یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق کامل درباره ی صائب تبریزی

اختصاصی از یاری فایل تحقیق کامل درباره ی صائب تبریزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق کامل درباره ی صائب تبریزی


تحقیق کامل درباره ی صائب تبریزی

فرمت فایل :word

تعدلد صفحات :128

چکیده تحقیق : شرح حال صائب میرزا محمد علی فرزند میرزا عبدالرحیم و برادرزاده خوش نویس مشهور شمس الدین ثانی معروف به شیرین قلم ، از اعقاب شمس الدین محمد شیرین مغربی ( متوفی 808 ) هجری که صائب تخلص می کرده بزرگترین و معروفترین منشاء سبک هندی است . پدرش از تاجران تبریزی اصفهان بود و پسرش محمد علی در حدود سال 1010 هجری در قریة عباس آباد نزدیک آن شهر ولادت یافت و بعد از تحصیلات و کسب فنون شاعری از حکیم رکنای کاشانی متخلص به مسیح و حکیم شفایی اصفهانی شاعران قرن یازدهم هجری ، مورد توجه و علاقه شاه عباس اول صفوی قرار گرفت . در اوایل جوانی به مکه رفت و پس از زیارت کعبه و سیر وسیاحت در بلاد ممالک پهناور عثمانی به ایران بازگشت . به زیارت آستان قدس رضوی شتافت و در مدح و منقبت حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) پرداخته و در مقطع غزلی سرود

شکر الله که بعد از سفر حج صائب

 

عمر خود تازه بسلطان خراسان کردم

 

صائب در سال 1034 یا 1036 هجری به مناسباتی از اوضاع و احوال اصفهان دلگیر شد و بنا بر روش رایج شاعران آن زمان بقصد تجارت به عزم دیار هند به هرات و کابل رفت در کابل به دیدار میرزا حسن الله متخلص به احسن و مشهور به ظفرخان فرزند خواجه ابوالحسن تربتی یا سبزواری که به نیابت پدر از جانب جهانگیر پادشاه هند حکمران آن مرز و بوم نائل شد .

ظفرخان مردی شاعر و...

لینک پرداخت و دانلود پایین همین مطلب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق کامل درباره ی صائب تبریزی

دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه محمد حسین بهجت تبریزی ( شهریار )

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه محمد حسین بهجت تبریزی ( شهریار ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه محمد حسین بهجت تبریزی ( شهریار )


دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه محمد حسین بهجت تبریزی ( شهریار )

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 10

 

محمد حسین بهجت تبریزی

محمد حسین بهجت تبریزی در سال 1285 هجری شمسی در روستای زیبای « خوشکناب » آذربایجان متولد شده است.


او در خانواده ای متدین ، کریم الطبع واهل فضل پا بر عرصه وجود نهاد. پدرش حاجی میر آقای خوشکنابی از وکلای مبرز و فاضل وعارف روزگار خود بود که به سبب حسن کتابتش به عنوان خوشنویسی توانا مشهور حدود خود گشته بود.

شهریار که دوران کودکی خود را در میان روستائیان صمیمی و خونگرم خوشکناب در کنارکوه افسونگر « حیدر بابا » گذرانده بود همچون تصویر برداری توانا خاطرات زندگانی لطیف خود را در میان مردم مهربان و پاک طینت روستا و در حریم آن کوه سحرانگیز به ذهن سپرد.
او نخستین شعر خویش را در چهار سالگی به زبان ترکی آذربایجانی سرود . بی شک سرایش این شعر کودکانه ، گواه نبوغ و قریحه شگفت انگیز او بود.
شهریار شرح حال دوران کودکی خود را در اشعار آذربایجانیش بسیار زیبا،تاثیر گذار و روان به تصویر کشیده است.
طبع توانای شهریارتوانست در ابتدای دهه سی شمسی و در دوران میانسالی اثر بدیع و عظیم« حید ربابایه سلام» را به زبان مادریش بیافریند .
او در این منظومه بی همتا در خصوص دوران شیرین کودکی و بازیگوشی خود در روستای خشکناب سروده است:
قاری ننه گئجه ناغیل دییه نده ،
شب هنگام که مادر بزرگ قصه می گفت،
کولک قالخیب قاپ باجانی دویه نده،
بوران بر می خاست و در و پنجره خانه را می کوبید،
قورد کئچی نین شنگیله سین ییه نده،
 هنگامی که گرگ شنگول و منگول ننه بز را می خورد،
من قاییدیب بیر ده اوشاق اولایدیم!
ای کاش من می توانستم بر گردم و بار دیگر کودکی شوم 

