یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود درس پژوهی تقویت خدا بصورت سناریویی

اختصاصی از یاری فایل دانلود درس پژوهی تقویت خدا بصورت سناریویی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود درس پژوهی تقویت خدا بصورت سناریویی


دانلود درس پژوهی تقویت خدا بصورت سناریویی

دانلود طرح درس سناریویی جشنواره ای با موضوع تقویت خداشناسی در بین دانش آموزان  کلاس های چند پایه ، سوم و چهارم  

تعداد صفحات 17

فرمت فایل word

مقدمه

 با عنایت به رویکرد جدید نظام آموزشی و تاکید  موکد در سند چشم انداز وزارت آموزش و پرورش  و توجه و تاکید مقامات ارشد نظام بالاخص مقام معظم رهبری درونی سازی بحث خداشناسی در بین دانش آموزان و هدایت ایشان به سوی حیات طیبه ، بر آن شدیم تا راه کارهای موثری جهت تدریس درس خداشناسی  بیابیم .          

از آن جا که در زندگی امروزی به دلیل صنعتی شدن ، ایجاد شبکه های مختلف  ماهواره ای و اینترنتی  توسط امپریالیسم فرهنگی ، که با اهداف کاملا مشخص سعی در نابودی اعتقادات راستین مردم ما مخصوصا نسل آینده دارند ،توجه به معنویات و خدا وند بسیار حیاتی و مهم بوده و وجه خاص و ویژه به آن می تواند تضمین کننده ی سلامت فکر و اندیشه و فرهنگ غنی مردم و کشور عزیزمان باشد  .

 لذا احساس کردیم که توجه به معنویات و نعمت های الهی در بین نسل امروزی ،کم رنگ شده است . هرچند در آموزش و پرورش توجه ویژه به درس هدیه های آسمانی و تدریس درست و آگاهانه آن می تواند افراد با ایمان و متعهدی را به جامعه تحویل دهد . اما  بر آن شدیم تا روشی بهتر وجذاب برای دانش آموزان دردرس هدیه های آسمانی بیابیم. تادانش آموزان وجود خدا را و نعمت هایش را در زندگی خود احساس کنند و با دید بازتری به محیط اطراف خود بنگرند  .

 معمولا در مناطق دور افتاده و محروم به علت تعداد اندک دانش آموزان ، کلاس های آموزشی به صورت چند پایه تشکیل می گردد ، تا دانش آموزان این مناطق نیز از آموزش رایگان دولتی برخوردار گردند  .

 تدریس در کلاس های چند پایه مشکلات فراوانی دارد که اگر روش های مناسب تدریس در زمان محدود آموزشی اتخاذ گردد ، می تواند ما را به اهداف آموزشی نزدیک کند  .

مساله :

عدم توجه دانش آموزان به نعمت های موجود در خود و اطراف خود و وجود خداوند در زندگی روزمره  به عنوان خالق هستی که وجودآن درتمام شئونات زندگی ساری وجاری است رامی توان در اعمالی مانند : عدم توجه به نعمت های خداوند با اهمیت ندادن به آن ها ، اسراف و تبذیر ، شروع نکردن کارها با نام خدا... که با برررسی علل و عوامل آن ها و سعی در بر طرف کردن یا کم کردن اثر عوامل موثر بر این امر می توان دانش آموزانی راتربیت کرد که: قدر نعمت های الهی را بدانند، در استفاده ی از نعمت های الهی اسراف ننمایند ، قبل از شروع هر کاری نام خداوند را بر زبان بیاورند  و  به خالق هستی فکر کنند  .

اعضای گروه بر آن شدیم تا این مشکل را که به نظر اعضا ،مشکلی مهم و حیاتی وموثر در تمام ارکان زندگی دانش آموزان می باشد را با روش تدریسی که رهنمون کننده ی دانش آموزان به اهداف آموزشی و تربیتی که همان              (( خداشناسی )) می باشد حل نماییم .

عدم توجه دانش آموزان به نعمت های الهی و عدم توجه به وجود خداوند به عنوان قادر مطلق ، آفریننده ی نعمت های فراوان ، خالق بی همتا  و یاریگر در تمام مشکلات ، می تواند معضلات عدیده ای را به وجود آورد که کوچکترین آن ها  بها ندادن به ارزش داشته ها ، نا امیدی در  صورت بروز کوچکترین مشکل ، نداشتن هدف در زندگی و احساس خلاء عاطفی، عدم احساس پشیمانی و ترس معنوی در صورت  انجام کاراشتباه و... می باشد . که معلم می تواند با یک روش تدریس خوب ، با موضوع (( توجه به نعمت های خدا ، دعا و تشکراز او )) با  در نظر گرفتن شرایط سنی و اجتماعی  و خانوادگی دانش آموزان این مشکلات را به حداقل رسانده و چراغ راهی برای دانش آموزان روشن نماید .هر چند نباید از تاثیر ویژه ی میزان اهمیت دادن خانواده به آموزه های دینی  نیز غافل شد . به معنای دیگر هماهنگی و همراهی خانواده بلا شک تاثیر مثبتی بر شکل گیری (( شخصیت الهی )) بر دانش آموزان دارد  . 

