گیرنده های حسی: بیشتر فعالیت های دستگاه عصبی به واسطه تجربه حسی شروع می شود. این گیرنده ها عبارتند از گیرنده های بینایی در چشمها، گیرنده های شنوایی در گوشها، گیرنده های لمسی واقعی بر سطح بدن یا سایر انواع گیرنده ها. ممکن است یک تجربه حسی باعث بروز واکنش فوری از سوی مغز شود یا خاطره آن به مدت دقایق، ماهها یا سالها در مغز حفظ شود و سپس در زمانی دیگر به تعیین فعالیتهای بدن کمک کند. بخش پیکری یا سوماتیک دستگاه حسی اطلاعات را از تمام گیرنده های سطح بدن و برخی از سازمان های عمقی گرفته و به سمت سیستم مرکزی عصبی هدایت می کند . این اطلاعات از طریق اعصاب محیطی وارد دستگاه عصبی مرکزی می شود. و به نواحی متعددی در قسمت های زیر هدایت می شود .
1-تمام سطوح نخاع 2- تشکیلات مشبک بصل النخاع، پل دماغی (Pons) و مغز میانی (Mesencephalon ) 3- مخچه(Cerebellum) 4- تالاموس(Thalamus) 5- مناطقی از قشر مخ . سپس پیامهای ثانویه از این مناطق حسی به تقریبا تمام قسمتهای دیگر دستگاه عصبی رله می شود.
انسان به عنوان یک موجود دو پا بر روی زمین حرکت می کند گاهی یک پا با زمین در تماس است ( مثل راه رفتن ) و گاهی هیچ یک از پاها با زمین در تماس نیستند ( مثل مرحله ای در دویدن ) و یا هر دو پا با زمین تماس دارند ( مثل ایستادن) به علت این که 3/2 وزن بدن در قسمت فوقانی 3/2 قد فرد از زمین قرار گرفته است. پس در این صورت انسان باید به صورت یک سیستم نا متعادل باشد مگر این که سیستم های کنترلی خاصی به صورت دائم فعال باشند. سه سیستم درگیر در کنترل پوسچر شامل بینایی: سیستم اولیه در طراحی حرکات و اجتناب از موانع موجود در محیط. سیستم دهلیزی: احساس شتاب زاویه ای و خطی در حرکات سر. سیستم حسی – عمقی : گروهی از حواسند که موقعیت و سرعت همه قطعات بدن را که در تماس با اشیاء خارجی ( مثل زمین ) هستند و هم چنین موقعیت این قطعات نسبت به یکدیگر و نسبت به گرانش را تعیین می کنند.
سیستم حس عمقی
اطلاعات عمقی در درک موقعیت بدن در فضا نقش دارندکه این نقش از طریق مشاهده آشفتگی های پوسچری در هنگام آسیب گیرنده ها مورد مطالعه واقع شده است. دوکهای عضلانی، اندامکهای تاندونی گلژی )GTO) و گیرنده های مفصلی سه گیرنده حسی – عمقی مهم اند.
الف- دوک عضلانی
تمام عضلات مخطط انسان دارای پروپریوسپتورهایی ( گیرنده های عمقی ) می باشند که دوک عضلانی(muscle spindle) نامیده می شوند. دوکهای عضلانی گیرنده های تخصص یافته ای هستند که در بین فیبرهای عضلانی و به موازات آنها قرار گرفته اند و بازخوردهای حسی در مورد طول و سرعت انقباض عضله برای CNS فراهم می کند. در انسان تراکم دوک عضلانی در عضلات چشم، دست ها و گردن بالاتر از عضلات دیگر است. این عناصر از یک کپسول همبند تشکیل شده است که یک فضای حاوی مایع را احاطه می کند. در داخل این فضا چند رشته تار عضلانی ضخیم و بلند و تعدادی الیاف نازک و کوتاه وجود دارد که مجموعا الیاف داخل دوکی نامیده می شوند. درون هر غلاف حدود 6 تار وجود دارد که قطر آنها تقریبا 5/1 برابر قطر تارهای خارج دوکی است. فیبرهای داخل دوکی شامل دو نوع فیبر کیسه ای می باشد. فیبرهای کیسه ای از فیبرهای زنجیره ای ضخیم ترند و به بافتهای اطراف و فیبرهای خارج دوکی متصل می شوند، ولی فیبرهای زنجیره ای به کپسول یا فیبرهای کیسه ای اتصال می یابند. فیبرهای کیسه ای در ناحیه استوایی دارای تعدادی هسته پراکنده می باشد و کند انقباضند، در حالیکه فیبرهای زنجیره ای دارای یک ردیف منظم هسته می باشند و تند انقباضند. دوکهای عضلانی به وسیله دو نوع عصب آوران Ia و II اطلاعات را به CNS می فرستند. پایانه عصب حسی نوع Ia در اطراف ناحیه استوایی هر دو نوع فیبر داخل دوکی متصل می شوند در حالیکه پایانه عصب حسی نوع II در ناحیه مجاور استوایی و اساساً به فیبرهای زنجیره ای ختم می شود. هر دو نوع فیبر در انتهای خود دارای فیلامانهای اکتین و میوزین هستند که به وسیله نرونهای حرکتی گاما عصب دهی می شوند. جسم سلولی این نرونها در شاخه قدامی نخاع قرار دارد و به نرونهای حرکتی آلفا که فیبرهای خارج دوکی را عصب دهی می کند ختم می شود. دو نوع فیبر گاما در دوکها موجود هستند: گاما دینامیک که فیبرهای کیسه ای را عصب دهی می کنند و گامای استاتیک که فیبرهای زنجیره ای را عصب دهی می کنند. اطلاعات این سیستم از طریق دو قوس بازتابی به کنترل پوسچر دینامیک و استاتیک کمک می کند. این قوسها عبارتند از:
1- بازتاب میوتاکتیک : کشش یک عضله موجب انقباض همان عضله می شود، که به حفظ ثبات مفاصل کمک می کند.
2- پاسخ کششی که از طریق گیرنده های حسی – عمقی برای کمک به هماهنگی حرکات تنه و دست و پا از طریق مفاصل عمل می کند.
کشش غیر فعال عضله موجب کشیده شدن فیبرهای درون دوکی در ناحیه ای استوایی می شود. این ناحیه در فیبرهای کیسه ای دارای خاصیت الاستیکی بوده و به آسانی کشش می یابند. در حالی که فیبرهای زنجیره ای به علت سفتی دیر تر کشش می یابند. تارهای عصبی Ia که در اطراف ناحیه ای استوایی قرار دارند دارای آستانه ای پایینی برای کشش هستند و تغییرات در طول فیبرها را به سرعت درک می کنند. این تارها به کشش مختصر تاندونها و حتی لرزش ها نیز واکنش نشان می دهد در حالیکه تارهای II چون در ناحیه ای مجاور استوایی ( یاد آوری می شود که این ناحیه انعطاف پذیری کمی دارد ) قرار دارند ، نتیجتاً در آستانه ی تحریک بالاتر نسبت به تارهای Ia می باشند.
شامل 10 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله مکانیسم های حسی در کنترل تعادل