مقدمه :
انسان خلیفه الله در زمین می باشد، از آنچه خداوند به عنوان امانت در اختیار انسان قرار داده است، فطرت اوست که نیازهای اساسی انسان را در بر دارد. از جمله نیازهای انسان که در روانشناسی و علوم اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است نیاز زیبادوستی انسان است.
در عصر حاضر که جهانیان در تلاشند در عرصه ی تعلیم و تربیت بهترین نسل را به دنیا عرضه کنند و بسیاری دیگر نیز در تلاشند فرهنگ های دیگر را مسخ و فرهنگ و تمدن خود را بر جهان مسلط سازند و به عبارتی دیگر در این عرصه که تهاجم فرهنگی بیداد می کند و استعمارگران در هر حال کوشش های بی ثمری داشته و نتوانسته اند مستعمرات از دست رفته ی خود را بازیابند، دست به تلاش های جدید می زنند تا اذهان جوانان و نوجوانان را به سوی خود و جلوه های کاذبشان جذب کنند.
یکی از مقاصد استعمار فرهنگی در کشورهای استعمارزده و از جمله در کشور ما ایجاد انحراف در بین جوانان می باشد که از طریق نفوذ در تار و پود افکار، عادات، آداب و رسوم زندگی ملت های تحت سلطه و بخصوص قشر جوان سعی می کنند تا جامعه را از اندرون در جهت مطلوب خویش پیش ببرند و فرهنگ اصیل آن ها را با انواع دسیسه ها و طراحی ها و هزاران حیله از دست آنان بگیرند و فرهنگ خاص خود را جایگزین آن نمایند تا بتوانند این قشر را به زیر سلطه ی فرهنگی خویش درآورند. از جمله مسائلی که در پایه های فرهنگی اصیل یک ملت می تواند مؤثر باشد، سبک پوشش آن ملت است که این موضوع خود در جامعه ی ما چشمگیر است. (غلامعلی حداد عادل، 1372، ص 7)
در مسئله ی پوشش باید فرهنگ ایرانی و اسلامی احیا شود و نوجوانان و جوانان که سازندگان آینده کشور هستند باعث جاودان ماندن عقاید ایرانی و اسلامی باشند. نیاز به نوجویی و نوخواهی در کودک و نوجوان کاملاً مشهود است و ایشان برای ابراز شخصیت و جلب توجه دست به هر کاری می زنند که گاهی در همه جا و مخصوصاً محیط مدرسه مناسب نیست. وظیفه ی اولیای مدرسه است که بهترین الگوی انسانی را ترویج دهند و برای آن راه های مختلفی وجود دارد.
انسان اسلام خود را شریف تر از آن می داند که به جسمش شناخته شود و وظیفه ی خود را خطیرتر از آن می بیند که تنها به بدن نمایی و آرایش جسم بپردازد.
انسان، در همه ی بینش های معنوی و از جمله در اسلام، برای آن لباس به تن نمی کند که تن را عرضه کند، بلکه لباس می پوشد تا خود را بپوشد. لباس برای او یک حریم است. به منزله ی دیوار دژی است که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند.
لباس برای آن است که تحریک جنسی را کم کند، نه آنکه بر قدرت تحریک بیفزاید. لباس «پوست دوم» انسان نیست بلکه «خانه ی اول» اوست.
انسان اسلام، کمال خود را در آن نمی بیند که تن خویش را چون کالایی تزیین کند و به راه اندازد و بفروشد، بلکه به جای آنکه تن خود را به خلق بفروشد، جان خود را به خدای خویش می فروشد.
برپایه ی همین رابطه ی تنگاتنگ فرهنگ و لباس است که می گوییم: لباسی باید بر تن نمود، که نمودار فرهنگ و بینش ما باشد و در تناسب و هماهنگی کامل با اعتقاد و ایمانمان. لباسی که نمایشگر استقلال فرهنگی ما و مظهر وفاداری و سرسپردگی ما به عقیده و آرمانمان و پرچم حرّیت و آزادگی مان باشد. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 15 و 16)
در این پژوهش سعی می شود با توجه به محدودیت ها نگرش دبیران و دانش آموزان آن ها نسبت به اجرای طرح لباس متحد الشکل در مدارس متوسطه مورد بررسی قرار گیرد تا با اجرای این طرح در مدارس و نادیده گرفتن تفاوت های طبقاتی، مدارس جبهه ی مبارزه با تهاجم فرهنگی و پیشبرد دانش آموزان در جهت اهداف آنان و همچنین اهداف نظام آموزش و پرورش باشد.
بیان مسئله
ریشه ی بیشتر انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را در لابه لای افکار و عقاید آنان باید جستجو کرد. فکر این نسل از نظر مذهبی آن چنان که باید راهنمایی نشده است، و از این نظر فوق العاده نیازمند است.
اگر مشکلی در رهنمایی این مسئله باشد بیشتر در فهمیده زبان و منطق او و رو به رو شدن با او با منطق و زبان خودش است. و در این وقت است که هر کسی احساس می کند این نسل، بر خلاف آنچه ابتدا به نظر می رسد، لجوج نیست و آمادگی زیادی برای دریافت حقایق دینی دارد. (مرتضی مطهری، 1370، ص 13)
هدف آموزش و پرورش نخست پرورش الگوهای اخلاقی برگزیده و صفات پسندیده ی انسانی بر مبنای فطرت انسان است و پوشش و لباس یکی از مظاهر فطرت انسان است که انسان، به ویژه نوجوان خود را به این وسیله بروز می دهد و خودنمایی می کند.
از آن جا که طبع و سلیقه ی همه ی انسان ها یکی نیست برای ابراز غریزه ی زیبادوستی، طرق مختلفی را برمی گزینند و جنسیت، پایگاه اجتماعی، امکانات، بودجه و... را در طرز لباس پوشیدن مد نظر قرار می دهند.
زمانی از زندگی نوجوان و جوان در محیط آموزش و پرورش مدرسه می گذرد، باید دید چگونه فرهنگ خانواده، اجتماع، اوضاع اقتصادی، سن، جنسیت، پایگاه اجتماعی- اقتصادی در انتخاب لباس مؤثر هستند؟
همچنین لباس چه تأثیری بر آموزش و بر نفوذ فرهنگ بیگانه دارد؟
در اسلام همیشه لباس ساده و مناسب برای بیرون از منزل سفارش شده است. شاید یکی از دلایل آن جلوگیری از انحراف زن و مرد و همچنین اسراف و هرج و مرج و فاصله ی طبقاتی باشد زیرا نیاز انسان به زیبایی و لذت انسان از زیبایی سیری ناپذیر است.
آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه ای تحصیل کنند و فرضاً در یک محیط اگر درس می خوانند دختران بدن خود را بپوشند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می خوانند و فکر می کنند و به سخن استاد گوش می کنند یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد؟
حقیقت این است که این وضع بی حجابی رسوا که در میان ما است و از اروپا و آمریکا هم داریم جلو می افتیم از مختصات جامعه های پلید سرمایه داری غربی است و یکی از نتایج سوء پول پرستی و شهوت رانی های سرمایه داران غرب است، بلکه یکی از طرق و وسایلی است که آن ها برای تحذیر و بی حس کردن اجتماعات انسانی و درآوردن آن ها به صورت مصرف کننده ی اجباری کالاهای خودشان به کار می برند. (مرتضی مطهری، 1370، ص 93)
با توجه به تفاسیر فوق و با توجه به خصوصیات و صفات جوانان و نوجوانان و اینکه این قشر فعال و حساس باید در امر تحصیل هم کوشا باشند، گاهی کوچکترین مسئله، مشکل حدی در ادامه ی تحصیل آنها می باشد.
در این تحقیق با توجه به نظرسنجی از دانش آموزان دختر و دبیران آنها سعی می شود این مسائل مورد بررسی قرار گیرد که به چه دلیل گاهی اوقات ارزش های اجتماعی و اسلامی مورد پذیرش یا مسامحه قرار می گیرد و این مطلب را روشن نماید:
طرح لباس متحد الشکل چه مسائلی را در بر خواهد داشت و چه چیزهایی بر آن تأثیر خواهد گذاشت؟
آیا اجرای طرح لباس متحدالشکل، افت تحصیلی و همچنین ناراحتی های مربوط به موضوع را که برگرفته از پایگاه اجتماعی و اقتصادی می باشد برطرف خواهد کرد یا نه؟
آیا بین طرز لباس پوشیدن دانش آموزان و سن آنان تفاوت وجود دارد؟
آیا دبیران و دانش آموزان با اجرای طرح لباس متحد الشکل موافقند؟
شاید یافتن پاسخ این سئوال کمکی به دست اندرکاران آموزش و پرورش بکند تا از میزان انحرافات اخلاقی و جنسی دانش آموزان کاسته شده و با اجرای این طرح در مدارس و نادیده گرفتن تفاوت های طبقاتی، مدارس جبهه ی مبارزه با تهاجم فرهنگی و محل کسب دانش باشد.
اهمیت و ضرورت مسئله ی پژوهش
اگر در ساعات تعطیلی مدارس به دانش آموزان دختر و پسر مخصوصاً دبیرستان با دقت نگاه کنیم، دانش آموزان را با لباس های متفاوت و رنگ ها و مدل های گوناگون می توان مشاهده کرد، و گاهی اوقات تشخیص دانش آموز از غیر دانش آموز در محدوده ی آموزشگاه غیرممکن است.
ضرورت ایجاب می کند کسانی که می خواهند الگوسازی را ایجاد یا هدایت نمایند، روش موفق الگوسازی را بشناسند. الکسیس کارل فیزیولوژیست معروف فرانسوی پس از توضیحاتی درباره ی کیفیت پیدایش سلول نطفه مرد و تخمک زن و اشاره به اینکه وجود ماده برای تولید نسل ضروریست در آخر فصل می گوید: «نبایستی برای دختران جوان نیز همان فکر و همان نوع زندگی و تشکیلات فکری و همان هدف ایده آلی را که برای پسران جوان در نظر می گیریم، معمول داریم. متخصصین تعلیم و تربیت باید اختلافات عضوی و روانی جنس مرد و زن و وظایف طبیعی ایشان را در نظر داشته باشند و توجه به این نکته اساسی در بنای آینده تمدن ما حائز اهمیت است. (مرتضی مطهری، 1369، ص 195)
لازم به ذکر است یکی از نهادهایی که در واقع پس از خانواده نقش الگوسازی را دارد، آموزش و پرورش است، حال چه از نظر مسائل آموزشی در مدرسه باشد و چه از لحاظ دبیران که این خود تأثیر چشمگیری در دانش آموز دارد و از آن جا که دانش آموز حرف شنوی خاصی نسبت به دبیر خود دارد و ظاهر او را مورد توجه قرار می دهد، لذا در دوره دبیرستان احساسات دانش آموز تأثیر خاصی بر وی می گذارد پس با این وجود، دبیر باید به جایگاه خود آگاهی کامل داشته باشد و دانش آموز حواسش باشد تا هر چیزی را به عنوان ارزش قرار ندهد و در واقع ارزش های جامعه خود را بشناسد. آموزش و پرورش می تواند با تغییر و اصلاح نگرش و ارائه ی الگوهای مفید تأثیر مسائل اجتماعی را کم رنگ تر و حتی آن را حل نماید.
حال با توجه به مسایل فوق این تحقیق می تواند زمینه ای باشد برای این که جوانان دبیرستانی ما ارزش خود را در جامعه بیابند و باور کنند و دبیران نیز نقش الگویی خود را از یاد نبرند. و باید باور کنیم که جوانان محصل و حتی غیرمحصل ایرانی از باهوش ترین ها هستند. جوانان محصل ما صاحب ایده و تفکر هستند و نباید اجازه دا دکه دیگران افکارشان را به آن ها تزریق نمایند. اگر همه ی جوانان ایرانی ارزش خود را بیابند و در مرحله ی دوم ارزش های جامعه اسلامی خود را، دیگر فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی خود را با فرهنگ غرب عوض نخواهد کرد و آینده سازانی خواهند شد که خود الگوی برای نسل دیگر باشند.
تغییر لباس همواره پیامد تغییر یک فرهنگ است و تا انسان با فرهنگ خود وداع نکند، نمی تواند با لباس خود وداع کند. تا فرهنگ یک قوم را نپذیرد لباس آنان را به تن نمی کند. درست به همین دلیل است که در احادیث ما آمده است که «هرکه خود را شبیه به گروهی سازد، هم از آن گروه است»
لباس هر انسان پرچم کشور وجود اوست، پرچمی است که او بر سر در خانه ی وجود خود نصب کرده است و به آن اعلام می کند که از کلام فرهنگ تبعیت می کند. همچنانکه هر ملتی با وفاداری و احترام به پرچم خود، اعتقاد خود را به هویت ملی و سیاسی خود ابراز می کند هر انسان نیز مادام که به یک سلسله ارزش ها و بینش ها، معتقد و دلبسته باشد، لباس متناسب با آن ارزش ها و بینش ها را از تن به در نخواهد کرد. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 12)
قرآن کتاب هدایت انسان به سر منزل سعادت و نیکبختی در دنیا و آخرت است. در این کتاب انسان ساز آیات متعددی در ارتباط با حدود و احکام حجاب و پوشش اسلامی و نحوه اختلاط و ارتباط زنان و مردان آمده است. بخشی از آیه ی 31 سوره ی نور:
و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را از نگاه هوس آلود فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است، آشکار ننمایند و مقنعه های خود را بر سینه ی خود افکنند، و زینت خود را آشکار نسازند (ستار هدایتخواه، 1375، ص 174)
پوشیدن لباس در رنگ های زننده و جلب نظر کننده در اجتماع، برای خانم ها چه صورت دارد؟
حضرت آیت الله اراکی:
بسمه تعالی. پوشیدن هر لباسی که جلب نامحرم کند حرام است.
