یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره فرهنگ و رفتار اجتماعى ایرانیان قبل از اسلام

اختصاصی از یاری فایل مقاله درباره فرهنگ و رفتار اجتماعى ایرانیان قبل از اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره فرهنگ و رفتار اجتماعى ایرانیان قبل از اسلام


مقاله درباره فرهنگ و رفتار اجتماعى ایرانیان قبل از اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:20

فهرست:

فرهنگ ایران باستان

 

 

 

 

 

 

فرهنگ ایران باستان

بررسی جامع تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایران را در دوران ماد می توان به اعتباری مشکل ترین و پیچیده ترین بخش از دورانهای تاریخی این سرزمین به شمار آورد. وجود نظریه پردازیهای پژوهشگران مختلف که هر یک در زمینه أی خاص ، چون زبان شناسی ، نژادشناسی ، دین شناسی و… صاحب نظر بوده و از دیدگاه خود با موضوع برخورد کرده اند از یک سو ، و نیز نظرات پژوهشگرانی که کار خود را متوجه بخشهای خاصی از مجموعه جامعه ایران هزاره اول ق.م. ، مانند ایلامیان ، ماناییها ، اورارتوها و یا تمدنها و دولتهای همجوار چون آشور و بابل ساخته اند ، از سوی دیگر عامل موثر در ایجاد پیچیدگی و دشواری مسیر پژوهش گردیده است.

 این پیچیدگی بدان جهت است که عمده این پژوهشگران کوشیده اند تا هر چه بیشتر بر موضوع مورد نظر خود تاکید کنند و با مرزبندیهای بسیار مستحکم ، به هر بخش به عنوان واحدی مستقل در تمامی ابعاد بنگرند . عجیب آنکه با ورود به دوران هخامنشی ، این نحوه برخورد به میزان غیر قابل تصوری دگرگون گردیده و با نگاهی جامع و فراگیر به آن برخورد شده است .
اما ، با توجه به اینکه دانش باستان شناسی در این مورد بیشتر و بهتر از علومدیگر می تواند اظهار نظر کند ، در کل بررسیهای این دوران باستان شناسی نقش عمده و اساسی بر عهده ندارد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره فرهنگ و رفتار اجتماعى ایرانیان قبل از اسلام

چشم اندازی به اخلاق در اسلام

اختصاصی از یاری فایل چشم اندازی به اخلاق در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 44

 

چشم‏اندازى به‏«اخلاق در قرآن‏»

مقدمه

اخلاق که با چگونگى رفتار و حالتهاى اختیارى انسان سروکار دارد، همواره جاذبه ویژه‏اى براى او داشته است و آدمى به دیده احترام در آن نگریسته است.

نهاد اخلاقى زندگى انسان، اساس و پایه تشکیل اجتماع و ظهور تمدنهاى بشرى است. حرمت اخلاق چنان است که حتى کسانى هم که خود به زیور اخلاق آراسته نیستند، آراستگان به فضایل اخلاقى را با دیده عزت مى‏نگرند و شان آنها را والا مى‏دانند.

جذبه و دلربایى اخلاق، اگر از چشم‏انداز قرآنى به آن نگریسته شود، دوچندان خواهد شد. زیرا قرآن آخرین کلام الهى با بشر است و به اقتضاى این ویژگى، کامل‏ترین سخن را در باره اخلاق بیان کرده است. فضایل اخلاقى از نگاه قرآن، صرفا وسیله‏اى براى سامان‏دهى به رفتار این جهانى آدمى، به غرض نظم و انتظام دادن به زندگى او نیست، بلکه از آن مهم‏تر، چونان مصالح ساختمانى براى پى‏ریزى بناى حیات ابدى او به حساب مى‏آید.

این نگرش فرجام شناسانه به فضایل و الزامهاى اخلاقى، چنان بر ارج و اهمیت آنها مى‏افزاید که بدون وقوف در عرفات اخلاق، پاى نهادن به حرم رستگارى که مطلوب همیشگى آدمى است، ناممکن مى‏نماید.

