یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه 3

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه 3 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه ؟

آیت الله محمد حسن مرعشی

معاون قضائی قوه قضائیه

مرحوم محقق در « شرایع » می فرمایند: « و دیه الذمی ثمانماه درهم » صاحب جواهر ( قدسسره ) « درجواهر الکلام می فرمایند : » بلاخلاف معتد به احده بیننا بل فی الخلاف و الانتصار و الغنیه و کنزالعرفان الاجماع علیه علی ما حکی عن بعضها : « یعنی ( اختلاف معنتابهی در آن ،بین فهای شیعه وجودندارد بلکه در کتاب خلاف و انتصار و غینه و کنزالعرفان ادعای اجماع شدهاست ) ، و مرحوم حضرت امام خمینی در ( ماله 30 ج 2 تحریرالوسیله ص 559 ) می فرماید : « دیه ذمی آزاد 800 درهم است خواه یهودی یا نصرانی و یا مجوسی بوده باشد و دیه زن ذمی آزاد نصف دیه مرد از آنان است بلکه ظاهر این است که دیه اعضای بدن و جراحات آن نسبت به دیه قتل ایشان مانند دیه اعضاء و جراحات مسلمان نسبت به دیه قتل آنان است کما اینکه ظاهر این است که دیه مرد و زن ذمی مسلمان بلکه بعید نیست دیه آنها مانند دیه مسلمان در موارد تعلیظ ، تعلیظ گردد ک

مرحوم حضرت آیت اله خویی در « تکمله المنهاج » نیز می فرمایند : « دیه ذمی از یهود و نصاری و مجوس 800 درهم است و مهمترین دلیلی که برحکم مذکور اقامه شده است چند روایت می باشدکه ذیلا” نقل می شوند : »

1 ـ صحیحه ابن مسکان از ابی عبداله ( ع )است که در آن آمده است آن حضرت فرمود : « دیه الیهودی و النصرانی و المجوسی ثمانماه درهم »( 1 )

2 ـ صحیحه لیث مرادی است که درآن آمده است :

« از اباعبداله ( ع )پرسیدم از دیه نصرانی و یهودی و مجوسی ، آن حضرت در پاسخ فرمودند : دیتهم جمیعا” سواء ثمانماه درهم » ( 2 )ـ موثقه سماعه است از ابی عبداله ( ع ) که فرمود :

« پیامبر اکرم ( ص )خالد بن ولید را به بحرین فرستاد وخدمت رسول اکرم ( ص )نوشت : من قومی از یهود و نصاری را کشته ایم و 800 درهم که دیه آنان است پرداخت کرده ام و قومی از مجوس را هم کشته ام آیا دیه آنان مانند دیه یهود و نصاری است ؟

آن حضرت در پاسخ فرمودند : انهم اهل الکتاب ، یعنی آنان اهل کتاب هستند . »( 3 )

در برابر این روایات دو دسته روایت وجود دارد ، و یک دسته آمده است دیه آنان چهار هزار درهم است و آنها دو روایت هستند یکی ازآنها مرسله صدوق است که درآن آمده است :

« این دیه الیهودی والنصرانی و المجوس اربعه الاف درهم لانهم اهل الکتاب » ( 4 )

و دیگری روایت ابی بصیر از امام صادق ( ع ) است که در آن آمده است . «امام صادق ( ع ) فرمود : دیه الیهودی و النصرانی اربعه الاف درهم ، » ( 5 )

و هر دو روایت به دلیل آنکه ضعیف السند هستند ـ اسال در روایت اول و وجود علی بطائنی در روایت دوم ـ مورد عمل واقع نشده اند . و در دسته دوم ، دیه آنان را مساوی با دیه مسلمان قرارداده اند و این دسته نیز دو روایت می باشند اول ،صحیحه ابان بن تغلب از ابی عبداله ( ع )است که در آن آمده است « امام صادق ( ع ) فرمودند :

دیه الیهودی و النصرانی و المجوس دیه المسلم » . ( 6 )و دوم ،روایت صحیحه زرواره است که در آن آمده است :

« من اعطاه رسول الله ذمه فدیته کامله قاقل زرواره فهولا . قال ابو عبداله من اعطاهم ذمه » . ( 7 )

نظر مشهور درباره این روایت این است که باید حمل بر تقیه شوند زیرا با فتاوی جماعتی از علمای عامه مانند علقمه و شعبی و نخعی و ثوری و ابوحنیفه مطابقت دارند .