حضرت آیت الله خامنه ای:
بسمه تعالی. هرگونه لباسی که بدن زن را از نامحرم بپوشاند کافی است ولی باید از انتخاب رنگ با شکلی که باعث جلب نظر و انگشت نما شدن است خودداری نماید. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 272)
صادق آل محمد (ص) می فرماید:
«لباس ظاهر نعمتی است از حضرت حق به سوی انسان که با آن عیوب و عورات آدمی پوشیده می شود و این لباس ظاهر «کرامت الهی» است که فرزندان آدم را به آن گرامی داشته، کرامتی که غیرآدمی زاد را به آن آراسته نفرموده است و این لباس برای مردم مؤمن «وسیله ی ادای واجبات» خداست.
به هر حال شکر نعمت ایجاب می کند که: اولاً لباسی بپوشیم که خداوند فرمان داده، ثانیاً آنگونه باشیم که او می پسندد و ثالثاً در آن راه که مورد رضای اوست، یعنی در راه طاعت و فرمانبرداری او مورد استفاده قرار دهیم. (مرتضی عطایی، 1373، ص 32- ص 35)
با توجه به اهمیت این موضوع، و سفارش زیادی که در اسلام به آن شده است، در این پژوهش نظرسنجی که از دبیران و دانش آموزان دختر به عمل خواهد آمد در زمینه اجرای طرح لباس متحدالشکل در مدراس می باشد زیرا تحقیقات پیرامون مد و مدگرایی، حجاب و... زیاد انجام شده است اما در رابطه با لباس مورد نظر جوانان و نوجوانان دختر تحقیقی ارائه نشده است. شاید با در نظر گرفتن سیاست لباس متحدالشکل در مدارس بتوان، یکسان و یکنواخت نگریستن نظام آموزش و پرورش نسبت به همه ی افراد را محقق تر و بعضی از دانش آموزان را از ناراحتی های روانی رها ساخت. (در مقررات انضباطی دانش آموزان آمده است) استفاده از کفش، لباس، جوراب ساده، اصلاح موی سر متناسب با شئون دانش آموزی برای پسران و رعایت حجاب مناسب برای دختران 2) رنگ مانتو، شلوار و مقنعه دانش آموزان دختر باید ضمن توجه به شرایط سنی و جغرافیایی از میان رنگ های مناسب انتخاب شود 3) لباس دانشآموزان باید از نظر دوخت و رنگ ساده و دارای ظاهری آراسته و متناسب با محیط آموزشی مدرسه باشد. (آئین نامه اجرایی مدارس، 1379، ص 43)
اهداف پژوهش
الف) هدف کلی
از آن جا که نظام آموزش و پرورش رایگان برای همه وجود دارد و همه به فراخور خود از آن بهره می گیرند و گاه مسائلی از قبل اقتصاد بالا یا پائین، شغل، درآمد و... باعث مشکلاتی در امر آموزش می باشد که شاید یکی از آن ها طرز لباس پوشیدن یا نوع لباس باشد، هدف از این پژوهش «بررسی نگرش دبیران و دانش آموزان دختر مقطع متوسطه نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل در شهرستان نیشابور» می باشد.
ب) اهداف جزئی
زمانی در مدارس مسائلی هرچند کوچک اتفاق می افتد که امر آموزش را تحت تأثیر قرار می دهد، به عنوان مثال به علت پایگاه اجتماعی و اقتصادی پایین در خانواده، دانش آموز از شخصیت متناسب برخوردار نیست و حتی خود را دست کم از دیگران می گیرد، شاید این امر خود یکی از دلایل افت تحصیلی باشد و برعکس دانش آموز دیگر، با پایگاه اجتماعی و اقتصادی سطح بالا تحت تأثیر همین امر خود را از دیگری برتر می داند و مشغولیت ذهنی او نسبت به طرز و نوع لباس پوشیدن مشکلاتی را در برخوردها و ارتباط ها و حتی مسائل تحصیلی ایجاد می کند، و این امر ممکن است مشکلات روانی در حال یا آینده بر فرد و جامعه وارد سازد. با توجه به این مطلب هدف های جزئی زیر بیان می شود:
1) بررسی تأثیر دانش آموزان در نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
2) بررسی تفاوت موجود بین نگرش دانش آموزان با رشته و پایه ی تحصیلی متفاوت در زمینه اجرای طرح لباس متحدالشکل
3) بررسی تأثیر رشته ی تحصیلی دبیران در نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
4) بررسی رابطه ی موجود بین سابقه ی خدمت دبیران و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
5) بررسی تأثیر میزان تحصیلات دبیران بر نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
فرضیه های پژوهش
با توجه به مسائلی که قبلاً در بیان مسئله، اهمیت آن و همچنین اهداف پژوهش مطرح گردید، حال فرضیه های زیر را در این رابطه (اجرای طرح لباس متحدالشکل) مطرح می نماییم:
1) بین پایه ی تحصیلی دانش آموزان و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه وجود دارد.
2) بین نگرش دانش آموزان رشته های مختلف تحصیلی در مورد اجرای طرح لباس متحدالشکل تفاوت وجود دارد.
3) بین سن دانش آموزان و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه وجود دارد.
4) رشته ی تحصیلی دبیران در نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل مؤثر می باشد.
5) میزان تحصیلات دبیران در نگرشآنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل تأثیر دارد.
6) بین سابقه خدمت دبیران و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه وجود دارد.
7) بین سن دبیران و نگرش آنان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل رابطه وجود دارد.
8) اجرای طرح لباس متحدالشکل تشخیص وضعیت اقتصادی دانش آموزان را دشوار می سازد.
9) وضعیت اقتصادی (میزان درآمد ماهیانه خانواده) در نگرش دانش آموزان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل مؤثر است.
