فرمت:doc قابل ویرایش
پروژه آماده شده دبیران(فرهنگیان) جهت ارائه ارتقاء شغلی در قالب فایل DOC
با فهرست، چکیده، منابع، نتیجه گیری و کامل می باشند
برای خرید محصول روی لینک زیر کلیک کنید
ادبیات و آرایه های ادبی
این مجموعه نفیس و زیبا به نام " نهج البلاغه " که اکنون در دست ما است و روزگار از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشههای نوتر و روشنتر مرتبا بر ارزش آن افزوده است ، منتخبی از " خطابهها " و " دعاها " و " وصایا " و " نامهها " و " جملههای کوتاه " مولای متقیان علی ( ع ) است که بوسیله سید شریف بزرگوار " رضی " رضوان الله علیه در حدود هزار سال پیش گردآوری شده است . آنچه تردید ناپذیر است اینست که علی ( ع ) چون مرد سخن بوده است ،
خطابههای فراوان انشاء کرده ، و همچنین به تناسبهای مختلف جملههای حکیمانه کوتاه فراوان از او شنیده شده است ، همچنانکه نامههای فراوان مخصوصا در زمان خلافت نوشته است ، و مردم مسلمان علاقه و عنایت خاصی به حفظ و ضبط آنها داشتهاند . " مسعودی " که تقریبا صد سال پیش از سید رضی میزیسته است( اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری ) در جلد دوم مروج الذهب تحت عنوان "
فی ذکر لمع من کلامه و اخباره و زهده " میگوید : " آنچه مردم از خطابههای علی در مقامات مختلف حفظ کردهاند ( 1 ) بالغ بر چهارصد و هشتاد و اندی میشود ، علی ( ع ) آن خطابهها را بالبدیهه و بدون یادداشت و پیشنویس انشاء میکرد ، و مردم هم الفاظ آنرا میگرفتند و هم عملا از آن بهرهمند میشدند " .
گواهی دانشمند خبیر و متتبعی مانند مسعودی میرساند که خطابههای علی چه قدر فراوان بوده است ، در نهج البلاغه تنها 239 قسمت به نام خطبه نقل شده است ، در صورتیکه مسعودی چهارصد و هشتاد و اندی آمار میدهد و به علاوه اهتمام و شیفتگی طبقات مختلف را بر حفظ و ضبط سخنان مولی میرساند
سید رضی و نهج البلاغه
سید رضی شخصا شیفته سخنان علی ( ع ) بوده است ، او مردی ادیب و شاعر و سخن شناس بود ، ثعالبی که معاصر وی بوده دربارهاش گفته است : " او امروز شگفتترین مردم عصر و شریفترین سادات عراق است و گذشته از اصالت نسب و حسب به ادب روشن و فضل کامل آراسته شده است . . . او از همه شعرای آل ابی الب برتر است با اینکه آل ابی طالب شاعر برجسته فراوان دارند ، اگر بگویم در همه قریش شاعری به این پایه نرسیده است دور از صواب نگفتهام " ( 1 ) . سید رضی به خاطر همین شیفتگی که به ادب عموما و به کلمات علی ( ع ) خصوصا ، داشته است بیشتر از زاویه فصاحت و بلاغت و ادب به سخنان مولی مینگریسته است ، و به همین جهت در انتخاب آنها این خصوصیت را در نظر گرفته است ، یعنی آن قسمتها بیشتر نظرش را جلب میکرده است که از جنبه بلاغت برجستگی خاص داشته است ، و از این رو نام مجموعه منتخب خویش را " نهج البلاغه " نهاده است ، و به همین جهت نیز اهمیتی به ذکر ماخذ و مدارک نداده است ، فقط در موارد معدودی به تناسب خاصی نام کتابی را میبرد که آن خطبه یا نامه در آنجا آمده است .
