یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

یاری فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق و مقاله درباره پیدایش تشیع و تسنن از چه زمانی بوده است ؟ 120 ص

اختصاصی از یاری فایل دانلود تحقیق و مقاله درباره پیدایش تشیع و تسنن از چه زمانی بوده است ؟ 120 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 120

 

پیدایش تشیع و تسنن از چه زمانی بوده است ؟

کلمة شیعه چهار بار در قرآن مجید در سوره های مریم آیه 69 و قصص آیه 15 و نیز قصص آیه 15 و صافات آیه 83، ذکر شده است، در سورة صافات حضرت حق ابراهیم خلیل را در روش و منش و اخلاق و عمل، و ایمان و عقیده، و جهاد و عبادت شیعه نوح شمرده است. و ان من شیعته لإبراهیم: و بی تردید ابراهیم از پیروان نوح بوده است.و نیز کلمة شیعه ده ها بار به نقل کتاب های معتبر تشیع و تسنن به زبان پیامبر در رابطه با اقتدا کنندگان به امیرالمؤمنین علیه السلام جاری شده است مانند: یا علی انت و شیعتک هم الفائزون.بنابراین طلوع شیعه از افق قرآن و روایات پیامبر بوده و امری صد در صد الهی است. پس از مرگ پیامبر که نگذاشتند خلافت و حکومت بر روح تشیع، و محور تعبد، و حقیقت علم، و نور بصیرت امیرالمؤمنین مستقر شود و درصد بالایی از توده عوام دنبال دیگران رفتند و به وسیله حکام و عالمان خریده شده از طرف حکام مکتبی را بر پایه احادیث صحیح و سقیم که در شش کتاب مشهورشان جمع آوری شده که بخشی از آنها در میزان حدیث شناسی مردود است و بنا نهادند و پس از آن که نزدیک یک قرن از وفات پیامبر گذشته بود به سبب بنای مکتب بر حدیث نام مکتب را مکتب سنت یا حدیث و پیروانش را اهل تسنن نامیدند، البته تدوین حدیث در شیعه طبق نقل کتاب های معتبر از زمان خود پیامبر صورت گرفت و تدوین حدیث در اهل سنت از زمان عمر بن عبد العزیز شروع شد. شیعه دین خود را از امامان معصوم و به ویژه امیرالمؤمنین علیه السلام که سی سال در کنار پیامبر بود و پیامبر از او تعبیر به باب مدینه علم خود کرد می ـ گیرد و اقتدایش به علی و امامان به دستور مستقیم خدا در قرآن و فرمان پیامبر است و اهل تسنن دین خود را از ابوحنیفه و شافعی و مالک و احمد حنبل می گیرد که هیچ کدامشان در عصر پیامبر نبودند بلکـه عالمانی بودند که از عصر حاکم عباسی, منصور دوانیقی به بعد به تدوین فقه و حدیث همت گماشتند.به همین سبب ما شیعة علوی و در حقیقت به عبارت دیگر با اقتدای به علی شیعة نبوی هستیم و اهل تسنن که برادران دینی ما می باشند و چهار فرقه اند به ناچار پیرو ابوحنیفه (حنفی) و پیرو شافعی (شافعی) و پیرو مالک (مالکی) و پیرو احمد حنبل (حنبلی) هستند.

هدایاى پیامبر(ص)

چند سؤال اساسى‏

با توجه به آنکه پیامبر و ائمه معصومین (ع) همانند سایر مردم نیاز به غذا، لباس و مسکن داشتند و خود آنان مردم را تشویق به اهمیت دادن به مسائل اقتصادى مى‏کردند، چند سؤال در این جا مطرح مى‏شود:

پیامبر اسلام و اهل بیت او از چه طریقى نیازمندیهاى مادى خویش را تأمین مى‏کردند؟ آیا آنان صرفاً از بیت‏المال استفاده مى‏کردند؟

آیا فعالیت‏هاى اقتصادى از قبیل: کشاورزى، دامدارى و تجارت داشتند؟ کمکهاى مالى آنان به نیازمندان از چه طریقى تهیه مى‏شد؟

توضیح این که رسول گرامى اسلام (ع) و خاندان آن حضرت کمک‏هاى مالى فراوانى به فقرا، مستمندان، نیازمندان مى‏کردند. برده‏هایى را مى‏خریدند و در راه خدا آزاد مى‏کردند که در روایتى آمده است امیر مؤمنان (ع) هزار برده در راه خدا خرید و آزاد کرد.)33)

امام سجاد (ع) نیز بردگانى در راه خدا آزاد کرد. آن بزرگوار بردگانى را خریدارى کرده، مدتى تحت آموزش و تربیت قرار مى‏داد و سپس آزادشان مى‏کرد و آنان به صورت انسانهاى نمونه به فعالیت فرهنگى و تربیتى مى‏پرداختند و پس از آزادى نیز ارتباطشان با امام قطع نمى‏شد. «على بن طاووس» ضمن اعمال ماه رمضان مى‏نویسد: على بن الحسین (ع) شب آخر ماه رمضان بیست نفر برده)یا اندکى بیشتر یا کمتر) را آزاد مى‏کرد و مى‏گفت: خداوند در هر شب ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار نفر از اهل دوزخ را از عذاب آتش آزاد مى‏کند و در شب آخر به تعداد کل شبهاى رمضان آزاد مى‏کند. دوست دارم خداوند ببیند که من در دنیا بردگان خود را آزاد مى‏کنم تا بلکه مرا در روز رستاخیز از آتش دوزخ آزاد سازد.