نامگذاری متغیرهای موجود در فرضیه و انواع آن
متغیرمستقل (تأثیرگذار) متغیر وابسته (تأثیرپذیر)
1) پایه ی تحصیلی
پایه ی تحصیلی از نوع کیفی- گسسته- چند ارزشی و خصیصه ای می باشد. 1) نگرش دانش آموزان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
2) رشته ی تحصیلی
کیفی- گسسته- چند ارزشی- خصیصه ای می باشد. 2) نگرش دانشآموزان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
3) سن دانش آموزان
کمی- پیوسته- چند ارزشی- خصیصه ای (البته در تعریف عملیاتی گسسته بیان شده است) 3) نگرش دانش آموزان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
4) رشته تحصیلی دبیران
کیفی- گسسته- چند ارزشی- خصیصه ای 4) نگرش دبیران نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
5) میزان تحصیلات دبیران
کیفی- گسسته- چند ارزشی- خصیصه ای 5) نگرش دبیران نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
6) سابقه خدمت دبیران
کمی- گسسته- چند ارزشی- خصیصه ای 6) نگرش دبیران نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
7) سن دبیران
کمی - گسسته- چند ارزشی- خصیصه ای 7) نگرش دبیران نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
8) اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی- فعال 8) تشخیص وضعیت اقتصادی دانش آموزان
کیفی- گسسته- دو ارزشی
9) وضعیت اقتصادی
کمی- گسسته- چند ارزشی- خصیصه ای 9) نگرش دانش آموزان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
کیفی- گسسته- چند ارزشی
متغیرهای تعدیل کننده
متغیر تعدیل کننده یک متغیر ثانوی است که از نوع متغیر مستقل می باشد و محقق میل دارد آن را کنترل و دستکاری کند تا مشخص شود آیا این متغیر روابط میان متغیر وابسته و مستقل را تحت تأثیر قرار می دهد یا نه؟ (خسرو رمضانی، 1381، ص 130)
در این تحقیق وضعیت مذهبی، اجتماعی و اقتصادی متغیر تعدیل کننده در نظر گرفته شده است، البته مهم ترین متغیر تعدیل کننده جنسیت می باشد.
متغیر مزاحم
متغیرهای مزاحم که محقق از کنترل آن عاجز است شامل نوع مدارس با توجه به امکانات، تأثیر شیوه ی تربیتی معلمان بر نگرش دانش آموزان خود، عقاید، افکار و اندیشه های حاکم بر رفتار نوجوانان و جوانان و...
تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای فرضیه
الف) تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای مستقل
1) پایه ی تحصیلی
پایه: هر یک از طبقات چیزی که بر آن بالا روند چون طبقات نردبان، درچه، پله، مقام، رتبه
(دکتر محمد معین، 1375، ص 695)
تحصیلی: دانش آموزی، اندوختگی، جمع آوری (محمد معین، 1375، ص 1038)
در این تحقیق منظور کلاسی است که دانش آموز با توجه به رشته ی تحصیلی از نظر درجه و میزان علمی در آن تحصیل می کند. (کلاس اول- دوم- سوم)
2) رشته ی تحصیلی
رشته: امور یا اشیای به هم پیوسته و متوالی، هر یک از شاخه های مختلفی که در زمینه ی درسی و شغلی وجود دارد مثل روانشناسی، معماری و... (حسن انوری، 1382، ص 3629)
در این پژوهش رشته های تحصیلی دانش آموزان به 4 گروه ادبیات و علوم انسانی، ریاضی و فیزیک، علوم تجربی و کارودانش تقسیم شده است.
3) سن دانش آموزان
سن: مقداری که از عمر شخص گذشته باشد، تعداد سالهایی که از عمر یک فرد می گذرد. (محمد معین، 1376، ص 1924)
در این پژوهش منظور تعداد سال هایی است که از عمر یک دانش آموز دبیرستانی می گذرد که با گزینه سن در فرم نظرخواهی، قابل سنجش است و شامل 4 گزینه ی 15- 16- 17و 18 سالگی است.
4) رشته ی تحصیلی دبیران
رشته تحصیلی: زمینه خاصی که فرد در آن زمینه علم آموخته و می آموزد و فن مربوط به آن زمینه یا رشته را فرا می گیرد. (کاظم بنی اسدی، 1382، ص 8)
در این پژوهش منظور محقق از رشته ی تحصیلی دبیران رشته های الهایت، علوم اجتماعی، ادبیات فارسی، انگلیسی، شیمی، فیزیک، ریاضی، تربیت بدنی، الکترونیک و کامپیوتر می باشد. که در فرم نظرخواهی از آنان خواسته شده است.
5) میزان تحصیلات دبیران
میزان: mizan- مقیاس- مقدار- اندازه (محمد معین، 1375، ص 4493)
تحصیلات: جِ تحصیل- میزان سواد یا دانش شخص را میزان تحصیلات گویند. (کاظم بنی اسدی، 1382، ص 8)
در این تحقیق منظور محقق از میزان تحصیلات دبیران میزان سواد و دانش آنان با توجه به مدرک می باشد که به 3 سطح لیسانس، فوق لیسانس و فوق دیپلم تقسیم شده است.
6) سابقه خدمت دبیران
سابقه: مؤنث سابق- پیشین- مجموعه ی اعمال گذشته ی شخص. (محمد معین، 1376، ص 1782)
خدمت: کار کردن برای کسی- مأموریت- سابقه خدمت: مدت خدمت گذشته ی کارمندان و خدمتگزاران دولت (محمد معین، 1375، ص 1402)
در این پژوهش منظور سنوات خدمت دبیران است که مشغول به کارند و با گزینه سابقه خدمت در فرم نظرخواهی دبیران بررسی و مشخص می شود.
7) سن دبیران
سن: یعنی تعداد سال هایی که از عمر یک فرد می گذرد. (کاظم بنی اسدی، 1382، ص 9)
در این پژوهش منظور از سن دبیران، مقداری است که از عمر آن ها می گذرد که حداقل سن دبیران 25 و حداکثر سن آن ها 50 سال در نظر گرفته شده است.
8) اجرای طرح لباس متحدالشکل
اجرا: ejra- روا کردن امری به مرحله ی عمل گذاشتن حکمی که قطعیت یافته است، از گفتار به کردار آمدن (محمد معین، 1375ب، ص 147)
طرح: tarh- پهن کردن- نقشه ی اولی چیزی را کشیدن، مطرح شدن لایحه ی قانونی، به میان درافکندن سخنی یا مسئله ای را. (محمد معین 1376، ص 2219)
لباس: lebas- آنچه که بر تن پوشند، جامه ی پوشاک، شرم (محمد معین، 1375، ص 3554)
متحدالشکل: یکی شونده ظاهر، به هم پیوسته، یکسان از نظر ظاهر (محمد معین، 1375، ص 3791)
در این پروژه منظور پیاده کردن نقشه و طرح لباس یکسان (اونیفرم) در مدارس متوسطه است. در این پروژه منظور از لباس متحدالشکل در مورد دانش آموزان دختر مقطع متوسطه، لباسی است که تنوع رنگ نداشته (فقط رنگ های مشکی، قهوه ای، سورمه ای) و حداقل اندازه ی آن تا روی زانو باشد. این طرز پوشش الگوی مناسب پوشش ایرانی و اسلامی را رواج داده یعنی پوشش تمام بدن به جز وجه و کفین که مقنعه، مانتو و شلوار مد نظر است.
