جزوه فلسفه علم اسلامی- حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا
۲۰ صفحه- وورد
جزوه فلسفه علم اسلامی- حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا
جزوه فلسفه علم اسلامی- حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا
۲۰ صفحه- وورد
حمید سبزواری در یک نگاه
برنامه اندورید شاعر گرانقدر حمید سبزواری
نگاهی مختصر به زندگی نامه و اثار و افتخارات حمید سبزواری
زندگینامه
مجموعه آثار و افتخارات
گالری تصاویر
امکان بروزرسانی برنامه
زندانی زر
چه باک از دشمنان دارم چو یاری می شود پیدا
ز بحر غم چه پروا ، تا کناری می شود پیدا
ز فردا روزنی باشد به چشم آرزومندان
چو برق اختری در شام تاری می شود پیدا
مباش افسرده ای مرغ چمن کز گردش دوران
به فرجام زمستان نو بهاری می شود پیدا
شب است و ظلمت و بانگ جرس از دور می گوید
که اینجا رهرو شب زنده داری می شود پیدا
به رغم محتسب ساقی ، سرت نازم به می خواران
بنوشان باده تا رنج خماری می شود پیدا
زتوفان ضمیر پاکبازان است گر بینی
به بحر عشق موج بیقراری می شود پیدا
ز بانگ می پرستان است غوفای قدح گیران
اگر در محفل ما هوشیاری می شود پیدا
پریشانی نیابد راه در جمعیت رندان
که آنجا مردم امیدواری می شود پیدا
(( حمید )) ا، نیست در زندانی زر ، شور آزادی
کجا شاخ گلی در شوره زاری می شود پیدا
شرح حال آقای حمید سبزواری
حمید سبزواری هستم سراینده سرودها و اشعار مختلف حماسی،عرفانی اعم از قصیده،غزل،دوبیتی،رباعی،شعر نو.
متولد 1304 شمسی بنابراین به مسائل فرهنگی و سیاسی دوران قبل از انقلاب یعنی از عهد سلطنت رضاشاه ،محمد رضا و مسائل و مشکلات میهن خود و نیازهای جامعه ایرانی و جوامع دیگر تا حد لزوم آشنایی و آگاهی دارم.سالها تدریس در رشته ادبیات و رشته ام و تحصیلاتم در همین رشته بوده است.بنابراین به نیازهای مادی و معنوی آگاهم و بدردهای خود نیز آشنایم.
دارای مدال درجه یک هنر در رشته ادبیات هستم و اولین شاعری هستم که کتاب شعرم یا عنوان(سرود درد)در تاریخ 29/10/75 کتاب سال شناخته شد.
ساختار اشعارم غالبا حماسی،اجتماعی،مذهبی،است.ضمن اینکه در همه شیوه های سخن مانند(قصیده،غزل،نیمایی،شعر سپید و سرودهای آهنگین تشبیحی سروده هایی دارم.)
آثار بسیاری از نویسندگان و شعرای شرق و غرب را خوانده ام.و از ادبیات شرق و غرب بی اطلاع نیستم آثار بسیاری سخن سرایان فارسی ،هندی ،پاکستان و افغانستان را نیز مطالعه کرده (لازم به ذکر است بگویم بیشترین سهم مطالعه ام در آثار پاسری زبانان ایرانی و سایر ملل بوده است.)
مسافرتهایی به ترکیه ،سوریه ،لبنان،مجاز ،عراق،یونان،قبرس ،انگلستان داشته ام و برنامه هایی در چند کشور مانند تاجیکستان ،سوریه،لبنان اجرا کرده ام.
در غالب مراکز استانها ،شهرستانها حتی در مراکز دهستانها برنامه هایی اجرا کرده ام.
در مجلات و روزنامه های داخلی سروده هایم مورد بحث قرار گرفته است.
آثار چاپ شده من (الف)سرود درد (ب)سرود سپیده (پ)سرود دیگر(ت)کاروان سپیده
(ث)یاد یاران(ج)گزیده ادبیات معاصر
سوال:پراکندگی ایرانیان مقیم در کشورهای مختلف دنیا؟
جواب:دلیل پراکندگی هر ملتی همسو نبودن اعتقادات و منافع متصوره آنان است.درک نادرست از منافع شخصی و تحت تاثیر قرار گرفتن به تبلیغات دشمن نیز سبب دیگری برهمسو نبودن اعتقادات است که اثری منفی بر اتحاد یگانگی آنان می گذارد.
سوال:دلایل مهاجرت؟
جواب:تبلیغات سوء و کاذب دشمن و دوست نمایانی که اثرات منفی بر اعتقادات و افکارشان می گذارند و عدم بکارگیری صحیح مغزهای متفکر در ایران.