در یک مجموعه تاریخی و یا حدیثی در درجه اول باید سند و مدرک مشخص باشد وگرنه اعتبار ندارد ، ولی ارزش یک اثر ادبی در لطف و زیبایی و حلاوت و شیوائی آن است . در عین حال نمیتوان گفت که سید رضی از ارزش تاریخی و سایر ارزشهای این اثر شریف غافل و تنها متوجه ارزش ادبی آن بوده است .
خوشبختانه در عهدها و عصرهای متاخرتر افراد دیگری در پی گرد آوری اسناد و مدارک نهج البلاغه برآمدهاند ، و شاید از همه مشروحتر و جامعتر کتابی است به نام نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه " که در حال حاضر بوسیله یکی از فضلای متتبع و ارزشمند شیعه عراق به نام محمد باقر محمودی در حال تکوین است ، در این کتاب ذی قیمت مجموعه سخنان علی ( ع ) اعم از خطب ، اوامر ، کتب و رسائل ، وصایا ، ادعیه ، کلمات قصار جمع آوری شده است این کتاب شامل نهج البلاغه فعلی و قسمتهای علاوهای است که سید رضی آنها را انتخاب نکرده و یا در اختیارش نبوده است و ظاهرا جز قسمتی از کلمات قصار ، مدارک و ماخذ همه بدست آمده است . تاکنون چهار جلد از این کتاب چاپ و منتشر شده است .
این نکته نیز ناگفته نماند که کار گردآوری مجموعهای از سخنان علی ( ع ) منحصر به سید رضی نبوده است ، افراد دیگری نیز کتابهایی با نامهای مختلف در این زمینه تالیف کردهاند . معروف ترین آنها " غرر و درر آمدی " است که محقق جمال الدین خوانساری آن را به فارسی شرح کرده است و اخیرا به همت فاضل متتبع عالیقدر آقای میر جلال الدین محدث ارموی ، از طرف دانشگاه تهران چاپ شده است .
" علی الجندی " رئیس دانشکده علوم در دانشگاه قاهره در مقدمهای که بر کتاب " علی بن ابی طالب ، شعره و حکمه " نوشته است ، چند کتاب و نسخه از این مجموعهها نام میبرد که برخی از آنها به صورت خطی مانده است و هنوز چاپ نشده است ، از این قرار : 1 - دستور معالم الحکم ، از قضاعی صاحب الخطط .
" نثراللئالی " این کتاب به وسیله یک مستشرق روسی در یک جلد ضخیم ترجمه و منتشر شده است .3 - " حکم سیدنا علی ( ع " نسخه خطی در دارالکتب المصریه .
دو امتیاز کلمات امیرالمومنین ( ع ) از قدیمترین ایام با دو امتیاز همراه بودهاست و با این دو امتیاز شناخته میشده است : یکی فصاحت و بلاغت ، و دیگر چند جانبه بودن و به اصطلاح امروز چند بعدی بودن . هر یک از این دو امتیاز به تنهایی کافی است که به کلمات علی ( ع ) ارزش فراوان بدهد ، ولی توام شدن این دو با یکدیگر یعنی اینکه سخنی در مسیرها و میدانهای مختلف و احیانا متضاد رفته و در عین حال کمال فصاحت و بلاغت خود را در همه آنها حفظ کرده باشد ، سخن علی ( ع ) را قریب به حد اعجاز قرار داده است و به همین جهت سخن علی در حد وسط کلام مخلوق و کلام خالق قرار گرفته است و دربارهاش گفتهاند : " فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق " ! زیبایی این امتیاز نهج البلاغه برای فردی که سخن شناس باشد و زیبایی سخن را درک کند نیاز به توضیح و توصیف ندارد ، اساسا زیبایی درک کردنی است نه وصف کردنی . نهج البلاغه پس از نزدیک چهارده قرن برای شنونده امروز همان لطف و حلاوت و گیرندگی و جذابیت را دارد که برای مردم آنروز داشته است ، ما نمیخواهیم در مقام اثبات این مطلب برآئیم ، به تناسب بحث و گفتگویی درباره تاثیر و نفوذ سخن علی در دلها و در برانگیختن اعجابها که از زمان خود آنحضرت تا امروز با این همه تحولات و تغییراتی که در فکرها و ذوقها پیدا شده ، ادامه دارد ، انجام میدهیم و از زمان خود آنحضرت آغاز میکنیم :