تعیین ضرورت و اهمیت موضوع :

از آن جا که پرداختن به موضوع خداشناسی و درک جایگاه ( خداوند ) در زندگی روزمره بسیار مهم و ضروری است و رفتار و منش فرد در اجتماع ( مانند وجدان کاری ، رفتار مناسب با پدر و مادر ، معلم  و دیگران ،استفاده ی بهینه از نعمت های خداوند در زندگی مخصوصا انرژی و اسراف نکردن آن ها ، رابطه ی مستمر با خالق هستی و دوری از کارهای زشت و ...) به انحاء مختلف رابطه ی مستقیمی با این امر دارد.

لذا (( خداشناسی و توجه به نعمت های خداوند ، دعا وتشکر از آفریده ها و نعمت های خداوند )) جزو اهداف غایی آموزش و پرورش بوده و در سند تحول نظام آموزشی نیز به صراحت و موکد به آن اشاره شده و ( ارتباط با خدا و وجود حیات طیبه و تربیت دانش آموزان متعهد و متدین ) به عنوان اهداف تربیتی آموزش و پرورش ذکر گردیده است. که در صورت پرداخت صحیح به این موضوع موجب  ایجاد صفاتی چون با ایمانی ، متعهد بودن و اتکا به خدا می گردد.

همچنین پرداختن به این موضوع باعث می شود ، دانش آموزان با توجه به نعمت های خداوند به وجود خدا پی برده  و معلم در برخورد با نظرات دانش آموزان توجه و ظرافت های لازم را داشته باشد  .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود درس پژوهی تقویت خدا بصورت سناریویی

فضیلت یاد خدا

اختصاصی از یاری فایل فضیلت یاد خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

الذِّکر - یاد خدا

فَضل ذِکرِ اللَّهِ‏

فضیلت یاد خدا

«یا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنوا لا تُلْهِکُمْ أمْوالُکُمْ وَلا أوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَمَنْ یَفْعَل ذلِکَ فَأُولئکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» .

(انظر) البقرة : 152 وآل عمران : 41 ، 191 والنساء : 142 والأعراف : 180 ، 205 والتوبة : 67 والکهف : 24 ، 28 وطه : 34 ، 42 والنور : 37 والشعراء : 227 والعنکبوت : 45 والأحزاب : 21 ، 35 ، 41 والجمعة : 10 ، المزمّل : 8 .

«اى کسانى که ایمان آورده‏اید، اموال و اولادتان شما را از یاد خدا به خود مشغول ندارد که هر که چنین کند، زیانکار است» .

 رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله : لا تَختارَنَّ عَلى‏ ذِکرِ اللَّهِ‏شَیئاً فإنّهُ یقولُ : «وَلَذِکْرُ اللَّهِ أکْبَرُ» .

پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : هیچ چیزى را بر یاد خدا ترجیح مده ؛ چه آن که او مى‏فرماید : «ویاد خدا بزرگتر است» .

 عنه صلى الله علیه وآله : لَیسَ عَمَلٌ أحَبَّ إلى اللَّهِ تعالى‏ ولا أنجى‏ لِعَبدٍ مِن کُلِّ سیّئةٍ فی الدنیا والآخِرَةِ مِن ذِکرِ اللَّهِ . قیلَ : ولا القتالُ فی سبیلِ اللَّهِ ؟ قالَ : لولا ذِکرُ اللَّهِ لم یُؤمَرْ بالقِتالِ .

پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : هیچ عملى نزد خداوند متعال محبوبتر و هیچ عاملى در نجات بنده از هر گناهى در دنیا و آخرت ، مؤثرتر از ذکر خدا نیست . عرض شد : حتّى جنگ در راه خدا ؟ فرمود : اگر یاد خدا در میان نبود ، دستور جنگ داده نمى‏شد .

 الإمامُ علیٌّ علیه السلام : الذِّکرُ لَذَّةُ الُمحِبِّینَ .

امام على علیه السلام : یاد (خدا) لذّت محبّان است .

