یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد بازتاب انقلاب اسلامی در جهان اسلام

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد بازتاب انقلاب اسلامی در جهان اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

بازتاب انقلاب اسلامی در جهان اسلام

مقدمه

امروزه نه تنها بر علاقه مندان و شیفتگان انقلاب اسلامی بلکه حتی برای دشمنان و مخالفین این انقلاب تردیدی نمانده و به آن معترف هستند که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سقوط رژیم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) نقطه عطف مهمی در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران و حتی جهان بشریت بوده است افغانستان عامل مهمی برای بازتاب انقلاب اسلامی در آسیای مرکزی بود. در دهه نخست انقلاب این کشور تحت اشغال بود و سربازانی از ممالک آسیایی شوروی، در افغانستان می جنگیدند که به نوعی با مجاهدین تماس داشتند.

انقلاب اسلامی ایران برای مسلمانان جنوب شرقی آسیا پس از گذشت سال های اولیه - پیش از آن به عنوان الگویی اجتماعی و قابل تکرار مطرح باشد- به مثابه منبعی الهام بخش تلقی و موجب تجدید توان حرکت انقلاب اسلامی در این جوامع شد.  

با گذشت ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی به نظر می رسد که زمان مقتضی برای ارزیابی اثرات و بازتاب برون مرزی انقلاب اسلامی فرا رسیده و می توان بازتاب آن را در گذشته و اثرات احتمالی آینده احتمالی آینده انقلاب را بر جهان اسلام مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد و این مهمی است که در این مقاله بدان پرداخته شده است.

انقلاب اسلامی ایران به دلیل جاذبیت در شعارها، اهداف، روش ها، محتوا و نتایج حرکت ها و سابقه مشترک دینی و تاریخی و شرایط محیطی منطقه ای و بین المللی، پدیده ای اثرگذار در جهان اسلام بوده است. این مایه های اثر بخش به طور طبیعی یا ارادی و برنامه ریزی شده و از طریق کنترل هایی چون ارگان های انقلابی سازمان های رسمی دولتی و اداری، ارتباط علمی و فرهنگی، مبادلات تجاری و اقتصادی، در کشورهای مسلمان بازتاب یافته و دولت ها و جنبش ها و سازمان های دینی را در آن جوامع به درجات مختلف متأثر از آن نموده است.

امروزه نه تنها بر علاقه مندان و شیفتگان انقلاب اسلامی بلکه حتی بر دشمنان و مخالفین این انقلاب تردیدی نمانده و به آن معترف هستند که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و سقوط رژیم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) نقطه عطف مهمی نه تنها در تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران بلکه جهان اسلام و حتی جهان بشریت بوده است.  

از آن مهمتر تحولی است که در نظام بین الملل و جهان بشریت ایجاد کرده است. نظامی که بعد از عهدنامه «وستفالیا» با مرکزیت دولت های اروپایی و بعد از آن با مشارکت ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و جنگ های بزرگ جهانی در رقابت با این قدرت ها بود و کشورهای جهان سوم و منجمله دولت های اسلامی را تابعی غیر اثر گذار از نظام شکل گرفته در غرب می دیدند. مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی این قانون مندی در هم ریخت، نظام دو قطبی به چالش کشیده شد و نهایتاً فروپاشید و با وجود گذشت نزدیک به ۱۵ سال همچنان بر سر ایجاد نظام آینده (نظام تک قطبی و چند قطبی) با هم اختلاف داشته و پذیرفته اند که جهان اسلام به عنوان یک قدرت در حال ظهور در شکل گیری نظام آینده بلاتردید نقش کلیدی خواهد داشت و این مطلب را از تئوری پردازی ساموئل هانتینگتون در «برخورد تمدن ها» و نوشته ریچارد نیکسون که اعتراف می کند قرن بیست و یکم قرن ظهور اسلام است می توان مشاهده کرد.

دولت های غربی به طور اعم و دولت ایالت متحده آمریکا به طور اخص نسبت به این انقلاب با خصومت و کینه برخورد نموده و این امر ناشی از دو اصل بود: یکی وابستگی شدید و مطلق رژیم گذشته به غرب و به ویژه آمریکا و در واقع به خطر افتادن غرب در ایران بود و دوم اینکه اصولاً انقلاب های بر پایه ارزش های دینی و اسلامی، نظام های فکری سکولار لیبرال غرب را به چالش کشیده و پیش بینی ها و تئوری های آنها را مخدوش می کرد.

