف الکل و سیگار با یکدیگر مشابه باشند.
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد روابط عاشقانه موجب نادیده انگاشتن نگرشهای مغایر می شود. البته در جهان غرب یک شعار افسانه ای وجود دارد که می گوید : «متضادها یکدیگر را جذب می کنند و تضاد موجب علاقه مندی افراد به یکدیگر و زندگی توام با تفاهم و خشنودی می شود». در حالیکه شواهد پیشنهاد می کند که پایدارترین ازدواجها میان زوجهای همانند و مشابه شکل گرفته است(کتل ،1967).
شکل گیری ازدواج براساس جذابیت
در زندگی واقعی این یک یافته قابل پیش بینی است که افراد تمایل دارند براساس جذابیت ظاهری با یکدیگر پیوند برقرار کنند که اصطلاحا به آن «فرضیه همانندی» می گویند.
تحقیقات متعددی در مورد جذابیت جسمانی زوج های در حال ازدواج مورد بررسی قرار گرفته است و همانطور که انتظار می رفت نتایج حاصله بیانگر آن بود که زوجها تمایل داشتند ، از لحاظ جذابیت جسمانی نسبتا مشابه باشند( سیلورمن و همکاران ، 1997).
تاثیر زیبایی بر ارتباط و ازدواج
زیبایی ظاهری افراد را محبوب تر جلوه می دهد و نه تنها در مورد روابط جنسی بلکه در روابط دوستانه نیز تاثیرگذار است . چرا که زیبایی، احساس خوشایندی است که از مشاهده آن به افراد دست می دهد. معمولا انسان افراد خوش سیما را بسیار قابل اعتماد، شاد، باهوش، صمیمی و خودشکوفاتر از افراد دیگر تصور می کنند. بنابراین معاشرت با آنها را احتمالا خوشایند تصور می نمایند (والستر و همکاران ،1996).
مولفه هایی مانند شباهت، جذابیت و زیبایی در امر ازدواج بسیار مهم است ، اگرچه در بین آنها همواره استثنائی وجود دارد، ولی تاثیر آنها نیز بدون اهمیت نمی باشد.
در هر حال ازدواج چه به طریق سنتی و چه غیرسنتی انجام می شود، این مولفه ها در روند آن و نارضایت مندی طرفین اهمیت دارد. چرا که روابط میان فردی همواره بر مسائل دیگر نیز تاکید می گذارد.
و در بحث بعدی خواهیم دید که ازدواج و روابط میان فردی زوجین چه تدبیر بر سلامتی و شادکامی افراد دارد.
تاثیر ازدواج بر سلامت جسمانی و رضایت مندی
در سالهای گذشته نتایج آماری بسیاری از پژوهش ها بیانگر آن است که افراد متاهل بیش از افراد مجرد عمر می کنند (فارگلدمن ، 1991).
افراد بیوه و مطلقه نسبت به افراد مجرد یا متاهل به برخی از بیماری ها آسیب پذیرند.(بلوم و همکاران ،1978).
سالم ترین زنان و مردان را ابتدا افراد متاهل، سپس افراد مجرد و سرانجام افراد بیوه تشکیل می دهند. افرادی که دور از همسران خود زندگی می کنند یا متارکه کرده اند، از کمترین میزان سلامت برخوردارند(کرامر ،1995) .
نوع ازدواج (سنتی ، غیرسنتی) و سلامتی می تواند رابطه داشته باشد . عواملی مانند نحوه انتخاب همسر، حفظ ازدواج یا یک عامل سوم ( ثروت) در افزایش طول مدت ازدواج نقش دارد.
البته نمی توان این امکان دارد کرد که نارضایتی با انتخاب همسر و شریک زندگی ارتباط دارد. همچنین نمی توان یک عامل سوم مانند ثروت را که هم در سلامتی و هم در ازدواج موفق نقش دارد، در میزان رضایت نادیده انگاریم(عبدی، 1380).