شهریار دوران کودکی خود را درمیان روستائیان پاکدل آذربایجانی گذراند. اما هنگامی که به تبریز آمد مفتون این شهر جذاب و تاریخ ساز و ادیب پرور شد. دوران تحصیلات اولیه خود را در مدارس متحده ، فیوضات و متوسطه تبریز گذراند و با قرائت و کتابت السنه ترکی ، فارسی و عربی آشنا شد.
شهریار بعدا به تهران آمد و در دارالفـنون تهـران خوانده و تا کـلاس آخر مـدرسه ی طب تحـصیل کردو در چـند مریض خانه هـم مدارج اکسترنی و انترنی را گـذراند ولی د رسال آخر به عـلل عـشقی و ناراحـتی خیال و پـیش آمدهای دیگر از ادامه تحـصیل محروم شد و با وجود مجاهـدتهـایی که بعـداً توسط دوستانش به منظور تعـقـیب و تکـمیل این یک سال تحصیل شد، شهـریار رغـبتی نشان نداد و ناچار شد که وارد خـدمت دولتی بـشود؛ چـنـد سالی در اداره ثـبت اسناد نیشابور و مشهـد خـدمت کرد و در سال 1315 به بانک کـشاورزی تهـران داخل شد .

شهـریار در تـبـریز با یکی از بـستگـانش ازدواج کرده، که ثـمره این وصلت دودخـتر به نامهای شهـرزاد و مریم است.

از دوستان شهـریار مرحوم شهـیار، مرحوم استاد صبا، استاد نـیما، فـیروزکوهـی، تـفـضـلی، سایه وزاهدی رامی تـوان اسم بـرد.
وی ابتدا در اشعارش بهجت تخلص می کرد. ولی بعدا دوبار برای انتخاب تخلص با دیوان حافظ فال گرفت و یک بار مصراع:
«که چرخ این سکه ی دولت به نام شهریاران زد»
و بار دیگر
«روم به شهر خود و شهریار خود باشم»
آمد از این رو تخلص شعر خود را به شهریار تبدیل کرد.

اشعار نخستین شهریار عمدتا بزبان فارسی سروده شده است.
شهریار خود می گوید وقتی که اشعارم را برای مادرم می خواندم وی به طعنه می گفت:
"پسرم شعرهای خودت را به زبان مادریت هم بنویس تا مادرت نیز اشعارت را متوجه شود!"
این قبیل سفارشها از جانب مادر گرامیش و نیز اطرافیان همزبانش، باعث شد تا شهریار طبع خود را در زبان مادریش نیزبیازماید و یکی از بدیعترین منظومه های مردمی جهان سروده شود.

سیری در آثار 

اشعار ولایی

ویژگی سخن

سبک شناسی آثار


اصولاْ شرح حال و خاطرات زندگی شهریار در خلال اشعارش خوانده میشود و هر نوع تفسیر و تعبیری که در آن اشعار بشود، به افسانه زندگی او نزدیک است.

عشقهای عارفانه شهریار را میتوان در خلال غزلهای انتظار؛ جمع وتفریق؛ وحشی شکار؛ یوسف گمگشته؛ مسافر همدان؛ حراج عشق؛ ساز صباء؛ ونای شبان و اشک مریم: دو مرغ بهشتی....... و خیلی آثار دیگر مشاهده کرد.