پیروزی انقلاب اسلامی که با بهت و حیرت اغلب دولت ها مواجه شده بود برای کشورهای بلوک شرق دو مشکل اساسی به وجود آورد: اول اینکه با توجه به


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد بازتاب انقلاب اسلامی در جهان اسلام

دانلود مقاله کامل درباره انقلاب عاشورا

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره انقلاب عاشورا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

انقلاب عاشورا

نه عاشورای سال 61 هجری تا به امروز (1354) سال می گذرد. گذر بینش از یک هزاره، از تلألوء و جلوه و عمق عاشورا نه تنها کاسته است که بر عکس، هر ماه و سالی که می گذرد. عاشورا قلمروی گسترده تر و عمقی بیشتر پیدا می کند. انگار آفتاب آینه دار عاشوراست طلیعه اش در پگاه، تابش تندش در نیمروز و نیز غروب خونینش یادآور عاشورا است:

و علی الدهر من دماء الشهیدین علی و نفجله شاهدان

فهما فی اواخر اللیل فجرا ن و فی اولیاته شفقان

ثبت فی قمیصه لیحیی ال حشر مسهیا الی الرحمان

بر چهره روزگار، از خون دو شهید، علی و فرزندش، دو شاهد نقش بسته است. آن دو شاهد، در پایان سیاهی شب، سرخی فجر است و در آغاز آن شفق خونرنگ. این سرخی بر پیراهن او نقش شده است، تا در روز قیامت بر خدای همان دادخواهی کند.

سپیدی فجر گواه پاکی و طراوت جان و نگاه شهیدان عاشوراست و سرخی شفق آینه خون آنان. اینکه گفته شده است کل یوم عاشورا انگار آفتاب کینه دار همین حقیقت است. روز به اعتیار طلوع و غروب آفتاب تحقق می یابد و آفتاب با عاشورا آمیخته است. طلوع آفتاب از شرق است. و مشرق و مغرب. یخی سرزمینی که در آن زندگی می‌کنیم. گویی تداوم که بدانست که کل ارض کربلا. در این زمانه و زمینه، در کدام جهت و غایب ایستاده ایم؟ چه نسبتی با عاشورا دادیم؟ آفتاب عاشورا بر ذهنیت و زندگی و جام جان ما چگونه می تابد؟ در روزگاری زندگی می کنیم که محور و میزان حرکت ما، انقلاب اسلامی است و انقلاب اسلامی عمق هویت و اعتبارش به سرچشمه عاشورا ربطی وثیق دارد.

علاوه بر آن سرزمین ما، ایران نیز، هویت شیعی دارد و این هویت شاخصه اش عاشوراست. روزی که همه مردم، سیاه پوش، با چهره های غمزده و چشمان اشکبار بر خیابانها و میدانها می آیند و با صدای زنجیر و سنج و طبل و شیپور عاشورا را فریاد می‌

کنند…

در روز عاشورای سال 61 هجری امت اسلامی ساکت و رخوت زده و منزوی بودند. آنها خود سپاه ستم بودند و بر روی امام حسین(ع) و یاران و خانواده او تیغه کشیدند. بر پیکر شهیدان اسب تازیدند. سرهای شهیدان را بر نیزه ها زدند و در شهرها گرداندند. نه حسرتی خوردند و نه اندوهی، حتی شادمانی هم کردند.

صدای گریه مردم، امواج بی پایان اشک که از دل دریای آنان می جوشد. آه های عمیقی که دو عاشورا از آتشفشان قلب مردم شعله می کشد. با روشن ترین زبان و زلال ترین واژگان می گوید که عاشورا زنده است. ابرهای سیاه تحریف و تزویر را از چهره اسلام می زداید و عمق قساوت ستم را می نمایاند.