سوال:دوره های مهاجرت چه مواقعی بوده است؟
جواب:الف:فرار وابستگان رژیم سابق ب:فریب خوردگان تبلیغات سوءاحزاب شکست خورده از مردم انقلابی و تأثیر این دو بر افکار جوانان ساده دل ،تأثیر بیکاری و نابسامانی امور شغلی برای افرادی که در آغاز انقلاب اسلامی مشاغل خود را از دست داده اند.و تصور زندگی بهتر و اجرت بیشتر در کشورهای دیگر.
ب.محصلین فارغ التحصیلی که در مقابل اجرت و حقوق بیشتر و تبلیغات کاذب و بازار کار در خارج از کشور شدند.نابسامانی وضع کار و کارگری و عدم توجه مسئولین ما به وضع کار و معیشت فارغ التحصیلان و بیکاران و افرادی که تنگی معیشت دارند راهی
کشور بیگانه کرد.
سوال:چگونه می توان هویت ایرانیان مقیم خارج از کشور را حفظ کرد؟
جواب: اجرت بیشتر پرداختن(خرید مغزها)به صاحبان دانش و فرهنگ و هنر در کشورهای دیگر
سوال:چگونه می توان از امکانات آنها در راستای اهداف کشورمان استفاده کنیم؟
جواب:بی توجهی مسئولان به وضع معیشت و حیثیت اجتماعی و ارزش دانش و هنر فرهیختگان میهن و تصورات نادرستی که برخی از اوضاع کشورهای بیگانه داشتند،در جذب بازار کار شدن مخصوصا با نداشتن سرمایه علمی و تخصصی(این عده امروز در کشورهای غربی سرگردانند.)
سوال: پتانسیل اقتصادی ایرانیان مقیم چگونه است؟
جواب:ایرانیان خارج از کشور به سه دسته تقسیم می شوند:1-آنها که مسائل سیاسی و ناسازگاری با حکومت ایران دارند این تعداد از پتانسیل بسیار ضعیفی برخوردار هستند2-تجار و سرمایه داران 3-کارگران و زحمتکشانی که بیکاری و یا تصور اجرت بیشتر آنان را بدامن غرب کشیده است این عده را نیز عدم توجه مسئولین ما به دامن غرب کشانده است.این عده نیز با محرومیت فوق العاده سنگینی در کشورهای غرب روبروهستند بنابراین مشاغل بسیار پستی را به عهده می گیرند.پتانسیل این عده صفر است.
سوال:پتانسیل علمی و فرهنگی ایرانیان مقیم چگونه است؟
جواب:در پاسخ باید گفت این عده از پتانسیل بالایی برخوردار هستند.باید گفت این عده از سرمایه بالای علمی و معنوی ایران هستندکه در اثر بی توجهی دستگاههای مسئولان دولتی ،جذب دانشگاهها ،بیمارستانها،تولید و صنعت در غرب شده اند.مشکل این گروه عدم رعایت حیثیت علمی و فرهنگی آنان است.
سوال:میزان تاثیر پذیری و تاثیر گذاری در کشور میزبان؟
جواب:میزان تاثیر پذیری و تاثیر گذاری در کشور میزبان با میزان رشد و انحطاط مهاجران بستگی دارد.ارج نهادن به مقامات علمی می تواند وسیله موثر در بازگشت صاحبان علم و هنر و فرهنگ و صنعت به میهن باشد مسلما حضور این فرهیختگان در کشورهای میزبان تاثیرات مثبتی برای آن ممالک دارد که جذب بازار کار و مشتاق زندگی در کشورهای بیگانه شده اند
سوال:علل عدم بازگشت؟
جواب:پاسخ این سوال را در قسمتهای قبل اشاره کرده ام.آنان را فقط کم عنایتی مسئولان ملت و دولت ما به دامان غرب کشانده است و نقاط مثبتی که از لحاظ معیشت
،احترام به مقام علمی و برخروداری از توان استفاده ازدانش خود در غرب فراهم است.علت اصلی مهاجرت این مسئله است.
واگر طبقه کم سواد یا بیسواد و فاقد بینش اجتماعی و علمی درست جذب بازار کار کشورهای بیگانه شده انداز آنها توقع فهم صحیح و درک مثبت نمی توان داشت.
استاد حمید سبزواری ( حسین ممتحنی )
نخبه کسی است که وجودش در جامعه مؤثر واقع شود.
: لطفاً بیوگرافی مختصری از خود بفرمایید.