محرومیت وناکامیهای شهریار در غزلهای گوهرفروش: ناکامیها؛ جرس کاروان: ناله روح؛ مثنوی شعر؛ حکمت؛ زفاف شاعر و سرنوشت عشق بیان شده است. خیلی از خاطرات تلخ و شیرین او در هذیان دل: حیدربابا: مومیای و افسانه شب به نظر میرسد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره زندگینامه محمد حسین بهجت تبریزی ( شهریار )

دانلود تحقیق سید احمدکسروی تبریزی

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق سید احمدکسروی تبریزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق سید احمدکسروی تبریزی


دانلود تحقیق سید احمدکسروی تبریزی

زنده یاد کسروی بی مناسبت نیست که با سه خاطرة کوتاه از آزادگی، شهامت اخلاقی و مقام انسانی اش یاد کنم که یکی از آنها احتمالاً نخستین بار است که بیان و چاپ می شود. دو خاطره دیگر را من از زنده یاد “ محمد ایرج اسکندری”،  مؤلف کتاب “ در تاریکی هزاره ها” و مترجم “ سرمایه”  شنیده ام که به احتمال قوی آگاهان و شنوندگان دیگری هم داشته است. اما در خاطرات ایرج اسکندری تنها به ذکر یکی از آنها به کوتاهی اشاره شده است. آشکار استکه نوشتن خاطرات و تاریخچه ها و تاریخ های کوچک برای به وجود آمدن تاریخ بزرگ اجتناب ناپذیر و از ضروریات محسوب می شود.