امام هیچ خدمتگزارى را بیش از یک سال نگه نمى‏داشت. وقتى که برده‏اى را در اول یا وسط سال به خانه مى‏آورد شب عید فطر او را آزاد مى‏ساخت و در سال بعد به جاى او شخص دیگرى را مى‏آورد و باز او را در ماه رمضان آزاد مى‏ساخت، و این روال تا آخر عمر او همچنان ادامه داشت. امام بردگان سیاه پوست را (با وجود آن که به آنان نیاز نداشت) مى‏خرید و در مراسم حج به عرفات مى‏آورد و آن گاه که به سوى مشعر کوچ مى‏کرد آنان را آزاد مى‏کرد و جوایز مالى به آنان مى‏داد. (34)

پولها و لباسهایى به شعرا به عنوان جایز مى‏دادند. همچنین در زمان پیامبر اسلام هیأتها و نمایندگانى از اعراب مى‏آمدند و اظهار اسلام مى‏کردند، پیامبر هم هدایایى به آنها مى‏داد و کمکهاى دیگرى که در مباحث آینده به عنوان نمونه بیان خواهد شد. این کمکها از چه طریقى بود؟ از بیت‏المال ؟ و اگر از بیت‏المال استفاده مى‏کردند تمام این هزینه‏ها را از آن جا بر مى‏داشتند؟ یا مبلغى از آنها را؟ مخصوصاً گاهى ائمه (ع) پولهاى فراوانى به عنوان صله وجایزه به شعراى شیعى و مدافع ولایت مى‏دادند که شاید براى برخى قابل تصور نبود. آیا اینها از چه محلى بود؟

پاسخ

در پاسخ این سؤالها ذهنیت عمومى در جامعه ما این است که تأمین معاش و زندگى پیامبر اسلام (ع) و ائمه (ع) از محل بیت‏المال بوده و اگر بخششها یا کمهایى هم نسبت به فقرا یا نیازمندان داشتند، آن هم از منبع بیت‏المال و وجوه عامه بوده که در اختیار آنان بوده است و نسبت به آن ولایت داشتند. اما بررسیها و پژوهشها در تاریخ زندگى پیشوایان اسلام نشان مى‏دهد که آن بزرگواران اموال و دارایى‏هاى شخصى نیز داشتند و همه جا و در همه موارد، از بیت‏المال استفاده نمى‏کردند. هدف این کتاب جست و جوى پاسخ این سؤالها و پیگیرى و شناسایى منابع درآمد پیامبر اسلام (ع) و اهل بیت آن حضرت و مشخص ساختن این نکته است که چقدر و در چه مواردى از بیت‏المال، و در کدام مواردى از اموال و دارایى‏هاى شخصى استفاده مى‏کردند؟

اینک پیش ازآن که این موضوع بررسى شود، از باب مقدمه از هدایاى پیامبر اسلام و صله‏ها و بخششهاى امامان به شعرا و نیز از کمکهاى مالى آن پیشوایان به افراد مختلف یاد مى‏کنیم تا حجم بالاى آنها روشن گردد و توجه پیدا کنیم که این مبالغ نمى‏توانست از منبع واحدى باشد و طبعاً از منابع مختلف تأمین مى‏شده است.

هدایاى پیامبر به هیأتهاى نمایندگى قبایل عرب

هیأتهاى نمایندگى قبایل مختلف عرب براى اظهار اسلام، و اعلام انقیاد قبایل خویش، بیشتر در سال نهم هجرت و احیاناً پیش یا پس از آن به حضور رسول اکرم (ص) شرفیاب مى‏شدند و اسلام و انقیاد قبایل خود را به عرض مى‏رساندند و مورد لطف ومحبت شخص رسول اکرم (ص) واقع مى‏شدند، وآن حضرت هدایا و جوایزى به آنان عنایت مى‏کرد که براى نمونه چند مورد از نظرتان مى‏گذرد:

1- هیأت نمایندگى ثعلبه

در سال هشتم هجرت پس از بازگشت رسول خدا (ص) از «جعرانه»، چهار نفر از «بنى ثعلبه » نزد رسول خدا آمدند وگفتند ما فرستادگان قبیله خود هستیم و همه اسلام آوردیم. رسولخدا(ص) دستور داد از آنان پذیرایى کردند و پس از چند روز اقامت هنگامى که براى خداحافظى شرفیات شدند، به بلال فرمود تا به آنان جایزه دهد و بلال به هر کدامشان پنج اوقیه(35)نقره جایزه داد و سپس به بلاد خویش برگشتند. (36)

2- هیأت نمایندگى محارب

این هیأت که ده مرد بودند، در سال دهم در حجة الوداع به حضور رسول خدا (ص) رسیدند و در سراى رمله، دختر حارث منزل داده شدند. بلال براى ایشان روز و شب غذا مى‏برد و اسلام آوردند وگفتند اسلام بنى محارب در عهده ما و در آن موسم‏ها رسول خدا را دشمنى سرسخت‏تر از آنان نبود. در میان این هیأت مردى از همان دشمنان سر سخت بود که چون رسول خدا او را شناخت،گفت: شکر خدا را که مرا زنده داشت تا به تو ایمان آورم. رسول خدا گفت: این دلها در دست خداست. رسول خدا آنان را نیز جایز داد و بازگشت.(37)

3- هیأت نمایندگى جعدة بن کعب

از بنى جعدة بن کعب «رقادبن عمرو» نزد رسول خدا آمده و اسلام آورد و رسول خدا در «فلج» آب و زمینى به او داد و براى وى سندى نوشت که به گفته صاحب طبقات، نزد بنى جعده محفوظ بوده است. (38)