یاران علی ( ع ) خصوصا آنان که از سخنوری بهرهای داشتند شیفته سخنانش بودند ، ابن عباس یکی از آنهاست . ابن عباس آنچنانکه " جاحظ " در " البیان و التبیین " نقل میکند خود خطیبی زبردست بوده است ( 1 ) . وی اشتیاق خود را به شنیدن سخنان علی ( ع ) و لذت بردن خویش را از سخنان نغز آن حضرت کتمان نمیکرده است ، چنان که هنگامی که علی ( ع ) خطبه معروف شقشقیه را انشاء فرمود ابن عباس حضور داشت ، در این بین ، مردی از اهل سواد کوفه نامهای که مشتمل بر مسائلی بود به دست آن حضرت داد و سخن قطع شد . علی علیه السلام پس از قرائت آن نامه با آنکه ابن عباس تقاضا کرد سخن را ادامه دهد ادامه نداد ، ابن عباس گفت هرگز در عمر خود از سخنی متاسف نشدم آنچنانکه بر قطع این سخن متاسف شدم . ابن عباس در مورد یکی از نامههای کوتاه علی که به عنوان خودش صادرشده میگوید : " بعد از سخن پیامبر اکرم ( ص ) از هیچ سخنی به اندازه این سخن سود نبردم " ( 2 ) . معاویه بن ابی سفیان که سرسخت ترین دشمنان وی بود به زیبایی و فصاحت خارق العاده سخن او معترف بود .
محقن بن ابی محقن به علی ( ع ) پشت میکند و به معاویه رو میآورد و برای این که دل معاویه را که از کینه علی ( ع ) میجوشد خرسند سازد گفت : از نزد بی زبانترین مردم به نزد تو آمدم . آنچنان این چاپلوسی مشمئز کننده بود که خود معاویه او را ادب کرد . گفت : وای بر تو ! علی بی زبانترین افراد است ؟ ! قریش پیش از علی از
فصاحت آگاهی نداشت ، علی به قریش درس فصاحت آموخت .
تاثیر و نفوذ
آنان که پای منبر او مینشستند سخت تحت تاثیر قرار میگرفتند ، مواعظ وی دلها را میلرزانید و اشکها را جاری میساخت ، هنوز هم کدام دل است کهخطبههای موعظهای علی ( ع ) را بخواند و یا گوش کند و بلرزه در نیاید ، سید رضی پس از نقل خطبه معروف " الغراء " ( 1 ) میگوید : وقتی که علی ( ع ) این خطابه را القا کرد بدنها لرزید ، اشکها جاری شد ، دلها به طپش افتاد ! همام بن شریح از یاران وی است ، دلی از عشق خدا سرشار و روحی از آتش معنی شعلهور داشت ، با اصرار و ابرام، از علی علیه السلام میخواهد سیمای کاملی از پارسایان ترسیم کند علی از طرفی نمیخواهد جواب یاس بدهد و از طرفی میترسد همام تاب شنیدن نداشته باشد لذا با چند جمله مختصر سخن را کوتاه میکند ، اما همام راضی نمیشود بلکه آتش شوقش تیزتر میگردد ، بیشتر اصرار میکند و او را سوگند میدهد . علی شروع به سخن کرد ، در حدود 1 . 5 صفت ( 1 ) در این ترسیم گنجانیده و هنوز ادامه داشت اما هر چه سخن علی ادامه مییافت و اوج میگرفت ضربان قلب همام بیشتر میشد و روح متلاطمش متلاطمتر میگشت و مانند مرغ محبوسی میخواست قفس تن را بشکند ، ناگهان فریاد هولناکی جمع شنوندگان را متوجه خود کرد ، فریاد کننده کسی جز همام نبود ، وقتی که بر بالینش رسیدند قالب تهی کرده و جان به جان آفرین
تسلیم کرده بود . علی فرمود : " من از همین میترسیدم ، عجب ! مواعظ بلیغ با دلهای مستعد چنین میکند ؟ ! " این بود عکس العمل معاصران علی در برابر سخنانش . اعترافات علی ( ع ) یگانه کسی است بعد از رسول خدا که مردم به حفظ و ضبط سخنانش اهتمام داشتند . ابن ابی الحدید از " عبدالحمید کاتب " که در فن نویسندگی ضرب المثل است . ( 1 ) و در اوایل قرن دوم هجری میزیسته است نقل میکند که گفت هفتاد خطبه از خطبههای علی ( ع ) را حفظ کردم و پس از آن ذهنم جوشید که جوشید .