تاثیر ازدواج بر شادکامی و رضایت
شادکامی مفهومی نیست که به سادگی قابل اندازه گیری باشد و معمولا به وسیله مقیاس درجه بندی مورد سنجش قرار می گیرد. از اثرات کوتاه مدت همراه شدن با دوستان، لذت بخش تر شدن زندگی است.
شواهد نشان می دهد که افراد متاهل شادتر از افراد مجرد هستند، هرچند که این تفاوت ها زیاد نیست همچنین افراد متاهل در تمام سنین سطوح بالاتری از رضامندی را نسبت به افراد مجرد گزارش کرده اند.
الگوهای متعددی وجود دارد که سعی در نشان دادن مسیر رضامندی در طول دوران ازدواج دارند.
پینو (1961) اظهار داشت که پس از طی شدن دوران نامزدی و ماه عسل کاهش مداومی در میزان شادکامی پدید می آید.
بور (1970) پیشنهاد می کند که یک رابطه منحنی خطی از رضایتمندی زندگی زناشویی در طول زمان وجود دارد. معمولا بیشترین میزان رضایت از زندگی زناشویی سالهای اولیه زندگی پیش از تولید فرزندان و کمترین آن پس از تولید فرزندان است. اگرچه به تدریج در سالهای آتی میزان رضایت افزایش می یابد، اما هیچ گاه به سطح رضایت اولیه نمی رسد.
انتخاب همسر
فرهنگ های جمع گرا معمولا ازدواج سنتی (برنامه ریزی شده) را می پذیرند در حالی که در فرهنگ های غربی خود افراد همسرانشان را انتخاب می کنند. مهم است بدانیم حتی در جوامعی که ازدواج به شکل سنتی انجام می پذیرد، اکثر افراد فرصت هایی جهت انتخاب همسر را در اختیار دارند. در جوامع غربی نیز گزینش ها تحت نظارت خانواده انجام می پذیرد. براساس آنچه گفته شد بهتر است گفته شود، در فرهنگ های فردگرا تاکید بیشتری بر انتخاب همسر توسط خود افراد نسبت به فرهنگ جمع گرا وجود دارد. از آنجای که نگاه ها به ازدواج سنتی متفاوت است، یک ازدواج سنتی را در پاکستان که در نوشته های نویسنده ای اهل لندن آمده را بیان می کنیم:
اولین چیزی که باید در مورد ازدواج سنتی مورد تحسین قرار گیرد این است که آنها هیچ کاری را به زور انجام نمی دهند. تنها ازدواج اجباری است که با جبر انجام می گیرند. این نوع ازدواجها در قسمت های قبیله ای هند، پاکستان و بنگلادش متداول است. ازدواج های سنتی برنامه متفاوتی دارند. آنها در مورد رضایت طرفین مذاکره می کنند، پشتیبان و حامی یکدیگرند و منبع شادی قبل و حتی بعد از ازدواج هستند( احمدی، 1381).
یکی دیگر از عوامل موثر در ازدواج عشق است . برخی از نظریه پردازان پیشنهاد می کنند که عشق به عنوان اساس ازدواج (نه خود به تنهایی) یک ایده جدید غربی است. اما به این معنا نیست که عشق در ازدواج سنتی نقشی ندارد. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد افراد در ازدواج های سنتی حتی از کسانی که زوج خود را براساس عشق انتخاب کرده اند عاشق تر می شوند. در فرهنگ هایی که ازدواج سنتی ندارد ولی به شدت تحت تاثیر والدین است، چنانچه ازدواجی خارج از گروه قومی یا مذهبی انجام گیرد، عشق بی ارزش تلقی می شود(سپاه منصور، 1386).

 

تئوری تصور از همسر مطلوب
واژه همسر ایده آل به منظور بیان تصوری که جوانان از ویژگی های فرد مورد نظرشان جهت ازدواج در ذهن خود می سازندن، بکار می رود در هر جامعه ای بخصوص در جوامعی که ازدواج و انتخاب همسر از اهمیت زیادی برخوردار است، از جوانان انتظار می رود که وقت قابل ملاحظه ای را به تفکر درباره ترسیم های ذهنی، ویژگی های همسر مطلوبشان اختصاص دهند و ملاکهایی را در نظر بگیرید با نژاد ملیت، طبقه اجتماعی و سطح تحصیلات آنان تفاوت زیادی نداشته باشد و دو منبع مهم در تشکیل تصور ذهنی از همسر ایده آل دخیل است : ارزش های فرهنگی و نیازهای شخصیتی( مهدوی، 1375).