4- هیأت نمایندگى قشیرین کعب‏

پیش از حجة الوداع، و پس از غزوه «حنین» چند نفر از بنى قشیر از جمله ثور بن عروه بر رسول خدا وارد شدند و اسلام آوردند و رسول خدا به «ثور» قطعه زمینى بخشید و براى وى سندى نوشت. و نیز قرة بن هبیرة را جایزه‏اى داد و بردى مرحمت فرمود و او را سرپرست زکاتهاى قبیله قرار داد.(39)

5- هیأت نمایندگى تغلب‏

شانزده مرد تغلبى از مسلمانان و نصرانیانى که بر خود صلیب زرین آویخته بودند بر رسول خدا وارد شده و در خانه رمله، دختر حارث منزل کردند. رسول خدا با نصرانیان مصالحه کرد که بر دین خود باقى بمانند ولى فرزندان خود را به نصرانیت در نیاورند. مسلمانان را هم جوایزى عطا فرمود. (40)


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و مقاله درباره پیدایش تشیع و تسنن از چه زمانی بوده است ؟ 120 ص

هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی[1]

اختصاصی از یاری فایل هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی[1] دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

قرآن خانه‌ی من استهرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی[1]ترجمه‌ی اسماعیل یزدان‌پور

 

همه‌ی متون برای خواندن نیستند. البته خود کلمه‌ی متن این نظر را نقض می‌‌کند. از دیدی متنی، سخن بیشتر رمزبندی و پوشندگی است تا بیان. مجازهایی از قبیل طرح‌بندی و پیچیدن، لایه‌لایه کردن و تا کردن، ساختاردهی و فصل‌بندی، همه خواندن را طلب می‌‌کنند ــ خواندنی قوی، مدرنیست، و تحلیلی. متون تکلیف‌هایی را تحمیل می‌‌کنند که توصیف‌های مشخص در زبانِ خردِ ابزاری را موجه می‌‌رساند. تکلیفِ به چنگ انداختن و نفوذ، چیره شدن و خُرد کردن، باز کردن و پرده برانداختن. متن مفعول شناسایی است که توان ما تعریفش می‌‌کند: توان ما در تقلیل و تبیین متن، در هدایتِ فرآیندها و نتایجش، و در بافتن و بازـ‌بافتنش، آن‌گونه که می‌‌خواهیم. درحالی‌که، بر عکس، زمانی بود که کار هرمنوتیک مثل کارِ قهرمانِ قصه‌‌های پهلوانی‌ـ‌عاشقانه بود. خواننده در عالمی بود پر از خطر، با دیوارهای نفوذناپذیر، غارهای مخوف، جنگل‌های انبوه، باغ‌های جادوئی، صداهای بی‌‌صاحب، گرداب‌ها، هزارتوها، معماها، نفرین‌ها، مه و پوشش چندین رنگ. قرآن، نیز، دریایی بی‌‌ساحل است. نمی‌‌توان بر چنین متنی چیره شد.در واقع، صحبت از قرآن به مثابه یک متن حق مطلب را ادا نمی‌‌کند. قرآن تنهاـ‌قرائتی است از متنی که نزد خداست: ام‌الکتاب، مادرِ کتاب.[2] خدا جبرائیل را فرستاد تا این کتاب آسمانی را برای محمد(ص) قرائت کند. محمد(ص) طی دوره‌‌ای بیش از بیست سال قرآن را به تدریج دریافت کرد. قرآن حفظ می‌‌شد و احتمالاً بخشی از آن نوشته می‌‌شد. گرچه پیامبر نمی‌‌توانست بخواند و بنویسد اما کاتبی به نام زیدبن‌ثابت داشت. محمد(ص) قرآن را برای اصحابش قرائت می‌‌کرد و آنها نیز قرائت را حفظ، و بعضی‌‌ها مکتوب، می‌‌کردند. اما پس از رحلت پیامبر اغلب صحابه در جنگ‌ها کشته شدند و خطر از دست رفتن قرآن جدی شد. به همین خاطر ابوبکر به زیدبن‌ثابت دستور داد که پاره‌‌های مکتوب و غیرمکتوب موجود را گردآوری کند تا متنی کامل تدوین شود. این متن بروی قطعه‌‌‌‌‌‌های صفحه مانندی از پوست آهو، برگ خرما و استخوان کتف شتر نوشته می‌‌شد. اما تدوین‌های دیگری نیز در جریان بود و تفاوت‌های میان آنها به این بلاتکلیفی منتهی شد که پس قرآن واقعی کدام است. از این رو خلیفه دوم، عثمان، از زید خواست که روایات مختلف را با مجموعه ابوبکر مقایسه کند و با استفاده از همه مواد موجود متنی رسمی ارائه دهد که "بازبینی عثمانی" نام گرفت. بعد عثمان دستور نابودی همه متن‌های غیررسمی را صادر کرد.اما قرآن عثمانی متنی صامت بود و این سئوال پیش آمد که چگونه باید حرکت گذاری شود. در واقع چون برخی حروف صامت از یکدیگر قابل تشخیص نبودند، سنت‌های متفاوت "قرائت" به‌وجود آمد. ابوبکرمجاهد در سال 322 بعد از هجرت (932 میلادی) نظام‌های مختلف اعراب را به هفت نظام کاهش داد: مدینه، مکه، دمشق و بصره هر کدام یک نظام و سه نظام قرائت کوفی. دو روایت از این هفت روایت رسمی شدند، البته دیگر نسخ نیز در کنارشان مجاز بودند. اما اساساً به تبع این عقیده که خدا قرآن را با هفت لهجه عربی نازل کرد، هفت سبک معتبر قرائت باقی ماند. این سنت‌های "قرائت" در مدارس رسمی که ریشه در قرن دوم و سوم هجری داشتند حفظ شدند و موثق‌ترین متون در تعیین روایت رسمی قرآنند. بنابراین وقتی روایت معیار و معتبر در سال های 24ـ1923 در مصر بوجود آمد، بر خلاف همه قوانین و روش‌‌های کتاب نگاری، براساس "علم القرائه" بود و نه بر حسب سنت‌های حاکم بر تصحیح متون. علاوه بر این خود متن چگونگی اعراب را تعیین نمی‌کند، یعنی نقاط و علاماتِ تفکیک دهنده به تنهایی تعیین کننده نیستند. به همین علت است که برای حفظ قرآن باید یک یا چند قرائت موثق را حفظ کرد نه متن مکتوب را. همچنین قرائت قرآن بر اساس رشته‌‌ای به نام "تجوید" است. این قوانین روال‌های غنه‌‌ای شدن، تنفس، وقف، ادغام، طول هجاها و غیره را در بر می‌‌گیرند. بر حسب اینکه قرائت با ترتیل یا صوت باشد رشته‌‌های دیگری نیز وجود دارد.[3]به عبارتی صریح، قرائت شیوه وجودی قرآن را تشکیل می‌دهد. قرآن، به عنوان یک متن، همیشه در علامت نقل قول قرار دارد. حتی اگر متون ثابت و به نحو قابل ملاحظه‌ا‌ی با هم یکسان باشند، قرآن نمی‌‌تواند مثل یک متن ثابت بماند. نتایج هرمنوتیکی این شفاهی و شنیداری بودن پیچیده و بسیار است. برای مثال، ترجمه قرآن ممنوع نیست، چون از لحاظ ماده و از لحاظ وجودی اصلاً امکان ندارد. زبان عربی فقط زبان نوشتار نیست که زبانی بومی و زنده است و قرآن را نمی‌‌توان از آن جدا کرد. به همین ترتیب، تفسیر و تأویل (exegesis) قرآن در ذات خود تفسیری وابسته به گوش است. چشم به تنهایی نمی‌تواند آن‌چه را می‌‌خواند بازشناسد. این گفته بدان معنی نیست که قرآن برای مطالعه نیست و نباید در متن جستجو کرد یا نباید درباره جزئیاتش به تأمل نشست. بلکه هر امر جزئی فقط از طریق گوش فرادادن قابل دریافت است. ازاین‌رو تعیین این امر که خواندنی همراه با سنجشگری و نقد از قرآن چگونه خواهد بود دشوار است. در خواندن سنجشگرانه، فرد خود را در فضایی خارج از متن می‌‌انگارد و متن را در فضایی از خویش قرار می‌‌دهد: در برابر نگاه خویش، تحت تفحص خویش، موضوع شک خویش.اما پر واضح است که نمی‌‌توان قرآن را در دست ـ‌و به دور از خویش‌ـ گرفت. قرآن قرائتی است که ما را در خود می‌‌پیچد، فضایی که در آن سکنی داریم را پر می‌‌کند، فتحش می‌‌کند، و ما یک جزء. کلّ حرکت خواندن که درونی کردن یا