9) وضعیت اقتصادی
وضعیت اقتصادی: موقعیت اقتصادی، منظور میزان درآمد در طی ماه، روز، هفته (کاظم بنی اسدی، 1382، ص 8)
در این تحقیق منظور از وضعیت اقتصادی، میزان درآمد ماهیانه هر خانواده در طی ماه است که به 4 سطح (کمتر از 200هزار تومان/ بین 350-200 هزار تومان/ بین 500-350 هزار تومان/ بیش از 500 هزار تومان)
ب) تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای وابسته
1) نگرش دانش آموزان نسبت به اجرای طرح لباس متحدالشکل
نگرش: نظر، نگاه (غلامحسین صوری افشار، 1381، ص 3354)
دانش آموزان: d-amuz. دانش آموزنده، آنکه علم آموزد، شاگرد دبیرستان (محمد معین، 1376، ص 1490)
اجرای: از گفتار به کردان آوردن، به مرحله ی عمل گذاشتن حکمی که قطعیت یافته است. (محمد معین. 1375، ص 147)
طرح: انداختن، گستردن، به میان درافکندن سخنی یا مسئله ای را، نقشه ی اولی چیزی را کشیدن (محمد معین، 1376، ص 2219)
لباس متحدالشکل: برای متحدالشکل در زبان فارسی اصطلاح معین و خاصی وجود ندارد ولی در اصطلاح عمومی عنوان «اونیفرم» در مواردی که گروهی با لباس مشابه و هماهنگ ظاهر می گردند به کار برده می شود.
این مسئله امروزه هماهنگ کردن لباس های سربازی، آموزشگاه ها، مدارس و... و یا برحسب اقتضای انواع مشاغل و حرفه های مختلف در جهان عمومیت دارد.
اونیفرم به لباس یکسان و متحدالشکلی اطلاق می شود که گروهی، قشری، یا صنفی از مردم آن را به تن کرده است. (کاظم بنی اسدی، 1382، ص 20)
سیاست در مدارس است که با توجه به سئوالات پرسش نامه قابل سنجش و بررسی می باشد.
در این پژوهش منظور از دانش آموزان، محصلین مقطع متوسطه دبیرستان های دخترانه شهرستان نیشابور می باشد که در رشته های مختلف تحصیل می کنند.
در این پروژه منظور ازلباس متحدالشکل، لباس یکسان و مشابه در مورد دانش آموزان دختر دبیرستانی است، لباسی که تنوع رنگ نداشته و حداقل اندازه ی آن تا روی زانو باشد. این طرز پوشش الگوی مناسب پوشش اسلامی یعنی پوشش تمام بدن به جز وجه و کفین را رواج می دهد و شامل مقنعه، مانتو و شلوار است.
سایر متغیرهای وابسته نیز همین تعاریف را دارند.
در اینجا لازم می دانم تعریفی از لغات زیر ارائه دهم:
دبیر: آنکه در دبیرستان تدریس می کند، معلم متوسطه: دبیر ریاضی، شیمی و... (حسن انوری، 1382، ص 3009)
درآمد ماهیانه: مقرری و وظیفه ای که هر ماه یک بار به خدمتگزار و کارمند دهند، شهریه (محمد معین، 1375، ص 3743)
تشخیص: tasxis تمیز دادن چیزی را از دیگری، بازشناختن (محمد معین، 1376، ص 1085)
مد: mod: روش و طریقه ی موقت که طبق ذوق و سیلیقه ی اهل زمان طرز زندگی، لباس پوشیدن و... را تنظیم کند. (محمد معین، 1375، ص 3957)
فصل دوم
ادبیات تحقیق (پیشینه ی تحقیق)
الف) پیشینه ی نظری
ب) پیشینه ی عملی
جامه های مهیج، پوشش اسرای شهوت است و پوشش دینی لباس آزاد زنان همیشه تاریخ بوده است. تو نیز عطر حجاب بر تارک تاریخ بیفشان که فرشته های حجاب طلایه داران پاکی و نجابتند.
مقدمه
حجاب و به عبارت دیگر رعایت شئونات اسلامی از جمله مسائل و موضوعات مهم فرهنگی است که در تمام ادیان آسمانی بدان توصیه و در مکاتب و اندیشه های غیردینی نیز به فراخور از آن سخن به میان آمده است. امروزه جامعه ی اسلامی با تأسف بسیار- شاهد بروز اندیشه های ظاهر فریب- حساب شده و مخربی است که با تجهیز و به کارگیری امکانات فرهنگی، تبلیغی، سیاسی، اجتماعی و... تلاش در از هم گسستن این اصل و باور اجتماعی دارند.
تردیدی نیست که بد حجابی زنان و مردان نیز نه تنها ره آورد نواندیشی نبوده که کانالی است در انتقال ضد ارزش ها و نابهنجارهای دیکته شده ی دشمنان این باور اصولی به جامعه ی اسلامی.
واقعیت این است که منشور جاویدان اسلام که گویای جامعیت اصول ارزشی انسانی است، حجاب و پوشیدگی را به عنوان دژی محکم در مواجه با مفاسد، انحرافات و بی بند و باری های اخلاق و جنسی معرفی و مسلمانان را خصوصاً و جامعه ی ارزشی انسانی را عموماً به این مهم ترغیب و توصیه نموده است.
شکی نیست که بی اقبالی و عدم رعایت این اصول و ارزش های انسانی در معاشرت های اجتماعی، زمینه فروپاشی ارزش های انسانی، اجتماعی، خانوادگی، شخصیتی و ده ها اصل ارزشی دیگر را فراهم خواهد آورد.
حقیقتاً اسلام به عنوان جامع ترین ادیان آسمانی، اهتمام فراوان به امکانات بالقوه ارزشی در فرد و جامعه داشته و رهنمودهای متقن و لازم را در این خصوص بیان و با زبان مفسرین معصوم وحی گویا و آشکار ساخته است به اعتقاد آزاداندیشان اندیشمند، توجه و عمل به این منشور الهی می تواند زمینه تکامل و وصول به کمالات الهی انسانی را فراهم آورد. (ستار هدایتخواه، 1375، ص1)
جای بسی تأسف است که اکثریت قریب به اتفاق بنگاه های خبری اعم از خبرگزاریها، مطبوعات، ماهواره ها و... در اختیار این طیف از شیادان و دشمنان فضیلت های انسانی است که برای بر هم زدن این بنیان، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنند و در واقع تردید، شک و تعلل در پوشش و حجاب اسلامی و ده ها توجیه نابخردانه، ثمره ی این انجمن نامیمون جهانی است و این زنگ خطری است که سال هاست به صدا درآمده و این باور را زیر سئوال برده است. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 2)
فلسفه و ضرورت های پوشش و حجاب اسلامی
به رغم پندار برخی ساده اندیشان، گرایش به لباس و پوشیدگی، عملی صرفاً تفننی که برخاسته از غریزه ی تنوع طلبی آدمیان باشد، نبوده و نیست بلکه ریشه در حکمت ها و مصالح فردی، اجتماعی، خانوادگی، روحی و روانی و اعتقادی فراوانی دارد.