 عنه علیه السلام : الذِّکرُ مُجالَسَةُ الَمحبوبِ .

امام على علیه السلام : یاد کردن ، همنشینى با محبوب است .

 عنه علیه السلام : ذِکرُ اللَّهِ سَجِیَّةُ کُلِّ مُحسِنٍ وشِیمَةُ کُلِّ مُؤمنٍ .

امام على علیه السلام : یاد خدا کردن ، خوى هر نیکوکار و خصلت هر مؤمنى است .

الحَثّ عَلى‏ کَثرةِ الذِّکرِ

ترغیب به بسیار یاد کردن خدا

«یا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکراً کَثِیراً *وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأصیلاً» .

«اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خدا را فراوان یاد کنید و او را هر صبح و شام تسبیح گویید» .

 رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله : عَلیکَ بتِلاوَةِ القرآنِ وذِکرِ اللَّهِ کثیراً ، فإنّهُ ذِکرٌ لکَ فی السماءِ ونورٌ لکَ فی الأرضِ .

پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : بر تو باد به تلاوت قرآن و بسیارى یاد خدا ؛ زیرا که آن در آسمان ، براى تو نام (و آوازه) است و در زمین نور .

 الإمامُ علیٌّ علیه السلام : مَن ذَکَرَ اللَّهَ فی السِرِّ فقدذَکَرَ اللَّهَ کثیراً .

امام على علیه السلام : کسى که در نهان به یاد خدا باشد ، خدا را بسیار یاد کرده است .

 الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : أکثِرُوا ذِکرَ اللَّهِ ما استَطَعتُم فی‏کُلِّ ساعةٍ مِن ساعاتِ اللیلِ والنهارِ ، فإنَّ اللَّهَ أمَرَ بکَثرَةِ الذِکرِ لَهُ .

امام صادق علیه السلام : تا آن جا که مى‏توانید در تمام لحظات و ساعات شب و روز خدا را بسیار یاد کنید ؛ زیرا که خداوند به بسیار یاد کردن خود فرمان داده است .

 عنه علیه السلام : تَسبیحُ فاطمةَالزهراءِ علیها السلام مِنَ الذِکرِ الکثیرِ الذی قالَ اللَّهُ‏عزّ و عجل : «اُذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کثیراً» .

امام صادق علیه السلام : تسبیح فاطمه زهراء علیها السلام از جمله همان ذکر کثیر است که خداوند عزّ و جل فرموده است : «و خدا را بسیار یاد کنید» .

الحثُّ على‏ دَوامِ الذِّکرِ

تشویق به مداومت بر ذکر

 رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله : ما مِن ساعةٍ تَمُرُّ بابنِ آدَمَ لَم یَذکُرِ اللَّهَ فیها إلّا حَسِرَ علَیها یَومَ القیامَةِ .

پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : هر لحظه‏اى که بر فرزند آدم بگذرد و او در آن لحظه به یاد خدا نباشد ، در روز رستاخیز براى آن لحظه افسوس مى‏خورد .

 الإمامُ علیٌّ - فی المُناجاةِ الشَّعبانیّةِ - : إلهی ، وألْهِمنی وَلَهاً بِذِکرِکَ إلى‏ ذِکرِکَ وهِمَّتی إلى‏ روحِ نَجاحِ أسمائکَ ومَحَلِّ قُدسِکَ .

امام على علیه السلام - در مناجات شعبانیه - : الهى ! مرا شیفته و سرگشته یاد خودت فرما و همّت مرا متوجّه روحِ اسمهاى فیروز و جایگاه قدست گردان .

 عنه علیه السلام : أسأَ لُکَ أن تُصَلِّیَ على‏ محمّدٍوآلِ محمّدٍ ، وأن تَجعَلَنِی مِمَّن یُدِیمُ ذِکرَکَ ، ولا یَنقُضُ عَهدَکَ .

امام على علیه السلام : (خدایا) از تو م‏0سألت دارم که بر محمّد وآل محمّد درود فرستى و مرا از آنان قرار دهى که پیوسته به یاد تو هستند و عهد تو را نمى‏شکنند .

ذِکرُ اللَّهِ حَسَنٌ على‏ کلِّ حالٍ‏

یاد خدا در همه حال نیکوست

«إنَّ فی خَلْقِ السّمَاوَاتِ والْأَرْضِ واخْتِلَافِ اللَّیْلِ والنَّهَارِ لَآیَاتٍ لأُولی الْأَلْبَابِ * الّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَاماً وَقُعُوداً وَعلى‏ جُنُوبهِمْ» .

