یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله زندگی بودا

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله زندگی بودا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
«گوتاما بودا» در سال 560 پیش از میلاد مسیح در «لومبینی» نزدیک شهر کهن «کاپیلاواتسو» در جنوب نپال پا به عرصه هستی نهاد. «گوتاما» پسر «سودودانا» یکی از شاهزادگان قبیله «شاکیا» یا طبق بعضی روایات، پادشاه «شیاکیاها» بود. اسم «گوتاما» عنوانی است که قبیله های «شاکیاها» بنا به سنن کهن خانوادگی از اسامی پاکبازان کهن گرفته بوده اند. «بودا» پیش از آنکه به واقعیت بیدار شود معروف به «گوتاماشاکیامونی» یا «مرتاض شاکیاها» بوده است، بعد از آنکه وی به واقعیت رسید او را «بودا» یا «آنکه به واقعیت بیدار شده است» نام گذاردند و اسامی دیگری نیز چون «سیدارتا» «آنکه به هدف نهائی رسیده است» و «تاتهاگاتا» «آنکه بدان ساحل پیوسته است» یا «چنین رفته» (یا چنین آمده است) به او تعلق گرفت. رساله های «جاتاکا» شرح زندگی «بودا» را توأم با افسانه های معجزه آسا جلوه داده اند و ما بودا را بنا به همین افسانه ها معرفی خواهیم کرد.
پیش از آنکه بودا در این جهان ظاهر شود، «بودی ساتوائی» (بودای بالقوه) بوده است که در فردوسی معروف «توشیتا» می زیسته است. خدایان او را مأمور ساختند تا ظاهر شود و بر گسستن زنجیر اسارت همت بگمارد. بودای آینده پدر و مادر و خانواده نجیبی را که می بایستی در آن بدنیا آید و بزرگ شود برگزید. ما در آینده او «ماهامایا» همسر پادشاه «شاکیاها» شبی بخواب دید که فیل سفید و باشکوهی از آسمان پائین آمده و در بطنش جای گرفته است. منجمین شاه در تعبیر این رؤیا متفق الاراء گفتند که ملکه فرزندی در بطن دارد که یا به مقام فرمانروائی جهان خواهد رسید و یا خانه و دنیا را ترک گرفته و بودا خواهد شد. ملکه که روزی برای دیدن خویشاوندان خود بسوی شهر «دماهرادا» رهسپار بود در نزدیکی «لومبینی» احساس کرد که هنگام وضع حمل فرا رسیده است. وی دست راستش را برای گرفتن شاخه درختی دراز کرد و درخت خم شد و شاخه خود را در دست ملکه جای داد و ملکه بدون احساس کوچکترین دردی، فرزندی از پهلو بدنیا آورد. پیدایش بودا طبق این روایت نوعی تولد بکر و زایش دوشیزگانه بوده است و از این رو شباهت بسیار به وجود آمدن مسیح دارد.
تمام خدایان از قبیل «ایندرا» و غیره در این وضع حمل معجزه آسا حضور داشتند و چهار فرشته برهمن، نوزاد را در دست گرفتند. نوزاد پس از دنیا آمدن پای روز زمین نهاد، سرود پیروزی خواند و هفت گام بسوی ده جهت فضا برداشت و کسی را نیافت که در جهان بتواند با او برابری کند. همزمان با تولد بودا همسر آیند? او و درختی که بعدها زیر سای? آن بواقعیت بیدار شد، بوجود آمدند .
هنگام تولد بودا تمام جهان هستی در جوش و خروش بود. زمین لرزه های پی در پی بوقوع پیوست. گلهای زیبا و رنگارنگ شکوفا شدند و دانه های ملایم و لطیف باران فرو ریختند. سرودهای آسمانی از هر سوی بگوش می رسید و عطر سکرآرو و دلپذیری تمام فضای عالم را فرا گرفته بود و آبهای شور دریاها تلخی خود را از دست داده و شیرین شده بودند. این علائم در واقع غیر عادی تعبیر نشده اند

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 11   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زندگی بودا

دانلود مقاله زمین ساخت ورقه ای

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله زمین ساخت ورقه ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
مقدمه
با این که سالهای زیادی از سفر آدمی به کره ی ماه می گذرد و وسایل و تجهیزات ماهواره ای و سفاین فضایی پیشرفته او را در دست یابی به اطلاعاتی از دورترین نقاط کهکشان راه شیری و خارج از آن کمک کرده اند ، مطالعه ی مستقیم قسمت های درونی زمین و درک ناآرامی های وابسته به داخل زمین چون زلزله آتشفشان و چین خوردگی ها برای آدمی کاملاً امکان پذیر نشده است . سفر انسان به قسمت های درونی زمین یا فرستادن وسایل و ابزار به داخل آن ، با توجه به فشار و دمای بسیار زیاد ، هنوز میسر نیست . عمیق ترین چاهی که تاکنون برای مطالعة قسمت های درونی زمین حفر شده است ، کمتر از 13 کیلومتر عمق دارد که این عمق با توجه به شعاع بیش از 6000 کیلومتری زمین قابل توجه نیست . از این رو دانشمندان سعی کرده اند به کمک روش های علمی و شواهد مستقیم و غیر مستقیم و حتی مقایسه ی خصوصیات زمین و دیگر اجرام آسمانی با یکدیگر اطلاعاتی درباره ی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی درون زمین ، علت و چگونگی ایجاد ناآرامی ها به دست آوردند .
امروزه زمین شناسان چنین معتقد شده اند که بخش های خارجی زمین نسبت به هم در حرکت اند اگر می توانستیم یک میلیارد سال به عقب برگردیم ، زمین را سیاره أی بسیار متفاوت با سیاره ی امروزی می یافتیم در آن صورت کوه ها و دریاها به شکل های امروزی وجود نداشتند و قاره ها نیز به شکل های دیگری بودند .
در طول چند دهه ی گذشته ، اطلاعات بسیار زیادی درباره ی زمین جمع آوری شده که به تحولات زیادی در علم زمین شناسی منجر گردیده است ، بطوری که این دوره را با هیچ دوره ی دیگری نمی توان مقایسه کرد البته نقطه ی آغاز این تحولات را باید در اوایل قرن بیستم جست و جو کرد . در آن هنگام ، نظریه ای به نام جابجایی قاره ها توسط آلفرد وگنر ، هواشناس و زمین فیزیک دان آلمانی عنوان شد که با نظریه های قبلی در مورد ثابت بودن وضعیت قاره ها و اقیانوس ها ، تضاد داشت . به همین سبب هم ، این نظریه در ابتدا با شک و تردید تلقی شد و عده ای حتی آن را به مسخره گرفتند ! در واقع بیشتر از 50 سال زمان لازم بود تا اطلاعات کافی برای تایید نظریه ی جدید جمع آوری شود تا سرانجام آن نظریه ی ضعیف جای خود را به نظریه ی زمین ساخت ورقه ای بدهد . نظریه ای که برای نخستین بار ، دید جامعی درباره ی فعالیت های درونی زمین به دانشمندان می داد .