1) لباس پوشیدن از اختصاصات انسان ها است:
در میان تمامی حیوانات تنها حیواناتی که از بدو آفرینش و آغاز زندگی بر روی کره خاکی خویشتن را مستور داشته و لباس بر تن نموده، انسان بوده است.
قرآن کریم و سایر متون دینی نیز موید این نظریه است که آدم ابوالبشر و همسرش حوا، چه آن هنگام که در بهشت به سر می بردند، و پس از هبوط بر روی زمین، لباس بر تن داشتند.
تحقیقات تاریخی و باستان شناسی، نشان می دهد که آدمیان نخستین نیز همواره نوعی لباس از برگ درختان یا پوست حیوانات و... بر تن داشته اند.
بدین ترتیب می توان ادعا کرد که یکی از وجوه تمایز انسان با سایر حیوانات و یکی از ویژگی های آدمی پوشیدن لباس بوده «و می توان لباس پوشیدن را شأنی از شئون انسانی دانست، که به اندازه ی طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه ی جغرافیایی امروزین گسترش داشته و دارد.» (غلامعلی حداد عادل، 1372، ص 5)
هماهنگونه که مسکن گزیدن نیازی ضروری برای آدمیان بوده، «لباس پوشیدن» نیز از نیازهای اولیه ی او بوده است. از مجموع تحقیقاتی که به عمل آمده مسلم شده که لباس، دست کم پاسخگوی سه نیاز آدمی است: یکی اینکه او را از سرما، گرما و برف و باران حفظ می کند، دیگر اینکه در جهت حفظ عفت و شرم به او کمک می کند و بالاخره به او آراستگی، زیبایی و وقار می بخشد.
لباس آدمی را می توان از یک لحاظ به مسکن او تشبیه کرد، آن را می توان خانه ی اول هر کسی دانست. لباس، خانه ی اختصاصی تر انسان است. چون هر فرد نخست در لباس خود سکونت دارد و بعد در خانه اش و از این قرار است که می توان گفت همه ی ما به جهت لباسی که بر تن داریم، خانه بوشیم. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 6)
2) لباس و پوشش خواسته ی فطری آدمیان است:
میل به پوشیدگی ریشه در فطرت آدمی دارد و حجابگرایی بازگشتی به فطرت اصیل انسانی خویش است.
معیار «فطری بودن یا نبودن عملی، انطباق یا عدم انطباق، با مسیر کمال الهی است.» (حسن صدر، 1342، ص 53)
هر خواسته و گرایشی که آدمی را در این مسیر یاری رساند و او را به جانب مرتبه ی کمال و قرب الهی سوق دهد گرایشی فطری است و حجاب گرایی، بی تردید از چنین ویژگی برخوردار است.
قرآن کریم در تبیین جریان خلقت و ترسیم چهره ی زندگی آدم و حوا در بهشت به آیه ی شریفه ی «... چون از آن درخت تناول کردند، زشتیهاشان آشکار گردید و بر آن شدند که از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند. اعراف آیه 22
به موجب این بیان، خوردن میوه ی ممنوعه توسط آدم و حوا، صرف نظر از فلسفه و حکمت آن در نظام آفرینش نخستین تحولی که در آن ها به وجود آورد، این بود که آن ها را در حرم «ستر» و «عفاف» ، با حقیقت «برهنگی» روبه رو کرد و بلافاصله با برگ درختان بهشت شروع به پوشیدن خود نمودند. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 3)
3) لباس نعمت، کرامت و وسیله ی طاعت است:
یکی از پرارزش ترین نعمت هایی که خداوند به انسان ها عطا فرموده و در آیات متعددی با ذکر این نعمت برآدمیان منت نهاده است، نعمت لباس و پوشش تن است. نعتمتی که چون بنی آدم در آن غرق است همچون سایر نعمت ها قدرش را نمی شناسد. نعمتی که در میان موجودات خاکی تنها به انسان اختصاص یافته است و آدمی با آن خود را از آفات و سرما و گرما حفظ نموده و آن را مایه ی زینت و زیبایی خویش قرار داده، و به وسیله ی آن عفت و عورت خویش را پاس داشته است.
خداوند در آیه ی 81 سوره ی نحل از جمله نعمت هایی که به قصد «تسلیم و اطاعت» بندگان، بدانها انعام فرموده است، لباس هایی که بدن را از سرما و گرما و آفات جنگ محافظت می نماید، برمی شمارد. و در سروه ی اعراف آیه 26 در مقام امتنان بر آدمیزادگان می فرماید:
«ای فرزندان آدم، ما بر شما لباسی که زشتیها و عورت شما را بپوشاند، و زینت بخش شما باشد، فرو فرستادیم.»
راستی با توجه به وصغی که انسان دارد و با توجه به موقعیتی که در میان موجودات زمین و بلکه موجودات عالم، انسان دارد، اگر از نعمت لباس ظاهر محروم بود چه می کرد؟ و چه صحنه ای در زندگی داشت؟
جریان حیات ارزشمند و اصیل او به کجا می کشید؟
لحظه ای فکر کنید و بگویید! که اگر میدان زندگی که دارای همه چیز است، تنها از لباس ظاهر خالی بود مسئله ی پاکی ها و فضایل چه می شد؟ و آیا نسیم تربیت جای وزیدن داشت؟
یک بار دیگر در این آیات و روایات دقت کنیم! و بیندیشیم که تاکنون با لباس هایی که در اختیار ما قرار گرفته چه برخوردی داشتیم و از آن ها در چه راهی استفاده کردیم، برای چه به دست آوردیم و برای که پوشیدیم و برای چه به تن کردیم؟ آیا به لباس خود به عنوان نعمت حضرت دوست نظر کردیم، آیا به خاطر او به دست آوردیم و به خاطر او پوشیدیم؟ و در مقام قدردانی و تشکر از او برآمدیم، و این لباس ظاهر را مقدمه ی به دست آوردن لباس باطن قرار دادیم. و در این مدت به تواضع حرکت کردیم، یا دچار کبر و خوشحالی زودگذر شدیم؟
به هر حال شکر نعمت ایجاب می کند که: اولاً لباسی بپوشیم که خداوند فرمان داده ثانیاً آنگونه بپوشیم که او می پسندد و ثالثاً در آن راه که مورد رضای اوست یعنی در راه طاعت و فرمانبرداری او مورد استفاده قرار دهیم. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 4- ص6)
4) تأثیر لباس بر باطن انسان
«ظاهر آدمی همواره دست اندرکار نقش زنی بر باطن اوست، بسیاری از حالات باطنی سایه اند، و صاحب سایه، دست و پا و حرکت و نگاه و صوت و سخن و سایر امور ظاهری آدمی است. هر بذری در پوست خود کشت کنید، ثمرش را در دل خواهید چید. هر رفتار یا گفتاری که بر جوارح آدمی نمودار شود، آهنگ باطنی خواهد انگیخت»
یک نوع لباس ممکن است در آدمی حالت خشوع و خضوع پدید آورد، و لباس دیگری، حالت کبر و غرور را برانگیزد. لباسی ممکن است مایه ی «غفلت» شود و لباس دیگری عامل «تذکر».