 

ارزشهای فرهنگی به عنوان منبع تشکیل ذهنی از همسر ایده آل
تصور و برداشت از صفات شخصی مطلوب در یک همسر ایده آل بخشی از فرهنگ یک گروه است که توسط اعضای جدیدتر آن گروه مورد تقلید واقع می شود. این تصورات اگرچه در مدت زمان معینی ثابت باقی می مانند اما تحت شرایط و مقتضیات جدید تا حدودی متحول می گردند (شعبانی، 1382).
هر فرهنگی، تصوری از همسر مطلوب را در اذهان اعضای یک جامعه می پروراند، این تصورسازی برحسب اینکه در آن فرهنگ چه چیزی مهم است و بسته به اینکه ازدواج در آن جامعه چه کارکردهایی را به انجام می رساند متفاوت است. توصیف صفات ایده آل به جامعه و نوع ازدواج در آن بستگی دارد، مثلا به جامعه روستایی و کشاروزی، زن ایده آل باید دارای اندامی قوی جهت یاری رساندن به همسر در کارهای کشاورزی باشد.
تجویزات فرهنگی و نقش وسایل ارتباط جمعی در شکل گیری تصورات و سلیقه های فردی، بدون اهمیت نمی باشد. وسایل ارتباط جمعی به تصورسازی و اشاعه ایده ال های در حال تکوین فرهنگ کمک می رسانند. توصیف از ویژگی های شخصی زنان و مردان، به نوبه خود در تصور ذهنی از همسر مطلوب تاثیر می گذارد(عبدی، 1380).
تعریف فرهنگی از همسر مطلوب به دو طریق برانتخاب همسر تاثیر می گذارد:
الف- بیان یک وفاق: در مورد ویژگی های مطلوب یک همسر، فرهنگ از این طریق مطلوبیت نسبی هر فرد را تعیین می کند و تصاحب کسانی را که به ایده آل نزدیک ترند، به صورت یک منزلت کلی و عمومی در می آید.
قابل قبول ترین انتخاب مبتنی بر منزلت طلبی، در مورد میل به زیبایی و دلربایی، می باشد فردی که همسری را مطابق با تصور فرهنگ از همسر مطلوب انتخاب می کند، مورد ستایش قرار می دهد.
افراد واجد شرایط و ویژگی های مطلوب به لحاظ فرهنگی در صورت وفوق بر مطلوبیت خویش، با فردی در موقع انتخاب همسر وارد معامله می شوند که دارای مطلوبیتی برابر باشد و کسانی که از حد ایده آل ، دور هستند ، در سطح عالی کنار گذاشته می شوند و در سطح رقابت پذیری خودشان به گزینش همسر می پردازند.
ب- فراهم آوردن مجموعه ای از ویژگی های مطلوب جهت انتخاب همسر:
فرهنگ از این راه باعث می شود که افراد ویژگی هایی را به همسر انتخابی خودش، نسبت دهند چه این ویژگی ها در وی باشد و چه نباشد. این فرایند به فرآیند «آرمانی ساختن همسر» معروف است اما مطالعات تجربی این ایده را به شکل ضعیفی مورد تایید قرار می دهند (اشتراوس ، 1978).
نیازهای شخصی به عنوان دومین منبع تشکیل تصور ذهنی از همسر ایده آل:
اگر روابط زوجین همچون روابطی تلقی شود که انسانها در آن حداکثر ارضای عاطفی خود را دارند، طبیعی است که تصور آنها از همسر مطلوب قویاً متاثر از آرایه های شخصی ، فرد تصور کننده می باشد.یعنی تصور آنان متاثر از خودبسندگی و بد گمانی آنها می باشد که این در مورد مردان در پژوهشی ثابت شده است و برعکس تصور همسر مطلوب در زنان متاثر از بدگمانی و وظیفه شناسی بود این یافته تحقیقی،‌این ایده را تایید می کند که زوج آینده به عنوان منبع مهم ارضای نیازها تلقی می گردند (اودری ،‌1978).