عقیده ای پیشرفته در زمان خود
وگنر ، در کتابی که در سال 1915 منتشر کرد ، اصول عقاید خود را شرح داده است . او معتقد به وجود قاره ای عظیم به نام پانگه آ ( به معنای همه ی خشکی ها ) است که در حدود 200 میلیون سال پیش ، شروع به قطعه قطعه شدن کردن و سرانجام قاره های امروزی را بوجود آورد. امروزه ما تقریباً مطمئنیم که قاره ی پانگه آ در حدود 200 میلیون سال قبل وجود داشته است . این قاره چند میلیون سال بعد مبدل به دو قاره ی بزرگ لورازیا ( Laurasia ) و گندوانا ( Gondwana ) شد که اولی شامل امریکای شمالی ، گرینلند و بیشتر قسمت های آسیا و اروپای مرکزی است و دومی امریکای جنوبی ، افریقا ، قطب جنوب ، هندوستان و استرالیای کنونی را شامل می شده است . مساحت لورازیا و گندوانا تقریباً مساوی بوده است . شواهد زیستی و زمین شناسی زیادی مبنی بر جدا شدن این دو قاره از هم وجود دارد ، که وجود فسیل های مشابه فراوان در دو قارة مذکور از آن جمله است . فاصله ی دو قاره ی لورازیا و گندوانا را دریایی به نام تتیس (Tethys ) پر می کرده است که امروزه دریاهای مدیترانه ، مازندران و سیاه را بازمانده های آن می دانند . وسعت این دریای اولیه را هم از روی طبقات چین خورده ای که از جبل الطارق تا اقیانوس آرام امتداد دارند می توان تشخیص داد . زیرا این رسوبات در کوه های پیرنه ، آلپ ، قفقاز ، البرز ، اطلس و هیمالیا یافت می شوند .
چیزی از تقسیم شدن پانگه آ نگذشته بود که آمریکای جنوبی و آفریقا نیز به صورت یک قطعه از گندوانا جدا شدند . بعدها با پدید آمدن اقیانوس اطلس جنوبی ، این دو قاره نیز از همدیگر مجزا گشتند . در حدود 65 میلیون سال قبل اقیانوس اطلس توسعه ی بیشتری به سمت شمال یافت استرالیا از قطب جنوب جدا شد و هندوستان نیز شروع به حرکت به سمت شمال و پیوستن به آسیا کرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زمین ساخت ورقه ای

دانلودمقاله بیماری های ذخیره گلیکوژن

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله بیماری های ذخیره گلیکوژن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

کلیکوژن مولکولی بزرگ است که گلوکز در آن ذخیره شده است . این مولکول در اواسط قرن 19 بوسیله Chaptcer , Cloude Bernard هم به صورت شیمیایی و هم به صورت فیزیولوژی ، کشف ، جداسازی و مشخصه گذاری شد .
گلیکوژن یک پلی ساکلراید با وزن مولکولی ای از چند میلیون تا بالغ بر چند صد میلیون است . شکلی کروی دارد و شامل اضافات باقی مانده روی D-glucose که بصورت زنجیری با پیوند ( x1-4 ) به هم متصل شده اند ، می شود . این حلقه های زنجیری در وفقه های 4 تا 10 residues ( پس مانده ، ته نشین ، باقیمانده ) با پیوند ، شاخه ، شاخه می شوند ( شکل 101 )
شکل 101 : مولکول گلیکوژن یا بزرگنمایی ساختاری در محل یکی از شاخه ها
( اقتباس از مقاله بیوشیمی Harper ) .
اگر چه تقریبا همه سلول های بدن انسان توانایی ذخیره مقداری گلیکوژن را دارد سلول های ماهیچه و کبد مقدار زیادی Glycogen را ذخیره می کنند . سلول های ماهیچه توانایی ذخیره گلیکوژن در ماهیچه آماده سازی زیر لایه ها برای تولید ATP جهت انقباض ماهیچه ها است ، در حالی که گلوکز گرفته شده از گلیکوژن در کبد عموما برای نگهداری نرمال تمرکز گلیکوز خون در هنگام روزه گرفتن ، استفاده می شود .
بیماری های ذخیره گلیکوژن ( GSD ) باعث ایجاد نارسایی ها و تاثیرات بر روی متابولیزم ( تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات و سوخت و ساز ) گلیکوژن می شود . تلفیق ( ترکیب ) و ( تفکیک ) تنزل گلیکوژن با آنزیم هایی که با هورمون ها فعال ( غیر فعال ) می شوند ، کاتالیز می شوند .
امروزه دلیل بعضی از انواع GSD ها در عیوب تقریبا شرکت کننده در تلفیق
( ترکیب ) یا تنزل ( تفکیک ) گلیکوژن و تتظیمات آن دانسته شده اند .
شکل ( 102 ) متابولیزم گلیکوژن کبد و آنزیم های آن
GSD هایی که باعث تاثیر گذاری در تنزل ( تفکیک ) گلیکوژن در کبد می شود موجب پیدایش hepatomegaly در نتیجه ذخیره گلیکوژن و hypoglycemia می شود GSD هایی که باعث تاثیر گذاری در تنزل ( تفکیک ) گلیکوژن در ماهیچه ها هستند موجب گرفتگی ، طاقت فرسایی ، تمرین های بدنی ، خستگی مفرط ، ضعف تصاعدی و اشکال دیگر myopathy ( cordio ) می شوند .
نمونه ای از تاثیرات GSD ها بر روی کبد در جدول 101 نشان داده شده است .
زمینه تاریخی نوع I بیماری ذخیره گلیکوژن :
اولین نمونه کلینیکی یک بیمار با GSD بوسیله یک متخصص اطفال آلمانی ،
Van Creveld معرفی شد . در گردهمایی متخصصان اطفال هلندی در سال 1928 ، او کنفرانسی باعنوان اختلال غیر معمول ، متابولیزم کربوهیدرات در اطفال ارائه کرد . در نگاهی به گذشته ، این بیمار II GSD داشته است .
اولین گزارش یک بیمار با GSDI به یک آسیب شناسی آلمانی ، Van Gierke ، مربوط می شود .
glukogenia Hepatonephromegalia با عنوان مقاله ای در باره کالبدشناسی او که در یک آرامگاه ارائه شد روی دختری که کبد و کلیه هایش به دلیل جدا شدن مقدار زیادی گلیکوژن ، بزرگ شده بودند ، است . آزمایشات بیوشیمیایی بر روی مواد درون کبد این بیمار که بوسیله یک شیمیدان آلمانی ، بزرگ شده بودند .
آزمایشات بیوشیمایی بر روی مواد درون کبد این بیمار که بوسیله یک شیمیدان آلمانی ، Schoenheimer ، نشان داد که گلیکوژن منحصرا از باقیمانده های گلوکز تشکیل شده اند و می تواند به وسیله کبد نرمال minced تنزل داده شود . Von ,
Schoenheimer اعلان داشتند که در بیمارشان یک ماده تنزل دهنده گلیکوژن کم بوده و پیدا نشده است .
در 1952 Cari , Cori نشان دادند که غیر فعال بودن فسفات – 6 – گلوکز
( G6 pase ) نقص آنزیمی موثر در پیدایش این بیماری بود .
به همین علت GSDI به اولین بیماری متابولیک که علت آن نقص در آنزیم ها تبدیل شد . در اواخر دهه 50 بیماران دیگری که همین مشکل کلینیکی و بیوشیمیایی را با عنوان GSDI کلاسیک داشتند مشاهده شدند ولی فعالیت G6 Pase را GSDIb گذاشتند . در اواخر دهه 70 ، مشخص شد که این بیماران دچار کمبود فعالیت G6 pase در بافت های زنده ( یخ نزده ) کبد بودند .
سیستم و ژنتیک آنزیمی فسفات – 6 – گلوکز :
در میان آنزیم های شرکت کننده در ترکیب و تفکیک گلیکوژن ، G6 pase منحصر به فرد است زیرا محل فعالیت هیدرولیزی آن در حفره های سلولی ( بافت نگهدارنده اعصاب (ER) endoplasmic reticuluam قرار داد ، در حالی که آنزیم های دیگر شرکت کننده در متابولیزم گلیکوژن در سیتوپلاسم قرار دارند . این بدین معنی است که لایه زیری ، فسفات - 6 – گلوکز ( G6P ) ، محصولات آن ، گلوکز و فسفات ، باید از غشاء ER عبور کند .