‏«هر آینه در آفرینش آسمانها و زمین و گردش شب و روز خردمندان را عبرتهاست ؛ آنان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو خفته، یاد مى‏کنند» .

 الإمامُ علیٌّ علیه السلام - مِن وَصایاهُ لِابنِه‌ِ‏الحسنِ علیه السلام عِندَ الوَفاةِ - : وکُن للَّهِ‏ِ ذاکِراً على‏ کلِّ حالٍ .


دانلود با لینک مستقیم


فضیلت یاد خدا

اعجار قران 10ص

اختصاصی از یاری فایل اعجار قران 10ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

کلام خدا وکتاب خدا

کلام خدا یکى از مسائل اساسى علم کلام، فلسفه، عرفان، تفسیر و علوم‏قرآن است. متکلمین از نظر حدوث و قدم و کلام لفظى و نفسى به آن‏مى‏نگرند، اما عرفا آن را بیان آنچه در دل است، خوانده‏اند; به همین جهت‏کلام را با لفظ برابر ندانسته و فعل خداى تعالى را نیز کلام و قول اومى‏شمارند. مقاله حاضر کلام خدا را از این دیدگاه بررسى کرده و به‏تفاوتهاى اساسى بین کلام و کتاب خدا پرداخته و کلام خدا را صرف‏نظر ازاختلاف حیثیات همان کتاب خدا دانسته است; سپس به بیان مراتب کلام وکتاب پرداخته و پس از بیان درجات تشکیکى آنها مخاطب کلام خدا را درهر کدام از این مراتب بیان کرده است.

کلید واژه‏ها: کلام، کتاب تدوینى، کتاب انفسى، کتاب تکوینى، خلق،امر، احدیت، واحدیت.

1) مقدمه

کلام خداى تعالى از موضوعات مشترک چند علم عقلى و نقلى است. هر کدام ازصاحبان علوم کلام، فلسفه، عرفان، علوم قرآن و تفسیر توجهى جدى به آن داشته و هریک از زاویه دیدخود به آن نگریسته‏اند. بیشترین دل مشغولى متکلمان پاسخ به این دوسؤال بود که آیا کلام خدا حادث است‏یا قدیم؟ و آیا کلام منحصر به لفظى است‏یا آنکه‏شامل نفسى نیز مى‏گردد؟ فرهیختگان علوم قرآنى نیز نظر و جهت‏بحث‏خود را برمحکم و متشابه و راه شناخت و تفسیر هر کدام معطوف داشتند. مقاله‏اى که اینک پیش‏روى دارید، کلام خداى را با دیدگاه عرفانى مورد مطالعه قرار مى‏دهد.

2) معناى کلام

در مشرب عرفانى هر فردى از افراد وجود کلمه‏اى از کلمات خداى تعالى است که‏داراى ظهر و بطن و حد و مطلع و مراتب هفت گانه و بلکه هفتادگانه است. بر همین‏اساس کتاب تدوینى الهى داراى هفت‏باطن است. آن از مرتبه احدیت‏به عالم الفاظ واصوات تنزل یافته تا براى تمام اقشار مردم هدایت‏باشد و هر آیه‏اى نسبت‏به هر گروهى‏باطنى دارد.

صدرالدین قونوى گوید: «کلام به معناى تاثیر متکلم در مخاطب است، به قوه‏اى که‏تابع اراده او باشد و به آن وسیله آنچه در نفس اوست‏به مخاطب ابراز شده و به اورسانده شود، و ایجاد حق‏تعالى اعیان ممکنات را نیز چنین است; زیرا آنها کلمات وحروف خداى تعالى هستند که آنها را به وسیله حرکت‏حبى غیبى از نفس خود اظهارنموده تا به وسیله این کلمات خداوند و اسماء و صفات او شناخته شوند .

قونوى در اینجا کلام را به معناى تاثیر گذاردن در مخاطب دانسته و آنرا طورى تفسیرمى‏کند که با ظاهر آیات شریفه قرآن و کلمه بودن عیسى موافق درآید، و از این رو اعیان‏موجودات را کلمات و حروف الهى معرفى کرده است.

اگر ما به نحوه شکل‏گیرى کلام و هدف از پیدایش آن توجه کنیم، مقصود از کلام رابهتر متوجه مى‏شویم. آیا باید کلام را تنها در محدوده واژه‏ها و الفاظ جستجو کنیم یاآنکه اعیان موجودات خارجى کلمات واقعى بوده و در اصل کلام همانهاست و اگر الفاظرا کلام مى‏نامیم، از نوعى اعتبار بهره جسته‏ایم.