" علی الجندی " نیز نقل میکند که از " عبدالحمید " پرسیدند : چه چیز تو را به این پایه از بلاغت رساند ؟ گفت :
حفظ کلام الاصلع ( 2 ) = " ازبر کردن سخنان علی " . عبدالرحیم بن نباته ضرب المثل خطبای عرب است در دوره اسلامی ، وی اعتراف میکند که سرمایه فکری و ذوقی خود را از علی ( ع ) گرفته است . وی به نقل ابن ابی الحدید در مقدمه شرح نهج البلاغه میگوید : " صد فصل از سخنان علی را حفظ کردم و به خاطر سپردم و همانها برای من گنجی پایان ناپذیر بود " .
جاحظ ، ادیب سخندان و سخن شناس معروف که از نوابغ ادب است و در اوایل قرن سوم هجری میزیسته است و کتاب " البیان و التبیین " وی یکی از ارکان چهارگانه ادب بشمار آمده است ( 1 ) مکرر در کتاب خویش ستایش و اعجاب فوق العاده خود را نسبت به سخنان علی ( ع ) اظهار میدارد .
از گفتههای وی بر میآید که در همانوقت سخنان فراوانی از علی ( ع ) در میان مردم پخش بوده است . در جلد اول " البیان و التبیین " ( 2 ) رای و عقیده کسانی را نقل
میکند که صحت و سکوت را ستایش ، و سخن زیاد را ، نکوهش کردهاند ، جاحظ میگوید : " سخن زیاد که نکوهش شده است سخن بیهوده است ، نه سخن مفید و سودمند وگرنه علی بن ابی طالب و عبدالله بن عباس نیز سخن فراوان داشتهاند " .
جاحظ در همان جلد اول ( 1 ) این جمله معروف را از علی ( ع ) نقل میکند :
« قیمه کل امرء ما یحسنه » " ( 2 ) . آنگاه بیش از نیم صفحه این جمله را ستایش میکند و میگوید : " در همه کتاب ما ، اگر جز این یک جمله نبود کافی ، بلکه کفایت بود ، بهترین سخن آن است که کم آن ، تو را از بسیارش ، بی نیاز کند ، و
معنی در لفظ پنهان نشده باشد بلکه ظاهر و نمودار باشد " . آنگاه میگوید :
" و کان الله عز و جل قد البسه من الجلاله و غشاه من نورالحکمه علی حسب نیه صاحبه و تقوا قائله " . " گویا خداوند جامهای از جلالت و پردهای از نور حکمت متناسب با نیت پاک و تقوای گویندهاش ، بر این جمله کوتاه پوشانیده است " . . .
جاحظ در همین کتاب ، آنجا که میخواهد درباره سخنوری صعصعه بن صوحان ( 1 بحث کند میگوید : " از هر دلیلی بالاتر بر سخنوری او اینست که علی گاهی مینشست و از او میخواست سخنرانی کند " .