هر چند اگر سخن به تکرار هم گفته شود عاشورا آنچنان سرشار از سراوت و سرزندگی است که اگر هر روز و شب نیز از آن گفتگو شود، از تازگی و لطفش کاسته نمی شود. به قول حافظ:

از آستان پیر مغان سر چرا کشیم دولت در این سر او گشایش در این در است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره انقلاب عاشورا

دانلود مقاله کامل درباره نظریه های انقلاب

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره نظریه های انقلاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 54

 

مقدمه

پدیده انقلاب را می‎توان با ویژگی‎هایی مانند همراهی توده‎ها، گسترش ایدئولوژی‎(های) جدید جایگزین، سرنگونی خشونت‎آمیز نظام سیاسی حاکم و تغییرات سیاسی و اجتماعی پس از پیروزی (بسته به اینکه انقلاب سیاسی یا اجتماعی باشد)، از سایر پدیده‎های اجتماعی بازشناخت. نظریه‎های انقلاب، کم و بیش در پی پاسخگوئی به این پرسش‎اند که چرا و چگونه پدیده انقلاب به وقوع می‎پیوندد.

برخی به پیامدهای این پدیده نیز پرداخته‎اند. هرچند هدف هر نظریه انقلاب آن است که پژوهشگر یا خوانندة مطالب خود را به کلید یا شاه کلیدی برای گشودن قفل این پدیده مجهز کند، اما عواملی چند مانند ماهیت پدیده‎های اجتماعی و پیچیدگی آنها به دلیل ارتباط با رفتارهای عوامل انسانی که دارای قوای تفکر،‌ حافظه، اراده و مانند آن هستند، وجود عوامل ناشناخته بسیار و تنوع عوامل، عدم امکان آزمایش ارادی یافته‎های علمی و گاه ناتوانی، و عدم دقت و پشتکار کافی در نظریه‎پردازهای باعث گردیده که هر نظریه‎ای نتایج خاصی را بیان نماید. بدین ترتیب، مجموعه‎ای از نظریه‎های متفاوت که حتی برخی با یکدیگر کاملاً متناقض‎اند، ‌پدید آمده است.

در این مقاله سعی شده است تعدادی از دیدگاه‎های مشهور و عمده در زمینه پدیده انقلاب معرفی گردد.

امید است که مورد توجه وعنایت عزیزان قرار گیرد.

نظریه‎های مارکسی و مارکسیستی

منظور از نظریة‌ مارکسی انقلاب نظریه‎ای است که مارکس و انگلس در زمینه انقلاب ارائه کرده‎اند. در حالی که نظریه‎های مارکسیستی توسط طرفداران مارکس مانند لنین، مائو، تیتو، کاسترو و غیره بیان گردیده‎اند در اینجا به معرفی نظریه مارکسی انقلاب می‎پردازیم.

نظریه مارکسی انقلاب:

نظریه کلی: برای درک این نظریه ابتدا به مفاهیم زیر که شالوده و مبنای دیدگاه مارکس بوده و گرایش اصلی نظرات وی بر پایه آنها قرار دارد توجه می‎کنیم.

1- دیالکتیک هگل: مارکس مبنای دیالکتیک خود را از نظر هگل گرفت که هر هستی، هر فکر و هر نهاد دارای مراحل سه گانه تز (تصدیق) آنتی تز (نفی) ‌سنتز (نفی نفی) است.

هگل این مطلب را در مورد پندار به کار می‎رود، اما مارکس آن را دربارة ماده در نظر گرفت. با این توضیح که هگل معقول را عین واقعیت و واقعیت را عین معقول می‎دانست. اما مارکس به چیزی جز ماده معتقد نبود و معقول را نیز امری مادی می‎دانست.

2- مادیگرایی دیالکتیک مارکس (مادیگرائی فلسفی). مارکس با استفاده از نظر فوئرباخ که مفهوم از خود بیگانگی دینی را مطرح کرده و نظرات داروین و دیالکتیک هگل و تأکید بر گذار کمیت به کیفیت (هر چیزی پس از رسیدن به درجه‎ای از تحول به چیز دیگری تبدیل می‎شود، مثلاً آب توسط حرارت به بخار تبدیل می‎شود، پیشه‎ور با کسب مقداری سرمایه به سرمایه‎دار) به مادیگرائی دیالکتیک معتقد شد.