توصیه های مکرری که در روایات و تعالیم دینی به دقت در انتخاب نوع و جنس و اندازه و رنگ لباس شده است، در همین راستا است.
صادق آل محمد (ص) در بیان بهترین و برترین نوع لباس می فرماید:
«و بهترین لباس تو، لباسی است که ترا از خداوند عزیزت غافل ننماید، بلکه لباس وسیله ای باشد، که ترا بنده ای شاکر و ذاکر و مطیع قرار دهد، و مایه ی تقرب تو به درگاه دوست گردد.» (ستار هدایتخواه، 1375، ص 6- ص 8)
5) لباس هر کس معرف فرهنگ اوست:
نحوه و گونه ی «لباس پوشیدن» هر کس، نشانگر نحوه ی «اندیشیدن» اوست. نوع و کیفیت لباسی که هر فرد بر تن می پوشد، در ارتباط مستقیم با نوع و نحوه ی تفکری است که در سر می پروراند. چرا که همواره تن از سر فرمان می گیرد و رفتارهای برونی، نشأت گرفته از «باورهای درونی» افراد است.
ازاین روی می گوییم لباسی که هر کس بر تن می کند با طرز نگرش او به عالم و آدم، تناسب و همخوانی دارد. پوشش ظاهری هر انسانی، بیانگر اعتقاد درونی اوست و حتی در میان معتقدان به یک فرهنگ، می توان میزان اعتقاد هر کس را از روی لباسش حدس زد.
لااُبالیگری در لباس نشانه ی لاابالیگری در «عقیده» و «عمل» است و بر عکس تقید و تعبّد در نحوه لباس پوشیدن، نشانه ی تقید و تعبّد به مبانی دینی و عقیدتی است.
در هر جامعه نوع و کیفیت لباس زنان و مردان، علاو ه بر آنکه تابع شرایط اقتصادی و اجتماعی و اقلیمی آن جامع است قویاً تابع جهان بینی و ارزش های حاکم بر فرهنگ آن جامعه و حتی مبین و آئینه ی آن جهان بینی است.
رابطه لباس و فرهنگ به اندازه ای قوی است که وقتی که خارجی غربی وارد محیطی می شود، نخستین علامتی که او را می شناساند، همان لباس اوست، گویی انسان ها با لباس خود با یکدیگر صحبت می کنند و هر کس به زبان لباس خویش، خود را معرفی می نماید که من کیستم، از کجا آمده ام، و به چه دنیایی و چه فرهنگی تعلق دارم...»
لباس انسان تابع فرهنگ جامعه ی اوست و سپس سلیقه ی خود او. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 10)
6) حجاب و آرامش روانی
«دل» آدمی همواره در گرو دیدنی های «دیده ی» اوست. آنچه را که دیده می بیند، دل نیز یاد می کند و در پی به دست آوردنش، طرح می ریزد و برنامه اجرا می کند.
بسیاری از خیالپردازی های روح و گاه پریشان حالی و آشفتگی درون آدمی، ناشی از مشاهدات عینی اوست، گاه با یک نگاه، پرنده ی هوسران خیال از شاخه ای به شاخه ای دیگر پریده و سر از ناکجاآباد در می آورد. بی جهت نبوده که برخی خواسته اند، خنجری پولادینش بسازند و بر دیده زنند تا دل از قید و بند خیالات نابجا و ناصواب، آسوده و آزاد گردد. از آن طرف، دل آدمی در مقابل نادیده ها و ناشنیده ها و امور مستور از سمع و بصر، بی تفاوت و غافل است و پرنده ی خیال آسوده در جایگاه خویش آرمیده است.
بر پایه ی این تجربه ی ساده و همه کس آزموده می گویم که پوشیدگی زن و حجاب داری او آرامش روانی و آسودگی خیال مردان را در پی دارد و در هر جامعه ای که چنین آرامشی حاکم شود، زمینه ی سعادت و تعالی افراد فراهم تر خواهد بود. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 22- ص 23)
7) حجاب و فعالیت های اجتماعی
در همه ی جوامع هرگاه زنان خواسته اند به طور جدی در صحنه ی فعالیت های اجتماعی وارد شوند «سادگی» و «پوشیدگی» را به عنوان دو نیاز اساسی در این راستا درک کرده اند و خودآرایی و برهنگی را که زمینه ساز چشم چرانی و هوس پروری و مزاحمت آفرینی مردان هرزه بوده است به عنوان مانع کار و فعالیت جدی خویش تشخیص داده و به شدت از آن پرهیز داشته اند. اصولاً یک اصل عرفی و عقلی است که برای حضور فعالانه در صحنه ی کار و عمل باید لباس کار که از سادگی و پوشیدگی لازم برای محافظت بدن در برابر آسیب های طبیعی و غیرطبیعی برخوردار است بر تن نمود و پوشیدن لباس های فاخر و پر زرق و برق و سر و وضع آرایش کرده، با کار و فعالیت جدی و ثمربخش منافات دارد. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 33)
8) حجاب امانت خدا و حق الهی است:
برخلاف تصور و پندار کوته بینان و ساده اندیشان، رعایت حجاب و پوشش اسلامی از حقق شخصی و فردی نیست تا فرد آزادانه و بی هیچ قید و بندی هرگونه که خواست لباس بپوشد، بلکه حجاب حقی از جانب خدا بر گردن زنان و مردان است، چرا که سرمایه ی عفت و گوهر نجابت امانتی است که خداوند نزد زنان و نیز مردان به ودیعت نهاده، بر این اساس زنان امینان الهی هستند، که بایستی نهایت دقت و همت را در حفظ این امانت مبذول دارند، مردان نیز باید آنان را در نگاهبانی و حراست از این امانت الهی، یار و مددکار باشند. (ستار هدایتخواه، 1375، ص44- ص45)
9) حجاب تضمین کننده ی سلامت اخلاقی جامعه:
پوشیدگی و حجاب زنان تأثیری مستقیم بر سلامت روحی و اخلاقی جامعه دارد. به هر میزان که در جامعه گرایش به سمت حجاب شدت و فزونی داشته باشد، به همان میزان جامعه از نظر اخلاقی رو به سلامت و پاکی می رود، و بالعکس هر اندازه از حجاب و پوشش و عفت روی گردان شوند، به همان اندازه سلامت اخلاقی جامعه به مخاطره می افتد. به تعبیر دیگر حجاب و پوشیدگی زنان با مفاسد و بیماری های اخلاقی نسبت عکس دارد یعنی هر قدر فرهنگ حجاب داری و حجاب گرایی گسترش یابد، دامنه ی مفاسد و انحراف های اخلاقی کوتاه تر و محدودتر می شود. «زن با پذیرش حجاب اسلامی، بزرگترین و ارزنده ترین خدمات را به خانواده، وجدان ما و بالاخره جامعه می کند. زیرا اخلاق و پاکی و فضیلت را رونق و رواج می بخشد»
(دکتر بهشتی، 1376 ، http://www.daneshname.roshd.ir )
10) ضرورت حجاب و پوشیدگی از دیدگاه روانشناسی:
این تنها دین و احکام دینی نیست که رعایت حجاب و پوشش را برای زنان لازم می شمرد، بلکه دانش نوین بشری پس از قرن ها، نیز پی به حقانیت این قانون الهی برده و بر لزوم و ضرورت آن مهر صحت و تأیید زده است.