 


تفاهم زناشویی
امروزه مفهوم زناشویی براساس محبت ، همکاری، همدردی، تفاهم، گذشت و فداکاری متقابل در زندگی مشترک زن و شوهر استوار است. مفهوم جدید زناشوی با توجه به حفظ نسبی استقلال شخصیت زن و شوهر فراهم ساختن امکانات مالی و تعالی و ارضای نیازهای مشروع و متقابل هریک از آنها تکوین یافته است. دور شدن از این مفهوم و عدم توجه به هدف اساسی زناشویی سبب افزایش زناشویی سست و طلاق های زیان آور و سرسام آور کنونی می باشد (احمدی، 1380).
یکی از مهمترین عوامل موثر در زندگی زناشویی تقویت هایی است که زوجین به یکدیگر نشان می دهند.
روزبلت (1980) دریافت که برخی عوامل می توانند در تفاهم زناشویی موثر باشند که این موارد به جنبه های روانی و زیستی اشاره دارد. در جنبه های زیستی به محلی برای زندگی و میزان درآمد تاکید می شود ولی در جنبه های روانی با رفتارهای تشویق کننده دیگران زناشویی بارور از غیربارور مشخص می شود. زیرا کار همواره با تفاهم زناشویی، با ارائه پاسخ مطلوب در بین زوجین همراه است(ساپنگتون ، 1988).
تفاهم زناشویی با شناسایی شخصیت های زوجین در ارتباط است، زیرا که اگر زن و شوهر همدیگر را به گونه دقیق درک کنند به عنوان زوج های خوشحال شناخته می شوند (ادوارد گنشات ،1980).
در تحقیق تایلور و همکاران در زمینه عشق و شادمانی مشخص گردیده است که با افزایش میزان عشق نه فقط تفاهم زناشویی افزایش می یابد بلکه عزت نفس نیز بیشتر می شود (تایلور و همکاران، 1995).

 

رضایتمندی اسنادهای رفتارهای مطلوب و نامطلوب
موضوعی که با انتظارات واقع بینانه ارتباط تنگاتنگی دارد این است که چگونه افرادی که با هم روابط نزدیکی دارند رفتارهای مطلوب و نامطلوب یکدیگر را تبیین می کنند. در مطالعه ای از زنان و مردانی که با هم رابطه نزدیک داشتند خواسته شد تا تعارضهای عمده خود را توصیف کنند (هاروی، ولز، الوارز، 1978؛ ارویس، کلی، باتلر، 1976). از این مطالعه دو نتیجه جالب بدست آمد که نشان می دهد ما در تعارض با افراد نزدیک کمتر از آن که معتقدیم عینی و اقع بین هستیم. اول اینکه مردان و زنان تمایل داشتند اعمال منفی خود را روابط نزدیک را نشانه «قصد و نیت خوب» خود یا نتیجه رویدادهای خارج از کنترلشان توجیه کنند. اعمال پرخاشگرانه و غیرمسئولانه خود را به عنوان واکنشی نسبت به رفتارهای همسر خود توجیه می کردند و یا ادعا می کردند که انتقادات و خواسته هایشان نشانه توجه، نگرانی و خیرخواهی آنهاست. آنها همچنین ناتوانی در ابراز احساسات و محبت ناشی از فشارهای خارجی می دانستند و زمانی که می خواستند علت رفتارهای همسران خود را شرح دهند، برداشتهای آنها متفاوت بود. مردان و زنان احساس می کردند رفتارهای منفی همسران آنها عمدی و نشان دهنده عدم تعهد و بی توجهی آنهاست و به طور خلاصه هم برای مردان و هم برای زنان نادیده گرفتن رفتارهای منفی خود آسان ولی بخشیدن رفتارهای منفی همسرانشان سخت بود.