در سال 1975 ، Arion ، مدلی برای نحوه کارکرد سیستم G6 pase فرض کرد . در این مدل انتقالی ، سیستم G6 pase شامل یک زیر سازه G6 pase catalytic کاتالیزوری که در سطح luminal ER قرار دارد و حداقل یک لایه ( غشای ) انتقال دهنده است ( شکل 103 ) .
با اینکه تحقیقات زیادی انحام شده است ، هنوز اختلاف بر سر مکانیزم دقیق کار سیستم G6 pase وجود دارد :
تعداد پروتئین ها ، stoichiometry ( مقایسه اوزان اتمی عناصر با یکدیگر ) هرکدام از این پروتئین ها ، توپولوژی دقیق و اینکه این پروتئین ها عنصری از یک مجموعه اند یا خیر هنوز سالهای بی جوابی هستند .
شکل 103 : مجموعه فسفات – 6 - گلوکز
000 گلوکز مصرف شده اند ، از آنجایی که کمبود G6 pase در کبد مانع آخرین مرحله از دو مسیر glycogenolytic و gluconeagenepic می شود . اگر چه هر دو مسیر ( راه ) تولیدات گلوکزی درونی بسته شده اند ( متوقف شده اند ) ، شواهدی وجود دارد که بیماراین GSDI توانایی داشتن مقداری تولیدات گلوکزی درونی را دارند . مکانیزم این تولیدات گلوکزی درونی هنوز ناشناخته است.
Hyperlactacidoemia یکی از نتایج تجمع G6 P هایی است که نمی توانند به glucose هیدرولیز شوند . G6P از طریق glycolytic بیشتر متابولیز می شود و در آخر lactate , pyruvate تولید می کند . lactole ، در زمانی که تجمع و تمرکز گلوکز خون کم می شود ، به سختی برای مغز تبدیل می شود و بدینوسیله از بیماران در مقابل علائم امراض مغزی محافظت می کند .
اگر چه امکان دارد Hyperlactacidaemia در بلند مدت عوارضی را بدنبال داشته باشد .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  11  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بیماری های ذخیره گلیکوژن

دانلودمقاله کمر درد

اختصاصی از یاری فایل دانلودمقاله کمر درد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
سلامتی نعمتی است که بیشتر افراد تا زمانی که آن را از دست نداده اند، قدرش را نمی دانند. وقتی که ناراحتی، درد و بیماری سراغ انسان آمد، تازه او فکر برطرف کردن درد و رنج حاصل از بیماری می شود، ولی پس از بهبودی و برگشت سلامتی، این موضوع را فراموش کرده و باز خود را به دست خطرها می سپارد.
کمردرد یکی از مشکلات شایعی است که بیشتر افراد بشر، حداقل یک بار در طول زندگی خود به آن دچار شده اند. این ناراحتی جزء آن دسته از مشکلاتی است که با پیشرفت بشر در حال افزایش می باشد.
امروزه کمردرد یکی از ناراحتی هایی است که مقدار زیادی از خدمات درمانی را به خود اختصاص داده و مراجعین به مراکز درمانی به علت کمردرد، روز به روز در حال افزایش می باشند.
اکثر کمردرد ها را به راحتی می توان درمان کرد و از ایجاد دوباره ی آن جلوگیری نمود. تعداد بسیار محدودی از کمردرد ها نیاز به اقدامات پزشکی مانند جراحی دارند. حتی این نوع کمردرد ها نیز قابل پیشگیری هستند. البته اگر چنین کمردرد هایی ایجاد شدند، نیاز به پیگیری های پزشکی دارند. با این حال عمل جراحی، باعث نمی شود که شخص برای همیشه از کمردرد مصون باشد، بلکه این شخص نسبت به افراد معمولی، بیشتر در معرض ابتلا به این درد می باشد و می باید مراقبت بیشتری به عمل آورد.
بعضی از ناهنجاری های مادرزادی و ارثی باعث می شوند تا فرد مبتلا به آن ها، استعداد کمردرد بیشتری داشته باشد و سریع تر از دیگران به این ناراحتی، دچار شود. حتی در این مواقع نیز با انجام اقدامات صحیح و پیگیری مداوم آن ها، می توان مانع از بروز کمردرد شد. به طور کلی می توان گفت بیماری کمردرد، حاصل رفتارهای ما می باشد و سرچشمه ی آن خود ما هستیم، همچنین درمان این درد، درون ماست که باید آن را بیابیم و از آن پیروی کنیم.
ورزش درمانی
می توان بهترین و مؤثرترین درمان کمردرد، ورزش مناسب می باشد. ورزش علاوه بر نقشی که در پیشگیری از ایجاد کمردرد دارد، باعث درمان این درد می شود. امروزه نقش ورزش در سلامتی جسم و روان تا حدود زیادی شناخته شده و کاربرد درمانی ورزش برای بیماریهای مختلف مشخص گشته است. کمردرد یکی از بیماریهاست که به وسیله ی ورزش، درمان می شود. ممکن است ورزش در مورد بعضی بیماریها نقش درمان تکمیلی داشته باشد ولی در مورد کمردرد می توان گفت که درمان اصلی این بیماری ورزش است. گاهی علت کمردرد، بیماریهایی مثل سنگ کلیه و .. است؛ که البته این موارد را جزء کمردرد محسوب نمی کنند، بلکه آنها بیماری دیگری هستند که کمردرد نیز یکی از عوارض آنهاست.
مسلم است که در این موارد ورزش درمان اصلی بیماری نیست و می باید به درمان علت اصلی بیماری پرداخت. در سایر موارد که کمردرد مشکل اصلی است، ورزش، درمان اصلی بیماری است و سایر اقدامات، درمانهای کمکی برای ورزش محسوب می شوند.
مطلب بالا را گفتیم تا فکر نکنید ورزش آن قدر هم مهم نیست و به دنبال داروهای آرام کننده ی کمردرد بگردید. داروها باعث تسکین درد شما می شوند؛ ولی همیشه امکان دارد که بار دیگر دچار کمردرد شوید، اما ورزش باعث درمان کمردرد شما می شود و شما را به زندگی عادی بر می گرداند.
فواید ورزش درمانی:
ورزش درمانی باعث درمان انواع مختلف کمردرد می شود. ورزش تاثیرات مختلفی روی اعضای بدن می گذارد که این تاثیرات دارای فواید درمانی زیادی هستند و به این شکل باعث درمان علتهای اصلی کمردرد می گردد. اکنون به تعدادی از تاثیرات درمانی ورزش اشاره می کنیم.
1. ورزش منظم باعث کاهش وزن افراد چاق و رسیدن به وزن متناسب می شود. این موضوع فشار وارد بر کمر را کم کرده و باعث درمان کمردردهایی می شود که به خاطر اضافه وزن ایجاد شده اند.
2. ورزش باعث افزایش میزان چابکی و بالا رفتن مهارتهای حرکتی می گردد. این موضوع باعث کاهش خطراتی مانند افتادن، تصادف و ... می شود.
3. ورزش باعث بیشتر شدن انعطاف بدنی می گردد. انعطاف بدنی، توانایی حرکات در جهات مختلف را افزایش می دهد و کمردردهای حاصل از خشکی کمر را درمان می کند.
4. به وسیله ی ورزشهای مخصوص می توان عضلات شکم و کمر را تقویت کرد. عضلات قوی از ستون فقرات محافظت می کنند و از آسیب دیدگی آن جلوگیری می نمایند. عضلات نیرومند می توانند از دیسکهای آسیب دیده حفاظت کنند و کمردرد های حاصل از صدمات دیسک را درمان نمایند.