از نگاه قرآن مى‏توان مباحث مختلف مربوط به اخلاق را سامان داد; مثلا با تنظیم و تنسیق قواعد کلى اخلاقى، راه را براى علم اخلاق (۱) قرآنى هموار کرد. به علاوه، مى‏توان با تامل در قواعد مذکور و بهره‏گیرى از نصوص و ظواهر آیات قرآن، مبناى ارزشهاى اخلاقى را کشف کرد و زمینه حصول اخلاق هنجارى (۲) یا نظریه اخلاقى (۳) برگرفته از قرآن را فراهم آورد. افزون بر اینها، مى‏توان با تامل در قواعد اخلاقى قرآن و نظریه اخلاقى برگرفته از آن، در کنار بهره‏گیرى از هستى‏شناسى، و بویژه انسان‏شناسى قرآنى، مبانى فلسفى اخلاقى را هم به دست آورد و از رهگذر آن به تدوین فرااخلاق (۴) ملهم از قرآن پرداخت. (۵)

اگرچه پرداختن به اخلاق قرآنى در طبقه‏بندى رایج اندیشه اخلاقى (۶) ، به حوزه اخلاق توصیفى (۷) مربوط است، زیرا این شاخه است که به توصیف نظرگاههاى اخلاقى قرآن کریم و مکتب اسلام مى‏پردازد، اما بى‏تردید اخلاق قرآنى صرفا توصیف اخلاقیات نیست و چنانچه اشاره شد مى‏تواند زمینه لازم براى اندیشه فلسفى درباره مبناى ارزشهاى اخلاقى (اخلاق هنجارى) و پیش‏فرضها، مفاهیم و مبانى اخلاق (فرااخلاق) را فراهم آورد.

به علاوه این که توصیفى بودن بحث اخلاق قرآنى به معناى فقدان نقش انگیزشى آن نیست. زیرا قرآن کتاب هدایت و رستگارى است و توصیف راه رستگارى، بهترین نوع ایجاد انگیزش در کسانى است که به قرآن ایمان دارند; و به این جهت است که پرداختن به اخلاق قرآنى براى مسلمانان چیزى بیش از یک پژوهش علمى است و در واقع براى آنها که در این جهان گذرا و فانى، دل در گرو حیات جاویدانى دارند که نشانه‏هایش را، علاوه بر وجدان و عمق جان خویش، در پژمردگى و فناپذیرى جلوه‏هاى مختلف زندگى این جهانى مى‏بینند یک فریضه است.

کتاب اخلاق در قرآن (۸) بخشى از سلسله دروس «معارف قرآن‏» استاد مصباح یزدى در حوزه علمیه قم است، که به اخلاق قرآنى مى‏پردازد. این کتاب از جنبه‏هاى مختلف اخلاق قرآنى بحث مى‏کند. بخش اول کتاب به تحلیل مفاهیم اخلاقى و تبیین پیش‏فرضهاى اخلاق و نیز ارائه نظریه اخلاقى قرآن مى‏پردازد. مجموعه مباحث‏بخش اول کتاب در حوزه فلسفه اخلاق قرار مى‏گیرد و مى‏توان آن را نوعى فلسفه اخلاق ملهم از آیات قرآن دانست. سه بخش دیگر کتاب به ترتیب به بررسى اخلاقى رفتار انسان با خداوند، با خود و با دیگر انسانها مى‏پردازد.

مطالعه کتاب دیگر ایشان یعنى دروس فلسفه اخلاق (۹) مى‏تواند سهم زیادى در فهم دعاوى استاد در کتاب اخلاق در قرآن داشته باشد.

این مقاله گزارشى از بخش اول کتاب اخلاق در قرآن است. سعى نگارنده بر آن است که گزارش، مطابق با متن کتاب باشد; به این معنا که نکته‏اى بیش از آنچه در کتاب آمده، در متن مقاله راه نیابد و از طرف دیگر چیزى از نکات اصلى کتاب برجا نماند.

۱. اصول موضوعه در علم اخلاق

تبیین نظریه اخلاقى قرآن محتاج بررسى و توضیح چند پیش‏فرض اخلاق است که خود قرآن هم به آنها اشاره کرده است:

الف) انسان موجودى است که توانایى کسب کمال را دارد و مى‏تواند خود را به زیور اخلاق (۱۰) بیاراید. او افزون بر این که توان چنین کارى را دارد، به این توانایى خود آگاهى دارد. به بیان دیگر، او هم موجود مختار است و هم به اختیار خود علم و آگاهى دارد. اصل اختیار آدمى و قدرت انتخاب او مورد تایید قرآن کریم است و تفصیل بحث‏به حوزه انسان‏شناسى قرآنى مربوط مى‏شود. (۱۱)

البته مفهوم اختیار انسان باید با توجه به این نکته فهمیده شود که از دیدگاه قرآن همه امور، از جمله کسب کمال خود آدمى و هدایت و ضلالت او، مستند به خداوند است و در حیطه اقتدار الهى قرار دارد:

«انک لا تهدى من احببت ولکن الله یهدى من یشاء و هو اعلم بالمهتدین‏» (۱۲) (قصص/۵۶).