سید رضی جمله معروفی در ستایش و توصیف سخنان مولی ( ع ) دارد : میگوید :
" کان امیرالمومنین علیه السلام مشرع الفصاحه و موردها و عنه اخذت قوانینها و علی امثلته حذا کل قائل خطیب و بکلامه استعان کل واعظ بلیغ و مع ذلک فقد سبق و قصروا ، و تقدم و تاخروا ، لان کلامه علیه السلام ، الکلام الذی علیه مسحه من العلم الالهی و فیه عبقه من الکلام النبوی " . امیرالمؤمنین آبشخور فصاحت و ریشه و زادگاه بلاغت است . اسرار مستور بلاغت از وجود او ظاهر گشت و قوانین آن از او اقتباس شد . هر گوینده سخنور از او دنباله روی کرد و هر واعظ سخندانی از سخن او مدد گرفت ، در عین حال به او نرسیدند و از او عقب ماندند . بدان جهت که بر کلام او نشانهای از دانش خدایی و بوئی از سخن نبوی موجود است .
ابن ابی الحدید از علماء معتزلی قرن هفتم هجری است ، او ادیبی ماهر و شاعری چیره دست است و چنانکه میدانیم سخت شیفته کلام مولی است و مکرر در خلال کتاب خود شیفتگی خویش را ابراز میدارد . در مقدمه کتاب خویش میگوید :
" به حق ، سخن علی را از سخن خالق فروتر و از سخن مخلوق فراتر خواندهاند ، مردم همه دو فن خطابه و نویسندگی را از او فرا گرفتهاند . . . همین کافی است که یک دهم بلکه یک بیستم آنچه مردم از سخنان علی گرد آورده و نگهداری کردهاند از سخنان هیچکدام از صحابه رسول اکرم با آنکه فصحایی در میان آنها بوده است ، نقل نکردهاند ، و باز کافی است که مردی مانند جاحظ در البیان و التبیین و سایر کتب خویش ستایشگر او است " . ابن ابی الحدید در جلد چهارم کتاب خود در شرح نامه امام به عبدالله بن عباس پس از فتح مصر به دست سپاهیان معاویه و شهادت محمد بن ابی بکر که امام ، خبر در آئینه این عصر از چهارده قرن پیش تاکنون . جهان هزاران رنگ به خود گرفته ، فرهنگها تغییر و تحول یافته و ذائقهها دگرگون شده است ، ممکن است کسی بپندارد که فرهنگ قدیم و ذوق قدیم سخن علی را میپسندید و در برابرش خاضع بود ، فکر و ذوق جدید بنحو دیگری قضاوت میکند ، اما باید بدانیم که سخن علی ( ع ) چه از نظر صورت و چه از نظر معنی محدود به هیچ زمان و هیچ مکانی نیست ، انسانی و جهانی است ، ما بعد در این باره بحث خواهیم کرد فعلا به موازات اظهار نظرهایی که در قدیم در این زمینه شده است اظهار نظرهای
صاحب نظران عصر خود را اندکی منعکس میکنیم . مرحوم " شیخ محمد عبده " مفتی اسبق مصر از افرادی است که تصادف و دوری از وطن او را با نهج البلاغه آشنا میکند و این آشنایی به شیفتگی میکشد و شیفتگی به شرح این صحیفه مقدس و تبلیغ آن در میان نسل جوان عرب ، منجر میگردد .