5. ورزش می تواند بدشکلی های ستون فقرات را درمان کند. کاهش قوس کمر، افزایش قوس کمر، تحریک پذیری بیش از حد و سایر مشکلاتی که در شکل ستون فقرات وجود دارد، یکی از علتهای کمردرد می باشند. به وسیله ی ورزشهای مخصوص می توان این مشکلات را برطرف کرد و چنین کمردردهایی را درمان نمود.
6. کارهای یکنواخت و باقی ماندن بدن در این حالت باعث ایجاد نوعی کمردرد می شود. انجام چند حرکت ورزشی در بین این کارها، کمردرد را برطرف می کند و انجام مداوم این حرکات، از ایجاد کمردرد جلوگیری می نماید.
7. فشارهای وارد بر کمر در اثر کارهای سخت یکی از علل کمردرد است. ورزشهای مخصوص، این نوع کمردرد ها را درمان می کند و پرداختن به آنها باعث پیشگیری از شروع مجدد کمردرد می شود.
8. ورزشهای صحیح و منظم دوران بارداری، باعث درمان کمردرد های زمان حاملگی می گردد.
9. ورزش منظم اگر به شکل درست انجام گیرد، باعث برطرف شدن گرفتگی عضلات می شود. گرفتگی عضلات در اثر سرما، فعالیت شدید و ناگهانی، خستگی عضلات و... به وجود می آید و یکی از علل کمردرد می باشد. ورزش این گرفتگی را برطرف می کند و موجب تسکین چنین کمردردهایی می شود.
10. حرکات ورزشی منظم باعث تسکین کمردرد های حاصل از پوکی استخوان می گردد. ورزش جلوی پوکی استخوان را می گیرد و از ا دامه ی پیشرفت آن جلوگیری می کند. البته ممکن است استخوانهای پوک شده هم به وسیله ی ورزش منظم در زمان طولانی و دراز مدت، ترمیم شوند ولی این مساله قطعی نیست.
11. یادگیری روش صحیح نرمشها و انجام منظم حرکات نرمشی، کمردرد های حاصل از ورزشهای تخصصی را درمان و از ایجاد انها جلوگیری می کند.
12. ورزش تاثیر درمانی در سایر کمردرد ها را دارد. بعضی کمردرد ها به علل ناشناخته، ایجاد می شوند. ورزش معمولا این دردها را برطرف می کند. افسردگی و ناراحتی های روانی، می توانند باعث کمردرد شوند. ورزش می تواند باعث درمان ناراحتی های روانی و افسردگی گردد یا لااقل بیماریهای جسمی حاصل از این مشکلات را برطرف کند.
نکات مهم پیش از شروع ورزش درمانی:
پیش از اقدام به ورزش درمانی باید مطالبی را در مورد ورزش بدانید تا بتوانید از ورزش به عنوان درمان، استفاده کنید. توجه نکردن به این مطالب باعث می شود تا اثرات ورزش درمانی کم گردد و گاهی انجام ورزش بی اثر شود. بنابراین پیش از شروع ورزش درمانی به نکات زیر توجه کنید:
1. زمانی که ناگهان دچار کمردرد شدید شده اید و یا موقعی که بعد از تصادف، افتادن، ضربه خوردن یا بلند کردن چیزی، دچار کمردرد شده اید، ابتدا باید استراحت نمایید. یعنی تحرک و ورزش و کارکردن را کنار بگذارید و بستگی به شدت کمردرد چند ساعت یا چند روز به طور کاملا آرام دراز بکشید. بعد از طی دوره ی استراحت، اندک اندک حرکت های نرمشی را شروع نمایید.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله کمر درد

دانلود مقاله قالی سیستان

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله قالی سیستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
سیستان دارای یکی از اصیل ترین انواع قالی در کشور ماست . اگر امروزه نامی از قالی سیستان نیست ، هم به دلیل زوال نیرو های تولید قالی در این منطقه و هم به دلیل اطلاعات اندک . گاه نادرستی است که از سیستان داریم .
سیستان قدیم شامل بلوچستان ( در نتیجه بخشی از پاکستانئ فعلی ) و نخشی مهمی از افغانستان ، یعنی تا حدود هرات در شنال و تا کنار در یا جنوب می شده ، به طوری که در مشرق تنها از کرمان و ورارود ( ماورا النهر ) جدا می شده است و در تقسیم بندی جدید جغرافیایی – صرف نظر از قسمت های بزرگی در پاگستان و افغانستان – کار به جایی رسیده است که بلوچستان اصل قرارگرفته و سیستان بخشی از استان سیستان و بلوچستان شده است. بخش های شنالی سیستان قدیم جزو استان کنونی خراسان شده و سیستان به سرزمین کوچکی به طور حداکثر دویست و عرض هفتاد کیلونتر محدود شده است . سیستان باستانی زرنگ ( اوستا : زر که ) نام داشته و سرزمینی آباد ، حاصلخیز و مقدس بوده است . نام دیگر این سرزمین نیمروز بوده است که بر روی سکه های محلی در دوره ی اسلامی دیده می شود . تا به حال سیستان از نظر تاریخی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این کوتاهی بیشتر از جانب خودمان است ! کار جدی روی جغرافیای تاریخی آن نشده ودر نتیجه فرهنگ بومی آن چنان که باید ، شناخته نیست . در حادثه یی مهم و تاریخی که در سیستان باستان صورت گرفته – و آن با گوچ سکا ها به این سرزمین ودر نتیجه تغییر نام آن از زرنگ به سیستان ( شکل کهن : سکستان ) مشخص می شود.
چنان که گفتیم ، با آمدن سکا ها به سیستان تحول بزرگی در این منطقه صورت گرفت . کمترسن چیزی که امروزه می توانیم بگوییم این است که بافته های منطقه تحت تاثیر هنر سکا ها قرار گرفت ، زیرا این قوم در قرن پنجم پیش از میلاد ، قالی و گلیم می بافتند و نمد تولد می کردند . از گورهای دسته هایی از آنان در شمال آلتایی ، گلیم و نمد به دست آمده است . در نخستین نوشته های اسلامی ، سیتان دارای بهترین بافته های ابریشمی و پشمی توصیف شده است. آثار باستان شناسی نشان از رونق سیستان در دوره های اشکانی و ساسانی دارد. در این دو دوره ، سیستان یکی از بزرگ ترین ارقام مالیات را می پرداخته ، یعنی از آبادترین و پر تولید ترین قسمت های ایران بوده است. اگر چه از این دو دوره بافته یی سیستانی به دست نیامده است ، شهرت بافته های آن در آغاز دوره ی اسلامی نشان از سابقه یی طولانی و درخشان دارد. از محصولات بافندگی سیستان در آغاز دوره ی اسلامی با قالی ها و گلیم های طبرستان و فارس ( غند جان و جهرم ) در یک ردیف یاد می شود .
قالی سیستان
زیرا اندازهای سیستانی را باید به سه نوع تقسیم کرد. این تقسیم بندی ، چنان که اشاره شد ، دارای مبنای تاریخی است:
الف – نوعی تاریخی یا کهن ، که تا آغاز قرن چهاردهم هجری ( بیستم میلادی ) بافته شده است.
ب- نوع میانه ، که از حدود اواخر قرن سیزدهم هجری ( نوزدهم میلادی ) بافته شده و هنوز هم بافته می شود .
ج- نوع نو ، که هم اکنون بافته می شود.