علامه طباطبائى فرموده است: «کلامى که از امور ا عتبارى است، احتیاج و ضرورت‏اجتماعى سبب پیدایش آن شده است; چون در یک جامعه مردم مجبورند که آنچه را دردل دارند، به یکدیگر اظهار کرده و بفهمانند و اگر انسان مى‏توانست‏به تنهایى زندگى‏کند، نیازى به تکلم نیز پیدا نمى‏کرد. پیدایش کلام نیز با مطالعه احوال موجودات روشن‏مى‏شود; مثلا مرغ در ابتدا وقتى مى‏خواهد وجود دانه و خوردن آن را به جوجه خودبفهماند، در برابر جوجه خود یک دانه‏اى را با منقار خود برداشته و به این وسیله دانه‏برداشتن را به او یاد مى‏دهد، و سپس دانه‏اى دیگر را برداشته و نوعى صدا از خود برمى‏آورد، و پس از مدتى تنها همان صدا را ایجاد مى‏کند و نیازى به برداشتن دانه و نشان‏دادن آن احساس نمى‏کند و جوجه نیز مقصود او را مى‏فهمد. انسان نیز اینگونه است;بنابراین مى‏توان گفت: «لفظ‏» یا «کلام‏» وجودى اعتبارى براى معناى خود است، و تکلم‏راهى است‏براى رسیدن به آنچه در دل متکلم است، و چون هدف از کلام بیان چیزى‏است که در دل است و هر فعلى نیز چنین دلالتى دارد، مى‏توان گفت که هر فعلى خودنوعى از کلام است; با این تفاوت که دلالت لفظ اعتبارى است و دلالت فعل حقیقى‏است. پس هر موجودى کلام خداوند است‏»[2].

علامه طباطبائى در این سخن خود چون به هدف کلام توجه کرده است، هرموجودى را کلام تکوینى خداوند دانسته است. اما صدر الدین قونوى باتوجه به معناى‏کلام که همان جرح و اثر گذاردن است، هر موجودى را فعل خدا دانسته است. درمهمترین خطبه توحیدى نهج‏البلاغه نیز فعل خدا کلام خدا خوانده شده است: «و انماکلامه سبحانه فعل منه‏»[3]; (کلام خداوند همان فعل اوست).

با توجه به آنچه گذشت، معلوم شد که اولا، لازم نیست که همیشه کلام «لفظ‏» باشد;بلکه کلام اعم از لفظ و فعل است و هر کدام از این دو مى‏توانند کلام باشند و ثانیا، لازم‏نیست که همیشه کلام بیان کننده آنچه در دل انسان است‏باشد; بلکه هر چه علامت چیزدیگر باشد، چه آن چیز در دل باشد یا غیر دل، کلام خواهد بود. پس هر چه بیان کننده‏جهان هستى باشد، کلام است; چه لفظ باشد یا غیر لفظ، و بیان مقصود فرقى نمى‏کند که‏بواسطه وضع یا بالذات باشد، و مهم در کلام بودن همان علامت چیز دیگر بودن است،و لذا گاهى مى‏گویند: با زبان بى‏زبانى گفتم.

ضمنا اگر آیه شریفه «لا یمسه الا المطهرون‏» (1) [واقعه 79] نفى باشد - نه نهى - چون‏کلام مقدس الهى از ساحت و مطلب خلاف مبرى و دور است و این آیه شریفه دلالت‏دارد که جز انسانهاى پاک هرگز کسى به این کتاب الهى نمى‏رسد و از طرف دیگرمى‏دانیم که انسانهاى ناپاک مى‏توانند قرآن کریم را مس کنند، معلوم مى‏شود که مراد ازاین آیه آن کتابى است که کلمات آن غیر از این الفاظ و کلمات است; یعنى:


دانلود با لینک مستقیم


اعجار قران 10ص

دانلود مقاله کامل درباره خدا شناسی

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره خدا شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

اولین و بدیهی ترین شناخت ها خداشناسی است

... آیا در خدایی که آفرینندة آسمان ها و زمین است شکی هست؟... ابراهیم:10

فاطر در لغت به معنای خالقی است که بدون نمونه می آفرینند و نیز به معنای شکافنده است؛ و چون به هنگام خلقت آسمان ها و زمین، اولاً آفرینش بدون نمونة قبلی بود و ثانیاً، گویی پردة تاریکِ نیستی شکافته شد و نور هستی در آسمان ها و زمین آشکار گشت؛ این واژه دربارة خلقت آن ها به کار رفته است؛ یا این که اشاره ای است به این یافتة جدید ستاره شناسان که همة کرات و منظومه ها در روز اول به صورت توده ای بزرگ و به هم پیوسته بود که بر اثر حرکت به دور خود و نیروی گریز از مرکز، شکافته شد و قطعاتی از آن به خارج پرتاب شد و منظومه ها و کهکشان ها و ثوابت و سیارات به وجود آمد.