دانلود با لینک مستقیم


هرمنوتیک صوفیانه‌ی غزالی[1]

آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است 46 ص

اختصاصی از یاری فایل آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است 46 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 46

 

             آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است؟

 

 

بهائیان بر این باور استوارند که دیانت بهائی از ایران برخاسته و دینی ایرانی است ولی جهان شمول است، تعالیمش مردم و گروه خاصی را در نظر ندارد، هدفش برتری یک نژاد و کشور نیست بلکه خواستار دنیائی است که همهء انسان‌ها، با هر دین و باوری، در آن با بهروزی و خوشبختی زیست نمایند.

با این تفکّر باید به بی خبری برخی از هم‌وطنان اندوه خورد وقتی می‌گویند دین بهائی به خاطر سابقهء اسلامی بنیان‌گزارانش و داشتن آثاری به زبان عربی، دینی ایرانی نیست بلکه دنبالهء دین اسلام و در ردیف دیگر ادیان سامی است.

این ادعا یکی دو ماه پیش در یک برنامه‌ء تلویزیونی که از امریکا پخش می‌شد و شامل مناظره‌ای بین نمایندگان سه دیانت اسلام، بهائی و زردشتی بود تکرار گردید. در این برنامه آقای هومر آبرامیان، شخصی که از جامعهء زردشتی دعوت داشت، گفته بود که دین بهائی را یک دین ایرانی نمی‌داند زیرا بنیان‌گزارانش از آیین اسلام بوده‌اند و بخشی از آثار ایشان به زبان عربی است.  

من این برنامه را ندیدم و نمی‌دانم پاسخ دکتر افنانی - که معمولا میهمان چنین برنامه‌هایی است - به این ادعا چه بوده. ولی با بردباری و ملایمتی که از او سراغ دارم بعید می‌دانم در پاسخ گفته باشد اگر بنیان‌گزاران دین بهائی، که یکی شیرازی و دیگری از مازندران بودند نتوانند دینی ایرانی بیاورند آیا باید منتظر باشیم یک چینی یا کلمبیایی به آوردن دینی از ایران برخیزد؟

بر اساس استدلال آقای آبرامیان، که از قوم کهن آشوریان ایران، و ظاهراً از مسیحیت به دیانت زردشتی گرائیده‌اند، می‌توان تصور نمود که ایشان هفتاد میلیون مردم ایران را نیز ایرانی نمی‌دانند زیرا مسلمانند، به آداب اسلام عربی پای‌بندند، بسیاری از ایشان هر روزه پنج بار نماز به زبان عربی می‌خوانند و قانون و روش زندگانیشان بر اساس قرآن عربی است که در عربستان سعودی توسط پیامبری عرب تبار آن هم چهارده قرن پیش نازل شده  است.