قالی کهن سیستان : فرش ناشناخته
با فندگی قدیم سیستان مرهون کوشش و روحیه ی شاد و پرتوان زن سیستانی بوده است ، زیرا تجربه نشان می دهد که در هر جا کشاورزی رونق گرفته ، قالی بافی ضعیف شده یا رو به زوال رفته است. با توجه به این که سیستان در درازنای تاریخ ، کشاورزی پررونقی داشته است ، شهرت بافته های سیستان در جهان قدیم تعجب انگیز است . به طوری که خواهیم دید ، سنت بافندگی سیستانیان به بافته هخای سکایی جهان باستان می پیوندد . بنابراین روشن است که این قوم با وجود مهاجرت چند صد کیلومتری ، دست برداشتن از کوچ و ساکن شدن ، آن هم در حدود دو هزار سال پیش و پرداختن به کشاورزی در ناحیه یی زرخیز ، بافندگی خود را همچنان حفظ کرده است و رفاه نسبی قدیم پس از اسکان ، دست آنان را از هنرشان کوتاه نکرده است و این جز با داشتن همت و شور کار و زندگی ممکن نیست .
گره ترکی ، گره فارسی
به طوری که خواهیم دید ، نمونه های اندکی از قالی کهن سیستانی که باقی مانده است با گره ترکی با فته شده است ، و حال آن که هیچ گاه سیستان محل اقامت تر کان نبوده و اهالی سیستان هسچ گاه تحت تاثیر فرهنگ ترکان قرار نگرفته اد . ناچارند باید پذیرفت که گره ترکی در قالی سیستان اصیل است و خواهیم دید که چنین است . اصولا نام گذاری تر کی و فارسی این توهم را پیش آورده است که گره ترکی از آن ترکان و گره فارسی از آنان ایرانیان است ،؛ چنین نیست اکنون کهن ترین نمونه های قالی جهان بافته های پازیریک و باشادار هستند در قالی پازیریک گره ترکی ودر قالی باشادار گره فارسی دیده می شود. از آنجا که یک دسته از سکا ها در جایی دور از سرمنشا خود یعنی در سیستان ، توانسته اند سنت خود را حفظ کنند ، ناچار می توان پذیرفت که از میان آن دو قالی ، به احتمال بسیار قوی ، پازیر یک سکایی است نه قالی باشادار.
نکته ی مهمی که هرگز به آن توجه نشده اسن است که گره ترکی در غرب دریایی خزر رواج دارد ودر مشرق آن که بیش از غرب می بایستی تحت تاثیر ترکان قرار گیرد ، بیشتر گره فارسی و بسیاری کمتر گره ترکی معمول است ! بالخره تنها نقطه یی از ایران که دارای قالی بافی اصیل ودست نخورده یی است ، روستا های کلا ردشت است که اصطلاحات کانلا اصیل آن ، نقشه هاس منحصر به اسن منطقه و نقش مایه های بومی آن همه حکایت از یک فن مسقا دار و گره آن ترکی است. این الا یباید موجب تعجب باشد ، زیرا براساس مجموع استدلال های ما باید پذیرفت که گره ترکی یک فن شمالی است. نگاهی به اصطلاحات قالی بافی در زبان ها ( یا گویش ها ) ی ترکی نشان می دهد که ترکان این فن را از دیگران گرفته اندو در ترکیه نیز – علی رغم تمام کوششی که در قرن اخیر ترکی کردن شده است – شواهد بسیاری حکایت از بنیاد ایرانی قالی ترکی داردو شهرت گره ترکی به قیوردز ( یا غیودز ) صرفا به دلیل آشنایی ابتدایی اروپاییان با قالی شرقی از راه آسیای صغیر است. رایج گره نا نتقارن یا فارسی است ، از افغانستان تا غرب کردستان و از حدود زنجان ، جنوب رشته کوه البرز ، خراسان تا سواحل دریایی جنوب ، جز در میان جمعیت های کوچکی که یا از شمال آمده اند یا تحت تاثیر شمالیان هستند ، گره فارسی به کار می رود و این جمعیت ها عبارتند از : قشفایی ها ( که تقربیا نیمی از آنان گره ترکی دارند ) ، افشارها ( همچنین ) ، ترکمن ها ( که بیشتر شان گره فارسی دارند ) و سیستانیان قدیم حتی شاهستون های معروف به بغدادی که گفته می شود از آسیای صغیر به حوالی ساوه مهاجرت کرده اند ، گره فارسی دارند.
ملاحظه می شود که گره ترکی ، شمالی است و گره فارسی جنوبی . گره فارسی نام درست خویش را دارد اما گره ترکی تحت تاثیر عوانل تاریخی ، مثل تبدیل تور به ترک ، چنین نام یافته است . اسن گره دقیقا در ناحیه یی رایج است که سرزمین باستانی سکتها بوده است. دسته های کوچک و مستقلی از ترکان وجود دارند که اصلا گره ترکی را نمی شناسند ، مثل قبیله ی تیموری ساکن خراسان ( تربت جام ، تربت حیدریاه و... ) همه ی این پدید ه ها نمی تواند اتفاقی باشد.
رنگ های قالی سیستان
آشکارا برخی سنت های قالی ایرانی در رنگ ، ابتکار سکاهاست. سکاها به رنگ آبی علاقه ی شدیدی داشته اند. قالی های ایرانی با زمینه های آبی ، سرمه یی و فیروزه یی یادگار سنت سکایی است. البته زمینه ی قالی ایرانی در سنت ، دارای چند رنگ محدود واز جمله لاکی است ، اما نمونه های زمینه ی آبی تنها در قالی بافی بلکه در هنرهای دیگر هم از سکاها به دست آمده است. در ایران هم گاه به پدید ه هایی برمی خوریم که در تایید این نظر است . در سیستان امروز هم قالی هایی بافته می شود که نقشه ی آن اصیل و ویژه ی همین منطقه است و زمینه ی آنهاسرمه یی است . در قالی پازیریک ، دومین رنگ غالب ، فیروزه یی است. از رنگ های دیگری که سکاها به آن بسیار علاقه مند بوده اند زرد یا زرین است . آنان به خود زر هم بسیار علاقه داشته اند. زرد شاد و درخشان یکی از مهم ترین رنگ های قالی سیستانی قدیم است. سومین رنگ مورد علاقه ی سکاها سرخ است و این در قالی سیستانی ، مثل قالی های بسیاری از نواحی دیگر ایران ، رایج است. چه در نمونه های قدیم و چعه در نمونه های امروزی ، رنگ سرخ به فراونی دیده می شود ودر قالی های امروزی ، بیشتر . اگرچه اجبارهای چندی – مثل از بین رفتن منابع رنگ های زرد و آبی در سیستان – می توانسته است قالی سیستان را تغییر دهد ، این قالی تا جایی که رمقی در تن داشته به سنت کهن خود وفادار مانده است. علاوه بر این رنگ های خاکی ، سفیدی و روی هم رفته رنگ های روشن نیز در قالی قدیم سیستانی رایج است و این چیزی است در برابر قالی بلوچ ها که از کهن ترین زمان ها به رنگ های تیره علاقه داشته اند.
نقشه های قالی سیستان
قالی اصیل و کهن سیستان دارای نقشه ی مشخصی نیست و این البته در قالی ایرانی ظاهرا چیز بعیدی است . قالی ایرانی ، اگر چه نقشه های معینس دارد ، بسیار متنوع است. بسیاری از مایه های قالی ایرانی در حاشیه هم به کار می رود ، اما نقش هایی هست که صرفا در متن دیده می شود و آنها را هرگز نمی توان در حاشیه دید ، مثل لچک ، ترنج ، دستان ... قالی کهن سیستانی بر خلاف این است ، چیزی که در آن نیست همین نقش های درشت ، مثل کچک و ترنج است. متن این قالی با همان نقش هایی پر شده است کهئ در حاشیه هست. گاه کار بسیار عجیبی صورت گرفته است : یک قطعه از آنمچه ما حاشیه می شماریم در مرکز قالی قرار گرفته ولی البته قالی سیستانی به سنت کهن ایرانی وفادار باقی مانده است در طرح های بسیار کهن واز جمله در پازیریک ، تفاوتی بین نقش های متن و حاشیه نیست . گل های درون متن همه تکرار یک نقش هستند که ممکن است عینا در حاشیه نیز قرار گیرد . نقش های حاشیه نیز تکراری هستند و قرار گرفتنشان در متن چندان نادر نیست ، چنان که بعدها تا همین دورهی ما نیز هست . کافی است مثلا چند نقشه ی اصیل ایرانی ، مثل نقشه ی خشتی بختیاری و نشانی در بافته های کردهای خراسان ، قشقایی و لری فارس ، بته یی هبی کشکولی و کرمانی و افشار و بافته های قدیم شاهسون های مغان و قفقازرا در نظر آوریم . در هیچ یک از این نقشه ها ، نقش های متن طوری نیست که منحصرا در متن قرار گیرد ، عینا همان ها را در حاشیه هم داریم . تنها تفوت متن و حاشیه ، طرز قرار گرفتن این نقش ها و مرزهیی است که متن را از حاشیه و حاشیه ها را از هم جدا می کنند.