براساس بینش قرآنى، حتى میل و عطف توجه آدمى به خدا یا شیطان که اساس ایمان یا الحاد اوست، به دست‏خود خداوند است:

«...ولکن الله حبب الیکم الایمان و زینه فى قلوبکم و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان اولئک هم الراشدون‏» (۱۳) (حجرات/۷).

این نگرش توحیدى قرآن نباید به معناى انکار اختیار انسان تلقى شود. چرا که فاعلیت الهى در طول فاعلیت انسان است، و این دو در عرض هم نیستند تا نافى یکدیگر باشند. (۱۴)

بینش اسلامى ضمن قبول نقش عواملى مانند وراثت، محیط و تغذیه در شکل‏دهى به رفتار آدمى، عامل تعین بخش افعال و حالات نفسانى او را اراده خود آدمى به حساب مى‏آورد و اندازه مسؤلیت هرکس را به درجه و مرتبه اراده او مربوط مى‏داند.

باید به این نکته ظریف توجه داشت که اختیار انسان از بدیهى‏ترین اصول اخلاقى اسلام است و از محکمات عقیدتى قرآن به شمار مى‏آید که باید در پرتو آن، متشابهات روایى و قرآنى را تفسیر و تبیین کرد، نه آن که با تکیه بر برخى آیات و روایات متشابه در صدد ایجاد تردید در اصل اختیار انسان برآمد.

ب) از تحلیل اختیار آدمى اصل وجود هدف براى افعال اختیارى او حاصل مى‏آید. زیرا آنچه انسان را به انجام کارى وامى‏دارد، انتظارى است که از انجام آن دارد و در اصطلاح فلسفى، علت غایى نامیده مى‏شود. علت غایى البته غیر از غایت است، که معمولا گفته مى‏شود در هر حرکتى وجود دارد. چرا که علت غایى اشاره به صدور فعل از موجود با شعور و آگاه دارد و بیانگر قصد فاعل آگاه از انجام فعل است.

پس تردیدى در اصل هدف‏دارى افعال اختیارى انسان نیست و این نکته جاى بحث چندانى ندارد. اما آنچه مهم است فهم این نکته است که برخى هدفها چنانند که خود، مقدمه و واسطه دستیابى به هدفى دیگرند و اگر انسان از انجام کارى آنها را قصد کرده است تعلق این قصد به آن اهداف مقدماتى، براساس نقش واسطه‏اى آنها در راه تحصیل هدفهاى بالاتر است. به بیان دیگر، مطلوبیت‏برخى هدفها بالغیر است و از مطلوبیت چیز دیگرى سرچشمه مى‏گیرد، در حالى که هدفى هم هست که مطلوبیت‏بالذات دارد و محبوبیت آن برخاسته از ذات خود است و نه به دلیل نقش واسطه‏اى که در تحصیل چیزى محبوب‏تر از خود دارد.

در وجود هدفهاى واسطه‏اى یا مقدماتى تردیدى نیست، اما چه دلیلى بر وجود هدف بالذات است؟

دلیل وجود هدف و غایت‏بالذات، امتناع تسلسل در علل غایى ذکر شده است; به این صورت که اگر ترتب اهداف مقدماتى ادامه یابد و سلسله مطلوبهاى غیرى در جایى که مطلوبیت ذاتى دارد پایان نگیرد، اصل وجود اهداف مقدماتى هم در محاق تردید مى‏افتد و این خلاف قطع و یقینى است که به وجود آنها داریم. اگر مطلوب بالذات در کار نیست پس باید مطلوب بالغیر هم نباشد; اما در واقع مطلوب بالغیر هست، پس مطلوب بالذات هم وجود دارد.