به دیگر اقلیت‌های قومی و دینی ایران که هر یک به باوری پای‌بند هستند و برخی لهجه و زبان مخصوص خود را دارند نمی‌پردازیم و تصمیم اینکه آنان ایرانی هستند یا نه، به آقای آبرامیان و هم‌فکرانشان وا‌می‌گذاریم.

 

زبان پیامبر ایرانی چه باید باشد؟

 

ادعای آقای آبرامیان و جمعی دیگر که دربارهء دیانت بهائی به چنین داوری می‌پردازند پرسشی پیش می‌آورد و آن اینکه پیامبری که از ایران بر می‌خیزد باید به فارسی سخن گوید یا به زبان اوستایی که زبان آثار مقدس زردشتی دین کهن ایران است.  

فارسی امروز دارای انبوهی از لغات  عربی است و اگر بخواهیم به آن زبان دربارهء دین و مفاهیم ماوراءالطبیعه چیزی بنویسیم ناچار نوشتهء ما با زبان روزنامه‌ای فرق خواهد داشت. و واژه‌های عربی آن به ضرورت افزونی خواهد گرفت. زیرا دین و فلسفه و علم هر یک زبان و لحن گفتار مخصوص خود را می‌طلبد. اگر هم بخواهیم فارسی را از واژه‌های عربی بپیراییم آنگاه باید مثل کسروی و دیگران به اختراع واژه‌های تازه بپردازیم و زبانی مصنوعی ارائه داریم که آن نیز برای همگان قابل فهم نیست.

 فارسی از زبان پهلوی رایج در دوران ساسانیان می‌آید، و پهلوی با زبان اوستایی که زبان آثار زردشتی است ارتباطی ندارد. اما در زبان پهلوی نیز با مقادیری لغات آرامی، از  شاخهء زبان‌های سامی روبرو هستیم که با عربی از یک ریشه‌اند. یعنی آنجا نیز دوستان ناسیونالیست ضد عرب ما همین مشکل فارسی امروز را خواهند داشت.  

حال اگر به زبان اوستایی که از شاخهء شرقی زبان‌های ایرانی و ظاهرا زبان زردشت بوده بیاویزیم باید از این نکته غافل نباشیم که زبان اوستایی امروزه حتی مفهوم زردشتیان نیست. زبان اوستائی همان هنگام که در دورترین اعصار تاریخی همراه با قوم آریایی از نواحی جنوب شرقی روسیه کنونی و حدود دریاچه آرال به جنوب آمد زبانی مرده بود و فقط موبدان و مغان زردشتی آن را درک می‌کردند. امروز جز نیایش‌های زردشتی که در آتشکده‌ها، و یا در مراسم مخصوص، توسط موبدان خوانده می‌شود تصور نمی‌رود دیگر زردشتیان با متون اوستایی انس و الفتی داشته باشند. از یک قرن پیش با کوشش دانشمندان زبان شناس غرب و دانشمندان پارسی هند، و با بهره‌‌گیری از زبان سانسکریت (خواهر زبان اوستایی)، متون اوستا و گات‌ها (سروده‌های منتسب به خود زردشت) به زبان‌های گوناگون برگردانده‌ شد. ولی هیچ یک از مترجمین این آثار نمی‌توانند ادعا نمایند مفهوم صحیحی از آن به دست داده‌اند. سوای افتادگی‌های فراوان در متون اصلی، معنای بسیاری از  واژه‌ها شناخته نیست (به ویژه در گات‌ها، که لهجه‌ای کهن‌تر از اوستائی است)، و نمی‌توان دو ترجمه یافت که با هم تا حدّی یکسان باشند. ترجمه‌های فارسی این متون توسط ایرانیان بیش از آنکه حاصل دانش اوستایی ایشان باشد بر ترجمه‌های آنچنانی انگلیسی یا فرانسه، و اغلب همراه با تصورات آرمانی مترجم از آیین زردشت تکیه دارد.

حتی اگر فرض را بر این نهیم که پیامبر ایرانی با یک معجزه  بتواند به اوستایی سخن گوید مشکل بعدی ما مخاطبان او یعنی مردم  ایران هستند که به هیچ وجه به  معنای سخنان پیامبر پی نخواهند برد. آیا هدف پیامبر زنده کردن زبانی مرده است یا آوردن رهنمودهایی برای بشریّت؟ چه حاصل که بهترین درس‌های زندگی مانند رازی سر به مُهر، تا ابد در متون زبانی که قابل فهم نیست مدفون بماند و ما دلخوش باشیم که پیامبرمان به زبان اصیلی از شاخهء ایرانی زبان‌های هندواروپایی سخن گفته است.

هدف ما از بیان این مطالب بحثی جدلی با هم‌میهنانی که با این دستاویزها (یا بهانه‌ها)  با دیانت بهائی  مخالفت می‌کنند نیست. بلکه با دادن این زمینهء تاریخی می‌خواهیم توجه ایشان را به این نکته جلب نماییم که در موضوع دین آنچه سزاوار توجه است زبان آثارش نیست بلکه مفهوم و معنای پیامی است که آن دین با خود دارد.