3- مادیگرایی اقتصادی ‎- فوئرباخ می‎گفت انسان باید با از خودبیگانگی مبارزه کند. مارکس گفت انسان‎گرائی باخ جنبه انتزاعی دارد. مارکس این نظر موئیزهس را که پول را مایه از خودبیگانگی بشر می‎دانست به نظر باخ اضافه کرد و ریشه از خودبیگانگی را وضع نیروهای مادی دانست. بدین ترتیب مارکس از مادیگرائی فلسفی به مادیگرائی اقتصادی عبور می‎کند.

4- مادیگرائی تاریخی ‎- مارکس مادیگرائی اقتصادی را وارد تاریخ می‎کند و می‎گوید تاریخ را واقعیت‎های مادی پدید می‎آورند نه اندیشه‎ها، جامعه دارای زیربنا و روبناست که قوای اقتصادی زیربنا و افکار، آداب و رسوم، نهادهای حقوقی، سیاسی، مذهبی و غیره روبناست، اگر زیربنا و


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره نظریه های انقلاب

دانلود مقاله کامل درباره تغییرات اجتماعی بعد از انقلاب

اختصاصی از یاری فایل دانلود مقاله کامل درباره تغییرات اجتماعی بعد از انقلاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

« بسم‌الله الرحمن الرحیم»

پیشگفتار

سبح‌لله مافی السموات و الارض و هو العزیزالحکیم له ملک السموات و الارض یحی و یمیت و هو علی کل شیء قدیر هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو به کل شیء علیم.

تقدیر و تدبیر عامل متعال ایجاد انواع نیازها در مخلوقات است از جمله نیاز به انجام یک وظیفه یک فعالیت آن هم به خیال خودشان گاه با نیت خیر. انسانها این نیاز را احساس می‌کنند که دانش ناچیز اما مهم پنداشتة خود را به دیگران انتقال دهند و در بهترین وضع با انگیزه اصلاح شرایط موجود و نه خودنمایی. گرچه این دانش نیز خود از کرامات خالق است.( علم‌الانسان مالم یعلم) اما در عین حال بسیار ناچیز و محدود و اندازة آن نیز در تصمیم اوست. (ولایحیطون بشیء من علمه الابماشاء)

بارها گفته‌ام و بار دیگر می‌گویم که من دل‌شده این ره نه بخود می‌پویم

در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند آنچه استاد ازل گفت بگوی می‌گویم

الف) دوران بعد از انقلاب

تغییرات درونی درنظام اجتماعی بعد از انقلاب

عوامل و قانونمندی‌هایی که موجب پیدایش انقلاب شدند با تغییر نظام حکومتی بی‌تأثیر نمادند، بلکه نسبت به شرایط موجود کم‌و‌بیش برروی روند وقایع بعدی تأثیر می‌گذاشتند. اما این عوامل همه در یک مسیر( اصلاح یا تخریب) حرکت نمی‌کردند و گاه با هم در تضاد بودند. بالاخص اینکه از یک طرف عوامل بیرونی یعنی نیروهای خارجی که در حد زیادی به قانونمندی جامعه ما آشنایی داشتند و دارند همواره تمام کوشش خود را در جهت تأثیرگذاری برروی روند وقایع انجام داده و می‌دهند از طرف دیگر رهبران گروههای انقلابی نیز همواره کوشش داشتند تابا اقداماتی موانع موجود در مسیر اهداف خود با بردارند گرچه این اهداف همیشه آنچنان مشخص نبوده‌است.

شرایط اجتماعی بعد از انقلاب برای ساختن یک جامعه سالم و قوی بسیار مناسب بود بدین معنی که میزان انسجام اجتماعی و آمادگی مردم برای هرگونه ایثار و فداکاری بسیار بالا بود.

انسجام اجتماعی

چند عامل باعث انسجام قوی بین مردم در هنگام انقلاب و دوران بعد از آن شد که عبارتند از:

دشمن مشترک قوی( شاه) که موجب پیوند مردم می‌شد.