این حمل برتقیه ،درست به نظر نمی رسد زیرا عده ای از اهل سنت به نقل از صاحب جواهر ، دیه آنها را ثلث دیه مسلمان و عده ای دیگر نصف و برخی دیگر قائل به تمام آن هستند وبه این ترتیب ، وقتی می توان روایتی را حمل بر تقیه کرد که بین فقهای اهل سنت اختلافی نباشد لذا ،به نظر می رسد که بین روایات به طریق دیگری باید جمع کرد و بدین گونه که بگوییم روایات چهار هزار درهم ضعیف هستند و روایات هشتصد درهم با روایات ده هزار درهم تعارض دارند و تعارض آنها موجب تساقط است و پس از تساقط باید به عمومات ادله دیات مراجعه کرد که دیه را مطلقات ده هزار درهم و یا یک صد شتر و یادویست گاو و 000 قرار داده اند .

وا000 العالم باحکامه .

منابع:

1 ـ وسائل ، جزء 19 ؤ بابت 13 از ابواب دیات نفس ، حدیث 3 .

2 ـ همان ، حدیث 5 .

3 ـ همان ،حدیث 7 .

4 ـ وسائل جزء 19 ،باب 13 ، حدیث 2 .

5 ـ همان ،حدیث 5 .

6 ـ همان ،حدیث 4 .

7 ـ همان حدیث 3 .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه 3

تحقیق و بررسی در مورد دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه 3

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه 3 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه ؟

آیت الله محمد حسن مرعشی

معاون قضائی قوه قضائیه

مرحوم محقق در « شرایع » می فرمایند: « و دیه الذمی ثمانماه درهم » صاحب جواهر ( قدسسره ) « درجواهر الکلام می فرمایند : » بلاخلاف معتد به احده بیننا بل فی الخلاف و الانتصار و الغنیه و کنزالعرفان الاجماع علیه علی ما حکی عن بعضها : « یعنی ( اختلاف معنتابهی در آن ،بین فهای شیعه وجودندارد بلکه در کتاب خلاف و انتصار و غینه و کنزالعرفان ادعای اجماع شدهاست ) ، و مرحوم حضرت امام خمینی در ( ماله 30 ج 2 تحریرالوسیله ص 559 ) می فرماید : « دیه ذمی آزاد 800 درهم است خواه یهودی یا نصرانی و یا مجوسی بوده باشد و دیه زن ذمی آزاد نصف دیه مرد از آنان است بلکه ظاهر این است که دیه اعضای بدن و جراحات آن نسبت به دیه قتل ایشان مانند دیه اعضاء و جراحات مسلمان نسبت به دیه قتل آنان است کما اینکه ظاهر این است که دیه مرد و زن ذمی مسلمان بلکه بعید نیست دیه آنها مانند دیه مسلمان در موارد تعلیظ ، تعلیظ گردد ک

مرحوم حضرت آیت اله خویی در « تکمله المنهاج » نیز می فرمایند : « دیه ذمی از یهود و نصاری و مجوس 800 درهم است و مهمترین دلیلی که برحکم مذکور اقامه شده است چند روایت می باشدکه ذیلا” نقل می شوند : »

1 ـ صحیحه ابن مسکان از ابی عبداله ( ع )است که در آن آمده است آن حضرت فرمود : « دیه الیهودی و النصرانی و المجوسی ثمانماه درهم »( 1 )

2 ـ صحیحه لیث مرادی است که درآن آمده است :

« از اباعبداله ( ع )پرسیدم از دیه نصرانی و یهودی و مجوسی ، آن حضرت در پاسخ فرمودند : دیتهم جمیعا” سواء ثمانماه درهم » ( 2 )ـ موثقه سماعه است از ابی عبداله ( ع ) که فرمود :

« پیامبر اکرم ( ص )خالد بن ولید را به بحرین فرستاد وخدمت رسول اکرم ( ص )نوشت : من قومی از یهود و نصاری را کشته ایم و 800 درهم که دیه آنان است پرداخت کرده ام و قومی از مجوس را هم کشته ام آیا دیه آنان مانند دیه یهود و نصاری است ؟

آن حضرت در پاسخ فرمودند : انهم اهل الکتاب ، یعنی آنان اهل کتاب هستند . »( 3 )