اما آثاری که از قلم بنیان‌گزاران دیانت بهائی صادر شده هم فارسی است (حتی برخی نزدیک به فارسی سره)، هم عربی است، و هم فارسی همراه با جملات و استعارات عربی که به اعتقاد بهائیان هر یک از زیبائی کلام و معنی هر دو بهره‌مند است.

از صدها اثر بهائی به  زبان فارسی که بگذریم، باید بدانیم در زمانی که این دیانت ظهور نمود، یعنی قرن نوزدهم، آشنایی طبقهء کتاب‌خوان و با سواد ایران با زبان عربی بیش از آن بود که امروز هست. فارسی و عربی قرن‌ها چنان در هم جوش خورده بود که در خواندن یک متن کسی توجه نمی‌کرد کجا زبان عوض شد و از فارسی به عربی و یا بر عکس از عربی به فارسی گرایید. بسیاری از آثار ادبی مشهور ایران از جمله شاهکار سعدی گلستان، زیبائیش در بکار بردن استادانه همین سبک است: "خطیبی کریه‌الصوت خود را خوش آواز پنداشتی و فریاد بیهده برداشتی گفتی نغیب غراب البیّن در پردهء الحان اوست یا آیت انّ انکرالاصوات در شان او." و یا در جای دیگر می‌فرماید: "عالِم ناپرهیزگار کوریست مشعله‌دار. یهدی به و هو لایهتدی." و از حافظ یاد کنیم:

"الا یا ایّهاالساقی ادر کأساً و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"1

 نه تنها زبان ادبی چنین بود بلکه زبان دینی ایران فقط عربی بود و اگر مطلبی دینی به فارسی نگاشته می‌شد از سندیّت و ارزش می‌افتاد.2 بسیاری از مخاطبان دیانت بهائی در ایران و عراق این دو زبان را به طور یکسان می‌دانستند. علماء و روحانیونی که در ابتدای ظهور دیانت بهائی به آن ایمان آوردند و به نوبهء خود آن را در میان تودهء مردم ایران رواج دادند، به زبان عربی و مفاهیم و مضامین دینی آن آشنائی کامل داشتند و برخی خود به آن زبان کتاب تالیف می‌نمودند. بنا بر این عجبی نیست که برای انتقال رهنمودها و تعالیم این دیانت به آن گروه، زبان مانوس دینی ایشان یعنی عربی به کار رفته باشد.

اما آنچه در این دیانت انقلابی و نو  بشمار می‌آید آنست که بنیان‌گزارانش با نگارش آثاری دینی به زبان فارسی و بیان اندیشه‌های خود به این زبان، دین را از انحصار ملّایان و عربی دانان در آوردند و برای توده‌های مردم قابل فهم ساختند. نه تنها به فارسی آثاری آوردند بلکه  به ترجمهء آثار عربی خود به فارسی پرداختند مانند کتاب بیان فارسی از قلم حضرت باب، و برخی آثار  که حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی آن را به فارسی نیز ترجمه فرموده‌اند.

در یک مطالعهء تطبیقی در آثار بهائی به عربی و فارسی می‌بینیم مهم آن نبوده که این آثار به چه زبانی گفته و نوشته شود، بلکه هدف آن بوده که پیام جدید هر چه زودتر و راحت‌تر به وسیلهء زبانی که با آن آشناتر هستند به آگاهی همهء مردم برسد. صدور بسیاری الواح از ساحت حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء به زبانی  نزدیک به فارسی سره، و یا با واژه‌های اندک عربی، که گیرندگان آن زردشتیان و پارسیان بوده‌اند، نشان این مدعا است. زبان در آثار بهائی چنین نقشی دارد نه آن که بخواهد نشان گرایش به سمت یا جهتی و یا طرفداری از یک زبان یا زبان دیگر باشد.  حضرت عبدالبهاء در این مورد می‌فرمایند:


دانلود با لینک مستقیم


آیا دیانت بهائی دینی ایرانی است 46 ص

تحقیق و بررسی در مورد سوزاک یک بیماری جنسی است که از طریق تماس جنسی منتقل می شود و عامل آن گنوکوک می باشد

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد سوزاک یک بیماری جنسی است که از طریق تماس جنسی منتقل می شود و عامل آن گنوکوک می باشد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

 

باسمه تعالی

بیماریهای مقاربتی

مقدمه

بیماریهای مقاربتی از بیماریهای خیلی شایع در جهان هستند. این بیماریها به طور عمده در نتیجه تماس جنسی با فرد آلوده و یا از طریق مادر آلوده به کودک منتقل می شوند. ولی ممکن است استفاده از سرنگ و سوزن مشترک در معتادان تزریقی نیز سبب ابتلا به این بیماریها گردد.

بر اساس برآورد سازمان جهانی بهداشت بیشتر از 330 میلیون مورد جدید بیماریهای مقاربتی قابل درمان از جمله سیفیلیس و سوزاک سالانه در دنیا بروز می نماید و در واقع روزانه شاهد بروز حدود یک میلیون مورد جدید از بیماریهای مقاربتی در دنیا هستیم.

طبق گزارش منابع معتبر جهانی، بیماریهای آمیزشی در دنیا رو به افزایش است و نظر به مسری بودن این بیماریها و عوارض ناشی از عدم درمان و پیشگیری آن، کنترل بیماریهای آمیزشی ضروری می باشد.