ممکن است هدف میانى و مقدماتى کسى، براى دیگرى هدف غایى و نهایى باشد. یعنى آنچه براى کسى مطلوبیت غیرى دارد، براى دیگرى مطلوبیت ذاتى داشته باشد. دو کس که غذایى مى‏خورند، یکى قصدش از این کار، سیرى است که البته همراه با لذت است و در وراى آن چیز دیگرى نمى‏جوید، اما دیگرى علاوه بر سیرى، مى‏خواهد نیرویى بیابد تا به عبودیت‏خداوند بپردازد. پس سیرى توام با التذاذ، در یک جا هدف غایى است، چنانکه در حیوانات چنین است: «الذین کفروا یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام والنار مثوى لهم‏» (۱۵) (محمد/۱۲)، و در جاى دیگر هدف مقدماتى.

نظامهاى اخلاقى عموما و قرآن کریم خصوصا، غایت نهایى (۱۶) آدمى را سعادت یا فلاح مى‏دانند و تنها آن را مطلوب ذاتى انسان به حساب مى‏آورند. سعادت، به لحاظ مفهومى، به معناى التذاذ پایدار است و سعید کسى است که به صورت پایدارى از لذتها بهره‏مند باشد.

اسلام تغییرى در مفهوم سعادت نداده است و آن را به همان معناى التذاذ پایدار، غایت نهایى انسان تلقى کرده است. اما البته به تصحیح نگرش انسان درباره شناسایى مصادیق التذاذ پایدار و چگونگى تحصیل آن پرداخته است. قرآن با طرح چشم‏اندازهاى بدیع از حیات اخروى و مقایسه آن با نعمتهاى دنیوى نشان مى‏دهد که گمشده آدمى، یعنى سعادت یا التذاذ پایدار، بدون توجه به حیات جاودان اخروى انسان، فراچنگ نمى‏آید. (۱۷)

اصل لذت‏جویى در نهاد انسان است و نمودى از نیروى حیات آدمى به شمار مى‏آید. زندگى چیزى جز دل‏باختن به مظاهر مختلف لذت نیست و در اصل کام‏جویى و لذت‏خواهى، اعتراضى بر آدمى نیست. به بیان دیگر، اصل وجود نیروى لذت‏خواهى از حوزه اختیار آدمى خارج و به خلقت او مربوط است و به همین دلیل از دایره احکام اخلاقى بیرون است. اگر سعادت یا التذاذ پایدار، گاهى به وصف حسن موصوف مى‏شود به ناچار نباید آن را از سنخ حسن اخلاقى دانست. هم از این روى است که در هیچ جاى قرآن بر لزوم تحصیل سعادت اشاره نرفته و تشویقى براى جستجوى فوز و فلاح نشده است،


دانلود با لینک مستقیم


چشم اندازی به اخلاق در اسلام

تعامل با جوانان از منظر اسلام

اختصاصی از یاری فایل تعامل با جوانان از منظر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 64

 

 

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد مشهد

موضوع :

 

استاد ارجمند :

جناب آقای غلامرضا ناظمی

 

گردآورندگان :

رسام مکرم – هومان مهدیخانی

زمستان 86

اداره آموزش و پرورش ناحیه 5 مشهد

نهضت سواد آموزی منطقه 3

عنوان :

مؤلف :

فاطمه فرازی فر

مشهد مقدس

بهار 86

چکیده

جوان – اسلام – پیامبر – ائمه – زنان - عاشورا – حماسه، حسین (ع) – زینب – راهنمایی – نصیحت – قرآن – نهضت – مهدی (عج) – معارف – اعتقاد – حسن خلق – مسائل شرعی – توبه – صبر- قناعت – مشکلات – اشتغال – ازدواج – ولایت – اهل بیت – داستان – حریم – پدر – مادر – خصوصی – عمومی – امانت – اراده – صبر – شکر – حیا – سخاوت – شجاعت – غیرت – مدرسه – خودنگهداری – باطل – حق – دانایی – احکام – بردباری – مدارا کننده – نا اهل – صفا – مسائل شرعی – معارف اخلاقی – معارف اعتقادی – عظمت – افکار – عواطف – متعهد – شکوفایی –

بنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد

مقدمه

مدتی است که رسانه های جمعی متفق القول روی مسائلی مانند افزایش ضریب امنیت اجتماعی، مبارزه با مفاسد اجتماعی، مبارزه با بد حجابی، مبارزه با اراذل و اوباش، مانور داده و عملکرد نیروهای انتظامی و امنیتی را بیان می کنند. اگر به عمق و ژرفای قضیه بنگریم مخاطبین این طرح، همه جوانانی هستند که به عنوان نیروی کارآمد می توانند هر یک چرخی از چرخهای این مملکت را به حرکت در آورند اما ...