قرآن فرموده است که نگاه به آسمان و زمین و تفکر در آفرینش آن ها هرگونه شک و تردید را دربارة وجود خداوند از دل می زداید.

امام حسین علیه السلام دربارة بدیهی بودن شناخت خدا در دعای «عرفه» چنین عرضه داشته اند: «چگونه چیزی که خود در هستی اش محتاج توست می تواند دلیل وجود تو باشد؟ آیا پدیدارتر و آشکارتر از تو چیزی هست که آن روشن کنندة هستی تو باشد؟ ای خدا، تو کی نبودی تا به دلیلی بر بودنت محتاج باشی؟ کی دور بوده ای تا آثار و آفرینشت تو را به ما نزدیک و آشنا کند؟ کور باد آن چشمی که تو را مراقب خود نبیند...»

عقل می گوید عالَم باید خدایی داشته باشد.

آیا آنان از غیر چیزی [که دیگران از آن خلق شده اند] آفریده شده اند؟ یا آنان خود آفرینندة خویش اند؟ طور:35

انسان یا بدون آفریننده و خود به خود به وجود آمده و یا خود آفرینندة خویش بوده و یا آفرینندة دیگری داشته است. این که انسان خود آفرینندة خود باشد قطعاً و مسلماً به حکم عقل باطل است، زیرا هیچ پدیدة ممکنی خود به خود به وجود نمی آید؛ و این نیز که خود خالق خویش باشد و یا موجوداتی مثلِ او خالقش باشند به حکم عقل باطل است؛ زیرا اولاً، اگر چنین بود، لازم می آمد که انسان از ازل وجود داشته باشد و ثانیاً، اگر خود خالق خویش بود، همة کمالات و زیبایی ها را در خود قرار می داد و نقایص و مرض ها و مرگ را از خود دور می کرد، حال آن که چنین نیست. پس باید پذیرفت که آفرینندة انسان از جنسِ او یا موجودی شبیه او نیست.

ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش

اگر انسان قلب خود را از آلودگی ها پاک کند، نور توحید را در خود می یابد.

و آن گاه که پروردگار تو از صلب بنی آدم اولادشان را برگرفت و آنان را [به وسیلة درک عقولشان و ابلاغ پیامبران] بر خودشان گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ همة آنان گفتند: چرا، گواهی دادیم. [خدا چنین کرد] تا مبادا در روز قیامت بگویید ما از آن [(یعنی توحید و ربوبیت)] غافل بودیم. اعراف:172

این آیه، که به آیة میثاق و آیة اَلَست معروف است، اشاره دارد به عالم ذر. آنچه در این آیة شریفه به روشنی آمده این است که انسان ها نوعی معرفت و آگاهی فطری به خدای یگانه دارند، به گونه ای که جای هیچ گونه عذر و ادّعای خطایی برای آنان نمی ماند؛ زیرا خداوند به آنان فرمود: «اَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ» و آنان پاسخ دادند: «بَلی شَهِدْنا». از این رو انسان در روز قیامت نمی تواند بگوید که با ربوبیت الهی آشنا نبوده است، و هم چنین نمی تواند پیروی از پدران و پیشینیانش را بهانة شرک و گمراهی خود قرار دهد. پس این آیه نشانة شعور باطنی انسان به خدای خویش و درک عمیق قلبی از اوست.

پس انسان ذاتاً و فطرتاً خداجو و خداخواه است؛ و خداپرستی او پاسخی است به خواستة درونی اش

پس حق گرایانه به این دین [(دین اسلام)] روی آور؛ [و] هرگز تبدیلی در آفرینش [تکوینی] خدا نباشد. این است دین ثابت و استوار؛ اما بیشتر مردم نمی دانند. روم:30

خدا در این آیه خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: دین را وجهة نظر خود قرار بده؛ یعنی توجهت کاملاً به سوی دین باشد؛ خود را درست مواجه با دین قرار بده، نکند بخشی از وجودت به دین پشت کرده باشد؛ سرشت خدایی، که خدا همة انسان ها را بر آن سرشته، این است؛ یعنی خداخواهی و رو به سوی او کردن. خداوند می خواهد بفرماید که ای پیامبر، چیزی بر خلاف فطرت و خواست فطری به تو نگفتم. تمام توجهت به دین باشد. البته باید به این نکته دقت کرد که احکام دین و قواعد اصولی دین موافق با نوع آفرینش انسان است: اگر در دین دستور داده شده که خدا را پرستش کنید، پرستش خدا موافق فطرت و خلقت آدمی است؛ اگر گفته شده است دیگران را یاری و عدالت را مراعات کنید و ستم نکنید، انسان باطناً این ها را می طلبد؛ و این است راز پیروزی دین خدا، اسلام.