چون بیماریهای منتقله از راه تماس جنسی موضوع حساسی است و صحبت کردن آشکار در مورد آنها، در کشورهای مختلف از جمله ایران آسان نیست و سبب بدنامی می شود ، بیماران یا به موقع برای درمان مراجعه نمی کنند و یا برای درمان به درمانگران سنتی مراجعه می کنند. لذا به خوبی معالجه نمی شوند و سبب انتقال و گسترش بیماری می شوند.

در صورت بی توجهی و عدم درمان به موقع این بیماریها، ممکن است عوارض جدی مانند نازایی ، حاملگی خارج از رحم ، سرطان گردن رحم، خونریزی شدید و پارگی لوله های رحمی پیش آید که منجر به مرگ هم می شود. در دو سوم یا بیشتر زنان باردار مبتلا به سیفیلیس اولیه عفونت از طریق جفت به جنین سرایت می کند. عواقب بیماریهای مقاربتی فقط به خود بیماران محدود نمی شود . اگر زنان باردار ،مبتلا به بیماریهای آمیزشی شوند، ممکن است پی آمدهایی نظیر سقط خود به خود ، تولد زودرس ، مرده زایی ، مرگ داخل رحم، تولد با وزن پایین و عفونت چشمها و ریه ها در جنین و نوزاد ایجاد شود.

ابتلا به بیماریهای آمیزشی ی ، خطر آلودگی به ویروس ایدز را افزایش می دهد و موجب بروز بیماری ایدز و مرگ بیماران می شود.

بیماریهای مقاربتی قابل پیشگیری و درمان هستند.

تعریف

بیماریهای مقاربتی از انواع بیماریهای واگیردار هستند که به طور عمده از طریق آمیزش جنسی با فرد آلوده انتقال می یابند.انتقال از مادر آلوده به نوزاد و از راه خون هم امکان دارد. این بیماریها توسط تعدادی از عوامل بیماریزا ایجاد می شوند که باعث بروز علائمی مانند ترشحات مجرای ادرار در مردان ، ترشح مهبل در زنان ، زخم در ناحیه تناسلی ، درد در قسمت تحتانی شکم در زنان ، تورم و قرمزی بیضه و تورم غدد لنفاوی در کشاله ران می گردد. در بعضی ها ، بخصوص در زنان ممکن است عفونت ، علامتی ایجاد نکند.

کنترل بیماریهای مقاربتی به سه دلیل زیر دارای اهمیت است:

                        به علت دامنه و گسترش این بیماریها

                        به علت ایجاد عوارض جدی

                        به علت ارتباط بین بیماریهای منتقله از راه مقاربت و آلودگی به ویروس ایدز

دو نوع از بیماریهای مهم مقاربتی سوزاک و سیفیلیس هستند. بیماری ایدز هم در این طبقه بندی جای دارد، هر چند که ایدز از طریق غیر آمیزشی هم منتقل می شود.

عوامل بیماری زا

بیش از 20 موجود زنده میکروسکوپی مختلف از جمله باکتری، قارچ ، انگل ، ویروس و ... سبب بیماریهای مقاربتی می شوند، ولی معمولاً علائم و نشانه های یکسانی ایجاد می کنند مثلاً ترشح از مجرای آلت در مردان و ترشح مهبل در زنان و زخم تناسلی از علائم شایع بیماریهای آمیزشی است.

راههای سرایت

چنانچه از نام بیماریها پیداست، راه اصلی انتقال بیماریهای آمیزشی ، نزدیکی جنسی (مهبلی یا مقعدی) با فرد آلوده است. سایر راههای انتقال عبارتند از:

     از مادر آلوده به نوزاد در حین حاملگی ، در زمان زایمان و یا بعد از تولد

     از راه انتقال خون و فرآورده های خونی آلوده و اشتراک در سرنگ و

سوزن تزریقی آلوده

مهم است بدانیم که شریک جنسی آلوده ممکن است دارای علامت نباشد و نداند که بیمار است و سبب انتقال و گسترش بیماری گردد.

بیماریهای مقاربتی ، خطر آلودگی به ویروس ایدز را افزایش می دهند.

رفتارهای زیر احتمال انتقال بیماری را افزایش می دهد:

                 داشتن بیش از یک شریک جنسی

                 داشتن شریک جنسی که دارای شرکای جنسی متعدد است.

                 داشتن انحراف جنسی و نزدیکی با افراد فاسد و بدکاره

                 عدم استفاده از کاندوم در هر یک از شرایط یادشده در بالا

راه های ورود عوامل بیماریزا معمولاً از طریق اندامهای تناسلی، مجاری ادراری ، مخاط دهان و مقعد ، پوست خراش یافته و خون است.

در زنان و نیز در مردان، بیماریهای قابل انتقال از راه مقاربت در گروه سنی 15- 30 سال در بالاترین حد است و در سنین بعدی کاهش پیدا میکند.

عوامل اجتماعی که بر انتقال این نوع بیماریها تأثیر می گذارند عبارتند از:

            تأخیر در درمان بیماریهای منتقله از راه مقاربت به دلایل زیر:

1.     زنان مبتلا اغلب علامت ندارند. حدود 80% زنان آلوده به سوزاک ممکن است بدون علامت باشند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد سوزاک یک بیماری جنسی است که از طریق تماس جنسی منتقل می شود و عامل آن گنوکوک می باشد

تحقیق و بررسی در مورد عملکرد آسپرین چگونه است

اختصاصی از یاری فایل تحقیق و بررسی در مورد عملکرد آسپرین چگونه است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