داشتن رهبری قوی انقلاب

داشتن ایدئولوژی نویددهنده یعنی مذهب با ریشه‌های عمیق در مردم

فعالیت مشترک و مشارکت مردم در مبارزات

پذیرش هزینه‌های زیاد جانبی از طرف مردم

نکتة مهم این بود که این مشارکت نه فقط شامل قشر پائین و کارگر بلکه همچنین شامل افراد تحصیلکرده و ثرتمند جامعه نیز می‌شد. بطوریکه در راهپیمایی تاسوعا و عاشورای حسینی ( آذرماه 1357) در حدود دو میلیون نفر از همة قشرها شرکت داشتند یک علت این همه‌‌گیری و مشارکت مردمی قدرت و جاذبه هنجاری بود که در بوجودآمدن آن علاوه بر نقش عمده رهبری رسانه‌های خبری خارج نقش عمده داشتند.

مردم علاوه بر مشارکت هزینه‌های جانبی زیادی نیز برای انقلاب پرداختند که

این موجب عمیق‌تر شدن پیوند آنها با انقلاب و در واقع همسویی و انسجام بیشتر می‌شد. زیرا براساس نظریة تانتر و میدلارسکی1 هر چه تعداد کشته‌شدگان در یک انقلاب بیشتر باشد ریشه‌های آن انقلاب قوی‌تر می‌شود این انقلاب با تمام انفجارهای دیگری که در همان در دو یا سه سده اخیر روی داده‌است. ضمن وجه اشتراک زیاد تفاوت مهمی نیز داشت. در انقلابهای بزرگ همان عوامل سیاسی اقتصادی و اجتماعی نقش مهمی داشتند. در انقلاب ایران در کنار این عوامل بسیار مؤثر و مهم یک عامل اساسی دیگر عمق و اهمیت آنرا نمونه می‌ساخت و آن پیوند مذهبی- الهی مردم بود که آنها را از هر نوع خطری نمی‌هراساند و هزینه‌های انقلاب را در چشم آنها ناچیز می‌نمایاند. از طرف دیگر آنها را آماده می‌ساخت تا حتی از برخی از پیروان حضرت محمد(ص) وهزینه‌های انقلای را در چشم آنها ناچیز می‌نمایاند. از طرف دیگر آنها را آماده می‌ساخت تا حتی از برخی از پیروان حضرت محمد(ص) نیز ایثارگرتر باشد و از هر نوع انتظاری چشم بپوشند.

دو قبیله کاوس و خزرج نام داشت یک زدیگر جان خود آشام داشت

کینهای کهنه‌شان از مصطفی محوشد در نور اسلام و صفا

اولاً اخوان شدند آن دشمنان همچو اعدادعنب در بوستان

وزدم المؤمنون اخوه بپند در شکستند و تن و احد شدند

صورت انگورها اخوان بود صدهزاران ذره را داد اتحاد

( مولوی – دفتر دوم)

تردید نسیت که یک عامل بسیار مهم در ورود مذهب به صحنه انقلاب و تأثیر شگرف آن بر مردم نقش رهبری امام بود، که به علت پیوند بسیار قوی الهی ایشان فوق‌العاده شجاعانه و قدرتمند عمل می‌نمودند. شخصیت ایشان را نیز غربی‌ها درک کرده بودند بنابراین در این زمان مردم در کنار انسجام بسیار قوی آماده هرگونه فداکاری برای یکدیگر و برای اصلاح جامعه نیز بودند. صحنه‌های آب و گاهی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تغییرات اجتماعی بعد از انقلاب

نظریه های انقلاب 43 ص

اختصاصی از یاری فایل نظریه های انقلاب 43 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 54

 

مقدمه

پدیده انقلاب را می‎توان با ویژگی‎هایی مانند همراهی توده‎ها، گسترش ایدئولوژی‎(های) جدید جایگزین، سرنگونی خشونت‎آمیز نظام سیاسی حاکم و تغییرات سیاسی و اجتماعی پس از پیروزی (بسته به اینکه انقلاب سیاسی یا اجتماعی باشد)، از سایر پدیده‎های اجتماعی بازشناخت. نظریه‎های انقلاب، کم و بیش در پی پاسخگوئی به این پرسش‎اند که چرا و چگونه پدیده انقلاب به وقوع می‎پیوندد.