پدیده ی استثنایی
یک نمونه ی بسیار عجیب از بافته های سیستان ، پیوند آشکار آن را با کرانه ی غربی دریایی خزر روشن می کند . این نمونه یک قالی – یوماخ و بامشخخصات زیر معرفی شده است:
الف- بخش اول ، وسط فرش : سوماخ .
ب- بخش دوم ، در اطراف سوماخ : قالی .
ج- بخش سوم ، دو سر فرش : گلیم پهن هر سر تقریبا 22 سانتی متر ، به جای گلیمک که در سیستان رایج بوده است.
تار : پشم سفید متمایل به زرد
پود : پشم رنگین
پرز : قسمت قالی دارای گره سکایی ( ترکی )
تاریخ : به احتمال زیاد این قالی در اواخر قرن سیزدهم هجری ( قرن نوزدهم میلادی ) بافته شده است .
نقشه : درختی ، یک درخت تنها بر زمینه زرد ، حاشیه های مکرر از نوع چخماقی ، اندازه ی قسمت قالی 70*90 سانتی متر ، اندازه ی بافته 70*135 سانتی متر .
تا به حال بافته یی از نوع سوماخ در شرق ایران یافت نشده است . این فن بافت ، ویژه ی شمال عرب ایران و دقیقا شمال آذربایجان ایران و آذربایجان شوروی ( سابق ) است . وجود چنین بافته یی با ایستناد به سیستان صرفا بدین معنی است که سیستانیان از آن دسته سکاهایی هستند که از غرب دریای خزر به سیستان آمده اند . ما نمی دانیم اینان تا چه حد ارتبط خود را با وطن اصلی خویش حفظ کرده بودند ، اما ملاحظه می کنیم که گره رایج آذربایجان ودر این نمون ی جالب فن بافت سوماخ را نگه داشته اند. بدین ترتیب با این نمونه باید احتمال زیاد داد که سیستانیان بافتن سوماخ را می شناخته اند ، و بافتن گلیم و قالی درمیان ایشان رایج بوده ودر آغاز قرن چهاردهم هجری ( بیستم میلادی ) مثل گره سکایی ( ترکی ) از میان اسشان رخت بریسته و فراموش شده است . باز از اقبال ناست که چنین نمون ی منفردی راه ما را به عمق تاریخ می گشاید . اگر چه خود قالی متلق به قرن سیزدهم هجری ( نوزدهم میلادی )است ، از هفده قرن پیش حکایت دارد و رابطه ی سیستانیان را نه با سکاهای شرقی که با سکاهای غرب دریای خزر تایید می کند . این مورد دیگری است که شباهت نقش ها و برخی از اصطلاحات سیستانی و آذربایجان را توضح می دهد .
آخرین حلقه :
حلقه ی دیگری رابطه ی بین سیستان و شمال غربی ایران را آشکار تر می کند . آن شیاهت شدید طرز حاشیه پردازی در قالی های سیستانی و قالی های معروف به قفقازی است. اثر حاشیه های مکرر ودر نتیجه مجموعا حاشیه های پهن در تعداد فراوانی از بافته های سنتی آذربایجان ، یعنی نقشه هایی که منشا آنها روستایی ومربوط به پیش از تحول فرش ایران در دوره های تیموری و صفوی است ،دیده می شود.
تنوع نقش
از ویژگی های مهم قالی سیتان ، تعداد فراوان نقشه ها و نقش مایه هایی است که در قالی ، گلیم و سوزن دوزی به کار رفته است ، و این نشانه یی است از یک دوره ی طولانی غنای مادی و فرهنگی و بر خورد با اقدام دسگر . در میان قالی بافان ایران ، این تنوع و زیبایی تنها در میان قشقایی ها دیده می شود که آشکارا از قفقاز و آذربایجان ، مرکز غربی ایران ( فراهان ، ساروق ، همدان ) ، لرها ، کردها و مردم خوش ذوق فارس تاثیر پذیرفته و مانند سیستان یکی از متنوع ترین قالی های ایران را دارا هستند . این نقش ها بهترین دلیل برخورد این اوام با اقوام دیگر است.
نقشه ها و نقشه ها و نقش مایه های قالی سیستان بسیار زیاد است فرا کوشی ( استقصا ) نشان می دهد که سیستانیان دزر حدود بیست نوع گلدان بر روی قالی های خود به کار برده اند ، اما برای همه ی آنها حداکثر سه نام گلدان ، گل قندان و گل نوروزی را می شناسیم . انواع گوناگونی از طلسم ، تعویذ ، بازوبند ودعادان بر روی قالی سیستان دیده می شود ، اما تنها نام های بازوبند ، تعویذی و دوونی را یافتیم . یک دسته ی بزرگ از نقش ها و نقش مایه ها با الگوهای مختلف لوزی و چند ضلعی ، مهر نام دارند و مقصود از آن ممهر نام یا نشان است که سابقه یی دیرینه در ایران دارد و شکل این نقش مایه ها ، سازگاری آن را هم با نقش نگین های کهن حکا کی شده نشان می دهد وبه همین دلیل بیشتر مهرهای قالی ؛ لوزی ، چهار گوشه ، شش بر ، هشت بر ، و داخل آن شکل هایی ششبیه نقش مهر است. از کارهای اساسی ، بررسی تاریخ این نقش مایه ها و تحول آنهاست . اسن برسی اغلب به روشن شدن معنی بسیاری از کمک از آنها که اکنون به علت پیچیدگی و سخت به شیوه شدن ، عجیب و ناشناس جلوه می کنند ، کمک می کند . از آنجا که این گونه نقش ها مربوط و متعلق به سک گوشه از ایران نیست ودر اصالت ایرانی چند تایی از آنها تردید کرده اند ، موضوعبایستی در یک بذررسی همه جانبه و کلی ، با در نظر گرفتن انواع گوناگون این نقش ها در درون و بیرون مرزهای کنونی ایران ، سابقه ی تاریخی نقش در میان اقوامی که آن را به کار برده اند ، به ویژه انتقال آن به روی بافته ها ، از جمله قالی ، بررسی شود .