دومین یافته مهم این بود که ادارکات و برداشتهای زنان و مردان از خواسته ها و امیال همسرانشان همیشه درست نبود. مثلا مردان بیشتر از زنان رابطه جنسی را عاملی برای تعارض تلقی می کردند. با این حال مردان به غلط تصور می کردند که همسران آنها نیز احساس مشابهی در این باره دارند. زنان نیز با دست کم گرفتن نظر مردان درباره اهمیت ناسازگاری جنسی اشتباه مشابهی را مرتکب می شدند. زنان هم به غلط فرض می کردند که مردان همان احساس را درباره رابطه جنسی دارند که خودشان دارند. اهمیت تعارضهای مرتبط با مسائل مالی و زمان صرف شده برای کار و تربیت بچه ها در نظر زنان مهمتر از مردان بود، در حالیکه زنان فرض می کردند مردان هم احساس مشابه خودشان دارند و میزان اهمیت این مسائل در نظر مردان را بیشتر برآورده می کردند. مردان نیز با این فرض که زنان از احساس مشابه مردان برخوردار هستند میزان اهمیت این مسائل در نظر زنان را کمتر براورده می کردند.
دوپیش بینی کننده نسبتا قوی رضایت و ثبات زناشویی عبارتند از (کارنی و برادبوری، 1995):
1. توانایی زن و مرد برای شروع و ارائه پاسخ متقابل به رفتارهای مثبت یکدیگر.
2. توانایی زن و مرد برای جلوگیری از شروع رفتار منفی و اجتناب از نشان دادن واکنش منفی نسبت به رفتار نامطلوب دیگری.
وقتی زن و مرد به یکدیگر اعتماد متقابل داشته باشند و در قضاوت نسبت به هم منصف باشند به احتمال زیاد رفتارهای مثبت انجام می دهند و از رفتارهای منفی اجتناب می کنند. زوجهایی که از رابطه زناشویی خود ناراضی هستند رفتارهای نامطلوب زیر را به عنوان نمونه ذکر می کنند:
انتقادگر بودن، سردبودن، کمک نکردن در کارهای خانه و حامی نبودن( فینچام و برادبوری، 1993، 1992) . آنها اغلب این رفتارها را به صورت زیر توجیه می کنند:
«رفتار همسرم ناشی از شخصیت اوست»
«بعید است رفتار همسرم تغییر یابد».
«رفتار همسرم نشانه یک مشکل اساسی در زندگی زناشویی ما است».
«رفتار همسرم به دلیل خودخواهی اوست».
«همسرم باید به خاطر این رفتارهایش سرزنش شود».
زوجهایی که از رابطه زناشویی هماهنگی برخوردارند ،‌ رفتارهای ناخوشایند یکدیگر را با این شیوه انطباقی می کنند :
«رفتار همسرم تحت تاثیر موقعیت است».
«همسر من همیشه این گونه رفتار نمی کند».
«با اینکه رفتار همسرم خوب نبود ولی مطمئنم که به من علاقه مند است».
«من می توانم این رفتار همسرم را ببخشم».
جای تعجب نیست که تبیین های غیر انطباقی از رفتارهای نامطلوب همسر به ناراحتی زناشویی بیشتری منجر می شود (برادبوری و فینچام ، 1992 ،‌جی.ای.میلر ،‌برادبوری ،‌1995).اگر رفتار نامطلوب یکی از نزدیکان خود را به عنوان نشانه شخصیت نامطلوب یا قصد خواهید داد.هیچ کدام از این رفتارها به اندازه شکیبایی و همکاری لازم برای شما و همسرتان جهت رسیدن به یک توافق یا یافتن راه حلی برای مشکل مفید و راهگشا نخواهد بود.
ارتباط و مذاکره
وقتی شریک زندگی یا فردی از نزدیکان شما به شیوه نامقبولی با شما رفتار می کند ‌، راه حل دیگر این است که نارضایتی خود را بیان کنید و با هم راه حلی بیابید.همین جاست که مهارتهای جرات ورزی می تواند بسیار سودمند باشد.به یاد داشته باشید که جرات ورزی به معنای صریح و روراست بودن است نه پرخاشگری.بهتر است برای درک ارزش ارتباط و مذاکره به بررسی برخی از روشهای غیر مفید ه برای برآورده کردن انتظارات و نیازهای خود از طرف نزدیکان به کار می بریم ،‌بپردازیم.