برخی به پیامدهای این پدیده نیز پرداخته‎اند. هرچند هدف هر نظریه انقلاب آن است که پژوهشگر یا خوانندة مطالب خود را به کلید یا شاه کلیدی برای گشودن قفل این پدیده مجهز کند، اما عواملی چند مانند ماهیت پدیده‎های اجتماعی و پیچیدگی آنها به دلیل ارتباط با رفتارهای عوامل انسانی که دارای قوای تفکر،‌ حافظه، اراده و مانند آن هستند، وجود عوامل ناشناخته بسیار و تنوع عوامل، عدم امکان آزمایش ارادی یافته‎های علمی و گاه ناتوانی، و عدم دقت و پشتکار کافی در نظریه‎پردازهای باعث گردیده که هر نظریه‎ای نتایج خاصی را بیان نماید. بدین ترتیب، مجموعه‎ای از نظریه‎های متفاوت که حتی برخی با یکدیگر کاملاً متناقض‎اند، ‌پدید آمده است.

در این مقاله سعی شده است تعدادی از دیدگاه‎های مشهور و عمده در زمینه پدیده انقلاب معرفی گردد.

امید است که مورد توجه وعنایت عزیزان قرار گیرد.

نظریه‎های مارکسی و مارکسیستی

منظور از نظریة‌ مارکسی انقلاب نظریه‎ای است که مارکس و انگلس در زمینه انقلاب ارائه کرده‎اند. در حالی که نظریه‎های مارکسیستی توسط طرفداران مارکس مانند لنین، مائو، تیتو، کاسترو و غیره بیان گردیده‎اند در اینجا به معرفی نظریه مارکسی انقلاب می‎پردازیم.

نظریه مارکسی انقلاب:

نظریه کلی: برای درک این نظریه ابتدا به مفاهیم زیر که شالوده و مبنای دیدگاه مارکس بوده و گرایش اصلی نظرات وی بر پایه آنها قرار دارد توجه می‎کنیم.

1- دیالکتیک هگل: مارکس مبنای دیالکتیک خود را از نظر هگل گرفت که هر هستی، هر فکر و هر نهاد دارای مراحل سه گانه تز (تصدیق) آنتی تز (نفی) ‌سنتز (نفی نفی) است.

هگل این مطلب را در مورد پندار به کار می‎رود، اما مارکس آن را دربارة ماده در نظر گرفت. با این توضیح که هگل معقول را عین واقعیت و واقعیت را عین معقول می‎دانست. اما مارکس به چیزی جز ماده معتقد نبود و معقول را نیز امری مادی می‎دانست.

2- مادیگرایی دیالکتیک مارکس (مادیگرائی فلسفی). مارکس با استفاده از نظر فوئرباخ که مفهوم از خود بیگانگی دینی را مطرح کرده و نظرات داروین و دیالکتیک هگل و تأکید بر گذار کمیت به کیفیت (هر چیزی پس از رسیدن به درجه‎ای از تحول به چیز دیگری تبدیل می‎شود، مثلاً آب توسط حرارت به بخار تبدیل می‎شود، پیشه‎ور با کسب مقداری سرمایه به سرمایه‎دار) به مادیگرائی دیالکتیک معتقد شد.

3- مادیگرایی اقتصادی ‎- فوئرباخ می‎گفت انسان باید با از خودبیگانگی مبارزه کند. مارکس گفت انسان‎گرائی باخ جنبه انتزاعی دارد. مارکس این نظر موئیزهس را که پول را مایه از خودبیگانگی بشر می‎دانست به نظر باخ اضافه کرد و ریشه از خودبیگانگی را وضع نیروهای مادی دانست. بدین ترتیب مارکس از مادیگرائی فلسفی به مادیگرائی اقتصادی عبور می‎کند.

4- مادیگرائی تاریخی ‎- مارکس مادیگرائی اقتصادی را وارد تاریخ می‎کند و می‎گوید تاریخ را واقعیت‎های مادی پدید می‎آورند نه اندیشه‎ها، جامعه دارای زیربنا و روبناست که قوای اقتصادی زیربنا و افکار، آداب و رسوم، نهادهای حقوقی، سیاسی، مذهبی و غیره روبناست، اگر زیربنا و


دانلود با لینک مستقیم


نظریه های انقلاب 43 ص