بنده به سال 1304 هـ . ش در سبزوار و در خانواده ای فرهنگی متولد شدم . اجدادم اهل شعر و شاعری بودند، به خصوص پسر دایی پدرم ، تجّلی سبزواری که از شاعران توانا بود . پدرم نیز با وجود نابینایی شعر می گفت. من از همان دوران طفولیت ، ذوق شاعری داشتم و چیزهایی می سرودم . به تدریج با تشویق و راهنمایی های پدرم این سروده ها رنگ شعر گرفت . تقریباً از کلاس سوم متوسطه بود که می توانستم به خوبی بسرایم . در زمانی که متفقین به ایران آمدند اشعارمن رنگ و بوی خاصی به خود گرفت . در آن زمان سروده های زیادی داشتم که متأسفانه طی جریاناتی از بین رفت. به هرحال مدتی در استخدام وزارت آموزش و پرورش بودم. پس از آن به کارهای مختلف دیگری پرداختم، زمانی که در بانک مشغول به کار بودم به تهران منتقل و در آنجا با مجامع مختلف ادبی آشنا شدم . نتیجه این رفت و آمدها ، اشعاری در زمینه های سیاسی و اجتماعی بود. طی جریان انقلاب کم کم شعرهای من حال و هوای مذهبی به خود گرفت . در جریان ساخت سرودهای انقلابی هم پیشقدم بودم . مدتی هم در جبهه حضور داشتم و اشعاری نیز در رابطه با جنگ تحمیلی سروده ام ، از همان زمان تاکنون به طور مداوم با صدا و سیما همکاری دارم ، همچنین با دیگر سازمان های اسلامی . به هر حال از زمانی که خودم را شناختم ، هیچ گاه شعر بیهوده نگفتم و هنرم را در راهی صرف نکردم که پشیمان باشم.
شما بیشتر درچه قالب هایی شعر می گویید و چرا ؟
اشعار من بیشتر در قالب قصیده و به پیروی از سبک خراسانی است. بنده به این سبک تعلق خاطر خاصی دارم چون معتقدم سرمایه گرانبهایی است که از بزرگانمان به میراث رسیده است.
تخلص شما چیست و علت انتخاب آن چه بوده است؟
نام اصلی بنده" حسین ممتحنی" است . من به چند دلیل نام " حمید " را تخلص خود قرار دادم . یکی به این علت که به کاربردن حمید در شعر راحت تر از حسین است . ثانیاً من تا مدتها نمی خواستم کسی بداند که چه کسی این شعرها را سروده است ؛" حمید سبزواری " به نوعی اسم مستعار من است . " سبزواری " هم به این علت برگزیدم چون سبزوار زادگاهم بود.
تبیان : از بین شعرای قدیم و معاصر بیشتر به کدامیک تعلق خاطر دارید؟
بنده دیوان اشعار شعرای گذشته را مطالعه نموده ام ، اما از بین همه آنها بیشتر به ناصر خسرو و اشعارش علاقه مندم. چون در عصرخود مرد شجاع و مبارزی بود. من حتی در مورد او قصایدی سروده ام . از سویی به حافظ نیز تعلق خاطر خاصی دارم. چون کسی نیست که غزلیات حافظ را بخواند و به دلش ننشیند و از آن بهره ها نگیرد.
دیوان اشعار تمام شعرای معاصر نیز مطالعه نموده ام . از میان آنها اشعار فرخی یزدی را به دلیل بی پروایی در گفتن حقایق و پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی روز ، و اشعار نسیم شمال را به دلیل بی پیرایگی و سادگی می پسندم و اشعار ایرج میرزا و عشقی را نیز دوست دارم.
نظر شما درباره شعر کلاسیک و شعر نو چیست ؟
من شعر نو را به لحاظ این که وزن را شکسته و قافیه را از بین برده ، یعنی در واقع اساس شعر را درهم ریخته است ، نمی پسندم . چون معتقدم که نیمی از زیبایی شعر به موزون بودن و مقفی بودن آن است . به هر حال من با شعر نو مخالف نیستم و خودم نیز سروده هایی به سبک نو دارم و آثار پایه گذران شعر نو را هم دوست دارم و می پسندم ؛ مانند سروده های لطیف نیما و اشعار فخیم اخوان ثالث . متأسفانه پیروان این بزرگان ، شعر نو را خراب کرده اند. این افراد چون توانایی سرودن شعر نو ندارند قلم بطلان بر تمام قواعد شعر فارسی کشیده اند.