دکتر محسن هشترودی که به یقین بزرگترین مغز متفکر علمی قرن بیستم ایران بود در صحبتی که در دهة چهل با ایشان داشتم سخن از زنده یاد کسروی پیش آمد و من نظر استاد را در بارة کسروی پرسیدم. دکتر هشترودی ضمن اشاره به اینکه الزاماً کسروی و نسل او بطور کلی از منطق علمی و توپولوژی بی خبر بودند و در نتیجه تنها با ابزار منطق ارسطو می توانستند به تحلیل مسائل بپردازند، صحبت را به شخصیت و شخص کسروی کشانده و گفتند : “ من ایشان را در عین داشتن تعصب زیاد به عقایدشان، شخصیتی پاکدل، حقیقت جو و شریف و نستوه یافتم” آنگاه در بیان علت قضاوت خود در باره همشهری کسروی افزودند : “یکبار در مراسم اول دی که جشن “ کتاب سوزان” کسروی و پیروانش بود از روی کنجکاوی به محل       “  باهماد آزادگان” رفتم. دیدم کتابهایی مانند مفاتیح الجنان، امیر ارسلان نامدار، دیوان بعضی از شعرا، کتابهای دعا و فلسفه، با مقداری رمان خارجی در وسط حیاط، به صورت تلی کوچک جمع کرده اند. کسروی و پیروانش از جنبة سمبلیک با سوزاندن آن کتابها، می خواستند هم حرمت ساختگی و تقدس دروغین آنها را از میان ببرند و هم به اصطلاح به “ ضاله بودن” آن کتابها از نظر خودشان برای جامعة ایران اشاره کنند. ضمن تماشای کتابها نظرم به یک “رمان تاریخی” به زبان فرانسه جلب شد که خود آن را خریده و تماماً خوانده بودم. همان کتاب را برداشته پیش آقای کسروی رفتم که با اصحابش در صندلی ها نشسته و منتظر فرا رسیدن ساعت موعود بودند. پس از سلام و معرفی خود، از ایشان پرسیدم :
“ چرا این رمان فرانسه را می سوزانید ؟”
آقای کسروی در جواب من گفت :
“  این با خرد ناسازگار است ! آیا شما کتاب    « در پیرامون زمان » مرا خوانده اید ؟ جواب دادم بلی خوانده ام و مطمئن هستم که شما این کتاب رمان تاریخی را نخوانده اید. متأسفانه نظر شما در آن کتابتان ناظر به حکایت های افسانه ای شرقی خودمان، امثال امیر ارسلان نامدار و حسین کرد شبستری     و ... است اما، رمان آن نیست که مورد حمله و انتقاد شما قرار گرفته است. اجازه بدهید با مثالی موضوع را روشن کنم”
استاد هشترودی افزود : مرحوم کسروی در صندلی خود کمی جابجا شد و گفت بفرمایید :
ـ گفتم شما مورخ هستید به عنوان یک مورخ وقتی مثلاً از قهرمانان و ضد قهرمانان مشروطیت صحبت می کنید نمی توانید تمام گفتگوهای آنها را در تاریخ خود بیاورید و عیناً آنها را بیان نمایید. اگر در کنار کتاب تاریخ مشروطیت شما، یک رمان تاریخی هم راجع به مشروطیت  ( مانند غرش طوفان الکساندر دوما در بارة انقلاب کبیر فرانسه) نوشته شود می توان آن رمان تاریخی تمام گفتگوهای آن قهرمانان و ضد قهرمانان را آورد و حتی آنرا روی “ سن تئاتر” برد یا از آن “ فیلمی” تهیه نمود. این رمان تاریخی فرانسه نیز مربوط به حادثه ای در جنگ جهانی اول است و بیان تاریخ به صورت رمان است نه به شکل تاریخ. البته در رمان تاریخی تخیل نویسنده در حد مجاز دخالت می کند همچنانکه قضاوت مورخ در سنجش نیک و بد حوادث تاریخی مؤثر میافتد. وقتی سخنان من تمام شد آقای کسروی با هوشمندی خاص خود، تمام مسأله را دریافت و بلافاصله همچون یک انسان شریف، حقیقت پرست و پاکدل، بلند شد و در میان تمام حاضران که اغلب از مریدان و پیروان او بودند با صدای رسائی گفت :
“ ما این ندانسته بودیم !”
گفتم “ پس بدانید !”
فوراً دستور داد تمام رمان های خارجی را از تل کتاب بیرون بیاورند یعنی بلافاصله خطایش را که ناشی از عدم آگاهی بود جبران کرد که این، مهم ترین نشانة شرافت و شجاعت اخلاقی هر فرد محسوب می شود. سپس از من صمیمانه تشکر نمود.
در اینجا بکوتاهی به توضیح منطق علمی   می پردازم : منطق علمی یا منطق ریاضی توسط برتراند راسل و وایتهد به شکل نسبتاً کاملی تنظیم گردید.