در برابر این روایات دو دسته روایت وجود دارد ، و یک دسته آمده است دیه آنان چهار هزار درهم است و آنها دو روایت هستند یکی ازآنها مرسله صدوق است که درآن آمده است :

« این دیه الیهودی والنصرانی و المجوس اربعه الاف درهم لانهم اهل الکتاب » ( 4 )

و دیگری روایت ابی بصیر از امام صادق ( ع ) است که در آن آمده است . «امام صادق ( ع ) فرمود : دیه الیهودی و النصرانی اربعه الاف درهم ، » ( 5 )

و هر دو روایت به دلیل آنکه ضعیف السند هستند ـ اسال در روایت اول و وجود علی بطائنی در روایت دوم ـ مورد عمل واقع نشده اند . و در دسته دوم ، دیه آنان را مساوی با دیه مسلمان قرارداده اند و این دسته نیز دو روایت می باشند اول ،صحیحه ابان بن تغلب از ابی عبداله ( ع )است که در آن آمده است « امام صادق ( ع ) فرمودند :

دیه الیهودی و النصرانی و المجوس دیه المسلم » . ( 6 )و دوم ،روایت صحیحه زرواره است که در آن آمده است :

« من اعطاه رسول الله ذمه فدیته کامله قاقل زرواره فهولا . قال ابو عبداله من اعطاهم ذمه » . ( 7 )

نظر مشهور درباره این روایت این است که باید حمل بر تقیه شوند زیرا با فتاوی جماعتی از علمای عامه مانند علقمه و شعبی و نخعی و ثوری و ابوحنیفه مطابقت دارند .

این حمل برتقیه ،درست به نظر نمی رسد زیرا عده ای از اهل سنت به نقل از صاحب جواهر ، دیه آنها را ثلث دیه مسلمان و عده ای دیگر نصف و برخی دیگر قائل به تمام آن هستند وبه این ترتیب ، وقتی می توان روایتی را حمل بر تقیه کرد که بین فقهای اهل سنت اختلافی نباشد لذا ،به نظر می رسد که بین روایات به طریق دیگری باید جمع کرد و بدین گونه که بگوییم روایات چهار هزار درهم ضعیف هستند و روایات هشتصد درهم با روایات ده هزار درهم تعارض دارند و تعارض آنها موجب تساقط است و پس از تساقط باید به عمومات ادله دیات مراجعه کرد که دیه را مطلقات ده هزار درهم و یا یک صد شتر و یادویست گاو و 000 قرار داده اند .

وا000 العالم باحکامه .

منابع:

1 ـ وسائل ، جزء 19 ؤ بابت 13 از ابواب دیات نفس ، حدیث 3 .

2 ـ همان ، حدیث 5 .

3 ـ همان ،حدیث 7 .

4 ـ وسائل جزء 19 ،باب 13 ، حدیث 2 .

5 ـ همان ،حدیث 5 .

6 ـ همان ،حدیث 4 .

7 ـ همان حدیث 3 .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد دیه کافر ذمی با دیه مسلمان متفاوت است یا نه 3

سعادت

اختصاصی از یاری فایل سعادت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

فعل :چیزی که در فعل است ،مانند اجرا شدن فرمان و نفوذ حکم، چیزی که در انفعال است :مانند احساس محسوسات ملایم با طرح، همانند شنیدن آواز خوش.

خیرات یا در معقولاتند یا در محسوسات .

اقسام سعادت: چنان که گفته شد سعادت خیر نسبی است و به اختلاف موارد مختلف می شود و سعادت تمام کارهای خیر و مقصد و هدف آنهاست که آدمی از روی اختیار انجام می دهد و شیئی تمام و کمال به چیزی می گویند که وقتی انسان به او رسید به چیز دیگری محتاج نباشد از این رو سعادت برترین و بالاترین خوبیهاست ولی در این خیر تمام و کمال که هدف کامل است به سعادتهای دیگری نیازمندیم که در بدن یا در خارج بدن است به این معنی که اگر انسان در امور مربوط به بدن و دنیا راحت باشد می تواند سعادت روحانی به دست بیاورد.

ارسطو می گوید : نمی شود انسان کار خوبی انجام دهد یعنی ببخشد، به کامیابی برسد، برای خود دوستان فراوان داشته باشد اما از سلامت جسمانی و ثروت و مال بی بهره باشد از این رو می گوید: ظهور شرافت و مقام حکمت نیاز به ابزار قدرت ندارد و خوشبختی خالص آن موهبتی است که در شریفترین منازل و بالاترین درجات خیرات از سوی خداوند و به انسان برسد و آن ویژه ی انسان کامل است اما کسانی چون کودکان یا کسانی که به کمال نرسیده و عملشان رشد نکرده است از این موهبت بی بهره اند.