در این مقوله سعی بر این است که ان شاء ا... با دید باز به این مسئله پرداخته و با تقسیم بندی شرایط و اوضاع و احوال و فرهنگها و نقل قول بزرگان دینی خط مشی را مشخص و راهکارهای ارائه شده را جمع بندی کنیم تا بتوانیم جامعه ای شاداب، سالم و باطراوت را ترسیم نماییم.


دانلود با لینک مستقیم


تعامل با جوانان از منظر اسلام

زن در دیدگاه اسلام docx

اختصاصی از یاری فایل زن در دیدگاه اسلام docx دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

پیش‏گفتارپیش از فتح مکه، ابوسفیان که پیمان نامه حدیبیه را نقض کرده بود به مدینه آمد تا مساله را به نفع خود حل وفصل کند. از این رو به دیدار بزرگان مدینه رفت تا امان‏نامه دریافت کند و از رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم وعده دیدار گیرد،این کار عملى نشد. راوى مى‏گوید:

«فالتجا الى فاطمه‏علیها السلام فلم ینفعه‏»

به دیدار فاطمه‏علیها السلام شتافت ولى مقصود وى حاصل نگشت. (1)

از این فراز از تاریخ به دست مى‏آید که فاطمه‏علیها السلام در امور اجتماعى و سیاسى، دخالت داشت، از این روابوسفیان به او مراجعه کرد ولى آن حضرت وساطت او را قبول نکرد.

در سال فتح مکه، حارث بن هشام به ام هانى دختر ابوطالب پناهنده شد و او، وى را امان داد. امیرالمؤمنین‏علیه السلام‏به خانه وى داخل شده خواست او را مجازات کند. ام هانى شمشیر او را گرفت و رها نمى‏کرد پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم واردشد و چون ام هانى را غضبناک دید فرمود:

لا تغضبى علیا فان الله یغضب لغضبه و سپس فرمود:به هر کس که تو امان بدهى ما را قبول است و سپس تبسم کرده و فرمود: اگر ابوطالب یک جهان فرزند داشت‏همه، در شجاعت، بى‏نظیر بودند. (2)

ابن اثیر در النهایة در بحث «لمم‏» درباره استیضاح ابوبکر توسط فاطمه زهراعلیها السلام مى‏نویسد:

و خرجت فى لمة من نسائها یتوطئى زیلها على ابى بکر فعاتبته;

با هیئتى از زنان بنى هاشم در حجاب اکمل به مجلس ابوبکر وارد شد و او را استیضاح کرد.

از این چند گزارش که در منابع معتبر اهل سنت آمده و ما نیز آن را قبول داریم به دست مى‏آید:

الف: زنان شایسته در مهمترین کارهاى سیاسى- اجتماعى کشور حق راى دارند.

ب: پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به دیدگاه زنان توجه داشت و اگر آنان به کسى امان مى‏دادند قبول مى‏فرمود.ج: به رغم آن که در جهان دمکراسى، توجه به حق نظر و راى زن سابقه چندانى ندارد، اسلام راى زن را از آغازپیدایش این دین، محترم شمرده است.

جواز حضور زن در جامعه و حرمت فسادانگیزى

در منطقه سبع مساجد، در مدینه، منطقه‏اى که جنگ احزاب در آن واقع شده است. پایین‏تر ازمسجد على‏علیه السلام، مسجد فاطمه‏علیها السلام است. این مساجد جایگاه عبادت حاضران در آن میدان وسنگرداران جنگ خندق بود. و گواهى تاریخى براى حضور زن در اجتماع از دیدگاه اسلام است.

بنابراین، رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم حضور زن در صحنه اجتماعى، سیاسى را تایید کرده است و فقط ازحضورى که تحریکات و تمایلات نفسانى دیگران را در پى دارد، نهى فرموده است.

پس از احداث مسجدالنبى، مردان در داخل به امامت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و زنان در خارج آن به امامت‏یکى از صحابه، نماز جماعت را برپا مى‏کردند.

عبدالله بن عمر نقل مى‏کند که رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم فرمود:

لا تمنعوا نسائکم المساجد و بیوتهن خیرلهن. (3) و نیز مى‏گوید: رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم در باب‏ولا

بدین زینتهن الا لبعولتهن.

فرمود: لا خلخال ولا شنف ولا قرط ولا قلادة.و در باره:الا ما ظهر منها.قال: الثیاب (4)حضرت درباره آیه فرمود:مراد از زینت عبارت است از: خلخال، دستبند، گوشواره، گردن‏بند و... آشکار نسازند مگر آنچه‏که در عرف زندگى مؤمنات، به‏طور معمولى آشکار مى‏باشد. که از آن جمله است لباس روئین.ابوموسى اشعرى مى‏گوید: رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرمود:ایما امرئة استعطرت فمرت على قوم لیجدوا ریحها فهى زانیة. (5)هر زنى، به منظور جلب نظر نامحرمان، خود را معطر سازد و قدم از خانه بیرون نهد تا دیگران را جلب‏کند او اهل فحشا است.دقت در احادیث فوق، بیانگر این حقیقت است که حضور مخرب، ممنوع است نه حضورسازنده و هدفمند.در روزگارى که پدر، از داشتن دختر ناخشنود بود رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرمود:البنات حسنات (6)دختران در خانه پدران، حسنه الهى‏اند.در جامعه‏اى که براى زنان چندان ارج و بهایى قایل نبودند پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرمود:زن، بوى خوش و نماز، در مکتب من محبوب‏اند. (7)پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم در سفرها حتى برخى از جنگ‏ها بعضى از زنان را که توانایى کارى در استاى‏خدمت‏به پیشرفت عملیات جهاد را داشتند، همراه خویش مى‏برده است. در جنگ احد، نسیبه‏در برابر دیدگان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم شمشیر به دست گرفت و مقاتله کرد و آن حضرت در حق او فرمود:لمقام نسیبه بنت کعب افضل من مقام فلان و فلان. (8)

فمینیسم (زن گرایى)

یکى از شعارهاى فریبنده، که در افق فکرى اومانیسم خودنمایى بیشترى دارد «حقوق زن‏» وحمایت از آن است. حمایت از زن اگر جدى و به دور از فریب کارى باشد، ارجمند است. زیرا درمکتب دین به ویژه اسلام زن جایگاه ویژه‏اى دارد ولى متاسفانه آنچه در مجامع غیر دینى است‏چیزى دیگر است.

زن گرایى افراطى، باعث تضییع حقوق اساسى زن است. زن گرایان به بهانه احیاى حقوق زن ازهویت و ارزش زن کاستند. بدیهى است که زن گرایى هدایت نشده جز این، نتیجه‏اى ندارد. گرچه‏این تفکر (زن گرایى) عکس‏العمل طبیعى نادیده گرفته شدن زن و حقوق او، در تاریخ است ولى،چاره درد، را نباید در فمینیسم جویا شد. آرى: در ادوار مختلف (جز در میان پیروان راستین‏انبیا) به زن، ستم رفته است. البته تفکر زن گرایى ریشه در اومانیسم دارد و داراى سابقه تاریخى‏نیست.

خاستگاه فمینیسم

اندیشه برابرى زن و مرد به قرن هفدم باز مى‏گردد. حرکتى که از قرن هفدهم میلادى به نام‏حقوق فطرى و طبیعى بشر آغاز شد و در قرن هجدهم، در فرانسه به ثمر نشست.


دانلود با لینک مستقیم


زن در دیدگاه اسلام docx

دیدگاه اسلام راجع به حق زندگی انسان ها

اختصاصی از یاری فایل دیدگاه اسلام راجع به حق زندگی انسان ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

دیدگاه اسلام راجع به حق زندگی انسان ها

حق و تکلیف)، بیانگر نوعی رابطه است که به رابطه انسان با همنوع خود و عالم و مبدا عالم نظر دارد. بر اساس حق و تکلیف، موضع گیری های فردی و جمعی نوع بشر در حیات خود طراحی و ترسیم می شود و او می تواند مرز تصرفات مختلف خود را بیابد.

مسئله حق و تکلیف و نیز سایر مسائل حقوقی و فقهی، تا زمانی که به صورت ریشه ای تجزیه و تحلیل نشود، راهگشای بهینه و پیشبرد روابطاجتماعی انسان نخواهد بود.

پیش فرض ها و مبانی حق و تکلیف

به نظر می رسد مبحث حق و تکلیف پیوند عمیق و تنگاتنگی با مبانی خداشناسانه، هستی شناسانه و انسان شناسانه دارد. در ذیل، مبانی مزبوررا به اجمال بررسی می کنیم:

الف. مبانی خداشناسانه

درباره خداشناسی و نسبتی که پروردگار عالم با هستی برقرار می کند، دو رویکرد کلی وجود دارد: رویکرد اول دئیسم (1) است که در غرب رواج دارد. بر پایه این رویکرد، خداوند سر منشا جهان هستی است؛ اما اوجهان را مبتنی بر قوانین ثابت و همیشگی به کار انداخته و پس ازخلقت، هرگز در جریان امور آن دخالت نمی کند؛ در نتیجه، حوادث ووقایع عالم به گونه خودکار راه می پیماید و شرایط مطلوب را پدیدمی آورد. دئیسم به مفهوم اعتقاد به معمار بازنشسته و بی عمل، واستقلال انسان و جهان و بی نیازی آنها از آموزه های وحیانی و ولایت الهی است. غالب ایسم های غربی بعد و بازتابی از همین رویکرد الحادی هستند.

رویکرد دوم، توحید و خدامحوری است که بر اساس آن، خدای متعال، آفریننده و هستی بخش هر چیزی - جز خودش - است؛ یعنی اولا، هرموجودی هستی خود را لحظه به لحظه از او دریافت می کند؛ ثانیا، هموکمال بخش همه مخلوقات است و هر موجودی کمالات شایسته خود رانیز از وی می یابد. (2) بر این اساس، همه نعمت ها و مواهبی که انسان می تواند در راه رسیدن به سعادت ابدی و کمالات حقیقی خویش از آنهابهره گیرد، همگی از خداوند است. بنابراین، احکام و قوانین حاکم بر همه ساحت های زندگی بشر تنها باید از جانب خدا یا اولیای منصوب وی جعل و وضع شود تا سرمشق حرکت و موضع گیری انسان واقع گردد. (3)

روشن است که این دو رویکرد در تحلیل و تفسیر (حق و تکلیف)، تاثیر مهمی دارد، زیرا کسی که خالقیت و ربوبیت خدا را نسبت به انسان پذیرفت، وضع حقوق و تکالیف را نیز به همان خدا باز می گرداند؛ اماکسی که خالقیت خداوند را پذیرفته و سپس او را بازنشسته تلقی می کند؛ در واقع، وضع حقوق و تکالیف را به امیال انسان و تصمیمات فردی یاجمعی خود ارجاع می دهد. (4)

ب. مبانی هستی شناسانه

نقش آفرینی و اثرگذاری مبانی هستی شناختی و فلسفی درنظریه های (حق و تکلیف) چندان بررسی نشده است، اما حضورمستقیم یا غیرمستقیم اصول پذیرفته شده فلسفی ما در این حوزه انکارناشدنی است و از همین جاست که حقوق باید در قامت (فلسفه حقوق)به عنوان یکی از فلسفه های مضاف، قلمداد گردد.

تحلیل ها و توضیح های نظری و جهان نگری و جهان فهمی فلسفی نخست چرایی شی ء و روابط گوناگون آن را تفسیر استدلالی و عقلی می کند. این نگاه همه جانبه به امور هستی و مبنای وحدت، کثرت، زمان و حرکت آنها، در حقیقت تفسیرگر روابط انسان ها با یکدیگر و با عالم ومبدا عالم نیز هست، و می تواند پایگاه بنیادین نظریه حقوقی ما راطراحی و فراهم سازد؛ برای مثال، اگر نظریه اصالت ماهیت را بپذیریم ـهمان گونه که در نزاع میان اصالت وجود و اصالت ماهیت تاکید شده است - از توانایی توجیه وحدت امور هستی و بالتبع از تشریح رابطه انسان با هستی و مبدا هستی عاجز بوده و صاحب تکیه گاه محکم فلسفی برای دانش حقوقی خود که بیانگر رابطه میان انسان، جهان وخداست نخواهیم بود.

از سوی دیگر، تفکر انضمامی که در اندیشه برخی فلاسفه غربی همچون هگل مقبول است، در نظریه حقوقی دخالت می کند و به نظریه جامع حقوقی بر محور دنیا و ماده منتهی می گردد. در تفکر انضمامی، هستی یک کل همبسته و به هم پیوسته است که در درون آن، (جزء) دررابطه با (کل) فهمیده می شود و انسان هنگامی می تواند نسبت به یک شی ء، شناخت کامل پیدا کند که رابطه آن را با همه اشیای دیگربفهمد. (5)

بر اساس این نظریه، ناگزیر همه ابعاد وجودی انسان و جامعه، بایدهمسان و هماهنگ ملاحظه شوند و مبنای واحدی به تعریف روابطحقوقی آنها بپردازد. به نظر می رسد، نظام حقوقی غرب در سازمان ملل متحد که به سمت حذف همه جانبه مناسک دینی و الهی از روابطاجتماعی و فردی انسان ها حرکت می کند، جوشیده و برآمده از همین نگاه سیستمی و مجموعه نگر، در تحلیل همه هستی و از جمله انسان است.

ج. مبانی انسان شناسانه

انسان سه بعد روحی، عقلی و تجربی دارد. نوع برداشت فکری ما از هریک از این سه حوزه و نحوه تعامل آنها با یکدیگر و نیز رابطه مقوله جبر واختیار با این سه حوزه، در پایه ریزی هر نظریه حقوقی تاثیر می گذارد.

برای مثال، اگر در مبانی انسان شناختی ما، عقل از توانمندی قهری ذاتی یا خدادادی در درک بخشی از حقایق نفس الامر برخوردار باشد، طبیعی است که دانش حقوق در این عرصه نمی تواند، جولان دهد و به ارائه روابط حقوقی بپردازد. از زاویه دیگر، اساسا اگر معیار و ملاک درک ومعرفت صحیح را در سرمایه های درونی انسان خلاصه نکنیم و ازمعارف وحیانی که عالی ترین درجه معرفت هستند، سخن بگوییم، دراین صورت، باید معترف بود که انسان نمی تواند، حقوق بشر را تعیین کندو به وضع قانون بپردازد، بلکه باید به مبدا فاعلی خود (خداوند) روی آورد. (6)

مسئله دیگر در این باره، موضوع مالکیت انسان است. تردیدی نیست که انسان ها صاحب عقل، اراده و تصمیم گیری بوده و قادر به انجام اعمال خود هستند؛ اما پرسش مهم این است که آیا انسان بر حیات وزندگی خویش مالکیت مستقل دارد یا اینکه هستی انسان و هویت شخصیت وی، امانت الهی است و او امانتدار خداست و نمی تواند درسرنوشت خود، به هر نحوی که خواست، دخالت کرده، آن را رقم بزند؟روشن است که با دو مبنای اعتقادی و دو نگاه نظری به موضوع مالکیت انسان، می توان دو گونه نظم حقوقی تدوین و پیشنهادهای متفاوتی دراین خصوص ارائه کرد. (7)

تاثیر مبحث انسان شناسی در نظریه حقوقی را می توان فراتر از آنچه گفته شد، نگریست و در مقام جامعه شناسی و تاریخ شناسی به مطالعه آن پرداخت؛ به این معنا که اگر در مبنای جامعه شناختی خود، ترکیب وهماهنگی انسان ها دارای اصالت و حقیقت باشد و جامعه انسانی، امری ورای تک تک انسان ها دانسته شود، این امر بر رهیافت های حقوقی نیزسایه می اندازد و موجب می گردد، جامعه به مثابه یک (کل)، از حقوقی فراتر از حقوق تک تک افراد آن بهره مند باشد؛ اما در صورت اعتباری بودن جامعه، چنین باوری باطل خواهد بود. از سوی دیگر، نگاه تاریخ شناسانه ما که انسان را در گستره ای به موازات تاریخ مشاهده می کند و به جهت و مراحل سیر او می پردازد، دانش حقوقی ما را متاثر ومقید می سازد؛ برای نمونه، به نظر می رسد، به


دانلود با لینک مستقیم


دیدگاه اسلام راجع به حق زندگی انسان ها