1 ـ  منطق ارسطو : ًً بر اساس بود و نبود ـ این همانی و عدم تناقض و بلاخره حذف وسطا استوار شده است. ًً بر اساس این منطق، هر چیزی خودش است یعنی چیز دیگر نیست به عبارت دیگر ـ یک کاغذ کاغذ است ( اصل این همانی)
ـ وقتی کاغذ شد دیگر قلم یا هیچ شیئی دیگر نمی تواند باشد ( اصل عدم تناقض)
ـ بین کاغذ و قلم هم به عنوان یک چیز سوم نمی تواند باشد ( اصل حذف وسطا)
در مورد اشیاء ما نه تنها با منطق ارسطو فکر می کنیم بلکه اشیاء نیز بنابر آن منطق با ما رفتار می کنند من این منطق را منطق حسی نامیده ام هر موجودی که دارای حس بینایی و لامسه است بنابر سه اصل منطق ارسطو قضاوت می کند و رفتار می نماید. به عنوان مثال شیر نیز وقتی غزالی را می بیند هر دو با این سه اصل ارسطوئی رفتار می کنند که   گفته اند “ از شیر نعره خوش بود و از غزال رم” .
2 ـ منطق دیگر که به نام منطق دیالکتیک معروف است به صورت ابتدائی در یونان توسط هراکلیت و سپس افلاطون مطرح شد .
هراکلیت با گفتن این جمله که “ در یک رودخانه بیش از یکبار نمی شود وارد شد” اشاره به جهان “ شدن و تحول” در برابر جهان بودن و ایستائی دارد که چنانکه اشاره شد بعد از او ارسطو منطق این جهان ایستا را تنظیم کرد. افلاطون استاد ارسطو نیز کتابهای خود را به صورت دیالکتیک سقراطی نوشته است و عنوان یکی از کتابهایش نیز دیالکتیک است. در دوران اسلامی، اندیشمندان بخصوص بعضی از شاعران صوفی مشرب از جمله مولوی بلخی ـ رومی و صائب تبریزی  اشعاری ناظر به دید تؤام به تضاد دارند :
جنگ اضداد است نقد این جهان
                    صلح اضداد است عمر جاودان
صائب نیز بکرات در اشعار خود دید دیالکتیکی را که عبارت از :  “ فهم تضاد در جوهر اشیاء و پدیده هاست” به نمایش می گذارد. :
ماتم و سور جهان با یکدگر آمیخته است   
          آب می آید به چشم از خندة بی اختیار
بعدها منطق دیالکتیک به وسیله هگل فیلسوف نامدار آلمانی بر اساس اندیشه های تز و آنتی تز “ کانت” به صورت کامل در آمد و او “ سن تز” نوین را بر آن افزود. تمایز منطق هگل ( دیالکتیک نوین با منطق ارسطوئی) را خود وی در این جمله کوتاه و زیبا بیان نموده است :
“ حقیقت در یک چیز ( این همانی) یا نقیض آن ( شیئی دیگر) پیدا نمی شود بلکه باید آنرا در ترکیب آشتی پذیر بین اضداد جستجو کرد”
به عنوان مثال : حرکت نه در انقباض ( دست) و نه در انبساط ( نقیض) آن قابل توضیح است بلکه آنرا باید در ترکیب آشتی پذیر انقباض به انبساط و یا بر عکس توضیح داد. هگل در بیان نسبی بودن مفاهیم انسانی و مطلق بودن دید ارسطوئی نیز به سبک خاص خود این چنین مطلق را به زیر سئوال برد.
“ مطلق شبی است که در آن همة گاوها به یک رنگ دیده می شوند” به عبارت دیگر در مطلق هیچ نسبتی قابل تشخیص نیست همچنانکه در شب تاریک، رنگ بی معنی   می شود و تشخیص گاوها (موجودات   مختلف ) از هم غیر ممکن می گردد..
این منطق بعدها توسط مارکس استادانه برای تحلیل روند دوگانه پدیده های اقتصادی و کل سیستم سرمایه داری و تحول اجتماعی در کتاب سرمایه بکار بسته شد و همچنین بوسیلة آخرین فیلسوف بزرگ یعنی نیچه نیز در مقدمة کتاب “ ارادة معطوف به قدرت” ( ترجمه هوشیار) منطق دیالکتیک در تحلیل تحولات روانشناسی اجتماعی جامعة پیشرفته غربی و فرا رسیدن و فراز آمدن پوچی ( نهیلیسم) به کار رفت. پوچی از ارزشهای غلط مذهبی ما یعنی وحدت و غایت و حقیقت که بر جهان و زندگی داده بودیم ناشی شد. و خود نیز علت بوجود آمدن و شکل گرفتن ارزشهای والای بعدی خواهد بود که از درون نهیلیسم بپا خاسته و ناشی خواهند شد. بنا به پیشگویی او قرن بیستم و بیست و یکم عصر نهیلیسم است و قرن بیست و دوم به بعد عصر ارزشها و نیک و بد نوین غیر دینی و غیر نهیلیستی است.

 

 

شامل 73 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق سید احمدکسروی تبریزی

تحقیق درباره شمس تبریزی

اختصاصی از یاری فایل تحقیق درباره شمس تبریزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره شمس تبریزی


تحقیق درباره شمس تبریزی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:11
فهرست و توضیحات:

شمس تبریزی

شمس الدین محمد پسر علی پسر ملک داد تبریزی از عارفان مشهور قرن هفتم هجری است، که مولانا جلال الدین بلخی مجذوب او شده و بیشتر غزلیات خود را بنام وی سروده است. از جزئیات احوالش اطلاعی در دست نیست؛ همین قدر پیداست که از پیشوایان بزرگ تصوف در عصر خود در آذربایجان و آسیای صغیر و از خلفای رکن الدین سجاسی و پیرو طریقه ضیاءالدین ابوالنجیب سهروردی بوده است.  برخی دیگر وی را مرید شیخ ابوبکر سلمه باف تبریزی و بعضی مرید باباکمال خجندی دانسته اند. در هر حال سفر بسیار کرده و همیشه نمد سیاه می پوشیده و همه جا در کاروانسرا فرود می آمد و در بغداد با اوحدالدین کرمانی و نیز با فخر الدین عراقی دیدار کرده است. در سال 642 هجری وارد قونیه شده و در خانه شکرریزان فرود آمده و در آن زمان مولانا جلال الدین که فقیه و مفتی شهر بوده به دیدار وی رسیده و مجذوب او شد.  در سال 645 هجری شبی که با مولانا خلوت کرده بود، کسی به او اشارت کرد و برخاست و به مولانا گفت مرا برای کشتن می خواهند؛ و چون بیرون رفت، هفت تن که در کمین ایستاده بودند با کارد به او حمله بردند و وی چنان نعره زد که آن هفت تن بی هوش شدند و یکی از ایشان علاءالدین محمد پسر مولانا بود و چون آن کسان به هوش آمدند از شمس الدین جز چند قطره خون اثری نیافتند و از آن روز دیگر ناپدید شد. درباره ناپدید شدن وی توجیهات دیگر هم کرده اند.  به گفته فریدون سپهسالار، شمس تبریزی جامه بازرگانان می پوشید و در هر شهری که وارد می شد مانند بازرگانان در کاروانسراها منزل می کرد و قفل بزرگی بر در حجره میزد، چنانکه گویی کالای گرانبهایی در اندرون آن است و حال آنکه آنجا حصیر پاره ای بیش نبود. روزگار خود را به ریاضت و جهانگردی می گذاشت. گاهی در یکی از شهرها به مکتبداری می پرداخت و زمانی دیگر شلوار بند میبافت و از درآمد آن زندگی میکرد.

ورود شمس به قونیه و ملاقاتش با مولانا طوفانی را در محیط آرام این شهر و به ویژه در حلقه ارادتمندان خاندان مولانا برانگیخت. مولانا فرزند سلطان العلماست، مفتی شهر است، سجاده نشین باوقاری است، شاگردان و مریدان دارد، جامه فقیهانه میپوشد و به گفته سپهسالار (به طریقه و سیرت پدرش حضرت مولانا بهاءالدین الولد مثل درس گفتن و موعظه کردن) مشغول است، در محیط قونیه از اعتبار و احترام عام برخوردار است، با اینهمه چنان مفتون این درویش بی نام و نشان میگردد که سر از پای نمی شناسد.

تأثیر شمس بر مولانا چنان بود که در مدتی کوتاه از فقیهی با تمکین، عاشقی شوریده ساخت. این پیر مرموز گمنام دل فرزند سلطان العلما را بر درس و بحث و علم رسمی سرد گردانید و او را از مسند تدریس و منبر وعظ فرو کشید و در حلقه رقص و سماع کشانید. چنانکه خود گوید:

در دست همیشه مصحفم بود                             در عشق گرفته ام چغانه

اندر دهنی که بود تسبیح                              شعر است و دوبیتی و ترانه

حالا دیگر شیخ علامه چون طفلی نوآموز در محضر این پیر مرموز زانو می زند (زن خود را که از جبرئیلش غیرت آید که در او نگرد محرم کرده، و پیش من همچنین نشسته که پسر پیش پدر نشیند، تا پاره ایش نان بدهد) و چنین بود که مریدان سلطان العلما سخت برآشفته و عوام و خواص شهر سر برداشتند. کار بدگوئی و زخم زبان و مخالفت در اندک زمانی به ناسزا رانی و دشمنی و کینه و عناد علنی انجامید و متعصبان ساده دل به مبارزه با شمس برخاستند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره شمس تبریزی

دانلود مقاله صائب تبریزی

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله صائب تبریزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله صائب تبریزی


دانلود مقاله  صائب تبریزی

لینک و پرداخت دانلود * پایین مطلب *

 

فرمت فایل : word ( قابل ویرایش )

 

تعداد صفحه : 16

 

 

 

مقدمه:

میرزا محمد علی، متخلص به صائب، از معروفترین شاعران عهد صفویه است. تاریخ تولدش معلوم نیست، و محل تولد او را بعضی در تبریز و بسیاری در اصفهان دانسته‏اند؛ اما خاندان او مسلماً تبریزی بوده‏اند.

پدرش از بازرگانان اصفهان بود و خود یا پدرش به دستور شاه عباس اول صفوی با جمعی از تجار و مردم ثروتمند و متشخص از تبریز کوچ کرد و در محله عباس آباد اصفهان ساکن شد. عموی صائب، شمس الدین تبریزی شیرین قلم، مشهور به شمس ثانی، از استادان خط بود.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله صائب تبریزی