در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

نظمِ حیرت انگیز عالم گواه وجود خداست


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره خدا شناسی

دانلود مقاله کامل درباره کلام خدا وکتاب خدا

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره کلام خدا وکتاب خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

کلام خدا وکتاب خدا

کلام خدا یکى از مسائل اساسى علم کلام، فلسفه، عرفان، تفسیر و علوم‏قرآن است. متکلمین از نظر حدوث و قدم و کلام لفظى و نفسى به آن‏مى‏نگرند، اما عرفا آن را بیان آنچه در دل است، خوانده‏اند; به همین جهت‏کلام را با لفظ برابر ندانسته و فعل خداى تعالى را نیز کلام و قول اومى‏شمارند. مقاله حاضر کلام خدا را از این دیدگاه بررسى کرده و به‏تفاوتهاى اساسى بین کلام و کتاب خدا پرداخته و کلام خدا را صرف‏نظر ازاختلاف حیثیات همان کتاب خدا دانسته است; سپس به بیان مراتب کلام وکتاب پرداخته و پس از بیان درجات تشکیکى آنها مخاطب کلام خدا را درهر کدام از این مراتب بیان کرده است.

کلید واژه‏ها: کلام، کتاب تدوینى، کتاب انفسى، کتاب تکوینى، خلق،امر، احدیت، واحدیت.

1) مقدمه

کلام خداى تعالى از موضوعات مشترک چند علم عقلى و نقلى است. هر کدام ازصاحبان علوم کلام، فلسفه، عرفان، علوم قرآن و تفسیر توجهى جدى به آن داشته و هریک از زاویه دیدخود به آن نگریسته‏اند. بیشترین دل مشغولى متکلمان پاسخ به این دوسؤال بود که آیا کلام خدا حادث است‏یا قدیم؟ و آیا کلام منحصر به لفظى است‏یا آنکه‏شامل نفسى نیز مى‏گردد؟ فرهیختگان علوم قرآنى نیز نظر و جهت‏بحث‏خود را برمحکم و متشابه و راه شناخت و تفسیر هر کدام معطوف داشتند. مقاله‏اى که اینک پیش‏روى دارید، کلام خداى را با دیدگاه عرفانى مورد مطالعه قرار مى‏دهد.

2) معناى کلام

در مشرب عرفانى هر فردى از افراد وجود کلمه‏اى از کلمات خداى تعالى است که‏داراى ظهر و بطن و حد و مطلع و مراتب هفت گانه و بلکه هفتادگانه است. بر همین‏اساس کتاب تدوینى الهى داراى هفت‏باطن است. آن از مرتبه احدیت‏به عالم الفاظ واصوات تنزل یافته تا براى تمام اقشار مردم هدایت‏باشد و هر آیه‏اى نسبت‏به هر گروهى‏باطنى دارد.

صدرالدین قونوى گوید: «کلام به معناى تاثیر متکلم در مخاطب است، به قوه‏اى که‏تابع اراده او باشد و به آن وسیله آنچه در نفس اوست‏به مخاطب ابراز شده و به اورسانده شود، و ایجاد حق‏تعالى اعیان ممکنات را نیز چنین است; زیرا آنها کلمات وحروف خداى تعالى هستند که آنها را به وسیله حرکت‏حبى غیبى از نفس خود اظهارنموده تا به وسیله این کلمات خداوند و اسماء و صفات او شناخته شوند»[1].

قونوى در اینجا کلام را به معناى تاثیر گذاردن در مخاطب دانسته و آنرا طورى تفسیرمى‏کند که با ظاهر آیات شریفه قرآن و کلمه بودن عیسى موافق درآید، و از این رو اعیان‏موجودات را کلمات و حروف الهى معرفى کرده است.

اگر ما به نحوه شکل‏گیرى کلام و هدف از پیدایش آن توجه کنیم، مقصود از کلام رابهتر متوجه مى‏شویم. آیا باید کلام را تنها در محدوده واژه‏ها و الفاظ جستجو کنیم یاآنکه اعیان موجودات خارجى کلمات واقعى بوده و در اصل کلام همانهاست و اگر الفاظرا کلام مى‏نامیم، از نوعى اعتبار بهره جسته‏ایم.