یکی از روانشناسان در این زمینه می گوید:
«صرف نظر از فرهنگ، دین یا محیط اجتماعی، مستوری زنان ریشه ای عمیق در روان آدمی دارد و بسیار بیش از آن چه در سلامت اخلاقی دیگران مؤثر باشد، با فطرت زنان هماهنگ و برای بلوغ روانی و تعیین هویت کامل انسانی آنان ضروری است. کسانی که علت تفاوت در پوشش مردان و زنان را نشانی از برتری جویی مردان یا دلیل نابرابری حقوق زن و مرد، و یا نشانه ای از اسارت زنان می دانند، ازاین حقیقت غفلت کرده اند که ضروریات بلوغ روانی مردان و زنان در مرحله ای از یکدیگر جدا شده و برخلاف تبلیغات عمومی «پوشش» مناسب برای زنان به تفاوت مراحل رشد روانی آنان باز می گردد و ریشه در فطرت انسان دارد.
متأسفانه بی توجهی به این حقیقت قبل از همه بیشترین خسارت را متوجه زنان می کند و آنان را از رشد به مرحله ی بلوغ انسانی و تعیین هویت باز می دارد. اما تأمین اغراض سیاسی و منافع سوداگرانه، گویا مصلحتی غیر از سود و سیاست نمی شناسد» (ستار هدایتخواه، 1375، ص 56)
11) حجاب و جذابیت زن:
رسول گرامی اسلام در تمثیل زیبایی زن را به شاخه ی گلی تشبیه فرمودند: «المرئه ریحانه» یک معنای این تشبیه این است که همان سان که گل تا زمانی که در پوششی چون کاسبرگ از انظار قلدران مستور است، از دستبرد گل چینان و سایر حوادث نیز محفوظ می ماند، و به علاوه طراوت و شادابی خویش را حفظ می کند. ولی هرگاه از این پوشش به درآمد و در رهگذر عابرین به خودنمایی پرداخت، در معرض انواع و اقسام حوادث و آفات و آسیب های طبیعی و غیرطبیعی قرار خواهد گرفت و دیری نمی پاید که طراوت و شادابی خود را از کف داده و بر اثر دست به دست شدن و سایر عوامل رو در پژمردگی و پرپرشدن با بهنگام می نهد. زن نیز موجودی است که آفریدگار حکیم لطافت ها و ظرافت های گل گونه را در او به ودیعت نهاده است و به تعبیر پیامبر اکرم (ص) شاخه ای گل است مادام که در پوشش حجاب قرار گیرد، طراوت و شادابی و طبعاً جذابیت خویش را نیز پاس می دارد، اما آنگاه که این پوشش و محافظ را از خویش فرو نهد، دست های تجاوزگر به سوی این گل ها دراز می شود و چه بسا در عنفوان جوانی به پژمردگی و بی نشاطی بگراید. (ستار هدایتخواه، 1375، ص 64- ص 65)
12) حجاب سدی استوار در برابر استعمار:
استعمارگران برای تسلط بر هر ملتی نخستین کارشان تغییر بیرونی ترین لایه ی فرهنگ آن ملت یعنی تغییر لباس و پوشش آن ملت بوده است.
در تاریخ استعمار می خوانیم که برای ورود به کشورها می کوشیدند تا از طریق عوامل سرسپرده یا فریب خورده ی خود نخست مردم آن کشور را از لحاظ لباس و ظاهر همرنگ خویش نموده، آنگاه سایر برنامه های استعماری خویش را به اجرا درآورند.
در این میان کسانی که به مبارزه علیه سلطه ی بیگانه و حضور نامشروع استعمارگران برخاستند، همان ها بودند که حاضر نشدند لباس بیگانه بر تن کنند، و کسانی که تن به سلطة بیگانه دادند و بلکه مروّج آن بودند، همان ها بودند که قبل از همه لباس بیگانه بر تن کردند. فرانتس فانون در کتاب انقلاب الجزایر می نویسد:
«هر چادری که دور انداخته می شود، افق جدیدی را که بر استعمارگر ممنوع بود در برابر او می گشاید و بدن الجزایری را که عریان شده است، تماماً به او نشان می دهد، و پس از دیدن هر چهره ی بی حجابی، امیدهای حمله ور شدن اشغالگرده برابر می شود. هر چادری که می افتد و هر چهره ای که به نگاه نامحرم اشغالگر عرضه می گردد، برگردان این معنی است که الجزایر به انکار وجود خویش آغاز کرده و هتک ناموس را از جانب اشغالگر پذیرفته است».
آنگاه در زمینه ی نقش حجاب در استعمارزدایی می نویسد:
«زنی که بیرون را می بیند و خود دیده نمی شود، خود به خود محرومیتی را بر استعمار تحمیل می کند.»
و دلیل آن را چنین ذکر می کند:
«این دیدن یک طرفه است؛ و طرف مقابل، نمی تواند او را ببیند، و زنی که دیده نمی شود، تسلیم نمی گردد و خود را عرضه نمی کند.» (ستار هدایتخواه، 1375، ص69، ص70)
13) حجاب فرمان خداوند و نشانه ی تقوا است:
اگر هیچ حکمت و مصلحتی در پوشیدگی زن نبود، و اگر هیچ ضرورتی رعایت حجاب را ایجاد نمی نمود، تنها فرمان خداوند کافی بود تا مؤمنان معتقد را به رعایت دقیق این فرضیه برانگیزد. زیرا اطاعت خداوند همواره برترین
دانلود مقاله بررسی نگرش دبیران و دانش اموزان دختر مقطع متوسطه