نقش های سیستانی ووابستگی قومی
در آثار مربوط به فرش ، تولید های سیستان به ویژه در پنجاه سال اخیر را بلوچی معرفی کرده اند . گاه اصطلاح هایی مثل بلوچی زابل گویای منشاء سیستانی بافته است . با توجه به سابقه ی درخشان و تاریخ گویای سیستان هسچ احتمال داده نشده است که شاید در این میان چیزی هم سهم سیستان باشد. نظر گاه های سیاسی و عمده شدن بلوچ ها به لحاظ سیاسی ، هم برای دولت های ایران ، افغانستان وپاکستان و هم برای استعمار ، عمده ی توجه را به سوی آنان کشیده و مجاورت ، آنان را از اندیشیدنم به قوم دیگری که روزی نقش مهمی در تاریخ داشته ، محروم کرده است . انا از سوی دیگر ، هرچه مطالعه ودقت در قالی سیستانی ، بلوچی و ترکمنی بیشتر می شود ، توجه به این نکته افزون تر می شود که نخست ، سیستان خود دارای قالی بافی مستقل ، کار آمد و زیبا بوده ودیگر ، نه تنها سیستانی رادر سایه ی بلوچ نمی توان نگریست ، بلکه چه بسا ننکن است برخی از نقش های بلوچی و ترکمنی ، دارای اصالت سیستانی باشند. به کار بردن گره فارسی از جهت فنون چه در گذشته و چه حال ، امتیاز را از قالی سیستان قالی بلوچی و داشتن نقشه های هندسی و متعلق به دوره ی میانه ی قالی ایران که با بافته های سنتی یا قدیم غرب ایران تطبیق دارد ، رابطه ی آن را با هنر غرب نشان می دهد .
`اما هیچ دلیلى نداریم که جز گره،عناصری را از قالی سیستان نگرفته باشد. هرچه به عقب می رویم از اهمیت و نمود قالیبلوچی که بافته ی بلوچستان کنونی(جنوب سیستان) است،کم می شود.
درمنابع دیگر نیز قالی بلوچی به طور عمده به بافته های بلوچی خراسان گفته می شودوازبافته های سرزمین اصلی بلوچستان امروز-هرچند استان وسیعی است- کمتر سخنی در میان است.درنمونه هایی که درآثار طرحهای قالی سیستان وجود داردمشهورتر وزیباتر وبارزتر از همه طرح نشانی بوده است که به هیچ وجه ویژه بلوچ ها نیست وقشقایی ها،سیستانیان وبرخی دیگر از عشایر ایران آن را فراوان به کار می بردندوشاید بلوچ ها کمتر ازسیستانی ها(ی ایران وافغانستان)
نکته دیگری رانیز در موردنقش مایه های سیستانی باید گفت. این نکته اگرچه مربوط به نبود برخی از نقش مایه ها دربافته های سیستانی است،خود ویژگی بی اهمیتی نیستواستقلال بافته های سیستانی را می رساند. تا کنون به کمتر نمونه سیستانی برخورده ایمکه بته جقه یا بته میری داشته باشد.همچنین هیچ نشانه ای از نیلوفر آبی ونقش مایه هایی ازآن سرچشمه گرفته اند،مثل شاه عباسی و گل اناری دراین قالی دیده نمی شود. این پدیده چندان تصادفی نیست. به ویژه اینکه بته میری از کهن ترین نقش مایه های سکایی است وفراوان در آثار پازیریک ودیگرآثار سکایی دیده می شود. از آنجا که در دوره ها وجاهای دیگر،بته میری یادآور درخت زندگی شده وباآن پیوند خورده است احتمال دارد که طی یک جریان مذهبیبته میری ونیلوفر-که این یک نیز از نمادهای کهن ،ازجمله درآیین مهراست-کنارگذاشته شده باشد. درغیر این صورت، اگر نه به طوررایج بلکه به طورمعمول باید دربافته های سیستانی هم دیده می شد،چنان که در بافته های بلوچی،کرمان وشمال خراسان(مود و مشهد و...)دیده می شود.
بافته های سیستانی بسیار متنوعند. ازقالی تاچنته ونیز قالیچه های کوچک،جوال، خورجین،کیسه(کیسه جل)دراندازه های مختلف چه به صورت قالی،چه گلیم وچه وزن دوزی فراوان بافته می شده که امروز هم به دلیل تغییر نوع زندگی وهم زوال این صنعت،بافت بسیاری از آنها فراموش شده است.
مراحل قالی سیستان
درفالی سیستان سه مرحله بازشناختیم وگفتیم این دوره ها رابه ترتیب،کهن،میانه ونو می نامیم. حال مقصود ازهرکدام راباید شرح داد.
قالی سیستانی کهن
قالی سیستانی این مرحله،که تا آغازقرن چهاردهم هجری (بیستم میلادی)بافته می شده،دارای مشخصه های عمومی زیر است:
1- تار وپود:صرفا"پشم، تار،پشم بیشتر سفیدوکمتر قهوه ای یا شتری. پود پشم رنگ شده ،گاه خودرنگ(قهوه ای،شتری،خاکستری،حنایی)
2- گره:سکایی(ترکی یامتقارن)
3- نوع رنگ:گیاهی وتقریبا" پیرو الگوی عمومی رنگ های گیاهی ایران
4- نقشه هابردودسته است:
دسته اول،نقشه های سنتی شامل:خشتی،دوخشته،سه خشته،خشته خشته(ترنج ترنج)،کجاوه ای،گلدانی،درختی.از این نقشه ها نمونه داریم.
دسته دوم،نقشه هایی که ازآنها نمونه نداریم امارواج آنها دردوره میانه نشان از سابقه آنها داردو نام برخی بسیار کهنه است، مانند جنگلی،گل قندانی،چپات اشتر، مددخانی،قابقابی.
دسته اول از قالی ها،هریک دریک مجموعه یا یک موزه وجود داردومجموع آنها اصالت قالی سیستان وارتباط آن را با بافته های کهن سکایی نشان می دهد. اینک به معرفی مهمترین آنها می پردازیم.
قالیچه بلوچی،نیمه دوم قرن سیزدهم هجری(نیمه دوم قرن نوزدهم 511*242 این فرش زیبایی،و جذابیت فرش ها ی بلوچی را دارد. نقشه آن یادآور میناخانی است وتضاد وتقابل رنگهای آن چشمگیر است. سروته زیبایی داردکه استادانه بافته شده است.
تار:25Z پشم سفید صاف
پود:Z2 دورشته پشم قهوه ای طبیعی
پرز:Z2 پشم باگره فارسی متمایل به چپ باتعدادی گره ترکی نزدیک کناره ها
لوار: چهاررشته 25Z باموی بزقهوه ای
سروته:گلیمک بی چاک
رنگ ها:سرخ روشن،سرخ قهوه ای،آبی سیر،سفید،سیاه رنگ پریده.
ملاحظات ما:رنگ،طرح وگره ترکی دراین قالیچه نشان سیستانی بودن آن است، قالیچه اگرچه باگره بلوچها(فارسی) بافته شده است،به احتمال بسیارزیاد سخت تحت تاثیر بافته های سیستانی است وحتی گره های اندک ترکی آن نشان از بافنده سیستانی دارد. احتمالا یک عروس سیستانی در خانواده بلوچ هم دربافت این قالیچه بلوچی-سیستانی دست داشته وگره های ترکی آثار اوست.
قالیچه بلوچی ،بافت اواخر قرن سیزدهم هجری(قرن نوزدهم میلادی)220*100 پشم بسیار شفافی دارد و سالم وخوب مانده است . بسیار زیبا نو جذاب است.
تار:25Z پشم عاجی،به تناوب عمیقا" پس رفتگی دارد.
پود:2Z ،4Z دورشته پشم قهوه ای
پرز:2Z پشم وموی بز
گره: فارسی متمایل به چپ وباتعدادی گره ترکی درحاشیه ها
لوار:چهاررشته Z6S ازپشم بزقهوه ای
سروته: گلیم باف بی چاک،ریشه ها در دسته های هشت تایی گره خورده است.
رنگها: سرخ روشن،قهوه ای فندقی که گاه چغکی می شود. قهوه ای طبیعی تا قهوه ای خاکستری،آبی تیره، زنگاری،سفید
ملاحظات ما: قالی نوعا" سیستانی است،رنگهای روشن وتعدادی گره های ترکی درحاشیه ها نشان می دهد که این قالی هم مثل نمونه 2 دراین کتاب،اگرچه به دست بلوچها بافته شده،سخت تحت تاثیر قالی سیستانی است.