اقسام پنجگانه سعادت به گفته ی ارسطو: ارسطو سعادت را پنج قسم می داند به شرح زیر:1- سعادتی که به تندرستی و اعتدال مزاج و سلامتی نیروها و مشاعر مربوط است مانند درستی اعضا و قوای پنجگانه ی ظاهری (سامعه، باصره ،لامسه، شامه، ذائقه)که سالم بودن آنها نوعی از سعادت است.

2-مال و ثروت در صورتی که بخشیده و انفاق شود، کسی که مال را در جای خود، خرج کند و به افراد مستحق بویژه دانشمندان بسیار ببخشد در این صورت یاد خیر او در میان مردم شایع می شود و از او به نیکی یاد می کنند.

3-سعادت مربوط به شهرت :کسی که در میان مردم به خوبی مشهور است و ذکر خیر او در میان فضلا و دانشمندان به خاطر احسان و بخشش منتشر می شود و او بسیار می ستایند از بخشی از سعادت برخوردار است.

4-سعادتی که به آرزوها مربوط است یعنی در هر کاری که وارد شود و به اتمام آن موفق شده به هوش برسد.

5-سعادتی که به اندیشه مربوط است: یعنی در عقاید دینی و کلیه علوم و معارف دارای عقیده ای درست و اندیشه ای سالم بوده و از اشتباه بدور باشد و در رایزنی اندیشه ای نو داشته باشد و خیراندیشی و خیر خواهی کند. به اعتقاد این حکیم، خوشبخت واقعی کسی است که اقسام پنجگانه سعادت که یاد شد در او جمع باشد و هر کس، بعضی از آنها را نداشته باشد به همان اندازه فاقد سعادت است.

حکمای پیش از ارسطو ،مانند فیثاغورث، بقراط، سقراط، افلاطون و نظایر آنها به اتفاق گفته اند: تمام فضیلتها و آنچه مربوط به سعادت است در نفس انسان تحقق می یابد و اموری را که خارج از نفس است از اقسام سعادت نمی شمارند و دارنده ی آن را سعادتمند نمی دانند از این رو ،آنگاه که حکما سعادت بشر را تقسیم می کنند تمام آن را در قوای نفسانی و جنبه های روحانی قرار می دهند چنان که ما نیز در اول کتاب گفتیم سعادت بشر در (حکمت و شجاعت و عفت و عدالت)است و نیز تمام حکما معتقدند که سعادت بشر در همین ملکات چهارگانه ای است که بر شمریم و کفایت می کند و اگر صاحب آن ملکات شد دیگر در سعادتمند شدن به فضیلت مربوط به بدن و خارج آن محتاج نخواهد بود پس معلوم است که هر فردی موفق و متصف به ملکات فوق شود، تمام سعادت نصیب او شده و میتوان او را سهیل کامل نامید و اگر بیمار و گرفتار بلاها شود یا نقصی در ب دنش باشد به سعادتش آسیبی نمی رسد مگر آن که بیماری و گرفتاری او بگونه ای باشد که در روحیه ی او تاثیر منفی بگذارد مثلاً حواس او را مختل سازد و گرفتار کند ذهنی و سست خردی شود. اما در نظر حکمای یاد شده ،فقر و گمنامی ،نقص اعضا و دیگر چیزها که خارج از نفس و روح انسان است با سعادت منافاتی ندارد .رواقیون و جمعی از طبیعیون ،بدن را جزئی از انسان می دانند نه ابزار روح ،و گفته اند :سعادت نفسانی و روحی کامل نمی شود مگر آنگاه که همراه با سعادت بدنی یا خارج بدن باشد که با تلاش و یا شانس به دست می آید. لیکن محققان از فلاسفه به بخت و شانس و امثال آن توجهی ندارند و نام آنها را سعادت نمی گذارند زیرا سعادت را امری ثابت و نامتغیر می دانند و بزرگترین و والاترین چیزها، شیئی ثابت و دائمی است و پست ترین اشیاء آن است که متغیر و غیر ثابت باشد.