تبیان : اشعار بزرگانی چون مولانا ، حافظ ، سعدی، فردوسی و... چه ویژگی هایی داشته که بعد از گذشت قرن ها همچنان جاودانه باقی مانده است؟
چون شعری که می سروده اند ، فقط مخصوص روزگار خودشان نبوده ، شعر روزگاران بوده یعنی مردم هر زمان به نوعی خود را مخاطب آن احساس می کنند . از جهت دیگر "سخن کز دل برآید لاجرم بردل نشیند".
به نظر من چیزهایی که باعث ماندگاری شعر آنها شده انتخاب موضوع ، جهان نگری ، بینش شاعر، درنظر گرفتن عواطف و علایق مردم ، خلاقیت و ... است.
آیا شاعری قریحه ای خدادادی است ؟
چه چیزی خدادادی نیست ؟ نقطه اول خداست ؛ اگر خواست خدا نبود، مولانا هم نبود، حافظ هم وجود نداشت. اینها واسطه ای بودند تا آنچه خدا می خواسته ، به قلم آورند. اگر بگویم که من این شعر را سروده ام و خدادادی نیست ، در واقع به نوعی خالق را انکار کرده ام .
تبیان: تعریف شما از نخبه چیست؟ لطفاً نظرتان را نیز راجع به سایت اینترنتی تبیان بفرمایید .
نخبه کسی است که وجودش در جامعه مؤثر واقع شده است . حال اگر قدرش شناخته شود. انگیزه ای می شود برای جوانان و اگر نه ، در واقع ستمی به جامعه شده است. از جهت دیگر معرفی نخبگان و ثبت زندگینامه و آثار آنان برای آیندگان مفید خواهد بود.
درمورد سایت شما هم باید بگویم که پدیده اینترنت ، عطیه پروردگار است که غربی ها مدعی ایجاد آن هستند. متأسفانه گاه از این موهبت عظیم استفاده های غلط و نابجا می شود .
وجود سایت هایی همچون سایت شما که هدفش ترویج مبانی دین مبین اسلام است ، در برابر سایت هایی که بد آموزی دارند ، می تواند بسیار کار ساز باشد.
استاد حمید سبزواری و شعر انقلاب
3 شهریور 1386
چکیده: سرود «خمینی ای امام» را من قبل از پیروزی انقلاب سرودم؛ یعنی وقتی که حضرت امام از نجف به پاریس رفتند. در آن موقع اعلامیههای حضرت امام به ایران میآمد، اگر خاطر دوستان باشد، اعلامیهها وقتی میآمد مثل شبنامه تکثیر میشد، بچهها شبها آنها را در خانههای اطراف میانداختند و سخنرانیها در نوار کاست ضبط میشد و کاستاش دستبهدست میچرخید. به هر صورت این اعلامیهها و سخنرانیها که کاست میشد یک رویِ نوار، خالی بود و عزیزانی که این نوارها را تکثیر میکردند، میآمدند و میگفتند یک شعری برای آن روی نوار بگو تا ضبط کنیم که فرمایشات حضرت امام که در یک روی نوار بود پوشش داده شود. من هم یکی دو تا شعر دادم یکی « با یاد عاشورا بهپاخیزید» ، یکی هم «خمینی ای امام» بود. که الان شعر «با یاد عاشورا بپاخیزید» را به یاد ندارم.
شعر انقلاب، به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی شعر زر و زور نیست، زبان یک ملت و شرح حال یک امت است ، شعر هدفدار و سازنده مردمی است و ... شاعر گرامی ما آقای حمید سبزواری از پیشکسوتان و پیشروان این راه است .
زبان فاخر در شعر سبزواری ، با مضمون انقلابی و مکتبی ، آمیزه ای مطلوب و ارزنده پدیدآورده و مجموعه شعر او در دیوان معاصر فارسی ، فصل رغبت انگیز و شایسته ای گشوده است .
مجموعه حاضر زندگی نامه و خاطرات این چهره ی برجسته ی فرهنگی و چهره ی ماندگار عرصه ی ادبیات این مرز و بوم است و امید که چراغی باشد فرا راه نسل نوین و این سخنش سرمشقی برای جوانان باشد.
اکنون بخش هایی از فصل چهارم کتاب حال اهل درد (مروری بر خاطرات و اشعار حمید سبزواری) که توسط مصطفی فیض تدوین شده و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی آنرا در تیرماه 1386 منتشر نموده تقدیم خوانندگان می گردد.