قالیچه بلوچی(آغاز)سال چهاردهم هجری(بیستم میلادی)،172*106
چلّّه : پشم قهوه ای کمرنگ دولا هریک باتابZ ومجموعا پیچS
پود: پشم قهوه ای کمرنگ،دوپود،دولا،تابZ
پرز: پشم دولا با تابZ بدون پیچ
گره: ترکی متوازی،40 درعرض70 درطول2800 گره در دسی متر مربع(برابر با33 رج)
لوار: چهارتادوتادولاقهوه ای،موی بز
ملاحظات ما: توصیف بیشتری ازقالیچه نداریم وصحبت ازرنگها براساس تصویر، کار چندان درست نیست؛ولی به هرحال ازآنها می توان فهمید که بافته ،سیستانی است. گره ترکی،شاخص مهم دیگری درسیستانی بودن قالیچه است.
قالیچه بلوچی،آغاز قرن سیزدهم هجری(نوزدهم میلادی)،81143
چلّه: پشم قهوه ای کمرنگ دولا،هریک باتابZ ومجموعا" پیچS
پود: پشم قهوه ای کمرنگ،یک پوده،دولا باتابZ بدون پیچ
پرز: پشم دولاباتابZ بدون پیچ
گره: ترکی متوازی،50درعرض50درطول2500گره دردسی مترمربع(برابربا32 رج)
نقشه: محرمات
سروته: گلیمک دارای سوماخ است.
ملاحظات ما: بازهم ازرنگهای قالی وهم گره ترکی می توان سیستانی بودن قالی رابازشناخت. عامل مهم دیگر وجود سوماخ درقسمت گلیمک آن است.
حال مسائل دقیق تری را درباره این نمونه ها،یعنی قالی کهن سیستان بیان می کنیم. نخست باید یک مسئله رابیشتر بشکافیم وآن وجود تعدادی گره ترکی در حاشیه یا کناره های تعدادی ازاین قالی هاست. به طوری که دیدیم، قالی کهن سیستان گره ترکی داشت. دربخشهای دیگر خواهیم دید که این گره عوض شده است. یعنی سیستانی ها درطول صد سال گذشته به گره فارسی روی آورده اند،به طوری که اکنون برای نمونه حتی یک گره ترکی درتمام منطقه زده نمی شود. این پدیده جز به این نمی تواند تعبیر شود که درآن نمونه ها،احتمالا"یک عروس سیستانی به خانواده بلوچ پیوسته است. از آنجا که او جوان تر بوده است وبه علاوه نمی خواسته اندازنوعروس خودکارزیادی بکشند،اوراکناردست خودنشانده اند. اوهنوزگره بلوچی(فارسی)رانیاموخته بودیااگرآموخته بود درآن مهارت نداشت،به همین دلیل گره قومی خود(گره سیستانی یاترکی)رابه کارمی بُرد. به همین دلیل است که این نوع گره تنها درکناره ها یا حاشیه های قالی وجود دارد و نه در وسط آن.
مسئله دیگر علاقه سیستانیان به گلیمک پهن است. سیستانیان فراوان گلیم می بافته اند.(البته ازآنجا که درقرن ما،گلیم خاستار چندانی نداشته واز ارزش افتاده است،امروزه درسیستان منسوخ شده است). علاقه به این بافته به صورت گلیمک پهن در دو سر قالی های سیستانی دیده می شود. گلیمک پهن باعث نگهداری و استحکام بیشتر قالی هم می شد واین نشانه از تجربه طولانی سیستانیان درتولید قالی دارد. ملاحظه کردیم که در این گلیمک ها گاه سوماخ هم می بافته اند. این کار قالی را غنی تر می کرد وبه این ترتیب چند فن وهریک بازیباییها وکاربردهای خود برروی یک قالی نمود می یافت. همه اینها نشانه تجربه ای است که در درازنای سده ها وبلکه هزاره ها اندوخته شده است. ملاحظه کردیم که دربرخی از نمونه ها ،گلیمک خود بسیار انباشته ،یعنی پرنقش ونگار ودرعین حال ظریف وریزنقش است.
سومین پدیده قابل توجه در قالی کهن سیستان،تارها(چلّه)ی عاجی است. این نیز خود نشانه یک تجربه طولانی است که قومی برای تار فرش خود ازیک رنگ مشخص که درعین حال زیباترین و فراوان ترین انواع پشم بومی است استفاده کند. این کار علاوه براینکه به قالی سیستان مشخصه ای زیبا می بخشید،باعث صرفه جویی هم بود،زیرا دیگر احتیاجی به رنگ کردن پشم نبود. سومین سود آن اینکه نقش یک شناسنامه راداشت.
چهارمین نکته تمایل یکنواخت گره های قالی سیستان به چپ است. این ویژگی باعث شده است که وقتی هم گره اصیل سیستانی جای خود را به گره به گره بلوچی(فارسی)داده است،تمایل گره چپ همچنان حفظ شود.
مشخصه های قالی کهن سیستان به طور خلاصه:
1- تار: پشم عاجی با پیچZ
2- پود: پشم رنگی به طور عمده شتری با پیچZ بادوپود
3- پرز: پشم بارنگ گیاهی باپیچZ
4- گره: ترکی،متمایل به چپ
5- لوار: موی بز،به طور عمده با رنگ قهوه ای
6- گلیمک: معمولاپهن،گاه دارای سوماخ باف،آراسته وریزنقش
7- رنگها: بیشترشاد،زرد،سبز،آبی،صورتی،سفید،سرخ،چغکی،شتری کمرنگ؛کمتر رنگهای تیره
8- نقشه: ساده بیشتر از انواعی که بتوان متن وحاشیه رایکی کرد،بدین معنی که متن طراحی ویژه ای را طلب نکند. نقش ها اکثرا" تکراری ودرنهایت جانمازی (سجاده ای) هستند. در تعدادی از آثار مربوط به ایران به گلیم هایی هم برمی خوریم که اغلب بلوچی یا متعلق به شرق یا جنوب شرقی ایران شناخته شده اند. در صورتی که تصویر این بافته ها رنگی باشد داوری درباره ی آنها آسان تراست.این داوری وقتی مشکل ترمی شود که ویژگی های فنّی بافته، نادیده گرفته شود یافراموش شده باشد.
قالی سیستانی میانه
دومین نوع قالی سیستان رامیانه نام نهاده ییم، زیرا حدّفاصل نوع کهن ونوع جدیدیا نواست. ویژگی های این قالی چنین است:
تار: پشم بارنگ طبیعی، بیشترسفید و گاه شتری، خاکستری یا فلفلی
پود: پشم رنگی نازک و کلفت (دو پوده)، به ندرت نخ
پرز: پشم
رنگ: گیاهی به ندرت شیمیایی
اندازه:حداکثر500*145
نوع گره: فارسی، به ندرت ترکی (سکایی)
نوع پشم: بسیار خوب و از پشم گوسفندان محلی
تعداد گره: حداکثر2000در دسی متر مربع و به ندرت بالاتر ازاین میزان
گلیمک: اغلب رنگی و پهن، به ندرت باریک و گاه پهن و دارای نقش و زنجیره ی درشت،دوستکامی و زنجیر، این پهنا تا بیست سانتی مترمی رسد.
لوار: اغلب پشم، به ندرت موی بز
نقشه: نقشه های دوره ی میانه حدّ فاصل نقشه های کهن و نو است.(تصاویر27به بعد)
در این مرحله متن از حاشیه مشخّص میشود بدین معنی که دیگر نقشه و نقش های متن و حاشیه، بر خلاف دوره ی کهن، یکی نیست و تفاوت آشکار دارد به حدی که دراین مرحله،

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  50  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله قالی سیستان