عملکرد آسپرین چگونه است؟

آیا تا کنون سردرد داشته اید؟ حتماً برای شما اتفاق افتاده است، اغلب همه ما حتی یکبار تا کنون سردرد داشته ایم و داروهایی را برای بهبود سردردمان استفاده کرده ایم. این داروها به احتمال زیاد از خانواده آسپرین بوده است. همچنین  ممکن است آسپرین یا وابستگانش را برای ناراحتی های دیگری مثل التهاب (ورم مفاصل یا بخشهای دیگر بدن) و تب استفاده کرده باشید. آیا می دانید که حدود 80 بیلیون قرص آسپرین هر ساله برای این ناراحتی ها و همین طور ناراحتی های زیاد دیگری خورده می شود؟ برای مثال میلیونها انسان آسپرین را برای کمک به پیشگیری از حمله های قلبی می خورند! یک دکتر دلایل خوبی داشته که می گفته” خوردن دو آسپرین و خوابیدن من تا صبح“! در این مقاله، دکتر لوک هوفمن اثرات آسپرین را می شناساند. شما در مورد فواید زیاد آسپرین و همچنین برخی دلایل منع خوردن این دارو را فرا می گیرید.شما همچنین می فهمید که چرا باید آن را آسپرین ”داروی شگفت انگیزی که شگفت انگیز عمل می کند“ نامید.

آسپرین چه می کند؟

آسپرین ناراحتی ها را از طریق توقف سلولها با ساخت پروستاگلاندین ها بهبود می بخشد.

آیا می دانید آنزیم COX-2 چیست؟ COX-2 پروتئینی است که توسط سلولهای بدن ساخته می شود و کارش این است که شناورهای شیمیایی را اطراف سلولها می برد و پروستاگلاندین ها را دگرگون می کند. COX-2 را در بسیاری از بافت های معمولی می توان یافت، اما بیشتر در بافتهایی که از چند جا صدمه دیده باشند دیده می شود.

در نتیجه آسپرین به COX-2  می چسبد و اجازه انجام فعالیت هایش را نمی دهد. آسپرین شبیه قفلی است که به دوچرخه تان می زنید؛ دوچرخه با قفل رویش حرکت نخواهد کرد و COX-2 هم با آسپرین چسبیده به آن نمی تواند عمل کند. بنابراین با خوردن آسپرین علت ناراحتی هایی مثل گرفتگی عضلات شکم یا استخوان آسیب دیده انگشت که باعث درد شده، از بین نمی رود، اما آسپرین کم کننده نشانه های دردی است که در اعصابتان بوجود آمده است.

یک سؤال معمول در مورد آسپرین و داروهای دیگر است که ” چگونه آسپرین محلی که درد می کند را می شناسد یا تشخیص می دهد؟ “ جواب اینکه محل آن را نمی شناسد! زمانی که آسپرین خورده می شود در معده یا دیگر راههای گوارشی، روده باریک و غدد بدن هضم می شود. سپس به جریان خون و بعد به تمام بدن می رود. با اینکه آسپرین در هر جایی از بدن وجود دارد، اما تنها در جاهایی که پروستاگلاندین ها تولید شده است یعنی همان نواحی آسیب دیده، عمل می کند.

شما ممکن است بپرسید ” هر چند ساعت آسپرین بخورم تا اثر آسپرین های خورده شده بخوبی حفظ شود؟ “

بدنتان در مورد غالب مواد شیمیایی از جمله آسپرین راههایی برای دفع آنها دارد. در این نمونه، کبد، معده و دیگر اندام هایتان آسپرین را تغییر می دهد به ... عجیب است! اسید سالیسیلاک! سپس این ماده شیمیایی به آرامی توسط کبد ریزتر می شود و همراه مواد شیمیایی دیگر روی اسید سالیسیلاک می چسبند. همین طور کلیه هاتان می تواند آن را به بیرون از خون برده و از طریق ادرارتان دفع کند. این مراحل تا دفع آسپرین 4 تا 6 ساعت طول می کشد. بنابراین شما نیاز دارید تا آسپرین دیگری بعد از 6ساعت بخورید تا اثر آن حفظ شود.

نکته اینکه آسپرین به تمام جریان خون می رود و بدن پروستاگلاندین ها را به چند دلیل نیاز دارد.

پروستاگلاندین ها برای معده مفید هستند چون آنزیم دیگری به نام cox-1 پروستاگلاندینی می سازد که به نظر می رسد جدار معده را مطلوب و محکم حفظ می کند. آسپرین از عملکرد cox-1 جلوگیری می کند ( آسپرین بطور غیر انتخابی از تولید کافی بیشترین پروستاگلاندین ها جلوگیری می کند.) بنابراین جدار معده نازک شده و شیره گوارشی جدار معده را می سوزاند. این محتمل ترین دلیلی است که چرا آسپرین و وابستگانش معده را ناراحت می کند (همان طور که هوفمن بیان کرده علی رغم اینکه آسپرین یک نوع اسید هم هست) .

همچنین cox-2 در چند بافت دیگر مانند مغز وکلیه عمل می کند؛ مقادیر معمولی داروی آسپرین احتمالاً بر روی این نواحی اثر زیادی نمی گذارد.

در محلهای دیگری مانند خون پروستاگلاندین ها اعمالی را انجام می دهند که آسپرین مانع چنین اعمالی نیز می شود.

تحقیقات جدید نشان می دهد که مصرف آسپرین در مردان باعث درمان مشکلات مربوط به مثانه و مانع بزرگ شدن پروستات می شود. به نقل از بی بی سی: استفاده از آسپرین و ایبوپروفن روند بزرگ شدن پروستات در مردان را کاهش می دهد. به وجود آمدن مشکل در تخلیه مثانه یکی از نشانه های بزگر شدن پروستات است


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد عملکرد آسپرین چگونه است