وی در مقدمه شرح خود میگوید : " در همه مردم عرب زبان ، یک نفر نیست مگر آنکه معتقد است سخن علی ( ع ) بعد از قرآن و کلام نبوی ، شریفترین و بلیغترین و پرمعنیترین و جامعترین سخنان است " . علی الجندی رئیس دانشکده علوم در دانشگاه قاهره در مقدمه کتاب " علی بن ابی طالب ، شعره و حکمه " درباره نثر علی ( ع ) میگوید : " نوعی خاص از آهنگ موسیقی که بر اعماق احساسات پنجه میافکند در این سخنان هست ، از نظر سجع ، چنان منظوم است که میتوان آنرا " شعر
منثور " نامید " . وی از قدامه بن جعفر نقل میکند که گفته است :
" برخی در سخنان کوتاه ، توانایند و برخی در خطبههای طولانی ، و علی در هر دو قسمت بر همه پیشی گرفته است ، همچنانکه در سایر فضیلتها " . " طه حسین " ادیب و نویسنده معروف مصری معاصر ، در کتاب " علی و بنوه " داستان مردی را نقل میکند که در جریان جنگ جمل دچار تردید میشود ، با خود میگوید چطور ممکن است شخصیتهایی از طراز طلحه و زبیر برخطا باشند ؟ ! درد دل خود را با خود علی ( ع ) در میان میگذارد و از خود علی میپرسد که مگر ممکن است چنین شخصیتهای عظیم بیسابقهای برخطا روند ؟ علی به او میفرماید : " « انک لملبوس علیک ، ان الحق و الباطل لا یعرفان باقدار الرجال ، اعرف الحق تعرف اهله ، و اعرف الباطل تعرف اهله » " . یعنی تو سخت در اشتباهی ، تو کار واژگونه کردهای ، تو به جای اینکه حق و باطل را مقیاس عظمت و حقارت شخصیتها قرار دهی ، عظمتها و حقارتها را که قبلا با پندار خود فرض کردهای ، مقیاس حق و باطل قرار دادهای ، تو میخواهی حق را با مقیاس افراد بشناسی ! برعکس رفتار کن ! اول خود حق را بشناس ، آن وقت اهل حق را خواهی شناخت ، خود باطل را بشناس ، آنوقت اهل باطل را خواهی شناخت ، آنوقت دیگر اهمیت نمیدهی که چه کسی طرفدار حق است و چه کسی طرفدار باطل ، و از خطا بودن آن شخصیتها در شگفت و تردید نخواهی بود . " طه حسین " پس از نقل جملههای بالا میگوید :
" من پس از وحی و سخن خدا ، جوابی پر جلالتر و شیواتر از این جواب ندیده و نمیشناسم " . " شکیب ارسلان " ملقب به امیرالبیان یکی دیگر از نویسندگان زبر دست عرب در عصر حاضر است . در جلسهای که به افتخار او در مصر تشکیل شده بود ، یکی از حضار میرود پشت تریبون و ضمن سخنان خود میگوید :
دو نفر در تاریخ اسلام پیدا شدهاند که به حق شایستهاند " امیر سخن " نامیده شوند : یکی علی بن ابی طالب و دیگری شکیب " . شکیب ارسلان با ناراحتی برمیخیزد و پشت تریبون قرار میگیرد و از دوستش که چنین مقایسهای به عمل آورده گله میکند و میگوید : " من کجا و علی بن ابی طالب کجا ! من بند کفش علی هم به حساب نمیآیم " ( 1 ) .
" میخائیل نعیمه " نویسنده مسیحی معاصر لبنانی در مقدمه کتاب " الامام علی " تالیف جرج جورداق مسیحی لبنانی ، میگوید : " علی تنها در میدان جنگ قهرمان نبود ، در همه جا قهرمان بود : در صفای دل ، پاکی وجدان ، جذابیت سحر آمیز بیان ، انسانیت واقعی ، حرارت ایمان ، آرامش شکوهمند ، یاری مظلومان ، تسلیم حقیقت بودن در هر نقطه و هر جا که رخ بنماید ، او در همه این میدانها قهرمان بود " .
سخن خود را پایان میدهیم و بیش از این به نقل ستایش افراد و اشخاص نمیپردازیم ستایشگر سخن علی ( ع ) ستایشگر خود است .
مادح خورشید ، مداح خود است که دو چشمم روشن و نامرمد است .