افرادی که با هم رابطه نزدیک دارند برای تحت تاثیر قرار دادن یکدیگر از 6 تاکتیک استفاده می کنند (باس ،‌ گومز ،‌هیگنز و لاترباخ ،‌1987) :
دلربایی کردن : «آنقدر از همسرم تعریف می کنم تا بالاخره خواسته ام را برآورده کند».
«هنگام درخواست چیزی سعی می کنم رومانتیک و دوست داشتنی باشم»‌ ،‌ «چنان جذاب و دلربا عمل می کنم که همسرم خواسته ام را برآورده می کند».
سکوت کردن : «تا زمانی که به خواسته من عمل نکرده به او توجه نمی کنم» ،‌ «تا زمانی که خواسته مرا برآورده نکرده به او جواب نمی دهم» ،‌ «تا زمانی که خواسته مرا انجام نداده سکوت می کنم».
اعمال فشار : « همسرم را مجبور می کنم که به خواسته ام عمل کند» ،‌«بر سر همسرم داد می زنم تا کاری را که می خواهم انجام دهد».«همسرم را تهدید می کنم تا خواسته مرا انجام دهد».
پرخاشگری- منفعلانه : «اخم می کنم تا کاری را که می خواهم انجام دهد» ، «قیافه می گیرم تا به خواسته من عمل کند» ، «تا زمانی که خواسته ام را انجام ندهد با او صحبت نمی کنم» ، «طوری ناقص و ضعیف عمل می کنم که به خواسته ام عمل کند» ، «چنان متواضعانه عمل می کنم که خواسته من را اجابت کند».
وجه مشترک همه این تاکتیکها این است که هیچ کدام از آنها کاملاً سازگارانه نیست.زوجهایی که از این تاکتیکها استفاده می کردند خود را سرزنش می کردند و از دید افرادی که با آنان مصاحبه می کردند به عنوان افرادی نامتجانس ‌،ناجور و نامناسب ارزیابی شدند.تحقیق فوق نشان داد که افراد شرکت کننده به ندرت از روش مذاکره و گفتگو برای حل اختلافات خود استفاده می کردند.
پژوهشگرانی که در مورد سبکهای ارتباطی که به مشکلات خاصی بین زن و شوهر منجر می شود تحقیق می کنند به سه الگو دست یافته اند (ان.اپستین ، پرتیرز و فلمینگ ، 1987).
1- انتقاد و دفاع : خودداری از اعتراف به اشتباه ، امتناع از پذیرفتن انتقاد ، جزم اندیشی و انعطاف ناپذیری درباره عقاید ،‌ سرزنش نامتناسب همسر ، ناتوانی در تعریف و تحسین دیگری.
2- کمرو و سلطه پذیر : کم حرفی ، ناتوانی در ابراز عقاید و نظرها ،‌ زیاد مطیع بودن ،‌ ناتوانی در ابراز احساسات ،‌بسیار آرام و آهسته حرف زند.
3- مسلط و کنترل کننده : زیاد حرف زدن ،‌زیاد سوال کردن ،‌قطع صحبت همسر ، عوض کردن موضوع در جریان گفتگو ،‌بسیار بلند صحبت کردن.
با اینکه همه این سبکهای ارتباطی ارتباط زناشویی را مختل می کند ،‌ اما سبکی که با بیشترین ناراحتی و اختلال در روابط زناشویی همراه است سبک انتقاد و دفاع است.
حالا که با سبکهای ارتباطی مشکل زا آشنا شدید برخی از راه حلهای ایجاد رابطه موثر را بررسی می کنیم (استوارت ، 1980).
آموختن گوش کردن
کارل راجرز خاطر نشان می کند که اغلب ما آنچنان درگیر افکار و احساسات خود هستیم که واقعاً به چیزهایی که دیگران می گویند گوش نمی دهیم.