از این دو پست ترین اشیاء را که متغیر است و با فکر و اندیشه به دست نمی آید و فضیلتی ندارد، سعادت نمی شمارند از این دیدگاه است که پیشینیان در سعادت بزرگ اختلاف کرده اند و گروهی پنداشته اند که سعادت بزرگ برای انسان حاصل نمی شود مگر پس از آن که روح از بدن و تمام امور مادی جدا شود. اینان همان گروهی هستند که از آنان نقل کردیم که سعادت بزرگ تنها و روح می دانند و انسان را تنها همان جوهر روحانی می شناسند نه به داشتن بدن از این دو حکم کرده اند که روح تا در بدن است و به طبیعت و تیرگیها و آلودگیهای بدن و نیازهای جسمانی و مادی پیوستگی دارد سعادتمند مطلق نیست(سعادتمند نسبی است).همچنین چون دیده اند که نفس تا زمانی که در تاریکی ماده پنهان است و عقل وی به طبیعت پای بند است ،نمی تواند امور عقلانی را ادراک کند از اینرو نه کامل می شود و نه به سعادت کامل می رسد لذا پنداشته اند هرگاه نفس از تیرگیهای مادی جدا شود از نادانیها نیز جدا می شود و به صفا و خلوص و روشنی می رسد و نورانیت الهی می پذیرد یعنی عقل کامل می شود. و به اعتقاد این گروه سعادت کامل انسانی فقط پس از مرگ و در آخرت حاصل می شود. اما گروه دیگر گفته اند: بسیار زشت است که چنین گمان رود که انسان تا زمانی که زنده است و کارهای خوب انجام می دهد و اعتقادات صحیح دارد و برای به دست آوردن خوشبختی خود در درجه اول و خوشبختی همنوعانش در درجه ی دوم تلاش می کند و با این کارهای پسندیده خلیفه خدا و در میان خلق خدا می باشد، شقی و بدبخت و ناقص است تا زمانی که بمیرد و این امور مادی را از دست بدهد آن وقت است که به سعادت کامل می رسد. ارسطو بر این اعتقاد است چون او درباره ی سعادت انسان سخن گفته است و انسان را مرکب از بدن و روح می داند از این رو انسان را به ناطق می رنده و ناطق رونده ی به دو پا و مانند آن تعریف کرده است و این گروه که به ارسطو رئیس آنهاست معتقدند که سعادت انسانی برای انسان دو دنیا حاصل می شود هرگاه برای سعادت تلاش کند و رنج بکشد تا به آخرین درجه ی سعادت برسد و چون ارسطوی حکیم آن را دید و مشاهده کرد که مردم در این سعادت انسانی مختلفند و اشکالی به ظاهر نشدنی بر آنها وارد شده است خود را نیازمند آن دید که رنج و زحمت به خود دهد و پرده از اشکال بردارد و سخن را در آن مورد طولانی کند و آن این است که فقیر سعادت بزرگ را در ثروت و رفاه می داند و بیمار سعادت را در تندرستی و سلامتی می داند و انسان ذلیل و خوار ،سعادت را در


دانلود با لینک مستقیم


سعادت

دانلود تحقیق اگر هدف تربیت است تبیه چرا

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق اگر هدف تربیت است تبیه چرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 76 صفحه