علامه طباطبائى فرموده است: «کلامى که از امور ا عتبارى است، احتیاج و ضرورت‏اجتماعى سبب پیدایش آن شده است; چون در یک جامعه مردم مجبورند که آنچه را دردل دارند، به یکدیگر اظهار کرده و بفهمانند و اگر انسان مى‏توانست‏به تنهایى زندگى‏کند، نیازى به تکلم نیز پیدا نمى‏کرد. پیدایش کلام نیز با مطالعه احوال موجودات روشن‏مى‏شود; مثلا مرغ در ابتدا وقتى مى‏خواهد وجود دانه و خوردن آن را به جوجه خودبفهماند، در برابر جوجه خود یک دانه‏اى را با منقار خود برداشته و به این وسیله دانه‏برداشتن را به او یاد مى‏دهد، و سپس دانه‏اى دیگر را برداشته و نوعى صدا از خود برمى‏آورد، و پس از مدتى تنها همان صدا را ایجاد مى‏کند و نیازى به برداشتن دانه و نشان‏دادن آن احساس نمى‏کند و جوجه نیز مقصود او را مى‏فهمد. انسان نیز اینگونه است;بنابراین مى‏توان گفت: «لفظ‏» یا «کلام‏» وجودى اعتبارى براى معناى خود است، و تکلم‏راهى است‏براى رسیدن به آنچه در دل متکلم است، و چون هدف از کلام بیان چیزى‏است که در دل است و هر فعلى نیز چنین دلالتى دارد، مى‏توان گفت که هر فعلى خودنوعى از کلام است; با این تفاوت که دلالت لفظ اعتبارى است و دلالت فعل حقیقى‏است. پس هر موجودى کلام خداوند است‏»[2].

علامه طباطبائى در این سخن خود چون به هدف کلام توجه کرده است، هرموجودى را کلام تکوینى خداوند دانسته است. اما صدر الدین قونوى باتوجه به معناى‏کلام که همان جرح و اثر گذاردن است، هر موجودى را فعل خدا دانسته است. درمهمترین خطبه توحیدى نهج‏البلاغه نیز فعل خدا کلام خدا خوانده شده است: «و انماکلامه سبحانه فعل منه‏»[3]; (کلام خداوند همان فعل اوست).

با توجه به آنچه گذشت، معلوم شد که اولا، لازم نیست که همیشه کلام «لفظ‏» باشد;بلکه کلام اعم از لفظ و فعل است و هر کدام از این دو مى‏توانند کلام باشند و ثانیا، لازم‏نیست که همیشه کلام بیان کننده آنچه در دل انسان است‏باشد; بلکه هر چه علامت چیزدیگر باشد، چه آن چیز در دل باشد یا غیر دل، کلام خواهد بود. پس هر چه بیان کننده‏جهان هستى باشد، کلام است; چه لفظ باشد یا غیر لفظ، و بیان مقصود فرقى نمى‏کند که‏بواسطه وضع یا بالذات باشد، و مهم در کلام بودن همان علامت چیز دیگر بودن است،و لذا گاهى مى‏گویند: با زبان بى‏زبانى گفتم.

ضمنا اگر آیه شریفه «لا یمسه الا المطهرون‏» (1) [واقعه 79] نفى باشد - نه نهى - چون‏کلام مقدس الهى از ساحت و مطلب خلاف مبرى و دور است و این آیه شریفه دلالت‏دارد که جز انسانهاى پاک هرگز کسى به این کتاب الهى نمى‏رسد و از طرف دیگرمى‏دانیم که انسانهاى ناپاک مى‏توانند قرآن کریم را مس کنند، معلوم مى‏شود که مراد ازاین آیه آن کتابى است که کلمات آن غیر از این الفاظ و کلمات است; یعنى: همان‏موجودات تکوینى است که کلمات خدا بوده و هر کدام دلالتى بر مراد الهى دارند.

3) معناى کتاب

معمولا مردم کاغذى را که بوسیله قلم رنگى چیزى بر آن نوشته شده باشد، «کتاب‏»مى‏نامند; ولى با اندکى دقت روشن مى‏شود که هرگز نوع کاغذ مقوم کتاب بودن نیست وبراى تحقق کتاب هرگز نوع کاغذ مدخلیتى ندارد; همچنانکه با دقت‏بیشتر معلوم‏مى‏شود که در تحقق کتاب، اصل وجود کاغذ نیز لازم نیست و بلکه نوع قلم یا اصل‏وجود قلم و حتى وجود نوشته نیز


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره کلام خدا وکتاب خدا