بگذارید همسرتان مطلبی را بیان کند.قبل از اینکه پاسخ بدهید باید مفهوم این عبارت را تکرار کنید.بعد از همسرتان بخواهید تایید کند که آیا گفته او را درست فهمیده اید و در غیر این صورت آن را تصحیح کند.بعد از اینکه به همسرتان نشان دادید که واقعاً گفته او را درک کرده اید ، حالا نوبت شماست که چیزی بگویید.سپس همسرتان مضمون گفته شما را تکرار می کند و از شما پسخوراند (فیدبک) می گیرد.
بیان صریح احساسات خود
یک بررسی روی زوجهای متاهل نشان داد که پاسخ دهندگان زمانی که همسرانشان احساس نارضایتی خود را به شیوه ای محتاطانه و با استفاده از عباراتی زیر بیان می کنند ،‌ احتمال پاسخ منفی و خصمانه از جانب آنها بیشتر است (کوبانی ،‌بائر ،‌ریچارد ، رید و مورااوکا ،‌1995) :
«شما من را ناراحت می کنید».
«شما من را مایوس می کنید».
«شما من را اذیت می کنید».
پاسخ دهندگان گزارش کردند اگر همسرانشان احساس نارضایتی خود را به شیوه ای جراتمندانه و با استفاده از عبارات زیر بیان کنند ،‌ احتمال همدلی و برخورد آشتی جویانه از جانب آنها بیشتر است :
«من ناراحتم».
«من مایوسم».
«من عصبانیم».
«من رنجیده ام».

 

پنج قاعده برای ایجاد ارتباطی سازنده
قواعد زیر به شما کمک می کند تا در روابط با دیگران بسیار صریح و روراست باشید:
قاعده اول : افکار و احساسات خود را با استفاده از ضمیر «من» بیان کنید.
قاعده دوم : درباره ویژگی فرد دیگر کلی گویی نکنید : مثلاً «شما بی ملاحظه هستید» ،‌ «شما تنبل هستید».در عوض بر اعمال و رفتارهای خاص متمرکز شوید : «می خواهم در کارهای خانه کمک کنید».
قاعده سوم : از مطلق جلوه دادن امور با استفاده از کلماتی مانند هرگز و همیشه بپرهیزید.مثلاً : «شما همیشه نامرتب هستید» ، «شما هرگز کمک نمی کنید».در مقابل سعی کنید یک نگرش مثبتی ایجاد کنید.«گاهی اوقات مرتب هستید ،‌اما دلم می خواهد بیشتر از این مرتب و منظم باشید» ،‌«از کمکهایی که می کنید ممنونم اما اگر بیشتر کمکم کنید به معنای این است که برایم اهمیت بیشتری قائل هستید».
قاعده چهارم : استفاده از زمان مناسب سعی کنید بی درنگ نسبت به رفتار شخص واکنش نشان دهید و اگر فرصت پاسخ فوری را از دست دادید صبر کنید تا در فرصت مناسب واکنش مثبت یا منفی خود را نشان دهید.
قاعده پنجم : سعی کنید سازنده و راهگشا باشید.وقتی می گویید از بعضی چیزها خوشتان نمی آید این راهم بگویید که از چه چیزهایی خوشتان می آید.
مهارتهای ارتباطی خوب یکی از مهمترین عوامل رضایت و خشنودی از روابط زناشویی است (گاتمن ، مارکمن ،‌1981).
تحقیقات نشان داده است که وقتی به افراد متاهل روشهای برقراری ارتباط سازنده آموخته می شود فشار خون آنها پایین می آید و رضایت آنها از زندگی زناشویی شان افزایش می یابد (اوارت ،‌تیلور ، کرامر و اگراس ، 1984 ، هالوگ و مارکمن ،‌ فلوید ،‌استانلی و استوراسلی ، 1988).
بنابراین به نفع زوجهاست که هرچه زودتر استفاد

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی تاثیر سبکهای دلبستگی بر رضایت زناشویی زنان متاهل شهر تهران