مقدمه «...
یکی از نهادهای مهم اجتماعی، نهادآموزش و پرورش است که مسئولیت مهمی را در تربیت کودکان، نوجوانان، جوانان بر عهده دارد. امروزه آموزش و پرورش بیشتر به شکل رسمی و شهری و سازمان یافته در سطحی گسترده جریان داشته و ارتباطی تنگاتنگ با رشد اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، توسعه علمی، صنعتی و اقتصادی دارد.
نگاه گسترده به نقش آموزش و پرورش به عنوان عاملی موثر در فعلیت بخشیدن به امکانات بالقوه و ذاتی افراد، انتقال اندوخته تجارب گذشتگان،ارائه ارزشهای مطلوب، افزایش معلومات و ایجاد مهارتهای لازم در اجزاء برای زندگی و بالاخره تسهیل سیر حرکت وجودی آدمی به سوی کمال و قرب الی‌الله، اهمیت امروزه این نهاد اجتماعی را بیش از پیش نشان می‌دهد. و کل نظام آموزش و پرورش، در حقیقت نظامی است تربیتی که امروزه روی فرد انسانی پیاده می‌شود و این انسان با صفات و ویژگیهای متعدد و متنوعی که دارد، موجودی بسیار پیچیده و استثنایی است که تربیت و هدایت وی بدون شناخت دقیق این صفات به درستی و آسانی مقدور نخواهد بود. شناخت، تنها از راه مطالعه چند کتاب با چند مورد خاص پیدا نمی‌شود، بلکه به ممارست و عمل نیاز دارد.
و تربیت (آموزش و پرورش) با کوشش برای تغییر رفتار فرد، هنگامی و در صورتی موفقیت‌آمیز خواهد بود که مربی، اعم از مادر و پدر و معلم موضوع تربیت را درک کند و او را انسانی بارآورد که لازمه یک جامعه ایده‌آل باشد. انسان شدن یا به خصایص انسانیت دست یافتن و آراسته شدن جز از راه «تربیت سالم» امکان ندارد.
تربیتی که به کلیت رفتار انسان توجه دارد و بهره‌مندی از زندگی سالم را هدف عمده خود تلقی می‌کند.
تربیتی که امروز انسان را فدای آینده نمی‌کند بدون این که از آینده او ارزش حیاتی آن غافل باشد. البته نباید از نظر دور داشت که نهاد آموزش و پرورش از نظر تربیتی پس از خانواده قرار دارد.
همچنان که از دیدگاههای متفاوت و مستند علوم زیستی- تربیتی از جمله روانشناسی، تربیت اولیه کودک و خودآدمی در محیط خانواده پایه‌ریزی می‌شود که بعد از آن طبعاً وارد خانه دوم یعنی مدرسه شده و بعد به اجتماعی بزرگتر از هر دو اجتماع قبلی به نام جامعه قدم می‌گذارد. پس خانواده به عنوان نخستین گروه راهنمایی - تربیتی، با دوام‌ترین عاملی است که در رشد شخصیت تاثیر می‌گذارد.
تاثیر خانواده بخصوص در شیئی اولیه کودک نقش‌پذیری بیشتری دارد و از اهمیت بیشتری برخوردار است.
کودک در محیط خانوادگی خود و به وسیله آن با زندگی جمعی و فرهنگی جامعه خود آشنا می‌شود. به طور کلی، فرهنگ و ماهیت زندگی خانواده، روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان، سن و روابط فرزندان با یکدیگر موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده، افکار و عقاید و آداب و رسوم متداول در خانواده، در رشد و تکامل روانی و شخصیت فرد موثرند.
در این اثنا و در همان هنگام که احتمالاً فکر می‌کنیم خانواده‌ها مطمئن‌ترین مکان برای تربیت سالم هستند؛ از همین مکان امن و مطمئن فرزندانی بیرون می‌آیند که هر چند وارد مدرسه می‌شوند و تحت تربیتی اصولی‌تر قرار می‌گیرند ولی اندرون تاریکی از بار غم و اندوه و مشکلات با خود به محیط مدرسه می‌آورند که اگر خوب جهت داده نشوند احتمالاً خسارت جبران ناپذیری را به پیکره خود، مدرسه و در نهایت یک نظام تربیتی تدوین شده وارد سازند.<

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اگر هدف تربیت است تبیه چرا

تب جزئی از مکانیسم دفاعی بدن است

اختصاصی از یاری فایل تب جزئی از مکانیسم دفاعی بدن است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

تب جزئی از مکانیسم دفاعی بدن است. زمانی کهبدنمان با مرضی در حال مقابله است، درجه حرارتبدنمان بالا می رود. اما چـرا؟ این مقاله را بخوانید تابه پـاسـخ این سـوال بــرسید و مطالب بیشتری درمورد تب بدانید.  

تب بالا رفتن درجه ی حرارت بدن از حالت نرمال 98.6 درجه ی فارنهایت است. تب بخشی از مکانیسم دفاعی بدن است. زمانی که بدنمان با مرضی در حال مقابله است، درجه حرارت بدنمان بالا می رود. اما چرا؟ تب یکی از علائم بیماری است، تقریباً همه ی انواع بیماری هایی که بشر تاکنون شناخته است. بیماری هایی که در آن ویروس و باکتری ها به بدن تجاوز می کنند و باعث بیماری ما می شوند. اگر سیستم دفاعی بدنمان نباشد که با این امراض مقابله کند، ممکن است حتی جانمان را از دست بدهیم. سرماخوردگی، ورم لوزه، آماس گوش، آنفولانزا، برنشیت، کزاز، سرخک، گوشک، آبله مرغان، ایدز و سینه پهلو همه جزء بیماری های ویروسی و باکتریایی هستند. درجه ی حرارت بدن معمولاً با گذاشتن یک دماسنج زیر زبان به مدت 5 تا 8 دقیقه انجام می گیرد. سایر انواع گرفتن درجه ی حرارت بدن، مقعدی و زیربغلی و یک نوع مخصوص دماسنج که در گوش استفاده می شود هستند.