1ـ آشنایی با علی معلم و تأثیر گرفتن از ایشان
در اوان پیروزی انقلاب، من ایشان را نمیشناختم، آشنایی ما از یک شب شعر شروع شد. ایشان به جلسه آمدند و شعر بلندی نیز خواندند. یادم است جلسه در خیابان خراسان تشکیل شده بود و یکی دو تا از شعرای معروف دیگر نیز آنجا بودند. من از آنجا با ایشان آشنا شدم. سبک شعری هر دو تای ما سبک خراسانی بود، هر دو در قصیده دستی داشتیم. این قالب نیز ساختهی پیشینیان ماست، ولی ما سعی میکنیم تا رنگ و لعاب عهد خودمان را به آن بدهیم که تفاوتهایی با دوران سامانی و غزنوی داشته باشد.
اخیراً حوزهی هنری کتابی چاپ کرده بود و در آنجا مطرح شده بود که من از ایشان تأثیر گرفتهام. البته اشکالی ندارد که دوست از دوست خود متأثر شود. در آنجا نوشته بودند که ایشان این گونه شعرگویی را از آقای معلم گرفته است. من از این آقای شاعر تقاضا میکنم هنر خودشان را بیایند بنمایانند، مردم بیایند قضاوت کنند. من نمیخواهم بگویم از ایشان برتر هستم. یکی از مشکلات شاعر حسد است به عقیدهی من یک شاعر باید معلم جامعهی خودش باشد. شاعری که وظیفهی خودش را بشناسد باید از این مسائل دور باشد، اگر میخواهد دربارهی افراد قضاوت کند قضاوت به حق کند. من آقای علی معلم را دوست دارم، شاعر توانایی است، من از ایشان استفاده میکنم و هیچ ابایی ندارم. آقای معلم هم از من استفاده میکند، چه پروایی است. این برای انسان ننگ نیست. من شعرهای قبل از این جریان را دارم. مثلاً سرودهی «درد من» موقعی گفته شده است که من با آقای معلم آشنا نبودم. قصایدی هم در آن جا دارم که به تبع قصیدهسرایان خراسان سرودم و غالباً در سبزوار سروده شده است. من از سال 47 به تهران منتقل شدم و آن موقع که به تهران منتقل شدم 43 سال داشتم و پیش از آن اشعار گوناگونی گفته بودم.
2 ـ سرود «خمینی ای امام»
سرود «خمینی ای امام» را من قبل از پیروزی انقلاب سرودم؛ یعنی وقتی که حضرت امام از نجف به پاریس رفتند. در آن موقع اعلامیههای حضرت امام به ایران میآمد، اگر خاطر دوستان باشد، اعلامیهها وقتی میآمد مثل شبنامه تکثیر میشد، بچهها شبها آنها را در خانههای اطراف میانداختند و سخنرانیها در نوار کاست ضبط میشد و کاستاش دستبهدست میچرخید. به هر صورت این اعلامیهها و سخنرانیها که کاست میشد یک رویِ نوار، خالی بود و عزیزانی که این نوارها را تکثیر میکردند، میآمدند و میگفتند یک شعری برای آن روی نوار بگو تا ضبط کنیم که فرمایشات حضرت امام که در یک روی نوار بود پوشش داده شود. من هم یکی دو تا شعر دادم یکی « با یاد عاشورا بهپاخیزید» ، یکی هم «خمینی ای امام» بود. که الان شعر «با یاد عاشورا بپاخیزید» را به یاد ندارم.
حالا شعرش هم یادم رفته. این شعر را عدهای از بچههای مطمئن و از فامیلهای خودشان و دوستان خودشان آورده بودند در خفا روی نوار ضبط میکردند و پخش میکردند. این تا موقعی ادامه داشت که تقریباً نزدیک تشریففرمایی امام بود. من احساس کردم اگر امام تشریف بیاورد به اولین جایی که خواهد رفت بهشت زهرا است. چون در جریانهایی که قبل از انقلاب پیش آمده بود و کشتاری که از مردم کرده بودند، کلی شهید داشتیم، اما سرود امام را که من سرودم و روی نوار ضبط کردم، این نوار در دست مردم بود، در ماشین نوار را میگذاشتند و کسانی که سوار ماشین میشدند این سرود را میشنیدند و به این صورت تکثیر میشد. ضمناً تنها، سرود «خمینی ای امام» نبود بلکه یک سرودی نیز برای زندانیها گفته بودم. یادم نیست، یک سرودی که با کلمهی زندانی شروع میشد که بیشتر آیتالله طالقانی مد نظر ما بود، ولی من اینها را به دلایلی نتوانستم حفظ کنم، چون واقعاً ترس داشتم که هر آن بریزند به خانهی ما و گرفتاری پیش بیاید، اینها از بین رفت، شاید آقای شمسایی اینها را داشته باشد، چون نوارهایشان را ایشان پر میکردند. آخرین ضبط «خمینی ای امام»،
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 36 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید