یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تاریخ از دیدگاه قرآن

اختصاصی از یاری فایل تاریخ از دیدگاه قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

تاریخ از دیدگاه قرآن

کلمه"تاریخ"بر وزن"تعریف"مصدر و به معناى شناختن حوادث و علت و زمان‏پدید آمدن آن است، و اصطلاحا به معناى باستان‏شناسى و طبقات الارض نیز استعمال مى‏شود، و گفتار ما در معناى لغوى آن یعنى تاریخ نقلى است و تاریخ نقلى عبارت است از ضبطحوادث کلى و جزئى، و نیز نقل آن و گفتگو پیرامون آن.

باید دانست که بشر از قدیم‏ترین عهد زندگى و زمان وجودش در زمین به ضبط حوادث‏اهمیت مى‏داده، و تا آنجا که ما مى‏دانیم در هر عصرى از اعصار عده‏اى دیگر هم‏یا به ذهن مى‏سپرده‏اند، و یا یادداشت نموده و یا کتاب تالیف مى‏کرده‏اند، و عده‏اى دیگر هم‏آنچه را که آنان ضبط کرده بودند دست‏به دست مى‏گرداندند، و پیوسته انسان در جهات‏مختلف زندگى خود از تاریخ استفاده مى‏کرده، یا در طرز تشکیل اجتماع از تاریخ الگو برمى‏گزیده، و یا از سرگذشت گذشتگان عبرت مى‏گرفته، و یا داستان‏سرائى مى‏کرده، و یا با نقل آن شوخى و تفریح مى‏کرده، و یا در مسائل سیاسى، اقتصادى، صنعتى و یا غیر آن مورداستفاده قرار مى‏داده‏اند.

لیکن فن تاریخ با این همه شرافت و منافع که دارد، همواره ملعبه دو عامل فساد بوده، واز این به بعد هم خواهد بود، و این دو عامل تاریخ را از صحت طبع، و صدق بیان به سوى باطل‏و دروغ منحرف کرده است.

دو عامل مهم همواره در فن تاریخ دخالت کرده و موجب فساد و بى اعتباری آن گشته‏اند

عامل اول: حکومت‏هاى خودکامه‏اى بوده که به حکم خودکامگى و داشتن قوه وقدرت، هر چیزى که به نفعش تمام مى‏شد، اشاعه مى‏داده است، (هر چند دروغ محض‏مى‏بود)و هر چه را که به ضررش تمام مى‏شده، با اعمال قدرت، جلوى اشاعه آن را مى‏گرفته‏است، (هر چند که صدق محض مى‏بود)و یا آن را به صورتى اشاعه مى‏داد که باز به نفعش‏تمام شود، و این چیزى نیست که کسى در آن تردید داشته باشد(اصلا اقتضاى خودکامگى‏همین است و همواره به چشم خود مى‏بینیم)که اینگونه حکومت‏ها باطل و دروغ را به لباس‏حق و صدق در مى‏آورند، و به خورد مردم مى‏دهند علتش هم این است که انسان چه فرد فردش‏و چه مجتمعش، بر این فطرت مفطور شده و به هر جور که ممکن باشد منافع را به سوى خود جلب‏نموده، و ضررها را از خود دفع مى‏کند، و کسى که کمترین شعورى داشته باشد و بتواند اوضاع‏حاضر عصر خود را درک نموده و در تاریخ امت‏هاى گذشته و حتى امت‏هاى خیلى دور نظربیفکند، این حقیقت را مى‏بیند.

عامل دوم: متهم بودن بینندگان و شنوندگان حوادث و مطالب تاریخى، و نیز آن‏کسانى است که از ایشان نقل مى‏کنند، و یا در کتاب خود مى‏آورند، و چون ما مى‏دانیم که‏این دو طایفه، خالى از احساسات باطنى و یا تعصب‏هاى قومى نیستند، و در آنچه که تحمل‏مى‏کنند و یا در باره آن داورى مى‏نمایند حب و بغض و یا تعصب‏هاى درونى را دخالت‏مى‏دهند، براى اینکه حاملین اخبار در گذشته، با در نظر گرفتن اینکه حکومت در اعصار ایشان‏حکومت دین بوده، و قهرا خود آنان متدین به یکى از ادیان و مذاهب بوده‏اند، و احساسات‏مذهبى و تعصبات قومى در ایشان شدید بوده، قهرا اخبار تاریخى آنان از آن جهت که یک‏حدى از آن به احکام دین بر مى‏خورده، مشوب با آن احساسات و تعصبات بوده است.

همچنانکه امروزه به چشم خود مى‏بینیم احساسات و تعصب‏هاى شدیدى که مردم مادى نسبت‏به آزادى در شهوات و هواهاى نفسانى و علیه دین و عقل دارند باعث‏شده که خبرنگاران امروزآن تعصب‏ها را در اخبارى که مى‏دهند و یا مى‏نویسند دخالت دهند، همانطور که گذشتگان‏در آنچه ضبط کرده و نقل نموده‏اند، دخالت داده‏اند.

کلمه"تاریخ"بر وزن"تعریف"مصدر و به معناى شناختن حوادث و علت و زمان‏پدید آمدن آن است، و اصطلاحا به معناى باستان‏شناسى و طبقات الارض نیز استعمال مى‏شود، و گفتار ما در معناى لغوى آن یعنى تاریخ نقلى است و تاریخ نقلى عبارت است از ضبطحوادث کلى و جزئى، و نیز نقل آن و گفتگو پیرامون آن.

باید دانست که بشر از قدیم‏ترین عهد زندگى و زمان وجودش در زمین به ضبط حوادث‏اهمیت مى‏داده، و تا آنجا که ما مى‏دانیم در هر عصرى از اعصار عده‏اى دیگر هم‏یا به ذهن مى‏سپرده‏اند، و یا یادداشت نموده و یا کتاب تالیف مى‏کرده‏اند، و عده‏اى دیگر هم‏آنچه را که آنان ضبط کرده بودند دست‏به دست مى‏گرداندند، و پیوسته انسان در جهات‏مختلف زندگى خود از تاریخ استفاده مى‏کرده، یا در طرز تشکیل اجتماع از تاریخ الگو برمى‏گزیده، و یا از سرگذشت گذشتگان عبرت مى‏گرفته، و یا داستان‏سرائى مى‏کرده، و یا با نقل آن شوخى و تفریح مى‏کرده، و یا در مسائل سیاسى، اقتصادى، صنعتى و یا غیر آن مورداستفاده قرار مى‏داده‏اند.

لیکن فن تاریخ با این همه شرافت و منافع که دارد، همواره ملعبه دو عامل فساد بوده، واز این به بعد هم خواهد بود، و این دو عامل تاریخ را از صحت طبع، و صدق بیان به سوى باطل‏و دروغ منحرف کرده است.

دو عامل مهم همواره در فن تاریخ دخالت کرده و موجب فساد و بى اعتباری آن گشته‏اند


دانلود با لینک مستقیم


تاریخ از دیدگاه قرآن

تاریخ نگارش و جمع آوری قرآن

اختصاصی از یاری فایل تاریخ نگارش و جمع آوری قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

تاریخ نگارش و جمع آوری قرآن :

برای حفظ و صیانت از کتاب مقدس آسمانی مسلمین یعنی قرآن کریم یا از حافظه مردم و یا از کتابت و نگارش استفاده میشد. نزول تدریجی قرآن کریم، در مدت تقریباً بیست و سه سال کامل شد. براساس روایات، دلایل و شواهد بسیاری به صورت قطع و یقین، جمع آوری قرآن را در عصر رسول خدا ثابت میکند. در این مورد گروهی عالمان بر این عقیده هستند که آنچه امروز در میان همه امتهای اسلامی به عنوان قرآن کریم موجود است، دقیقاً با همین شکل و ترتیب آیات و سوره ها، در زمان حیات رسول الله (ص) جمع آوری شده است و هیچگونه جابجائی در آن صورت نگرفته است.

بنابراین نظم آیات و سوره تحت نظارت و به اشاره آن حضرت بوده است. از جمله طرفداران این نظریه میتوان به حارث محاسبی، خازن زرقانی، عبدالصبور شاهین، محمد غزالی و...اشاره کرد. (1) اما باید روشن شود که معنای جمع آوری قرآن چیست و این کار به چه صورتی انجام میگرفت؟

معنای جمع و تدوین قرآن

کلمه ‹‹جمع›› معمولاً به معنی گردآوری و افزودن چیزی به چیز دیگر است، در تاریخ علوم قرآن این کلمه را به معنای مختلف به کار برده اند. با نگاهی به روایات و احادیثی که درباره مراحل مختلف جمع و گردآوری قرآن سخن به میان می آید به خوبی نشان می دهد که این کلمه در مراحل مختلف به معانی مختلف و متناسب با مقصود به کار رفته است. بنابراین بر حسب زمان و به اقتضای کلام، معانی مختلفی را دربر گرفته است.

1- جمع به معنی حفظ کردن و به حافظه سپردن و از برکردن است. از اینجا به آن دسته صحابی که قرآن از حفظ داشتند ‹‹حفاظ قرآن›› یا ‹‹جماع قرآن›› و یا جامعان قرآن یعنی جمع کنندگان قرآن می گفتند. این معنای جمع، بدون تردید در عهد رسول خدا رایج بوده است. بطور قطع در این زمان عده ای به نام ‹‹حفاظ یا قراء و یا جماع قرآن›› از آغاز تا پایان آنرا کاملاً و با دقتی درخور توجه، به خاطر سپردند و آنرا حفظ کردند که در راس همه آنها پیامبر اکرم(ص) به عنوان نخستین حافظ قرآن قرار داشت .

2- جمع قرآن به معنی نوشتن یا نگارش بوده، منتها به صورت پراکنده و متفرق نوشته شده و در یک جلد جمع نشده و بعضی از سوره ها نیز مرتب بوده است. این مرحله دوم جمع آوری است که طبق اسناد و گواهی با ارزش و معتبر، قطعاً همزمان با حیات رسول خدا (ص) به ثمر رسید و هیچ محققی در علوم قرآنی به آن تردید ندارد.

3- زمانی هم جمع به معنی اینکه قرآن به صورتی که سوره های آن مانند آیات، مرتب شده باشد جمع آوری و تدوین گردید. این مساله ای است که اکثر محققان علوم قرآنی را به پژوهش مشغول کرد.

4- معنی دیگر هم به تدوین و گردآوری یک متن و نص مرتب بر حسب قرائت متواتر رایجی نیز می گفتند. این نکته یادآوری شود که منظور از تالیف هرگز نگارش و تصنیف نیست بلکه منظور همان جمع آوری کردن آیات و سوره هاست.

آنهایی هم که مرحله اول را قبول ندارند. جمع را سه دوره میبینند: جمع در زمان رسول خدا را ‹‹تالیف›› میگویند، اقدام ابوبکر را ‹‹جمع›› می نامند و آنچه را در زمان عثمان انجام شد ‹‹نسخ›› یا نسخه برداری و تکثیر نسخه میدانند. (4)

در نزد تعدادی از صحابی، قرآنهایی وجود داشته که مخصوص خود آنان بوده است مانند مصحف علی (ع) و ابن مسعود و....رافعی میگوید: ‹‹بر این مطلب اتفاق نظر است که علی بن ابی طالب، ابن مسعود، ابی بن کعب و زیدبن ثابت، از کسانی هستند که قرآن را به طور کامل نوشته و قرآنهای ایشان برای قرآنهایی که بعد نوشته شد، اصل قرار گرفت. (5)

پس همه جا نمیتوان جمع را به معنی حفظ گرفت، معنی کلمه برحسب مورد فرق میکند. وقتی علی (ع) ردا به دوش نمیگیرد تا قرآن را جمع کند هرگز نمیتواند بدان معنی باشد که به حفظ کردن و ازبرکردن قرآن همت گماشته است. بلکه همچنانکه تاریخ شاهد است او و بسیاری از صحابه مجموع قرآن را نوشتهاند. در دوره نبوی هم، جمع همین معنی را میدهد. یعنی هم حفظ و هم نوشتن و هم گردآوری است. (6)

اطلاق لفظ کتاب بر قرآن

در زمینه جمع قرآن در زمان پیامبر گرامی (ص) امام شرفالدین استدلالی دارد مبنی بر اینکه لفظ ‹‹کتاب›› از دیر باز بر قرآن اطلاق میشده است. در حالی که الفاظ تا زمانی که مکتوب نشود و به رشته تحریر درنیاید، کتاب نامیده نمیشود. پس اطلاق لفظ کتاب بر قرآن، پس از نوشتن آیات بوده است و این امر نشان میدهد که قرآن در عصر نزول نوشته میشده است.(7)

ولی ما نمیتوانیم این نتیجهگیری را بپذیریم، زیرا چه بسا گفته شود که اطلاق لفظ کتاب از سوی خداوند بر قرآن، به این جهت بوده است که بعد از نزول تدریجی و تکمیل شدن همه آیات آن، مجموعهای مکتوب پدید آید، و اطلاق کتاب بر قرآن به اعتبار آن باشد نه فضیلت آن. سپس این استعمال به عنوان یک اصطلاح در میان مردم رواج یافته باشد بدون اینکه قرآن را نوشته باشند.

کاتبان وحی

پیامبر اکرم (ص) به منظور صیانت از نصوص قرآنی، علاوه بر استمداد از نیروی حافظه خود و حافظه مردم، دستور داد قرآن را بنویسند و همگان را به کار نوشتن تشویق میکرد.

آنانکه دستاندرکار نگارش قرآن بودهاند ‹‹کتاب وحی›› نامیده میشدند که طبق مطالعات محققان اسلامی و گروهی از خاورشناسان شمار نویسندگان وحی به چهل و سه یا چهل و پنج نفر میرسد که در زمان پیامبر به کتابت وحی اشتغال داشتند. (8)

با عنایت به اینکه در اوایل بعثت در تمام قریش تنها هفده نفر خواندن و نوشتن میدانستند و در مدینه کمتر از این تعداد بوده است که با تشویق پیامبر(ص) تعدادشان زیاد شد. (9)

کاتبان وحی در مکه

کتابت وحی در دوران اقامت رسول خدا در مکه شروع شد. زیرا اگر آیات مکی و مدنی را با هم مقایسه کنیم از یکصد و چهارده سوره قرآن هشتاد و شش سوره در مکه آمده و یا اینکه از مجموع 6236 آیه، نزدیک به 1600 آیه فقط مدنی است. البته آیات مکی کوتاهتر است. و به همین جهت اگر شمار کلمات را در نظر بگیریم به تقریب کمی، بیش از یک ثلث قرآن در مدینه و نزدیک دو ثلث آن در مکه نازل شده است. بدین ترتیب اهمیت نویسندگان وحی در مکه بیشتر نمودار میشود. بعلاوه که آگاهیهای ما از دوران مکه نسبت به مدینه کمتر است.

درباره اولین کاتب وحی در مکه، محققان، نام عبدالله بن سعدبن ابی سرح را نام میبرند و نخستین کسی که از قریش در مکه برای رسول خدا (ص) نوشت، عبدالله بن سعدبن ابی سرح بود که مرتد شده و در ایام فتح مکه به اسلام بازگشت. (10)

کاتبان وحی در مدینه

در این دوره تعداد نویسندگان بیشتر شد. و نخستین نویسنده وحی در مدینه، نام ابی بن کعب را به میان میآوردند و اولین کسی که در مدینه نگارش وحی را بعهده گرفت ابی بن کعب بود که پیش از زیدبن ثابت، به این مهم در مدینه اشتغال داشت. (11) و براساس روایات، آنکه بیش از همه به نگارش وحی، موفق بود، در مرحله اول علی (ع) و سپس زیدبن ثابت بود. چون این دو بیش از دیگران با پیغمبر بودهاند. (12)

مساله دیگر اینکه کاتبان همه در یک سطح قرار نداشتند، بعضی کتابت را خوب گرفته بودند و برخی در این فن کمبود داشتند. پارهای چون زید و ابی، سریانی و یا عبری هم میدانستند. کسانی مثل زید و ابی بیشتر به کار نوشتن وحی اشتغال داشتند وعده دیگر، هم آیات را مینوشتند و هم نامهها و رسالهها را تنظیم میکردند.

کسانی که بیش از همه یاور پیامبر در مکتوب کردن کتاب وحی بودند علی (ع) و عثمان بودند در غیاب آنها ابی در این کار معاضدت میکرد. بعد زید کتابت آموخت و بدین جمع پیوست.

او چون جوان بود و خانهاش نزدیک خانه پیامبر بود هر لحظه که احتیاج میشد در دسترس بود این بود که پیامبر او را احضار کرده و دستور کتابت میفرمود. در مورد علی (ع) تقریباً همه تصریح دارند که از کاتبان اولیه و مداوم وحی بوده است. (13)

در مورد طرز نوشتن هم چنین بود که هرگاه آیهای نازل میشد پیغمبر کس یا کسانی از نویسندگان وحی را احضار نموده و دستور نوشتن میفرمود. نویسندگان وحی آیات را با دقت مینوشتند و بر پیامبر گرامی میخواندند. گاه بود که او خود انگشت بر روی کلمه مینهاد و آنرا میپرسید و یا دستور میداد که هر آیهای را در کجا باید گذارد. در اواخر عمر گاهی بر روی درست نوشتن، واضح نوشتن بعضی از حروف کشیده و یا دندانهدار کردن حرفهایی نیز تذکراتی میفرمود.

زمانی که قبایلی اسلام میآوردند پیامبر تنی چند از یاران را برای آموزش قرآن و تعلیم احکام به نزد آنها میفرستاد.

نوشت افزار معمول برای نگارش وحی

در قرآن و حدیث عموماً ابزارهائی برای نگارش یاد شده است که اکثر آنها کم و بیش مورد استفاده کتاب وحی در نگارش قرآن کریم همزمان با حیات پیامبر اکرم (ص) بوده است.

در قرآن نام نوشت افزارهای زیر را به مناسباتی میبینیم.

قرطاس: یعنی کاغذ که در آیه ولوانزلنا علیک کتاباً فی قرطاس و...(14)

قلم: که به صورت مفرد و به صورت جمع ‹‹اقلام›› در چهار مورد در قرآن بکار رفته است (15)

صحف: به معنی برگهایی از کاغذ که روی آن نوشته شده است برگی که از دو رو مکتوب باشد این واژه به همان صورت، در هشت مورد از آیات قرآنی آمده است. (16)

رق: به معنی پوست نازک و ظریفی که بر آن مینویسند و برگ سفید این کلمه در آیه در فی رق منشور بکار رفته است(17)

این واژهها که ابزاری برای نگارش میباشد در قرآن دیده میشود البته نه به عنوان اینکه این نوشتافزارها برای نگارش قرآن در زمان پیامبر بکار میرفت.

نوشت افزار معمول برای نگارش قرآن

در احادیث مربوط به نگارش قرآن در زمان پیامبر (ص) نوشت افزارهایی جالب به چشم میخورد که مورد استفاده کتاب و نویسندگان وحی بوده است. و ما با استناد به همین احادیث به اسامی زیر اشاره میکنیم:

عسب: این کلمه، جمع عسیب و آن عبارت از جریده و چوبه نخل است که برگهای آخر آن را میکندند و در قسمت پهنای آن، قرآن مینوشتند.

لخاف: جمع لخفه و به معنی سنگهای سفید نازک و ظریف میباشد.

اکتاف: جمع کتف به معنی استخوان شانه، معمولاً استخوان شانه شتر و یا گوسفند پس از خشک شدن به صورت آماده میساختند که بتواند روی آن بنویسند.

اقتاب: جمع قتب به معنی چوبهایی بود که بر اشتران مینهادند تا بر آنها سوار شوند.

رقاع: جمع رقعه که دارای معنی گستردهای است و شامل برگ کاغذ یا درخت و گیاه و پوست حیوانات میشود.


دانلود با لینک مستقیم


تاریخ نگارش و جمع آوری قرآن

تاریخ بعثت

اختصاصی از یاری فایل تاریخ بعثت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

تاریخ بعثت

درباره تاریخ بعثت رسول خدا(ص)در روایات و احادیث‏شیعه و اهل سنت اختلاف است و مشهور میان علماء ودانشمندان شیعه آن است که بعثت آنحضرت در بیست وهفتم رجب سال چهلم عام الفیل بوده،چنانچه مشهور میان علماءو محدثین اهل سنت آن است که این ماجرا در ماه‏مبارک رمضان آن سال انجام شده که در شب و روز آن نیزاختلاف دارند،که برخى هفده رمضان و برخى هیجدهم و جمعى نیز تاریخ آنرا بیست و چهارم آن ماه دانسته‏اند. (1) و البته در پاره‏اى از روایات شیعه نیز بعثت رسول خدا(ص)درماه رمضان ذکر شده مانند روایت عیون الاخبار صدوق(ره)که‏متن آن اینگونه است که:

وقتى شخصى به نام فضل از امام رضا علیه السلام مى‏پرسدکه چرا روزه فقط در ماه مبارک رمضان فرض شد و در سایرماهها فرض نشد؟امام علیه السلام در پاسخ او فرمود:

لان شهر رمضان هو الشهر الذى انزل الله تعالى فیه القرآن...

تا آنجا که میفرماید:«...و فیه نبى محمد صلى الله علیه و آله‏»-یعنى بدانجهت که ماه رمضان همان ماهى است که خداى‏تعالى قرآن را در آن نازل فرمود...و همان ماهى است که‏محمد(ص)در آن به نبوت برانگیخته شد... (2) که چون مخالف با روایات دیگر شیعه در اینباره بوده است.

مرحوم مجلسى احتمال تقیه در آن داده،و یا فرموده که باید حمل بر برخى‏معانى دیگرى جز معناى بعثت اصطلاحى شود،زیراتاریخ بیست و هفتم ماه رجب بنظر آن مرحوم نزد علماى امامیه‏مورد اتفاق و اجماع بوده و گفته است:«...و علیه اتفاق‏الامامیة‏».

و اما نزد محدثین و علماى اهل سنت همانگونه که گفته شدمشهور همان ماه رمضان است (3) ،اگر چه در شب و روز آن‏اختلاف دارند،و در برابر آن نیز برخى از ایشان دوازدهم ماه‏ربیع الاول و یا دهم آن ماه،و برخى نیز مانند شیعه‏بیست و هفتم رجب را تاریخ بعثت دانسته‏اند. (4) و بدین ترتیب‏اقوال درباره تاریخ ولادت آنحضرت بدین شرح است:

1-بیست و هفتم ماه رجب و این قول مشهور و یا مورد اتفاق‏علماى شیعه و برخى از اهل سنت است (5) .

2-ماه رمضان(17 یا 18 یا 24 آن ماه)و این قول نیز مشهور نزدعامه و اهل سنت است (6) .

3-ماه ربیع الاول(دهم و یا دوازدهم آن ماه)و این قول نیز ازبرخى از اهل سنت نقل شده (7) .

و اما مدرک این اقوال:مدرک شیعیان در این تاریخ یعنى 27 رجب،روایاتى است‏که از اهل بیت عصمت و طهارت رسیده مانند روایاتى که در کتاب شریف کافى از امام صادق علیه السلام و فرزند بزرگوارش‏حضرت موسى بن جعفر علیه السلام روایت‏شده،و نیز روایتى که‏در امالى شیخ(ره)از امام صادق علیه السلام نقل شده است (8) و از آنجا که‏«اهل البیت ادرى بما فى البیت‏»گفتار این‏بزرگواران براى ما معتبرتر از امثال عبید بن عمیر و دیگران است.

و اما اهل سنت که عموما ماه رمضان را تاریخ بعثت‏دانسته‏اند مدرک آنها در این گفتار اجتهادى است که از چند نظرمخدوش و مورد مناقشه است،و آن اجتهاد این است که فکرکرده‏اند بعثت رسولخدا توام با نزول قرآن بوده،و نزول قرآن نیزطبق آیه کریمه:شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن... (9) در ماه‏مبارک رمضان انجام شده،و با این دو مقدمه نتیجه‏گیرى کرده‏و گفته‏اند: بعثت رسولخدا در ماه رمضان بوده است،در صورتیکه‏هر دو مقدمه و نتیجه‏گیرى مورد خدشه است زیرا:

اولا-این گونه آیات که با لفظ‏«انزال‏»آمده بگفته اهل‏تفسیر و لغت مربوط به نزول دفعى قرآن کریم است-چنانچه مقتضاى لغوى آن نیز همین است-نه نزول تدریجى آن،و دراینکه نزول دفعى آن به چه صورتى بوده و معناى آن چیست.

اقوال بسیارى وجود دارد که نقل و تحقیق در اینباره از بحث‏تاریخى ما خارج است.و قول مشهور آن است که ربطى به‏مسئله بعثت رسولخدا(ص)که بگفته خود آنها بیشتر از چند آیه‏معدود بر پیغمبر اکرم نازل نشد ندارد،و مربوط است‏به نزول‏دفعى قرآن بر بیت المعمور و یا آسمان دنیا-چنانچه سیوطى ودیگران در ضمن چند حدیث در کتاب در المنثور و اتقان از ابن‏عباس نقل کرده‏اند-و عبارت یکى از آن روایات که سیوطى‏آنرا در در المنثور در ذیل همین آیه از ابن عباس روایت کرده‏اینگونه است که گفته است:

«شهر رمضان و اللیلة المبارکة و لیلة القدر فان لیلة القدر هى‏اللیلة المبارکة و هى فى رمضان،نزل القرآن جملة واحدة من‏الذکر الى البیت المعمور،و هو موقع النجوم فى السماء الدنیا،حیث وقع القرآن،ثم نزل على محمد (ص)بعد ذلک‏فى الامر و النهى و فى الحروب رسلا رسلا» (10) .

یعنى ماه رمضان و شب مبارک و شب قدر که شب قدرهمان شب مبارک است که در ماه رمضان است و قرآن در آنشب یکجا از مقام ذکر به بیت المعمور یعنى محل وقوع‏ستارگان در آسمان دنیا نازل شد و سپس تدریجا پس از آن‏در مورد امر و نهى و جنگها بر محمد(ص)فرود آمد.

و به این مضمون حدود ده روایت از او نقل شده است.

و متن روایت دیگرى که از طریق ضحاک از ابن عباس‏روایت کرده چنین است:

نزل القرآن جملة واحده من عند الله من اللوح المحفوظ الى‏السفرة الکرام الکاتبین فى السماء الدنیا فنجمه السفرة على‏جبرئیل عشرین لیلة،و نجمه جبرئیل على النبى عشرین‏سنة‏» (11) .

یعنى قرآن یکجا از نزد خداى تعالى از لوح محفوظ به‏سفیران(فرشتگان)گرامى و نویسندگان آن در آسمان دنیانازل گردید و آن سفیران در بیست‏شب تدریجا آنرا برجبرئیل نازل کردند،و جبرئیل نیز در بیست‏سال آنرا بررسول خدا نازل کرد.

این درباره اصل نزول قرآن در ماه مبارک رمضان و شب قدر.

و ثانیا-در مورد قسمت دوم استدلال ایشان که نزول قرآن راتوام با بعثت رسولخدا(ص)دانسته‏اند.آن نیز مخالف با گفتار خودشان بوده و مخدوش است،زیرا عموم مورخین و محدثین اهل‏سنت معتقدند که نبوت و بعثت رسولخدا در آغاز بصورت رؤیا ودر عالم خواب بوده و پس از گذشت مدتها که برخى آنرا شش‏ماه و برخى سه سال و برخى کمتر و بیشتر دانسته‏اند در عالم‏بیدارى به آنحضرت وحى شد و جبرئیل بر آن بزرگوار نازل گردیدو قرآن را آورد.

و این جزء نخستین حدیثهاى صحیح بخارى است که ازعایشه نقل کرده که گوید:

اول ما بدى‏ء به رسول الله(ص)من الوحى الرؤیا الصادقه‏فى النوم و کان لا یرى رویا الا جاءت مثل فلق الصبح،ثم‏حبب الیه الخلاء فکان یخلو بغار حراء فیتحنث فیه اللیالى‏ذوات العدد قبل ان ینزع الى اهله و یتزود لذلک،ثم یرجع‏الى خدیجه فیتزود لمثلها،حتى جائه الحق و هو فى غارحراء،فجاءه الملک فقال:اقرا...

و البته ما در آینده روى این حدیث و ترجمه آن مشروحا بحث‏خواهیم کرد،و این مطلب را تذکر خواهیم داد که در این حدیث‏جاى این سئوال هست که آیا عایشه این حدیث را از چه کسى‏نقل کرده و آیا گوینده حدیث رسولخدا(ص)بوده یا دیگرى،زیرا خود عایشه که در هنگام نبوت رسولخدا(ص)هنوز بدنیانیامده بود و قاعدتا این روایت را از دیگرى نقل کرده است،ولى در اینجا از او نام نبرده...!

مگر اینکه بگویند:این اجتهاد و نظریه خود ایشان بوده که‏در اینباره اظهار کرده‏اند که در اینصورت این روایت‏خود عایشه‏است و نظریه او است که در اینباره اظهار داشته و از باب حجیت‏روایت‏خارج شده و مانند نظرات دیگر میشود که لابد براى‏امثال بخارى که کتاب خود را با امثال آن افتتاح و آغاز کرده‏حجیت داشته...و بهر صورت پاسخ این سئوال را باید آنهابدهند!

ولى این مطلب بخوبى از این حدیث معلوم میشود که میان‏نزول وحى بر رسول خدا و نزول قرآن فاصله زیادى وجود داشته وتوام با یکدیگر نبوده و در نهایه ابن اثیر در ماده‏«جزء»در ذیل‏حدیث‏«الرؤیا الصالحة جزء من سبعین جزء من النبوة‏» (12) آمده است که گوید:

«و کان فى اول الامر یرى الوحى فى المنام و دام کذلک نصف‏سنة،ثم راى الملک فى الیقظة‏». (13)

و نظیر این گفتار را سیوطى در کتاب اتقان ذکر کرده (14) .

و بلکه برخى از ایشان فاصله میان بعثت رسولخدا(ص)ونزول قرآن را چنانچه گفتیم سه سال دانسته و به این مطلب‏تصریح کرده‏اند،که یکى از آنها روایت زیر است که ابن کثیرآنرا صحیح و معتبر دانسته و آن روایت امام احمد بن حنبل است‏که بسند خود از شعبى روایت کرده که گوید:

«ان رسول الله(ص)نزلت علیه النبوة و هو ابن اربعین سنة،فقرن بنبوته اسرافیل ثلاث سنین،فکان یعلمه الکلمة و الشى‏ءو لم ینزل القرآن،فلما مضت ثلاث سنین قرن بنبوته جبرئیل،فنزل القرآن على لسانه عشرین سنة،عشرا بمکة و عشرابالمدینة،فمات و هو ابن ثلاث و ستین سنة‏» (15) .

و نظیر همین گفتار از دیگران نیز نقل شده (16) .

و البته ما اکنون در مقام بحث کیفیت نزول قرآن کریم ونزول دفعى و تدریجى و تاریخ نزول و بحثهاى دیگرى که مربوطبه نزول قرآن است نیستیم،و اساسا آن بحثها از بحث تاریخى ماخارج است،و مرحوم علامه طباطبائى و دیگران در اینباره‏تحقیق و قلمفرسائى کرده‏اند که میتوانید به کتاب المیزان وکتابهاى دیگر مراجعه نمائید (17) و تنها در صدد پاسخگوئى به این استدلال بودیم که بعثت رسولخدا(ص)مقارن با نزول قرآن نبوده‏و از این راه نمیتوان تاریخ بعثت رسولخدا(ص)را بدست آورد.

اصل یکم: بعث گاهی به زنده نمودن مرده یا بیدار کردن خفته است؛ مانند (والموتی یبعثهم الله...) - (و هو الذی یتوفاکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه) و زمانی به فرستادن کسی است که به عنوان خلیفه پروردگار، مرده ها و خوابیده ها را زنده یا بیدار نماید. مأموریت اساسی پیامبران (علیهم السلام) به ویژه پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله وسلم) احیای گروهی و ایقاظ گروه دیگر است. حیات جامعه بشری به علم صائب و بیداری آن به عمل صالح است و آن حضرت (صلی الله علیه و آله وسلم) با تعلیم کتاب و حکمت از یک سو و تزکیه نفوس از سوی دیگر، امت را حی بن یقظان خواهد کرد؛ مگر فرسوده های جاهلیت که مقهور، (ولکن کره الله انبعاثهم) بوده و از صحنه بشری بیرون رفته باشند.اصل دوم: دو عنصر محوری انسان یکی اندیشه ناب و دیگری انگیزه سره است. این دو عامل حیاتی دراثر تیرگی جهل علمی و تاریکی جهالت عملی، توان تشخیص جاه از چاه و سراب از آب را از دست می دهند. آنچه در جاهلیت کهن یامدرن مطرح است همین است که رهایی را آزادی و بردگی هوا را استقلال می دانند و نسبت به حرم امن نبوی که درصدد تزریق اندیشه سره و انگیزه


دانلود با لینک مستقیم


تاریخ بعثت

پروژه برنامه کامل کار با تاریخ ها و تبدیل آن ها به یکدیگر با زبان سی شارپ

اختصاصی از یاری فایل پروژه برنامه کامل کار با تاریخ ها و تبدیل آن ها به یکدیگر با زبان سی شارپ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه برنامه کامل کار با تاریخ ها و تبدیل آن ها به یکدیگر با زبان سی شارپ


پروژه برنامه کامل کار با تاریخ ها و تبدیل آن ها به یکدیگر با زبان سی شارپ

این پروژه با زبان برنامه نویسی سی شارپ نوشته شده است.

توضیح :

در این برنامه تاریخ و ساعت از سیستم خوانده می شود و به صورت شمسی برروی فرم نمایش داده می شود. برای این منظور کلاسی به نام PCalendar ساخته ایم که دارای متدهایی برای کار با تاریخ است. به یکی از این توابع که برای کم کردن دو زمان از همدیگر نوشته شده می پردازیم:

public PDate SubDate(string pdate1, string pdate2) { HijriCalendar pc = new HijriCalendar(); DateTime d1, d2; TimeSpan ts = new TimeSpan(); PDate pd1; PDate pd2; PDate pdout; pd1.year = int.Parse(pdate1.Substring(0, 4));//1386/12/22 pd1.month = int.Parse(pdate1.Substring(5, 2)); pd1.day = int.Parse(pdate1.Substring(8, 2)); pd2.year = int.Parse(pdate2.Substring(0, 4)); pd2.month = int.Parse(pdate2.Substring(5, 2)); pd2.day = int.Parse(pdate2.Substring(8, 2)); d1 = pc.ToDateTime(pd1.year, pd1.month, pd1.day, 0, 0, 0, 0, 0); d2 = pc.ToDateTime(pd2.year, pd2.month, pd2.day, 0, 0, 0, 0, 0); ts = d1 - d2; pdout.year = d1.Year - d2.Year; pdout.month = pdout.year * 12 + (d1.Month - d2.Month); pdout.day = ts.Days; return pdout; }

این تابع دو مقدار string که در حقیقت دو تاریخ هجری هستند را گرفته و یک شیء از نوع PDate خروجی می دهد. PDate یک ساختمان به شکل زیر است:

public struct PDate { public int year; public int month; public int day; }

روال تابع بدین صورت است که کاراکتر اول تا چهارم را که سال است در خاصیت سال شیء pd قرار می دهد. برای ماه و روز نیز چنین عملی تکرار می شود. در واقع ما با این کار یک رشته را به تاریخ تبدیل می کنیم.

حال با استفاده از متد ToDateTime از کلاس HijriCalender تاریخ هجری را به تاریخ میلادی تبدیل می کنیم.

اکنون با داشتن این دو تاریخ می توانیم اختلاف آن ها را که از نوع کلاس TimeSpan است بدست بیاوریم. این مقدار را در ts ذخیره می کنیم. در انتها مقدار بدست امده را به عنوان خروجی تابع معرفی می کنیم. توضیحات بقیه توابع در خود سورس کد موجود می باشد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


پروژه برنامه کامل کار با تاریخ ها و تبدیل آن ها به یکدیگر با زبان سی شارپ

پاورپوینت حسابداری رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه (استاندارد حسابداری). ppt

اختصاصی از یاری فایل پاورپوینت حسابداری رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه (استاندارد حسابداری). ppt دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت حسابداری رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه (استاندارد حسابداری). ppt


پاورپوینت حسابداری رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه (استاندارد حسابداری). ppt

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: power point

قابل ویرایش 11 اسلاید

 

قسمتی از اسلایدها:

تاریخی است که مدیریت، صورتهای مالی را به طور رسمی و برای آخرین بار به منظور انتشار، تصویب می کند.

تاریخ تصویب صورتهای مالی تلفیقی تاریخی است که صورتهای مالی یاد شده توسط مدیریت واحد تجاری اصلی به منظور انتشار تصویب می شود.

 

فهرست مطالب و اسلایدها:

رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه

تاریخ تصویب صورتهای مالی

نکته

رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه

طبقه بندی و افشای رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه

نمونه هایی از رویدادهای تعدیلی

نمونه هایی از رویدادهای غیر تعدیلی


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت حسابداری رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه (استاندارد حسابداری). ppt