تب چیز خوبی است. به نظرتان عجیب بود، نه؟ تب واکنش طبیعی بدن نسبت به میکرب است. علائم تب عبارتند از: سرد شدن، درد در تمامی نقاط بدن، بیحالی و سستی، بالا رفتن درجه ی حرارت بدن، قرمز شدن گونه ها، احساس گرمی و سردی و لرز. هنگامی که تب بالا می رود بدن سرد می شود و می لرزد و هنگامی که تب پایین می آید بدن عرق می کند.

علت تب مسئله ی کاملاً پیچیده ای است. خون و سیستم لنفاوی بدن ما گلوبول های سفید خونی می سازند که با امراض مقابله می کنند. زمانی که تعداد گلوبول های سفید خود بالا می رود، برای مقابله با میکرب ها، در تقلا برای از بین بردن و جنگ با ویروس ها و باکتری ها می شوند و با این کار بدن گرم می شود و باعث می شود که درجه حرارت بدن بالا رفته و تب کنیم. هیپوتالاموس در مغز که مکانیسم تنظیم حرارت بدن را بر عهده دارد توسط ماده ی تب آور یا گلوبول های سفید که برای مقابله با امراض ساخته شده اند آسیب می بیند. از اینرو می توانیم بگوییم که تب همان چیزی است که با ویروس ها و باکتری ها مقابله می کند. به همین خاطر درست نیست که تب را یکباره و زود پایین بیاوریم. دمای 100 تا 101 درجه فارنهایت برای بدن خوب است چون نشان می دهد که بدن در حال مقابله با امراض است. اما اگر تب خیلی بالا رفت باید تلاش کرد تا کمی آن را پایین تر آورد. معمولاً برای پایین آوردن تب از آنتی پیرتیک ها یا تب بر هایی از قبیل تیلنول، آسپیرین و امثال آن استفاده می شود. هیچوقت به بچه هایی که محتمل است به آبله مرغان یا آنفولانزا مبتلا شده اند آسپیرین ندهید. ممکن است باعث کشتن آنها شود.

تب 104 یا 105 درجه ی فارنهایت تب بالا به حساب می آید. تب بالای 105 درجه هم ممکن است باعث صدمه زدن به سیستم عصبی بدن شود. زمانی که بدن تب دارد، هرچند که مشغول کمک کردن به بدنتان برای از بین بردن میکرب هاست، اما احساس بدی دارید. برای کاهش ناراحتی معمولاً از درمان هایی مثل گذاشتن حوله خیس سرد روی پیشانی استفاده می شود. در اینگونه مواقع از دوش آب گرم جداً خودداری کنید چون دمای بدنتان را بالاتر خواهد برد. سعی کنید در این مواقع نوشیدنی ها و آبمیوه های خنک بنوشید تا آب بدنتان تامین شود. از نوشیدن نوشیدنی های الکلی جداً پرهیز کنید. روی بدن فرد را با پتویی سبک بپوشانید تا از سرد شدن او جلوگیری شود.

در برخورد با بیماری های التهابی مثل ورم مفاصل و سرطان خون که بدن گلبول های سفید بی مصرف تولید می کند نیز فرد دچار تب می شود ولی این گلبول ها توانایی مقابله با امراض و میکرب ها را ندارند و مکانیسم حرارتی بدن به درستی تنظیم نمیشود، بدن نمی تواند حرارت را پایین بیاورد و عرق هم نمی کند. موقعیتی بسیار خطرناک است که به درمان های اورژانسی نیاز است. و تب باید به سرعت با دوش آب سرد، خوردن نوشیدنی های خنک و دور کردن فرد از زیر اشعه ی خورشید و بردن او به جاهای خنک تر پایین آورده شود.

حتماً بیمار تب کرده را به پزشک نشان دهید.  


دانلود با لینک مستقیم


تب جزئی از مکانیسم دفاعی بدن است