سخن خود را در این زمینه به سخن خود علی ( ع ) پایان میدهیم : روزی یکی از اصحاب علی ( ع ) خواست خطابهای ایراد کند ، نتوانست و زبانش به اصطلاح بند آمد ، علی فرمود : همانا زبان ، پارهای از انسان است و در اختیار ذهن او ، اگر ذهن نجوشد و واپس رود از زبان کاری ساخته نیست ، اما آنگاه که ذهن باز شود مهلت
به زبان نمیدهد . سپس فرمود : " « و انا لامراء الکلام و فینا تنشبت عروقه و علینا تهدلت غصونه »". همانا ما فرماندهان سپاه سخنیم ، ریشه درخت سخن در میان ما دویده و جا گرفته و شاخههایش بر سر ما آویخته است ( 1 )
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 22 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
می خواستم مقدمه ای هم خون داستانم بنویسم، ولی در کنج افکارم این حقیقت برایم آشکار شد که عشق مقدمه ندارد. و در نهایت، عشق بی مقدمه یعنی خدا...
داستان کوتاهی که هم اکنون در دست شما ومقابل دیدگان شماست، پس از گذشت ماه های متوالی سختی و مشقت، به لطف و عنایت خداوند منان به این مرحله رسیده است.
خداوند مهربانی که مرا یاری کرد تا داستانی برگرفته از ذهن خود و آنچه در حقیقت این جامعه جاری است، سرچشمه گرفته بنویسم. داستانی که شاید به قلم من، آنچنانکه باید، درخور و شایسته نباشد ولی این حقیقتی است که نمی توان کذب آن را ثابت کرد؛ چه بسا جوانان و خانواده های بسیاری در پیرامون ما زندگی می کنند که وقتی عاشق می شوند، خدا را فراموش می کنند و زندگیشان متلاشی وبه انتقام و کینه جویی منجر می شود، حتی گاهی عواقب پس تر از این را نیز دارد…
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 39صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید .
آنچه در نقد یک اثر هنری منجمله نمایشنامه باید مورد نظر وتوجه قرار گیرد زمان و شرایط سیاسی، اقتصادی و.... در زمان خلق اثر است.
منتقد اثر هنری باید جامعه شناس متبحری باشد و آگاه به فرهنگ زمان خلق اثر تا علت و چگونگی پیدایش و علت ماندگاری یک شاهکار را درک نماید.
شناخت فرهنگ زمان و آگاهی از تحولات سیاسی و اجتماعی یک دوران که چون تار و پودی در هم بافته زمینهای میشوند برای ظهور یک اثر هنری لازمه نقد میباشد.
علاوه بر شرایط اجتماعی به طور کلی باید بر جزئیاتی از زندگی هنرمند نیز دقیق شد و این ظرافت دید منتقد میتواند در یک اثر هنری علت کاربرد هر رنگ و نقش و کلمهای را باز گوید از آنچه که هنرمند بدان پایبند بوده و یا علاقهمند، اعتقادات و بافت خانوادگی هنرمند به طور قطع بیتاثیر نیست در اثر مخلوق او زیرا که قالب و فرم را میتوان با شناخت عناصر سازنده تفسیر کرد اما محتوا (Content) صرفا بصری نیست بلکه دریافتی از موضوع است که شناخت مفاهیم و ایدهها را از آن میتوان درک نمود اما تحلیلش منوط به پردازش شخصیت هنرمند به عنوان جزئی از کل جامعة او محاط در فضایی جهانی است.
عباس نعلبندیان را باید شناخت و اعتقادات مذهبی پدر و خانوادهاش را دانست تا پی ببریم به رویکرد مذهبی او و یا مذهب گریزش در آثار وی و آگاهی از شرایط روحی او در بطن تحولات دهه 40 و 50 باز میگوید چرا وی پی تصادفی در سال 1368 خودکشی میکند و روی تکهای از پاکت سیگارش مینویسد: فقط خدا کند امروز و فردا کسی به سراغم نیاید.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 39صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید .